مفهوم هویت با پرسش "من چه کسی هستم" از نخستین دورههای حیات انسانی همواره مطرح بوده و در هر دورهای پاسخی بهخود گرفته است. هویت در هر دورهای متاثر از شرایط و ویژگیهای بافتی جوامع و اعصار، مفهوم ویژهای یافته است. تلاش نگارندگان بر این است که در نگاه اول مفهوم هویت را در فضای پدیدارشناسانه مورد تامل قرار داده و سپس چگونگی عملکرد تعلیم و تربیت بر اساس وضعیتهای هویتی را تبیین کند. سؤال اصلی پژوهش عبارتاستاز اینکه عمل تعلیم و تربیت در پرورش هویت بر مبنای وضعیتهای هویتیابی چگونه بایستی به انجام رسد؟ این پژوهش از اشکال پژوهشهای فلسفی و با روش تحلیلی- استنتاجی انجام شده است. نتایج نشان میدهد که بر مبنای وضعیتهای هویتی مطلوب، شبه هویت، جعل هویت و بحران هویت، مشخص میشود که این خود فراگیر است که باید مسیر هویتیابی را طی کند و در واقع وظیفهی اصلی تعلیم و تربیت ایجاد بستر مناسب و امکان رویارویی با زمینههای اساسی و مهم هویتی است؛ در بحثهای هدفگذاری، روشها و موقعیتهای یادگیری این فراگیر است که در مرکز قرار دارد و در واقع محور و اساس برنامههای تعلیم و تربیت است و تنها با این شرایط و تحقق کامل عناصر سهگانه است که وضعیت مطلوب میسر میشود.