وحیده زینالی، مهتاب سادات مهدوی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتار اطلاعیابی مشارکتی یکی از حوزههای مورد مطالعه در رفتارهای اطلاعاتی است که به شدت تحت تأثیر عوامل بافتی قرار دارد. به همین دلیل در جوامع و ساختارهای مختلف میتوان شاهد بروز این نوع از رفتار اطلاعیابی به شکلی جدید و متفاوت بود. پژوهش حاضر به بررسی عوامل انگیزاننده و بازدارنده رفتار اطلاعیابی مشارکتی در دستیاران تخصص و فوقتخصص پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی میپردازد.
روش: این پژوهش بهصورت کیفی با روش گراندد تئوری و از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شده است. در این پژوهش 20 دستیار تخصص و فوقتخصص پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، بر اساس نمونهگیری هدفمند مورد مصاحبه رودرو با پرسشهای باز قرار گرفتند.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که عوامل محدودیت زمانی، نداشتن تخصص کافی، پیچیدگی نیاز اطلاعاتی، عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی و پراکندگی منابع اطلاعاتی باعث بروز رفتار اطلاعیابی مشارکتی در بافت مورد مطالعه میشوند. از طرفی پنج دسته مانع اعم از موانع فنی و تکنولوژیکی، موانع فردی، موانع کارگروهی، موانع مربوط به ساختار آموزشی و موانع فرهنگی نیز بهعنوان عوامل بازدارنده رفتار اطلاعیابی مشارکتی شناسایی شدند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد محدودیت زمانی، قویترین عامل انگیزاننده رفتار اطلاعیابی مشارکتی در دستیاران تخصص و فوقتخصص پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. پس از آن به ترتیب عوامل پیچیدگی نیاز اطلاعاتی، نداشتن تخصص کافی، پراکندگی منابع اطلاعاتی و عدم دسترسی به منبع اطلاعاتی بهعنوان انگیزه بروز رفتار اطلاعیابی مشارکتی شناسایی شدهاند. و ضعیفترین عامل انگیزاننده نیز عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی میباشد. از طرفی عوامل بازدارندهی شناسایی شده در این پژوهش نیز جای تأمل داشته و نیازمند بررسی جهت رفع معضلات موجود و اعتلای فعالیتهای مشارکتی در بافت مورد مطالعه میباشد.
نیوشا باقری، مرجان کیان، مسعود گرامی پور، وقار علی عظیمی، یوسف مهدوی نسب،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: کلاسهای مجازی، مدارس مجازی، مدارس هوشمند و دانشگاه مجازی، و بهطورکلی آموزش الکترونیکی، از ظرفیتها و قابلیتهای قابل اتکا برای توسعه مهارتهای تحصیلی محسوب میشود. هدف این مطالعه ارزشیابی برنامه آموزش الکترونیکی دانشگاه خوارزمی با استفاده از مدل مفهومی هلام است.
روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی، پیمایشی است. همچنین برای جمعآوری دادهها از روش کمی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی بود. حجم نمونه تعداد 536 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی و روش نمونهگیری، تصادفی طبقهبندیشده بود. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محققساخته استانداردشده استفاده شد. در واقع، ساختار اصلی پرسشنامه همان پرسشنامه مبتنیبر مدل HELAM بهعلاوه عامل «رضایت کلی» است که از متون تخصصی و ادبیات پژوهش مربوطه برای اصلاح و ترجمه آن کمک گرفته شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای آماری مختلف ازجمله t تکمتغیره و تحلیل واریانس یکطرفه در نرمافزار SPSS و از تحلیل عاملی تأییدی در نرمافزار R استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که وضعیت برنامه آموزش الکترونیکی دانشگاه خوارزمی با استفاده از مدل مفهومی هلام و هر 7 بعد آن (نگرش دانشجویی، نگرش اساتید، کیفیت سیستم، کیفیت محتوا، کیفیت خدمات، مسائل حمایتی و رضایت کلی)، با بیش از 99% اطمینان مقداری فراتر از میانگین جامعه دارد. علاوهبراین، بعد مسائل حمایتی تفاوت معناداری با دیگر ابعاد دارد، سپس کیفیت محتوا و کیفیت خدمات نزدیک به یکدیگر و دورتر از سایر زیرمقیاسها هستند، و نهایتاً ابعاد کیفیت سیستم، نگرش اساتید، رضایت کلی و نگرش دانشجویی نیز دارای پایینترین میانگین رتبه هستند.
نتیجه گیری: مدیران و کارشناسان مرکز فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه خوارزمی باید اقداماتی را درجهت بهبود ابعاد کیفیت سیستم، نگرش اساتید، رضایت کلی و نگرش دانشجویی انجام دهند تا عملکرد آنها نیز بهموازات مسائل حمایتی ارتقا یابد.