با افزایش تقاضا برای تحصیل در مقاطع آموزش عالی و محدودیت ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاهها علیالخصوص در رشتههای پرطرفدار، سنجش و پذیرش دانشجو به یکی از اهداف مهم نظام آموزشی تبدیل شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی وضعیت فعلی الگوی سنجش و پذیرش دانشجو و ارائه راهکارهایی به منظور بهبود الگوی سنجش و پذیرش دانشجو در کشور انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهشهای کاربردی و از منظر روششناسی به روش کیفی انجام شده است. مشارکتکنندگان پژوهش خبرگان و صاحبنظران علمی و اجرایی در حوزه کنکور بودهاند که به روش نمونهگیری هدفمند با رویکرد گلوله برفی انتخاب شدهاند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از عدم کارآمدی و اثربخشی لازم در الگوی فعلی سنجش و پذیرش دانشجو است. چالشهای مربوط به الگوی فعلی سنجش و پذیرش دانشجو در سه دسته: آسیبهای ناشی از فضای نظام آموزشی در دوران قبل از کنکور، چالشهای ناشی از فضای حاکم بر آزمون سراسری و شرایط ناظر بر کنکور داوطلبان، و آسیبهای مربوط به دوران بعد از برگزاری آزمون سراسری قابل تأمل و بررسی است. همچنین پذیرش توسط دانشگاه، بهینهسازی پذیرش بر اساس سوابق تحصیلی، راهکارهایی در ارتباط با ارتقای عملکرد و کارایی نظام آموزشی و هدایت تحصیلی از جمله راهکارهای مکمل و جایگزینی بودند که در پژوهش حاضر مورد شناسایی قرار گرفتند. از منظر صاحبنظران، اجرای موفقیتآمیز الگوی جایگزین مستلزم مطالعه عمیق، امکانسنجی، بررسی و ارزیابی دقیق و موشکافانه آن در ابعاد مختلف آموزشی و غیرآموزشی است. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر راهکارهایی مانند کاهش تأکید بر حفظیات و توجه بیشتر به سایر مهارتهای موردنیاز جامعه امروزی، استعدادها، علایق و توانمندی دانشآموزان، هدایت تحصیلی هوشمندانه و فرایند محور و انتخاب رشتهای متناسب با استعداد، علایق، و توانمندی دانشآموزان، تغییر از رویکرد هنجاری به شیوه ملاکی و حذف تدریجی کنکور پیشنهاد میگردد.