جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای هنر

خانم ملیحه ذوالفقاری، دکتر مرجان کیان،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب معلمان در تدریس برنامۀدرسی هنر دوره ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعۀ پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهدیشهر استان سمنان بودند که از طریق نمونه­گیری هدفمند، تعداد 10 نفر از معلمان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبۀ نیمه­ساختارمند در پژوهش شرکت کردند. داده‌ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شدند و روایی و پایایی آن‌ها از طریق سه معیار قابل‌قبول بودن، قابلیت اطمینان و تأیید پذیری به دست آمد. بر اساس یافته‌ها، تجربۀ معلمان در تدریس هنر  دورۀ ابتدایی در دو مقوله دستاوردهای مثبت (توسعۀ شایستگی‌های حرفه‌ای) و چالش‌های منفی (ضعف ارج‌گذاری به هنر)  مشخص شد. معلمان در تدریس برنامۀدرسی هنر نتوانسته‌اند از پتانسیل محتوایی این درس برای آموزش بهره‌مند شوند و بی‌اهمیت بودن برنامۀدرسی هنر بین سایر دروس در تدریس عملی معلمان تأثیرگذار است. به دلیل مسائلی نظیر ضعف تخصص در آموزش هنر، کمبود وقت، کمبود بودجه، ناآگاهی والدین از اهمیت هنر، عموماً  به برنامۀدرسی هنر توجه کافی نمی‌شود.  ارائه آموزش‌های ضمن خدمت تخصصی در درس هنر ویژه معلمان، ایجاد بستر مناسب برای تبادل تجارب بین معلمان، بالا بردن سطح آگاهی والدین نسبت به اهمیت درس هنر از توصیه‌های این پژوهش است.
 
خانم ستاره موسوی، دکتر محمدرضا نیلی، دکتر احمدرضا نصر، دکتر محمد مسعود،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف این مطالعه، شناسایی شاخص­های نوآوری در فعالیت­های یاددهی و یادگیری رشته‌های هنری بر حسب رویکرد ساختن‌گرایی و بررسی میزان کاربست آن‌ها در دانشگاه هنر اصفهان می­باشد. این پژوهش از رویکرد کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق حاضر، جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامه­های درسی در سطح کشور و اعضای هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونه­گیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز، تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونه‌گیری تصادفی تعداد 285 نفر از آنان انتخاب شدند. داده­های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامۀ محقق ساخته گردآوری شده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرانباخ بهره گرفته شده است. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهم­ترین شاخص­های نوآوری در فرایند یاددهی و یادگیری عبارت است از: کاربست یادگیری تجربی، توجه به خود راهبری، توجه به مهارت‌های تفکر، ارزشیابی کیفی و مداوم، توجه به اصول آموزش مبتنی بر دیالوگ و اکتشاف هنری و بهره‌گیری از دیدگاه‌ها و دانش نوین در زمینۀ تحلیل آثار هنری. همچنین نتایج بخش کمّی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخص­های نوآوری، کمتر از حد متوسط می­باشد. برگزاری دوره­های دانش­افزایی، استفاده از تجارب صاحبان هنر و اساتید هنر، بازبینی مداوم برنامه­های درسی بر اساس شاخص­های سازنده­گرایی از جمله پیشنهادهایی هستند که نوآوری و بازنگری در فعالیتهای یاددهی و یادگیری برنامه‌های درسی هنر را تسهیل می‌کند.

آقای محمد فیروزی، دکتر محمد سیفی، دکتر علی حسینی مهر، دکتر علیرضا فقیهی،
دوره 6، شماره 11 - ( 6-1397 )
چکیده

شکوفاسازی ظرفیت‌های هنری دانش‌آموزان از رسالت‌های مهم آموزش و پرورش در سند تحول بنیادین است. از یک سو محورهای پنج‌گانۀ تربیت هنری متشکل از ارتباط با طبیعت، زیبایی‌شناسی، تولید هنری، آشنایی با تاریخ و میراث فرهنگی-هنری و نقد هنری و از سوی دیگر ساختار محتوایی کتاب‌های درسی فرهنگ و هنر شامل هنرهای تجسمی، خوشنویسی، هنرهای سنتی، آوایی و نمایشی همگی موضوعاتی هستند که می‌بایست در پرورش توانمندی‌های بالقوۀ آدمی، مد نظر برنامه‌ریزان قرار گیرند. این مطالعه به شیوۀ تحلیل محتوا صورت گرفت. جامعۀ هدف عبارت بود از کتاب‌های درسی فرهنگ و هنر هر سه پایۀ دورۀ اول متوسطه در سال تحصیلی 95-1394. واحد ثبت به متن، تصویر و فعالیت اختصاص یافت. کدگذاری به شیوۀ قیاسی و براساس محورهای موضوعی و ساختاری آموزش فرهنگ و هنر انجام پذیرفت. به منظور اعتباربخشی به فرایند کدگذاری، ده درصد از محتوا توسط ارزیاب دوم کدگذاری شد که میزان همبستگی برابر 89/0 بود. نتایج نشان داد که پرکاربردترین محورهای تربیت هنری به ترتیب عبارتند از تولید هنری، زیبایی‌شناسی، نقد هنری، آشنایی با تاریخ و میراث فرهنگی-هنری و ارتباط با طبیعت. همچنین، اولویت‌های اول تا پنجم در ساختار محتوایی کتاب‌ها عبارتند از هنرهای تجسمی، هنرهای سنتی، خوشنویسی، هنرهای آوایی و هنرهای نمایشی. بررسی الگوی ساختار برنامۀ درسی نیز نشان داد که به هر سه وجه فعالیت‌های تجویزی، نیمه‌تجویزی و غیرتجویزی توجه شده، اما محتوای این کتاب‌ها به لحاظ تناسب فعالیت‌ها با محتوای آموزشیِ ارائه شده، شکل تلفیق، توازن و تنوع محتوایی و عدم تحریک و تهییج خلاقیت دانش‌آموزان نیازمند بازنگری است.


خانم رائیکا خورشیدیان، دکتر رضا افهمی، دکتر علیرضا عراقیه، دکتر علیرضا صادقی،
دوره 6، شماره 12 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی ادراک و ارتقا صلاحیت میان‌فرهنگی از طریق تجربه هنری در بین فرهنگ ایران و برزیل بوده است. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و شرکت‌کنندگان شامل دانش‌آموزان 9 ساله برزیلی می‌باشند. در این پژوهش تلاش شده است تجربه آموزشی در چهار مرحله علاقمند‌سازی، مقایسه دو فرهنگ، تجربه خلق هنر دوفرهنگی و بخش دیرپایی تجربه مورد بررسی قرار گیرد. برای پایایی و اعتبار یافته‌ها از روش مثلث‌سازی داده‌ها از نوع روش‌شناختی استفاده شده است. یافته‌ها نشانگر افزایش ادراک فرهنگی از طریق تجربه هنری بوده است. همچنین تجربه هنری دوفرهنگی در خروج شرکت‌کنندگان از انکار و کاهش محسوس قطبیت‌گرایی موثر بوده و سبب تقلیل تمایز و پذیرش میان‌فرهنگی شده است. تجربه هنری سبب دیرپایی تجربه ادراک میان‌فرهنگی در کودکان می‌گردد.


دکتر نیلوفر مرتضی نژاد،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی مناسب برای اجرای کارآفرینی در هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای استان آذربایجان غربی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده‌ها بود. به این منظور از مطالعه تطبیقی، سندکاوی و یافتههای پژوهشی و مصاحبه با صاحبنظران استفاده شد. در بخش مصاحبه، نمونه‌گیری از نوع هدفمند بود و تا حد اشباع داده‌ها ادامه یافت که در مجموع با 12 نفر مصاحبه شد. در نهایت الگوی مناسب در شش مقوله با مفاهیم اصلی و فرعی حاصل شد که از جمله، تغییرات درونزاد و برونزاد و جمعیت‌شناختی، اقدامات مشارکتی، ویژگی‌های فردی، تسهیل‌کننده‌های سازمانی، اقتصادی، فرهنگی، انگیزش و نگرش، نیروی انسانی، چالش‌های دانش‌آموختگان، برنامه درسی، نیروی انسانی، سیاستگذاری، فضا و امکانات تأیید شد. با توجه به نتایج حاصل پیشنهاد می‌شود روند سیاستگذاری و قوانین مرتبط با تولید و درآمدزایی هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای با انعطاف‌پذیری بیشتری تعریف و در تعیین رشته‌ها به نیازهای محلی توجه گردد.
خانم سمیه غلامی، دکتر ندا مذهب جعفری،
دوره 8، شماره 16 - ( 7-1399 )
چکیده

در اجرای برنامه درسی جدید، آموزش هنر به حاشیه رانده شده است. بدین منظور باید فعالیت‌های علمی طرح ریزی شود که در آن فرد تلاش کند تا وضعیت نامطلوب موجود را به وضعیتی نسبتاً مطلوب تغییر دهد (اقدام پژوهی). هدف از این مطالعه تحقیق در مورد چالش‌های معلمان کلاس‌های ابتدایی در هنگام اجرای برنامه درسی آموزشی هنر و همچنین تبیین مفهوم اقدام پژوهی در تلفیق هنر به منظور پیاده سازی برنامه‌های آموزش هنری جدید است. روش مطالعه تلفیقی و بر اساس اقدام پژوهی بود. با به کار‌گیری هنرهای مختلف (تلفیق هنر) و بهینه سازی شرایط اجرای آن (اقدام پژوهی) مشخص شد که دانش آموزان به تغییر برنامه هنری برای چند محوری بودن آن علاقمند هستند و نتایج رضایت بخشی هم در زمینه آموزش و فراگیری آن ایجاد شد. پیاده سازی برنامه درسی جدید بر مبنای تلفیق هنر باعث افزایش مشارکت و بهرهمندی از تاثیرات متفاوت و موثر تلفیق هنر شد.
فرزانه تکبیری، محبوبه خسروی، نعمت اله موسی پور، حسن ملکی، رضا افهمی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف این مقاله طراحی الگوی ­برنامه­درسی شخصی شده مبتنی بر هنرمفهومی در دوره­ابتدایی است. هنرمفهومی یکی از اقسام هنرپستمدرن[1] است که از منظر آن آموزش وبرنامه­درسی امری کاملا شخصی وموقعیتی است. بابکارگیری روش­سنتزپژوهی به بررسی نظرات و منابع مربوط به هنرمفهومی اقدام شد و نُه مقوله اصلی هنرمفهومی شناسایی شده شامل توجه به: مسائل اجتماعی، سیاسی وفرهنگی/ رویکرد انتقادی/ چند­فرهنگی/ خلاقیت/ تعامل با مخاطب/ بعد جهانی وبومی/  مسائل زیست­محیطی/ تنوع در تکنیک ورسانه. از سوی دیگر موضوع شخصیسازی­آموزش، که طی چنددهه گذشته مجددأ دارای اهمیت شده­است، نشان میدهد که برنامه­درسی وقتی میتواند موثر و کارآمد باشد که با شخص به ماهوَ شخص ارتباط برقرار سازد. برای تحقق برنامه­درسی شخصی‌شده، مفاهیم: «سبک، چگونگی، سطح، محتوا، راهبرد وروش­تدریس، رسانه، ارزشیابی، وقت ومکان» مطرح هستند. براین اساس، تلاش شد تا الگویی از ترکیب مفاهیم اساسی هنرمفهومی درقالب کلی برنامه­درسی شخصیشده فراهم گردد که به تأیید نهایی متخصصان برنامه­درسی وهنرمفهومی رسیده است.
 
[1]Postmodern Art

سهیلا داداشی، بتول سبزه، تهمینه بازگیر،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجارب معلمان در اجرای‌ برنامه‌‌ درسی هنر در بستر آموزش مجازی دوره اول ابتدایی انجام شد. بدین منظور از روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکت­کنندگان در پژوهش شامل معلمان دوره اول ابتدایی در سال تحصیلی 1399-1400 شهر پرند بود که به روش نمونه­گیری هدفمند با تعداد 11 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه­ساختارمند بود. داده­های حاصل از مصاحبه به روش تحلیل محتوای استقرایی و با استفاده از تکنیک کدگذاری باز در بخش­های مفهوم، زیر مقولات و مقولات اصلی استخراج گردید. مهم­ترین مقولات استخراج شده شامل اهداف نوین، تکالیف خلاقانه، روش تدریس نوین، استفاده از انواع بازی، سایت­های اینترنتی آموزش هنر، فایل صوتی (قصه­گویی) بود. همچنین مهم­ترین مزیت­های استخراج شده شامل استفاده از منابع و مواد متنوع در آموزش، بهره­گیری مناسب و بهینه از زمان آموزش، ارتباط بیشتر معلم با فرد فرد دانش آموزان، غنی تر شدن تجارب یادگیری بود.
گلبرگ غریب پور، محمود مهرمحمدی، حمیدرضا رضا زاده، علیرضا عصاره، فاطمه زهرا احمدی،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف طراحی یک برنامه آموزشی با رویکرد تعلیم و تربیت گفت و شنودی، ویژه پرورش ادراک زیبایی شناختی دانشجو معلمان، انجام شد. روش پژوهش کیفی و از نوع هنجاری بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل دو گروه بودند. گروه اول از 13 نفر متخصص موضوعی در حوزه هنر تشکیل شده بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه دوم شامل 32 نفر از دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بودند که 10 نفر از آنان به روش نمونه گیری در دسترس و 22 نفر دیگر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده‌ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جهت اتخاذ تصمیم درباره عناصر برنامه داده های حاصل از مصاحبه ها و بررسی منابع تخصصی هنر و زیبایی شناسی به ویژه آرتاگرافی تحلیل مضمونی و در هشت عنصر برنامه گفت و شنودی تدوین شد.
 
حسنعلی گرمابی،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده

مقاله حاضر حاصل روایت‌پژوهی درباره ویژگی‌ها و آموزه‌های تجارب معلمان در زمینه کاربرد هنر در آموزش و تدریس موضوعات غیر هنری است. این پژوهش از نوع پژوهش‌های کیفی است بدین سبب با روش نمونه‌گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب، ۵۷ معلم انتخاب و حاصل گردآوری روایت و تجارب آنان، ۲۲ مورد بوده است. ابزار گردآوری روایت،  مصاحبه و همچنین قالب نوشتاری از نوع پرسش‌نامه باز پاسخ بوده است که برخی از معلمان روایت‌های خود را به‌صورت مکتوب  و برخی به‌صورت شفاهی ارائه نموده‌اند. تحلیل روایت‌ها از نوع تحلیل مضمون بوده و با روش کدگذاری سه‌مرحله‌ای برای استخراج مقوله‌ها و مضامین انجام شده است. پایایی یافته‌ها با ارائه نتایج به مشارکت‌کنندگان و همکار جهت رسیدن به اتکاپذیری و سازگاری، روایی  آنها نیز با روش بازبینی کدها توسط مشارکت‌کنندگان بررسی شده است. یافته‌های پژوهش شامل سه دسته یافته مربوط به چرایی، چگونگی و نتایج کاربرد هنر در آموزش و تدریس می‌باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb