جستجو در مقالات منتشر شده



آقای حبیب احمدی ارکمی،
جلد 2، شماره 31 - ( 12-1394 )
چکیده

این مقاله  به مطالعه معرفت شناسی شخصی اساتید نسبت به انطباق پذیری تکنولوژی های مجازی در آموزش پرداخته است. این پژوهش با روش کیفی اجرا  و جامعه آماری در این تحقیق اساتید دانشگاه کردستان بوده اند.  ابزار جمع آوری داده مصاحبه نیمه سازمان یافته بود که با روش نظری مبنایی تحلیل و برای ارتقای کیفی و افزایش سرعت و دقت تحلیل داده‌ها از ابزاری نرم‌افزاری به نام ان­ویوو استفاده شده است. یافته های این تحقیق عوامل زیر می باشد: تحمیلی و اقتدارگرا  بودن روش تدریس اساتید، ساده نگری تدریس در آموزش عالی، معتقد به حضوری و شناخت گرا بودن ماهیت یادگیری، دوگانه نگری اساتید نسبت به ارزشیابی تحصیلی و محیط­­های فیزیکی مهمترین محرک شرطی برای تعامل انسان می باشد. به طور کل نتایج نشان داد اساتید یک نگرش سنتی مبتنی بر تئوری های یادگیری رفتار گرایی در ابعاد مختلف تدریس، ارزشیابی، استفاده از منابع درسی  و تعامل با  دانشجویان دارند و آموزش مجازی را به عنوان یک روش کامل و استاندارد در آموزش مورد نظر قرار نمی دهند، بلکه آن را به عنوان یک زمینه و ابزار تکمیلی که کاستی های آموزش کنونی را می تواند تکمیل کند، می دانند.


خانم مینا احمدیان، دکتر مهدی سبحانی نژاد،
جلد 2، شماره 31 - ( 12-1394 )
چکیده

ابتدایی‌ترین اقدام برای بهبود کیفیت تفکر انتقادی دانشجویان،‌ بالا بردن انگیزه استفاده از فکر کردن به عنوان کلیدی‌ترین عامل کسب موفقیت در تحصیل و زندگی است؛ چرا که کسب مهارت‌های درگیر در تفکر انتقادی در جریان برنامه درسی رسمی، به تنهایی نمی‌تواند ضامن معتبری برای پرورش این مهارت‌ها و در نهایت، کاربست آن در موقعیت‌های مختلف باشد. بنابراین، یکی از مؤثرترین اقدامات در این راستا، بهبود جنبه‌های نگرشی تفکر انتقادی، توجه به کارکرد برنامه درسی پنهان در آموزش عالی است که می‌تواند با اهداف برنامه درسی رسمی همسو نباشد. از این رو، مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، ضمن تبیین جایگاه برنامه درسی پنهان در آموزش عالی و بررسی نسبت آن با تفکر انتقادی، به تشریح سازوکار تأثیرگذاری و کاربست‌های برنامه درسی پنهان آموزش عالی در جهت رشد تفکر انتقادی می‌پردازد. با توجه به کارکرد بیشتر برنامه درسی پنهان در آموزش عالی که به دلیل آزادی عمل برنامه درسی رسمی است، نسبت برنامه درسی پنهان با بعد نگرشی تفکر انتقادی و نیز توجه به برنامه درسی پنهان در تعلیم و تربیت آزاد در جهت ایجاد گرایش به تفکر انتقادی بحث شده است. در ادامه، برنامه درسی پنهان حاصل از روش تدریس دیالکتیکی به منظور رشد تفکر انتقادی فراگیران تشریح شده است.


فخرالسادات نصیری ولیک بنی، الهه قنبری،
جلد 2، شماره 31 - ( 12-1394 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مطالعه رابطه بین سبک رهبری توزیع­شده با اثربخشی سازمانی مدارس متوسطه شهر همدان است که از روش همبستگی استفاده شد. جامعه آماری کلیه دبیران مدارس متوسطه دولتی شهر همدان در سال 1393 است. با استفاده از نمونه­گیری تصادفی طبقه‌ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 335 نفر­ انتخاب شدند. برای گردآوری داده­های مورد نیاز از پرسشنامه‌های استاندارد سبک رهبری توزیع­شده و اثربخشی سازمانی مدارس استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها، از روش­های آمار توصیفی و آمار استنباطی همچون کالموگروف- اسمیرونوف، آزمون t یک‌طرفه، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک‌طرفه و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت رهبری توزیع­شده و اثربخشی سازمانی مدارس متوسطه بالاتر از حد متوسط (3) است. بین سبک رهبری توزیعی مدیران، با اثربخشی سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، مؤلفه توسعه حرفه­ای بیشترین تأثیر را برای اثربخشی سازمانی دارد.


یاسر رضاپور میرصالح، عزت فتوحی اردکانی،
جلد 3، شماره 32 - ( 6-1395 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر مقایسه محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و شاهد بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود که در یک نمونه 506 نفری که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه‌های اندازه گیری محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی جمع‌آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که فقط در بعد ادراک دانش آموز از یادگیری بین دانش آموزان تیزهوشان و شاهد (به نفع مدارس شاهد) تفاوت معنی دار وجود داشت و در مابقی ابعاد محیط آموزشی-یادگیری و همچنین منبع کنترل تحصیلی هیچ تفاوتی بین این سه مدرسه وجود نداشت. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدارس تیزهوشانهیچ تفاوتی نتوانسته است در محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی دانش آموزان ایجاد کند.


کیوان مرادی، سیده سارا شفیعی،
جلد 3، شماره 33 - ( 12-1395 )
چکیده

مواجهه با چالش­های نوین حوزه­ی تعلیم و تربیت، مستلزم آمادگی مستمر نهاد مدرسه در مسیر تبدیل‌شدن به سازمانی چابک و منعطف برای پاسخ­گویی به فرصت­هاست. با توجه به نقش حیاتی سرمایه­های انسانی بر چابکی سازمان، هدف پژوهش حاضر باز پژوهشی نقش سرمایه­های ­انسانی معلمان و مدیران در چابک­سازی مدارس متوسطه شهر تهران بوده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از جهت شیو­ه­ی گردآوری داده­ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه­ی آماری شامل کلیه مدارس متوسطه پسرانه دولتی و غیردولتی شهر تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 79 مدرسه به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه­گیری در این پژوهش از نوع خوشه­ای چند مرحله­ای بوده است. جهت گردآوری داده­ها از پرسشنامه چابکی مدارس (محقق ­ساخته) و سرمایه انسانی نادری (1394) استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای چابکی مدارس «804/0» و سرمایه انسانی «853/0» ارزیابی شد. به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده­ها از آزمون­های همبستگی پیرسون و مدل­یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، سرمایه­های انسانی معلمان و مدیران با چابکی مدارس رابطه­ی مثبت و معناداری دارد. نتیجه اینکه، بهبود سرمایه­های انسانی مدیران آموزشی و معلمان منجر به بهبود قابلیت­های چابکی مدارس می­شود.


مرجان کیان، یزدان منصوریان، اسماعیل کرمشاهی،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین نقش برنامه درسی پایه ششم بر ترغیب دانش آموزان به مطالعه بود. روش پژوهش کیفی به شیوه تحلیل محتوای کیفی و همچنین روش نظریه مبنایی به عنوان فرایند، انجام شد. جامعه پژوهش تمام کتاب های درسی پایه ششم ابتدایی در سال 93-1392 و نیز معلمان پایه ششم ابتدایی شهر کرج بودند. اطلاع رسان ها 9 کتاب درسی به روش سرشماری و 19 نفر از معلمان پایه ششم به شیوه نمونه گیری هدفمند و با رعایت اشباع نظری بودند. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست تحلیل محتوا و مصاحبه نیمه ساختارمند بود. یافته ها نشان داد که کتاب های درسی پایه ششم به شیوه مستقیم و غیر مستقیم دانش آموزان را به مطالعه ترغیب می کنند. همچنین در متن کتاب های درسی مفاهیمی وجود دارد که از دانش آموزان می خواهد به مطالعه و جمع آوری اطلاعات ازمنابع گوناگون بپردازند. معلمان گاهی اوقات دانش آموزان را به مطالعه تشویق می کنند اما در ارزشیابی این روند مدنظر قرار نمی دهند. منابع و مواد آموزشی متنوعی که دانش آموزان را به مطالعه ترغیب کند، در مدارس ابتدایی به چشم نمی خورد.


فرهاد بلاش، آیت سعادت طلب،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده

در این مقاله سعی شده­است نقش وجایگاه سواد اطلاعاتی به­عنوان یک ضرورت در بکارگیری موثر فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد بررسی قرار گیرد. روش تحلیل محتوای کیفی متون منتخب برای پاسخ به نیازهای اطلاعاتی و استنباطی موضوع مورد استفاده واقع شده است.یافته ها و نتایج حاکی از آنند که تحولات نوین مستلزم تغییرات اساسی در رسالت­ها وکارکردهای دانشگاه­ها و موسسات آموزش عالی می­باشد. از آن­جایی که تولید دانش و بستر­سازی فضای دانشی از اهم رسالت­های دانشگاه­ها است. این امر نیازمند آگاهی و دسترسی به آخرین یافته­های علمی در حوزه علوم و فناوری می­باشد. فناوری اطلاعات و ارتباطات این فرایند را تسهیل نموده­است. اما آن­چه اساسی است توانمند ساختن کاربران آموزش عالی برای ورود به محیط­های مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات می­باشد که از این طریق مخاطبان آموزش عالی می­توانند از اطلاعات موجود در چنین محیطی به طور موثر، کارا و خلاق استفاده نماید. این مهم امکان پذیر نیست مگر اینکه به نقش و جایگاه سواداطلاعاتی به­عنوان یک ضرورت و مقوله اساسی برای بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش عالی نگریسته شود.
 


حسین نجفی،
جلد 5، شماره 36 - ( 6-1397 )
چکیده

   از آنجایی که هدف اصلی تحقیق، فراتحلیل مطالعات اثربخشی رویکرد یادگیری ترکیبی بر بهبود عملکرد تحصیلی در ایران بود، لذا برای انجام تحقیق، از روش شناسی فراتحلیل مبتنی بر برآورد اندازه اثر رابطه بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی استفاده شد. از بین جامعه آماری تحقیق در بازه زمانی 1389 تا 1396، تعداد 211 مورد تحقیق یافت شد که از این تعداد، براساس روش نمونه­گیری غیراحتمالی هدفمند مبتنی بر دو معیار« تحقیقات میدانی و ملاک های درون تحلیلی»، 20 سند پژوهشی به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای تحلیل داده های اولیه تحقیق، با استفاده از نرم افزارSPSS19، از چک لیست فراتحلیل مبتنی بر روش ساختاریافته و برای تفسیر نتایج نهایی تحقیق نیز، از مدل کوهنی استفاده شد. نتیجه نهایی تحقیق نیز نشان داد که بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد؛ چرا که میزان اندازه اثر واقعی به دست آمده در باب رابطه بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی684/0 بوده که این مقدار، براساس مدل تفسیر کوهنی، بالاتر از حد متوسط(5/0) بوده که این امر نشان از تایید تاثیرات واقعی رویکرد یادگیری ترکیبی بر بهبود عملکرد تحصیلی دارد. به عبارتی، نتیجه نهایی تحقیق نشان داد، اگر ابعاد، مولفه ها و شاخص های تشکیل دهنده یادگیری ترکیبی، به خوبی نیازسنجی، طراحی، اجرا، ارزشیابی و بازخورد بگیرند؛ می تواند به عنوان یک رویکرد منطقی و منعطف، بر بهبود عملکرد تحصیلی یادگیرندگان تاثیر فراوان داشته باشد.
 


