خانم الهام عسکریان کاخ، خانم سمیه سادات آخشیک، آقای عبدالحسین فرج پهلو، آقای رضا رجبعلی بگلو،
دوره 0، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف این مطالعه، واکاوی وضعیت فقر اطلاعاتی بهورزهای شهر تهران بود. پرسش اصلی پژوهش، بررسی وضعیت فقر اطلاعاتی آنها بر اساس نظریه فقر اطلاعاتی چتمن بود. بنا بر نظریه چتمن افرادی که باور ندارند اطلاعات خارج از گروه میتواند به آنها کمک کند، تمایل به انجام رفتارهای خودمحفاظتی دارند که دسترسی به اطلاعات رو محدودتر میکند. چنین رفتارهایی فقر اطلاعاتی بهورزها را تشدید میکند و از آنجا که بهورزها در انتقال اطلاعات میان متخصصان و غیرمتخصصان نقش دارند، فقر اطلاعاتی آنها میتواند بر فقر اطلاعاتی جامعه تأثیر بگذارد. بنابراین ارزیابی فقر اطلاعاتی بهورزها در حوزه سلامت ضروری مینماید.
روش: این مطالعه پیمایشی، از طریق شناسایی شاخصهای فقر اطلاعاتی و سنجش فقر اطلاعاتی 154 بهورز انجام شد. نمونهگیری با روش تصادفی طبقهبندیشده و گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه محققساخته انجام شد.
یافتهها: مؤلفه «فریب»، نشاندهنده تلاش برای نمایش واقعیتی نادرست بود. «پنهانکاری» یعنی عدم افشای اطلاعات، در رتبه دوم؛ و پس از آن «ربط موقعیتی» قرار داشت که بیانگر گزینش اطلاعات بود. پایینترین میانگین، مربوط به «خطرگریزی» بود که نشان از واهمه بهورزها از پیامدهای اطلاعیابی داشت. 6/41 درصد بهورزها در گروه فریبکار، 6/21 درصد در گروه ربط موقعیتی، 2/19 درصد در گروه پنهانکار و 6/13 درصد در گروه خطرگریز قرار داشتند.
نتیجهگیری: نتایج نشان از فقر اطلاعاتی بهورزها داشت. بیشترین تعداد بهورزها تمایل داشتند دیگران را اغفال کنند. یک پنجم افراد به ربط موقعیتی اطلاعات توجه کردند. برخی با پنهانکاری و تعداد کمتری با خطرگریزی به فقر اطلاعاتی خود دامن زدهاند. قرارگیری برخی در دو دسته، به همپوشانی برخی از مؤلفهها اشاره داشت. مؤثرترین عامل فریبکاری، «کاهش خطر جستوجوی اطلاعات» و «بیاعتمادی» بود. «ارزشمندی اطلاعات» و «استفاده از اطلاعات خودیها» در ربط موقعیتی تأثیرگذار بود. «مقابله با کمبود مهارتهای پردازش اطلاعات» و «بیاعتمادی» انگیزه اصلی پنهانکاری بود. «نامرتبطدانستن اطلاعات» و «حفظ حریم خصوصی» بر خطرگریزی مؤثر بود.