جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای تجارب زیسته

مهدی محمدی، فهیمه کشاورزی، رضا ناصری جهرمی، راحیل ناصری جهرمی، زهرا حسامپور، فاطمه میرغفاری، شیما ابراهیمی،
جلد 7، شماره 40 - ( 1-1399 )
چکیده

به دنبال شیوع ویروس کرونا، تعطیلی مدارس و لزوم تداوم آموزش در سال تحصیلی، معلمان ناگزیر از ارائه آموزش در شبکه‌های اجتماعی گردیدند. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته والدین دانش‌آموزان دوره اول ابتدایی از چالش‌های آموزش مجازی در شبکه‌های اجتماعی به دلیل شیوع ویروس کرونا بود که با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از پرسشنامه مصاحبه نیمه‌ساختمند بود. بر این اساس، با رویکرد نمونه‌گیری هدفمند و روش معیار، والدینی که فرزندان آنان حداقل یک ماه از آموزش مجازی در شبکه‌های اجتماعی استفاده نمودند، انتخاب شدند و بر اساس اشباع نظری نهایتاً 16 نفر مصاحبه شدند. تحلیل مصاحبه‌ها، با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون انجام شد. پس از استخراج و دسته‌بندی موضوعی، محاسن و معایب آموزش مجازی در شبکه‌های اجتماعی در پنج مقوله آموزشی (محاسن: جلوگیری از عقب ماندگی تحصیلی و ایجاد فرصت خلاقیت؛ معایب: عدم تمایل به انجام تکالیف کلاسی و کاهش پایبندی به مقررات نظم و انضباط کلاسی)، اجتماعی (محاسن: آزادی عمل دانش‌آموزان و نظارت بیشتر والدین؛ معایب: حذف فعالیت گروهی و تنبلی و حواس‌پرتی دانش‌آموزان)، فرهنگی (محاسن ورود آموزش مجازی به عرصه نظام تعلیم و تربیت و ایجاد تجربه جدید؛ معایب: حذف کاریزمای حضور معلم و خستگی و بی‌حوصلگی برخی از والدین)، اقتصادی (محاسن کاهش هزینه ایاب و ذهاب و صرفه‌جویی در زمان ایاب و ذهاب؛ معایب: وقت‌گذاری جهت آموزش‏های تکمیلی و هزینه تهیه سخت‏افزار لازم) و فنی (ارتقاء سواد رسانه‌ای والدین به عنوان حسن؛ معایب: عدم جذابیت بصری ویدئوها و عدم تسلط به فن‌آوری اطلاعات) طبقه‌بندی شدند با توجه  به مشکلات و معایبی که توسط والدین عنوان گردید، طراحی زیرساخت‌های منسجم و اثربخش جهت ارائه آموزش مجازی ضرورت می یابد.  
خانم مرضیه متقی دستنائی، حسین عبدالهی، علی خورسندی طاسکوه،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر واکاوی حمایت سازمانی در نهادهای آموزشی می­باشد، جامعه مورد مطالعه مدارس دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم دخترانه و پسرانه منطقه 15 شهر تهران می­باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 17 نفر کادر آموزشی و اجرایی مدارس( 11 معلم، 3 معاون و 3 مدیر) و 3 خبره در حوزه منابع انسانی ( کارشناس مسئول رفاه و تعاون اداره آموزش و پرورش منطقه 15، کارشناس امور بانوان و جوانان یکی از ادارات آموزش و پرورش و مدیر بخش توسعه منابع انسانی در یک شرکت خصوصی) می­باشد.این پژوهش به روش کیفی و پدیدارشناسانه، به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت سپس داده­ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی طبقه بندی شد. نتایج حاصل از کدگذاری و تحلیل داده­ها نشان­دهنده تفاوت عمده میزان حمایت سازمانی در سازمان آموزش و پرورش و سایر نهادهای دولتی می­باشد. همچنین تحلیل نتایج حاکی از این است که بسیاری از معلمان تعریف دقیقی از مفهوم حمایت سازمانی ندارند و عمدتا این مقوله را شامل حمایت مالی می­دانند و عوامل مالی و رفاهی را(معلمان مرد) و عوامل عاطفی و مالی را( معلمان خانم) تاثیرگذارترین عامل بر حمایت سازمانی  و ادراک آن می­دانند. همچنین بررسی داده­ها بیانگر این است که جایگاه و مقام معلمان در جامعه در زمان گذشته بسیار بالاتر از حال حاضر بوده و معلمان از حمایت بیشتری توسط والدین دانش­آموزان و جامعه برخوردار بودند و همه­ی افراد حاضر در پژوهش به اتفاق خواستار افزایش حمایت مالی و قضایی بودند که در این راستا تغییرات اساسی در اسناد و قوانین بالادستی و آموزش حمایت سازمانی و مولفه­های آن در دوره­های ضمن خدمت به معلمان تا حد زیادی می­تواند بر ایجاد سازمان و فرهنگی حامی در سازمان آموزش و پرورش تاثیرگذار باشد؛ چنین شرایطی می­تواند در بهبود روحیه و انگیزه­ی معلمان در مدارس تاثیر­گذار بوده و جایگاه و منزلت از دست رفته معلمان را به آنان برگرداند.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb