186 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
دکتر مریم کیان،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
برنامه درسی رسمی آموزش و پرورش در هر جامعه ای باید پرورش دهنده ابعاد مختلف رشد جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان باشد. اما بررسی برنامه های درسی دوره تحصیلی متوسطه ایران، حاکی از مغفول بودن مسئله سواد تغذیه ای است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل برنامه درسی مغفول سواد تغذیه ای در دوره تحصیلی متوسطه بود. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه ناحیه یک شهر یزد شامل 2140 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد ارزیابی سواد تغذیه ای (در ابعاد نگرش، عملکرد، آگاهی و منابع اطلاعاتی) بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد سواد تغذیه ای در هر دو گروه دختران و پسران با ضعف هایی همراه است. با وجودی که دختران در مقایسه با پسران از ابعاد سواد تغذیه ای بهتری برخوردار بودند، اما کمبودهایی نیز مشاهده شد. دختران نگرش ساده تری نسبت به مصرف صبحانه در مقایسه با پسران داشتند. در حیطه عملکرد تغذیه ای، پسران در مقایسه با دختران، عادات نادرست تری درباره مصرف نمک داشتند، اما مصرف لبنیات در گروه پسران بهتر از گروه دختران بود. به علاوه میزان مطلوبیت قد و وزن در هر دو گروه رضایت بخش نبود. در حیطه آگاهی تغذیه ای هر دو گروه دختران و پسران، از آگاهی نظری برخوردار بودند. در نهایت، با استفاده از آزمون خی دو، مشخص شد منابع اطلاعاتی دختران بسیار محدود است اما پسران از منابع متنوعی نظیر کتابهای درسی و شبکه اقوام و دوستان، اطلاعات تغذیه ای خود را کسب می کردند. یافته های پژوهش حاضر، ضرورت بازنگری برنامه های درسی دوره متوسطه را در جهت ارتقای سواد و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان نوجوان، بیش از پیش مورد تاکید قرار می دهد.
دکتر اعظم جمشیدی توانا، دکتر محمدرضا امام جمعه، دکتر علیرضا عصاره،
دوره 4، شماره 7 - ( 6-1395 )
چکیده
معلمان آینده، دانشجومعلمان کنونی هستند که آموزش آنان به منظور معلمی در عرصه پیوند نظر و عمل، با تمرکز بر توسعه دانش معلمی در برنامه کارورزی به عنوان جز مهمی از برنامه تربیت معلم تدوین شده است. یکی از مولفه های اثرگذار در این برنامه پیش از خدمت در مدارس، مربی است که این پژوهش در صدد مطالعه آن است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی- پدیدارشناسی و با تمرکز بر چهار شرکت کننده، از میان 22 مورد مطالعه انجام شده است . همچنین مصاحبه نیمه ساختاری با مربیان آنان صورت گرفته است. داده ها از طریق کدگذاری و مقوله بندی اشتراس و کوربین تجزیه و تحلیل شده اند. تحلیل داده ها نشان از آن دارد که مربی، نقش را گاه به صورت مربی به عنوان مقلد، گاه به شکل شریک تجارب و گاه به شکل مجموعه ای از بازاندیشی ها نشان می دهد.
دکتر اصغر سلطانی،
دوره 4، شماره 7 - ( 6-1395 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، کاوش مبانی و ریشههای نظریه برنامهدرسی عمل رایزنانه شواب است. به این منظور، پس از بررسی نظریه عمل رایزنانه شواب در مقدمه، مبانی و سرچشمههای آن در دیدگاههای ارسطو، دیویی و هابرماس بررسی شده است. بر این اساس، اینگونه استدلال شده است که شواب نظریه خود را با الهام از دیدگاههای ارسطو در تمایز میان فضیلتهای عقلانی و اخلاقی، مقولههای دانش و یادگیری از طریق عمل مفهومپردازی کرده است. همچنین تمایز میان امور نظری و امور عملی در اندیشه دیویی، دیدگاه او در تفکر به همراه کثرتگرایی در امور از شالودههای اساسی تکوین نظریه عملگرای شواب هستند. از سوی دیگر، ثنویت ابزاری – ارتباطی هابرماس، دیالوگ میان نمایندگان برای رسیدن به اهداف و شرایط گفتگو و مذاکره و همچنین تصمیمگیری در سطح خرد بر اساس عقلانیت ارتباطی، دلالتهای مهمی در نظریه عمل رایزنانه شواب داشتهاند.
