جستجو در مقالات منتشر شده


178 نتیجه برای نوع مطالعه: مقاله پژوهشی

آقای سید علیرضا قاسمی، دکتر محسن آیتی، آقای مهدی سالارصادقی، آقای محمد علی پور، خانم مینو میری،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی چالش‌های تربیت جنسی بود و به شیوه مرور نظام‌مند با جستجوی کلمات کلیدی شامل چالش، معضل و مشکل به همراه کلمه تربیت جنسی یا آموزشی جنسی در پایگاه‌های علمی معتبر شامل: Google Scholar، PubMed، Taylor & Francis Online، Springer،  Eric، Science direct، Elsevier، Scopus، SID و Magiran، در فاصله زمانی ژانویه ۲۰۱۸ تا اکتبر ۲۰۲۲ در مجلات لاتین و همچنین از فروردین ۱۳۹۶ تا اسفندماه ۱۴۰۱ در مجلات فارسی انجام ‌شد. نهایتاً 9 مقاله فارسی و 6 مقاله انگلیسی بررسی شد. مهم‌ترین چالش‌های به‌دست‌آمده چالش‌های آموزشی و محتوایی، چالش‌های سیاست‌گذاری و اسناد بالادستی، چالش­های خانوادگی، چالش‌های فردی و اجتماعی و همچنین چالش تربیت نیروی کارآمد بود. بنابراین در راستای تربیت جنسی ابتدا می‌بایست برنامه جامع و راهبردی به‌وسیله تیم برنامه‌ریزی درسی خبره طراحی و تدوین نمود و سپس متناسب با آن، اقدام به تربیت نیروی انسانی متخصص در این حوزه کرد
خانم مهری صالحی آقاجانی، آقای علیرضا ملازاده، آقای آیت سعادت طلب،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

چکیده
هدف و زمینه: پژوهش حاضر با هدف تبیین خلاقیت بر اساس خودمدیریتی با میانجیگری خودکارآمدی خلاق در دانش آموزان دبستانی پایه چهارم تا ششم دارای مشکلات یادگیری صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی با طرح تحلیل مسیر در قالب معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن شامل دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری چهارم تا ششم دبستان مشغول به تحصیل در مدارس دبستانی شهر اراک در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از بین آنها 200 دانش آموز دختر و پسر (هر جنس100 نفر) دارای مشکلات یادگیری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار کار در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه های خلاقیت شیفر، خودمدیریتی هاوتون و نک (۲۰۱۲)، و خودکارآمدی خلاّق (کارووسکی، 2010) که توسط معلمان و والدین دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون، و تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS و AMOS آنالیز گردید به منظور بررسی برازش مدل پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج: یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری، متغیر خودکارآمدی خلاق  به طور مستقل نقش تسهیلگر اثر مثبت خودمدیریتی و ابعاد آن بر خلاقیت را دارد. لازم به ذکر است که از بین ابعاد خودمدیریتی، به ترتیب ابعاد تجسم موفقیت، مدیریت در تعیین اهداف شخصی، خودارزیابی و خودنگری، اثر معنادارتری بر خودکارآمدی خلاق و خلاقیت دانش آموزان داشتند. بدین شرح که خودمدیریتی در تجسم موفقیت بیشترین اثر و مدیریت خودتنبیهی کمترین اثر را بر خودکارآمدی خلاق و خلاقیت نشان دادند. همچنین از بین ابعاد پنجگانه خلاقیت، مؤلفه اعتماد به خلاقیت بیشترین تغییر پذیری را در دانش آموزان مورد پژوهش نشان داد. درحالی که مؤلفه خیال پردازی در مورد خلاقیت، کمترین واریانس تغییر را نشان داد. با این حال چون مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود، لذا روابط بین متغیرهای مدل ترسیم شده در این پژوهش، مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که ابعاد خودمدیریتی از طریق افزایش خودکارآمدی خلاق اثر مثبتی بر افزایش خلاقیّت در ابعاد پنج گانه دارند. بر این اساس، می توان گفت که خودمدیریتی و ابعاد آن هم بر خودکارآمدی خلاق و هم به طور غیرمستقیم بر خلاقیّت تأثیر دارند.
 
خانم آتنا کاویانی، دکتر محمد ربیعی، دکتر منیژه کاوه،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره گروهی راه‌حل‌محور بر پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی دختران دانش آموز انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون -پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه‌ی دانش‌آموزان دختر متوسطه اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل می‌دادند. به منظور انتخاب مشارکت کنندگان‌، 30 نفر دانش آموز به صورت تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15) و کنترل(15)  به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای هر دو گروه پیش‌آزمون اجرا شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مشاوره گروهی راه‌حل‌محور قرار‌گرفتند. در پایان دوره مشاوره پس‌آزمون اجرا و پس از آن ‌پیگیری انجام شد. برای سنجش پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی به ترتیب از پرسشنامه‌های پایستگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (2012) و کامیابی تحصیلی اسرینر و همکاران (2009) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد و با استفاده از نرم افزار SPSS-26  تجزیه ‌و‌ تحلیل قرار‌گرفتند. یافته‌ها نشان داد که فرضیه‌ی پژوهش مبنی بر اثربخشی مشاوره گروهی راه‌حل‌محور بر پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی مورد تایید قرار‌گرفته است (05/0 P<) و دانش‌آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش‌آموزان گروه کنترل در مرحله پس‌آزمون و پیگیری به طور معناداری، افزایش پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی داشتند (05/0 P<). همچنین نتایج حاصل از ‌پیگیری نشان داد، این تغییرات مانایی اثر داشته است. می توان نتیجه گرفت که مشاوره گروهی راه‌حل‌محور بر پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی اثربخش است. روان شناسان تربیتی  و مشاوران می‌توانند از مشاوره گروهی راه حل محور به عنوان یک راهبرد آموزشی، مداخله ای و پیشگیرانه جهت ارتقاء سلامت روان و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده کنند.
 
سید مهدی سرکشیکیان، خدیجه والائی صمد، فاطمه سادات دریاباری، دکتر زهرا جامه بزرگ،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

حمایت‌های اجتماعی با در اختیار گذاشتن منابع لازم روانی_اجتماعی، افراد را در مواجه با شرایط تنیدگی‌زا یاری می‌رساند. از این رو موقعیت‌ها و فرآیندهای تربیتی و تحصیلی از این امر مستثنی نیستند. در این پژوهش مدل کیفی همبسته‌های تربیتی_تحصیلی حمایت اجتماعی در شواهد ایران و جهان تبیین می‌گردد. نوع مطالعه کاربردی و کیفی بود و از روش سنتز پژوهشی و تکنیک فراترکیب استفاده شد. حوزه بررسی مقالات پژوهشی بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ برای تحقیقات خارجی و ۱۳۹۳ تا 1400 برای تحقیقات داخلی بود. با استفاده از نگرش یکپارچه‌سازی و مدل سندلوسکی و باروسو  (2007) 90 مقاله انتخاب شد. کدگذاری ها به شکل تحلیل تم با نرم افزار Maxqda2018 صورت گرفت. یافته ­ها در قالب مقولات، مفاهیم و کدها تحلیل و پیاده سازی شد. نتایج نشان داد همبسته‌های تربیتی_هیجانی شامل (مولفه‌های عاطفی معطوف به تحصیل با دو مفهوم هیجانات مثبت و منفی)، تربیتی_شناختی شامل (مولفه‌های بینشی_ادراکی معطوف به تحصیل با دو مفهوم باورهای معطوف به خود و باورها در مورد فرآیند یادگیری)، تربیتی_رفتاری­ (مولفه‌های عملکردی معطوف به تحصیل)، تربیتی_روانی شامل (مولفه‌های روانشناختی معطوف به تحصیل با دو مفهوم کاهش آسیب‌های روانشناختی و ارتقای عملکرد روانی)، تربیتی_موقعیتی شامل (مولفه‌های وضعیتی مدرسه و معطوف به تحصیل)، و تربیتی_شغلی شامل (مولفه‌های روانی_سازمانی معلمان) همبسته‌های مرتبط با اثر حمایت اجتماعی در فرآیندهای تربیتی_ تحصیلی در شواهد تجربی داخلی و خارجی بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های به دست آمده توجه و پرداختن به مقوله حمایت اجتماعی و لزوم سرمایه‌گذاری‌های آموزشی و مادی از طریق سازوکارهای تربیتی و قانونی جهت افزایش مولفه‌های مرتبط با تربیت که شامل ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری، روانشناختی، موقعیتی و وضعیت معلمان می‌باشد ضروری به نظر می‌رسد.

 
ملاحت امانی، ربابه نعمتی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل‌کننده­ی تعامل والد - فرزند در ارتباط شیوه‌های فرزندپروری با مشکلات رفتاری دانش­آموزان ابتدایی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه­ی آماری تحقیق شامل همه­ی دانش­آموزان دوره­ی دوم ابتدایی شهر بجنورد و والدین آنها بود. تعداد 372 دانش آموز دوره­ی دوم ابتدایی به­صورت نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شدند. پرسش­نامه­های فرزندپروری آلاباما (فریک، 1991)، تعامل والد ـ فرزندی (لانگ و همکاران، 2002) و مقیاس درجه­بندی مشکلات رفتاری (کانرز، 1990) توسط شرکت­کنندگان تکمیل شد. داده­ها از طریق همبستگی و تحلیل رگرسیون «هایس» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ابعاد تنبیه بدنی و عدم نظارت فرزندپروری به­طور مثبت و ابعاد فرزندپروری مثبت و مشارکت به­طور منفی با مشکلات رفتاری همبستگی داشت. همچنین تعامل والد- فرزند به­طور منفی با مشکلات رفتاری مرتبط بود. نتایج تحلیل رگرسیون هایس نشان داد که تعامل والد با فرزند، تعامل فرزند با مادر و تعامل فرزند با پدر روابط بین ابعاد فرزندپروری ضعف نظارت، تنبیه جسمانی، مشارکت والدین و فرزندپروری مثبت و مشکلات رفتاری را تعدیل می­کند. نتایج حاکی از آن است که زمانی که تعامل والدین و فرزندان قوی باشد، شیوه­های ناکارآمد نظارت ضعیف و تنبیه جمسانی، مشکلات رفتاری را افزایش نمی‌دهد. همچنین با وجود فرزندپروری مثبت، اگر تعامل قوی با فرزندان وجود نداشته باشد، مشکلات رفتاری کاهش نمی‌یابد. بنابراین میزان تأثیرگذاری فرزندپروری بر مشکلات رفتاری تحت تأثیر نحوه تعامل والد-فرزند است.

 

خانم رؤیا جدیدی، رمضان برخورداری، علیرضا محمودنیا،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف:پژوهش حاضر با هدف تحلیل انتقادی گفتمان  حاکم بر دلالتهای هویت جنسیتی زن”‌در اسناد بالادستی نظام آموزش‌و‌پرورش ج.ا.ا و تصریح پیامدهای مترتب بر رویکردهای اتخاذ شده در تربیت جنسیتی رسمی ‌زنان انجام شد. روش‌شناسی پژوهش:به منظور دستیابی به اهداف پژوهش‌، متون پنجگانه بالادستی نظام آموزشوپرورش ایران به عنوان نمونه انتخاب شدند.از بین روش­های کمی‌وکیفی در پژوهش­های اجتماعی، از روش کیفی[1]و رویکرد «تحلیلگفتمانانتقادی»[2] بهره جستیم. یافته‌ها: نفی عاملیت آگاهانه (با وجود نقش  سازنده آن درگفتمان‌ها)؛ ابهام؛ انسداد معنائی‌،شکل‌گیری پاره‌های معنایی بالقوه متعارض،تخاصم ومداخلات هژمونیک بالقوه و بعضا بالفعل با نظم گفتمانی غیر رسمی‌، الگوهای مبهم زاییده اتخاذ غلط منطق هم ارزی و پس از آن تفاوت و... در نحوه برساختن هویت جنسیتی زن مشهودبود.نتیجه‌گیری: بحران‌ هویت به عنوان پیامدی غیرقابل انکار و منبعث از تزلزل گفتمانی اسناد-‌عدم ایضاح گزاره"هویت جنسیتی"-‌در راستای سیاستهای تجویزی تدوین کنندگان آن است.به بیانی دیگر استیلای گفتمان حاشیه ران"‌-در عمل ‌- به تقویت گفتمان"غیریت ساز”‌انجامیده‌است؛ اتفاقی که با پیامد امکانی بودن و عدم تثبیت گفتمان‌ها در شرایط تزلزل گفتمانی زمینه‌ساز بی‌قراری و ساختارشکنی و در نهایت استیلای گفتمان رقیب  خواهد بود.


[1] Qualitative method
[2] Critical discours analysis

آقا رسول صفرزایی، دکتر حسین مومنی مهموئی، دکتر احمد اکبری، دکتر تورج فلاح مهنه،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

آموزش قرآن کریم بخش مهمی از برنامه­های درسی فراگیران دوره ابتدایی را تشکیل می­دهد این مهم علاوه بر نقشی که در تثبیت هویت دینی فراگیران دارد موجب تحقق سایر اهداف تربیتی در نظام آموزشی می­شود. شناخت مولفه­ها و شاخص­های برنامه درسی آموزش روخوانی و  زمینه طراحی الگویی جامع در زمینه تربیت دینی را فراهم می­آورد. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه­های الگوی برنامه درسی آموزش روخوانی و روان­خوانی قرآن کریم است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی می­باشند (134 مقاله) که از سال 2012 میلادی و 1389 شمسی تاکنون  در مورد مؤلفه­های برنامه­درسی آموزش روخوانی و روان­خوانی قرآن کریم در پایگاه­های تخصصی و علمی ارائه شده­اند. نمونه پژوهش 30 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده­ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده­های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده­اند. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله‌بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شده است. جهت بررسی اعتبار یافته­ها از کدگذاری مجدد یافته­ها بر مبنای روش اسکات (2012) استفاده شده و ضریب توافق بین ارزشیابان 74 درصد محاسبه گردید. مؤلفه­های الگوی برنامه درسی آموزش روخوانی و روان­خوانی قرآن کریم در 5 بُعد، 18 محور و 76 مقوله شامل مؤلفه‌های رویکردی آموزش، مؤلفه‌های روشی در آموزش، مؤلفه‌های مرتبط با معلم، الزامات محیطی و ارزشیابی شناسایی شدند.
 
فاطمه سلطانی فر، حمیدرضا آریانپور، عذرا محمدپناه،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

دوره نوجوانی به دلیل مشغله های فکری و روانی دانش آموزان، از جمله ورود به دانشگاه و آینده شغلی و غیره، با فشار روانی همراه است. در این پژوهش اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و سلامت روان دانش آموزان دختر کنکوری مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایشی و کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر کنکوری (پایه دوازدهم) یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود، که به روش نمونه گیری در دسترس 30  نفر از آنها انتخاب شدند که در نهایت به دلیل ریزش آزمودنی، 27 نفر بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایشی 6 جلسه آموزش ذهن آگاهی دریافت کردند و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) و پرسشنامه سلامت عمومیGHQ-28 (1978)، استفاده شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی  به وسیله نرم افزار تحلیل آماری SPSS-23  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بصورت معناداری کیفیت خواب و سلامت روان دانش آموزان دختر کنکوری را بهبود بخشیده است.
 
الهام صمدی، حسنعلی بختیار نصرآبادی (نویسنده مسئول)، زهره سعادتمند،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف این پژوهش تبیین مبانی فلسفی تربیت عقلانی کانت و استلزامات آن درزمینهٔ اهداف، اصول و روش‌های تعلیم و تربیت عقلانی است. کانت تأملات فلسفی برجسته‌ای درزمینهٔ خرد به‌ویژه خرد عملی دارد که به قاعده‌های عام و جهان‌شمول منتهی می‌شود و از فیلسوفانی است که نظریات او در باب روشنگری را به انقلاب کپرنیکی مانند می‌کنند. این پژوهش با روش تحلیل محتوا است و با مراجعه مستقیم به منابع دست‌اول و متون و مقالات و رساله‌های مرتبط انجام گرفته شده است؛ بنابراین ابتدا به تحلیل مفهومی متون اندیشه‌های کانت با شناخت زمینه‌های هستی، معرفت، انسان، ارزش پرداخته شده است و با توجه به این که دارای رویکرد عقل‌گرایی در تربیت است در راستای پاسخگویی به چند سؤال اساسی که شامل؛ چه چیز را می‌توان دانست؟ چه باید کرد؟ چه امید و انتظاری می‌توان داشت؟ انسان چیست؟ فرا گرد تجزیه‌وتحلیل صورت می‌گیرد و در پاسخ به سؤال چهارم طبیعت انسان را به وجوه اجتماعی آن مانند تربیت به‌ویژه یکی از بنیان‌های ارزش‌های تکلیف اخلاقی که منشأ آن عقل است پیوند می‌زند و از سویی به علت دیدگاه پراگماتیکی وی تلاش می‌شود مؤلفه‌های اساسی در روش‌های تربیتی کانت مانند اندوخته‌های پیشین، پیش‌فرض‌ها، مشابه‌سازی، حذف و اضافه، تفسیر در سایه انسان‌شناسی موردبررسی قرار گیرد و درنهایت به مدل‌های پیشنهادی برای ادراک ساخت شناختی و تربیتی پرداخته شده است.
 
دکتر یحیی گردانی، خانم اسما اژدهاکش، سمیرا صدیقی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روش تدریس با ادغام چت ربات های هوش مصنوعی بر مهارت گفتاری، انگیزه پیشرفت و نگرش فراگیران زبان انگلیسی درباره یادگیری آن به عنوان زبان دوم است. جامعه آماری تحقیق شامل 60 نفر فراگیر زبان انگلیسی می‌باشد که در سال تحصیلی 1402 -1400 در دانشگاه سلمان فارسی کازرون مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه به روش تصادفی ساده و انتصاب تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. روش تحقیق، روش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل می‌باشد. در ابتدا پیش آزمون سطح زبان انگلیسی از هر دو گروه گرفته شد و در ادامه به مدت 15 هفته گروه آزمایش تحت تدریس با روش ادغام چت ربات الکسا[1] که یک چت ربات مکالمه زبان انگلیسی می باشد وگروه کنترل در همان مدت با روش سنتی با همان معلم و کتاب آموزشی مورد تدریس قرار گرفتند. در پایان دوره‌ی آموزشی پس‌آزمون مهارت گفتاری و انگیزه پیشرفت زبان انگلیسی از هر دوگروه به عمل آمد. آزمون تی و تحلیل واریانس چندگانه برای تجزیه و تحلیل ابزار و داده‌ها بکار رفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که روش تدریس با ادغام چت ربات در بهبود قابل توجه مهارت گفتاری، انگیزه‌ی پیشرفت و همچنین نگرش فراگیران در مورد یادگیری زبان انگلیسی موثر است. نتایج مورد بحث قرار گرفته و پیشنهادهایی برای مطالعات بیشتر مطرح شده اند.
 
[1] Alexa

شهربانو پورآذران، احد نویدی، دکتر بتول فقیه آرام، دکتر نادر برزگر، دکتر فیروز کیومرثی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با رویکرد کمّی به‌منظور آزمون روایی سازه و برازش مدل شش‌مؤلفه‌ای توانمندسازی مدیران میانی آموزش‌وپرورش در ایران با داده‌های میدانی انجام شد. جامعه آماری این مطالعه را مدیران میانی آموزش‌وپرورش استان تهران (حدود 510 نفر) بودند که بیش از 70 درصد از جامعه آماری (348 نفر) با نمونه‌های در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه 66 سؤالی محقق ساخته پاسخ دادند. برای ارزیابی روایی پرسشنامه، علاوه بر نظرات صاحب‌نظران، از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد و برای ارزیابی پایایی آن از آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای شش مؤلفه پرسشنامه، مقدار آلفا‌ از ٨7/٠ تا 93/٠ متغیر بود. برای بررسی برازش مدل شش عاملی با داده‌‌های میدانی، از تحلیل عامل تأییدی با استفاده از بسته نرم افزاری23  AMOS استفاده شد. عامل‌ها در مدل برازش شده شامل عاملیت نیروی انسانی، خودتنظیمی و توسعه خویشتن، انتصاب مبتنی بر شایستگی، تعلق سازمانی، توزیع قدرت و تفویض اختیار، اصلاح سیاست‌های کلان (مساعد ساختن محیط فرا سازمانی) بودند که همگی دارای بار عاملی در آستانه قابل بودند. شاخص‌های برازش مدل توانمندسازی مدیران میانی آموزش‌وپرورش نشان‌دهنده برازش مطلوب الگوی ارائه‌شده است. این پرسشنامه می‌تواند برای ارائه مدلی برای توانمندسازی مدیران میانی آموزش‌وپرورش در مطالعات آینده به کار رود. 
دکتر زینب محمدزاده، دکتر افسانه قنبری پناه، دکتر مژگان مردانی راد، دکتر یلدا دلگشایی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف ازمطالعۀ حاضر، بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر پذیرش‌و‌تعهد بر تنیدگی والدگری و انعطاف‌پذیریشناختی والدین دارای کودک پیش‌دبستانی بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون و گروه کنترل بود. روش آماری به کار رفته برای تحلیل داده‌ها، تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرّر (طرح مختلط) بود. 120 مادر مراجعه­کننده به سرای تداوم شهرداری ساری در سال 1398 جامعۀ پژوهش بودند. دو پرسشنامۀ انعطاف‌پذیریشناختی (دنیس و واندر وال، 2010)، پرسشنامۀ تنیدگی والدینی (ابیدین، 1995) ابزار به کار رفته در این پژوهش بود. در مرحلۀ اول از میان 60 مادر که نمرات 25 تا 50 درصد پایین پرسشنامه‌ها دریافت کرده بودند، تعداد  30 نفر انتخاب شدند و  به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. کلاس‌های آموزشی مبتنی بر پذیرش‌وتعهد در 8 جلسه  برگزار شد و و گروه کنترل در کلاس‌هایی با محتوای متفاوت در 8 جلسه شرکت کرد. زمان و محل برگزاری کلاس‌ها، روزهای دوشنبه و چهارشنبه در سرای تداوم شهرداری ساری بود. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش‌وتعهد، سبب افزایش انعطاف‌پذیریشناختی  (اندازۀ اثر در زمان، 653/0) و (اندازۀ اثر در گروه، 331/0) و کاهش تنیدگیوالدگری (اندازۀ اثر زمان، 803/0) و (اندازۀ اثر در گروه، 416/0) شده است. نتیجه‌گیری می‌شود که آموزش مبتنی بر پذیرش‌وتعهد سبب افزایش انعطاف‌پذیریشناختی و کاهش تنیدگیوالدگری والدین دارای کودک پیشدبستانی می‌شود. پیشنهاد می‌شود با هدف بهبود سبک های فرزندپروری وافزایش سازگاری کودکان از پروتکل آموزش مبتنی برپذیرش‌وتعهد در مدارس، کلینیک‌های وابسته به آموزش و پرورش در قالب کارگاه‌های آموزشی استفاده شود.

 
مهدی رستمی، الهام عباسی، ناهید میرشکاری،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر با استفاده از روش شبه آزمایشی بررسی امکان به کارگیری نگاشت مفهومی به‌ عنوان ابزار تدریس مهارت گفتار زبان انگلیسی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 119 فراگیر زبان انگلیسی بودند که از این میان با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 30 دانشجوی پسر و 30 دانشجوی دختر در سطح متوسط و پیشرفته زبان انگلیسی پس از دریافت آزمون مقدماتی تعیین سطح کمبریج به عنوان پیش آزمون سنجش انتخاب شدند. نگاشت مفهومی برای گروه آزمایش در مرحله پیش گفتار و با هدف ساماندهی مفاهیم و خط فکری شرکت کنندگان اعمال شد در حالی که در گروه کنترل همه مراحل تدریس به شیوه سنتی انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از آزمون کوواریانس نشان داد که استفاده از نگاشت مفهومی در جهت توسعه مهارت های گفتاری دانشجویان موثر است زیرا زبان آموزان را برای منابع واژگانی و ایده های مرتبط با موضوعات گفتاری آماده می کند. . همچنین بررسی داده ها نشان می دهد که تفاوت معناداری بین گروه های پسر و دختر در ساخت و استفاده از نگاشت های مفهومی وجود ندارد. این یافته ها  نشان میدهد که معلمان زبان انگلیسی ممکن است نیاز داشته باشند که تأثیر مثبت نگاشت های مفهومی بر بهبود مهارت گفتاری زبان آموزان زبان انگلیسی را در نظر بگیرند و فرصتها ی بیشتر ی بر ای تعامل برای آنها فراهم کنند.
 
[1] Concept maps

 

خانم مرضیه دهقانی، خانم حدیثه میرزایی، خانم محدثه خطاط، خانم سپیده خلیلی،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف واکاوی نقش مدیران مراکز یادگیری محلی در پیشبرد اهداف و نیازهای جامعه محلی انجام شده است. این پژوهش را میتوان در زمره پژوهش های رویکرد کیفی و روش آن را پدیدارشناسانه از نوع تفسیری قرار داد. میدان پژوهش، تمامی مدیران مراکز یادگیری محلی می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند. با استفاده از دو روش فوق، در مجموع 26 نفر از میدان پژوهش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و همه آنها مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته های پژوهش با توجه به نظرات مشارکت کنندگان و به تفکیک سوالات موردنظر به سه بخش تقسیم شدند. در بخش مدیران در شناخت نیازها و مسائل مراکز یادگیری محلی بطور کلی 10 مقوله اصلی و 41 زیرمقوله استخراج شد. مقولات اصلی در این بخش عبارتند از نیازسنجی، شناخت محله و جامعه محلی، دغدغه های آموزشی، دغدغه های مالی، بررسی نیازهای اقتصادی مرکز، بررسی امکانات مرکز، بررسی مسائل اجرایی در نرکز، محتوای کتب، دوره های ضمن خدمت، بازخوردگیری. در ارتباط با نقش مدیران در پیشبرد اهداف مراکز یادگیری محلی نیز 5 مقوله اصلی و 18 زیرمقوله استخراج شد که مقولات اصلی عبارتند از توان جلب همکاری برای حل مسائل، ارتقای امکانات محیطی، ارتقای امکانات آموزشی، همه جانبه نگری مسائل، کمک به ایجاد کارآفرینی. همچنین در ارتباط با ارزیابی مدیران نسبت به میزان دستیابی به اهداف نیز 4 مقوله اصلی و 11 زیرمقوله استخراج گردید کهمقولات اصلی شامل رضایت از کیفیت اهداف، رضایت از نحوه انتقال اهداف به جامعه محلی، رضایت میزان تحقق اهداف، رضایت از دوره های ضمن خدمت برای مدیران می باشد. بطور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مدیران مراکز یادگیری محلی نقش بسزایی در شناخت نیازهای جامعه محلی داشته و از طریق تعامل همه جانبه ای که با فراگیرانف اموزش دهندگان و مسئولین دارند، در پیشبرد اهداف بسیار موثر خواهند بود. 
دکتر فاطمه ملاحسنی، دکتر حمیده جلیلی، دکتر محمدعلی طالبی،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

همه­ گیری کووید-19، مدارس و سایر مراکز آموزشی را با تعطیلی مواجه کرد و آموزش مجازی جایگزین آموزش حضوری شد. انتقال یک‌باره آموزش از مدرسه به خانه چالش­ های فراوانی را برای آموزش و یادگیری ایجاد کرد. بنابراین پژوهش حاضر باهدف واکاوی چالش ­های آموزش مجازی در دوران همه­ گیری کووید-19 از دیدگاه والدین دانش­آموزان دوره ابتدایی صورت گرفت. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش تمامی والدین دانش­ آموزان استان خراسان جنوبی در سال تحصیلی 01-1400 به تعداد 91874 نفر بودند که با روش نمونه­ گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند و با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 51نفر از والدین دانش ­آموزان، داده ­های اخذشده به اشباع نظری رسید. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از راهبرد هفت مرحله‌ای کلایزی (۲۰۰۲) و نرم ­افزار MAXQDA11 استفاده شد. هم­چنین جهت اعتباریابی داده­ های پژوهش از ملاک­ های چهارگانه گوبا ولینکلن (1985) استفاده شد. نهایتاً 88 کدباز استخراج گردید که با تجزیه‌و‌تحلیل کدها، تجارب والدین دانش ­آموزان دوره ابتدایی در قالب چهار مضمون اصلی شامل چالش ­های ناظر به محیط و زیرساخت، دانش ­آموزان، والدین و معلمان دسته‌بندی شد. نتایج پژوهش ضمن تبیین ضرورت توجه به آموزش مجازی و چالش ­های اساسی آن، این مهم را متوجه متصدیان تعلیم و تربیت می­ کند تا در راستای رفع این چالش ­ها اهتمام ورزند.
امیر سبزی پور، نازنین علمی، فهیمه دارابی،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی روشهای تدریس همیاری و کاوشگری بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان دختر پایه پنجم شهرخرم آباد انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش‌آموزان دختر پایه پنجم شهر خرم­آباد که به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک کنترل) قرار گرفتند. از میان جامعه آماری تعداد 30 دانش­آموز  به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند، این 30 دانش­آموز  به روش نمونه‌گیری تصادفی در سه گروه جایی داده شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه یادگیری خودراهبر و پروتکل آموزش کاوشگری در 10 جلسه 90 دقیقه­ای و پروتکل آموزش همیاری در 9 جلسه 90 دقیقه­ای بود. پردازش داده­های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام شد. نتایج نشان داد که روش تدریس همیاری و روش تدریس کاوشگری بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان دختر پایه پنجم شهرخرم آباد تأثیر معناداری دارد.
 
فرزانه میکاییلی منیع، بهزاد ارژنگی، شلر آب خیز، نگین اکبرزاده، ینگجه فرشته رستم زاده، قلیلو امیرمحمد اشرفی،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی روابطه ماکیاولیسم و صفت صداقت-تواضع بر بی­صداقتی تحصیلی با نقش میانجی نسبیت گرایی اخلاقی در بین دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه ارومیه انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، کلیه­ی دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه  ارومیه به تعداد 1200 نفر بودند که 327 نفر با روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای انتخاب شدند. جهت جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه ماک چهار (1970)، پرسشنامه شخصیتی هگزاکو (2004)، پرسشنامه بی‌صداقتی تحصیلی بشیر و بلا (2018) و پرسشنامه نسبیت گرایی اخلاقی کولیر-اسپرول و همکاران (2019) استفاده شد. داده­ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت و شاخص­های برازش مدل استخراج و مدل پژوهش تأیید گردید. نتایج نشان داد اثرات مستقیم ماکیاولیسم بر نسبیت گرایی اخلاقی با مقدار 052/0، صفت صداقت-تواضع بر نسبیت گرایی اخلاقی 45/0، ماکیاولیسم بر بی‌صداقتی تحصیلی 092/0 و صفت صداقت-تواضع بر بی صداقتی تحصیلی 116/0 معنادار می­باشند. اما اثر نسبیت گرایی اخلاقی بر بی صداقتی تحصیلی 12/0 معنادار نمی­باشد. هم­چنین اثرات غیرمستقیم ماکیاولیسم و صفت صداقت-تواضع با واسطه­گری نسبیت‌گرایی اخلاقی بر بی صداقتی تحصیلی به ترتیب 0139/ 0و 018/0- نیز معنادار نبود. با این وجود می­توان از طریق ارائه برنامه­های آموزشی بر بنیاد ماکیاولیسم، صفت صداقت-تواضع به جلوگیری از بی­صداقتی تحصیلی در دانشجویان و کاهش آن کمک کرد.

 
دکتر علیرضا صادقی، دکتر اکبر صالحی، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر یحیی قائدی،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

    هدف پژوهش حاضر، شناسایی رژیم‌های حقیقت و عوامل مؤثر در صورت‌بندی‌های گفتمانی شکل‌دهنده روابط  قدرت - دانش در تربیت معلم ایران  از تاسسیس دارالفنون تا دانشگاه فرهگیان است.به همین منظور، با استفاده از روش تبارشناسی فوکویی و مفروضه مربوط به آن، به بررسی   وقایعی درسیر تحولات تاریخی - سیاسی  در ایران که  به تولید رژیم های از حقیقت  بعنوان گفتمان غالب شده  وبه  تحولاتی در شکل تربیت معلم وآموزش معلم منجر گردیده ، اشاره می­گردد.  یافته‌ها نشان می‌دهند که در دوره‌های مختلف، رزیم های حقیقتی همچون "ملای مکتب دار"، "معلم باسواد"، "معلم متخصص و با سواد" و "معلم ملی‌گرای"  «معلم انقلابی» عنوان رژیم های از حقیقت به گفتمانهای در زمینه تربیت معلم همچون مکتب خانه، دارالفنون ، دانشسرای تربیت معلم  برجسته شده است برای نمونه ، با ظهور انقلاب اسلامی،  بعنوان یک رابطه قدرت- دانش در تاریخ تحولات تاریخی سیاسی ایران  گفتمان "معلم اسلامی و انقلابی" به عنوان گفتمان برجسته ورژیم هایی از حقیقت در  تربیت معلم مورد توجه قرار گرفت که نهایتا به پیدایش دانشگاه فرهگیان انجامید. با این تحلیل میـوان گفت  با تغیر وتحولات تاریخی- سیاسی  در جامعه ایران ، در روند سیر تکوین  تعلیم وتربیت، رژیم های از حقیقت جایگزین رژیم های حقیقت گذشته شده و منجر به طرد یا تضعیف گفتمانهای قبلی در تربیت معلم گردیده است. از این رو  چنین چرخشی دررژیم های حقیقت ناشی از روابط- قدرت ودانش بوده که به  یک چنین گفتمانهای در حوزه آموزش وپرورش و تربیت معلم دامن زده است.

 
خانم فاطمه امامی، آقای عباس عبدالهی، خانم سیمین حسینیان،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استفاده از فضای مجازی و بهزیستی هیجانی نقش تعدیلگری ساعات استفاده از فضای مجازی و جنسیت در کودکان شهر سنندج بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت جزء تحقیقات کمی میباشد و از نظر هدف کاربردی و از نظر نمونه گیری تصادفی ساده متناسب با حجم و گردآوری داده­ها توصیفی-پیماشی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان پایه اول تا پنجم ابتدایی در دبستان پسرانه راه دانش به تعداد350 دانش آموز و دبستان دخترانه پروین اعتصامی به تعداد 370 دانش آموز واقع در شهر سنندج می­باشند که با روش فرمول کوکران تعداد نمونه آماری به 250 نفر دانش آموز کاهش یافت. پرسشنامه های استاندارد استفاده از فضای مجازی لی و همکاران (2008) و بهزیستی هیجانی کییز و ماگیارمو (۲۰۰۳) در میان نمونه های مورد نظر توزیع و پس از جمع آوری آنها با استفاده از نرم افزار PLS به تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده پرداخته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که 1-بین استفاده از فضای مجازی و بهزیستی هیجانی رابطه معناداری وجود دارد 2-جنسیت نقش تعدیل گری بین استفاده از فضای مجازی و بهزیستی ایفا می کند و 3-ساعات استفاده از فضای مجازی نقش تعدیل گری بین استفاده از فضای مجازی و بهزیستی هیجانی ایفا می کند. نتیجه­گیری: نتایج نشان داد که بین استفاده از فضای مجازی و بهزیستی هیجانی نقش تعدیلگری ساعات استفاده از فضای مجازی و جنسیت در کودکان شهر سنندج رابطه معناداری وجود دارد.
 
سحر اسمعیلی، دکتر حسن قراباغی، دکتر کاظم دلروز،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش بررسی دیدگاه آموزگاران مقطع ابتدایی در خصوص نقش الزامات برنامه درسی در طراحی آموزش فلسفه به کودکان بود. به‏منظور دست‏یابی به این هدف از روش توصیفی - همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش آموزگاران ابتدایی شهر ملایر بود. به‏منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه‏ ‏42 سوالی و 9 بعدی سالمی (1396) در طیف پنج‏درجه‏ای لیکرت استفاده شد. پایایی این پرسشنامه‏ با روش آلفای کرونباخ 960/0 محاسبه شد. به‏منظور تحلیل داده‏ها از تحلیل همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل‏سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته‏های پژوهش نشان داد؛ بین مولفه‏های الزامات طراحی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه آموزگاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد، مقادیر t به‏دست آمده حاکی از معنادار بودن ضریب مسیر تمامی مولفه‏ها در ارتباط با الزامات طراحی برنامه‏ریزی درسی آموزش فلسفه به کودکان است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb