محمد عطاران، صغری ملکی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1392 )
چکیده
چکیده: هدف تحقیق کیفی حاضر، بررسی وضعیت آموزش در خانه در نظام آموزشی ایران است. این تحقیق در سال 1391 انجام شد. جامعه تحقیق با روش گلوله برفی انتخاب شدند و با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. مفاهیم مصاحبه، استخراج و طبقهبندی شدند. نتایج تحقیق نشان میدهد که مشارکتکنندگان از طبقه متوسط و بالای متوسط جامعه ایران و دارای تحصیلات عالی هستند. مداخله مشارکتکنندگان تحقیق در آموزش فرزندان خود و پذیرش مخاطره آن بسیار بالاست. آنها درباره نظام رسمی آموزش ایران، نگرش مثبتی نداشتند ولی ترجیح آموزش در خانه، بیشتر جنبه آموزشی داشت و نه ایدئولوژیک. آنها نظام آموزش در مدرسه را نظامی یکسویه میدانستند که خلاقیت کودکان را نابود میکند و صرفاً تأکید بر حافظه دارد و از برخی موضوعات مانند ورزش، زبان انگلیسی، موسیقی و هنر غافل است. به نظر مشارکتکنندگان تحقیق، مدرسه محیطی بسته است که هر کس باید در آن بنشیند، گوش دهد و شخصیت واقعی خود را پنهان کند. آموزش در خانه در ایران محدود به کتاب درسی نیست و بیشتر در فضاهای طبیعی جریان دارد. این آموزش، مبتنی بر مهارتهای کوتاهمدت است و زمانبندی خاصی ندارد و مانند نمونههای جهانی آن منعطف است. یافتههای تحقیق نشان داد که این نوع آموزش در ایران روابط والدین با یکدیگر و فرزندانشان را افزایش داده است. فرزندان آنها در یادگیری مستقلاند و خود با محیط انطباق مییابند. ولی به دلیل تازگی این نوع آموزش و نیز غیرقانونی بودن آن، جامعه در این مرحله آن را نپذیرفته است. گهگاه نیز فرزندانی که در خانه آموزش میبینند و والدینشان با چالشهایی مواجه میشوند مانند تمسخر از سوی دیگران، نگرانی درباره آینده فرزندان و امثال اینها.