دکتر زینب گلزاری، دکتر محمد عطاران،
دوره 4، شماره 7 - ( 6-1395 )
چکیده
این پژوهش به بررسی روایت های یک مدرس دانشگاه و اجرای آموزش به شیوه معکوس پرداخته است. پژوهش مورد نظر روایی است و به انگاره تحقیقات کیفی و تفسیر گرایانه تعلق دارد. منبع داده های این پژوهش روایت چهارترم آموزشی در آموزش عالی است. تحلیل داده ها نشان می دهد در این شیوه آموزشی با همان اجزای کلاس سنتی، سر و کار داریم اما چیدمان و نتیجه ای که از آن حاصل می شود، می تواند متفاوت باشد.در تفسیر این روایت، برخی چالشهایی که در مسیر اجرای این شیوه آموزشی وجود داشته اند مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.این پژوهش به تحلیل روایت" آموزش به روش معکوس" در آموزش عالی پرداخته است.
بنفشه داداشی، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر سعید صفائی موحد،
دوره 4، شماره 7 - ( 6-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر در صدد کشف نقش فرهنگ معلمی در نوع مواجهه معلمان نسبت به اصلاحات برنامه درسی ریاضی دوره متوسطه اول در شهرستان قائمشهر می باشد. یافته های پژوهش کیفی با روش پژوهش پدیدارشناسی نشان داد که باورهای معلمان نسبت به تغییرات کتاب درسی ریاضی پایه هفتم به دو دسته؛ نگاه مثبت به تغییرات کتاب درسی ریاضی پایه هفتم و نگاه منتقدانه ارزیابی شده است. همچنین آن ها دو طیف از رفتار را در مواجهه با تغییرات کتاب درسی ریاضیات پایه هفتم به نمایش گذاردهاند: پذیرش کامل، مقاومت و عدم پذیرش. نتایج پژوهش نشان داد، درک فرهنگ معلمی عاملی ضروری برای آغاز هرگونه اصلاح است که با بهبود نگرش به تغییر تمایلات معلّمان نسبت به پیشبرد برنامه های درسی جدید مثبتتر می شود
خانم مریم زارع، دکتر عبداله پارسا، دکتر مسعود صفایی مقدم،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
:پژوهش کیفی حاضر با هدف بررسی مقایسهای صلاحیت آموزش عالی و آموزش و پرورش در کار تربیت معلم انجام شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، با کدگذاری باز دادههای حاصل از مصاحبه و پرسشنامه باز پاسخ، کدگذاری و مقولهبندی و سپس تحلیل شدند. شرکتکنندگان در این پژوهش، به شیوه ی نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در مجموع 22 نفر نمونه را تشکیل دادند. از مجموع دیدگاهها و نظرات مصاحبه شوندگان، این چهار دیدگاه شناسایی شدند ( موافق با آموزش عالی، موافق با آموزش و پرورش، موافق مشروط با هر دو نهاد، مشروط با ساختار جدید). کم توجهی به تمرین های عملی، فقدان مدارس وابسته به آموزش عالی برای کارورزی؛ و ارزشیابی نامناسب عملکرد دانشجویان در طول دوره کارورزی، از مهم ترین نقاط ضعف آموزش عالی برشمرده می شوند. همچنین توانمندی علمی پایین تر اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان، انعطافپذیری اندک و آزادی های بسیار محدود اندیشه برای تحول و تغییر، مهارت های ضعیف درپژوهش، و تمرکز گرایی شدید آموزش و پرورش نیز از ضعف های مهم آموزش و پرورش و بویژه دانشگاه فرهنگیان است.موافقین با دیدگاه ساختار جدید برای تربیت معلم، نقاط ضعفی از قبیل: ضعف در پژوهش و تحلیل مسائل تربیتی، ضعف در نظریه پردازی و عمل و ارائه راهکارهایی برای بهبود تربیت معلم، ضعف در تدوین محتوای مناسب برای برنامه های درسی تربیت معلم را به هر دو نهاد نسبت می دهند. در نهایت با توجه به مؤلفه برنامه درسی تربیت معلم چهار بعد پیشنهادی: دانش محتوائی، دانش تربیتی عام، دانش تربیتی توأم با کارورزی و برنامه آغازین ورود به حرفه معلمی ارائه شد که از تقسیم کار بین نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی در اجرای تربیت معلم حمایت میکند.
محمد حسین زارعی، احمد رضا نصر اصفهانی، سید ابراهیم میرشاه جعفری، محمد جواد لیاقتدار،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی دیدگاههای متخصصان و مربیان دربارۀ ویژگیهای فردی و توانمندیهای تخصصی مربیان پیشدبستانی است. این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که در انجام آن، از دو روش کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعۀ آماری بخش کیفی شامل اعضای هیأت علمی دانشگاههای کشور، دانشجویان دکتری، مدرسان رشتۀ روان شناسی، برنامهریزی درسی و آموزش و پرورش دورۀ پیشدبستانی و بخش کمّی شامل مربیان در سال1394 در استان فارس و اصفهان میباشد. 20 نفر از نمونه در بخش کیفی، به روش هدفمند و شبکهای نمونهگیری شده و در بخش کمّی 566 نفر نمونه از روش طبقهای تصادفی انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب الفای کرونباخ استفاده شده است. پس از انجام مطالعۀ مقدماتی و تجزیه و تحلیل پرسشنامهها مشخص گردید که پایایی ویژگیهای فردی 86/0 و توانمندیهای تخصصی 87/0 است. یافتههای کیفی بر اساس تحلیل محتوا مقولهبندی شده و یافتههای کمی با آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شده است. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه مربیان در ویژگیهای فردی، برخورداری از سلامت روانی و شخصیتی از درجۀ اهمیت بیشتری برخوردار بوده و خودآگاهی، استقلال و جرأتورزی از کمترین اهمیت برخوردار است. در توانمندیهای تخصصی مربیان، توانایی مدیریت کلاس از نظر اهمیت در صدر گویههای مربوط قرار گرفته و آگاهی به فناوریهای جدید در حوزۀ پیشدبستانی از کمترین اهمیت برخوردار است.
دکتر عظیمه سادات خاکباز،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
ظهور جریان نومفهومگرایی در عرصۀ برنامۀ درسی محل بروز چرخش بزرگی در هویت این رشته شده است. کتاب «فهم برنامۀ درسی» تألیف ویلیام پاینار را شاید بتوان برجستهترین اثر در این زمینه دانست. در این کتاب، جریانهای اثرگذار حوزۀ برنامۀ درسی ماقبل نومفهومگرایی، از نوع سنتی و عمل زده معرفی شده و نویسنده بر این اعتقاد است که گفتمانهای جدید برنامۀ درسی را باید مورد توجه قرار داد. این نکته موجب میشود، نظریۀ جوزف شواب[1] نیز در گروه نظریههای سنتی ماقبل نومفهومگرایی متهم گردد. مقالۀ حاضر، با واکاوی نظریۀ شواب و مشخص کردن تمایزات آن از نظریۀ تایلر و نومفهومگرایی، قصد دارد تا نقدی بر این تفکر وارد آورد و با ترسیم نقش نظریۀ شواب در تاریخ تحولات رشتۀ برنامۀ درسی، تبیین جدیدی برای رشتۀ برنامۀ درسی به عنوان یک قلمرو عملی، ارائه کند.
خانم معصومه شاهواری، دکتر مرجان کیان، دکتر زهرا نیکنام،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب زیسته معلمان از اجرای برنامه درسی کار و فناوری دوره اول متوسطه است. رویکرد این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش، معلمان دوره اول متوسطه شهر کرج که از طریق نمونهگیری هدفمند ملاک محور، تعداد 15 نفر از معلمان تا رسیدن به اشباع دادهها، از طریق مصاحبه نیمه ـساختارمند در پژوهش شرکت داده شدند. یافتهها حاکی از آن است که معلمان درک سطحی نسبت به برنامه درسی کار و فناوری دارند. همچنین غفلت مسئولین از دانش عملی معلمان، نبود راهبردی مناسب برای ارزشیابی سبب بیانگیزگی معلمان این برنامه درسی و کنارهگیری تعدادی از آنها از گستره آموزشی شده است. بهبود نگرش معلمان نسبت به برنامه درسی جدید کار و فناوری با ارائه آموزشهای مناسب ضمن خدمت، ایجاد بستر مناسب برای تدریس و ارتباط مستمر با مسئولین امکانپذیر خواهد بود و سطح آگاهی مدیران و والدین نسبت به اهمیت برنامه درسی جدید کار و فناوری نیاز به بازنگری دارد.
دکتر نادر سلسبیلی،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
مجموعۀ تجارب و برداشتها، روند ها وجوانب کوشش های صورت گرفته در حوزه برنامه درسی ملی در نظامهای آموزشی مورد هدف، شامل ده کشور در چهار قاره جهان در قالب شش مؤلّفه زیر که در واقع ملاک ارزیابی و ترسیم تصویری از تجارب و برداشت های این نظامها از برنامه درسی ملی بوده است، مورد تحلیل و ارزیابی و جمع بندی قرار گرفته اند. مولفه های شش گانه ارزیابی شامل:1- هدفها و دیگر عناصر اصلی برنامه درسی، 2- برداشتها و مفهوم سازی ها از برنامه درسی ملی، 3- الزاماتِ قبلی، زمینه سازی ها، شرایط پذیرش، 4- ویژگی های ساختاری و اجرایی، 5- توجه به برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه و روند های نوآورانه، 6- توجه به حوزه دیدگاه های برنامه درسی، بوده است. مطالعه انجام شده، از نوع توصیفی و تحلیلی در حوزه برنامه درسی ملی است و از طریق بررسی نظری (تحلیل اسنادی کیفی) به قصد تحلیل و بازنمایی ویژگی های نظام های آموزشی جهانیِ مورد هدف باتوجه به ملاک های شش گانه، انجام شده است. با بررسی و تامّل مجددِ یافته های بدست آمده از جستجوگری در حوزه برنامه درسی ملی در نظامهای اموزشی مورد هدف، مقاله به جمع بندی و نتیجه گیری با توجه به مولفه های شش گانه پرداخته و توصیه هایی برای توجه به موضوع برنامه درسی ملی، ویژگی هدفها و عناصر آن، زمینه سازیها و الزامات و ویژگیهای ساختاری و روند های نوآورانه در تدوین آن، عرضه کرده است.
