11 نتیجه برای محسن
مرضیه سعیدی زاده، اعظم صنعت جو، محسن نوکاریزی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر پیچیدگی عینی و محصول وظیفهکاری بر تعامل دانشجویان با نظامهای بازیابی اطلاعات است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع پژوهش، جزو پژوهشهای کیفی با راهبرد قومنگاری میباشد. جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی ارشد حوزه علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه فردوسی ورودی سال 92-1391 تشکیل میدهند. از طریق سه مرحله نمونهگیری (تصادفی طبقهای، نمونهگیری سهمیهای و داوطلبانه)، تعداد 30 آزمودنی انتخاب و هرکدام طی جلسات جستجوی انفرادی به انجام 6 وظیفهکاری متفاوت از نظر سطح پیچیدگی عینی (بالا، متوسط، پایین) و محصول (ذهنی و تصمیمگیری) پرداختند. دادههای مربوط به رفتار تعاملی دانشجویان با استفاده از ثبت گزارش بلنداندیشی و رخدادها و عملکرد تعامل از طریق پرسشنامه (آلفای کرونباخ= 88/0) سنجیده شدند. روایی ابزارها توسط اعضای هیأتعلمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی تأیید شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که تعامل دانشجویان با نظامهای بازیابی اطلاعات بر حسب نوع محصول و سطح پیچیدگی عینی وظیفهکاری متفاوت است. به گونهای که با افزایش سطح پیچیدگی عینی وظایفکاری، کاربران به ترتیب بیشتر به پایگاههای علمی، موتورهای جستجو و فهرستهای رایانهای تحت وب مراجعه میکنند؛ تعداد پرسوجوهای بیشتر با عبارت جستجوی طولانیتری استفاده کرده و نتایج بیشتری را بررسی و منابع بیشتری انتخاب میکنند و در نهایت زمان بیشتری به جستجو و انتخاب منابع اطلاعاتی اختصاص میدهند. این در حالی است که بهطورکلی از فرآیند جستجوی وظایفکاری با سطح پیچیدگی بالا، رضایت و احساس موفقیت کمتری دارند. همچنین، آزمودنیها برای وظایفکاری با محصول ذهنی، مدت زمان بیشتری به جستجو در نظامهای بازیابی اطلاعات (به ترتیب، پایگاههای اطلاعاتی علمی، موتورهای جستجو و فهرستهای رایانهای تحت وب) پرداختند؛ تعداد پرسوجوی بیشتری صادر و منابع اطلاعاتی بیشتری مورد بررسی و انتخاب قرار دادند. در پایان، برخلاف تلاش تعاملی زیاد، رضایت کمتری از فرآیند تعامل با نظام بازیابی اطلاعات داشتند.
نتیجهگیری:درک چگونگی تأثیر ویژگیهای وظیفهکاری بر رفتار تعاملی کاربران میتواند برای طراحان نظامهای تعاملی بازیابی اطلاعات و نیز توسعهدهندگان نظامهای بازیابی اطلاعات شخصیسازیشده در توسعه مدلهای تعاملی راهگشا باشد.
سلیمان شفیعی، محسن نوکاریزی، زهرا جعفرزاده کرمانی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش شناسایی منابع دانش، بررسی تأثیر چرخه یکپارچه حیات دانش سازمانی دالکر بر مستندسازی دانش و ارائه مدلی عملی مستندسازی دانش در کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی ایران است.
روش: روش پژوهش پیمایشی و نوع آن کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش رؤسا، معاونین و سرپرستان بخشهای کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی ایران بود. اعضای جامعه 172 نفر بود که بر اساس جدول اندازه جامعه و نمونه کرجسی و مورگان 113 نفر به صورت طبقهای تصادفی انتخاب شد. از این تعداد 100 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند و میزان پرسشنامههای برگشتی 88 درصد بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه الکترونیکی محقق ساخته با 100 پرسش بود. روایی آن از طریق 8 نفر از اساتید حوزه تأیید شد و پایایی آن با توجه به متوسط ضریب آلفای کرونباخ، 87.45 محاسبه گردید.
یافتهها: نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد چرخه یکپارچه حیات دانش سازمانی دالکر بر مستندسازی دانش تأثیرگذار بود و متغیرهای استخراج و ثبت، اشتراک و ارزیابی با بتای 51/0، 37/0 و 28/0- بیشترین تأثیر را بر مستندسازی دانش داشت. مدل نهایی پژوهش (تحلیل مسیر) شامل سه متغیر استخراج و ثبت، پالایش و اشتراک با اثر مستقیم و با ضرایب مسیر 39/0، 34/0 و 27/0 و دو متغیر ارزیابی/انتخاب و دسترسی با اثر غیر مستقیم و با مجموع ضرایب مسیر 22/0 و 25/0 بود. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی منجر به استخراج سه عامل منابع استخراج و ثبت دانش ضمنی مدیران، استخراج دانش جدید از منابع دانش عینی و منابع دانش عینی برای وبکاوی و دادهکاوی شد و در مجموع 35/63 درصد از کل واریانس تببین گردید.
اصالت/ارزش: این پژوهش اولین پژوهش صورت گرفته در زمینه مستندسازی دانش در کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی ایران با هدف ارائه مدل عملی است.
حسن محمودی توپکانلو، رحمت الله فتاحی، محسن نوکاریزی، محمدحسین دیانی،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: فرهنگ اطلاعاتی مفهوم جدیدی است که بیانگر نوع نگاه سازمانها به اطلاعات، همچنین ارزشها و هنجارهایی است که بر رفتار اطلاعاتی افراد در سازمان اثر میگذارد. هدف پژوهش حاضر واکاوی مفهوم فرهنگ اطلاعاتی و بررسی وضعیت آن در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد است.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 250 نفر بهعنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای سنجش فرهنگ اطلاعاتی از پرسشنامهای مبتنی بر مدل چو و همکاران (Choo et al., 2008) استفاده شد که فرهنگ اطلاعاتی را به شش بعد درستی اطلاعات، رسمیت اطلاعات، کنترل اطلاعات، شفافیت اطلاعات، اشتراک اطلاعات، و استفاده فعالانه از اطلاعات دستهبندی میکند. قبل از گردآوردی دادهها روایی و پایایی این پرسشنامه مورد تأئید قرار گرفت.
یافتهها: از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، فرهنگ اطلاعاتی و ابعاد آن در این دانشگاه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. از میان ابعاد فرهنگ اطلاعاتی بیشترین میانگین مربوط به اشتراک اطلاعات و کمترین میانگین مربوط به شفافیت اطلاعات است. طبق نظر اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، الگوی فرهنگ اطلاعاتی حاکم بر دانشگاه فرهنگ اطلاعاتی رابطهمحور است. همچنین، بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیتشناختی و فرهنگ اطلاعاتی نیز نشان داد که بین متغیرهای جنسیت و حوزه تحصیلی با برخی از ابعاد فرهنگ اطلاعاتی رابطه معنادار وجود دارد.
نتیجهگیری: به دلیل نقش و اهمیت فراوان اطلاعات در سازمانهای امروزی، پرداختن به فرهنگ اطلاعاتی به عنوان یک متغیر توانمندساز که بر رفتارهای اطلاعاتی در سازمان بویژه تولید و استفاده از اطلاعات اثرگذار می باشد، ضروری است. از طرفی، فرهنگ اطلاعاتی موضوع جدیدی است که پرداختن به آن افق پژوهشی جدیدی را بهویژه در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی ایجاد میکند و میتواند مبنایی برای پژوهشهای بیشتر باشد.
هدایت بهروزفر، اعظم صنعت جو، محسن نوکاریزی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که هر کسی میتواند هر نوع اطلاعاتی را در فضای مجازی آزادانه و بدون نیاز به هر نوع مجوزی، انتشار دهد و هیچگونه مسئولیتی را در قبال صحت و درستی آن نمیپذیرد، پالایش اطلاعات معتبر از نامعتبر اهمیتی چند مییابد. در این مقاله، ضمن بررسی مفهوم اعتبار، به توصیف و تحلیل برخی از مدلهای شناخته شده و مطرح ارزیابی اعتبار وب، پرداخته میشود.
روش پژوهش: این پژوهش از بعد روش شناسی تحقیق، مروری و از منظر هدف، نظری است. همچنین گردآوری دادهها به روش مطالعه اسنادی صورت گرفته است.
یافته ها: تحلیل و ارزیابی مدلهای شناخته شده و مطرح اعتبار وب نظیر برجستگی-تفسیر فاگ، واتن و برکل برای چگونگی قضاوت اعتبار اطلاعات برخط، چارچوب یکپارچه ارزیابی اعتبار هیلیگاس و ریه، مدل MAIN ساندار، پردازش دوگانه متسگر، مدل 3S بازبینی شده لوکاسن و همکاران و چارچوب ارزیابی اعتبار چوی، نشان میدهد مفهومسازی نظاممند از ارتباط میان بعدهای کلیدی اعتبار و معیارهایی که میتوان آنها را در ارزیابی اعتبار وب مورد استفاده قرار داد در هیچ یک از این مدلها غیر از مدل چوی، وجود ندارد و به این علت این مدلها و نظریهها قدرت تبیینی محدودی برای تفسیر جامع و منسجم از یافتههای حاصل از مطالعههای تجربی دارند.
نتیجه گیری: به دلیل عدم بررسی تجربی این چارچوبهای نظری با ابزاری استاندارد در مقیاس وسیع، هیچیک از پشتوانه تجربی برخوردار نیستند؛ بنابراین ضروری است تا پژوهشگران تلاش نموده تا پژوهشهای تجربی زیادی در این زمینه انجام دهند و اعتبار هر یک از این چارچوبهای نظری را با ارائه پشتوانه تجربی ارتقاء دهند.
کلیدواژهها: بعدهای کلیدی اعتبار، ارزیابی اعتبار وب، اعتبار اطلاعات، کیفیت اطلاعات، ابزار استاندارد
محسن نوکاریزی، مهدی زینالی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف سنجش همپوشانی موتورهای جستجوی بومی پارسی جو، یوز، پارسیک، و ریسمون و مقایسه توانمندیهای این موتورها در پوشش دادن وب نمایهپذیر انجام گرفت.
روش: پژوهش از نوع کاربردی ارزیابانه بود. برای گردآوری اطلاعات از روش مبتنی بر کلیدواژه بهره گرفته شد، بدین ترتیب ابتدا کلیدواژههای انتخاب شده به موتورهای جستجو ارائه و از رکوردهای بازیابی شده نمونهگیری و با توجه به وجود یا نبود این رکوردها در موتورهای جستجو، داده های لازم گرداوری شد، بر این اساس برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار استنباطی استفاده شده است.
یافتهها: همپوشانی نسبی موتور جستجو پارسیک نسبت به پارسیجو و همپوشانی نسبی پارسیجو نسبت به یوز به طور متوسط 26 درصد بود و موتور جستجوی پارسیک بیشترین بازیابی را داشت. موتور جستجو ریسمون هیچ رکورد مشترکی با موتورهای جستجو مورد آزمون نداشت. سه موتور جستجو پارسیک، پارسیجو و یوز از بین 225 رکورد، 27 رکورد مشترک را بازیابی کردند؛ تفاوت معنیداری بین همپوشانی نسبی موتورهای جستجو وجود داشت. همچنین به طور متوسط موتورهای جستجو پارسیک، پارسیجو، یوز و ریسمون به ترتیب 38 درصد، 31 درصد، 26 درصد و 6 درصد از وب قابل نمایه را پوشش میدادند. میان میزان پوشش پایگاه موتورهای جستجو نیز تفاوت معنیداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: ظاهراً هر کدام از موتورهای جستجو سیاست نمایهسازی متفاوتی داشتند و کاربران برای رسیدن به اطلاعات جامع درباره یک موضوع به جستجو در بیش از یک موتور جستجو نیاز دارند و میتوان پیشبینی نمود که با جستجو در دو موتور جستجو پارسیک و پارسیجو، به حدود 70 درصد وب نمایهپذیر دسترسی داشت.
محسن نوکاریزی، سوده شعاعی، حسن بهزادی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
هدف: در این مقاله به شناسایی راهبردهای جستجوی کاربران و میزان استفاده آنها از راهبردهای جستجو درمحیط وب پرداخته شده است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیهی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد بود که در نیمسال اول در این دانشگاه به تحصیل اشتغال داشتند؛ از بین آنها، تعداد 95 نفر به شیوه تصادفی طبقهای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از ابزار فایلهای ثبت رخداد بهره گرفته شد.
یافتهها: در این پژوهش 12 راهبرد در 5 دسته کلی مشاهده شد. راهبرد ارزیابی تکرارشونده در زبانهای دیگر، شکل جدیدی از راهبرد ارزیابی نتایج بود. از میان راهبردهای جستجو نیز دسته راهبردهای آغاز جستجو با مجموع 397 تکرار، بیشترین استفاده را داشت و دسته راهبردهای ارزیابی نتایج جستجو با 321 تکرار در جایگاه دوم قرار گرفت. همچنین، دسته راهبردهای دسترسی چندگانه همزمان به منابع با 77 بار تکرار کمترین راهبردهای مورد استفاده بود، اما بهطور خاص راهبرد اکتشاف تکرارشونده با 21 بار تکرار کمکاربردترین راهبرد مورد استفاده بود. بررسی همبستگی بین راهبردها نیز نشان داد برخی از ضرایب همبستگی پیرسون معنیدار بود و برخی دیگر معنیدار نبود. از بین ضرایب همبستگی معنیدار، بیشترین رابطه بین متغیرهای راهبرد ارزیابی نتایج جستجو و راهبرد آغاز جستجو با میزان ضریب همبستگی 591/0 بود.
نتیجه: نتایج نشان داد دانشجویان بیشتر از راهبردهای سنتی و سادهای چون تدوین عبارت جستجو و ارزیابی تکرارشونده نتایج استفاده میکردند و کمتر به راهبردهای پیچیدهتر میپرداختند. همین امر لزوم آموزش راهبردها به دانشجویان را نشان میدهد.
سعید ملک محمدی، محسن زین العابدینی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش، شناسایی دیدگاه دانشجویان موسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی خوزستان نسبت به مهارتهای ارتباط غیرکلامی کتابداران و نقش آن در جذب مخاطب است.
روش: روش پژوهش پیمایشی تحلیلی بوده و ابزار مورد مطالعه، پرسشنامه محقق ساختهای بود که مهارتهای ارتباط غیر کلامی را در پنج بعد و در قالب 39 گویه و میزان رضایت از عملکرد کتابداران را در قالب یک سؤال مورد بررسی قرار میداد. جامعه آماری پژوهش، شامل 3500 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی بوده که در نیمسال دوم 1396 - 1395 مشغول به تحصیل بودند. از جامعه پژوهش نمونهگیری شده و بر اساس جدول مورگان 346 نفر مورد مطالعه قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: از دیدگاه دانشجویان نمره مهارتهای ارتباط غیرکلامی کتابداران به طور کلی471/. ±58/4 بود. بیشترین میانگین مربوط به حالت چهره 307 /. ± 70/4 و حالات و اشارهها 468 /. ± 64/4 نشان داده شد. همچنین میانگین نمره رضایت دانشجو از کتابدار 474 /. ± 68/4 بود.
اصالت/ارزش: در زمینه مهارتهای ارتباط غیرکلامی به صورت عمومی پژوهشهای زیادی انجام گرفته اما در ارتباط با مهارتهای ارتباط غیرکلامی کتابداران با توجه به اهمیت آن در کتابخانه به عنوان محیطی ساکت، پژوهشهای کمی موجود است. از سوی دیگر، در محیطهای دانشجویی و آموزشی که کتابداران با قشر جوان در ارتباط هستند، مهارتهای ارتباط غیرکلامی میتواند از بسیاری برخوردهای غیرمفید جلوگیری به عمل آورد.
محسن نوکاریزی، علی اکبری، رضا رستمی، علی مقیمی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: افراد تحت تأثیر عوامل مختلف، از شیوهها و روشهای گوناگون برای کسب اطلاعات بهره میجویند و رفتارهای اطلاعیابی متفاوتی را از خود بروز میدهند. این رفتارها در قالب الگوها و مدلهای اطلاعیابی از طرف صاحبنظران علم اطلاعات در چند دهه اخیر، مطرحشده است که میتوانند در حوزههای مختلفی مورداستفاده قرار گیرند. یکی از این حوزهها که تقریباً تمامی افراد بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با آن درگیر هستند، حوزه درمان و پزشکی است.
روش پژوهش: این مقاله با روش شبهآزمایشی به واکاوی رفتار اطلاعیابی درمانگران حوزه سلامت روان در فراگرد تشخیص و درمان اختلالات روانی بر پایه مدل فراگرد جستوجوی اطلاعات کولثاو پرداخته است. جامعه این پژوهش را روانشناسان و روانپزشکان با بیش از دو سال سابقه درمان تشکیل میدهند. نمونه انتخابی از این گروه نیز شامل 30 نفر از درمانگرانی است که بهروش نمونهگیری ساده در جریان یک مسابقه با عنوان درمانگر برتر از طریق فراخوان عمومی وارد شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که توالی حرکت درمانگران مطابق نظر کولثاو بوده و آنها حرکتی تکرارشونده را در فرایند تشخیص و درمان انجام میدهند اما میزان حضور درمانگران (زمان سپریشده) در مراحل مختلف با مدل مدنظر کولثاو متفاوت است. همچنین یافتهها نشان داد متغیرهایی مانند سابقه درمان، رشته تحصیلی، و جنسیت میتواند در رفتار اطلاعیابی درمانگران اثرگذار باشند. از طرفی وجود رابطه بین رفتار اطلاعیابی درمانگران و متغیرهایی مانند سواد اطلاعاتی، اضطراب حالت و صفت، دانش تخصصی و ارزیابی درمانگران از خود، معنادار ارزیابی شد.
نتیجهگیری: رفتار اطلاعاتی که یک متخصص درمان در فراگرد درمانی خود انجام میدهد، را میتوان با توجه به مدل کولثاو تحلیل کرد.
ناهید امیری، دکتر نصرت ریاحی نیا، دکتر شعله ارسطوپور، دکتر محسن حاجی زین العابدینی، دکتر داریوش علیمحمدی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تحلیل موجودیتها و ویژگیهای الگوی مرجع کتابخانهای(ال.آر.ام.) ایفلا برای منابع موسیقایی سنتی ایران(نمونه موردی تصنیف مرغ سحر) است.
روش پژوهش: این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی و برحسب روش تحلیل محتواست. در این پژوهش کلیه موجودیتهای الگوی ال.آر.ام. ایفلا و ویژگیهای مربوط به آنها از سیاهه وارسی مربوط به گزارش نهایی ایفلا ویرایش آگوست سال 2017 استخراج و با کمک سیاهه انطباق موجودیتهای اف.آر.بی.آر. با موجودیتهای ال.آر.ام برای نمونه موسیقی تبیین شد. هر دو سیاهه که به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفت استاندارد بوده و روایی آن پیشتر سنجیده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل50 اجرای مختلف تصنیف مرغ سحر است.
یافتهها: یازده موجودیت الگوی ال.آر.ام. و 37 ویژگی مربوط به این موجودیتها برای یک نمونه موسیقی سنتی ایران مورد تحلیل قرار گرفت. کلیه این ویژگیها به جز ویژگی مقیاس جغرافیایی موجودیت بیان که مربوط به منابع جغرافیایی است برای منابع موسیقایی سنتی ایرانی قابل استفاده است.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش به عنوان گام اولیه در بررسی امکانات این الگو برای سازماندهی منابع موسیقایی سنتی ایران، برای شناسایی موجودیتها و ویژگیهای ال.آر.ام. در آثار موسیقایی سنتی ایران قابل استفاده بوده و برای متخصصان سازماندهی اطلاعات و طراحان نظامهای بازیابی اطلاعات موسیقایی در مواجهه با منابع موسیقایی نیز کاربردی است.
سید مهدی نارمنجی، نصرت ریاحی نیا، محسن نوکاریزی، محمد زره ساز،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رفتار اشتراک گذاری اطلاعات دانشجویان در شبکه های اجتماعی مجازی با رویکرد کیفی است.
روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی است که با رویکرد کیفی به روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاههای زیر پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در استان خراسان جنوبی بود که حداقل شش ماه تجربه استفاده از یکی از شبکه های اجتماعی مجازی تلگرام، اینستاگرام یا واتساپ را داشته اند. در این پژوهش از روش نمونهگیری غیراحتمالاتی (غیرتصادفی) و از نوع نمونهگیری گلوله برفی استفاده، و در مجموع با 17 نفر مصاحبه انجام شد. روش اجرای مصاحبه مورد استفاده از نوع نیمه ساختاریافته بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین اشتراک گذاری اطلاعات توسط دانشجویان به ترتیب در شبکه های اجتماعی مجازی تلگرام و اینستاگرام صورت گرفته بود. برای انگیزه های اشتراک گذاری اطلاعات در شبکه های اجتماعی مجازی توسط دانشجویان 18 کد اولیه به دست آمد که این کدهای اولیه در قالب هفت مقوله فرعی و دو مقوله اصلی (انگیزه های شخصی و انگیزه های اجتماعی) دسته بندی شدند. در مجموع کدهای اولیه هر دو مقوله اصلی بالاترین فراوانی مربوط به مقوله «سرگرمی و وقت گذرانی» بود. برای انواع اطلاعات به اشتراک گذاشته شده در شبکه های اجتماعی مجازی توسط دانشجویان، 24 کد اولیه به دست آمد که این کدهای اولیه در قالب هشت مقوله فرعی و دو مقوله اصلی (اطلاعات آگاهی رسان و اطلاعات سرگرم کننده) دسته بندی شدند. در مجموع «اطلاعات ادبی-هنری» و «اطلاعات علمی-آموزشی» بیشترین نوع اطلاعات به اشتراک گذاشته شده توسط دانشجویان در این شبکه ها بودند.
نتیجه گیری: اشتراکگذاری اطلاعات در این شبکه ها حتی با هدف سرگرمی و وقت گذرانی میتواند منجر به دسترسی کاربران به اطلاعات با ارزشی در این شبکه ها شود. از اینرو در صورت برنامه ریزی صحیح میتوان از این بستر مناسب که در حال حاضر با کمترین هزینه ممکن در اختیار اقشار مختلف جامعه به ویژه دانشجویان قرار دارد بهترین شکل ممکن به ویژه در محیط های آموزشی بهره جست.
افشین محسن، داریوش جمشیدی، علیرضا روستا،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
هدف: تحقیق حاضر به تبیین نقش ارزش ویژه برند در افزایش سهم بازار، مبتنی بر رفتار اطلاعیابی و نیازهای اطلاعاتی در مراکز تجاری کیش میپردازد.
روش: روش تحقیق از نوع کاربردی و از لحاظ رویکرد، اکتشافی- تبیینی و شیوه انجام تحقیق نیز به صورت کیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان برندسازی و علم دانش شناسی اقتصادی بوده که به روش گلوله برفی هدفمند تعداد 14 تن به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شد. در این تحقیق برای تجزیهوتحلیل اطلاعات مربوط به مصاحبه نیمه ساختار یافته، از روش تحلیل محتوا مبتنی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، بر اساس نظریه داده بنیاد استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد، استراتژیهای بازاریابی از طریق 5 عنصر محصول، قیمت، مکان، ترویج، مدیریت فرایند؛ عوامل مدیریتی از طریق دو مؤلفه رهبری و مدیریت منابع انسانی موجب ارزشافزوده برند مراکز تجاری کیش شده؛ و ارزشافزوده ایجاد شده نیز موجب مزیت رقابتی میگردد. همچنین، قابلیتهای محیطی شامل زیرساخت، فنّاوری، ویژگیهای محیط، امنیت و تفریح و سرگرمی به عنوان شرایط زمینه و عوامل بیرونی شامل عوامل سیاسی- اقتصادی و رفتار اطلاعیابی و نیازهای اطلاعاتی از طریق اطلاعات مربوط به مشتری و اطلاعات مربوط به بازار به عنوان شرایط مداخلهگر بر مزیت رقابتی مراکز تجاری کیش تأثیر گذاشته و در نهایت موجب افزایش سهم بازار یا به عبارتی توسعه مشتریان و بهبود عملکرد مالی این مراکز میگردد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد، افزایش سهم بازار پروسه پیچیدهای بوده و به شدت تحت تأثیر ارزشافزوده برند که خود متأثر از استراتژیهای بازاریابی و عوامل مدیریتی است، قرار دارد. علاوه بر این، برای این که مراکز تجاری کیش بتوانند به صورت یک برند شناخته شوند باید پیرامون مشتریان و بازار اطلاعات لازم و کافی را جمعآوری نماید.