جستجو در مقالات منتشر شده


14 نتیجه برای مهارت

مسلم قبادیان،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده

هدف از انجام دادن این پژوهش، بررسی نقش برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 است. این تحقیق، از نوع کاربردی است و شیوه  انجام گرفتن آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد تشکیل داده است. در این پژوهش، بر اساس سه تحقیق مشابه، تعداد 60 نفر به عنوان حجم نمونه اتنخاب شد، 30 نفر در گروه گواه و 30 نفر درگروه آزمایشی. این تعداد، به صورت تصادفی در هر یک از گروه ها قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس مهارت های اجتماعی متسون بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده، از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی های آماری نشان داد که برنامه آموزش فلسفه، بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کلاس پنجم تأثیر داشته است.


کیوان مرادی، سیده سارا شفیعی،
جلد 3، شماره 33 - ( 12-1395 )
چکیده

مواجهه با چالش­های نوین حوزه­ی تعلیم و تربیت، مستلزم آمادگی مستمر نهاد مدرسه در مسیر تبدیل‌شدن به سازمانی چابک و منعطف برای پاسخ­گویی به فرصت­هاست. با توجه به نقش حیاتی سرمایه­های انسانی بر چابکی سازمان، هدف پژوهش حاضر باز پژوهشی نقش سرمایه­های ­انسانی معلمان و مدیران در چابک­سازی مدارس متوسطه شهر تهران بوده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از جهت شیو­ه­ی گردآوری داده­ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه­ی آماری شامل کلیه مدارس متوسطه پسرانه دولتی و غیردولتی شهر تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 79 مدرسه به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه­گیری در این پژوهش از نوع خوشه­ای چند مرحله­ای بوده است. جهت گردآوری داده­ها از پرسشنامه چابکی مدارس (محقق ­ساخته) و سرمایه انسانی نادری (1394) استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای چابکی مدارس «804/0» و سرمایه انسانی «853/0» ارزیابی شد. به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده­ها از آزمون­های همبستگی پیرسون و مدل­یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، سرمایه­های انسانی معلمان و مدیران با چابکی مدارس رابطه­ی مثبت و معناداری دارد. نتیجه اینکه، بهبود سرمایه­های انسانی مدیران آموزشی و معلمان منجر به بهبود قابلیت­های چابکی مدارس می­شود.


مریم کاظمی، وحید منصوری، پروین ذوالقدری، حجت دهقان زاده،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده

در سال‌های اخیر استفاده از فناوری‌های نوین در فرایند تدریس به شدت در حال گسترش است. امروزه یکی از چالش‌های مهم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس، سطح دانش و مهارت ICDLمعلمان در فرایند تدریس است. پژوهش حاضر به منظور بررسیسطح دانش و مهارت ICDL معلمان درفرایند تدریس در سال تحصیلی 95-94 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مدارس متوسطه شهر قیدار می‌باشد که 70 نفر با توجه به جدول کرجسی مورگان به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد، که روایی آن توسط جمعی از اساتید، متخصصان آموزشی و تعدادی از معلمان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ قابل قبول برآورد گردید. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که دانش و مهارت کامپیوتری معلمان در فرایند تدریس در سطح متوسط می‌باشد. همچنین تحلیل آمار استنباطی داده‌ها نشان داد که میان متغیرهای جنسیت، سن، میزان تحصیلات و سطح دانش و مهارت کامپیوتری معلمان در فرایند تدریس تفاوت معنادار آماری وجود دارد.


آذر خزایی، محمدرضا نیلی احمدآبادی، ثریا خزائی، زهرا دریکوندی،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده

پژوهش حاضر به‌منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت ارتباطی از طریق چندرسانه ای بر عزت نفس دانش آموزان دختر کم شنوا صورت پذیرفته است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان کم‌شنوا پایه ششم ابتدایی شهر خرم آباد بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها در این پژوهش، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت بود.گروه آزمایش طی هفت جلسه با استفاده از نرم‌افزار چندرسانه‌ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل به‌دور از متغیر مستقل نگاه داشته شد. به‌منظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیش‌آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. پس از اجرای پیش‌آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل  قرار گرفت و از هر دو گروه پس‌آزمون به عمل آمد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش از روش‌های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص‌های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) استفاده‌شده است. به‌طورکلی نتایج به‌دست‌آمده حاکی از این بود عزت نفس دانش آموزان از طریق آموزش مهارت های ارتباطی با استفاده از چندرسانه ای افزایش نشان داد.


حسین کارشکی، طلیعه سعیدی، الهه حجازی،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت کمک طلبی پژوهشی در بین دانشجویان دختر و پسر گروه‌های مختلف آموزشی دانشگاه فردوسی مشهد در دو مقطع ارشد و دکتری انجام شد. تعداد کل جامعه آماری برابر با 8637 دانشجو (5644 دانشجوی ارشد و 2993 دانشجوی دکتری) بود. نمونه 425 نفری به روش سهمیه‌ای بر اساس مقطع تحصیلی، جنسیت و دانشکده انتخاب شد. بدین منظور ابتدا نسبت دانشجویان دختر و پسر مقطع دکتری و کارشناسی ارشد هر دانشکده در جامعه مشخص گردید و متناسب با این نسبت، تعداد مورد نیاز برای هر دانشکده در نمونه هم محاسبه شد. پرسشنامه محقق‌ساخته جهت سنجش کمک‌طلبی پژوهشی دانشجویان مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد بین دانشکده‌های مختلف از نظر مولفه‌های کمک‌طلبی پژوهشی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین دانشجویان دختر در مولفه‌ی کمک‌طلبی انطباقی از میانگین دانشجویان پسر و میانگین دانشجویان پسر در مولفه‌ی اجتناب از کمک‌طلبی از میانگین دانشجویان دختر به طور معناداری بالاتر بود. میانگین دانشجویان کارشناسی ارشد در دو مولفه نیاز به کمک‌طلبی پژوهشی و اجتناب از کمک‌طلبی، از میانگین دانشجویان دکتری و میانگین دانشجویان دکتری در مولفه کمک‌طلبی انطباقی از میانگین دانشجویان کارشناسی‌ارشد بالاتر بود. در نهایت با‌توجه به‌اینکه وجود ضعف در مهارت‌های پژوهشی از جمله عوامل کاهنده و بازدارنده هم در انجام و هم در کاربست نتایج پژوهش و نامعتبر شدن یافته‌های پژوهش می‌گردد، تعهد حرفه‌ای حکم می‌کند که پژوهشگر در صورت احساس نیاز، از راهبرد کمک‌طلبی استفاده نماید.
 


حمیده ماحوزی، رضا فراشبندی،
جلد 5، شماره 37 - ( 8-1397 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری این مطالعه را 8238 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر تشکیل می‌دادند که تعداد 40 نفر از دانش آموزان از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. داده ها به وسیله پرسشنامه های تفکر انتقادی فاشیون (1990)، شادمانی آرگایل (2002) و پکیج آموزشی مهارت رفتار جرات ورزی زارعی (1393) گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و روش های آماری تحلیل کوواریانس یک متغیری (آنکوا) و چند متغیری (مانکوا) انجام شد. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گواه از لحاظ حداقل یکی از متغیرهای مهارت رفتار جرات ورزی و تفکر انتقادی و شادکامی تفاوت معنی داری وجود دارد، به عبارت دیگر می توان گفت که آموزش مهارت رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان اثر معنی داری دارد. بین آزمودنی ها گروه آزمایش و گواه از لحاظ تفکر انتقادی و شادکامی بر حسب جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که ارتقای مهارت رفتار جرات ورزی تا حد زیادی می تواند به افزایش سطح تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان کمک نماید.

 
هما شاهرکنی موسوی، عفت عباسی، مسعود گرامی پور،
جلد 6، شماره 38 - ( 1-1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت­های تفکر انتقادی بر میزان رشد مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی دانش­آموزان انجام شده است. این پژوهش به روش شبه تجربی با استفاده از طرح پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است، جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش­آموزان دختر پایه هفتم شهر کرج در سال تحصیلی 96-95 تشکیل داده است. برای نمونه­گیری از روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای استفاده شد. بدین منظور ابتدا کلیه مدارس دخترانه شهر کرج را با توجه به موقعیت مکانی به چهار گروه تقسیم شدند سپس به­صورت تصادفی یک ناحیه را و از آن ناحیه دو مدرسه برگزیدیم. به­طوری که از مدرسه اول یک کلاس برای آموزش مهارت­های تفکر انتقادی و از مدرسه دیگر یک کلاس برای گروه کنترل در نظر گرفته شد. تعداد افراد نیز بر اساس جدول کوهن با حجم اثر 50/0 و توان آزمون 97/0، حجم نمونه­ای برای گروه آزمایش 24 و گروه کنترل 24 نفر می­باشد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه مهارت­های اجتماعی ماتسون (1983) و مهارت­های شناختی نجاتی (1392) بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش آمارتوصیفی و در بخش آمار استنباطی از تحلیل واریانس چند متغیره (Manova) استفاده گردید. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی دانش­آموزانی که با روش آموزش تفکر انتقادی دیده­اند و نسبت به دانش­آموزانی که با روش معمول در مدارس آموزش دیده بودند تفاوت معناداری وجود دارد و باعث افزایش مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی شده است.

بهرام موحدزاده،
جلد 6، شماره 39 - ( 9-1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت­های تفکرانتقادی بر خلاقیت دانش‌آموزان پسر پایه سوم دبیرستان­های شهر بهبهان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش ­آموز پسر پایه سوم دبیرستانی شهر بهبهان، که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند نمونه­ ی پژوهش 50 نفر از دانش آموز پسر پایه سوم متوسطه که با روش نمون ه­گیری تصادفی چند مرحله ­ای انتخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده­ها از  پرسشنامه ­های مهارت ­های تفکرانتقادی هالپرن نسخه 21، سال 2010 و خلاقیت عابدی (1372) استفاده شد. نتایج تحلیل­های کواریانس یک­ راهه و چندمتغیری (مانکوا) در متغیرهای تفکرانتقادی (22/402 = F و 0001/0 = p)، خلاقیت (23/19 = F و 0001/0 = p) و در خرده مقیاس های سیالی (21/6 =  F  و 0001/0 = p)، ابتکار (16/6 =  F و 0001/0 = p )، انعطاف­ پذیری (59/5 = F و  003/0 = p) و بسط (41/2 = F و 008/0 =p ) می­باشد که نشان داد آموزش مهارت­های تفکر انتقادی باعث افزایش معنی ­دار خلاقیت و خرده مقیاس­های آن در دانش­آموزان شد. همچنین، نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری در خرده مقیاس سیالی (212/63 = F و 0001/0 =  p )، ابتکار (141/6 =  F و 017/0 = p)، انعطاف­ پذیری (596/5 = F   و 022/0 = p) و بسط (413/2 = F و 127/0 = p) نشان داد که آموزش مهارت­های تفکرانتقادی در طول زمان بر خلاقیت و  خرده مقیاس­های آن در دانش ­آموزان اثر پایدار دارد.

مهدیه السادات میررحیمی، پروین احمدی،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل جایگاه رویکرد فرارشته‌ای STEM در برنامه آموزشی مدارس بود. روش پژوهش"تحلیل مفهومی"است که ناظر بر فراهم آوردن تبیین روشن از معنای یک مفهوم به واسطه توضیح دقیق ارتباطات آن با سایر مفاهیم ا ست. رویکرد فرارشته‌ای STEM یک برنامه‌درسی راهبردی در یادگیری است که موانع سنتی بین چهار رشته علمی را برطرف می کند و آن ها را با تجارب یادگیری موشکافانه، مرتبط و مبتنی بر دنیای واقعی تلفیق می کند. با توجه به یافته های پژوهش، می‌توان این چنین بیان داشت که چشم‌انداز و برنامه رویکرد فرارشته‌ای STEM نشان دهنده این است که به چه شیوه ای چهارچوب STEM تنظیم می شود، چه عملکرد و آموزش‌هایی را ارتقا خواهد داد، چطور از معلم‌ها انتظار می رود که با یکدیگر مشارکت و‌ کار کنند تا برنامه تحصیلی خود را برنامه‌ریزی کنند، چطور معلمان برای یادگیری پشتیبانی می‌شوند تا بتوانند برنامه‌های آموزشی خود را با ارتباطات، جامعه و صنعت پوشش دهند. نتیجه این پژوهش نشان داد که رویکرد جامع از آموزش STEM می تواند با حمایت و پوشش عناصر درگیر، یک آموزش مداوم و اثر بخش از STEM را در مدارس حاکم کند اما دستیابی به آن مستلزم برنامه ریزی دقیق و هم یاری عوامل آموزش است. در همین راستا باید ترویج فرهنگ خرد جمعی در تدارک برنامه های آموزشی برای معلمان و توجه به ذهنیت معلمان و متغیرهای برونزا در آموزش به صورت ویژ مورد توجه قرار گیرد.
دکتر یحیی گردانی، خانم اسما اژدهاکش، سمیرا صدیقی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روش تدریس با ادغام چت ربات های هوش مصنوعی بر مهارت گفتاری، انگیزه پیشرفت و نگرش فراگیران زبان انگلیسی درباره یادگیری آن به عنوان زبان دوم است. جامعه آماری تحقیق شامل 60 نفر فراگیر زبان انگلیسی می‌باشد که در سال تحصیلی 1402 -1400 در دانشگاه سلمان فارسی کازرون مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه به روش تصادفی ساده و انتصاب تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. روش تحقیق، روش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل می‌باشد. در ابتدا پیش آزمون سطح زبان انگلیسی از هر دو گروه گرفته شد و در ادامه به مدت 15 هفته گروه آزمایش تحت تدریس با روش ادغام چت ربات الکسا[1] که یک چت ربات مکالمه زبان انگلیسی می باشد وگروه کنترل در همان مدت با روش سنتی با همان معلم و کتاب آموزشی مورد تدریس قرار گرفتند. در پایان دوره‌ی آموزشی پس‌آزمون مهارت گفتاری و انگیزه پیشرفت زبان انگلیسی از هر دوگروه به عمل آمد. آزمون تی و تحلیل واریانس چندگانه برای تجزیه و تحلیل ابزار و داده‌ها بکار رفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که روش تدریس با ادغام چت ربات در بهبود قابل توجه مهارت گفتاری، انگیزه‌ی پیشرفت و همچنین نگرش فراگیران در مورد یادگیری زبان انگلیسی موثر است. نتایج مورد بحث قرار گرفته و پیشنهادهایی برای مطالعات بیشتر مطرح شده اند.
 
[1] Alexa

مهدی رستمی، الهام عباسی، ناهید میرشکاری،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر با استفاده از روش شبه آزمایشی بررسی امکان به کارگیری نگاشت مفهومی به‌ عنوان ابزار تدریس مهارت گفتار زبان انگلیسی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 119 فراگیر زبان انگلیسی بودند که از این میان با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 30 دانشجوی پسر و 30 دانشجوی دختر در سطح متوسط و پیشرفته زبان انگلیسی پس از دریافت آزمون مقدماتی تعیین سطح کمبریج به عنوان پیش آزمون سنجش انتخاب شدند. نگاشت مفهومی برای گروه آزمایش در مرحله پیش گفتار و با هدف ساماندهی مفاهیم و خط فکری شرکت کنندگان اعمال شد در حالی که در گروه کنترل همه مراحل تدریس به شیوه سنتی انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از آزمون کوواریانس نشان داد که استفاده از نگاشت مفهومی در جهت توسعه مهارت های گفتاری دانشجویان موثر است زیرا زبان آموزان را برای منابع واژگانی و ایده های مرتبط با موضوعات گفتاری آماده می کند. . همچنین بررسی داده ها نشان می دهد که تفاوت معناداری بین گروه های پسر و دختر در ساخت و استفاده از نگاشت های مفهومی وجود ندارد. این یافته ها  نشان میدهد که معلمان زبان انگلیسی ممکن است نیاز داشته باشند که تأثیر مثبت نگاشت های مفهومی بر بهبود مهارت گفتاری زبان آموزان زبان انگلیسی را در نظر بگیرند و فرصتها ی بیشتر ی بر ای تعامل برای آنها فراهم کنند.
 
[1] Concept maps

 

خانم فاطمه کاشی، خانم منصوره بهرامی پور،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی جعبه ابزار والدگری کویست بر صمیمت در خانواده ، مهارت های تعاملی والدین، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله بود.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و دوره پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک ناسازگار 8 تا 12 ساله در بازه زمانی بهار1402 شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش به صورت روش نمونه­گیری در دسترس و به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس درجه‌بندی مشکلات رفتاری کانرز (ویژه والدین) (1978)، پرسشنامه صمیمیت الکسیس و همکاران (1983)، پرسشنامه تعامل والد-کودک پیانتا (1394)، پرسشنامه حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) و مقیاس مهارتهای سازماندهی کودکان ، فرم والدین ابیکوف و گالاکر (2009) بود. برنامه جعبه ابزار والدگری کویست (2012) طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخله­ای را دریافت نکرد.
یافته‌ها: داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قررا گرفت. نتایج نشان داد که جعبه ابزار والدگری بر صمیمت در خانواده ، مهارت های تعاملی والدین ، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله موثر است.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‏های پژوهش می‏توان گفت این مداخله در افزایش صمیمت در خانواده، مهارت های تعاملی والدین، حل مسئله اجتماعی و نظم پذیری کودکان ناسازگار 8-12 ساله موثر است.
 
محبوبه البرزی، فریبا خوشبخت، فاطمه مهنی،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مهارت‌های یادگیری وحل‌مسأله اجتماعی درخلاقیت اجتماعی­دانش‌آموزان­دوره ابتدایی بود. پژوهش به شیوه همبستگی انجام گرفت. جامعه­آماری­ دانش­آموزان ابتدایی­شهرستان کهنوج استان کرمان به تعداد11568­نفر بودند. شرکت‌کنندگان پژوهش271نفر(شامل146دخترو133پسر) از دانش‌آموزان­ پنجم و ششم ابتدایی بودند که باروش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزارپژوهش مقیاس مهارت‌های یادگیری(احمدی،1396)، سیاهه­حل‌مسأله ­اجتماعی( دیزوریلا ونزو،2002) و تکلیف خلاقیت اجتماعی(ماچیراد و لیوبرت،2002) بود. برای تعیین پایایی و روایی از روش­آلفای­کرونباخ و همبستگی ­استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معناداری­بین­خلاقیت اجتماعی­با مشاهده(۰۵/۰p≤ ، ۱۴/۰=r)ِ، فرضیه سازی(۰۱/۰p≤ ، ۳۵/۰=r)، تفسیر(۰۵/۰p≤ ، ۱۱/۰=r)ِ وبرقراری ارتباط(۰۱/۰p≤ ، ۲۱/۰=r)ِ وجود دارد. بین خلاقیت اجتماعی و حل­مسأله  سازنده(۰۱/۰p≤ ، ۳۴/۰=r)ِ و حل­مسأله  غیرسازنده(۰۱/۰p≤ ۲۸/۰-=r) همبستگی وجوددارد. نتایج رگرسیون­گام به گام نشان داد فرضیه‌سازی 26 درصدو فرضیه سازی و مهارت برقراری بایکدیگر 32درصداز واریانس خلاقیت اجتماعی راپیش­بینی نمودند. حل­مسأله  سازنده 35 درصد و حل­مسأله  سازنده و حل­مسأله  غیرسازنده بایکدیگر38 درصد از واریانس خلاقیت اجتماعی راتبیین نمودند. درنهایت رگرسیون همزمان نشان داددر مجموع مهارت­های یادگیری و حل­مسأله  اجتماعی، 30 درصد واریانس خلاقیت اجتماعی را از طریق فرضیه سازی، برقراری ارتباط و حل مسأله  سازنده تبیین نمودند. براساس یافته‌های پژوهش خلاقیت اجتماعی بعنوان متغیری که برگرفته از توانمندی شناختی افراد در حل مسائل اجتماعی است از طریق دو متغیر مهارت­های یادگیری وحس مسأله اجتماعی قابل تبیین است.

 
مهرنوش بهادری، دکتر هادی هاشمی رزینی، دکتر مهدی عرب زاده، خدیجه جیرانی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

مقدمه: قصه‌گویی جایگاه خاصی در پیشبرد برنامه‌های آموزشی دارد و تجربیات واقعی و عملی شایانی را در اختیار فراگیران می‌گذارد. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر قصه‌گویی مبتنی بر مهارت‌آموزی در کنترل خشم و کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش‌دبستانی انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل می‌باشد که به‌صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری کلیه کودکان مشغول به تحصیل در مقطع پیش‌دبستانی می‌باشند. از جامعه آماری موردنظر تعداد 20 کودک دارای مشکلات رفتاری با استفاده از نتایج پرسشنامه به‌صورت در دسترس انتخاب و به‌صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه درمانی را در قالب دوازده جلسه دریافت کرد و گروه کنترل برنامه عادی خود را پیگیری نمود. داده‌ها به روش اندازه‌گیری‌های مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که قصه‌گویی مبتنی بر مهارت‌آموزی تأثیر مثبتی بر افکار، احساس و رفتار پرخاشگرانه کودکان پیش‌دبستانی دارد. همچنین باعث کاهش مشکلات رفتاری در کودکان پیش‌دبستانی شد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که تأثیر مثبت مداخله بر کاهش مشکلات رفتاری و کنترل خشم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار بوده است. نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نشان می‌دهد که قصه‌گویی شیوه‌ای ساده، بی‌دردسر و کم‌هزینه برای آموزش مهارت‌ها و مداخله برای کودکان پیش‌دبستانی می‌باشد
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb