70 نتیجه برای برنامه درسی
مرضیه معتمدی محمدآبادی، احمدرضا نصر اصفهانی، بی بی عشرت زمانی، عباس اسدی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تدوین چارچوب برنامهدرسی سوادرسانهای در دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه صاحبنظران است. این پژوهش با رویکرد کیفی از طریق مصاحبه با 28 نفر از متخصصان علوم ارتباطات، علوم تربیتی و فعالان سوادرسانهای انجام شد. نمونهگیری بهصورت هدفمند تا حد اشباع انجام شد. برای تعیین روایی مصاحبه از روایی محتوایی استفاده شد و دادهها به روش تحلیل محتوای استقرایی تحلیل شد. بر اساس دیدگاه متخصصان، اهداف برنامهدرسی سوادرسانهای شامل رسانهشناسی، اصلاح سبک مصرف رسانهای، توسعه اخلاق کاربری، پرورش شهروند فعال و تربیت معلم مولد میباشد. همچنین محتوا شامل مفاهیم وکلیات، تکنیکهای ساخت رسانهای، نقد وتحلیل پیامها، رژیم مصرف رسانهای، ملاحظات اخلاقی و کاربست رسانه است. بدین منظور باید روشهای توضیحی، مسئلهمحور، مشارکتمحور، انتقادی و کارگاهی برای تدریس بهکار رود و از شیوه ارزشیابی مشاهدهای، عملکردی، پروژهای، آزمون و خودارزیابی استفاده شود. چارچوب بهدست آمده میتواند مبنایی برای طراحی برنامهدرسی سواد رسانهای در دانشگاه فرهنگیان باشد.
پروانه آقاصفری، رمضان برخورداری، علیرضا محمود نیا، ناصرالدین علی تقویان،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
در مقاله حاضر تلاش شده است که عناصر نظری رویکرد فرا فرهنگی(انگلیسی به عنوان زبان بین المللی) یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجه یا زبان دوم با نگاه به معرفی فلسفه برنامه درسی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجه تبیین شود. محورهای اصلی مقاله تعیین جایگاه رویکرد یاد شده در میان رویکرد های موجود و یژگی های متمایز آن در قلمرو فلسفه برنامه درسی و نیز بررسی ظرفیت آن برای پاسخ به چالش ویژگی هژمونیک زبان انگلیسی در عصر جهانی شدن است.نتایج پژوهش حاکی از این است که رویکرد فرا فرهنگی با تکیه به پژوهش های میان رشته ای تبیینی مبتنی بر مفهوم سازی زبانی با تکیه بر طرحواره های فرهنگی یاگیرندگان و گویشوران غیر بومی به دست می دهد که به واسطه آن تنوعی از جهان های انگلیسی به رسمیت شناخته می شود.و نوعی از محلی سازی انگلیسی شناسایی می شود.
محسن تقی زاده، محمدرضا نیستانی، فریدون شریفیان،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه سعی دارد به تدوین عناصر برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی ایران از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت بپردازد. رویکرد پژوهشی بهکار برده شده از نوع روششناسی کیفی بوده که به مصاحبههای نیمه ساختیافته با 21 نفر از کنشگران دانشگاهی پرداخته است. دادههای حاصل از مصاحبهها براساس رویکرد پژوهشی نظریۀ زمینهای در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ماحصل آن تعیین عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در هفت عنصر: هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی – یادگیری، مواد و منابع، فرصتهای یاددهی – یادگیری، شرایط محیط یادگیری و ارزشیابی بوده است. هرکدام از این عناصر دارای مولفههایی است.
امیراسماعیل اسدی، علی حسینی خواه، فرنوش اعلامی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مفهومی و کاربردی استارت-آپهای دانشآموزی برای برنامهدرسی دوره دوم متوسطه ایران است. این مطالعه در دسته پژوهشهای کاربردی با پارادایم کیفی به روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی انجامیافتهاست. ازاسناد ومنابع معتبر دست اول در زمینه اصطلاحات وکلمات کلیدی این پژوهش درکشورهای موفق، 45مورد به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. ابزارگردآوری اطلاعات برگههای یادداشت دستنویس و رایانهای(بانرمافزار MAXQDA2020)بود. شبکه مضامین استخراج شده دریافتهها حاکی از الگوی مفهومی باپنج مضمون فراگیر(شایستگیهای برنامهدرسی،راهبردهای آموزشی،دانشآموز،معلم و چالشهاو فرصتها) و الگوی کاربردی باپنج مضمون فراگیر(برنامهدرسی مدرسه،فعالیتهای آموزشی،فعالیتهای عملیاتی،فعالیتهای دانشآموز و فعالیتهای معلم)بود. نتایج این مطالعه نشان میدهد که درکشورهای موفق نظیرفنلاند،سوئد و... فعالیتهای مربوط به استارت-آپهای دانشآموزی ازسالها پیش آغازو به شکل معمول و مطلوبی درجریان است و باتوجه به اینکه این نوع فعالیتها در برنامههایدرسی ایران مغفول واقع شده، پیشنهاد میشود برنامهدرسی استارت-آپهای دانشآموزی دردوره دوم متوسطه براساس مختصات ارائه شده درالگوهای این پژوهش طراحی و اجرا گردد.
محبوبه زادشیر، علیرضا عصاره، سهیلا غلام آزاد، محمدرضا امام جمعه،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی ریاضی دبستان مبتنی بر رویکرد شناختی انجام پذیرفت. روش پژوهش از نوع آمیخته میباشد.در بخش کیفی ابتدا طبق یافته های به دستآمده از پژوهش زادشیر و همکاران(1401) ، ویژگیهای عناصر دهگانه برنامه درسی ریاضیات با رویکردشناختی استخراج شد ویژگیهای عناصر الگوی مورد نظر تدوین و الگوی اولیه طراحی گردید. در بخش کمی با روش پیماشی جهت اعتباربخشی به الگوی طراحی شده از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید و برنامه طراحی شده از نظر متخصصان علوم شناختی، آموزش ریاضی و برنامه ریزیدرسی اعتبارسنجی شد. و پس از بررسی نظرات متخصصان درباره الگوی طراحی شده، الگوی نهایی طراحی شد. در گام آخر جهت اعتباربخشی به الگوی طراحی شده، دادههای بدست آمده از بخش کمی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده حاکی از وجود اعتبار الگوی طراحی شده را دارد.
سهیلا داداشی، بتول سبزه، تهمینه بازگیر،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجارب معلمان در اجرای برنامه درسی هنر در بستر آموزش مجازی دوره اول ابتدایی انجام شد. بدین منظور از روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل معلمان دوره اول ابتدایی در سال تحصیلی 1399-1400 شهر پرند بود که به روش نمونهگیری هدفمند با تعداد 11 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش مصاحبه نیمهساختارمند بود. دادههای حاصل از مصاحبه به روش تحلیل محتوای استقرایی و با استفاده از تکنیک کدگذاری باز در بخشهای مفهوم، زیر مقولات و مقولات اصلی استخراج گردید. مهمترین مقولات استخراج شده شامل اهداف نوین، تکالیف خلاقانه، روش تدریس نوین، استفاده از انواع بازی، سایتهای اینترنتی آموزش هنر، فایل صوتی (قصهگویی) بود. همچنین مهمترین مزیتهای استخراج شده شامل استفاده از منابع و مواد متنوع در آموزش، بهرهگیری مناسب و بهینه از زمان آموزش، ارتباط بیشتر معلم با فرد فرد دانش آموزان، غنی تر شدن تجارب یادگیری بود.
سکینه شرفی، حسین مومنی مهموئی، احمد اکبری، تورج فلاح مهنه،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
برای ایجاد محیط یادگیری یادگیرنده-محور، معلم و دانشآموزان باید ابعاد جدیدی به نقشهای سنتی خود اضافه کنند این پژوهش به شیوه کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. برای دستیابی به هدف تعیین شده، مصاحبه ساختاریافته با متخصصین برنامه درسی انجام گردید. نمونهها به شیوه هدفمند بر مبنای ملاکهای مشخص انتخاب گردیدند. تجزیه و تحلیل دادهها از مصاحبه اول با نرمافزار مکس کیودا شروع و بعد از هر مصاحبه کدگذاری انجام گردید. دادهها به روش تحلیل مضمون استقرایی تجزیه و تحلیل شدند. در نهایت یافتههای حاصل از مصاحبهها در دستههای مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر تدوین شدند. از چهار معیار لینکلن و گوبا برای افزایش دقت علمی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل کیفی برنامه درسی لایهای پس از اعتباریابی با شیوه دلفی فازی دارای ابعاد طراحی، هدف، محتوا، روش، دانشآموز، محیط یادگیری، تکالیف یادگیری، معلم و ارزشیابی است.
فرزانه پاکدامن، مهدی دوایی، علی اکبر خسروی بابادی، حمیدرضا رضازاده،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی جایگاه قومیت و تجارب زیسته قومیتی دانش آموزان در برنامه درسی رسمی- پنهان متوسطه اول ایران در سال تحصیلی 99-98 بود. روش پژوهش در بخش اول تحلیل اسنادی و تحلیل محتوای کیفی با 3 جلد کتاب مطالعات اجتماعی شامل 553 صفحه. واحد تحلیل محتوا؛ متن- تصاویر و فعالیت. بخش دوم روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدار شناسی شامل نمونه گیری هدفمند مشارکت کنندگان 30 دانش آموز(فارس-آذری-کُرد-لُر-گیلک) و 20 دبیر بود. از ژورنال دانش آموزی و مصاحبه غیر رسمی استفاده شد. یافته ها نشان میدهد فقط 6 درصد از بخش های سه گانه محتوای بررسی شده به مؤلفه های مطلوب قومیت توجه داشته که در برنامه درسی رسمی بسیار نامطلوب میباشد. درتحلیل اطلاعات- یکسان سازی فرهنگی- تفکرات سطحی نسبت به فرهنگ اقوام- نابرابری آموزشی- بیگانگی با تنوع فرهنگی- غفلت در همزیستی مسالمت آمیز ظاهر شد که در مجموع جایگاه قومیت در برنامه درسی پنهان مطلوب نیست.
ساناز ماهری، علیرضا عراقیه، یحیی قائدی، امیر حسین مهدی زاده، پری سوسهابی،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان پیش دبستان 3 تا 5 بر اساس الگوی کلاین است. برای دستیابی به این هداف از روش سنتزپژوهی در طراحی الگو استفاده شد. قلمرو پژوهش حاضر، اسناد در حوزه فلسفه برای کودک و نمونهگیری به روش هدفمند و تعداد نمونه 50 مقاله (25 مقاله فارسی و 25 مقاله لاتین) ، الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودک بر اساس عناصر نه گانه کلاین طراحی گردید. نتایج پژوهش حاضر حاکی از 13 مؤلفه اصلی برنامه درسی فلسفه برای کودک بود که عبارتاند از: اصول فلسفه برای کودک، ویژگیهای فلسفه برای کودک، اهداف، توجه به سن، منابع آموزشی، مراحل آموزش فلسفه، روشهای آموزش، ویژگیهای معلم، روشهای یادگیری، فعالیتهای یادگیری، روشهای ارزشیابی، پیامدهای برنامه درسی فلسفه برای کودک.
سارا جلال پور، پروین احمدی، پروین صمدی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی(یکپارچه) پایه سوم ابتدایی است. رویکرد پژوهش، کیفی (روش تحلیل محتوای کیفی) و جامعه پژوهش، کلیه کتابهای درسی پایه سوم ابتدایی و راهنماهای تدریس معلم هر کتاب بود. رویکرد برنامه درسی تلفیقی مضمونمحور (مفهوممحور و مهارتمحور) انتخاب شد. مفاهیم و مهارتها از کتابهای درسی و اهداف هر درس از راهنماهای تدریس معلم استخراج شد و همزمان کدگذاری صورت گرفت. کدهایی که دارای زمینه مشترک بودند در یک مقوله قرار گرفتند و مضامین (تم) تلفیقی برنامه درسی را تشکیل دادند. 192 کد اولیه بدست آمد. پس از طبقهبندی، 106 مقوله حاصل شد و در نهایت، 14 مضمون (تم) تلفیقی شکل گرفت. مضامین بدست آمده عبارتند از: جعبه ابزار پرکاربرد، نیازهای مهم، سواد مالی، آشنایی با شخصیتهای علمی و ادبی، نهادها، تغییر، شباهتها و تفاوتها، محافظت، مهربانی، تلاش، مهارت شمارش، مهارت اندازه گیری، مهارت رسم شکل، مهارت مرتبسازی دادهها در جدول و نمودار.
مجید صالحی، مرضیه دهقانی، خانم محدثه خطاط،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی نظرات دانشآموختگان و دانشجومعلمان در خصوص برنامهدرسی زایدرشته آموزش ابتدایی انجام شدهاست. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن تحلیل مضمون میباشد. نمونهگیری به شیوه هدفمند بوده و 18 نفر جهت مشارکت با روش مصاحبه نیمهساختاریافته انتخاب شدند. یافتهها نشان میدهد که بخشهایی از محتوای برنامهدرسی این رشته به دلیل تئوریبودن، تکراریبودن، قدیمیبودن، منبع نامناسب، عدمتناسب دروس اختیاری و اجباری زاید و ناکارآمد هستند که بیشترین فراوانی دروس زاید هم مربوط به دروس عمومی و تعلیم و تربیت اسلامی است. همچنین، بخشهایی از برنامه درسی هم به دلیل تجارب یادگیری، زاید تلقی میشوند که مشارکتکنندگان به نقش استاد، دانشجو و ارزشیابی اشاره کردند. نتایج نشانداد که در بعد محتوا، ضروری است بخشهایی از برنامهدرسی عمومی، حذف و به دروس تخصصی و تخصصی-تربیتی اختصاص یابد. در بخش تجارب یادگیری هم میبایست فرایند اجرای و ارزشیابی برنامهدرسی مورد بازبینی قرارگیرد و زمینهای برای افزایش انگیزه دانشجومعلمان فراهمگردد.
زهرا پروازی مقدم، کوروش فتحی واجارگاه، دکتر کامبیز پوشنه، دکتر علی اکبر خسروی بابادی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
Vﭼﮑﯿﺪه: هدف ازپژوهش حاضرواکاوی برنامه درسی متناسب با ویژگیهای نسل zبوده است.این مطالعه با رویکرد کیفی،ازنظر هدف کاربردی وﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮیﮥ ﺳﯿﻮﻓﺎﻧﮓوﺷاتﻮن دارای تحلیل محتوای استقرایی بوده است.این پژوهش،با مصاحبۀ نیمه. ساختاریافته و نمونه. گیری هدفمند و مشارکت 23 نفر،از خبرگان علمی، اجرایی و20 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه با گروه های کانونی انجام شد.پس از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫﺎیﻧﯿﻤﻪﺳﺎﺧﺘﺎریافته،ضمنﻣﺮاﺣﻞﮐﺪﮔﺬاری،تحلیل دادهها انجام شده است.برای تامین اعتبار یافتهها از روش مذاکره با ﻫﻤﮑﺎران ونظر ممیز بیرونی و ﺑـﺮای پایایی از روش ﻟﯿﻨﮑﻠﻦ و ﮔﻮﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده شده است.یافتهها: علاوه برتأکیدبر اهمیت شناخت نسلی وویژگیها،ترجیحات و نیازهای نسل z نشان میدهند که برنامه درسی متناسب با ویژگیهای نسلz ناظر بر200 شاخص و 30مؤلفه و 10 اصل هستند که این 10 اصل عبارتنداز:(منطق،اهداف،محتوی،راهبردهاییادگیری،ویژگیهای معلمان نسل z، موقعیتهای یادگیری سنجش وارزشیابی، عوامل زمینهای، پدیدههای نوظهور، چرخشهای نوگرا ) که منتج به استخراج چارچوب مفهومی برنامه درسی متناسب با ویژگیهای نسل z گردید.
سعیده افضلی، علیرضا صادقی، نعمت اله موسی پور، مصطفی قادری،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامۀ درسی سوادچندفرهنگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود که با استفاده از روش تحقیق آمیخته از نوع تشریحی انجام شد. در بخش کمی از روش توصیفی-پیمایشی و در بخش کیفی از روش تحلیل مرور نظام مند استفاده شد. جامعۀ آماری در قسمت کمی شامل دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان کشور بود و با بهرهگیری از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی بر اساس جدول کرجسی و مورگان 382 نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه سنجش سواد چندفرهنگی صادقی (1399) مشتمل بر سه مولفهی دانش چندفرهنگی، نگرش چندفرهنگی و مهارت چندفرهنگی بود که با کمک 10 نفر از اساتید صاحبنظر، روایی پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت، و بر اساس آلفای کرونباخ، پایایی آن، 0.85 بهدست آمد. یافتهها حاکی از آن بود که سواد چندفرهنگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان در بُعد دانش چندفرهنگی در سطح نسبتاً مطلوب و در بُعد نگرش چندفرهنگی در سطح متوسط بود، اما در بُعد مهارت چندفرهنگی در سطح مطلوبی قرار نداشت. در بخش کیفی پژوهش پس از مطالعه بیش از 120 مقاله و کتاب (داخلی و خارجی) در زمینه موضوع مورد نظر، در نهایت 38 عنوان مقاله و کتاب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار لازم برای انجام این پژوهش چک لیستها و کاربرگها و یادداشتبرداری بود و تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل نظاممند انجام شد که از میان 236 عبارت، پس از طی مراحل کدگذاری، 105 کد باز و 15 کدمحوری، که الگوی برنامه درسی سواد چندفرهنگی دانشجومعلمان بر اساس آن طراحی شد. این الگو مشتمل بر شش مولفه اساسی( -ایجاد وفاق و اتحاد در عین تکثرگرایی؛ -پرورش شهروند فعال، دموکراتیک، محلی و جهانی؛ -تعالی کلاس جهانی؛ -کرامت انسانی (توجه به دیگری)؛ -معرفی فرهنگهای مختلف؛ -توسعه تفکر انتقادی) بوده و با استفاده از عناصر دهگانه طراحی شد.
یعقوب لهرابی، فریدون شریفیان، سید ابراهیم میرشاه جعفری،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه متخصصان در ارتباط با جایگاه نظریهپردازی شخصی و نقش آن در تعالی تدریس بود. بر این اساس از اساتیدی که دارای تجارب و سوابق علمی بودند، مصاحبه به عمل آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها به صورت حضوری و مجازی انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده بعد از کدگذاری، با استفاده از روش مقوله بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از دیدگاه اکثر اساتید داشتن تجربه، دانش و آگاهی علمی ازجمله پیش بایست های نظریه پردازی شخصی به شمار می رود. همچنین، اساتید معتقد بودند که ربط و نسبت نظریه های عام و نظریه پردازی شخصی به سه شکل کل به جزء، تلفیقی و فنی- هنری می باشد. مطابق دیدگاه اساتید، افزایش دانش و بهبود عملکرد اساتید مهم ترین فرصتها، و کم تجربه بودن اساتید، مهم ترین چالش فراروی نظریهپردازی شخصی عنوان شد.
فاطمه سادات جعفرنیا، مقصود امین خندقی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
در این پژوهش یکی از دیدگاههای برنامهدرسی اسلامی که توسط رورنانیهاشیم مطرح شده، توصیف، تحلیل و نقد شده است. در تحلیل اندیشههای او معلوم شد که وی برنامهدرسی را مترادف با سند مکتوب و به مثابه نظام مدنظر داشته و در علم دینی تحت تأثیر اندیشه عطاس، علمی را دینی میداند که از عناصر غربی پاک و با ارزشهای اسلامی جایگزین شود. او در برنامهدرسی اسلامی بر مشحون کردن اهداف و محتوا از ارزشهای اسلامی تأکید ویژهای دارد. از مهمترین انتقادات به اندیشههای وی، نبود تبیین نظری مبانی فلسفی و روششناختی، تلقی صورتگرایانه از اسلامیسازی، و غفلت از برنامهدرسی به مثابه حوزه مطالعاتی و قبول بسترهای معرفتی موجود غربی برای آن میباشد. از اینرو، نیاز مهم امروز این حوزه، فراتر رفتن از مواجهه منفعلانه است که بنا را بر اقتباس، تهذیب و تکمیل صورتگرایانه دانش غربی موجود قرار میدهند و رویآوردن به دیدگاههای واکنشی و فراکنشی که در پی ارائه صورتبندیهای نظری جدید و توسعه مرزهای دانش برنامهدرسی از منظر اسلامی هستند، از ضرورت برخوردار است.
معصومه کیانی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافتههای این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربهفردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیمگیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید میشود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.
کریم مهدیخانلو، سولماز نورآبادی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفههای طرح خوانا در محتوای برنامه درسی فارسی دوره دوم ابتدایی انجام گرفت که از نظر روش، با تکنیک تحلیل محتوا و بر اساس آنتروپی شانون بود. جامعه پژوهش کتابهای فارسی دوره دوم ابتدایی و نمونهگیری مطرح نبود. ابزار گردآوری، سیاهه تحلیل محتوای محققساخته بود که روایی آن با نظرات استادان محترم برنامه درسی و مدرسان استانی طرح خوانا تأیید گردید. پایایی آن نیز توسط مدرسان طرح خوانا انجام و ضریب توافق 85 صدم بدست آمد. بر اساس یافتههای این پژوهش، میزان توجه به مؤلفه مهارتهای زبانی طرح خوانا در محتوای برنامه درسی فارسی چهارم 80، پنجم 80، ششم 85 درصد؛ و در مجموع فارسی سه پایه دوره دوم 82 درصد و میزان توجه به مؤلفه آداب و مهارتهای زندگی طرح خوانا (ادب، مسئولیتپذیری و جرأتورزی) در محتوای فارسی چهارم 55، پنجم 47، ششم 42 و در مجموع 48 درصد میباشد.
نجمه سلطانی نژاد، رضوان صفیان بلداجی،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده
مقالهحاضر باهدف واکاوی انگارههای معلمان ابتدایی ازمفهوم مدرسه دوستدارکودک بهمنظور استخراج مؤلفهها و موانع آن انجام شد. روشپژوهش پدیدارشناسی بوده است و با 24 نفر از معلمان ابتدایی شهرتهران با سابقهخدمت کم، متوسط و زیاد مصاحبههای نیمهساختاریافته کیفی انجام شد. برای تحلیل دادهها روش تحلیل مضمون براون و کلارک (2006) بکارگرفته شد. براساس تحلیلمضمونی، 13 مضمون پایه، 5 مضمون سازماندهنده و یک مضمون اصلی فراگیر به عنوان مؤلفههای مدرسه دوستدارکودک؛ و 7 مضمون پایه، 3 مضمون سازماندهنده و یک مضمون فراگیر به عنوان موانع تحقق مدرسه دوستدارکودک شناسایی شد. بر مبنای یافتهها، مدرسه دوستدارکودک از نظر معلمان شرکتکننده در پژوهش باید در ابعاد مختلف مدیریت مدرسه، کادر آن، فضای فیزیکی، برنامهدرسی و میزان تعامل با خانواده کودک توجه ویژه به کودک، روحیه و شرایط او داشته باشد اما با وجود موانع متعدد، شرایط لازم برای تبدیلشدن به چنین مدرسهای در بسیاری از مدارس ایران بالاخص مدارس دولتی وجود ندارد.
سیروس اسدیان، صیاد عبدالهی اصل، عیسی برقی،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده
روش این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی ورودی سال 95 رشته های علوم تربیتی، روانشناسی و زبان و ادبیات فارسی که در زمان اجرای پژوهش در نیم سال هفتم تحصیل خود بودند و تعداد آنها 439 دانشجو بود. حجم نمونه با مراجعه به جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی 205 نفر انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده پژوهش، پرسشنامه های محقق ساخته بود که پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ 847/0 به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که در حیطه شناختی و نگرشی (عاطفی)، برنامه های درسی جدید منجر به کسب دانش و اطلاعات لازمه و حصول نگرش های مطلوب نسبت به رشته تحصیلی در دانشجویان گردیده است؛ اما در حیطه روانی- حرکتی(مهارتی) برنامه های درسی جدید منجر به کسب مهارت های مطلوب نشده است.
همایون رهیاب، کوروش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری، نعمت الله موسی پور،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده
منظور از انجام این پژوهش، تبیین سیر تحول وبازنگری برنامه های درسی آموزش عالی افغانستان بعد از 11 سپتامبر 2001 در افغانستان است. روش پژوهش کیفی از نوع تاریخی است و پژوهشگر تلاش نموده سیر بازنگری برنامه های درسی آموزش عالی را در این دوره با دیدگاه تحلیلی نشان دهد. نتایج نشان میدهد که برنامه درسی در نظام آموزش افغانستان تا اکنون جهت گیری های متفاوتی داشته است.تجربه ای که از دوره های برنامه ریزی درسی دانشگاهی قبل و بعد از 11 سپتامبر حاصل می شود، گذار از یک نظام برنامه ریزی درسی نسبتآ غیر منظم (قبل از 11 سپتامبر) به سمت نظام برنامه ریزی درسی متمرکز(بعد از 11 سپتامبر) و سرانجام به سمت نظرخواهی و واگذاری اختیارات نسبی برای برنامه ریزی درسی به دانشگاه ها بود. درنتیجه ۱۶۵ رشـته تحصیلی شناسـایی شد که باید بازنگری می شد؛ از جمله آن برنامه درسی 71 رشته تحصیلی تا سال1400 بازنگری گردید.