خانم اعظم زرقانی، دکتر مقصود امین خندقی، دکتر بختیار شعبانی ورکی، دکتر نعمت الله موسی پور،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف افزایش فهم و ادراک نسبت به چگونگی فرآیند تغییر دانش نظری و عملی معلمان دوره ابتدایی انجام شده است. برای انجام این پژوهش از رویکرد کیفی و برای گرد آوری دادهها از مصاحبههای گروهی متمرکز استفاده شده است. تعداد نمونههای این پژوهش که پس از مرحلهی اشباع دادهها به دست آمده، 25 معلم است. برای تحلیل دادهها از تحلیل محتوا/مضمونی و برای افزایش اعتبار آنها از تکنیکهای کنترل عضو و مرور همکاران استفاده شده است. یافتههای پژوهش در سه محور کلی کیفیت تغییر دانش نظری و عملی معلمان، مسیر یا کانالهای تغییر دانش نظری و عملی معلمان و عوامل اثرگذار بر تغییر دانش نظری و عملی معلمان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که به دلیل کیفیت نامناسب برنامههای آمادهسازی معلمان برای اجرای تغییر، تغییرات اندکی در دانش نظری و عملی معلمان ایجاد شده است. طراحی و تدوین برنامههای ضمن خدمت، با تغییر دیدگاه ابزاری طراحان و مسئولان تغییر به پدیدهی تغییر معلمان میسر میشود
اقای صادق زارع صفت،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
این پژوهش با هدف واکاوی تجارب زیست شده برنامۀ درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان پرداخته است تا در سایۀ چنین تلاشی به تدوین الگویی مفهومی دست یابد. این پژوهش رویکردی کیفی و پدیدارشناسانه دارد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافتهای بود که دادههای آن بر اساس تحلیل محتوا و الگوی کلایزری در میان 24 نفر دانشجو ـ معلمان، 15 نفر استاد راهنما و 18 نفر معلم راهنما از گروههای مختلف آموزشی استخراج شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که مسائل برنامۀ درسی کارورزی در شبکهای از مقولات قرار میگیرند، در بخش اساتید راهنمای کارورزی درمجموع 4 مقولۀ شناختی، نگرشی، سازمانی و تعاملاتی، در بخش معلمان راهنما 3 مقولۀ سازمانی، نگرشی و تعاملاتی، در بخش کارورزان 5 مقولۀ شناختی، عاطفی، نگرشی، رفتاری، تعاملاتی و مقولۀ سایر مسائل تدوین گردیده است. در انتها نکاتی جهت بهبود کیفیت برنامۀ درسی کارورزی پیشنهاد شده است.
خانم زهره کرمی، دکتر فرهاد سراجی، دکتر یحیی معروفی،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی روایتپژوهی جهت توسعه حرفهای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان است. الگوی برنامه درسی روایتپژوهی، مبتنی بر نظریات دیویی، برونر، شوآب، ویگوتسکی، دونالدشون ,کلندینین و کانلی است. در این الگو، یادگیری یک عمل فکورانه و مبتنی بر تجربه است؛ دانشجومعلمان با تفکر و تأمل در تجارب خود و دیگران، اقدام به ساخت معانی میکنند؛ آنها فعالانه دانش، مهارت و نگرش خود را از روایتها میآموزند و به توسعه حرفهای دست مییابند. در این پژوهش، دو سؤال اصلی مطرح است: 1. الگوی برنامه درسی روایتپژوهی برای توسعه حرفهای دانشجومعلمان دارای چه ویژگیهایی است و 2. آیا این الگو دارای اعتبار است؟ جهت پاسخ به این سؤالات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شد. الگو طراحی شد و جهت اعتباربخشی در اختیار 20 نفر از متخصصان برنامه درسی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت که درصد بالایی از متخصصان، الگو و بخشهای مختلف آن را مناسب ارزیابی کردند.
خانم زکیه پرهیزگار، دکتر حسن علم الهدایی، دکتر مهدی جباری نوقابی،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
: با توجه به تأکید سند برنامۀ درسی ملی جمهوری اسلامی ایران بر ارتقای مهارتهای مدلسازی دانش آموزان، این مطالعه به بررسی نگرش ریاضی و نظرات ۲۴۴ دانشآموز پایۀ دوم متوسطه دربارۀ مسائل مدلسازی ریاضی می پردازد. این تحقیق بهصورت پیش آزمون-مداخله آموزشی-پس آزمون برگزار شد. مداخله آموزشی به این صورت بود که دانشآموزان در دو گروه با شیوۀ آموزشی متفاوت شیوۀ آموزشی مستقیم (معلممحور) و شیوۀ استراتژی عملگرا (دانشآموز محور) طی 6 جلسه به حل مسائل مدلسازی ریاضی پرداختند. برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه در مقیاس لیکرت و یک پرسشنامۀ باز پاسخ استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش مسائل مدلسازی در هر دو گروه آموزشی، بهبود نگرش ریاضی دانش آموزان را به همراه داشته است. بهعلاوه، درحالیکه اغلب دانش آموزان دربارۀ مسائل مدلسازی نگرش مثبتی دارند، آنها را کاربردی و جالب توصیف کردند، برخی هم نظراتی منفی داشتند. |
نیلوفر مرتضی نژاد، دکتر محمد عطاران، دکتر علی حسینی خواه، دکتر عفت عباسی،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
آموزش کارآفرینی از حوزههای علمیای است که رشد سریعی دارد اما محتوا و روش تدریس آن مبهم است. در این مقاله مطالعات موجود دربارۀ عناصر برنامۀ درسی کارآفرینی - اهداف، محتوا، رویکردهای تدریس و ارزشیابی - گردآوری و با سنتز آنها ترکیبی بهینه ارائه شده است. معیار انتخاب این مطالعات، مطالعۀ یک یا چند عنصر فوق در دورۀ آموزش عمومی، طی سالهای 2016-2000 بوده است. در پایان هر بخش تجمیع یافتهها و نتیجهگیری کلی ارائه شده است. طبق یافتههای تحقیق، اهداف دورۀ ابتدایی، آشنایی با مفاهیم پایه، انگیزه، علاقه و روحیۀ کارآفرینانه و در دورۀ متوسطه، پرورش مهارتها و شایستگیهای کارآفرینی است. محتوا منطبق بر اهداف بوده و در سه سال نخست ابتدایی، تلفیقی و پس از آن به هر دو حالت تلفیق و درس جداگانه است. رویکردهای فعال تدریس، بهویژه رویکردهای استقرایی و شهودی مناسباند. رویکردهای ارزشیابی اصیل و عملکردی تناسب بیشتری با ماهیت کارآفرینی دارند؛ در نهایت باید اضافه کرد که ارزشیابیهای تکوینی در این عرصه حائز اهمیت هستند.
علی زند قشلاقی، دکتر محمود مهرمحمدی، دکتر هاشم فردانش،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
مفهوم دانش قدرتمند، مفهوم بنیادین در نگاه مایکل یانگ در مقام جامعهشناس برنامۀ درسی است. او در خلال چهار دهه با صورتبندی این مفهوم، کوشیده است چارچوبی نظری برای برنامۀ درسی دانشبنیان فراهم آورد. با این همه نسبت این مفهوم با مؤلفههای نظریۀ برنامۀ درسی، نظام مدرسهای و امر تربیتی در میان تألیفات و کارهای پژوهشی فردی و مشترک یانگ، پراکندهاند. صورتبندی نظریۀ برنامۀ درسی بر اساس این مفهوم نخست نیازمند صورتبندی یکپارچه و جامعی از آن و استنتاج دلالتهایی است که بتواند مؤلفههای بنیادین و مؤلفههای ساختاری یک چارچوب نظری را تبیین نماید. این نوشتار میکوشد تا با ارجاع به کارهای یانگ، به تبیین و تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بپردازد، برای این منظور قریب به اکثر نوشتههای یانگ به همراه آثاری از منتقدان و موافقان آرای او، در یک پژوهش فلسفی مطالعه شدهاند. در این مطالعه از روش کیفیِ تحلیلی مفهومی استفادهشده است. معرفتشناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شده و ارتباط این مفهوم با جامعهشناسی، نظام مدرسهای و امر تربیتی بیان شده است. در پایان با رویکردی نظری، دلالتهای تربیتی این مفهوم برای ساخت یک نظریۀ برنامۀ درسی استنتاج گردیده است تا مبنایی برای نظر ورزی و پژوهش بیشتر باشد. |
خانم شهلا دهقانی، دکتر کیوان بلندهمتان،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر حول شناسایی چگونگی های آموزش مفاهیم اخلاق در مقطع ابتدایی انجام شده است. این پروژه با بررسی کتب درسی، مفاهیم اخلاقی موجود را استخراج کرده و سپس در مقولات کلی تری دسته بندی کرده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار،مفاهیم اخلاقی موجود در دروس، مشخص شده و سپس با استفاده از فرایند استنتاجی بر مبنای ملاکهای معین، از نظر انسجام و یکپارچگی در هر پایه و نیز چیدمان فرگشتی در کل مقطع مورد بررسی قرارداده شد.
نتایج نشان داد که کنب فارسی در تمام پایه ها، بیشترین تعداد ادبیات داستانی و بیشترین مفاهیم اخلاقی را دارند. متاسفانه چیدمان مفاهیم، موردتوجه قرارنگرفته و از میان پانزده مفهوم اخلاقی، تنها "رفتار نیک"، "نوع دوستی" و "تلاش و پشتکار" فاکتورهای مربوط به انسجام و فرگشت را از نظر کمی و کیفی دارا هستند. سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و نوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند.
دکتر مسعود گرامی پور، دکتر اصغر مینایی،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده
اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی (CBM) یک روش نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از طریق سنجش مستقیم مهارت های پیش بینی شده در برنامه درسی است. با وجود اینکه حدود نیم قرن از معرفی CBM در دنیا می گذرد، ولی تاکنون در برنامه درسی ایرانی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر معرفی و بررسی تأثیر CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی در مقایسه با روشهای مرسوم ارزشیابی تکوینی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات، شبه آزمایشی با گروه کنترل و پیش آزمون برای نمونه ای از دانش آموزن سوم ابتدایی بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که CBM به عنوان یک روش مؤثرتر ارزشیابی تکوینی، در برنامه درسی دوره ابتدایی بکار گرفته شود.
آقای مهدی حسین پناه، دکتر مرتضی کرمی، دکتر حسین جعفری ثانی، دکتر حسین کارشکی،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده
هدف تحقیق، طراحی مدل شایستگی های پژوهشیِ مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی است. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل اسناد بالادستی نظام آموزشی، نظرات متخصصان و نتایج برخی پژوهش های داخلی و خارجی است که با روش نمونه گیری هدفمند، سند برنامه درسی ملّی و تعدادی از پژوهش ها که تمرکز بیشتری بر معرفی شایستگی های پژوهشی داشتند، انتخاب شدند. برای طراحی مدل شایستگی، از رویکرد طراحی (مدل بیهام و مایر) در پنج مرحله استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه،از شاخص هایی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون t تک گروهی استفاده شد. در مرحله آخر، مدل مفروض شایستگی های پژوهشی متناسب با دوره دوم ابتدایی ترسیم شد، که که مشتمل بر 5 خوشه شایستگی های خاص با 14 زیر خوشه و 11 شایستگی عام پژوهشی است.
دکتر سیروس اسدیان،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر تدریس موازی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان پایه ششم در درس ریاضی و نگرش آنان نسبت به مدرسه انجامگرفته است. روش پژوهش شبه-آزمایشی و از نوع طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 95 – 94 و حجم نمونه 70 نفر است که 35 نفر از آنان در گروه کنترل و 35 نفر در گروه آزمایش گمارده شدند به صورتی که در گروه آزمایش تدریس به شیوه موازی به مدّت 2 ماه انجام شد و در گروه کنترل از روش تدریس تک معلّمی (مرسوم) استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره انجامشده بر روی نمره عملکرد تحصیلی ریاضی دانشآموزان در دو گروه آزمایش (تدریس موازی) و کنترل (تک معلّمی) نشان میدهد که بین نمره عملکرد تحصیلی ریاضی دانشآموزان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده میشود