جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای دانیالی

سمیرا دانیالی، دکتر امیر حسین صدیقی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

vزمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی وبگاه دانشگاه تهران بر اساس شاخص‌های معماری اطلاعات، جهت اطلاع و بررسی وضعیت و کیفیت وبگاه است.
روش: روش انجام پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی است و از سیاهه وارسی جهت تحلیل وبگاه از جهت سیستم سازماندهی، سیستم برچسب‌زنی، سیستم پیمایش، و سیستم جستجو استفاده گردید.
یافته‌ها: نتایج حاصل از سیاهه‌های وارسی نشان داد که وبگاه دانشگاه تهران با کسب امتیاز 20 از 37 در قسمت سازماندهی، امتیاز 37 از 57 در برچسب‌زنی، 53 از 78 در پیمایش و 14 از 46 در جستجو، وضعیت ضعیفی را در سیستم جستجو، وضعیت متوسطی را در سیستم سازماندهی، و وضعیت خوبی را در سیستمهای برچسب‌زنی و پیمایش کسب نموده است. می‌توان با توجه به نتایج به دست آمده، سیستم جستجوی وبگاه دانشگاه تهران را بازطراحی کرد، در سیستم سازماندهی آن بازنگری انجام داد، و نسبت به بهبود سیستم‌های مورد اشاره دیگر در این وبگاه اقدام کرد. به‌صورت کلی جهت افزایش کارایی وبگاه‌ها نیاز به در نظر گرفتن اصول معماری اطلاعات در طراحی آن‌ها است. بعلاوه این پژوهش می‌تواند با شناسایی نقاط ضعف و قوت وبگاه، منبعی مناسب جهت سیاست‌گذاری‌های آتی وبگاه باشد.
نتیجه‌گیری: ارزیابی معماری اطلاعات وبگاه حوزه جدیدی است که در عین اهمیت، کمتر بدان پرداخته شده است. این پژوهش می‌کوشد تا با ارائه یک ارزیابی نظام‌مند در یک مطالعه موردی برای وبگاه دانشگاه تهران ضمن معرفی نقاط قوت و ضعف این وبگاه، کاربست‌پذیری این روش را برای استفاده در موارد مشابه نشان دهد.

سیدمحمد میرزمانی، زهرا اباذری، نصرت ریاحی نیا، نجلا حریری، سمیرا دانیالی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه‌ها و شاخص‌های مؤثر مدیریت دانش در شهرداری‌های کلان‌شهرهای ایران است. از این رو محقق از روش کیفی به بررسی الگوی مدیریت دانش در شهرداری‌های کلان‌شهرهای ایران پرداخته‌است.
 روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه جمع‌آوری داده‌ها و روش اجرا، پژوهشی کیفی، با رویکرد تحلیل دلفی فازی است. جامعه پژوهش 20 نفر از صاحب نظران و خبرگان رشته‌های (مدیریت شهری، مدیریت و مدیران اجرایی در شهرداری‌ها) هستند که به روش هدفمند از آنها نمونه‌‌گیری شده است.
یافته‌ها: بر اساس تحلیل دلفی، 7 مولفه  و59 شاخص شناسایی شده‌است، که بر اساس کدهایی که از ادبیات تحقیق جمع آوری گردید و بر آن اساس فرم پرسشنامه‌ای که از خبرگان به روش تحلیل دلفی فازی انجام پذیرفته 7 مولفه شامل، کاربرد دانش در بین کارکنان با میانگین 846/0، مزیت رقابتی برای سازمان با میانگین  822/0، تسهیم دانش در بین کارکنان با میانگین 840/0، دانش در سازمان با میانگین 831/0، توزیع دانش در بین کارکنان با میانگین 839/0، خلق دانش برای کار کنان با میانگین 840/0، انتقال دانش در بین کار کنان با میانگین  788/0 به دست آمده است.
نتیجه‌گیری: مدیریت دانش به عنوان یک رشته علمی در ایران هنوز دوران طفولیت خود را سپری می‌کند، از این‌رو هنوز مسائل ناشناخته بسیاری در این زمینه وجود دارد. هرچند سازمان ها به خصوص مطالعه موردی این پژوهش یعنی شهرداری‌های کلانشهرها، به تدریج به اهمیت مدیریت دانش در واحدهای مختلف خود پی می‌برند، اما هنوز فاصله زیادی برای عملیاتی کردن آن در یک سطح  قابل قبول  وجود دارد.

 

سمیرا دانیالی، امیر حسین صدیقی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: داده به عنوان یک سرمایه راهبردی در هر سازمانی نیازمند مدیریت صحیح و اثربخش است تا بتواند فرصت‌های تحول‌آفرینی را برای سازمان رقم زند. در این راستا حکمرانی داده با تعیین سیاست‌ها، فرآیندها و مسئولیت‌های داده‌ای به دنبال ارزش‌آفرینی راهبردی از داده‌های سازمان است. حکمرانی داده اثربخش نیازمند ارزیابی است و هدف این پژوهش ارائه روشی برای ارزیابی حکمرانی داده در سازمان‌ها است.
روش: در این پژوهش ابتدا مدلی برای ارزیابی حکمرانی داده در قالب یک ساختار سلسله‌مراتبی و با استفاده از نتایج پژوهش‌های پیشین پیشنهاد می‌شود. سپس روش ارزیابی با استفاده از ساختار پیشنهادی و یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر فرآیند تحلیل سلسله‌مراتبی و تاپسیس تبیین می‌گردد. در ادامه رویکرد پیشنهادی در یک مطالعه موردی در صنایع غذایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
یافته‌ها: مطابق با نتایج این پژوهش، حکمرانی داده می‌تواند از سه بعد مختلف شامل کیفیت داده، تاثیرات درون سازمانی و تاثیرات برون سازمانی مورد ارزیابی قرار بگیرد. معیارهای ارزیابی کیفیت داده شامل دقت، کامل بودن، سازگاری، در دسترس بودن، به‌روز بودن و یکتایی داده است. معیارهای کارایی حکمرانی داده، بهره‌وری حکمرانی داده و صرفه‌جویی در هزینه‌های کسب و کار به تاثیرات درون سازمانی اشاره دارند. معیارهای کسب و بهبود رضایت مشتری، انطباق با قوانین و ایجاد فرصت‌های کسب و کار نیز به تاثیرات برون سازمانی مربوط می‌شوند.
نتیجه‌گیری: حکمرانی داده با پایش کیفیت داده‌ها و همراستایی آن‌ها با اهداف کسب و کار از یک سو زمینه‌ساز تحولات درون سازمانی نظیر افزایش بهره‌وری است و از سوی دیگر دارای تاثیراتی برون سازمانی همچون افزایش رضایت مشتری و ایجاد فرصت‌های کسب و کاری جدید است. لذا سازمان‌ها برای حفظ مزیت رقابتی و انطباق با قوانین و مقررات، نیازمند به‌کارگیری، پیاده‌سازی و ارزیابی حکمرانی داده در کسب و کار خود هستند. پژوهش حاضر کوشید تا رویکردی کاربست‌پذیر را برای ارزیابی حکمرانی داده در سازمان‌ها ارائه دهد.
 

صالح رحیمی، فاطمه رحیمی، سمیرا دانیالی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: باتوجه‌به افزایش روزافزون حجم اطلاعات در دنیای کنونی و ضرورت استفاده از تصاویر در حوزه‌های مختلف، اهمیت سواد بصری بر کسی پوشیده نیست و پژوهشها نشان میدهد که سواد بصری در یادگیری تأثیر مثبتی دارد. ازاین‌رو در این پژوهش هدف، تعیین جایگاه سواد بصری و پی‌بردن به‌ضرورت استفاده آن در آموزش و یادگیری و همچنین تعیین مؤلفههای سواد بصری در جهت بهبود یادگیری است.
روش پژوهش: این مقاله با استفاده از روش اسنادی (کتابخانهای) و به شیوه پژوهش توصیفی، به‌مرور متون حوزه سواد بصری پرداخته و رویکردهای مختلف حوزه سواد بصری را مورد مداقه قرار داده است.
یافته‌ها: سواد بصری به طور معمول بهعنوان توانایی ارزیابی، تحلیل و تفسیر معانی تصاویر و استفاده از آن است و به¬عنوان یک مفهوم جدایی‌ناپذیر از دنیای کنونی و سیر پیشرفت آن لازم است.
نتیجه‌گیری: استانداردهای سواد بصری به ما کمک میکند تا بتوانیم بر مبنای یک چارچوب منطقی و از پیش تعریف شده به بررسی، تحلیل، درک و شناخت عناصر دیداری بپردازیم و سبب میشود تا افراد بتوانند به شیوه مناسبتری از منابع اطلاعاتی در قالب تصاویر و نمادها بهرهمند شوند. مفهوم سواد بصری روزبه‌روز توسعه بیشتری مییابد و نیاز به ابزار و فناوریهای پیشرفتهتری دارد.

سمیرا دانیالی، نصرت ریاحی نیا، حمزه علی نورمحمدی، علی عظیمی، امید صفرزاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تولید علم و فناوری مهم‌ترین عامل حفظ بقا، استقلال و پیشرفت کشور و ابزاری جدی برای رقابت در عرصه‌های مختلف جهانی است. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر روند رشد تولیدات علمی حوزه علوم و فناوری هسته‌ای است.
روش پژوهش: روش پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی است. در گام اول  جهت استخراج عوامل موثر بر رشد تولیدات علمی حوزه علوم و فناوری هسته‌ای به مطالعه‌ی ادبیات پژوهش در منابع گوناگونی همچون، مقالات داخلی و خارجی، سایت‌های اینترنتی، یادداشت‌ها، روزنامه‌ها و... پرداخته شد. و در گام بعد به مصاحبه با خبرگان موضوعی جهت طراحی پرسشنامه پرداخته شد. پرسش‌نامه مذکور جهت پیش‌آزمون در اختیار سه نفر از اساتید قرار گرفت و بر اساس پیشنهادهای آن‌ها ویرایش شد. درنهایت پس از مطالعه مجدد مبانی نظری  پژوهشهای مرتبط و اعمال‌نظر اساتید پرسشنامه ویرایش و جهت پاسخگویی به پنل دلفی ارسال گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر در پنل دلفی13 نفر از خبرگان موضوعی حوزه علوم هسته‌ای است. جهت شناسایی و انتخاب نمونه آماری از روش نمونه برداری گلوله برفی استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد،  تمام عوامل مربوط به آموزش موفق به کسب بالاترین امتیاز شدند، که این امر نشان از اثرگذاری بالای آموزش بر روند رشد تولیدات علمی حوزه علوم و فناوری هسته‌ای در آینده دارد. عوامل آموزشی تأثیرگذار بر روند رشد آینده تولیدات علمی حوزه علوم و فناوری هسته‌ای به ترتیب عبارت‌اند از:  افزایش آموزش مهارت‌های آزمایشگاهی(با 4.84 امتیاز)، افزایش ارتباط بین مراکز آموزش و پژوهشی با  صنعت هسته‌ای(با 4.1 امتیاز)،  توجه به نوآوری و کشفیات علمی در کشور(با 3.85 امتیاز)، تقویت چرخه‌ی علم و تکنولوژی(با 3.75 امتیاز)،  طراحی دوره‌های آموزشی تخصصی(با 3.6 امتیاز)،  افزایش همکاری علمی با دانشمندان برجسته داخلی و خارجی این حوزه(با 3.56 امتیاز)، بهبود و ارتقای عملکرد نظام آموزش عالی(با 3.31 امتیاز)،  دسترسی بیشتر به منابع اطلاعاتی سایر کشورها در حوزه علوم هسته‌ای(با 3.2 امتیاز)
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه عامل آموزش تأثیرگذارترین عامل در روند رشد صعودی تولیدات حوزه علوم و تکنولوژی هسته‌ای است. بنابراین ضروری است سیاستگذاری‌های لازم در قسمت آموزش کشور نیز، جهت نیل به این هدف انجام گیرد.

ابوالقاسم کریمی، علیرضا روستا، مجید احمدی، سعید دانیالی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: عملکرد سازمانی یکی از پیش شرطهای مهم در راستای تحقق انعطافپذیری و نوآوری اطلاعاتی است و سازمانهای مبتنی بر یادگیری که در آنها خلق دانش و نوآوریهای اطلاعاتی جدید، صورت میگیرد، موجب توسعه و رشد خود میشوند. بر این اساس در مطالعه حاضر به تبیین اثرگذاری توانایی یادگیری اطلاعاتی بازار و ظرفیتهای نوآورانه مشترک بر عملکرد سازمان با رویکرد اطلاعاتی پرداخته میشود.
روش پژوهش: روش تحقیق از جهت هدف، کاربردی و بر طبق شیوه گردآوری داده‌‌ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران عالی و میانی شرکتهای عضو پارک فناوری پردیس در شهر تهران در سال 1403 است. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و 400 پرسش‌‌نامه به روش نمونه‌‌گیری در دسترس توزیع و تعداد 387 پرسش‌‌نامه در 50 شرکت جمع‌‌آوری گردیده است. پایایی پرسش‌‌نامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته که به میزان 0.805 بوده است. داده‌‌ها با استفاده از مدل‌‌یابی معادلات ساختاری و توسط نرم‌‌افزار Smart-PLS تجزیهوتحلیل شدند.
یافته ها: یافتهها حاکی از آن است که توانایی یادگیری اطلاعاتی بازار بر توانایی یادگیری داخلی (0.945) و توانایی یادگیری رابطهای (0.875) نقش ایفا میکند و توانایی یادگیری داخلی (0.220) و توانایی یادگیری رابطهای (662/0) بر نوآوری اداری اثرگذار بوده است. همچنین، نوآوری اداری بر عملکرد سازمان (0.488) اثرگذار بوده است، و ظرفیتهای نوآورانه مشترک بر نوآوری خدمات (0.904) تاثیر معنیداری دارد. در نهایت، نوآوری خدمات بر عملکرد سازمان (0.590) نقش داشته است.
نتایج: بنابراین در این پژوهش توانایی یادگیری اطلاعاتی بازار بر توانایی یادگیری داخلی با آماره (10.166) بیشترین تاثیر و توانایی یادگیری داخلی بر نوآوری اداری با آماره (1.987) کمترین تاثیر را داشته است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction

Designed & Developed by : Yektaweb