هدف:پژوهش حاضر با هدف تحلیل انتقادی گفتمان حاکم بر دلالتهای
هویت جنسیتی زن”در اسناد بالادستی نظام آموزشوپرورش ج.ا.ا و تصریح پیامدهای مترتب بر رویکردهای اتخاذ شده در تربیت جنسیتی رسمی زنان انجام شد.
روششناسی پژوهش:به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، متون پنجگانه بالادستی نظام آموزش
و
پرورش ایران به عنوان نمونه انتخاب شدند
.
از بین روشهای کمیو
کیفی در پژوهشهای اجتماعی، از روش کیفی
[1]و رویکرد «تحلیل
گفتمان
انتقادی»
[2] بهره جستیم.
یافتهها: نفی عاملیت آگاهانه (با وجود نقش سازنده آن در
گفتمانها)؛ ابهام؛ انسداد معنائی،شکلگیری پارههای معنایی بالقوه متعارض،تخاصم ومداخلات هژمونیک بالقوه و بعضا بالفعل با نظم گفتمانی غیر رسمی، الگوهای مبهم زاییده اتخاذ غلط منطق هم ارزی و پس از آن تفاوت و... در نحوه برساختن هویت جنسیتی زن مشهودبود.
نتیجهگیری: بحران هویت به عنوان پیامدی غیرقابل انکار و منبعث از تزلزل گفتمانی اسناد-عدم ایضاح گزاره"هویت جنسیتی"-در راستای سیاستهای تجویزی تدوین کنندگان آن است.به بیانی دیگر استیلای گفتمان
حاشیه ران"-در عمل - به تقویت گفتمان"غیریت ساز”انجامیدهاست؛ اتفاقی که با پیامد امکانی بودن و عدم تثبیت گفتمانها در شرایط تزلزل گفتمانی زمینهساز بیقراری و ساختارشکنی و در نهایت استیلای گفتمان رقیب خواهد بود.
[2] Critical discours analysis
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفه تعلیم و تربیت دریافت: 1400/10/1 | ویرایش نهایی: 1403/1/25 | پذیرش: 1402/7/29 | انتشار الکترونیک: 1402/11/23