زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی اعضای هیئت علمی گروههای آموزشی علم اطلاعات و دانششناسی و کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی ایران با کاربرد مدل جونز است.
روش: این پژوهش بر اساس هدف در زمرهی تحقیقات کاربردی، و از نظر نحوهی گردآوری دادهها و ماهیت از نوع توصیفی و تحلیلی است. جامعهی پژوهش شامل تمامی اعضای هیئت علمی علم اطلاعات و دانششناسی و کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی در دانشگاههای دولتی ایران میباشد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای است که روایی آن با نظر اساتید متخصص تأیید، و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ به میزان 81/0 سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار آماری SPSS انجام شده است.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که میانگین فعالیتهای یافتن و دوبارهیابی 0101/4، ذخیرهسازی 0783/4، سازماندهی 2424/3، نگهداشت 8106/2، امنیت 1162/3، ارزشیابی و ارزشگذاری 7803/3، تدبیر و مفهومسازی 9192/3 و میانگین کلی مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی برابر با 5659/3 میباشد. به لحاظ جنسیت و وابستگی سازمانی تفاوت معنیداری در وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی مشاهده نمیشود، اما به لحاظ درجهی علمی و سن تفاوت معنیداری میان اعضای هیئت علمی وجود دارد. این تفاوتها میان درجهی علمی دانشیار و استاد، و گروه سنی 36-45 سال و 56 سال به بالا میباشد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که اعضای هیئت علمی در گروه سنی 46-55 سال و نیز درجهی دانشیار بهترین عملکرد را داشتهاند. همچنین اعضای هیئت علمی گروههای کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی به میزان بیشتری فعالیتهای مدیریت اطلاعات شخصی را بهکار گرفتهاند و کیفیت مدیریت اطلاعات شخصی زنان بهتر از مردان بوده است. اعضای هیئت علمی به خوبی اقدام به بازیابی و ذخیرهسازی اطلاعات میکنند، اما این اطلاعات را به خوبی نگهداری نمیکنند و تمهیدات امنیتی مناسبی را برایشان فراهم نمیکنند. در کل وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی اعضای هیئت علمی در سطح نسبتاً مطلوبی گزارش میشود.
زمینه و هدف: فرایند مدیریت اطلاعات شخصی متشکل از چهار فعالیت فراهمآوری، سازماندهی، نگهداری و بازیابی است. انجام این فرآیند با توجه به محدودیتهای انسانی و گسترش فضای اطلاعاتی به امری طاقتفرسا تبدیل شده است. استفاده از فناوری و ابزارهای مرتبط با مدیریت اطلاعات شخصی، میتواند این چالش را تسهیل نماید.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار مدیریت اطلاعات شخصی و فعالیتهای چهارگانه آن در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند و مبتنی بر محیط رقومی انجام شده است.
روش: روش انجام پژوهش پیمایشی و جامعه آماری کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 93-1392 بود. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهطور کلی رفتار مدیریت اطلاعات شخصی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند کمتر از حد مطلوب است و بین رفتار مدیریت اطلاعات شخصی در حوزههای مختلف تحصیلی، همچنین در بین دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین ابزار مورد استفاده برای نگهداری مجموعه شخصی رایانه، پرکاربردترین روش سازماندهی اطلاعات شخصی بر اساس نوع محتوا و متداولترین روش بازیابی از مجموعه اطلاعات شخصی بازیابی بر اساس یادداشتهایی توضیحی بود.
اصالت/ ارزش: حیطه مدیریت اطلاعات شخصی، حیطه پژوهشی نسبتاً جدیدی است که تاکنون در ایران پژوهشهای بسیار اندکی در این رابطه صورت گرفته است. پژوهشهای انجام شده در ایران کمتر رفتار مدیریت اطلاعات شخصی را بررسی کردهاند و بیشتر ابزارها و عوامل تأثیرگذار بر مدیریت اطلاعات شخصی را مورد توجه قرار دادهاند.
زمینه و هدف: این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل ویژگیهای ساختاری و ظاهری و فعالیتهای موردانتظار از یک وبسایت خدماتی- ترویجی بر اساس دیدگاههای صاحبنظران حوزه کشاورزی و علوم وابسته و مدیران سایتها و وبلاگهای فعال در این حوزه در ایران انجام شده است.
روش: تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی و جامعه آماری صاحبنظران حوزه کشاورزی و علوم وابسته و مدیران سایتها و وبلاگهای فعال در این حوزه بودند که 310 نفر از آنان با شیوه نمونهگیری طبقهای تصادفی با انتساب انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که برای تعیین روایی آن از نظرات کارشناسان استفاده شد. پایایی آن نیز با ضریب آلفایکرونباخ 88/0 مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS انجام شد.
یافتهها: نتایج تحلیل عاملی دیدگاههای صاحبنظران در زمینه ویژگیهای ساختاری و ظاهری یک وبسایت خدماتی- ترویجی کشاورزی به ترتیب به استخراج شش عامل کاربرمحوری و تعامل، در دسترس بودن و شفافیت محتوا، قابلیت تغییر ساختار با توجه به نیاز مخاطب، روزآمدی و صحت محتوا، منحصر به فرد بودن محتوا و جامعیت محتوا و در زمینه خدمات و فعالیتهای مورد انتظار از یک وبسایت خدماتی- ترویجی کشاورزی به استخراج شش عامل ارائه تسهیلات بانکی و خدمات تعاملی، ارائه خدمات جامع و تخصصی (محتوایی و مشاورهای)، بازاریابی برخط و معرفی کشاورزان و روستاهای نمونه، ارائه خدمات ترویجی و اطلاعرسانی، ایجاد شبکه اجتماعی و ارائه الگوهای موفق و رسیدگی به امور کشاورزان منجر شد.
نتیجهگیری: بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات یکی از پدیدههای کارساز در اجرای نقشها و خدمات ترویج میباشد که منجر به ظهور ترویج مجازی گردیده است. کاربرد این فناوری در ترویج کشاورزی میتواند علاوه بر پاسخگویی به تقاضاهای روزافزون ذینفعان، پتانسیلها و فرصتهای نوینی را برای ارتقای ظرفیتهای خدماترسانی به وجود آورده و موجبات توسعه ترویج کشاورزی را در فضای جدید فراهم آورد.
زمینه و هدف: تاکید بر مهارتهای اطلاعاتی ویژگی مشترک دو مفهوم سواد اطلاعاتی و سواد سلامت است، این مهم نشان دهنده نوعی ارتباط بین سواد سلامت و سواد اطلاعاتی است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و سواد سلامت در میان کل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد است.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی با رویکرد توصیفی-همبستگی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل میدهد (8500 نفر) که به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای 368 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای بررسی وضعیت سواد سلامت دانشجویان از پرسشنامه استاندارد سواد سلامت (منتظری و دیگران، 1393) شامل ابعاد دسترسی، مهارت خواندن، فهم، ارزیابی، تصمیم گیری و به کارگیری اطلاعات سلامت بهره گرفته شد. برای سنجش سواد اطلاعاتی نیز از پرسشنامه محقق ساخته شامل ابعاد: تشخیص نیاز اطلاعاتی، مکانیابی اطلاعات، سازماندهی اطلاعات، و ارزیابی اطلاعات، استفاده شد. روایی ابزارها از طریق مشورت با صاحبنظران و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ (با ضریب 863/0 برای پرسشنامه سواد سلامت و 912/0 برای پرسشنامه سواد اطلاعاتی) تأیید گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد، 25 درصد دانشجویان سواد سلامت ناکافی، 31/38 درصد سواد سلامت مرزی، و 69/36 درصد سواد سلامت کافی دارند. سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان نیز بالاتر از سطح متوسط به دست آمد. همچنین یافتهها نشان داد، بین میزان سواد اطلاعاتی و سواد سلامت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و سواد اطلاعاتی حدود 40 درصد از تغییرات سواد سلامت را تبیین میکند. بررسی نحوه کسب اطلاعات مربوط به سلامت در جامعه مورد بررسی نیز نشان داد، بیشتر دانشجویان اطلاعات مربوط به سلامت را از طریق اینترنت و تعامل با دوستان به دست میآورند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه سواد اطلاعاتی بر مهارتهای اطلاعاتی از کسب اطلاعات تا ارزیابی و استفاده از اطلاعات تاکید دارد، توسعه مهارتهای سواد اطلاعاتی در دانشجویان میتواند زمینه افزایش سواد سلامت آنها را نیز فراهم سازد. بر این اساس، کتابخانهها میتوانند با آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی به کاربران، به ارتقاء سواد سلامت دانشجویان کمک نمایند. در مقاله حاضر به تعدادی از مهمترین برنامههایی که کتابخانهها میتوانند در راستای توسعه سواد اطلاعاتی و سواد سلامت انجام دهند، اشاره شده است
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی فرایند اطلاعیابی و چگونگی اولویتدهی و استفادهی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از منابع اطلاعاتی و شناسایی نقش برخی ویژگیهای جمعیتشناختی دانشجویان در فرایند اطلاعیابی و استفاده از منابع اطلاعاتی است.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که به روش پیمایشی و با بررسی رفتار اطلاعیابی 298 نفر که به روش
نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گرداوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته است که پس از تعیین روایی و پایایی آن، به صورت حضوری میان دانشجویان توزیع و سپس گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی و استنباطی با کمک نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که دانشجویان به ترتیب از منابع الکترونیکی، چاپی، و انسانی برای "رفع نیازهای اطلاعاتی" و برای "روزآمدسازی اطلاعات" خود بهره میبرند، اگرچه دانشجویان برای رفع نیازهای اطلاعاتی خود از میان منابع انسانی ابتدا با متخصصان مشورت میکنند، ولی برای روزآمدسازی اطلاعات خود، ابتدا به همکلاسیها و دوستان خود مراجعه میکنند. دانشجویان به طور متوسط هفتهای 11/25 ساعت از اینترنت استفاده میکنند. اکثر افراد مورد بررسی معتقدند که فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در کاهش مراجعه آنان به کتابخانه نقش داشته است. آنان از کتابداران در مرحلهی نخست برای جایابی کتابها یا اسناد و جستوجوی اطلاعات کمک میطلبند. دانشجویان در فرایند اطلاعیابی با مشکلاتی مانند پراکندگی اطلاعات در مکانهای بسیار مختلف، گران بودن تهیه منابع اطلاعاتی، و موجود نبودن آخرین اطلاعات مواجه هستند.
نتیجهگیری: علیرغم تأثیر فناوریهای جدید بر میزان مراجعه حضوری دانشجویان به کتابخانههای دانشگاهی، تمام انواع منابع اطلاعاتی همچنان مورد استفادهی دانشجویان است. تنوع اهداف جستوجوی اطلاعات عاملی در تعیین نوع منبع اطلاعاتی است و دانشجویان با مدنظر قرار دادن نوع نیاز و شرایطی که در آن قرار دارند، نوع منبع اطلاعاتی را مشخص کرده و از آن استفاده مینمایند.
زمینه و هدف: در هر حوزۀ مطالعاتی، تعاریف اولیه سنگ بنای سایر مطالعات را میسازند و به آنها جهت میدهند. مقالۀ حاضر نیز قصد دارد با تحلیل مفهومی تعاریف و دستهبندیهای انجام شده از حوزۀ «اخلاق اطلاعات»، ضمن شناسایی نقاط عزیمت تعاریف، تعریف جدیدی از این مفهوم ارائه کند تا بتواند پایهای برای مطالعات آتی باشد.
روش: روش پژوهش حاضر کتابخانهای یا سندی است و از رویکرد تحلیل مفهومی برای بررسی استفاده شده است. بر این اساس، کلیۀ متون نظری حوزۀ اخلاق اطلاعات در پایگاههای مقالات فارسی و انگلیسی شناسایی شد و پس از گردآوری حدود 1390 مقاله، به جستوجوی تعاریف و دستهبندیهای انجام شده و تحلیل نقاط عزیمت و پیشفرضهای آن اهتمام گردید و 20 نویسنده که به تعریف منسجم از اخلاق اطلاعات پرداخته بودند شناسایی و آثار آنها به دقت مطالعه گردید. سپس با یک دید نظری - جامعهشناختی، با تکیه بر آراء ژاک دریدا و پیر بوردیو، تعریف و دستهبندی جدیدی از حوزۀ اخلاق اطلاعات ارائه شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که 20 تعریف و دستهبندی اصیل از مفهوم «اخلاق اطلاعات» صورت گرفته است که عموماً از فنآوری اطلاعات و ارتباطات، و علم اطلاعات (کتابداری و اطلاعرسانی) عزیمت کردهاند؛ هر چند تعاریفی با رویکردهای حقوقی، مارکسی، اسلامی، و اجتماعی نیز وجود داشته است. دو مفهوم «جایگاه» و «دسترسی» در همۀ تعاریف، مفاهیم کلیدی بودند به طوری که هر تعریف با توجه به موضع تئوریک مؤلف به تعریف پرداخته بود و دوم اینکه کنترل دسترسی، مفهومی کلیدی در تعاریف بود. با جستجوی نظریات سعی شد که این دو مفهوم بر پایۀ نظریات موجود در قالب تعریفی جدید مفهومسازی گردد. پس از جستجو در نظریات، مفهوم دریدائی «پرسش از پرسشها» و مفهوم بوردیوئی «جایگاه» متناسب تشخیص داده شد. برای مفهوم کلیدی دسترسی نیز بر اساس آراء فوکس (1393) سعی شد یک دستهبندی اجتماعی بر اساس تولید و مصرف اطلاعات ارائه شود؛ طوری که بتوان مفهوم دسترسی را در آن جای داد. بنابراین، افراد بر پایۀ تولید و مصرف اطلاعات به گروههای مصرفکنندۀ اطلاعات، مصرفکنندۀ تولیدگر، تولیدکنندۀ اطلاعات و حاکمان تقسیم شدند. بر این اساس، مسائل سرقت اطلاعات و امنیت اطلاعات بیشتر جزو مسائل اخلاقی مورد توجه تولیدکنندگان اطلاعات و حاکمان است؛ مسائل حریم خصوصی، حقوق مالکیت فکری و سرقت علمی بیشتر مطالبۀ اخلاقی مصرفکنندگان تولیدگر و تولیدکنندگان اطلاعات است و مسائل آزادی دسترسی به اطلاعات و سانسور و کنترل محتوا دغدغههای اخلاقی مصرفکنندگان اطلاعات و سپس مصرفکنندگان تولیدگر به حساب میآید.
اصالت/ارزش: اصالت مقالۀ حاضر در تلاش برای بررسی جامع تعاریف و ارائۀ رویکردی جدید در تعریف اخلاق اطلاعات است. با استفاده از تعریف حاضر میتوان تحلیل کرد که هر پرسش و مطالبه دربارۀ اخلاق اطلاعات از چه جایگاهی برخاسته و آن جایگاه، چه پیشفرضهایی را در اتخاذ موضع اخلاقی با خود به همراه خواهد آورد.
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، بررسی نقش شبکههای اجتماعی مجازی در تبادلات علمی کتابداران سازمانهای دولتی شهر تهران بوده است.
روش: این پژوهش به روش پیمایشی تحلیلی صورت گرفت که اطلاعات بهدستآمده از طریق نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفته است. و جامعه آماری پژوهش شامل کتابداران 13 کتابخانه مرکزی دانشگاههای دولتی شهر تهران است. فن گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است. نمونه آماری شامل 245 کتابدار بود. از میان 245 پرسشنامه، 220 پرسشنامه عودت داده شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و برای معناداری تفاوتها از آمار استنباطی (آزمون تی و تحلیل واریانس) استفاده شد.
یافتهها: یافتههای منتج از پژوهش نشان داد که کمتر از 20% کتابداران، آموزش را در پیشبرد کاری خود مؤثر میدانند. همچنین بهطور میانگین 3% کتابداران راغب به انتقال اطلاعات به همکاران خود میباشند. 5/35% از کتابداران با امکانات و خدمات شبکههای اجتماعی آشنایی دارند. ضریب همبستگی چندگانه 067/0 نشان از همبستگی ضعیف بین متغیر مستقل و وابسته (استفاده از شبکه و ارتقا دانش کتابداران) دارد. ضریب تعیین در این آزمون 004/0 میباشد که نشان از نقش کمتر متغیر "استفاده از شبکه" در تعیین واریانس متغیر ارتقای دانش دارد. ضریب همبستگی چندگانه 09/0 نشاندهنده همبستگی ضعیف بین متغیر مستقل و وابسته (استفاده از شبکههای اجتماعی، ارتقا شغلی کتابداران) میدهد. ضریب تعیین در این آزمون 008/0 میباشد که نشان از نقش کمتر متغیر استفاده از شبکه در تعیین واریانس متغیر وابسته یعنی ارتباط و همکاری دارد.
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان میدهد کتابداران کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی شهر تهران کمتر از شبکههای اجتماعی به صورت کاربردی استفاده میکنند و استفاده از شبکههای اجتماعی باعث ارتقا علمی و ارتقا شغلی کتابداران نمیشود. به عبارتی استفاده از شبکههای اجتماعی تأثیری در ارتقا علمی و شغلی کتابداران ندارد
زمینه و هدف: افزایش کاربردپذیری سامانههای اطلاعاتی درگرو توجه به نیاز اطلاعاتی کاربران آن است. تعیین نیاز اطلاعاتی کاربران و توجه به خواست آنان در مراحل مختلف ایجاد و توسعه سامانه منجر به افزایش کاربران سامانه اطلاعاتی خواهد شد. یکی از سامانههای اطلاعاتی مهم در عرصه پژوهش و فناوری در کشور، سامانههای اطلاعاتی تحقیقاتی جاری یا کریسها هستند. کریس بهصورت یکپارچه دسترسی پژوهشگران را به اطلاعات پژوهش و فناوری در سطح سازمان یا کشور فراهم مینماید. دو جزء مهم هر کریس مدل دادهای و ابزارهای مدیریت اطلاعات پژوهشی هستند. مدل دادهای استاندارد پیشنهاد شده برای کریسها قالب تبادلی استاندارد برای اطلاعات پژوهشی در اروپا یا به اختصار سریف است. هدف اصلی پژوهش حاضر منطبق نمودن مدل دادهای سریف بر طبق نیازهای اطلاعاتی پژوهشگران داخلی است.
روش: در پژوهش حاضر بهصورت نظاممند به مرور منابع اطلاعاتی موجود در زمینه نیاز اطلاعاتی پژوهشگران پرداخته شده است. مرور نظاممند در این پژوهش طی شش مرحله صورت گرفته است و تعداد 160 مدرک منحصربهفرد شامل 110 پایاننامه و 46 مقاله و چهار طرح پژوهشی مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور یکدستی در فرایند جمعآوری دادهها کاربرگه استانداردی طراحی و اطلاعات هر منبع در آن یادداشت گردید. سپس اطلاعات حاصل بهصورت یکپارچه در یک فایل اکسل وارد شد.
یافتهها: تحلیل منابع اطلاعاتی در دو بخش تحلیل کلی یا کتابسنجی و تحلیل محتوایی استخراج گردید. نتایج تحلیل در بخش کتابسنجی به نوعی تایید کننده نتایج پژوهشهای گذشته در کشور در این زمینه است. در قسمت تحلیل محتوایی در این پژوهش، نیازهای اطلاعاتی پژوهشگران ایرانی در قالب انواع وظایف و همچنین منابع مورد استفاده آنان بیان شده است و در نهایت این یافتهها در قالب انواع موجودیتها و عناصر فرادادهای مدل دادهای سریف، مدل دادهای استاندارد برای سامانههای اطلاعاتی تحقیقاتی، ارائه شده است.
نتیجهگیری: به طور کلی میتوان گفت پژوهشگران داخل کشور نیازمند اطلاعات خروجیهای پژوهش در قالب منابع اطلاعات رسمی مانند کتاب، مجله، مقاله هستند و به روز بودن دادههای سامانه اطلاعاتی تحقیقاتی جاری برای آنان اهمیت بسیاری دارد
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی سبک اِسناد هیجانهای کاربران در بازیابی اطلاعات بر اساس نظریه انتساب هیجانهای واینر صورت گرفته است.
روش پژوهش: روش مورد استفاده، پیمایشی و از نظر نوع پژوهشی کاربردی محسوب میشود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی ارشد رشتههای علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) تشکیل میدادند که نمونهای هدفمند شامل 72 نفر انتخاب گردید. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه سبکهای ِاسنادی و دو پرسشنامهی محقق ساخته گردآوری گردید.
یافته های پژوهش: یافتههای پژوهش نشان داد که بیشتر کاربران، موفقیت و شکست خود در بازیابی اطلاعات را به علتهای درونی نسبت دادند. همچنین طبق نظریه واینر، آنان در هنگام موفقیت عامل تلاش و در هنگام شکست سه عاملِ عدم توانایی و تلاش ناکافی را به عنوان اصلیترین علت شکست خود ذکر نمودند. پژوهش نشان داد که افرادی که هیجانهای خود را به عوامل درونی نسبت میدهند، رضایت بیشتری از جستجوی خود دارند. از سوی دیگر مشخص شد که بین سبک کلی اسناد کاربران و سبک اِسناد آنان در بازیابی اطلاعات، رابطه معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: با تعیین سبک کلی اسناد کاربران در بازیابی اطلاعات میتوان ضمن شناسایی دلایل اسناد کاربران، تلاش نمود تا اسنادهای درست را تقویت و اسنادهای نادرست را از بین برد و به این وسیله زمینهی بازیابی بهتر اطلاعات را فراهم نمود.
زمینه و هدف: پژوهش حاضر به منظور شناسایی نیازهای اطلاعاتی بهداشتی و درمانی، آموزشی، مذهبی، اقتصادی، و فرهنگی زنان عشایر کوچنشین شهرستان کهگیلویه، نحوه استفاده از منابع اطلاعاتی، شناسایی مشکلات و موانع دسترسی و تعیین اولویت نیازهای اطلاعاتی آنان انجام گرفته است.
روش: پژوهش حاضر، از نوع پژوهشهای کاربردی است که به روش پیمایشی و با بهکارگیری ابزار پرسشنامه محقق ساخته به همراه مصاحبه شفاهی بین 235 نفر از زنان عشایر انجام گرفته است. دادههای گردآوری شده با استفاده از روشهای آماری توصیفی استفاده شد و داده ها با بهرهگیری از نرمافزار آماری SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بیش از 60 درصد جامعه آماری مورد بررسی دارای تحصیلات ابتدایی بودند. مهمترین نیاز اطلاعاتی زنان عشایر کوچنشین، نیازهای اطلاعاتی بهداشتی با 2/36 درصد، و مهمترین انگیزه آنها جهت دسترسی و جستجوی اطلاعات، رعایت نکات بهداشتی جهت کمک به خانواده برای ایجاد یک زندگی سالمتر با 2/56 درصد بود. از میان منابع اطلاعاتی رادیو بیش از منابع دیگر با 9/57 درصد مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که 2/53 درصد زنان عشایر کوچنشین از وجود کتابخانههای عمومی به عنوان یک مرکز اطلاعرسانی آشنایی بسیار کمی داشتند. پاسخگویان مهمترین موانع دسترسی خود به منابع اطلاعاتی را صعبالعبور بودن راههای ارتباطی، کمبود زیرساختهای ارتباطی و اطلاعاتی، عدم آشنایی با منابع اطلاعاتی، عدم دسترسی آسان به مراکز بهداشت و درمان، مراکز آموزشی، فرهنگی و خدماتی اعلام کردند.
نتیجه گیری: به نظر میرسد که زنان عشایر کوچ نشین در دسترسی به منابع اطلاعاتی و اطلاعات ضروری مخصوصاً در زمینه بهداشتی و آموزشی با مشکلات فراوانی رو به رو هستند و نیازمند توجه ویژه هستند.
زمینه و هدف: استفاده از تحلیل هم واژگانی این قابلیت را دارد که ساختار فکری دانش در یک حوزۀ پژوهشی را شناسایی کند و جنبههای پژوهشی زیرمجموعۀ آن را آشکار نماید. این پژوهش سعی دارد با استفاده از فن تحلیل هم واژگانی، ساختار فکری دانش در پژوهشهای رفتار اطلاعاتی را با استفاده از رویکردهای تحلیل شبکه و دیداریسازی علم مورد مطالعه قرار دهد.
روش: این پژوهش به روش کتابسنجی و تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شده است. جامعۀ پژوهش را تعداد 2146 رکوردی تشکیل میدهد که در حوزۀ رفتار اطلاعاتی در بازۀ زمانی 2006 تا 2014 در وبگاه علوم نمایه شده اند.
یافته ها: یافتهها نشان داد که از نظر فراوانی، کلیدواژۀ «بازیابی اطلاعات»، و از نظر هم رخدادی دو کلیدواژۀ «نیازهای اطلاعاتی-رفتار اطلاعاتی» بیشترین فراوانی را در پژوهشهای رفتار اطلاعاتی داشته اند. یافتههای مربوط به خوشه بندی سلسله مراتبی به روش «وارد» نیز منجر به شکل گیری یازده خوشه در این حوزه گردید که از مهمترین خوشهها میتوان به «مطالعات کاربران»، «رفتار اطلاعات سلامت»، و «شبکههای اجتماعی» اشاره نمود.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که تحلیل هم رخدادی واژگانی به خوبی میتواند ساختار علمی یک حوزه را نمایش داد. نتایج تحلیل نمودار راهبردی نشان داد که «رفتار اطلاعات سلامت»، «مطالعات کاربران»، «شبکههای اجتماعی»، و «ربط و بازیابی اطلاعات» جزو خوشههای بالغ و مرکزی به حساب میآیند و نقش محوری دارند. همچنین، چهار خوشۀ «منابع اطلاعاتی»، «جستجوی وبی»، «بازیابی اطلاعات»، و «مدیریت اطلاعات» جزو خوشههای در حال ظهور یا زوال میباشند. و در نهایت، گرچه خوشۀ «رابط کاربری و فناوری اطلاعات» در قسمت مرکزی بوده، لکن توسعه نیافته است. با توجه به فراوانی کلیدواژه ها از یک سو، و خوشههای به دست آمده از سوی دیگر، به نظر میرسد پژوهشهای رفتار اطلاعاتی ارتباط تنگاتنگی با پژوهشهای حوزۀ پزشکی و سلامت نیز دارد و به احتمال فراوان بسیاری از مطالعات رفتار اطلاعاتی بر روی جوامع پزشکی و سلامت انجام شده است.
زمینه و هدف: علیرغم ضرورت دسترسی و کسب اطلاعات برای تمامی افراد در هر جامعه ای، این اطلاعات در هر زمان، مکان و شرایطی در دسترس تمامی گروه ها بویژه گروه های خاص و محروم (بالاخص مهاجران و پناهندگان) قرار ندارد. این مطالعه با هدف شناسایی نیازهای اطلاعاتی و عوامل موثر بر اطلاع یابی مهاجران خارجی در ایران و ارائه راهکارهای پیشنهادی صورت گرفته است.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و به صورت ترکیبی همزمان (کمی و کیفی) انجام شده است. با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان، 384 نفر از مهاجران افغانستانی و عراقی که به صورت مجاز در 12 استان کشورمان زندگی می کنند، انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته میان آنها توزیع شده است. برای شناسایی راهکارهای مناسب جهت بهبود دسترسی مهاجران به اطلاعات، مصاحبه ای با 10 نفر از مدیران و سیاستگذاران حوزه های اطلاعات و مهاجرت صورت گرفته است تا پیشنهاداتی جهت بهبود دستیابی مهاجران به اطلاعات مورد نیازشان صورت پذیرد.
یافتهها: یافته های بدست آمده از مطالعه حاضر نشان داده است که نیازهای اطلاعاتی شغلی (02/4)، نیازهای اطلاعاتی دینی و مذهبی (71/3)، اطلاعات مربوط به مرزها و مکانهای مجاز و ممنوع (81/3) و نیز نیاز به اطلاعات در رابطه با بیماریها (05/4)، به عنوان مهمترین نیازهای اطلاعاتی مهاجران شناسایی شده اند. در تامین نیازهای اطلاعاتی مهاجران نیز رادیو و تلویزیون کشورهای افغانستان و عراق (84/3) و در بین مراکز تامین کننده اطلاعات، مراکز آموزشی (85/3) بیشترین نقش و تاثیر را داشته اند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داده است که مهاجران و اتباع افغانی و عراقی در کشورمان در دسترسی به اطلاعات، با مشکلات و معضلات گوناگونی مواجه بوده و عوامل بسیار تعیین کننده و تاثیرگذاری در دسترسی آنها به اطلاعات و نیز نیازهای اطلاعاتی آنها وجود دارد. بخش قابل توجهی از موانع و مشکلات پیش روی آنها را می توان با برنامه ریزی مناسب تر و قانونگذاری رفع نموده و ارائه دهندگان اطلاعات و خدمتگذاران در دستگاه های اجرایی مربوطه می توانند با تقویت نگاه نوع دوستی و عدم توجه به ملیت افراد، در این فرایند نقش تعیین کننده ای داشته باشند
زمینه و هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان علوم ارتباطات و علم اطلاعات و دانششناسی و تأثیر آنها بر قابلیتهای کارآفرینی دانشجویان است.
روش پژوهش: این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی و برحسب روش پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانششناسی و رشته علوم ارتباطات در مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی است. در این پژوهش بهمنظور گردآوری دادهها از دو روش بررسی اسناد و مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه استفادهشده است. ابتدا از روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای برای بررسی مبانی نظری سواد رسانه ای، سواد اطلاعاتی و کارآفرینی بهره برده شد. سپس با بررسی پیشینهها و بر اساس مدل پژوهش، پرسشنامه موردنظر ساخته شد و در بین جامعه آماری پخش گردید. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 917/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که سطح سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان در حد مطلوب و سطح ویژگیهای کارآفرینی در حد نسبتاً مطلوب قرار دارد.
نتیجه گیری: آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیر سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی رابطه معنادار مستقیم وجود دارد. تأثیر سواد اطلاعاتی بر قابلیتهای کارآفرینی تائید و تأثیر سواد رسانه ای بر قابلیتهای کارآفرینی رد شد.
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کمی و کیفی پژوهشهای کیفی انجام شده توسط پژوهشگران علم اطلاعات و دانش-شناسی شکل گرفته است.
روش پژوهش: برای حصول به هدف فوق پژوهشگران روش مرور نظامند را انتخاب نموده و 13 مجله فارسی رشته علم اطلاعات و دانش-شناسی را در بازۀ زمانی 1384-1394 مورد بررسی قرار دادند.
یافته ها: در مجموع 143 مقاله که در آنها از رویکردهای کیفی استفاده شده بود گزینش شد.نتایج نشان داد استفاده از رویکرد کیفی در علم اطلاعات و دانششناسی به لحاظ تعداد و تنوع رویکرد جایگاه چندان مطلوبی ندارد. نتایج همچنین نشان داد تحلیل محتوا و رویکرد آمیخته محبوترین روشهای کیفی در بین پژوهشگران علم اطلاعات و دانششناسی هستند. از میان نشریات مورد بررسی دو نشریه تحقیقات اطلاع رسانی و کتابخانههای دانشگاهی و کتابداری و اطلاعرسانی بیشترین سهم را در انتشارات پژوهشهای کیفی علم اطلاعات و دانششناسی داشتند. در حالی که این پژوهشگران به منظور گردآوری دادههای خود از سیاهۀ وارسی و مطالعه اسنادی بیشترین بهره را بردهاند.
نتیجه گیری: سنت پژوهش کیفی با آنکه در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران علم اطلاعات و دانششناسی قرار گرفته اما همچنان فاصله چندی با نقطه مطلوب دارد و بیشترین تمرکز بر رویکردهای کمی است، چنانچه این امر خود سبب شده تا بسیاری از رویکردهای کیفی در پژوهشهای علم اطلاعات و دانششناسی مورد استفاده قرار نگیرد
زمینه و هدف: بررسی رفتارهای اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و منابع اطلاعاتی الکترونیکی و همچنین استفاده آمان از موتورهای جستجو و پایگاههای اطلاعاتی مخصوصاً در برنامهریزیهای مالی و پژوهشی حائز اهمیت است. این پژوهش این رفتارها را باهدف ارائه الگوی متناسب بررسی میکند.
روش پژوهش: پژوهش با استفاده از دو روش کتابخانهای و پیمایشی بهوسیله پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. با نمونهگیری تصادفی بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاهها به روش خوشهای و طبقهای به 1149 دانشجوی تحصیلات تکمیلی پرسشنامه ارسال گردید. تعداد 837 پرسشنامه تکمیلشده عودت و مورد تحلیل قرار گرفت. در کنار آمار توصیفی از آزمون Tمستقل برای فهم تفاوت بین گروههای دوگانه و برای بررسی وجود همبستگی نیز از آزمون پیرسون استفاده شد.
یافته ها: بیش از 60 درصد دانشجویان از فرمولبندی جستجو استفاده نمیکنند یا به آزمونوخطا روی میآورند،کمتر از 40 درصد دانشجویان پایگاههای اطلاعاتی اشتراکی دانشگاه خود را ترجیح میدهند، در بین انواع منابع اطلاعاتی الکترونیکی، مقالات الکترونیکی، بیشترین طرفدار را در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دارد. انجام تکالیف، نوشتن مقاله، یادگیری مطالب تخصصی ازجمله مهترین هدف دستیابی به اطلاعات بوده است. طبق نظر 70 درصد دانشجویان درصورت عدم دستیابی به منابع اطلاعاتی الکترونیکی فعالیت پژوهشی آنها مختل خواهد شد. تنها 18 درصد دانشجویان حاضر به پرداخت در قبال دستیابی به منابع اطلاعاتی بودند و بیشتر دانشجویان گفتند که در صورت قطعی دسترسی به منابع اطلاعاتی الکترونیکی تلاش خواهند کرد به روشهای مختلف به آنها دسترسی داشته باشند.
نتیجه گیری: با توجه به جایگاه کشور بهعنوان یکی از قطبهای تولید علم دنیا که نزدیک 2 برابر سهم جمعیتی خود در تولید علم جهانی مشارکت دارد، با تأکید و تمرکز بر این توانمندی باید بسترسازیهای مناسبی برای ارتقای دسترسی به منابع اطلاعاتی و بهبود بهرهبرداری از آنها در راستای سیاستهای علمی از فناوری اطلاعات و ارتباط به گونه مؤثری در راستای چشماندازهای کلان ملی استفاده شود
زمینه و هدف: تسهیل در امکان نقض حقوق مالکیت فکری و استفادههای غیر مجاز از منابع دیجیتالی، یکی از مهمترین پیامدهای توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی نظیر اینترنت است. هدف این پژوهش، شناسایی وضعیت بهرهگیری از فناوری مدیریت حقوق دیجیتالی در سامانه مدیریت پایاننامههای پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران میباشد.
روش: پژوهش حاضر، از نوع کاربردی است و به روش مطالعه موردی، به بررسی سامانه مدیریت پایاننامههای پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران پرداخته است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش سیاهه وارسی است که توسط NSA INFOSEC IAM تهیه شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش در سه بخش بهدست آمدهاند. بخش اول، اطلاعات مورد نیاز برآورد و ارزیابی امنیت سامانه مدیریت پایاننامهها است، که به روش مشاهده و مصاحبه ساختار یافته نقاط قوت و ضعف درونی سازمان مشخص شده است. در بخش دوم جدول ماتریس OICM، ردههای اطلاعاتی در گردش کاری سازمان و اهمیت هر یک در مأموریت سازمان مشخص شد. در بخش سوم نیز تهدیدهایی که سازمان با آن مواجه است و میزان تأثیرشان بر مأموریت سازمان مشخص گردید.
نتیجه: نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران به لحاظ زیرساختهای امنیتی از وضعیت مطلوبی برخودار نیست و با تهدیدهایی نظیر دسترسی غیرمجاز، اشکال مدیریتی، عدم امکان پیگرد و ... مواجه است. لذا با توجه به رسالت سازمان در حفظ و نگهداری و اشاعه اطلاعات، نیازمند بهرهگیری از فناوریهایی نظیر مدیریت حقوق دیجیتال است.
زمینه و هدف: اینترنت امروزه بهعنوان یک منبع جذاب کسب اطلاعات سلامت در راستای مدیریت سلامت فردی شناختهشده است. با توجه به اهمیت این امر پژوهش حاضر به بررسی جایگاه اینترنت در رفتار اطلاعیابی سلامت در میان جوانان شهر شیراز پرداخته است.
روش: در این پژوهش پیمایشی، جامعه آماری جوانان کاربر اینترنت در شهر شیراز بودند که یک نمونه 400 نفری از میان آنها با روش خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها نیز پرسشنامه بود.
یافتهها: اکثریت پاسخگویان از اینترنت برای اطلاعیابی سلامت استفاده مینمودند. همچنین جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه و مهارت استفاده از اینترنت با جستجوی اطلاعات سلامت از طریق اینترنت رابطه معنیداری داشت. مهمترین اهداف جستجوی اطلاعات سلامت نیز درک یک مشکل پزشکی یا بیماری، فهم بهتر اطلاعاتی که پزشک ارائه نموده و خوددرمانی بوده است. نگرش کلی پاسخگویان نیز نسبت به اطلاعات سلامت بازیابی شده از طریق اینترنت مثبت بود.
نتیجهگیری: تقاضای بالایی برای استفاده از اطلاعات سلامت اینترنت برای مدیریت سلامت فردی در میان جوانان وجود دارد. بیشک دوراندیشی و برنامهریزی برای بهبود کیفیت اطلاعات سلامت وب، اهتمام در ایجاد پایگاههای اطلاعاتی معتبر در حوزه سلامت و آموزش همگانی جامعه برای ارزیابی کیفیت اطلاعات سلامت اینترنت میتواند نویدبخش توسعه بهداشت و سلامت فردی و بهتبع آن سلامت جامعه ما باشد.
زمینه و هدف: این مقاله درصدد است مفهوم فضای مشترک اطلاعاتی را با تبیین شرایط حاضر، تعریف مفهوم، ویژگیها و الگوهای فضای مشترک اطلاعاتی، بیان چند نمونه عملی، پیشنهادهایی برای تبدیل فضای کتابخانه به فضای مشترک اطلاعاتی، چالشهای ایجاد و پیادهسازی فضای مشترک اطلاعاتی را مورد واکاوی قرار دهد.
روش پژوهش: مقاله حاضر یک مقاله مروری و مفهومی است، بنابراین روش کتابخانهای انتخاب شد.
یافتهها: کتابخانههای دانشگاهی در طی دهههای گذشته تغییرات قابلتوجهی کردهاند. این تغییرات، مدیران را در امر برنامهریزی و پیشبینی امور کتابخانهها با مشکل و چالش مواجه ساخته است. به نظر میرسد ظهور مفهوم فضای مشترک اطلاعاتی، مفهومی برای سازگاری با شرایط متغیر امروز کتابخانههای دانشگاهی است. اصطلاح فضای مشترک اطلاعاتی مفهوم نسبتاً جدیدی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی است. فضای مشترک اطلاعاتی بهعنوان درگاهی توصیف میشوند که از طریق آن دانشجویان و اعضای هیئتعلمی به حجم وسیعی از منابع اطلاعاتی در جهان در یک مکان دسترسی مییابند، در محل کتابخانه منابع کمتری نگهداری میشود، دسترسی به خدمات فناوری و مرجع باهم ترکیب میشوند، بجای مالکیت اطلاعات تاکید بر دسترسی، مدیریت اطلاعات و هوشمندسازی خدمات است، مدیریت ارتباط با اعضا و استفادهکنندگان (خدمت محور) و یادگیری مشارکتی نقش محوری دارد.
نتیجه گیری: هیچکس نمیداند کتابخانه دانشگاهی آینده شبیه چه خواهد شد؟ ناگفته پیداست کتابخانههای آینده یک منبع اطلاعاتی متکامل با کارکنان آگاه و ماهر خواهد بود که دسترسی سریع و آزاد را به منابع اطلاعاتی الکترونیکی و دیجیتالی، انجام تحقیقات علمی در محیطی راحت و حمایتی را فراهم کرده و یادگیری مشارکتی را تشویق میکنند. فضای مشترک اطلاعاتی اولین گام در این مسیر است.
چکیده
زمینه و هدف: نظریه اجتماعی – شناختی که توسط یورلند و البرچتسن معرفی شده است، رسم متداول در دیدگاه شناختی سنتی را وارونه کردهاست. نظریه اجتماعی – شناختی کاربران اطلاعات را در تعلقاتشان به فرهنگهای مختلف، ساختارهای اجتماعی مختلف و حوزههای گوناگون دانش مد نظر قرار میدهد. از اینرو هدف مقاله، توضیح چگونگی کاربرد نظریه اجتماعی - شناختی در بازیابی اطلاعات میباشد.
روش: با مطالعه مبانی نظری و شناسایی مفاهیم، نظریه اجتماعی – شناختی، کاربرد آن در بازیابی اطلاعات تبیین شد. این پژوهش از بعد روش شناسی تحقیق، توصیفی تحلیلی، از منظر هدف، نظری و از منظر پارادایم، کیفی است.
یافتهها: این مطالعه نشان داد که نظریه اجتماعی – شناختی در بازیابی میتواند باعث سازماندهی شناختی و اجتماعی دانش و رده بندی موضوعی خاص شود. در هستیشناسیها در تبدیل اصطلاحنامه به هستیشناسی موثر است. در فرایند اطلاعیابی باعث در نظر گرفتن عوامل واسطهی در رفتار اطلاعیابی میشود. همچنین در ربط نیز در دخیل داشتن عاملهای غیر زبانی در درک معنی از قابلیتهای مناسبی برخوردار است.
نتیجهگیری: نتیجه این مطالعه نشان داد که دیگر نمیتوان فقط از طریق دیدگاه شناختی سنتی به بررسی مسائل مربوط به بازیابی اطلاعات، ربط و رفتار اطلاعیابی پرداخت و لازم است تا تمامی عوامل دخیل در نظریه اجتماعی – شناختی در مطالعات مربوط به این حوزهها مورد بررسی قرار گیرد.
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی مدل ارزیابی باورپذیری اطلاعات موجود در محیط وب به عنوان مدلی برخاسته از پیشینه پژوهش و تایید شده توسط خبرگان حوزههای مرتبط انجام شده است.
روش پژوهش: از لحاظ رویکرد پژوهش، روش آمیخته اکتشافی بکار برده شده است. در مرحله اول این پژوهش از روش فراترکیب استفاده شد که از جمله روشهای کیفی به شمار میرود. در مرحله دوم برای بررسی و اصلاح مدل مفهومی به دست آمده از روش پیمایشی یعنی نظرسنجی از خبرگان به روش دلفی استفاده شده است. جامعه آماری اول پژوهش کلیه آثار و نوشتارهای مربوط به مبانی و ابعاد باورپذیری اطلاعات شامل 90 اثر بر مبنای معیارهای معتبر از بین 560 اثر انتخاب و تحلیل شد. جامعه آماری دوم شامل خبرگان حوزه بازیابی اطلاعات وب در رشتههایی مانند علوم اطلاعات، ارتباطات و رایانه بودند که در نهایت 30 نفر در دور اول و 24 نفر در دور دوم دلفی شرکت داشتند.
یافته ها: با کاربرد مراحل هفتگانه فراترکیب، مدلی مفهومی در چهار لایه مفهومی، مقولهای و کدها و شاخصها به دست آمد. در هر یک از لایهها مفاهیم و موضوعهایی گنجانده شد که در نهایت 68 شاخص اصلی شناسایی شد. جهت اعتباریابی کیفی مدل به دست آمده، مطالعه دلفی در دو مرحله انجام و نظرات خبرگان در مدل اعمال شد. با توجه به مقادیر بالای ضریب توافقی کندال در حدود 65/0 و درصد توافقی بیشتر ابعاد مدل بالای 90 درصد، مدل مفهومی مورد تأیید خبرگان پژوهش قرار گرفت.
نتیجه گیری: مدل مفهومی به دست آمده از مراحل فراترکیب و دلفی به تأیید و توافق بالای خبرگان رسیده و میتواند به عنوان معیاری برای پژوهشهای آتی در جهت ساخت ابزاری برای انجام پژوهشهای مرتبط باشد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که ارزیابی باورپذیری، مفهومی با ابعاد و مؤلفههای گوناگون بوده و کاربران، طراحان و سیاستگذاران حوزه وب باید آنها را در طراحی و ارزیابی منابع وب مورد توجه قرار دهند.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction
Designed & Developed by : Yektaweb