131 نتیجه برای اطلاعات
سمانه شادمانفر، فاطمه فهیم نیا، عبدالرضا نوروزی چاکلی، جواد تقی زاده نائینی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر توسعه چارچوب مفهومی مدیریت شهرت شخصی در شبکههای اجتماعی است. این تحقیق از منظر علم اطلاعات انجامشده است و به پژوهشهای پیشین در زمینه ایجاد و مدیریت شهرت از طریق رفتارهای استنادی، بهویژه در حوزه علمسنجی، توجه دارد. در این پژوهش به پرسش اساسی زیر پاسخ داده میشود که کاربران شبکههای اجتماعی چگونه با استفاده از اطلاعات آنلاین شهرت شخصی خود را مدیریت میکنند و در انتها مشخص خواهد شد کاربران برای ایجاد و مدیریت شهرت شخصی خود تا چه حد رفتارهای استنادی محققان را در ایجاد و مدیریت شهرت علمی تکرار میکنند.
روش: در پژوهش حاضر با بهکارگیری رویکرد کیفی یک فرایند چندمرحلهای برای جمعآوری دادهها اجرا شد. دادهها از طریق جمعآوری یادداشتهای روزانه و انجام مصاحبههای نیمه ساختاریافته با سی نفر از کاربران شبکههای اجتماعی که دارای مشاغل حرفهای و مدیریتی بودند انجام شد. یافتههای حاصل از بررسی یادداشتها و مصاحبهها با روش تحلیل مضمون استخراج و تحلیل شد. 6 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی در دو بخش ایجاد هویت و مدیریت شهرت به دست آمد.
نتایج: یافتهها نشان میدهند که نمایش شخصیتهای مختلف بهطور آنلاین به ارائه (و نه ایجاد) هویت آنلاین کاربران کمک میکند، رفتارهای اشتراکگذاری اطلاعات برای ایجاد و مدیریت شهرت با توجه به پلتفرم شبکههای اجتماعی متفاوت است و مدیریت ارتباطات آنلاین و سانسور برای حفاظت از شهرت اهمیت دارد. حفظ شهرت حرفهای برای کاربران از شهرت خصوصی مهمتر است. کاربران از «مدیریت مرز» بین زندگی حرفهای و خصوصی در زمینههای آنلاین آگاه هستند و تأثیر آن را بر مدیریت شهرت شخصی درک میکنند.
نتیجهگیری: این پژوهش شباهتهای بین رفتارهای استنادی و رفتارهای اطلاعاتی در شبکههای اجتماعی در رابطه با شهرت شخصی را آشکار میسازد. بهطورکلی یافتههای تحقیق نشان میدهد کاربران شبکههای اجتماعی در محیطهای آنلاین رفتارهای استنادی محققان را تکرار میکنند حتی اگر این کار بهصورت ناخواسته انجام شود. نتایج پژوهش بینشهای ژرفتری را در زمینه نقش اطلاعات آنلاین در مدیریت شهرت شخصی فراهم کرده و به توسعه نظریهها در زمینه رفتارهای اطلاعاتی کمک خواهد کرد.
ابوالقاسم کریمی، علیرضا روستا، مجید احمدی، سعید دانیالی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: عملکرد سازمانی یکی از پیش شرطهای مهم در راستای تحقق انعطافپذیری و نوآوری اطلاعاتی است و سازمانهای مبتنی بر یادگیری که در آنها خلق دانش و نوآوریهای اطلاعاتی جدید، صورت میگیرد، موجب توسعه و رشد خود میشوند. بر این اساس در مطالعه حاضر به تبیین اثرگذاری توانایی یادگیری اطلاعاتی بازار و ظرفیتهای نوآورانه مشترک بر عملکرد سازمان با رویکرد اطلاعاتی پرداخته میشود.
روش پژوهش: روش تحقیق از جهت هدف، کاربردی و بر طبق شیوه گردآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران عالی و میانی شرکتهای عضو پارک فناوری پردیس در شهر تهران در سال 1403 است. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و 400 پرسشنامه به روش نمونهگیری در دسترس توزیع و تعداد 387 پرسشنامه در 50 شرکت جمعآوری گردیده است. پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته که به میزان 0.805 بوده است. دادهها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری و توسط نرمافزار Smart-PLS تجزیهوتحلیل شدند.
یافته ها: یافتهها حاکی از آن است که توانایی یادگیری اطلاعاتی بازار بر توانایی یادگیری داخلی (0.945) و توانایی یادگیری رابطهای (0.875) نقش ایفا میکند و توانایی یادگیری داخلی (0.220) و توانایی یادگیری رابطهای (662/0) بر نوآوری اداری اثرگذار بوده است. همچنین، نوآوری اداری بر عملکرد سازمان (0.488) اثرگذار بوده است، و ظرفیتهای نوآورانه مشترک بر نوآوری خدمات (0.904) تاثیر معنیداری دارد. در نهایت، نوآوری خدمات بر عملکرد سازمان (0.590) نقش داشته است.
نتایج: بنابراین در این پژوهش توانایی یادگیری اطلاعاتی بازار بر توانایی یادگیری داخلی با آماره (10.166) بیشترین تاثیر و توانایی یادگیری داخلی بر نوآوری اداری با آماره (1.987) کمترین تاثیر را داشته است.
عبدالامیر مبهوت، محمدرضا فرهادپور، ابراهیم حسینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر نشت اطلاعات سازمانی به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی در فرودگاه بین المللی اهواز بود.
روش پژوهش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی-اکتشافی است. در این پژوهش از نظرات 15 نفر از کارکنان خبره فرودگاه بین المللی اهواز به عنوان نمونه با بکارگیری روش گلوله برفی استفاده شد. فرایند اجرایی پژوهش شامل دو گام اصلی بود. در گام اول مجموعه عوامل مؤثر بر نشت اطلاعات سازمانی از متون مرتبط استخراج شد؛ سپس طی دو مرحله با اعمال نظرات خبرگان اتفاق حاصل شد. در گام دوم تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار اکسپرت چویس انجام شد و جداول و نمودارهای مربوطه ترسیم گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج 5 عامل اصلی و 21 زیرعامل موثر بر نشت اطلاعات سازمانی شناسایی شدند. وزن دهی و اولویت بندی شاخص ها نشان داد که عوامل فردی عمدی (0.277) در رتبه اول، عوامل فردی غیرعمدی (0.235) در رتبه دوم، عوامل سازمانی (0.188) در رتبه سوم، عوامل زیرساختی (0.167) در رتبه چهارم و عوامل محیطی(0.133) در رتبه پنجم جای گرفتند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که نشت اطلاعات پدیدهای پیچیده است که عوامل مختلف فردی، سازمانی، زیرساختی و محیطی در رخداد آن دخیل اند. با این حال، رتبه اول و دوم ابعاد عمدی و غیرعمدی نشت اطلاعات توسط افراد از یکسو بیانگر پیچیدگی پدیده نشت اطلاعات و از سوی دیگر نیازمند بازبینی در استراتژی های مرتبط با مدیریت منابع انسانی در فرودگاه بین المللی اهواز است.
شهناز خادمی زاده، فاطمه رفیعی نسب، ناتاراجان راداکریشنان،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف: یکی از انواع اطلاعاتی که همواره مورد توجه عامه مردم بوده، اطلاعات مرتبط به سلامت است که مستقیماً بر کیفیت زندگی آنها اثر میگذارد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی رفتار جستوجوی اطلاعات سلامت بر روی مراجعین شبکههای بهداشت و درمان شهر اهواز است.
روشپژوهش: پژوهش حاضر یک پژوهش تجربی است که با استقاده از روش (مداخله پیش آزمون و پس آزمون) انجام گرفته است. جامعه پژوهش شامل 40 نفر از مراجعین مرکز درمانی اهواز بود که میانگین نمره رفتار جستوجوی اطلاعات سلامت آنها یک نمره کمتر از میانگین بود. از این تعداد 20 نفر برای بهعنوان گروه کنترل با استفاده از روش تصادفی بلوکی تشکیل شدند. همچنین جهت انجام آزمون مداخله دو گروه بیست نفره بهعنوان گروه شاهد و آزمون به روش تصادفی سازی بلوکی شکل گرفت. مداخله آموزشی در قالب یک کارگاه آموزشی آنلاین 4 ساعته برگزار شده است. پروتکل مورد استفاده برای آموزش آنلاین در بستر شبکههای اجتماعی نیز پروتکل SDI (بوشان 2006، جویانی و همکاران 2022)، بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که توسط گروههای مورد آزمون در بازههای زمانی یک ماهه تکمیل و به پژوهشگران ارسال شد.
یافتهها: برای اثر مداخله آموزشی بر تغییرات نمره جستوجوی اطلاعات سلامت آنلاین در سطح (P>0/05) تفاوت معنیداری وجو نداشت و برای گروه کنترل میانگین نمره عدم قطعیت با گذشت زمان افزایش یافت. یافتههای اثر مداخله آموزشی بر تغییرات نمره عدم قطعیت در سطح (0/001>P) دارای تفاوت معنیداری بود. همچنین نتایج تغییرات نمره سایبرکندریا در هریک از زمآنهای مورد در زمان قبل از مداخله (p>0/076) و سه ماه بعد از مداخله (p>0/025) دارای تفاوت معنیدار بود.
نتیجهگیری: آموزش رفتار اطلاعاتی سلامت گامی رو به جلو در افزایش خودکارآمدی تصمیم گیری افراد جامعه و بیماران است و اگر با سایر تلاشها برای ترویج بهداشت و مراقبت ترکیب شود، میتواند به بهبود نتایج سلامت کمک کند.
افشین حمدیپور، هاشم عطاپور، نگین کژایی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتار اطلاعیابی از جنبههای مختلفی رفتار انسان تأثیر میپذیرد. هدف از پژوهش حاضر، شناخت ویژگیهای شخصیتی مؤثر بر رفتار اطلاعیابی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی است که به روش توصیفی- پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز (2826N=) بود، که 338 نفر با روش طبقهای تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. به منظور تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار و رگرسیون خطی چندگانه) استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که تمام پنج بُعد ویژگیهای شخصیتی (برونگرایی، وظیفهشناسی، سازگاری، استقبال از تجربه و روانرنجوری) بر رفتار اطلاعیابی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز تأثیر معنیداری دارند؛ بهطوریکه برونگرایی، وظیفهشناسی، سازگاری و استقبال از تجربه تأثیر مثبت و روانرنجوری تأثیر منفی بر رفتار اطلاعیابی آنها دارد. یافتههای رگرسیون خطی چندگانه نیز نشان داد از بین متغیرهای مستقل، متغیرهای برونگرایی، وظیفهشناسی، سازگاری، استقبال از تجربه و روانرنجوری پیشبینهای معنیداری در رفتار اطلاعیابی هستند که در مجموع 6/25 درصد از تغییرات مربوط به متغیر وابسته را تبیین میکنند. در بین 5 متغیر مستقل، سهم متغیر وظیفهشناسی با ضریب بتای 0/220بیش از سایر متغیرها بوده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر، تأثیر پنج ویژگی مهم شخصیت را در رفتار اطلاعیابی تایید کرد. انتظار میرود کتابداران و متخصصان اطلاعات در بررسی رفتار اطلاعیابی ابعاد مختلف ویژگیهای شخصیتی را مدنظر قرار دهند و به این نکته توجه نمایند که آگاهی از ویژگیهای شخصیتی، آنها را در ارائه خدمات اطلاعاتی مؤثر به دانشجویان یاری خواهد کرد.
مژگان عروجی، نجلا حریری، فهیمه باب الحوائجی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: نظر به پژوهشهایی که درباره سواد مدیریت دادههای پژوهشی انجام گرفته است، هدف این پژوهش، تعیین میزان مولفهها و شاخصهای سواد مدیریت دادههای پژوهشی اعضای هیئت علمی رشتههای علوم انسانی و اجتماعی دانشگاههای دولتی ایران (وابسته به وزارت علوم) و ارائه الگوی مناسب با آن است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر با رویکرد کمی و روش پیمایشی و با هدف تأیید و اعتباریابی ابزار ساخته شده با استفاده از مدل پیشنهادی پژوهش انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 360 نفر از اعضای هیئت علمی گروه علوم انسانی و اجتماعی دانشگاههای دولتی کشور که از طریق روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند، پرسشنامه تکمیل و برای تحلیل دادهها از روش آماری توصیفی (میانگین، انحراف معیار، جدول توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی اکتشافی) و نرم افزارهای SPSS و Smart Pls استفاده شده است.
یافتهها: حاکی از آن است که شش عامل ذینفعان، خدمات، سیاست، انواع سواد، چرخه حیات داده و مسائل مالی روی هم رفته 60 درصد از واریانس کل متغیرها را تبیین میکنند. همچنین بالاترین میزان میانگین مربوط به عامل ذینفعان با میانگین 4/09 و انحراف معیار 0/57 است و پس از آن به ترتیب عامل خدمات، سیاست، چرخه حیات داده، انواع سواد و مسائل مالی در رتبههای بعدی قرار گرفتند.
نتیجهگیری: رابطه مولفهها و شاخصهای سواد مدیریت دادههای پژوهشی از دیدگاه اعضای هیئت علمی رشتههای علوم انسانی و اجتماعی دانشگاههای دولتی ایران نشان دهنده اهمیت بالای هر یک از این مولفهها در ارتقاء کیفیت و کارآمدی پژوهشها است و تأثیر مثبتی در سواد مدیریت دادههای پژوهشی دارد. تلاش برای شناخت فرآیندها و زیرساختهای مرتبط با مدیریت دادههای پژوهشی به افراد جهت دستیابی به نتایج تحقیقات بهتر و گستردهتر ارزشمند است.
یزدان شیرمحمدی، فاطمه صفا،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1403 )
چکیده
هدف: توسعه مقصدهای گردشگری تا حد زیادی به عملکرد و فعالیت استارت آپ های گردشگری بستگی دارد. شناخت عوامل مؤثر بر موفقیت استارت آپ های گردشگری میتواند بهعنوان مسئلهای مهم در این حوزه تلقی شود. بنابراین این مطالعه باهدف بررسی اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد استارت آپ های گردشگری شهر تهران از طریق تلفیق دانش و آموزش، نوآوری باز، مدیریت دانش و استراتژی بازاریابی انجام گرفت.
روش پژوهش: جامعه آماری تحقیق مدیران و کارکنان استارت آپ های گردشگری شهر تهران هست که با استفاده روش نمونهگیری در دسترس تعداد 280 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد بود که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و روایی آن از طریق روایی محتوا و روایی سازه مورد تائید قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی و نرمافزار SmartPLS استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که فناوری اطلاعات و ارتباطات اثر معناداری بر مدیریت دانش، تلفیق دانش خارجی و نوآوری بازدارد. تلفیق دانش خارجی اثر معناداری بر مدیریت دانش دارد اما تأثیر نوآوری باز بر مدیریت دانش مورد تائید قرار نگرفت. همچنین مدیریت دانش و نوآوری خدمات اثر معناداری بر عملکرد استارت آپ های گردشگری شهر تهران دارد و تأثیر نوآوری خدمات بر عملکرد استارت آپ های گردشگری مورد تائید قرار گرفت. اما استراتژی بازاریابی ارتباط معناداری با عملکرد استارت آپ های گردشگری ندارد.
نتیجهگیری: درنهایت نتایج نشان داد که استراتژی بازاریابی نقش تعدیل گری در ارتباط بین نوآوری خدمات و عملکرد استارت آپ های گردشگری شهر تهران دارد.
الهام عسکریان کاخ، سمیه سادات آخشیک، عبدالحسین فرج پهلو، رضا رجبعلی بگلو،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1403 )
چکیده
هدف: هدف مطالعه، واکاوی وضعیت فقر اطلاعاتی بهورزهای شهر تهران بود. پرسش اصلی پژوهش بررسی وضعیت فقر اطلاعاتی آنها بر اساس مؤلفههای نظریه فقر اطلاعاتی چتمن بود.
روش: روش این مطالعه پیمایشی، شامل شناسایی و تحلیل مؤلفههای فقر اطلاعاتی بود. جامعه آماری شامل 154 بهورز بود. نمونهگیری با روش تصادفی طبقهبندیشده، و گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه محققساخته انجام شد.
یافتهها: میان مؤلفههای فقر اطلاعاتی، مؤلفه «فریب» با بالاترین میانگین، نشاندهنده تلاش بهورزها برای نمایش واقعیتی نادرست بود. «پنهانکاری» یعنی عدم افشای اطلاعات، در رتبه دوم و پسازآن «ربط موقعیتی» قرار داشت که بیانگر گزینش اطلاعات توسط بهورزها بود. «خطرگریزی» با پایینترین میانگین، نشان از واهمه بهورزها از پیامدهای اطلاعیابی داشت.
نتیجه گیری: بیشترین بهورزها در گروه فریبکار قرار گرفتند. گروه دوم متعلق به افرادی بود که سودمندی اطلاعات را با موقعیت خود سنجیدهاند. دسته سوم به گروه پنهانکار اختصاص داشت درحالیکه کمترین تعداد در گروه خطرگریز قرار داشتند. قرارگیری برخی بهورزها در دودسته، به همپوشانی برخی از مؤلفهها اشاره داشت، بنابراین افراد بهسادگی در یک الگوی خاص قرار نمیگیرند و ممکن است در شرایط مختلف بهطور متفاوتی عمل کنند. همچنین، مؤثرترین عامل بر فریبکاری، کاهش خطر جستوجوی اطلاعات و بیاعتمادی بود. ارزشمندی اطلاعات و استفاده از اطلاعات خودیها در ربط موقعیتی تأثیر به سزایی داشت. مقابله با کمبود مهارتهای پردازش اطلاعات و بیاعتمادی انگیزه اصلی پنهانکاری بود. عوامل تأثیرگذار بر خطرگریزی، نامرتبط دانستن اطلاعات و حفظ حریم خصوصی بود. بنابراین نیاز به ایجاد فرهنگی از شفافیت و اعتماد، دسترسی به اطلاعات مرتبط و زیرساختهای آموزشی احساس میشود
مهدیه میرزابیگی، ریحانه بحری،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش انعطافپذیری شناختی و گشودگی به تجربه در پیشبینی سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1401-1402 است.
روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی، جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه شیراز در حدود 17000، نمونه پژوهش از طریق محاسبه فرمول کوکران، 375 نفر و روش نمونهگیری، در دسترس بود. ابزار پژوهش، سه پرسشنامه شامل پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ (1999)، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی ساختهشده توسط دنیس و وندروال در سال 2010 و پرسشنامه سواد اطلاعاتی که با استفاده از پرسشنامههای پژوهش سِنگ و همکاران (2020)، پینتو و همکاران (2020) و لی و همکاران (2020) و براساس چارچوب سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی (2016) تهیهشده، بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و رگرسیون گامبهگام در نرمافزار اسپیاساس استفاده شد.
یافتههای پژوهش: یافتهها نشان داد، در آزمون رگرسیون خطی، انعطافپذیری شناختی، ۳۶٫۸ درصد و گشودگی به تجربه، ۴۹٫۶ درصد از واریانس سواد اطلاعاتی را تبیین کرد. در آزمون رگرسیون به روش گامبهگام، در گام اول، مؤلفه گشودگی به تجربه بهتنهایی میزان ۵۰٫۹ درصد و در گام دوم، متغیر گشودگی به تجربه در حدود ۴۳٫۱ درصد واریانس سطح سواد اطلاعاتی و سپس، انعطافپذیری شناختی ۱۹٫۵ درصد واریانس سطح سواد اطلاعاتی را تبیین کرد ( 000/0 p=). همچنین، درمجموع دو متغیرِ گشودگی به تجربه و انعطافپذیری شناختی ۶۲٫۶ درصد واریانس سواد اطلاعاتی را تبیین کردند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد، متغیر گشودگی به تجربه (به میزان بیشتر) و انعطافپذیری شناختی توانستند پیشبینیکننده میزان سواد اطلاعاتی آزمودنیها باشند؛ بنابراین، نتایج پژوهش میتواند، سبب آگاهی پژوهشگران از ویژگیهای شناختی تأثیرگذار بر سواد اطلاعاتی و همینطور، اندیشیدن راهحلهایی برای کمک به دانشجویان برای ارتقای سواد اطلاعاتی آنان و کمک به مشکلات احتمالی مرتبط با کمبود سواد اطلاعاتیشان شود.
رحمان معرفت، محمود سنگری،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی روشهای اعتباریابی منابع در بین دانشجویان علوم ورزشی دانشگاه بیرجند اجرا شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر، با روش گراندد تئوری و با رویکرد کیفی انجام گرفته است. جامعۀ آماری پژوهش شامل دانشجویان علوم ورزشی دانشگاه بیرجند و شامل67 نفر بودند. گردآوری دادهها با کمک مصاحبۀ نیمهساختاریافته انجام شد. فرآیند انجام مصاحبهها تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه پیدا کرد. از مصاحبه شانزدهم تا بیستم دادههای بدست آمده تکراری بود بر همین اساس پژوهشگران اقدام به توقف گردآوری دادهها نمودند. تحلیل همزمان دادههای گردآوری شده با استفاده از کدگذاری با کمک نرم افزار مکس کیودا نسخه 2020 انجام شد. برای تعیین اعتبار پژوهش از روش بررسی بهوسیله اعضاء استفاده شد که برای این منظور بعد از کدگذاری اولیه، کدها و مقولهها برای دستکم 10 نفر از مصاحبهشوندگان ارسال شد و مورد تأیید آنها قرار گرفت. در پژوهش حاضر، رهیافت ساختگرایانه در گراندد تئوری مبنای کار قرار گرفته است، بنابراین مدل پارادایمی ارائه نشد.
یافتههای پژوهش: در کدگذاری محوری دادهها، در مجموع شش چالش اصلی مرتبط با اعتباریابی دانشجویان علوم ورزشی حاضر در مصاحبهها همچون عدم آشنایی با بررسی تخلفات پژوهشی، عدم آشنایی با سرقت علمی، عدم آشنایی با نرمافزارهای سرقت علمی و غیره بدست آمد. همچنین 15 کد محوری مرتبط با پرسش دوم پژوهش، چگونگی اعتباریابی دانشجویان علوم ورزشی بدست آمد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آموزش شیوه اعتباریابی منابع به دانشجویان علوم ورزشی حاضر در پژوهش احساس میشود و آموزش آنان میتواند چالشهای اعتباریابی منابع را در بین دانشجویان کمتر نماید و شیوه اعتباریابی منابع آنان را بهبود بخشد.
رضا ناصری جهرمی، مهدی محمدی، مرضیه عبدالوهابی، سولماز خادمی، مجید کوثری، صدیقه شادی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: این پژوهش رویکرد سنتز پژوهی به مفهوم سواد اطلاعاتی انتقادی بود.
روششناسی: این پژوهش از نوع روش کیفی با استفاده از رویکرد پنج مرحلهای تفسیری-انتقادی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش متمرکز بر منابع دست اول نزدیک به زمینه پژوهش حاضر بود. معیار انتخاب مطالعات مورد بررسی همسویی و همراستایی با هدف، عنوان و متغیرهای پژوهش حاضر است ودر همین راستا جستو جوی منابع با توجه به سئوال پژوهش و بر اساس دانش کسب شده از مرور پیشینه نظری صورت گرفت که واژگان کلیدی وارد شده در موتورها و پایگاههای جستو جوگر علمی مانند وب آف ساینس، گوگل اسکولار، ساینس دایرکت، الزیویر، اسکوپوس عبارت بودند از: رویکرد سنتزپژوهی، سواد رسانهای، سواد انتقادی، سواد اطلاعاتی_انتقادی و اخبار اطلاعاتی. پـس از آن که دادههـای گردآوری شده به نقطه اشباع رسید و نیازی تا جایی که انتخاب مطالعات دیگر نیازی نبود، فرایند بررسی و تفسیر آغاز گرفت. یافتههای به دستآمده از تحلیل و ترکیب گزارشهای پژوهشی عوامل مرتبط با سواد اطلاعاتی انتقادی در سه مضمون اصلی «علمسنجی سواد اطلاعاتی»، «همبستگی سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی» و «سواد اطلاعاتی رسانهای» دستهبندی نمود.
نتیجه: درواقع یک شناخت، آگاهی، مهارت لازم با چارچوب استاندارد از سواد اطلاعاتی و انتقادی به صورت مستقل می تواند زیرساخت و بنیان مناسبی را برای تعامل سواد اطلاعاتی و سواد انتقادی فراهم آورد که سبب ایجاد تعادل و تعامل بین ظرفیت و توانائی های کنجکاوی, خلاقیت و قضاوت در افراد خواهد شد.