200 نتیجه برای نوع مطالعه: مقاله پژوهشی
مجتبی واحدیان، حسنعلی ویسکرمی، فضل اله میردریکوند،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده
یادگیری واژگان نقش مهمی در فراگیری هر زبانی دارد، چه زبان اول، چه زبان دوم یا خارجی، در واقع کلمات بلوکهای ساختمانی اساسی هستند که یادگیری زبان دوم بر اساس آنها ساخته می شود این به عنوان یک جزء حیاتی از توانایی های زبان عمل میکند. هدف پژوهش، مقایسه اثر تکنیکهای مبتنی بر نظریههای چندرسانهای، اجتماعی-فرهنگی و فراشناختی بر نگرش افراد در یادگیری واژگان زبان انگلیسی است. روش تحقیق شبه آزمایشی بود. برای گردآوری دادهها از روش پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. جامعه آماری کلیه زبانآموزان مؤسسههای آموزشی زبان انگلیسی شهر قم بودند نمونه آماری به صورت تصادفی 16 نفر برای گروه آزمایش انتخاب شدند. در گروه آزمایش، از تکنیکهای مختلف، طی 8 جلسه مورد استفاده قرار گرفت. روش تحلیل آماری ناپارامتریک با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 برای دادهها انجام شد. یافتهها نشان داد که نگرش افراد نسبت به تکنیکهای مبتنی برحوزههای مطرح شده برای یادآوری و بازشناسی واژگان متفاوت هست، نتیجهگیری اینکه تکنیکهای آموزشی مطرح شده به گونه متفاوت در نگرش افراد در رابطه با یادگیری واژگان موثر هستند.
دکتر مرضیه حقایقی، دکتر علی مقدم زاده، دکتر حمدالله راوند، دکتر محمد جوادی پور، دکتر حسین کارشکی،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده
با توجه روزافزون به مهارت تفکر خلاق ریاضیاتی در آموزش ریاضیات، نیاز و علاقه به بررسی چگونگی سنجش این مهارت نیز افزایش یافته است. مطالعه حاضر با یک مرور نظامند بر اساس دستورالعمل پریزما به بررسی چگونگی سنجش تفکر خلاق ریاضیاتی در ادبیات موضوعی موجود پرداخته است. پس از غربالگری مطالعات و ارزیابی کیفیت آنها، نهایتا ۵۵ مطالعه از چهار منظر شامل: مقطع آموزشی، مفاهیم ریاضی، ابزار اندازهگیری، شواهد پایایی و روایی مورد بررسی و مرور دقیق قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مطالعات بیشتر در مقطع متوسطه اول انجام شده است. تعداد مطالعات مقطع ابتدایی بسیار محدود است. بعلاوه، نتایج نشان داد که موضوع هندسه و اندازهگیری بیشتر از سایر موضوعات در حوزه سنجش تفکر خلاق ریاضیاتی استفاده شده است. به نظر میرسد ماهیت تجسمی هندسه، آن را به موضوع محبوب برای سنجش خلاقیت در ریاضیات تبدیل کرده است. از میان ابزارهای سنجشی، سوالات بازپاسخ فراوانی بیشتری داشتند. همچنین برخی مطالعات از سوالات بازپاسخ مبتنی بر ریاضیات قومی استفاده کرده بودند. بررسیهای مربوط به روایی و پایایی نشان داد که کمتر از نیمی از مطالعات شواهد پایایی و حدود نیمی از مطالعات شواهد روایی را گزارش کردهاند. بیشترین روایی گزارش شده، مربوط به روایی محتوایی است. این مرور نظامند در شناسایی شکافهای تحقیقاتی موجود در زمینه سنجش تفکر خلاق ریاضیاتی به کار میرود و میتواند به توسعه روشهای بهتر و موثرتر در این حوزه کمک کند.
فاطمه محمدی یوزباش کندی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
بهزیستی تحصیلی از متغیرهای مهم در حوزه آموزش و یادگیری است که شناخت عوامل زمینهساز آن ضرورت دارد. بهزیستی از تعامل عاملهای چندی از جمله محیطی، فردی و شخصیتی پدید میآید. هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری متغیرهای شخصیتی حس انسجام، خوددلسوزی، خودآگاهی هیجانی و مسئولیت پذیری با بهزیستی تحصیلی بود. در این مطالعه توصیفی همبستگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز جامعه آماری را تشکیل دادند. تعداد 350 نفر (181 مرد و 169 زن) به روش نمونهگیری چندمرحلهای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامههای حس انسجام آنتونوسکی (Antonovsky)، خوددلسوزی نف (Neff)، خودآگاهی هیجانی گرنتGrant) و همکاران، مسئولیتپذیری گاف (Gaugh)، فهرست مشغولیت تحصیلی سالملا-آرو و آپادیا (Salmela-Aro & Upadya) و سیاهه فرسودگی تحصیلی سالملا-آرو (Salmela-Aro و همکاران پاسخ دادند. دادهها با روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شد. مدل فرضی بهزیستی تحصیلی در جامعه پژوهش برازنده بود X2/DF=2/12 , RMSEA= 0/05 . مسیر مستقیم حس انسجام و خودآگاهی هیجانی و مسئولیت پذیری به بهزیستی تحصیلی دانشجویان معنادار بود اما مسیر مستقیم خوددلسوزی معنادار نبود. مسیر غیرمستقیم حس انسجام با میانجیگری خودآگاهی هیجانی و مسئولیتپذیری معنادار بود. همچنین مسیر غیرمستقیم خوددلسوزی از طریق خودآگاهی هیجانی بر بهزیستی تحصیلی معنادار بود. در مجموع 38 درصد از واریانس بهزیستی تحصیلی از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم حس انسجام، خودلسوزی، خودآگاهی هیجانی و مسئولیتپذیری بر میزان بهزیستی تحصیلی، به نظر می رسد با تقویت خودآگاهی هیجانی، حس انسجام، خوددلسوزی و مسئولیتپذیری میتوان بهزیستی تحصیلی دانشجویان را تقویت کرد.
آقای وحید احمدی، خانم راضیه حاجیان، خانم سعیده صالحی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
چکیده
هدف مطالعه حاضر مروری بر پژوهشهای انجام شده در حوزۀ تاریخی برنامهدرسی ایران از سال 1372 تا 1400 است. جستوجوی مقالات در پایگاههای اطلاعاتی معتبر داخلی مجلات تخصصی نور (نورمگز)، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران) و پرتال جامع علوم انسانی انجام پذیرفت. کلیدواژههای جستوجوی عبارت بودند از: تاریخ برنامهدرسی، ابعاد تاریخی برنامهدرسی، برنامهدرسی تاریخی. مقالات چاپشده در فصلنامههای علمی و پژوهشی معتبر داخلی مورد تأیید وزارت علوم مورد بررسی قرار گرفتند. ارزیابی کیفی مقالات با استفاده از چکلیست صورت گرفت. در این مرور 40 مقاله شناسایی شد که بعد از بررسی عناوین، در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج و بررسی کامل مقالات، درنهایت 15 مقاله وارد مطالعه شد. پژوهشهای حوزۀ تاریخی برنامهدرسی در ایران به دو دستۀ «پژوهشهای سنتی تاریخی برنامهدرسی» و «پژوهشهای نوگرای تاریخی برنامهدرسی» تقسیمبندی گردید. پژوهشهای سنتی تاریخی برنامهدرسی، بیشتر به روند شکلگیری عناصر مختلف برنامهدرسی با روش روایتی و نگرش قدیمی پرداختهاند. پژوهشهای نوگرای تاریخی برنامهدرسی، با روش تاریخی نو و با استفاده از تحلیل و انتقاد، موضوع را بررسی کردهاند. ضمن بیان پژوهشهای هر دسته، توصیه میشود برای اقدام به پژوهشهای نظاممند در زمینۀ وقایع تاریخی برنامهدرسی، فصلنامه تاریخ برنامهدرسی راهاندازی شود؛ همچنین با توجه به تعداد معدود پژوهشهای تاریخی برنامهدرسی در ایران، توجه بیشتر به پژوهشهای این حوزه ضرورت دارد.
دکتر فرشیده فتحی هفشجانی، دکتر آیت سعادت طلب،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
پیشرفت فنآوری مانند هوش مصنوعی فرصتی را برای کمک به معلمان و دانشآموزان در حل و بهبود عملکرد تدریس و یادگیری فراهم میکند. از اینرو، هدف پژوهش کارکرد هوش مصنوعی در کیفیت بخشی تدریس در آموزش ریاضی به دانش آموزان است. پژوهش حاضر بر اساس نوع هدف بنیادی و از نظر رویکرد پژوهشی از نوع سنتز پژوهی انجام شده است. جامعه آماری اسناد و مدارک است که با جستجو در منابع کتابخانه ها و مقالات در در پایگاه های معتبر فارسی و لاتین 110 منبع (تمامی اسناد از سال 2013 تا 13 ژوئن 2024) حاصل شد. در بررسی نهایی مرتبط ترین منابع شامل 71 مقاله بود که مورد بررسی و استخراج مطالب در راستای تحقق هدف مطالعه حاضر قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها با دو مؤلفه اصلی شامل: غنیسازی محیط یادگیری ( با زیرمؤلفه های اعتلای دانش فردی، شخصی سازی یادگیری، حمایت های سازنده و انگیزشی، ایجاد شبکه های ارتباطی، تحلیل و ارزیابی عملکرد)؛ توانمندسازی حرف های معلم (با زیرمولفه های کمک به شناسایی اختلالات یادگیری، کمک به معلم در فرایند آموزشی، غنیسازی ابزارهای آموزشی) حاصل شد. در انتها می توان گفت فنآوری هوش مصنوعی نحوه یادگیری و درک موضوعات پیچیده ریاضیات را برای فراگیران متحول کرده است.
صدیقه صفدری، فریده حمیدی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی گیمیفیکیشن در توجه پایدار دانش آموزان پایه اول ابتدایی انجام گردید. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری ،دانش آموزان دخترپایه اول ابتدایی شهرستان حسن آباد فشافویه است که بر اساس نمونه گیری تصادفی ۳۰ دانش آموز انتخاب و براساس نمره هوش در دو گروه آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. دانش آموزان گروه آزمایش، طی ۱۲جلسهی ۴۵ دقیقهای مفاهیم مرتبط با توجه پایدار را به کمک گیمیفیکیشن آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل تست ریون کودکان (۱۹۶۲)، آزمون عملکرد پیوسته (۱۹۶۵) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بر اساس آمارهای توصیفی و استنباطی نشان داد که آموزش به کمک گیمیفیکیشن، توجه پایداردانش آموزان پایه اول ابتدایی را با اندازهی اثر ۵۴/۰ به طور معناداری افزایش میدهد (۰۱/۰p<).
محجوبه امدادی، دکتر میمنت عابدینی بلترک، دکتر مصطفی عزیزی شمامی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه تدریسکوانتومی و سازندهگرایی با تصمیمگیری برنامهدرسی معلمان ابتدایی شهرستان بابلسر می باشد. طرح پژوهش حاضر؛ کمی و روش توصیفی- پیماپیشی و جامعه آماری شامل 240 نفر معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابلسر بوده که براساس جدول نمونه گیری مورگان 143 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، اقتباس از پرسشنامه استاندارد سازندهگرایی محمدی، عابدینی بلترک و منصوری (1398)، پرسشنامه استاندارد تصمیمگیری برنامهدرسی حاجی تبار فیروزجایی (1398) و پرسشنامه محقق ساخته تدریسکوانتومی بوده است. روایی ابزار به ترتیب 97%، 86% و 97% و پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ برابر با 94%، 98% و 96% بهدست آمد. تجزیهوتحلیل دادهها با روشهای آمار توصیفی(انحراف معیار و میانگین) و استنباطی (آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش همزمان) صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد، بین تدریسکوانتومی با تصمیمگیری برنامهدرسی(653/0 =r)، بین سازندهگرایی با تصمیمگیری برنامه درسی(763/0 = r) و بین تدریس کوانتومی و تصمیمگیری برنامهدرسی(652/0 = r) معلمان ابتدایی شهرستان بابلسر رابطهی معناداری در سطح 05/0 وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد سازندهگرا بودن میتواند نحوهی تصمیمگیری برنامهدرسی (متمرکز/ غیر متمرکز) معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابلسر را پیش بینی کند
دکتر نوشین گشمردی، دکتر علی رضا بادله،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
محدثه بیابانی، زهره عباسی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف این پژوهش، تدوین مدل ساختاری تاب آوری بر اساس چشمانداز زمان آینده و ذهنآگاهی از طریق میانجیگری انعطافپذیری شناختی در والدین کودکان کمتوان ذهنی شهر قم بود. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعهی این پژوهش شامل تمامی والدین کودکان کمتوان ذهنی شهر قم در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه آماری برابر 220 نفر تعیین شد که به روش نمونهگیری در دسترس انجام شد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامۀ پنجوجهی ذهنآگاهی (FFMQ)، مقیاس انعطافپذیری شناختی (CFI)، مقیاس چشم انداز زمان زیمباردو (ZTPI) و مقیاس تابآوری کانر- دیویدسون (CD-RISC) بود. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. طبق یافتههای مدل حال خوشگذران، آینده و انعطافپذیری دارای اثر مثبت و معنیداری بر تابآوری بودند؛ همچنین ذهنآگاهی و آینده دارای اثر مثبت و حال منفعل دارای اثر منفی بر انعطافپذیری بودند؛ همچنین نقش میانجی انعطافپذیری در رابطه بین ذهنآگاهی، آینده و حال منفعل با تابآوری تأیید شد؛ براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که از میان ابعاد چشم انداز زمان دو بعُد آینده و حال منفعل و سازه کلی ذهنآگاهی از طریق اثرگذاری بر انعطاف پذیری شناختی به صورت غیر مستقیم منجر به افزایش تاب آوری والدین کودکان کم توان ذهنی می شوند.
حمید خانی پور، میترا حکیم شوشتری، مهشید عبادوز، مژگان عطار،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی برخی از ویژگیهای روانسنجی (شامل انطباق، ساختار عاملی و پایایی و روایی) مقیاس توالی تحول نظریه ذهن در کودکان فارسی زبان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی از نوع انطباقیابی و اعتبارسنجی ابزار بود. جامعه شامل کودکان پیشدبستانی شهر تهران و نمونه شامل 100 نفر از کودکان 4 تا 7 ساله شهر تهران بودند. از ابزارهای مقیاس توالی تحول نظریه ذهن و آزمون نظریه ذهن استیرمن استفاده شد. دادهها با روشهای کیفی انطباقیابی ابزار، تحلیل عاملی و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. آزمون توالی تحول نظریه ذهن در نمونه ایرانی از پایایی متوسط برخوردار است و دارای ساختار یک عاملی است. سوالات زیرمقیاسها امکان تبدیلشدن به یک مقیاس کلی دارند و با بقیه زیرمقیاسها ارتباط دارند به جز مقیاس 1 یعنی درک علایق گوناکون و میتوان از این آزمون به خوبی برای اهداف پژوهشی به عنوان شاخصی چندگانه از تحول نظریه ذهن استفاده کرد. توالی تحولی زیرمقیاسهای آزمون برای چهار زیرمقیاس باورهای گوناگون، درک باورکاذب آشکار، درک باور کاذب درباره محتوا، باور درباره هیجان و دسترسی به هیجان قابلقبول است و تمایز سنی را میتوان در این زیرآزمونها دید؛ اما برای دو تکلیف علایق گوناگون و درک هیجان واقعی از کاذب این توالی مشاهده نشد. همچنین روایی همگرای قابلقبول بین نمره کل شرکتکنندگان در این آزمون با نمره در دو زیرمقیاس از آزمون نظریه ذهن استیرمن مشاهده شد. براساس یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که آزمون توالی تحول نظریه ذهن ویژگی های لازم برای کاربرد در زمینه سنجش این مولفه شناخت اجتماعی در کودکان ایرانی را دارد.
خانم محدثه سادات بنوفاطمه، دکتر مرجان کیان، دکتر یوسف مهدوی نسب، دکتر علی حسینی خواه،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی معلمان دوره ابتدایی مبتنی بر الگوی TPACK در آموزش مجازی بود. روش پژوهش کمی از نوع توصیفی-پیمایشی بود. جامعه پژوهش معلمان ابتدایی منطقه 13شهر تهران بودند که 253 نفر با روش نمونه گیری تصادفی در پژوهش شرکت کردند. برای جمعآوری داده های در بخش کمی از پرسشنامه استفاده گردید. نتایج نشان داد دانش پداگوژی معلمان دوره ابتدایی در آموزش مجازی درس علوم تقریباً در حد متوسط است. دانش محتوای درسی معلمان دوره ابتدایی در آموزش مجازی درس علوم در سطح مطلوبی است. دانش فناوری، دانش پداگوژی فناوری، دانش فناوری محتوای درسی، دانش پداگوژی محتوا و دانش فناورانه پداگوژیک و محتوا معلمان دوره ابتدایی در آموزش مجازی درس علوم کمتر از میانگین است. نتایج اولویت بندی مؤلفه های الگوی TPACK نیز نشان داد که مهمترین عوامل دانش محتوای درسی و دانش پداگوژی هستند و پس از آن دانش فناوری محتوا، دانش پداگوژی فناوری، دانش پداگوژی محتوا، دانش فناورانه پداگوژیک محتوا و دانش فناوری به ترتیب از اهمیت بیشتری برخوردار می باشند. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که وضعیت معلمان دوره ابتدایی براساس الگوی TPACK در آموزش مجازی در درس علوم مناسب نیست و کمتر از میانگین است.
فهیمه مسلمی، جابر افتخاری، رضاعلی نوروزی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
آموزش برای فکرورزی نیازمند مراقبت از نحوه اندیشیدن است که از آن با تفکر مراقبتی یاد می شود. این تفکر ترکیبی از احساس و عقلانیت است و به کودکان کمک می کند تا یک نظام ارزشی دقیق ایجاد کنند. علی رغم اهمیت فزاینده و بنیادی تفکر مراقبتی و نیاز به محتوا برای آموزش آن، با کمبود محتوای مناسب و کم توجهی به این بعد از تفکر فلسفی مواجه هستیم. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل کتاب مجموعه داستان های فکری برای کودکان ایرانی براساس مؤلفههای تفکر مراقبتی بهمنظور استفاده در حلقه کندوکاو فلسفی است. به این صورت که داستان های این کتاب و تمرینهای پیشنهادی پایان آن ها براساس حضور یا عدم حضور مؤلفه های تفکر مراقبتی (تفکر ستایشی، تفکر عاطفی، تفکر هنجاری، تفکر فعال و تفکر همدلانه) مورد تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش از روش تحلیل محتوای قیاسی و روش نمونهگیری هدفمند سود برده است. یافته های پژوهش نشان داد که اگرچه در چند داستان از کتاب تحلیلشده به مؤلفه های تفکر مراقبتی پرداخته نشده است اما درمجموع حضور این مؤلفه ها در اکثر داستان ها مشهود است. به این صورت که مؤلفه های تفکر هنجاری، عاطفی و ستایشی و از ظرفیت مناسبی و حضور غنی و پرمایه ای برخوردار بوده و مؤلفه های تفکرفعال و همدلانه نسبت به دیگر مؤلفهها از غنای کمتری برخوردار بودهاند. لذا با استفاده از این داستان ها در حلقه های کندوکاو فلسفی می توان به تقویت و پرورش تفکر مراقبتی در کودکان کمک نمود.
دکتر اکرم حافظی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
مشکلات موجود در حیطۀ شناسایی راهبردهای مؤثر به منظور بهبود سلامت روان و بهزیستیعاطفی کودکانکمشنوا و مشکلات هیجانی و روانی که اکثر این کودکان در زندگی روزمره با آن روبرو میباشند، لزوم تحقیق و افزایش توجه به این حیطه را روشن میکند. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد آکسلاین بر سلامت روان و بهزیستی عاطفی کودکان کم شنوای ابتدایی بر اساس روش ABC بود. پژوهش حاضر طرح نیمه تجربی از نوع مورد منفرد و با طرح خط پایه، مداخله و پیگیری بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، تعداد 3 کودک کم شنوای دبستانی از مرکز توانبخشی خانواده و کودک دارای اختلال شنوایی پژواک در شهر تهران انتخاب شدند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامۀ سلامت روان کودکان جلینک و همکاران، پرسشنامۀ بهزیستی ذهنی دینر و همکاران و برگۀ ثبتدادهها بود. ابتدا 3 بار پرسشنامهها با فاصله زمانی 3 روز در میان به عنوان خط پایه اجرا شد. مشخص شد ثباتی نسبی در نمرات وجود دارد. سپس مداخله در 8 جلسه اجرا شد. بعد از هر جلسه یک بار مشارکت کنندگان، ارزیابی و 2 هفته بعد، همان پرسشنامه 3 بار با فاصله زمانی 2روز در میان به عنوان مرحلۀ پیگیری اجرا شدند. داده ها با استفاده از نرمافزار اکسل وSPSS26 و به روش تحلیل درونموقعیتی و بینموقعیتی شدند. نتایج حاکی از آن بود که سلامت روان و بهزیستی عاطفی در هر یک از آزمودنیها بعد از مداخله افزایش داشته است. 8 جلسه مداخله صورت گرفته است که پس از آن در جلسه فراوانی متغیرها ثبت شده است. با توجه به نمودارها میتوان روند افزایشی متغیرها را مشاهده نمود و در قسمت پایانی نمودار، 3 جلسه پیگیری که دو هفته پس از آخرین مداخله در نظر گرفته شده است، همچنان روند ثبات تقریبی متغیرها را نشان می دهد.
خانم تکتم پرهیزکارخدیو، دکتر فرهاد فهندژ، دکتر شهرام افراز،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر واکاوی الزامات و پیش بایسته های تأثیرگذار بردوره های آموزش و بهسازی معلمان زبان انگلیسی بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدرسین زبان انگلیسی در مراکز آموزش زبان انگلیسی شهر شیراز بود که بر اساس نمونه گیری نظری(هدفمند) با تعداد 26 نفر از مدرسین مصاحبه به عمل آمد و داده ها از مصاحبه ها استخراج شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی ارائه شده است. نتایج کلی پژوهش نشان داد طراحی و ارائه درس، مدیریت کلاس درس، ارزشیابی فراگیران، تعامل، راهبردهای تدریس، ویژگیهای مدرسان، مدیریت فعالیتها، تکنیکهای برخورد با خطاها به عنوان الزامات کلیدی در آموزش و بهسازی معلمان زبان انگلیسی موثر هستند. همچنین اهداف دوره، ویژگیهای دوره، تجارب مدرسین، ارزیابی کلی دوره، تخصصی سازی و فعالیتهای تکمیلی از پیش بایسته ها و عوامل تأثیرگذار بر دوره های آموزش و بهسازی مدرسان زبان انگلیسی به شمار می رود که میتواند دربرنامه ریزی هر چه بهتر این دوره ها کمک شایانی داشته باشد. بر اساس نتایج بدست آمده چنین میتوان نتیجه گرفت که توجه به الزامات و پیش بایسته های ضروری احصاء شده در این پژوهش نقش کلیدی و محوری در بهبود دوره های آموزش و بهسازی مدرسان زبان انگلیسی دارد. لذا عدم توجه به این الزامات در طراحی دوره های آموزش و بهسازی مدرسان، کیفیت پایین یادگیری و آموزش فراگیران را به دنبال خواهد داشت.
خانم فاطمه کاشی، خانم منصوره بهرامی پور،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی جعبه ابزار والدگری کویست بر صمیمت در خانواده ، مهارت های تعاملی والدین، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله بود.
مواد و روشها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و دوره پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک ناسازگار 8 تا 12 ساله در بازه زمانی بهار1402 شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش به صورت روش نمونهگیری در دسترس و به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس درجهبندی مشکلات رفتاری کانرز (ویژه والدین) (1978)، پرسشنامه صمیمیت الکسیس و همکاران (1983)، پرسشنامه تعامل والد-کودک پیانتا (1394)، پرسشنامه حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) و مقیاس مهارتهای سازماندهی کودکان ، فرم والدین ابیکوف و گالاکر (2009) بود. برنامه جعبه ابزار والدگری کویست (2012) طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخلهای را دریافت نکرد.
یافتهها: داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قررا گرفت. نتایج نشان داد که جعبه ابزار والدگری بر صمیمت در خانواده ، مهارت های تعاملی والدین ، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله موثر است.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت این مداخله در افزایش صمیمت در خانواده، مهارت های تعاملی والدین، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله موثر است.
محبوبه البرزی، فریبا خوشبخت، فاطمه مهنی،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مهارتهای یادگیری وحلمسأله اجتماعی درخلاقیت اجتماعیدانشآموزاندوره ابتدایی بود. پژوهش به شیوه همبستگی انجام گرفت. جامعهآماری دانشآموزان ابتداییشهرستان کهنوج استان کرمان به تعداد11568نفر بودند. شرکتکنندگان پژوهش271نفر(شامل146دخترو133پسر) از دانشآموزان پنجم و ششم ابتدایی بودند که باروش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزارپژوهش مقیاس مهارتهای یادگیری(احمدی،1396)، سیاههحلمسأله اجتماعی( دیزوریلا ونزو،2002) و تکلیف خلاقیت اجتماعی(ماچیراد و لیوبرت،2002) بود. برای تعیین پایایی و روایی از روشآلفایکرونباخ و همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معناداریبینخلاقیت اجتماعیبا مشاهده(۰۵/۰p≤ ، ۱۴/۰=r)ِ، فرضیه سازی(۰۱/۰p≤ ، ۳۵/۰=r)، تفسیر(۰۵/۰p≤ ، ۱۱/۰=r)ِ وبرقراری ارتباط(۰۱/۰p≤ ، ۲۱/۰=r)ِ وجود دارد. بین خلاقیت اجتماعی و حلمسأله سازنده(۰۱/۰p≤ ، ۳۴/۰=r)ِ و حلمسأله غیرسازنده(۰۱/۰p≤ ۲۸/۰-=r) همبستگی وجوددارد. نتایج رگرسیونگام به گام نشان داد فرضیهسازی 26 درصدو فرضیه سازی و مهارت برقراری بایکدیگر 32درصداز واریانس خلاقیت اجتماعی راپیشبینی نمودند. حلمسأله سازنده 35 درصد و حلمسأله سازنده و حلمسأله غیرسازنده بایکدیگر38 درصد از واریانس خلاقیت اجتماعی راتبیین نمودند. درنهایت رگرسیون همزمان نشان داددر مجموع مهارتهای یادگیری و حلمسأله اجتماعی، 30 درصد واریانس خلاقیت اجتماعی را از طریق فرضیه سازی، برقراری ارتباط و حل مسأله سازنده تبیین نمودند. براساس یافتههای پژوهش خلاقیت اجتماعی بعنوان متغیری که برگرفته از توانمندی شناختی افراد در حل مسائل اجتماعی است از طریق دو متغیر مهارتهای یادگیری وحس مسأله اجتماعی قابل تبیین است.
فرهاد عبدالهی، شهرام رنجدوست، بهبود یاریقلی،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
مقدمه: تحول در علوم انسانی با تأکید بر برنامه درسی میتواند نقش مهمی در گرایش به این رشته تحصیلی داشته باشد. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد تحول در علوم انسانی با تاکید بر برنامه درسی در نظام آموزش عالی بود .
روش کار:روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی بود. اطلاع رسان های پژوهش حاضر متخصصان حوزه علوم تربیتی در رشته های برنامه ریزی درسی، مدیریت آموزشی و فلسفه تعلیم و تربیت که بعنوان عضو هیات علمی، در نظام آموزش عالی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند (ملاک محور) تعداد 15 نفر انتخاب شدند و در نتیجه یافته های مصاحبه به حد اشباع رسید. ابزار گردآوری داده ها در این مرحله مصاحبه نیمه ساختارمند بوده است و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون ۶ مرحله ای کلارک و براون مختصات آن به دست آمده است.
نتایج: پس از انجام مصاحبه ها و بررسی مضامین آنها، 16 مضامین فراگیر و 44 مضامین سازمان دهنده شناسایی شد.1- اولین مضمون تکنولوژی آموزشی (نرم افزاری، سخت افزاری)،2- نیاز سنجی (شناخت نیازها، قابلیت اجرایی)، 3- انعطاف پذیری (انطباق شرایط و موقعیت، تفکر مداوم یا پیوسته)، 4- تجهیزات و امکانات (تجهیزات فیزیکی و تجهیزات دانشی)، 5- ویژگیهای فراگیران (ویژگی های فردی و توسعه شخصیتی)، 6- ویژگی های مدرسان(مدیریت کلامی، شایستگی محوری)؛ 7- ویژگی های محتوا(جامعیت، کیفیت و تنوع)، 8- روش ها و شیوه های آموزشی(اثربخشی، نوآروی و تناسب)، 9- طرح های آموزشی(استانداردها، انعطاف پذیری و کاربردی)، 10- ارزشیابی و کنترل(دریافت بازخورد، ارزشیابی، اجرایی بودن و توزیع اطلاعات)، 11- خلاقیت و نوآوری(تفکر انتقادی، ریسک پذیری و تنوع گرایی)، 12- ماموریت(اهداف بلند مدت، اهداف کوتاه مدت، آینده نگری)، 13-(مشارکت فعال، مهارت نرم و ایجاد انگیزه)، 14- پژوهش و تحقیق(سمینار و همایش، تعامل بین محقق و جامعه)، 15- حمایت و پشتیبانی(حمایت مالی، اجتماعی، ساختاری، زمانی) و در نهایت نیز آخرین مضمون یعنی16- اسنادبالادستی(قوانین موجود، معیارهای مورد نظر برنامه درسی ملی و مضامین اخلاقی) بودند.
نتیجه گیری: مولفه های شناسایی شده می تواند به عنوان چهارچوبی برای ایجاد برنامه درسی مشترک در زمینه خلاقیت و همکاری در آموزش عالی، همچنین ارزش آفرینی مشترک در محیط های آموزشی همسو با موج تحولات اساسی در برنامه های درسی علوم انسانی در آموزش عالی مورد استفاده قرار گیرد.
حسین محققی، فرشته مطهری فر، مهران فرهادی، ابوالقاسم یعقوبی، محیا حسینی،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین معنای زندگی و ذهنآگاهی با شکوفایی و نقش میانجی کیفیت زندگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1402-1401 در دانشگاه بوعلی سینا همدان بودند. گروه نمونه که شامل 379 نفر بود با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. و به پرسشنامه معنای زندگی (استیگر و همکاران، 2006)، پرسشنامه ذهنآگاهی فرایبورگ، (والاچ و همکاران،2006)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، (1996) و پرسشنامه شکوفایی (داینر و همکاران،2010) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد.یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم معنای زندگی و ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و شکوفایی مثبت و معنادار بودند (01/0p< ). همچنین اثر کیفیت زندگی بر شکوفایی نیز مثبت و معنادار بود (01/0p< ). طبق نتایج اثرات غیر مستقیم معنای زندگی و ذهنآگاهی بر شکوفایی نیز مثبت و معنادار بود (01/0p< ). بر اساس این یافتهها میتوان اینگونه استنتاج کرد که معنی زندگی و ذهنآگاهی با واسطهگری کیفیت زندگی بر شکوفایی تأثیر میگذارند. افرادی که سطوح بالایی از ذهنآگاهی را دارا هستند و در زندگی برای خود معنایی یافتهاند؛ کیفیت زندگی بهتری داشته و ارتقاء کیفیت زندگی نیز به سهم خود منجر به شکوفایی و بالندگی در فرد میشود.
خانم صدیقه یعقوبی، دکتر زهره مجدآبادی فراهانی،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
با توجه به اهمیت شادمانی در زندگی افراد و شناخت عوامل تأثیرگذار بر احساس شادمانی ، هدف پژوهش حاضر آزمون مدلی بود که بر پایه آن احساس شادمانی با احساس کهتری و احساس تنهایی تبیین میشود. طرح پژوهش حاضر غیرآزمایشی بود که در آن از روش تحقیق همبستگی و روش آماری پیشرفته مدلیابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. تعداد 210 دانشجو (134زن، 76 مرد) از دانشگاه پیام نور تایباد شاغل به تحصیل در نیمسال دوم 1401-1400 به شیوهی در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان پژوهش علاوه بر پرسشنامه جمعیتشناختی، پرسشنامه شادمانی آکسفورد (هیلز و آرگایل، 2002)، مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996) و مقیاس احساس کهتری (یائو و همکاران، 1998) را تکمیل کردند. تحلیل همبستگی نشان داد که بین احساس کهتری و شادمانی رابطه منفی و معنادار، بین احساس کهتری و تنهایی رابطه مثبت و معنادار، بین احساس تنهایی و شادمانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که احساس تنهایی به طور کامل، رابطه احساس کهتری و شادمانی را واسطهگری میکند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که احساس کهتری فقط از طریق افزایش احساس تنهایی، شادمانی دانشجویان را کاهش میدهد. با توجه به نقش شادمانی در سلامتی و موفقیت تحصیلی دانشجویان، تدوین و اجرای مداخلات پیشگیرانه در افزایش شادمانی و کاهش احساس تنهایی در دانشجویان در سطح دانشگاه پیشنهاد میشود.
زهرا زارع، حسین قاسم پور مقدم، ابوالفضل خمسه،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی روش تدریس «مبتنی بر مغز» بر تقویت یادگیری و نگرش دانش آموزان در علوم زیستی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه کنترل و آزمایش بودهاست. جامعه آماری شامل دانشآموزان پسر پایه دهم شهر اقلید در سال تحصیلی 1403-1402 است. نمونه آماری به صورت در دسترس انتخاب و به تعداد 50 نفر در دو گروه کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. ابزار اندازهگیری متغیرها آزمون محقق ساخته شناختی- مهارتی و پرسشنامه محققساخته نگرشسنج بود. روایی ابزار محقق ساخته با استفاده از نظرات معلمان متخصص و پایایی آنها به شیوه بازآزمایی تعیین شد. برای ارزیابی و تجزیه و تحلیل فرضیه ها از نرم افزار آماری SPSS26 و آزمونهای آماری (کولموگروف- اسمیرنوف، تی تست و شاخص کای اسکوآر) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش به شیوه یادگیری « مبتنی بر مغز» در مقایسه با روش معمول سبب افزایش نمرات دانش آموزان در سطح دانش و مهارت و بهبود نگرش آنان در درس زیست شناسی، مبحث «گردش خون» گردیده است. یافته های این پژوهش نقش و اهمیت روش تدریس "مبتنی بر مغز" را در یادگیری نشان میدهد.