هدف از این مقاله، بررسی نقش واسطهای هوش هیجانی در رابطه بین ساختار توانمندساز مدارس و عملکرد معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی بود. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش انجام آن، در زمره پژوهشهای پیمایشی بود. همچنین ازلحاظ زمانی، مقطعی و یک تحقیق توصیفی بوده، که از روش همبستگی استفاده شد. جامعه آماری موردنظر در این مطالعه معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی (۶۵۰ نفر) و با توجه به جدول مورگان، ۲۴۲ نفر بهعنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونهگیری، تصادفی طبقهای بود. گردآوری اطلاعات آماری از سه پرسشنامه استاندارد عملکرد شغلی معلمان (هرسی و گلداسمیت،۱۹۸۱)، هوش هیجانی (گلمن، ۲۰۰۱) و ساختار توانمندساز مدارس (هوی و سویتلند، ۲۰۰۱) استفاده شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط صاحبنظران تائید گردید است و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین ۳۰ نفر از جامعه آماری بهوسیله محاسبه آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب ۹۲۷/۰، ۷۹۱/۰ و ۷۵۰/۰ تعیین گردید. از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل مسیر برای آزمون فرضیات پژوهش استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون در این مطالعه نشان داد که بین ساختار توانمندساز مدارس، هوش هیجانی و عملکرد معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است (۰۱/۰>P). عملکرد شغلی معلمان زن و مرد در مدارس ابتدایی شهرستان ممسنی تفاوت معناداری دارند (۰۵/۰>P). همچنین، نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد که هوش هیجانی در رابطه بین ساختار توانمندساز مدارس و عملکرد معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی، نقش واسطهای دارد (۰۱/۰>P). هرچقدر آموزشوپرورش در توسعه توانمندسازی مدارس در حوزههای مختلف نرمافزاری و سختافزاری بیشتر باشد، معلمان قدرت بیشتری در کنترل و درک احساسات خود و دیگران (هوش هیجانی) خواهند داشت و درنتیجه با رضایت خاطر و آرامش بالاتری اقدام به انجام وظایف خواهند نمود و درنتیجه عملکرد شغلی آنها بهبود مییابد.