حسن جعفری، علی قبادی کیا،
جلد 5، شماره 37 - ( 8-1397 )
چکیده

این تحقیق با هدف ارزیابی عملکرد خواندن و نوشتن دانش آموزان دوره ابتدایی مدارس سما(واحد خرم آباد) و شناسایی عوامل مرتبط با آن انجام و به روش‌ توصیفی و از نوع پیمایشی (زمینه‌یابی) صورت گرفته است و کاربردی محسوب می­شود. از تعداد 400 نفرجامعه آماری، تعداد 200 دانش‌آموز (112 دختر و 82 پسر) به عنوان نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران و به شیوه‌ی نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای نسبی انتخاب گردید. در جمع‌آوری داده‌های آماری، از آزمون تشخیصی سطح خواندن برای دانش‌آموزان ابتدایی و آزمون استاندارد شده‌ی پیشرفت تحصیلی زبان فارسی استفاده شده است. ضریب آلفای کرونباخ برای پایایی پرسشنامه عملکرد خواندن 85/0 و برای پرسشنامه عملکرد نوشتن 82/0 به دست آمد. برای تحزیه و تحلیل داده‌‌ها از آزمون‌های مجذور خی، مان- ویتنی و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد خواندن و نوشتن دانش‌آموزان در حد خیلی خوب است، بین میانگین عملکرد خواندن دانش‌آموزان دختر و پسر تفاوت معنی‌دار وجود ندارد و عوامل مهم مرتبط با عملکرد خواندن و نوشتن عبارتند از: میزان رضایت شغلی معلمان، تعداد دانش‌آموزان کلاس، داشتن کتابخانه در منزل، میزان علاقه به انشاء و جمله‌نویسی، میزان مطالعه پدر، میزان مطالعه غیردرسی و درآمد ماهیانه خانواده.
 


محمدجواد لیاقتدار، نعمت الله اکبری، سمیه احمدخواه، میلاد جوانمردی،
جلد 5، شماره 37 - ( 8-1397 )
چکیده

رشد چشمگیر حضور زنان در سطوح مختلف آموزش عالی در ایران و افزایش پذیرش دانشجویان دختر در دانشگاه‌ها به بیش از 60 درصد و بالاتر از آن در دهه گذشته، موضوعی است که توجه بسیاری از صاحب‌نظران رشته‌های مختلف را به خود معطوف نموده است. برخی پیداش این پدیده را مثبت و آن را یک فرصت برای توسعه جامعه تلقی نموده و در مقابل عده‌ای با بیان پیامد‌های منفی، آن را مقدمه‌ای برای بحران در آینده می‌دانند. هدف این پژوهش بررسی پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و آموزشی این پدیده است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری را اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان، صنعتی اصفهان و هنر تشکیل داده‌اند. در این پژوهش از روش نمونه‌گیری طبقه‌ای متناسب با حجم استفاده شده است. حجم نمونه به دست آمده برای اساتید 150 و برای دانشجویان 316 نفر بود. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته جمع‌آوری گردید. روایی پرسشنامه­ مورد تأیید پنج نفر از اساتید قرار گرفت و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بررسی و 91/0 محاسبه شد و سپس تجزیه و تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گردید. یافته‌های حاصل از پژوهش نشان داد که افزایش میزان قبولی دختران از نظر اساتید و دانشجویان بر پیدایش هر سه پیامد فرهنگی، اجتماعی و آموزشی بیش از حد متوسط تاثیر داشته و در سطح خطای 05/0 معنادار است. به‌علاوه، از نظر اساتید میانگین پیامدهای فرهنگی و اجتماعی و از نظر دانشجویان میانگین پیامدهای آموزشی بالاتر بود. در پایان با توجه به نکات مثبت و منفی افزایش ورودیهای دختر توصیه‌ می‌شود که زمینه‌ای برای افزایش آگاهی دختران نسبت به موقعیت‌های زندگی فراهم گردد تا درپی آن تصمیمات مناسب‌تری اتخاذ کنند.


هما شاهرکنی موسوی، عفت عباسی، مسعود گرامی پور،
جلد 6، شماره 38 - ( 1-1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت­های تفکر انتقادی بر میزان رشد مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی دانش­آموزان انجام شده است. این پژوهش به روش شبه تجربی با استفاده از طرح پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است، جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش­آموزان دختر پایه هفتم شهر کرج در سال تحصیلی 96-95 تشکیل داده است. برای نمونه­گیری از روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای استفاده شد. بدین منظور ابتدا کلیه مدارس دخترانه شهر کرج را با توجه به موقعیت مکانی به چهار گروه تقسیم شدند سپس به­صورت تصادفی یک ناحیه را و از آن ناحیه دو مدرسه برگزیدیم. به­طوری که از مدرسه اول یک کلاس برای آموزش مهارت­های تفکر انتقادی و از مدرسه دیگر یک کلاس برای گروه کنترل در نظر گرفته شد. تعداد افراد نیز بر اساس جدول کوهن با حجم اثر 50/0 و توان آزمون 97/0، حجم نمونه­ای برای گروه آزمایش 24 و گروه کنترل 24 نفر می­باشد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه مهارت­های اجتماعی ماتسون (1983) و مهارت­های شناختی نجاتی (1392) بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش آمارتوصیفی و در بخش آمار استنباطی از تحلیل واریانس چند متغیره (Manova) استفاده گردید. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی دانش­آموزانی که با روش آموزش تفکر انتقادی دیده­اند و نسبت به دانش­آموزانی که با روش معمول در مدارس آموزش دیده بودند تفاوت معناداری وجود دارد و باعث افزایش مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی شده است.

فاطمه قسامی، الهام یوسفی روبیات،
جلد 6، شماره 39 - ( 9-1398 )
چکیده

آموزش محیط زیست آموزشی است که باعث بالا رفتن آگاهی و دانش عمومی درباره موضوعات و مسائل محیط زیست می گردد و از سه عنصر یادگیری در محیط زیست، یادگیری درباره محیط زیست و یادگیری برای حفاظت از محیط زیست تشکیل شده است.در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بیان ویژگی‌های برنامه آموزش محیط زیست و معرفی روش های آموزش محیط زیست در مدارس در دو بخش روش های معلم محور و دانش آموز محور پرداخته شده است و در نهایت با استنتاج از مطالعات انجام گرفته یک مدل مفهومی تدریس با رویکرد محیط زیستی در مدارس ارائه شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استفاده از روش‌های دانش‌آموز محور موجب تقویت مهارت‌های بالای شناختی در دانش‌آموزان می‌شود و همچنین تدریس دروس مختلف در بستر محیط زیست می‌تواند در نهادینه شدن نگرش و رفتار محیط زیستی در دانش‌آموزان بسیار اثربخش باشد.

اکبر جدیدی محمدآبادی، اکبر رضایی،
جلد 7، شماره 41 - ( 8-1399 )
چکیده

مطالعه آمیخته حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی ویژگی‌های اخلاقی موک (انبوه و دوره) انجام گرفت. به این منظور از دو روش جستجوی اکتشافی (کیفی) و روش پرسشنامه‌ای (کمی) استفاده شد. نمونه پژوهش در بخش کیفی منابع الکترونیکی مرتبط با موضوع و در بخش کمی 36 نفر از خبرگان برنامه‌ریزی آموزش از دور در محیط‌های آموزش مجازی و دانشگاه‌های مجازی بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. جهت تحلیل داده‌های کیفی از روش تحلیل محتوا و جهت تحلیل داده­‌های نظرسنجی از شاخص نسبت روایی محتوا، میانگین وزنی و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج کیفی دوره و انبوه اخلاق موک حاکی از یکسان بودن تأثیر هر یک از ابعاد یادگیرنده، محتوای آموزشی، سازمان یاددهنده و محیط آموزشی موک با برگزاری آموزش‌های حضوری و چهره به چهره می‌باشد و نیاز به ویژگی‌های اخلاقی جدید نیست. در نتایج کمی ویژگی دوره و انبوه اخلاق موک 15 ملاک شناسایی شدند که باید بر ابعاد سازمان یاددهنده، محتوا و محیط آموزش توجه ویژه داشت چون هیچ نوع محدودیتی در ارائه این نوع آموزش وجود ندارد و در نتایج کمی ویژگی انبوه و دوره اخلاق موک باید بر ابعاد سازمان یاددهنده، محتوا و محیط آموزش توجه ویژه داشت چون در ارائه این نوع آموزش هم در سطح وسیعی از یادگیرندگان و هم در برهه زمانی منظم اجرا می‌شود و بعد یادگیرنده و سازمان یاددهنده نیز اهمیت بسزایی دارند. این نتایج حاکی از آن است که در برگزاری ویژگی‌های انبوه و دوره موک (وسیع، همه‌گیر و برهه زمانی خاص و منظم) باید به ابعاد یادگیرنده و سازمان یاددهنده توجه ویژه‌ای داشت و ملاک‌‌های اخلاقی ملی و جهانی مورد توجه قرار داده شود و در سطح فرا کلان به آن پرداخته شود، چرا که اخلاق کلاس‌های حضوری در سطح خرد و بومی اجرا می‌شود اما در این کلاس‌ها اخلاق ملی و جهانی به طور گسترده و منظم به کار می‌رود و استفاده می‌شود.

میمنت عابدینی بلترک،
جلد 8، شماره 42 - ( 1-1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مطالعه چالش‌‌های آموزش مجازی در دوران کرونا از منظر تجربه زیسته بانوان هیأت علمی دانشگاه مازندران بوده است. طرح پژوهش حاضر کیفی و روش مورد استفاده پدیدار شناسی بود. جامعه آماری شامل بانوان هیأت علمی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1400-1399 که روی هم 71 عضو بود. داده‌‌های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از 20 نفر جمع‌‌آوری و اعتبار و روایی پژوهش بر اساس اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و قابلیت تأیید بررسی و تأیید گردید. روش تجزیه و تحلیل داده‌‌ها در پژوهش حاضر، تحلیل مضمون(فراگیر، سازمان‌‌دهنده و فراگیر) بود. نتایج نشان داد بانوان با چالش‌‌های مختلفی در آموزش مجازی مواجه شدند که در قالب 1 مضمون فراگیر، 3 مضمون سازمان‌‌دهنده و 9 مضمون پایه دسته‌‌بندی شدند. تغییر در سبک تدریس، زیر ساخت‌‌ها و امکانات و عدم همکاری دانشجویان از مضامین سازمان‌‌دهنده‌‌ی بدست آمده می‌‌باشد. هر مضمون سازمان‌‌دهنده نیز از چند مضمون پایه تشکیل می‌‌شود که شامل تغییر در سبک آموزش و تدریس و زمان بر بودن؛ چالش‌‌های زیرساخت‌‌های دانشگاه، امکانات استاد، امکانات دانشجو و زیرساخت‌‌های بنیادی؛ جدی نگرفتن آموزش‌‌های مجازی، بی توجهی به کلاس درس و انتظارات نامعقول دانشجویان از جمله مضامین پایه بوده که مشارکت کنندگان به عنوان چالش آموزش‌‌های مجازی در دوران کرونا بدان اشاره نمودند. در نهایت، آموزش مجازی و کلاس الکترونیکی که تا حال در دانشگاه‌‌های ایران مورد توجه قرار نگرفته بود، با ورود این ویروس مرکز توجه قرار گرفت که به دلیل همین مسأله با چالش‌‌های بسیاری مواجه شد. شناسایی چالش‌‌ها، اولین گام جهت برطرف نمودن آن می‌‌باشد تا سازمان‌‌های وابسته به آن در این راستا گام بردارند.

محبوبه سلیمان پورعمران،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی فرصت های برابر آموزشی با کیفیت زندگی مدرسه ای و احساس تعلق به مدرسه با نقش میانجی فرهنگ مدرسه در بین دبیران مدارس راهنمایی دخترانه شیروان انجام شد. نوع پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و  جامعه آماری شامل کلیه ی دبیران مدارس دخترانه شهر شیروان  به تعداذ 291 نفر بود که تعداد 165 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش چهار پرسشنامه استاندارد فرصت­های برابر آموزشی(جوانمرد، ۱۳۹۳)؛ پرسشنامه کیفیت زندگی مدرسه ویلیامز و باتن(1981)؛ پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (بری، بتی و وات 2004) و پرسشنامه فرهنگ مدرسه الکساندر و ساد ( 1997) بود که روایی صوری و محتوایی حاصل شد و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برای فرصت های برابر آموزشی 8126/0، برای کیفیت زندگی مدرسه 8786/0، برای احساس تعلق به مدرسه 8271/0 و فرهنگ مدرسه 8321/0 بدست آمد. روش تجزیه داده ها، آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون توزیع نرمال کلوموگروف اسمرینوف، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون خطی و معادلات ساختاری) با استفاده از بسته نرم افزاریSPSS نسخه 19 و لیزرل 18 بود.  نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای فرصت­های برابر آموزشی و فرهنگ مدرسه و کیفیت زندگی مدرسه­ای رابطه­ای معنی­دار وجود داشته و به ترتیب ضریب همبستگی بین فرصت­های برابری آموزشی و کیفیت زندگی مدرسه­ای برابر 237/0، ضریب همبستگی بین فرصت­های برابر آموزشی و فرهنگ مدرسه برابر 212/0 و ضریب همبستگی بین فرهنگ مدرسه و کیفیت زندگی مدرسه­ای برابر 379/0 است. بین متغیرهای فرصت­های برابر آموزشی و فرهنگ مدرسه و احساس تعلق به مدرسه رابط­ ای معنی­دار وجود داشته و به ترتیب ضریب همبستگی بین فرصت­های برابری آموزشی و احساس تعلق به مدرسه برابر 403/0، ضریب همبستگی بین فرصت­های برابر آموزشی و فرهنگ مدرسه برابر 212/0 و ضریب همبستگی بین فرهنگ مدرسه و احساس تعلق به مدرسه برابر 280/0 است. در مجموع این دو متغیر در گام دوم توانستند 19/74 درصد از واریانس احساس تعلق به مدرسه را بطور تعدیلی تبیین نمایند. به این ترتیب میانجی بودن نقش فرهنگ مدرسه تایید می­گردد.

زهرا اکبرزاده، وحید فلاح، سیده عصمت رسولی،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده

این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد مغفول برنامه درسی کسب شده رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان انجام شده است رویکرد پژوهش حاضر،کیفی ازنوع پدیدارشناسی بوده که جامعه آماری آنرا را نومعلمان رشته علوم تربیتی(آموزش ابتدایی)دانشگاه فرهنگیان درسال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند. نمونه‌گیری به صورت هدفمند تا اشباع نظری ادامه یافت. در این پژوهش تعداد شرکت‌کنندگان 16نفر  (6مرد و10زن) از نومعلمان بودند. جهت جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختار و برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش هفت‌مرحله کلایزی استفاده شد. یافته‌های این پژوهش درنهایت درقالب 7 بعد، شامل (عدم آموزش کاربردی سند تحول بنیادین، عدم کسب هویت حرفه‌ای اسلامی معلم، عدم کسب چگونگی پرورش خلاقیت، عدم کسب دانش محتوایی، عدم کسب دانش پداگوژیک، عدم کسب دانش جامعه‌شناسی، عدم کسب دانش روانشناسی اسلامی، عدم کسب هنر اکلکتیک) و23 مولفه، درنهایت در قالب یک  نقشه مفهومی ارائه شد. توجه به این نقشه مفهومی می‌تواند برای دست‌اندرکاران برنامه درسی رشته علوم تربیتی نقطه تاملی برای باز اندیشی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان باشد.

علی مرمضی، مژگان حیدری، منیژه احمدی،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر استفاده از چند رسانه‌ای‌های آموزشی در قصه گویی بر افزایش خلاقیت دانش‌آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی مرکز شهرستان سوسنگرد در سال 1398 بود. در این پژوهش استفاده از داستان‌هایی که بوسیله چندرسانه‌ای‌های آموزشی تولید و با کمک ابزارهای دیجیتال و الکترونیکی به ﻧـﻮﻋﯽ داﺳﺘﺎن‌ﮔﻮیﯽ و قصه‌گویی به صورت دیجیتال برای دانش‌آموزان اجرا گردید. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری مورد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ در این پژوهش، ﮐﻠﯿﻪ داﻧﺶ‌آﻣﻮزان پسر پایه چهارم ابتدایی مرکز شهرستان سوسنگرد به تعداد 109 نفر در سال تحصیلی 98 97 بود. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 85 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 50 نفر از دانش‌آموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه (25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه کنترل) گمارده شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی استفاده از طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون می‌باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد تست سنجش خلاقیت تورنس (1979) بود. گروه آزمایش 8 جلسه به مدت 30 دقیقه تحت آزمایش قصه‌گویی با ابزار چندرسانه‌ای آموزشی قرار گرفتند. داده‌های گردآوری شده با ﻧﺮم اﻓﺰار آﻣﺎری SPSS نسخه 24 تحلیل شدند. از روش‌های آماری آزﻣﻮن t ﻣﺴﺘﻘﻞ و  U ﻣﻦ - ویﺘﻨﯽ اﺳﺘﻔﺎده شد. در ابزار فوق ﺿـﺮیﺐ اﻃﻤﯿﻨﺎن 95% ﺑﻮد. نتایج نشان داد استفاده از چند رسانه‌ای‌های آموزشی در قصه‌گویی بر افزایش خلاقیت دانش‌آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی مرکز شهرستان سوسنگرد تاثیر دارد به عبارتی دیگر، استفاده از چندرسانه‌ای‌های آموزشی در قصه‌گویی بر مولفه سیالی، ابتکار، انعطاف و بسط دانش‌آموزان تاثیر دارد.

مهدیه السادات میررحیمی، پروین احمدی،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل جایگاه رویکرد فرارشته‌ای STEM در برنامه آموزشی مدارس بود. روش پژوهش"تحلیل مفهومی"است که ناظر بر فراهم آوردن تبیین روشن از معنای یک مفهوم به واسطه توضیح دقیق ارتباطات آن با سایر مفاهیم ا ست. رویکرد فرارشته‌ای STEM یک برنامه‌درسی راهبردی در یادگیری است که موانع سنتی بین چهار رشته علمی را برطرف می کند و آن ها را با تجارب یادگیری موشکافانه، مرتبط و مبتنی بر دنیای واقعی تلفیق می کند. با توجه به یافته های پژوهش، می‌توان این چنین بیان داشت که چشم‌انداز و برنامه رویکرد فرارشته‌ای STEM نشان دهنده این است که به چه شیوه ای چهارچوب STEM تنظیم می شود، چه عملکرد و آموزش‌هایی را ارتقا خواهد داد، چطور از معلم‌ها انتظار می رود که با یکدیگر مشارکت و‌ کار کنند تا برنامه تحصیلی خود را برنامه‌ریزی کنند، چطور معلمان برای یادگیری پشتیبانی می‌شوند تا بتوانند برنامه‌های آموزشی خود را با ارتباطات، جامعه و صنعت پوشش دهند. نتیجه این پژوهش نشان داد که رویکرد جامع از آموزش STEM می تواند با حمایت و پوشش عناصر درگیر، یک آموزش مداوم و اثر بخش از STEM را در مدارس حاکم کند اما دستیابی به آن مستلزم برنامه ریزی دقیق و هم یاری عوامل آموزش است. در همین راستا باید ترویج فرهنگ خرد جمعی در تدارک برنامه های آموزشی برای معلمان و توجه به ذهنیت معلمان و متغیرهای برونزا در آموزش به صورت ویژ مورد توجه قرار گیرد.
مهدی قاسمی پور فخرآباد، حسین مومنی مهموئی، سعید تیموری، تورج فلاح،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در مدارس استثنایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده­ بنیاد انجام گرفت. جامعه­ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در کاربرد فاوا در مدارس استثنایی هستند که از طریق نمونه‌گیری هدفمند از نوع ملاک ‌محور انتخاب شدند. داده­ها از طریق مصاحبه­ی نیمه‌ساختار‌یافته با پانزده نفر از معلمان مدارس استثنایی، پنج نفر از مدیران مدارس و سه نفر از مدیران میانی اداره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد است. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان‌دهنده­ی بیست و شش مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل بی برنامگی و نگاه غیرتخصصی به کاربرد فاوا در مدارس استثنایی به عنوان مقوله‏ی محوری و شرایط علی (ضعف مهارتی، ضعف نگرشی، چالش­های مالی و زیرساختی)، عوامل زمینه­ای (عوامل مدیریتی مدارس استثنایی و عوامل محیطی زمینه­ای)، شرایط مداخله­­ای تسهیل‏گر(آموزش و توسعه حرفه­ای معلمان، نیازسنجی، حمایت و پشتیبانی)، شرایط مداخله­گر محدودکننده(چالش­های سازمانی، محیطی، دخالت­های سیاسی و موانع فردی و اجرایی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه­ریزی درسی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه کاربرد فاوا، ارشادگری و کیفیت گرایی) و پیامد (کاهش کارایی و اثربخشی) سازمان یافت.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb