جستجو در مقالات منتشر شده



محدثه بیابانی، زهره عباسی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف این پژوهش، تدوین مدل ساختاری تاب‌ آوری بر اساس چشم‌انداز زمان آینده و ذهن‌آگاهی از طریق میانجی‌گری انعطاف‌پذیری شناختی در والدین کودکان کم‌توان ذهنی شهر قم بود. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه‌ی این پژوهش شامل تمامی والدین کودکان کم‌توان ذهنی شهر قم در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه آماری برابر 220 نفر تعیین شد که به روش نمونه‌گیری در دسترس انجام شد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامۀ پنج‌وجهی ذهن‌آگاهی (FFMQ)، مقیاس انعطاف‌پذیری شناختی (CFI)، مقیاس چشم انداز زمان زیمباردو (ZTPI) و مقیاس تاب‌آوری کانر- دیویدسون (CD-RISC) بود. یافته­های پژوهش حاضر نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. طبق یافته‌های مدل حال خوشگذران، آینده و انعطاف‌پذیری دارای اثر مثبت و معنی‌داری بر تاب‌آوری بودند؛ همچنین ذهن‌آگاهی و آینده دارای اثر مثبت و حال منفعل دارای اثر منفی بر انعطاف‌پذیری بودند؛ همچنین نقش میانجی انعطاف‌پذیری در رابطه بین ذهن‌آگاهی، آینده و حال منفعل با تاب‌آوری تأیید شد؛ براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که از میان ابعاد چشم انداز زمان دو بعُد آینده و حال منفعل و سازه کلی ذهن­آگاهی از طریق اثرگذاری بر انعطاف پذیری شناختی به صورت غیر مستقیم منجر به افزایش تاب آوری والدین کودکان کم توان ذهنی می شوند.

 

دکتر اکرم حافظی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده

مشکلات موجود در حیطۀ شناسایی راهبردهای مؤثر به منظور بهبود سلامت روان و بهزیستی­عاطفی کودکان­کم­شنوا و مشکلات هیجانی و روانی که اکثر این کودکان در زندگی روزمره با آن روبرو می­باشند، لزوم تحقیق و افزایش توجه به این حیطه را روشن می­کند.­ بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد آکسلاین بر سلامت روان و بهزیستی عاطفی کودکان کم شنوای ابتدایی بر اساس روش ABC بود.  پژوهش حاضر طرح­ نیمه تجربی از نوع مورد منفرد و با طرح خط پایه، مداخله و پیگیری بود. با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس، تعداد 3 کودک کم شنوای دبستانی از مرکز توانبخشی خانواده و کودک دارای اختلال شنوایی پژواک در شهر تهران انتخاب شدند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامۀ سلامت روان کودکان جلینک و همکاران، پرسشنامۀ‌ بهزیستی ذهنی دینر و همکاران و برگۀ ثبت­داده­ها بود. ابتدا 3 بار پرسشنامه­ها با فاصله زمانی 3 روز در میان به عنوان خط پایه اجرا شد. مشخص شد ثباتی نسبی در نمرات وجود دارد. سپس مداخله در 8 جلسه اجرا شد. بعد از هر جلسه یک بار مشارکت کنندگان، ارزیابی و 2 هفته بعد، همان پرسشنامه 3 بار با فاصله زمانی 2روز در میان به عنوان مرحلۀ پیگیری اجرا شدند. داده ها با استفاده از نرم­افزار اکسل وSPSS26 و به روش تحلیل درون­موقعیتی و بین­موقعیتی شدند. نتایج حاکی از آن بود که سلامت روان و بهزیستی عاطفی در هر یک از آزمودنی­ها بعد از مداخله افزایش داشته است. 8 جلسه مداخله صورت گرفته است که پس از آن در جلسه فراوانی متغیرها ثبت شده است. با توجه به نمودارها می­توان روند افزایشی متغیرها را مشاهده نمود و در قسمت پایانی نمودار، 3 جلسه پیگیری که دو هفته پس از آخرین مداخله در نظر گرفته شده است، همچنان روند ثبات تقریبی متغیرها را نشان می دهد.
 
خانم فاطمه کاشی، خانم منصوره بهرامی پور،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی جعبه ابزار والدگری کویست بر صمیمت در خانواده ، مهارت های تعاملی والدین، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و دوره پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک ناسازگار 8 تا 12 ساله در بازه زمانی بهار1402 شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش به صورت روش نمونه­گیری در دسترس و به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس درجه‌بندی مشکلات رفتاری کانرز (ویژه والدین) (1978)، پرسشنامه صمیمیت الکسیس و همکاران (1983)، پرسشنامه تعامل والد-کودک پیانتا (1394)، پرسشنامه حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) و مقیاس مهارتهای سازماندهی کودکان ، فرم والدین ابیکوف و گالاکر (2009) بود. برنامه جعبه ابزار والدگری کویست (2012) طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخله­ای را دریافت نکرد.
یافته‌ها: داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قررا گرفت. نتایج نشان داد که جعبه ابزار والدگری بر صمیمت در خانواده ، مهارت های تعاملی والدین ، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله موثر است.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‏های پژوهش می‏توان گفت این مداخله در افزایش صمیمت در خانواده، مهارت های تعاملی والدین، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله موثر است.
 
محبوبه البرزی، فریبا خوشبخت، فاطمه مهنی،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مهارت‌های یادگیری وحل‌مسأله اجتماعی درخلاقیت اجتماعی­دانش‌آموزان­دوره ابتدایی بود. پژوهش به شیوه همبستگی انجام گرفت. جامعه­آماری­ دانش­آموزان ابتدایی­شهرستان کهنوج استان کرمان به تعداد11568­نفر بودند. شرکت‌کنندگان پژوهش271نفر(شامل146دخترو133پسر) از دانش‌آموزان­ پنجم و ششم ابتدایی بودند که باروش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزارپژوهش مقیاس مهارت‌های یادگیری(احمدی،1396)، سیاهه­حل‌مسأله ­اجتماعی( دیزوریلا ونزو،2002) و تکلیف خلاقیت اجتماعی(ماچیراد و لیوبرت،2002) بود. برای تعیین پایایی و روایی از روش­آلفای­کرونباخ و همبستگی ­استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معناداری­بین­خلاقیت اجتماعی­با مشاهده(۰۵/۰p≤ ، ۱۴/۰=r)ِ، فرضیه سازی(۰۱/۰p≤ ، ۳۵/۰=r)، تفسیر(۰۵/۰p≤ ، ۱۱/۰=r)ِ وبرقراری ارتباط(۰۱/۰p≤ ، ۲۱/۰=r)ِ وجود دارد. بین خلاقیت اجتماعی و حل­مسأله  سازنده(۰۱/۰p≤ ، ۳۴/۰=r)ِ و حل­مسأله  غیرسازنده(۰۱/۰p≤ ۲۸/۰-=r) همبستگی وجوددارد. نتایج رگرسیون­گام به گام نشان داد فرضیه‌سازی 26 درصدو فرضیه سازی و مهارت برقراری بایکدیگر 32درصداز واریانس خلاقیت اجتماعی راپیش­بینی نمودند. حل­مسأله  سازنده 35 درصد و حل­مسأله  سازنده و حل­مسأله  غیرسازنده بایکدیگر38 درصد از واریانس خلاقیت اجتماعی راتبیین نمودند. درنهایت رگرسیون همزمان نشان داددر مجموع مهارت­های یادگیری و حل­مسأله  اجتماعی، 30 درصد واریانس خلاقیت اجتماعی را از طریق فرضیه سازی، برقراری ارتباط و حل مسأله  سازنده تبیین نمودند. براساس یافته‌های پژوهش خلاقیت اجتماعی بعنوان متغیری که برگرفته از توانمندی شناختی افراد در حل مسائل اجتماعی است از طریق دو متغیر مهارت­های یادگیری وحس مسأله اجتماعی قابل تبیین است.

 
اکبر جدیدی محمدابادی، محمد احمدی ده قطب الدینی، فاطمه رشیدی پور،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف رابطه انسجام روانی و تحمل پریشانی با گرایش به رفتارهای پرخطر در دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان انار انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. بر این اساس تعداد 302 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه رفتار پرخطر (زاده محمدی و همکاران، 1386) و پرسشنامه‌های احساس انسجام آنتونوسکی (1987) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند. از ضریب همبستگی پیرسون، همبستگی کانونی و رگرسیون گام به گام جهت تحلیل دادهها استفاده شد. یافته‌ها نشان داد رابطه بین تحمل پریشانی با رفتار پرخطر و مولفه‌های گرایش به مواد مخدر، گرایش به الکل، منفی و معنی‌دار است، همچنین رابطه بین انسجام روانی با رفتار پرخطر و مولفه‌های گرایش به رانندگی خطرناک، گرایش به خشنونت، گرایش به سیگار، گرایش به مواد مخدر، گرایش به الکل، گرایش به رابطه و رفتار جنسی و گرایش به رابطه با جنس مخالف، منفی و معنی‌دار است. نتایج نشان داد که از طریق تقویت انسجام روانی و تحمل پریشانی می‌توان گرایش به رفتارهای پرخطر را در دانش آموزان کاهش داد.
آقای افشین رامیان، دکتر فریبرز نیکدل، دکتر علی تقوایی نیا،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

در دهه های اخیر، رفتارهای غیراخلاقی مانند تقلب و بی­صداقتی تحصیلی در میان دانشجویان، شایع شده است؛ به طوری که می­ توان آن را یک پدیده­ی اجتماعی دانست. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی نقش واسطه­ای انگیزش اخلاقی در رابطه بین هویت اخلاقی و بی ­صداقتی تحصیلی دانشجویان بود. روش این پژوهش توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی و از منظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانشجویان دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بود. با توجه به هدف پژوهش از این جامعه تعداد ۴۰۰ نفر دانشجو به شیوه نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب و به پرسشنامه­ های بی­صداقتی تحصیلی مک­کابی و تروینو(۱۹۹۶)، هویت اخلاقی آکینو و رید(۲۰۰۲) و انگیزش اخلاقی انگیزش اخلاقی یانوف بولمن و کارنس(۲۰۱۶) پاسخ دادند. تجزیه‌ و تحلیل داده‌های پژوهش، از طریق روش تحلیل مسیر با استفاده از  نرم‌افزار ایموس انجام شده­است. نتایج پژوهش نشان داد نقش واسطه­ای انگیزش اخلاقی در رابطه بین هویت اخلاقی و بی­صداقتی تحصیلی معنادار بود. همچنین هویت اخلاقی با بی­صداقتی تحصیلی رابطه منفی معنادار، انگیزش اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی رابطه منفی معنادار و هویت اخلاقی با انگیزش اخلاقی رابطه مثبت معنادار دارد. نتیجه اینکه هویت اخلاقی هم به صورت مستقیم و هم با واسطه انگیزش اخلاقی با رفتارهای بی­ صداقتی تحصیلی دانشجویان رابطه دارد، لذا برای افزایش انگیزش اخلاقی و همچنین کاهش بی­صداقتی تحصیلی آنها، توجه به افزایش هویت اخلاقی دانشجویان، می تواند مفید و موثر باشد.
 
حامد رضائی، حسین سلیمی بجستانی، آتوسا کلانتر هرمزی،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی راهبردهای تنظیم هیجان معلمان بر اساس مدل تنظیم هیجان جیمزگراس در کلاس در مواجهه با بدرفتاری دانش‌آموزان بود. این تحقیق به روش کیفی و با استراتژی پدیدار شناسی انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر،کلیه معلمان مرد متوسطه‌ی اول شهر کرمانشاه در سال1403بودند. نمونه‌گیری به روش غیرتصادفی و از نوع هدفمند مبتنی بر ناهمگنی در تدریس بود. برای رسیدن به هدف پژوهش با معلمان مصاحبه عمیق و نیمه‌عمیق صورت گرفت. 
نتایج پژوهش نشان داد که راهبرد‌های تنظیم هیجان بازارزیابی مجدد شناختی و اصلاح موقعیت، راهبردهای موفق و با رضایت شغلی بالا هستند که موجب کاهش هیجانات منفی شده و سرکوب، انتخاب موقعیت و گسترش توجه راهبرد‌های ناموفق هستند که موجب افزایش هیجانات منفی و فرسودگی شغلی و کاهش رضایت شغلی معلمان می‌شود.
 
رامین حبیبی کلیبر، معصومه پریور، غلامرضا گلمحمدنژاد،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه پیوند با مدرسه با سرسختی تحصیلی با در نظر گرفتن نقش واسطه­ای انعطاف‌پذیری شناختی و ساختار انگیزشی دانش‌آموزان دوره دوم متوسطه در سالتحصیلی1401-1400 بود. روش پژوهش حاضر از لحاظ هدفکاربردی، از نظر ماهیت از نوع توصیفی-همبستگی و از نظر روش از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری 2000 نفر از دانش‌آموزان سال دوم دوره دوم متوسطه شهر تبریز می‌باشند که 300 نفر بر اساس جدول مورگان با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه پیوند با مدرسه رضائی شریف، انعطاف‌پذیری شناختی مارتین و رابینز، سرسختی تحصیلی بنیشک و همکاران و ساختار انگیزشی کاکس و کلینگر استفاده شد. داده‌ها با استفاده  از Smart-Pls-3 و SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مسیر پیوند مدرسه با سرسختی تحصیلی (239/0=r، 299/3=t)، پیوند مدرسه با انعطاف­پذیری شناختی (309/0=r، 684/5=t)، پیوند مدرسه با ساختار انگیزشی (279/0=r، 009/5=t)، انعطاف­پذیری شناختی با سرسختی تحصیلی (229/0=r، 965/2=t) و ساختار انگیزشی با سرسختی تحصیلی (282/0=r، 133/5=t) معنی­دار است (05/0>P). همچنین نتایج آزمون سوبل نشان می­دهد که انعطاف­پذیری شناختی در رابطه پیوند مدرسه با سرسختی تحصیلی نقش واسطه­ای ایفا می­کند (608/2=Z) و انعطاف­پذیری شناختی می­تواند 9/22 درصد رابطه بین پیوند مدرسه با سرسختی تحصیلی را واسطه کند. همچنین، ساختار انگیزشی قادر است نقش واسطه­ای در رابطه بین پیوند با مدرسه با سرسختی تحصیلی ایفا کند (539/3=Z) و ساختار انگیزشی می­تواند 8/24 درصد رابطه بین پیوند با مدرسه و سرسختی تحصیلی را واسطه کند.
 
خانم کبری عالی پور، آقای محمد عباسی، آقای عزت اله قدم پور،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطۀ بین شایستگی اجتماعی/هیجانی و کیفیت زندگی در مدرسه دانش­آموزان با میانجی­گری مشارکت تحصیلی  در دانش­آموزان دختر دوره ابتدایی شهر خرم­آباد بود. پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش­های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعۀ  آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش­آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر خرم­آباد در سال 403-1402  به تعداد 1900 نفر را شامل می­شود که با استفاده از روش نمونه­گیری  تصادفی خوشه­ای تعداد 435 نفر از آن­ها انتخاب شدند. داده­­ها با استفاده از پرسشنامه شایستگی اجتماعی/هیجانی ( SECQ)،  زو و جی (2012)،  مشارکت تحصیلی ریو (2013) و کیفیت زندگی در مدرسه  اندرسون و  بورک (2000) جمع­آوری شد. و با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل مدل­یابی معادلات ساختاری نشان داد که شایستگی اجتماعی/ هیجانی دارای نقش مستقیم و معناداری بر کیفیت زندگی در مدرسه دانش­آموزان است (001/0p<). همچنین شایستگی اجتماعی/ هیجانی به طور غیر مستقیم از طریق مشارکت تحصیلی اثر معناداری بر کیفیت زندگی در مدرسه دانش­آموزان دارد (001/0p<). بنابراین نتایج حاصل از پژوهش نشان می­دهد که مشارکت تحصیلی می­توان نقش میانجی در رابطه بین  شایستگی اجتماعی/هیجانی با کیفیت زندگی در مدرسه را داشته باشد.
 
زهرا حیدری، دکتر منصوره حاج حسینی، دکتر زهرا نقش،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش یک مدل ساختاری از هویت دینی بر پایه تفکر انتقادی با در نظر گرفتن نقش واسطه‌ای هوش معنوی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دختر دبیرستانی منطقه ۴ شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ بود. نمونه‌ای به حجم ۳۲۷ نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری غیرتصادفی بر اساس ملاک‌های ورود و امکان دسترسی انتخاب شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (CTDA)، پرسشنامه هویت دینی خوشاوی و مقیاس خودسنجی هوش معنوی کینگ (SISRI) بودند. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری، از طریق نرم‌افزارهای SPSS و AMOS انجام شد. یافته‌ها نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش مناسبی با داده‌ها برخوردار است. تفکر انتقادی اثر مثبت و معناداری بر هوش معنوی دارد و هوش معنوی نیز هویت دینی را به‌صورت مثبت پیش‌بینی می‌کند. همچنین، نقش واسطه‌ای هوش معنوی در رابطه میان تفکر انتقادی و هویت دینی تأیید شد. این نتایج نشان می‌دهند که تقویت تفکر انتقادی و هوش معنوی می‌تواند زمینه‌ای مؤثر برای ارتقای هویت دینی در نوجوانان فراهم سازد.
خانم مهدیه استبرقی، خانم سمانه السادات حیدریه زاده، دکتر احمد زندوانیان،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی روابط ساختاری درگیری تحصیلی در دانش آموزان بر اساس تاب¬آوری و باورهای ضمنی هوش با نقش میانجی خودناتوان سازی در دانش¬آموزان دوره دوم متوسطه (پایه یازدهم و دوازدهم) شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. از جامعه آماری، تعداد 375 نفر(219 دختر و 156 پسر) به روش نمونه-گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شدند. داده¬ها با استفاده از پرسشنامه¬های خودناتوان‌سازی شوینگر و همکاران (ASHS)، درگیری تحصیلی ریو (AES)، نظریه¬های ضمنی هوش عبدالفاتح و یتس (ITIS) و تاب آوری کونور و دیویدسون (CD-RISC) گردآوری شد. تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده با نرم¬افزارهای SPSS 25 و AMOS 24 انجام شد نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد تاب¬آوری (51/0=β)، باورهای ذاتی هوش(21/0=β) و باورهای افزایشی هوش(36/0=β) بر درگیری تحصیلی تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری داشته است. همچنین نتایج نشان داد خودناتوان سازی در رابطه بین تاب¬آوری و درگیری تحصیلی و همچنین در رابطه بین باورهای ذاتی هوش و درگیری تحصیلی نقش میانجی داشته است. با توجه به نتایج، به طور کلی روانشناسان و مشاوران می¬توانند با آموزش تاب¬آوری، تغییر باورهای ضمنی هوش و استفاده از راهکارهایی به منظور کاهش خودناتوان¬سازی در دانش¬آموزان، گامی ‌در جهت افزایش درگیری تحصیلی یادگیرندگان بردارند.
خانم گیتا مهردوست، دکتر مصطفی حمدیه،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر پیش بینی اختلال وسواس فکری و عملی بر اساس کمال­گرایی و مسئولیت‌پذیری افراطی در دانشجویان مبتلا به  نشانه ­های اختلال وسواس فکری و عملی‌  بود. روش پژوهش از حیث هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب در سال تحصیلی  1403-1402بود که تعداد 150 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس به­عنوان نمونه انتخاب شدند. داده­های پژوهش با استفاده از پرسشنامه پادوا برای سنجش وسواس فکری عملی(ساناویو، 1980)، پرسشنامه کمال­گرایی هیل و همکاران(2004) و مقیاس مسئولیت­پذیری روان شناختی کالیفرنیا(هریوسن گاف، 1975) گردآوری شدند. داده­های پژوهش از طریق آزمون‌های کالموگرف اسمیرنف و رگرسیون چند گانه در نرم‌افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته­های پژوهش نشان داد اختلال وسواس فکری و عملی بر اساس کمال­گرایی و مسئولیت­پذیری افراطی در دانشجویان مبتلا به نشانه­های اختلال وسواس فکری و عملی پیش بینی می­گردد. بین اختلال وسواس فکری با کمال­گرایی دانشجویان و بین اختلال وسواس فکری با مسئولیت­پذیری دانشجویان مبتلا به این اختلال رابطه وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می­رسد افراد با سازه­های شناختی کمال­گرایی و احساس مسیولیت­پذیری افراطی که در معرض ابتلا به اختلال وسواس فکری عملی قرار دارند درگیر آسیب زدن و نگرانی شدید هستند. لذا این پدیده­ها بی­شک در بوجود آمدن و سیر اختلال موثر هستند و تغییر این افکار تصورات و نیز روش های کنترل فکر سرزنش خود- قضاوت در پیشگیری ابتلاء به اختلال وسواس فکری عملی ضروری است.
 
مهرنوش بهادری، دکتر هادی هاشمی رزینی، دکتر مهدی عرب زاده، خدیجه جیرانی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

مقدمه: قصه‌گویی جایگاه خاصی در پیشبرد برنامه‌های آموزشی دارد و تجربیات واقعی و عملی شایانی را در اختیار فراگیران می‌گذارد. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر قصه‌گویی مبتنی بر مهارت‌آموزی در کنترل خشم و کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش‌دبستانی انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل می‌باشد که به‌صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری کلیه کودکان مشغول به تحصیل در مقطع پیش‌دبستانی می‌باشند. از جامعه آماری موردنظر تعداد 20 کودک دارای مشکلات رفتاری با استفاده از نتایج پرسشنامه به‌صورت در دسترس انتخاب و به‌صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه درمانی را در قالب دوازده جلسه دریافت کرد و گروه کنترل برنامه عادی خود را پیگیری نمود. داده‌ها به روش اندازه‌گیری‌های مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که قصه‌گویی مبتنی بر مهارت‌آموزی تأثیر مثبتی بر افکار، احساس و رفتار پرخاشگرانه کودکان پیش‌دبستانی دارد. همچنین باعث کاهش مشکلات رفتاری در کودکان پیش‌دبستانی شد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که تأثیر مثبت مداخله بر کاهش مشکلات رفتاری و کنترل خشم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار بوده است. نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نشان می‌دهد که قصه‌گویی شیوه‌ای ساده، بی‌دردسر و کم‌هزینه برای آموزش مهارت‌ها و مداخله برای کودکان پیش‌دبستانی می‌باشد
 

صفحه 4 از 4    
4
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb