یعقوب نوروزی، نیره جعفری فر، زهرا بیگلری،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اولویتبندی شاخصهای ارزیابی قابلیتهای دسترسپذیری محیط تعامل در سامانههای آموزش مجازی است.
روش پژوهش: در مرحله اول تحقیق، برای شناسایی شاخصهای ارزیابی از شاخصهای مندرج در ایزو ۹۲۴۱، سیاههای بومیسازی شده منطبق با سامانههای آموزش مجازی در داخل کشور تهیه شد. سپس با بهرهگیری از روش دلفی فازی و نظرات خبرگان از نظام آموزش عالی کشور، شاخصهای شناسایی شده، تعدیل و نهایی شدند. در مرحله بعد این شاخصها با استفاده از روش BWM از دیدگاه صاحبنظران حوزه دسترسپذیری سامانههای آموزشی و یادگیری الکترونیکی اولویتبندی و میزان اهمیت آنها مشخص شد.
نتایج: چارچوب نهایی شاخصهای ارزیابی قابلیتهای دسترسپذیری محیط تعامل (رابط کاربری) سامانههای آموزش مجازی در چهار شاخص کلی (رهنمودهای عمومی و ملزومات، ورودیها، خروجیها، خدمات پشتیبانی، کمک و مستندسازی آنلاین) و با ۲۴ زیرشاخص تدوین و اولویتبندی شد. بدین منظور از نرمافزار لینگو استفاده شد. بر اساس یافتههای پژوهش مؤلفه«سازگاری با فناوریهای دسترسپذیریساز» رتبه اول را در بین تمامی زیر شاخصها کسب کرد. مؤلفه «مستندسازی آنلاین» رتبه دوم و «تنظیم سطوح دسترسپذیری» رتبه سوم را کسب کردند. آخرین رتبه نیز (رتبه ۲۴) به «دوربین» تعلق گرفت.
نتیجهگیری: اتفاقنظری در مورد چارچوب استاندارد برای ارزیابی قابلیت دسترسپذیری سامانههای آموزش مجازی وجود ندارد. در بیان کلی باید گفت با مرور تحقیقات انجام شده در این حوزه، خلأ تحقیقاتی در زمینه عدم شناسایی همهجانبه و ارائه تصویر کلی و منسجم جهت ارزیابی دسترسپذیری محیط تعامل در سامانههای آموزش مجازی دیده شد و این نتیجه حاصل شد که برای بهبود استفاده از سامانههای آموزش مجازی، شناسایی و اولویتبندی عوامل مرتبط با ارزیابی قابلیت دسترسپذیری سامانههای آموزش مجازی ضروری است. از نوآوری مقاله حاضر، ارائه چارچوبی جامع برای شناسایی و اولویتبندی شاخصهای ارزیابی دسترسپذیری محیط تعاملی در سامانههای آموزش مجازی بهصورت بومی شده برای کشور است. سرعت اینترنت در ایران بالا نیست و روشنکردن دوربین در زمان برگزاری کلاسهای مجازی به علت حجم بالای اینترنتی که مصرف میکند باعث قطع اتصال و ارتباط فیمابین است. جامعه آماری پژوهش به این حقیقت واقف بودهاند، به همین خاطر باتوجهبه شرایط موجود کمترین وزن را به این شاخص اختصاص دادند.
محمد مهدی دوالی، سارا پوراحمدزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر پیادهسازی سیستم مدیریت اسناد الکترونیک و تأثیر آن بر رضایت اربابرجوع است.
روششناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی و با ماهیت کاربردی است و با توجه به اینکه شناسایی عوامل مؤثر بر پیادهسازی سیستم مدیریت اسناد الکترونیک بخشی از کار تحقیق بوده است لذا میتوان از نوع اکتشافی هم در نظر گرفت. نمونه آماری پژوهش برای پرسشنامه اول که برای اولویتبندی ابعاد و مؤلفهها و برای استفاده از تحلیل فرآیند سلسله مراتبی10 نفر از مدیران سازمان ثبتاحوال استان هرمزگان انتخاب شدند. برای تجزیهوتحلیل این بخش از نرمافزار اکس پرت چویس استفاده شد. پرسشنامه دوم بر اساس روش کمی و مقیاس پنج درجه لیکرت طراحی شد و در بین 384 نفر از اربابرجوعهایی که به ثبتاحوال استان هرمزگان مراجعه میکردند توزیع گردید. برای تجزیهوتحلیل این بخش نیز از نرمافزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. برای بررسی روایی پرسشنامه از روش روایی محتوایی و پایایی از معیار آلفای کرون باخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید. نتایج: بر اساس یافتههای این مطالعه 44 عامل شناسایی شدند که بر سیستم مدیریت اسناد الکترونیک مؤثر بودند که بر اساس روایی محتوا (cvr) تعداد 21 عامل مورد تائید نهایی قرار گرفت که این عوامل در چهار متغیر اصلی انتظار عملکرد، انتظار تلاش، نفوذ اجتماعی و شرایط تسهیلکننده طبقهبندی شدند. یافتههای مربوط به رتبهبندی معیارهای اصلی نشان میدهد انتظار عملکرد با وزن 380/0 رتبه اول را کسب نمود. سپس نفوذ اجتماعی با وزن 280/0 رتبه دوم، شرایط تسهیل با وزن 220/0 رتبه سوم و انتظار تلاش با وزن 120/0 رتبه چهارم را به خود اختصاص دادهاند و نهایتاً تأثیر 3 عامل انتظار عملکرد، نفوذ اجتماعی و شرایط تسهیلکننده بر رضایت اربابرجوع مورد تائید قرار گرفت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده از این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که با شناسایی عوامل مؤثر بر سیستم مدیریت اسناد الکترونیک خواهیم توانست زمینهسازی هر چهبهتر را برای پیادهسازی سیستم مدیریت اسناد الکترونیک در نظام اداری کشور فراهم ساخته و از این طریق گامی مؤثر در ایجاد رضایت اربابرجوع برداریم.
سهیلا شکوری یادگاری، میرزا حسن حسینی، سید موسی خادمی، لطف اله فروزنده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتار اطلاعیابی مصرف کننده در حوزه تجارت الکترونیک و خدمات مبتنی بر وب دارای ابعاد مختلف از جمله مولفههای روانشناسی، فرهنگی، اقتصادی، شخصیتی و ... است. از آنجایی که بازار تجارت الکترونیک دائما در حال رشد است، فرصت توسعه خوبی را برای کسب و کارها به وجود میآورد، از همین رو فرصتهای تجاری باید با مشخصهها و ویژگیهای رفتاری مصرف کننده بیشتر انطباق داده شود تا نیازهای مشتری را بهتر برآورده کنند و موفقیت تجاری را تسهیل کند. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی رفتار مصرف کننده در تجارت الکترونیکی با رویکرد اکتشافی انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نوع پژوهشهای توصیفی پیمایشی است که به شیوه آمیخته اکتشافی انجام پذیرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدل رفتار اطلاعیابی مصرف کننده در تجارت الکترونیک شامل: شرایط علی، مقولهها، بسترها، عوامل مداخلهگر، راهبردها و پیامدها است. همچنین در بخش کمی نیز نتایج تحقیق حاکی از تایید اکثر مولفه های بخش کیفی تحقیق توسط خبرگان بود.
نتیجهگیری: بررسی الگوها و مدلهای رفتاری مصرف کننده در تجارت الکترونیک برای موسسات ضروری است و در این راستا بایستی از نتایج مدل این تحقیق و سایر مدلهای ارائه شده در حوزه مورد مطالعه استفاده کرد تا زمینههای پیشبینی رفتار مصرف کننده ایجاد شود.
احمدرضا ورناصری، مریم عندلیب کندری، مریم قنبری خشنود، سجاد محمدیان،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی محتوای مقالات فصلنامه تعامل انسان و اطلاعات است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی مقالات علمی و پژوهشی منتشرشده در فصلنامه علمی - پژوهشی تعامل انسان و اطلاعات از بهار 93 تا زمستان 1401 در برمیگیرد. ابزار مورداستفاده سیاهه وارسـی محقق ساخته است. دادههای بهدستآمده با استفاده از نرمافزار اکسل مورد تجزیهوتحلیل قـرار گرفت. همچنین در تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی، نظیر دستهبندی دادهها برحسب توزیع و درصد فراوانی و نیز، رسم نمودار و جدول، استفادهشده است.
یافتهها: تعداد 242 مقاله در فصلنامه تعامل انسان و اطلاعات طی 9 دوره مقاله به چاپ رسیده است. جنسیت نویسندگان 53 درصد از آنها مرد و 47 درصد از آنها زن بودهاند، حوزه موضوعی مدیریت اطلاعات بیشترین و حوزه موضوعی سازماندهی کمترین تعداد مقالات را به خود اختصاص داده بودند. بیشترین افراد مشارکتکننده در نگارش مقالهها، استادیار (158) بودهاند. بیشترین مشارکت، توسط نویسندگان دانشگاه خوارزمی بوده است. مطابق با یافتههای پژوهش، جامعه آماری پژوهشهای دانشجویان، اساتید و دانشگاهیان بوده است. 78 درصد مقالههای چاپشده در فصلنامه تعامل انسان و اطلاعات، سطح گروهی است. رویکرد کمی با 51 درصد بیشترین پژوهشها را به خود اختصاص داد. بیشترین استراتژی روش پژوهشها، پژوهشهای توصیفی با 167 عنوان بالاترین درصد (69 درصد) است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای میتوان با افزایش سهم زنان در نگارش مقالات، گرایش و توجه به روشهای کیفی و آمیخته و با بالابردن امکان چاپ مقالات از دیگر موضوعات مرتبط، نشریه حاضر را توسعه داد.
زهرا پورپیر، محمد رضا کیانی، محمد علی رستمی نژاد، سید ابراهیم حسینی زارگز،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: کووید 19 یک بیماری تنفسی واگیردار است که مانند سایر بیماریهای واگیردار، سلامت افراد را تحتتأثیر قرار داده است. رسانه های اجتماعی بهعنوان یک منبع مهم برای کسب اطلاعات سلامت، سهم عمدهای را در زمینه رفع نیاز اطلاعاتی در مورد کووید 19 به خود اختصاص دادهاند. نقش رفتار اطلاعیابی سلامت افراد در مدیریت و کنترل بیماری حائز اهمیت است و در روند سلامت جامعه در آینده نیز تأثیرگذار است. بر همین اساس کشف رفتار اطلاع یابی سلامت دانشجویان دانشگاه بیرجند در رسانه های اجتماعی در طی همهگیری کووید 19 هدف اصلی پژوهش حاضر قرار گرفت.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه بیرجند در زمان انجام مطالعه بودند. نمونهگیری بر اساس نمونهگیری تصادفی طبقهبندی نسبتی انجام گرفت (370 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات صاحبنظران و متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی و علوم پزشکی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ سنجیده شد (0/897).
یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد دانشجویان بیشتر از موتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی خارجی و رسانه های خبری برای کسب اطلاعات در مورد کووید 19 تا منابع معتبری مانند وبسایت های رسمی تخصصی پزشکی استفاده می کردند. در این میان تلگرام و اینستاگرام بیشترین کاربرد را داشتند. آنان بیش از کسب اطلاعات در مورد روش های درمانی به اخبار مرتبط با کووید 19 و رفتارهای پیشگیرانه توجه داشتند. میزان پیامدهای منفی و مثبت کسب اطلاعات در مورد این بیماری بر روی دانشجویان کمتر از حد انتظار بود و در بین مؤلفههای رفتار اطلاع یابی، کمترین توجه را به اشتراکگذاری اطلاعات داشتند. در زمینه ابعاد مرتبط با کووید 19 بیشترین توجه آنها به بُعد آموزشی و کمترین توجه آنها به بُعد سیاسی بود.
نتیجهگیری: بر اساس بررسی های پژوهشگر مطالعه ای در زمینه رفتار اطلاع یابی سلامت به طور خاص در رسانه ها و شبکه های اجتماعی در دوران کووید 19 نیافت؛ بنابراین پژوهش از نظر روش شناسی، رویکرد موضوعی و پژوهشی و بافت موردمطالعه حداقل در سطح ملی بدیع است.
فاطمه سلمانی، محمدرضا کیانی، محمد اکبری بورنگ، لیلا طالب زاده شوشتری،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رسانههای اجتماعی و مباحث روانشناختی مرتبط با آن امروزه توجه روزافزونی را به خود جلب کردهاند و موضوع موردمطالعه بسیاری از پژوهشها در این حوزه قرارگرفتهاند. در این میان اینستاگرام به دلیل قابلیتهای فراوان و توجه ویژه جوانان به این پلتفرم در این پژوهش موردمطالعه قرار گرفت. بررسی نقش تصویر بدن دانشجویان در استفاده از اینستاگرام، هدف پژوهش حاضر بود.
روش: این پژوهش همبستگی با استفاده از پرسشنامههای «تصویر بدن» و «استفاده از اینستاگرام» در نمونهای به حجم 375 نفر از جامعه دانشجویان دانشگاه بیرجند به روش نمونهگیری تصادفی طبقاتی نسبتی انجام شد.
یافتههای پژوهش: دانشجویان بیش از حد متوسط از اینستاگرام استفاده میکردند و از تصویر بدن خود رضایت نسبی داشتند. یافتهها نشان داد هر چه نارضایتی ظاهری و تداخل عملکردی پاسخگویان (بهعنوان مؤلفههای تصویر بدن) بالاتر بود، میزان استفاده دانشجویان از اینستاگرام بیشتر بود.
نتیجهگیری: پژوهشهای قبلی نشان داده بودند که استفاده از اینستاگرام با طیف وسیعی از مسائل روانشناختی بهویژه در جوانان مرتبط است و این پژوهش نیز نشان داد که تصویر بدن کاربران با استفاده از اینستاگرام کاملاً ارتباط دارد. از بین دو مؤلفه تصویر بدن، تداخل عملکردی (تداخل اضطراب از ظاهر در عملکرد اجتماعی) پیشبینیکننده قویتری نسبت به نارضایتی ظاهری برای استفاده از اینستاگرام بود. به عبارتی مباحث اجتماعی در این میان از اهمیت بیشتری نسبت به مسائل فردی برخوردار بودند. نتایج این پژوهش میتواند برای مدیران و تصمیمگیران در زمینه رسانههای اجتماعی و تحلیلگران موضوعات مرتبط با جوانان بهویژه در ارتباط با رسانههای اجتماعی مبتنی بر تصویر و ویدئو مفید باشد.
ابراهیم خلیل عباسی، علیرضا بادله،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه سیستم مدیریت یادگیری یکی از ابزارهای کلیدی سیستمهای آموزشی دانشگاهها است که تعامل بین اساتید، دانشجویان، مدیران آموزشی و افرادی که وظیفه نگهداری سیستم را برعهده دارند را برقرار میسازد. با توجه به تنوع کاربران این سیستمهای تعاملی و نیازمندیهای مختلف آنها، شناسایی انتظارات کاربران از این سیستمها و در نظر گرفتن این انتظارات در طراحی و توسعه سیستمهای مدیریت یادگیری برای جلب رضایت کاربران و در نهایت موفقیت این سیستمها بسیار مهم است.
روش پژوهش: در این پژوهش، با روش مصاحبه با سؤالات از قبل طراحی شده با 12 نفر از اساتید مجرب دانشگاه فرهنگیان، انتظارات آنها از سیستمهای مدیریت یادگیری استخراج شد. انتظارات جمعآوریشده بر اساس روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوا با رویکرد مقولهبندی قیاسی تحلیل شد و سپس در قالب قابلیتهای کلی و مرتبط با واسط کاربری شناسایی شدند که در این مقاله گزارش میشوند.
یافتهها: بررسی و تحلیل جوابهای اساتید به سؤالات نشان میدهد که با توجه به آشنا نبودن آنها با سیستمهای مدیریت یادگیری، آنها انتظار دارند که سیستم با روشهای مختلف به آنها در فرآیند آموزش کمک نماید و در مواقع لازم آنها را در انجام فعالیتهای آموزشی یاری رساند. همچنین، واسط کاربری این سیستمها برای اساتید بسیار مهم است زیرا تعامل آنها با دانشجویان را فراهم میسازد. آنها انتظار دارند که واسط کاربری زیبا و لذتبخش بوده و یادگیری و استفاده از سیستم با کمترین تلاش فیزیکی و ذهنی قابل انجام باشد. اساتید انتظار دارند که بتوانند سیستم و بهویژه واسط کاربری آنها را برحسب نیاز خود تغییر داده و اضافه نمودن امکانات جدید با کمترین هزینه قابل انجام باشد.
نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که باوجود قابلیتهای خوب در سیستمهای مدیریت یادگیری و رضایت نسبی اساتید از آنها، نیاز است این سیستمها برحسب نیازهای کاربران انعطافپذیر بوده و به اساتید کنترل بیشتری در فرآیند آموزش ارائه نمایند. همچنین برقراری تعامل با دانشجویان و قابلیتهایی که مشارکت افراد در فرآیند آموزش را بهبود میدهند از مهمترین انتظارات اساتید از این سیستم مدیریت یادگیری هستند.
انیس افشون، سمیه احمدزاده، مهدی اعتباری،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف: هدف اصلی پژوهش نقش انسانانگارانه رباتهای گفتگو بر خلق ارزش مشترک از دیدگاه انگیزههای لذتجویانه و سودمندی گردشگران می باشد.
روش پژوهش: این پژوهش باهدف کاربردی و با ماهیت توصیفی- پیمایشی از پرسشنامه 5 بخشی شامل بررسی فاکتورهای خلق ارزش مشترک، انگیزههای لذتجویانه، انگیزههای سودمندی، استفاده از رباتهای گفتگو و نقش انسانگرایانه آنها می باشد. دادههای بهدستآمده به دو روش مطالعه کتابخانهای و پیمایشی میدانی از یک نمونه در دسترس از جامعه آماری شامل 280گردشگر از گردشگران یک شرکت خدمات مسافرتی و گردشگری شهر اصفهان جمعآوری شد و تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Smartpls3 و معادلات ساختاری بوده است.
یافتهها: انگیزههای لذتجویانه و سودمندی بر خلق ارزش مشترک و نقش رباتهای گفتگو در رابطه بین انگیزه لذتجویانه و خلق ارزش مشترک در گردشگری نقش میانجی دارد. نقش رباتهای گفتگو در رابطه بین انگیزه سودمندی و خلق ارزش مشترک در گردشگری نقش میانجی دارد. انسانانگاری در رابطه بین رباتهای گفتگو و خلق ارزش مشترک در گردشگری نقش تعدیلگری دارد.
نتیجهگیری: بررسیهای این پژوهش نشان داد که اهمیت به انگیزه لذتجویانه و کمک به جذاب جلوهدادن خدمات گردشگری، مشتریان و گردشگران را به همکاری و مشارکت با برند ترغیب میکند. همچنین انگیزه کسب منفعت و سود، مشتریان حوزه گردشگری را به تعامل با شرکت و خلق ارزش مشترک متمایل مینماید. رباتهای گفتگو میتوانند لذت مشتری از خرید یا تعامل با شرکت را افزایش داده و به طور هوشمند رفتار و نیاز مشتریان را شخصیسازی کنند و این فناوری با ایجاد منفعت مادی و سودمندی مناسب در مشتریان آنها را به ارائه پیشنهادها، خرید و مشارکت در تبلیغ علاقهمند ساخته و برای شرکت ارزش خلق میکند. انسانانگاری و شباهت فعالیتهای رباتهای گفتگو به رفتار واقعی انسان میتواند تأثیر این رباتهای گفتگو در افزایش خلق ارزش مشترک در گردشگری را افزایش داده و منجر به مزیت رقابتی پایدار بین رقبای این حوزه گردد.
سمیرا دانیالی، نصرت ریاحی نیا، حمزه علی نورمحمدی، علی عظیمی، امید صفرزاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تولید علم و فناوری مهمترین عامل حفظ بقا، استقلال و پیشرفت کشور و ابزاری جدی برای رقابت در عرصههای مختلف جهانی است. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر روند رشد تولیدات علمی حوزه علوم و فناوری هستهای است.
روش پژوهش: روش پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی است. در گام اول جهت استخراج عوامل موثر بر رشد تولیدات علمی حوزه علوم و فناوری هستهای به مطالعهی ادبیات پژوهش در منابع گوناگونی همچون، مقالات داخلی و خارجی، سایتهای اینترنتی، یادداشتها، روزنامهها و... پرداخته شد. و در گام بعد به مصاحبه با خبرگان موضوعی جهت طراحی پرسشنامه پرداخته شد. پرسشنامه مذکور جهت پیشآزمون در اختیار سه نفر از اساتید قرار گرفت و بر اساس پیشنهادهای آنها ویرایش شد. درنهایت پس از مطالعه مجدد مبانی نظری پژوهشهای مرتبط و اعمالنظر اساتید پرسشنامه ویرایش و جهت پاسخگویی به پنل دلفی ارسال گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر در پنل دلفی13 نفر از خبرگان موضوعی حوزه علوم هستهای است. جهت شناسایی و انتخاب نمونه آماری از روش نمونه برداری گلوله برفی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، تمام عوامل مربوط به آموزش موفق به کسب بالاترین امتیاز شدند، که این امر نشان از اثرگذاری بالای آموزش بر روند رشد تولیدات علمی حوزه علوم و فناوری هستهای در آینده دارد. عوامل آموزشی تأثیرگذار بر روند رشد آینده تولیدات علمی حوزه علوم و فناوری هستهای به ترتیب عبارتاند از: افزایش آموزش مهارتهای آزمایشگاهی(با 4.84 امتیاز)، افزایش ارتباط بین مراکز آموزش و پژوهشی با صنعت هستهای(با 4.1 امتیاز)، توجه به نوآوری و کشفیات علمی در کشور(با 3.85 امتیاز)، تقویت چرخهی علم و تکنولوژی(با 3.75 امتیاز)، طراحی دورههای آموزشی تخصصی(با 3.6 امتیاز)، افزایش همکاری علمی با دانشمندان برجسته داخلی و خارجی این حوزه(با 3.56 امتیاز)، بهبود و ارتقای عملکرد نظام آموزش عالی(با 3.31 امتیاز)، دسترسی بیشتر به منابع اطلاعاتی سایر کشورها در حوزه علوم هستهای(با 3.2 امتیاز)
نتیجهگیری: با توجه به اینکه عامل آموزش تأثیرگذارترین عامل در روند رشد صعودی تولیدات حوزه علوم و تکنولوژی هستهای است. بنابراین ضروری است سیاستگذاریهای لازم در قسمت آموزش کشور نیز، جهت نیل به این هدف انجام گیرد.
رویا حجازی نیا، سمیه احمدی سیدآبادی،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده
مقدمه: اهمیت ارائه خدمات بهصورت غیرحضوری ازیکطرف و ضریب نفوذ بالای رسانه اجتماعی در بین گروههای مختلف از طرف دیگر، ارائه خدمات مختلف بهویژه در حوزه سلامت و بهداشت بر بستر رسانه اجتماعی را ضروری ساخته است. برایناساس هدف پژوهش حاضر ارائه چهارچوبی جهت معرفی الزامات ارائه خدمات حوزه سلامت در بستر رسانههای اجتماعی (سلامت الکترونیک 2.0) در کشورهای درحالتوسعه است.
روشپژوهش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل تماتیک در بازه زمانی ۵ماهه (بهمنماه 1400 تا تیرماه 1401) انجام شد. دادههای موردنیاز پژوهش، با استفاده از ابزار مصاحبههای نیمه ساختار یافته و از بین جامعه آماری شامل متخصصان فناوری اطلاعات و پژوهشگران حوزه سلامت الکترونیک بودند که بر اساس معیارهای سابقه پژوهش، سابقه علمی (تحصیلات دانشگاهی مرتبط) و داشتن سابقهی تجربی در حوزهی فناوری اطلاعات و سلامت الکترونیک انتخاب شدند. بهگونهای که حداقل دو معیار از سه معیار مطرح شده را دارا بودند. همچنین از روش نمونهگیری هدفمند با تعداد نمونه آماری 22 نفری جهت دسترسی دادههای پژوهش بهره برده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که الزامات ارائه خدمات سلامت در بستر رسانه اجتماعی (سلامت الکترونیک 2.0) برای کشورهای درحالتوسعه شامل مواردی چون الزامات زیرساختی، سازمانی، محیطی و ارتباطی است.
نتیجهگیری: با بهرهمندی از چارچوب الزامات سلامت الکترونیک 2.0 (الزامات زیرساختی، سازمانی، محیطی و ارتباطی)، مسیر مدیریت و برنامهریزی جهت استفاده از رسانههای اجتماعی در بخش سلامت برای کشورهای درحالتوسعه هموار شده و با توسعه دسترسی خدمت گیرندگان، امکان ارائه خدمات حوزه سلامت فارغ از مرزهای زمانی و مکانی فراهم میشود.
موسی بامیر، دانشیار مریم اخوتی،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: اطلاعجویی، یکی از حوزههای موردمطالعه رفتارهای اطلاعاتی است که تاکنون مدلهای مختلفی از آن ارائه شده است، اما علیرغم اهمیت آن، هیچ مطالعه ای به بررسی ادبیات رفتارهای جستجوی اطلاعاتی و شناسایی سمتوسوی آنها انجام نشده است، پزوهش حاضر، در همین راستا میباشد.
روش پژوهش: برای بررسی موضوع پژوهش، از روش مرور روایتی استفاده شده است. در این مرور روایی، طی سه مرحله؛ جستجوی متون، ارزیابی و تحلیل متون، به منظور گردآوری دادهها با استفاده از کلیدواژههای مرتبط با رفتار جستجوی اطلاعاتی به زبان انگلیسی و فارسی، در موتورهای جستجو و پایگاههای معتبر علمی،Web of Science Pubmed ,google scholar, Google SID, Magiran در بازه زمانی 1980 تا 2023 بر اساس مش مورد بررسی قرار گرفت. پس از ورود معیارهای ورود و خروج، از 115 مقاله جستجو شده اولیه، 12 مقاله مرتبط انتخاب و وارد مطالعه شدند.
یافته ها: در مقاله حاضر، 12 مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. آنچــه کــه از نتایــج ایــن مطالعــه مــرور روایتی، در زمینــه کلــی رفتارهای جستجوی اطلاعاتی اسـتخراج گردیـد، نشان داد، مطالعات در 4 محـور اساسـی رفتار جستجوی فردی، رفتار جستجوی مشارکتی، مزایا و معایب رفتار جستجوی فردی و مشارکتی و همچنین مقایسه این دو نوع رفتارجستجوی اطلاعاتی انجام شده است.
نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد، علیرغم وجود موانع و مزایای رفتار جستجوی فردی و مشارکتی، عواملی مانند، ماهیت پیچیده اطلاعات، پراکندگی اطلاعات، عدم تخصصگرایی، نقش فناوریهای بازیابی اطلاعات، اهمیت جنبههای مشارکتی کار، محدودیت زمانی، جستجوی اطلاعات هدفمند، درک معنی، انگیزه همکاری، اشتراکگذاری حجم کار، تنوع درخواستها، ارتباطات و تعامل، پیچیدگی مشکلات اطلاعاتی، بین رشته ای بودن اطلاعات و درک رفتار اطلاعات مشارکتی در سازمانها بهعنوان عوامل انگیزاننده و نقطه شروع حرکت از جستجوی فردی به جستجوی مشارکتی است.
شهرزاد نصراله زاده، صفیه طهماسبی لیمونی، میترا قیاسی،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی پرسشنامه واکاوی رفتار اشتراک اطلاعات زنان در محیطهای اطلاعاتی است.
روشپژوهش: این پژوهش از جنبه هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد اکتشافی و از نظر روش گردآوری اطلاعات آمیخته است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان و در بخش کمی شامل تمامی زنان (20سال به بالا) عضو فعال کتابخانههای عمومی نهادی شهری در مراکز شهرستانهای استان مازندران به تعداد 4936 نفر بود. حجم نمونه 357 نفر بود که به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی در سال 1401 انتخاب شدند. الگوی رفتار اشتراک اطلاعات زنان در محیطهای اطلاعاتی 34 سوالی در 10بعد انگیزههای فردی و شخصیتی؛ عوامل مکانی؛ عوامل زمانی؛ انگیزههای اجتماعی، انگیزههای فرهنگی؛ انگیزه های اخلاقی؛ انگیزه آگاهی اطلاعاتی، انگیزه سیاسی؛ محیط اشتراک اطلاعات و نحوه اشتراک اطلاعات طراحی شد. سپس با استفاده از تکنیکهای آماری، نسبت روایی محتوا و تحلیل عاملی تأییدی، روایی ابزار، بررسی و درنهایت با روش آلفای کرونباخ، پایایی ابزار تعیین شد.
یافتههای پژوهش:یافتههای پژوهش نشان داد ساختار الگوی رفتار اشتراک اطلاعات زنان در محیطهای اطلاعاتب با توجه به نسبت روایی محتوا (0.76) و تحلیل عاملی تاییدی با مقدار شاخص برازش مدل (GOF) برابر با 0.3285 تایید شد. همچنین ابزار دارای پایایی مناسب و مطلوب با مقادیر آلفای کرونباخ کل (0.988) است.
نتیجهگیری: ابزار ساختهشده معیارهای الگوی رفتاری اشتراک اطلاعات زنان در محیطهای اطلاعاتی را در اختیار محققان قرار میدهد. عوامل کشفشده شامل انگیزههای فردی و شخصیتی؛ عوامل مکانی؛ عوامل زمانی؛ انگیزههای اجتماعی، انگیزههای فرهنگی؛ انگیزه های اخلاقی؛ انگیزه آگاهی اطلاعاتی، انگیزه سیاسی؛ محیط اشتراک اطلاعات و نحوه اشتراک اطلاعات بودند که با سنجش در محیط آزمایشیِ کتابخانههای عمومی استان مازنداران، ضمن تأیید کارایی آنها در محیطهای فرهنگی مشخص شد که ابزار ساختهشده از نظر کیفی و کمی قابلیت سنجش متغیر مورد نظر را دارا است.
یزدان شیرمحمدی، قاسم آریافرد،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده
هدف: هدف اصلی این پژوهش کشف تأثیرگذاری کیفیت اطلاعات (شامل کیفیت اطلاعات ذاتی و کیفیت اطلاعات متنی) و کیفیت خدمات (شامل کیفیت خدمات مناسب و کیفیت خدمات در دسترس) درک شده از اپلیکیشنهای خرید موبایلی آنلاین به آفلاین با حفاظت از حریم خصوصی درک شده بر شعف گردشگران و آوازه برند گردشگری است.
روش پژوهش: این پژوهش بر مبنای هدف کاربردی و روش انجام کار، توصیفی، همبستگی است. روابط زوجی متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون و مدل مفهومی پژوهش با آزمون مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار ایموس، همچنین روابط میانجیگری با استفاده از روش سوبل آزمون شد.
یافتهها: یافتهها بیانگر این بود که کیفیت اطلاعات (شامل کیفیت اطلاعات ذاتی و کیفیت اطلاعات متنی) و کیفیت خدمات (شامل کیفیت خدمات مناسب و کیفیت خدمات در دسترس) درک شده از اپلیکیشنهای خرید موبایلی آنلاین به آفلاین با حفاظت از حریم خصوصی درک شده بر شعف گردشگران و آوازه برند گردشگری مؤثر است و تمامی فرضیات تأیید شدند.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر مدل تأثیر موفقیت سیستمهای اطلاعاتی با حفاظت از حریم خصوصی درک شده بر آوازه برند گردشگری تأیید میکند. نتایج نشان داد که گردشگران، بهویژه گردشگران اروپایی در ایران، به کیفیت اطلاعات ارائه شده در اپلیکیشنهای خرید موبایل اهمیت میدهند. کیفیت اطلاعات ذاتی و متنی تأثیر قابلتوجهی بر ادراک گردشگران از کیفیت اطلاعات دارند و بر شعف گردشگر نیز مؤثر هستند. راحتی و دسترسی بالا به طور مثبت کیفیت خدمات درک شده پلتفرمهای آنلاین به آفلاین را افزایش میدهد. حفاظت از حریم خصوصی یک عامل حیاتی در ایجاد شعف گردشگران است. همچنین شعف گردشگران بر آوازه برند گردشگری تأثیر میگذارد؛ بنابراین کسبوکارهای گردشگری میتوانند از این اپلیکیشنها بهره ببرند. مدیران باید بررسی کنند که سیستمهای امنیتی آنها حریم خصوصی گردشگران را نقض نمیکند تا به طور مستقیم به ایجاد شعف گردشگر و آوازه برند کمک کند.
اقدس سلیمانی، زهره کاظمی، محمد آقایی، زهرا قربانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده
هدف: رسانههای اجتماعی بهعنوان یک ابزار قدرتمند و موفق بازاریابی، به شرکتها کمک میکند تا فعالیتها و تعامل بین مصرفکنندگان را با اوقات خوشتر از گذشته به برند پیوند دهند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر بازاریابی رسانههای اجتماعی بر قصد خرید مصرفکنندگان از طریق اعتماد برند و نگرش برند میباشد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی، پیمایشی میباشد. همچنین برای گردآوری دادهها از روش کمی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، صرفکنندگان برندهای لوکس پاتن جامه، چرم مشهد، سالیان، دنیس تریکو، نوین چرم در ایران میباشد. حجم نمونه تعداد 384 نفر از مصرفکنندگان بوده و باتوجهبه نامحدودبودن جامعه آماری و همچنین غیرممکنبودن دسترسی به تمام جامعه موردنظر، از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر و نرمافزار آموس برای بررسی روابط بین ابعاد و شاخصها استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بازاریابی رسانههای اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر اعتماد به برند و نگرش برند دارد. علاوه بر این، اعتماد به برند و نگرش برند تأثیر مثبت و قابلتوجهی بر قصد خرید مصرفکنندگان دارند؛ همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی بهواسطه اعتماد برند و نگرش برند بر قصد خرید تأثیر میگذارد.
نتیجهگیری: مدیران بازاریابی باید فعالیتهای مختلف بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی را برای نام تجاری خود در سایتهای رسانههای اجتماعی موردتوجه قرار دهند و در چنین فعالیتهایی سرمایهگذاری کنند تا بر نگرش و اعتماد مصرفکننده نسبت به برند تأثیر مثبت گذارند.
شمسی سکوت، مریم اسلام پناه، محمد جواد کرم افروز، فرانک موسوی،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده
هدف: خود افشایی به فرایندی گفته میشود که طی آن، افراد اطلاعات شخصی و یا تجربههای مربوط به خود را به طور شفاهی برای دیگران بیان میکنند. هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل پیشایندها و پیامدهایی خود افشایی در فضای آموزشی کشور است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است. از روش کمی مدلیابی معادلات ساختاری جهت ارائه و تبیین الگو استفاده شد. پس از مشخصشدن مولفههای خود افشایی در بخش کیفی، پرسشهای مربوط به هر مؤلفه با نظر متخصصین و بهرهگیری از آزمون CVI و CVR اعتباریابی و پرسشنامه اولیه ساخته شد. در بخش کمی جامعه آماری، دانشآموزان متوسطه دوره اول شهر تهران بودند. با استفاده روش نمونهگیری طبقهای، مناطق 1، 5، 6، 8 و 16 انتخاب و سپس با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعداد 600 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. در انتها، با بهرهگیری از نرمافزارهای SPSS ویرایش 26 و PLS ویرایش 2/4 و استفاده از آزمونهای آماری توصیفی، استنباطی و مدلیابی معادلات ساختاری مدل پژوهش برازش شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که مولفههای انگیزه درونی، حمایتشدن، اعتماد داشتن، شرایط محیطی، پذیرفتهشدن از طرف دیگران و تجربه داشتن اثر معنیداری بر مؤلفه خود افشایی دانشآموزان دارند و بهعنوان پیشایندهای خود افشایی در مدل باقی میمانند؛ ولی خبرگی مشاور اثر معنیداری بر خود افشایی دانشآموزان ندارد. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد که شنود مؤثر، خطر حریم خصوصی، آگاهی از حریم خصوصی، همدلی، خودباوری، نظارتپذیری، ارتباط متقابل، یادگیری از اشتباه، تفکر خلاق، مهارت حل مسئله و خوشبینی بهعنوان پیامدهای هستند که خود افشایی بر آنها تأثیر معنیداری دارد.
نتیجهگیری: خود افشایی فرایندی است که در آن افراد اطلاعات یا تجربیات شخصی خود را بهصورت شفاهی برای دیگران بیان میکنند. مدرسه یکی از مهمترین نهادهای سازمانیافته اجتماعی است که با فراهمآوردن محیطی سالم میتواند موجب رشد و شکوفایی جسم و روان افراد شود. این امر بهواسطه روابط دانشآموزان با معلمان، مشاوران و مدیران مدرسه و همچنین رشد عاطفی دانشآموزان شکل میگیرد و خود افشایی این رابطه را توسعه میدهد.
مرضیه مروتی، نصرت ریاحی نیا، علی عظیمی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بحران بیسابقه همهگیری کووید-19، اهمیت دسترسی آزاد و بههنگام و بدون مانع به اطلاعات علمی را بیش از پیش برجسته کرده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین تلاشهای جامعه جهانی برای دسترسی آزاد در بحران همهگیری کووید-19 صورت گرفته است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه مروری تحلیلی بوده و با استفاده از روش پژوهش اسنادی صورت گرفته است. در این راستا، ادبیات دسترسی آزاد با تمرکز بر بحران همهگیری کووید-19، با استفاده از جستوجو در موتور جستوجوی گوگل، گوگل اسکالر، پایگاههای اطلاعاتی پابمد، وب آو ساینس، اسکوپوس و نیز وبگاههای ناشران، مجلات و نهادهای علمی، مورد مطالعه قرار گرفته است.
یافتهها: در پاسخ به بحران همهگیری کووید-19، جریانی جهانی در راستای تسهیل دسترسی آزاد به یافتههای پژوهشی مرتبط با این بیماری، صورت گرفته است. نیاز به ارائه راهکارهای مناسب درمان، پیشگیری و مهار بیماری و افزایش روزافزون پژوهشهای مرتبط با کووید-19، نظام ارتباطات علمی و نشر یافتههای پژوهشی را تحت تأثیر قرار داده و بیانیهها، تدابیر و اقدامات گستردهای در راستای دسترسی آزاد و دستیابی هر چه گستردهتر به اطلاعات علمی مرتبط با این بیماری از سوی جامعه جهانی بهویژه ناشران، مؤسسات و نهادهای معتبر علمی، انجام شده است.
نتیجهگیری: تلاشهای جامعه جهانی، نشان از اهمیت فزاینده دسترسی آزاد و توجه بیش از پیش به این موضوع دارد. بهنظر میرسد پاسخ جهانی به بحران همهگیری کووید-19 میتواند تجربهای برای آمادگی بهتر در بحرانهای احتمالی آینده بههمراه داشته باشد. در صورتی که دسترسی آزاد بهعنوان یک ارزش در نظام نشر و ارتباطات علمی در نظر گرفته شود، توسعه و عمومی شدن آن، مستلزم اتخاذ خطمشیها و الزامات جامعه علمی بهعنوان یک ارزش جهانی است.
زینب جوزی، منصور کوهی رستمی، هادی الهایی، محمدامین سخاوت منش،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
هدف: حیات بشر همواره در معرض بحران بوده، آنچه در برخورد با بحران اهمیت دارد واکنش مناسب در برابر آن است. ظهور و بروز فناوری اطلاعات پتانسیل و ظرفیتهای گستردهای برای مدیریت بحران هر چه بهتر در اختیار دست اندرکاران آن قرار داده است. در این بین یکی از نمودهای کاربرد فناوری اطلاعات در مدیریت بحران «انفورماتیک بحران» است. با توجه به این که اطلاعات پیوند میان مدیریت بحران، انفورماتیک بحران و علم اطلاعات را تشکیل میدهد، مطالعهی حاضر با هدف تبیین نقش و کارکردهای رشته علم اطلاعات در انفورماتیک بحران انجام شده است.
روششناسی: پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای با رویکرد تحلیلی و پس از مرور مطالعات پیشین با هدف شناسایی مفاهیم مرتبط با مفهوم انفورماتیک بحران انجام شده است.
یافتهها: یافتهها نشان داد، علی رغم اشتراک انفورماتیک بحران و رشته علم اطلاعات تاکنون پژوهشی مستقل به این موضوع نپرداخته است. درحالی که نقطه اشتراک رشته علم اطلاعات و انفورماتیک بحران و درون مایهی اصلی هر دو اطلاعات است. مختصصان علم اطلاعات به واسطه ظرفیتهای خود در تولید اطلاعات موثق، صحت سنجی اطلاعات، مدیریت و راهاندازی سامانهها اطلاعاتی، ایجاد بانکهای اطلاعاتی، تسهیل و تسریع بازیابی اطلاعات میتوانند در انفورماتیک بحران نقش اساسی ایفا کنند.
نتیجهگیری: انفورماتیک بحران حوزه نوظهور است که نقش متخصصان علم اطلاعات در مواقع بحران یا قبل از بحران جهت کاهش خطر بلایا برای به حداقل رساندن آسیبپذیری یا افزایش دانش افراد جامعه جهت پیشگیری یا محدود کردن آسیبها در برخورد با بحران را روشن میکند. با ظهور فناوری و رونق شبکههای اجتماعی و سهولت اشاعه حجم زیادی از اطلاعات در میان مردم، متخصصان اطلاعات در شرایط بحران با کمک شبکههای اجتماعی در انتقال اطلاعات «درست» به فرد «درست» در زمان «مناسب» نقش موثری خواهند داشت.
سمیرا دانیالی، امیر حسین صدیقی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: داده به عنوان یک سرمایه راهبردی در هر سازمانی نیازمند مدیریت صحیح و اثربخش است تا بتواند فرصتهای تحولآفرینی را برای سازمان رقم زند. در این راستا حکمرانی داده با تعیین سیاستها، فرآیندها و مسئولیتهای دادهای به دنبال ارزشآفرینی راهبردی از دادههای سازمان است. حکمرانی داده اثربخش نیازمند ارزیابی است و هدف این پژوهش ارائه روشی برای ارزیابی حکمرانی داده در سازمانها است.
روش: در این پژوهش ابتدا مدلی برای ارزیابی حکمرانی داده در قالب یک ساختار سلسلهمراتبی و با استفاده از نتایج پژوهشهای پیشین پیشنهاد میشود. سپس روش ارزیابی با استفاده از ساختار پیشنهادی و یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس تبیین میگردد. در ادامه رویکرد پیشنهادی در یک مطالعه موردی در صنایع غذایی مورد استفاده قرار میگیرد.
یافتهها: مطابق با نتایج این پژوهش، حکمرانی داده میتواند از سه بعد مختلف شامل کیفیت داده، تاثیرات درون سازمانی و تاثیرات برون سازمانی مورد ارزیابی قرار بگیرد. معیارهای ارزیابی کیفیت داده شامل دقت، کامل بودن، سازگاری، در دسترس بودن، بهروز بودن و یکتایی داده است. معیارهای کارایی حکمرانی داده، بهرهوری حکمرانی داده و صرفهجویی در هزینههای کسب و کار به تاثیرات درون سازمانی اشاره دارند. معیارهای کسب و بهبود رضایت مشتری، انطباق با قوانین و ایجاد فرصتهای کسب و کار نیز به تاثیرات برون سازمانی مربوط میشوند.
نتیجهگیری: حکمرانی داده با پایش کیفیت دادهها و همراستایی آنها با اهداف کسب و کار از یک سو زمینهساز تحولات درون سازمانی نظیر افزایش بهرهوری است و از سوی دیگر دارای تاثیراتی برون سازمانی همچون افزایش رضایت مشتری و ایجاد فرصتهای کسب و کاری جدید است. لذا سازمانها برای حفظ مزیت رقابتی و انطباق با قوانین و مقررات، نیازمند بهکارگیری، پیادهسازی و ارزیابی حکمرانی داده در کسب و کار خود هستند. پژوهش حاضر کوشید تا رویکردی کاربستپذیر را برای ارزیابی حکمرانی داده در سازمانها ارائه دهد.
خانم عاطفه حشمت زاده، دکتر حمیدرضا عامل اردستانی، دکتر فرشید اصلانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: معاونت بهداشتی نقش پایه در ارایه خدمات اولیه و تا حدی خدمات ثانویـه در نظـام سـلامت ایران دارد و کارکنان در حوزه معاونت بهداشتی به منظور حفظ و ارتقای سلامت جامعه وظایف مهم و خطیری دارند .از آنجا که بهبود عملکرد معاونت های بهداشتی میتواند در نهایت منجر به ارتقای شاخصهای بهداشتی شود، بر همـین اساس هـدف اصـلی پـژوهش حاضـر این است که، نقش بدبینی در عملکرد شغلی کارکنان معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را با توجه به نقش میانجی پنهانسازی دانش و تعدیلگری رهبری تحولی مطالعه نماید.
روش پژوهش: این پژوهش، از نوع توصیفی، از منظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان ستاد معاونت بهداشت به تعداد 235 نفر بود، که بر اساس جدول تعداد نمونه 140نفر در نظرگرفتهشد ولی تعداد 200 پرسشنامه به صورت تصادفی ساده توزیع گردید. روش گردآوری داده ها به روشهای کتابخانهای و میدانی بود. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه های استاندارد بدبینی شغلی، پنهانسازی دانش، مقیاس عملکرد شغلی و رهبری تحول آفرین استفاده گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از مدلسازی معادله ساختاری با نرمافزار پی ال اس استفاده گردید.
یافته ها: بدبینی با ضریب 322/-0 تاثیر معکوس و معناداری بر عملکرد شغلی کارکنان معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دارد. بدبینی با ضریب 486/0 تاثیر معناداری بر پنهان سازی دانش کارکنان معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دارد.
نتیجه گیری: در سازمان باید شرایط و فضایی ایجاد شود که ضمن ایجاد نگرش مثبت، زمینه ایجاد رفتارهای مثبت در کارکنان نیز فراهم آید. جهت کاهش بدبینی، مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری ها و تشویق و حمایت کارکنان جهت ایدههای خلاقانه برای بهبود فرآیندهای کاری میتواند موثر باشد.
صفورا پرچمی افرا، سید مهدی میرمهدی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی عواملی که موجب میشود مصرفکنندگان با توجه به پذیرش یک تکنولوژی جدید، به نوشتن مرور آنلاین مبادرت ورزند، بسیار حائز اهمیت است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی قصد انجام مرور آنلاین توسط مشتری با رویکرد پذیرش تکنولوژی، در شهر همدان صورت گرفته است.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا از نوع کمی است. جامعه آماری این پژوهش، شهروندان همدان بود که به دلیل نامشخص بودن جامعه آماری از روش نمونهگیری دردسترس استفاده شد. بنابراین حجم نمونه 7 برابر تعداد پرسشها یعنی 161 نفر به دست آمد. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه آنلاین، شامل 21 سوال بوده و تجزیهوتحلیل دادهها از طریق آزمون معادلات ساختاری و روش کمترین مربعات جزئی با استفاده از نرمافزارهای SPSS و SmartPls انجام شده است.
یافتهها: نتایج این پژوهش که بر اساس 7 فرضیه استوار است، نشان داد که هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده کاربران از انجام مرور آنلاین بر روی سودمندی و سهولت درک شده کاربران تاثیر مثبت و معنادار دارند. علاوه بر این، سودمندی درک شده بر روی نگرش آنها و همینطور نگرش بر روی قصد مشتریان برای انجام مرور آنلاین، تاثیر مثبت و معنی دار دارند اما درک سهولت استفاده در نگرش کاربران برای نوشتن مرور آنلاین تاثیر معناداری ندارد و فرضیه آن مورد قبول واقع نشده است.
نتیجهگیری: بر مبنای پژوهش حاضر، قصد انجام مرور آنلاین را میتوان با رویکرد پذیرش تکنولوژی تبیین نمود. بر این اساس داشتن نگرش مطلوب جهت انجام مرور آنلاین زمینهساز قصد انجام آن است. همچنین بیشتر متغیرهای مرتبط با پذیرش تکنولوژی به نگرش نسبت به مرور آنلاین شکل میدهد؛ لذا توجه به این متغیرها برای فعالین در زمینه خردهفروشیهای آنلاین حیاتی است.