جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای حیدری

معصومه شفیعی، سجاد بشرپور، شیرین احمدی، حدیث حیدری راد،
جلد 3، شماره 33 - ( پاییز و زمستان 1395 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر مقایسه سرشت و منش و حواس­پرتی در دانش­آموزان ناشنوا و عادی بود. روش این پژوهش علی- مقایسه­ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش­آموزان ناشنوا و عادی مشغول به تحصیل در نیمه اول سال 1395 در شهرستان گیلان­غرب بود. به دلیل محدود بودن حجم جامعه تمامی افراد ناشنوا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و 20 دانش­آموز عادی نیز با توجه به ویژگی­های جمعیت­شناختی سن و جنسیت با گروه ناشنوا همتا شده و به عنوان گروه مقایسه در این پژوهش شرکت کردند. داده­ها با استفاده از مقیاس سرشت و منش و مقیاس کنترل توجه جمع­آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میانگین نمرات افراد ناشنوا در متغیرهای حواس­پرتی (05/7=F؛ 01/0>P) و در مؤلفه­های اجتناب از آسیب (71/37=F؛ 001/0>P) و نوجویی (01/5=F؛ 05/0>P) بالاتر اما در مؤلفه­های خودراهبری (26/9=F؛ 001/0>P) و همکاری (97/18=F؛ 001/0>P) به طور معنی­داری پایین­تر از افراد عادی است. این نتایج آشکار می­کند که کودکان ناشنوا حواسپرتی بالاتری نسبت به گروه عادی دارند و ویژگی­های سرشتی آنها نیز متفاوت از افراد عادی می­باشد.


الهام حیدری، رحمت اله مرزوقی،
جلد 6، شماره 39 - ( پاییز و زمستان 1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر کیفیت نظارت استاد راهنما بر التزام تحصیلی و اهمال گری دانشجویان در انجام رساله دکتری بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه تحقیق شامل 201 نفر از دانشجویان دکتری دانشگاه شیراز بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس هایکیفیت نظارت استاد راهنما (هرمن و همکاران، 2014)، التزام تحصیلی (شافلی و باکر، 2006) و اهمال گری تحصیلی (مک کلوزی، 2011) بودند که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین نمونه­ توزیع و داده‌ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که کیفیت نظارت استاد راهنما تاثیر مثبت و معناداری بر التزام تحصیلی دانشجویان دارد. این در حالی است که التزام تحصیلی دانشجویان تاثیر منفی و معناداری بر اهمال گری دانشجویان در انجام رساله دکتری دارد. همچنین، کیفیت نظارت استاد راهنما نیز تاثیر منفی و معناداری بر اهمال گری دانشجویان در انجام رساله دکتری دارد.

علی مرمضی، مژگان حیدری، منیژه احمدی،
جلد 9، شماره 43 - ( پاییز و زمستان 1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر استفاده از چند رسانه‌ای‌های آموزشی در قصه گویی بر افزایش خلاقیت دانش‌آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی مرکز شهرستان سوسنگرد در سال 1398 بود. در این پژوهش استفاده از داستان‌هایی که بوسیله چندرسانه‌ای‌های آموزشی تولید و با کمک ابزارهای دیجیتال و الکترونیکی به ﻧـﻮﻋﯽ داﺳﺘﺎن‌ﮔﻮیﯽ و قصه‌گویی به صورت دیجیتال برای دانش‌آموزان اجرا گردید. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری مورد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ در این پژوهش، ﮐﻠﯿﻪ داﻧﺶ‌آﻣﻮزان پسر پایه چهارم ابتدایی مرکز شهرستان سوسنگرد به تعداد 109 نفر در سال تحصیلی 98 97 بود. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 85 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 50 نفر از دانش‌آموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه (25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه کنترل) گمارده شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی استفاده از طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون می‌باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد تست سنجش خلاقیت تورنس (1979) بود. گروه آزمایش 8 جلسه به مدت 30 دقیقه تحت آزمایش قصه‌گویی با ابزار چندرسانه‌ای آموزشی قرار گرفتند. داده‌های گردآوری شده با ﻧﺮم اﻓﺰار آﻣﺎری SPSS نسخه 24 تحلیل شدند. از روش‌های آماری آزﻣﻮن t ﻣﺴﺘﻘﻞ و  U ﻣﻦ - ویﺘﻨﯽ اﺳﺘﻔﺎده شد. در ابزار فوق ﺿـﺮیﺐ اﻃﻤﯿﻨﺎن 95% ﺑﻮد. نتایج نشان داد استفاده از چند رسانه‌ای‌های آموزشی در قصه‌گویی بر افزایش خلاقیت دانش‌آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی مرکز شهرستان سوسنگرد تاثیر دارد به عبارتی دیگر، استفاده از چندرسانه‌ای‌های آموزشی در قصه‌گویی بر مولفه سیالی، ابتکار، انعطاف و بسط دانش‌آموزان تاثیر دارد.

اکبر غلامی، رضا علی نوروزی، محمد حسین حیدری، مجتبی سپاهی،
جلد 10، شماره 44 - ( بهار و تابستان 1401 )
چکیده

هدف این پژوهش تبیین ­وتحلیل تجارب عقلانی از دیدگاه افلوطین بر مبنای ادراک زیبایی به منظور تعالی بخشی به تجارب عقلانی فراگیران است. روش پژوهش توصیفی –تحلیلی و استنتاجـــی اســـــت و با بهره‌­گیری ازالگوی فرانکنا انجام پذیرفت. نتایج نشان دادکه نفس به عنوان یک اقنوم، زیبایی را به صورت تجربه‌­های خودشناسی، تخیل، نیک خواهی و معرفت می­‌شناسد و با کسب تجارب زیبایی شناسی زمینه تعالی خود و تاثیرگذاری بر دیگران را فراهم می­آورد. تجربه زیباشناسی دارای نقش تعالی بخشی در فعالیت‌­های عقلانی می­‌باشد و عناصر زیبایی­‌شناسی می­توانند فعالیت عقلانی را به تجربه زیباشناسی تبدیل و آن را متعالی نماید. تجربه زیباشناسی به عنوان یک شایستگی پایه، امری فراگیر، و محدود به حیطه وفعالیت ­خاصی نیست و دلالت­‌هایی برای اهداف، محتوا و روش‌های یاددهی و یادگیری درسطح مربیان ومتربیان وبرنامه درسی دارد. هدف غایی تعالی تجارب عقلانی افلوطین یگانگی با واحد نخستین و منشاء زیبایی و زیبایی‌­های معقــــــــــــــول می­‌باشد. اهداف واسطی موثر در دست یابی به تجارب زیباشناسی عبارتند از: خودیابی، مشاهده بصری، تخیل و سکناگزینی معقولانه نفس و بصیرت درونی می باشد. این اهداف مناسب ومتناظر با مولفه­‌های تجارب عقلانی تعالی­‌گرا شامل: اصالت، شهود عقلی، تحول درونی، پویایی وتعمق، شوق­‌انگیزی وشکوه‌مندی می‌­باشد.
.
کلید واژه:
تجربه زیبایی، تربیت عقلانی،  افلوطین،  انگیزش،  تجربه متعالی
زهرا حیدری، دکتر منصوره حاج حسینی، دکتر زهرا نقش،
جلد 16، شماره 50 - ( بهار و تابستان 1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش یک مدل ساختاری از هویت دینی بر پایه تفکر انتقادی با در نظر گرفتن نقش واسطه‌ای هوش معنوی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دختر دبیرستانی منطقه ۴ شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ بود. نمونه‌ای به حجم ۳۲۷ نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری غیرتصادفی بر اساس ملاک‌های ورود و امکان دسترسی انتخاب شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (CTDA)، پرسشنامه هویت دینی خوشاوی و مقیاس خودسنجی هوش معنوی کینگ (SISRI) بودند. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری، از طریق نرم‌افزارهای SPSS و AMOS انجام شد. یافته‌ها نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش مناسبی با داده‌ها برخوردار است. تفکر انتقادی اثر مثبت و معناداری بر هوش معنوی دارد و هوش معنوی نیز هویت دینی را به‌صورت مثبت پیش‌بینی می‌کند. همچنین، نقش واسطه‌ای هوش معنوی در رابطه میان تفکر انتقادی و هویت دینی تأیید شد. این نتایج نشان می‌دهند که تقویت تفکر انتقادی و هوش معنوی می‌تواند زمینه‌ای مؤثر برای ارتقای هویت دینی در نوجوانان فراهم سازد.
خانم مهدیه استبرقی، خانم سمانه السادات حیدریه زاده، دکتر احمد زندوانیان،
جلد 16، شماره 50 - ( بهار و تابستان 1404 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی روابط ساختاری درگیری تحصیلی در دانش آموزان بر اساس تاب¬آوری و باورهای ضمنی هوش با نقش میانجی خودناتوان سازی در دانش¬آموزان دوره دوم متوسطه (پایه یازدهم و دوازدهم) شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. از جامعه آماری، تعداد 375 نفر(219 دختر و 156 پسر) به روش نمونه-گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شدند. داده¬ها با استفاده از پرسشنامه¬های خودناتوان‌سازی شوینگر و همکاران (ASHS)، درگیری تحصیلی ریو (AES)، نظریه¬های ضمنی هوش عبدالفاتح و یتس (ITIS) و تاب آوری کونور و دیویدسون (CD-RISC) گردآوری شد. تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده با نرم¬افزارهای SPSS 25 و AMOS 24 انجام شد نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد تاب¬آوری (51/0=β)، باورهای ذاتی هوش(21/0=β) و باورهای افزایشی هوش(36/0=β) بر درگیری تحصیلی تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری داشته است. همچنین نتایج نشان داد خودناتوان سازی در رابطه بین تاب¬آوری و درگیری تحصیلی و همچنین در رابطه بین باورهای ذاتی هوش و درگیری تحصیلی نقش میانجی داشته است. با توجه به نتایج، به طور کلی روانشناسان و مشاوران می¬توانند با آموزش تاب¬آوری، تغییر باورهای ضمنی هوش و استفاده از راهکارهایی به منظور کاهش خودناتوان¬سازی در دانش¬آموزان، گامی ‌در جهت افزایش درگیری تحصیلی یادگیرندگان بردارند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb