جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای تسهیم دانش

محمد حسن زاده، سکینه علیپور ایرانق، فاطمه زندیان،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش به دنبال تبیین رابطه‏ی سرمایه اجتماعی و تسهیم دانش در مراکز ملی اطلاعات است.

روش: روش مورد استفاده در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات، پیمایشی است. ابزار گردآوری داده‏ها، شامل دو پرسشنامه و یک سیاهه ارزیابی است. روش نمونه‏گیری، تصادفی طبقه ای است و از روش‏های آماری توصیفی و تحلیلی برای پاسخ به پرسش‏های پژوهش و آزمون فرضیه‏ها استفا‏ده شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد که الف) در بین مدیران سه مرکز، در خصوص میزان ارتباط بین سرمایه اجتماعی و تسهیم دانش، مدیران کتابخانه ملی در وضعیت پایین­تری قرار دارند اما در بین کارکنان سه مرکز، کارکنان مرکز منطقه­ای اطلاعرسانی علوم و فناوری در وضعیت پایین­تری قرار دارند. ب) مقایسه میانگین تسهیم دانش، نشان از میزان بسیار ناچیز تسهیم دانش در بین هر سه مرکز اطلاعاتی دارد که کتابخانه ملی ایران در بین سه مرکز اطلاعاتی، با کسب میانگین ۲,۱۶ (از ۹ امتیاز) در وضعیت بهتری قرار دارد. ج) میزان استحکام روابط، اعتماد و هنجارهای مشترک در مرکز منطقه­ای اطلاع رسانی علوم و فناوری (۳.۵۵، ۳.۴۶ و ۳.۶۱)، در پایین­ترین سطح  قرار دارد و کتابخانه ملی ایران (۴.۵۵، ۴.۹۱ و ۴.۷۶) نسبت به دو مرکز دیگر در بالاترین سطح است. د) رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و اعتماد در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری برخوردار است و در هر سه مرکز اطلاعاتی، در جهت مستقیم میباشد. هـ) رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و استحکام روابط در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری نسبت به کتابخانه ملی برخوردار است و در ضمن، رابطه بین میزان تسهیم دانش و استحکام روابط در مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری معنادار نیست و رابطه موجود میان هنجارهای مشترک و تسهیم دانش در هر سه مرکز اطلاعاتی (۴۰۳/۰؛ ۳۹۲/۰؛ ۳۰۴/۰)، رابطهای معنادار و مثبت است و مقایسه بین سه مرکز اطلاعاتی، نشان می دهد که رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و هنجارهای مشترک در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری برخوردار است.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‏های پژوهش می‏توان نتیجه گرفت که مراکز ملی اطلاعات برای ارتقای تسهیم دانش بین کارکنان خود باید اعتماد متقابل بین کارکنان، ایجاد هنجارهای مشترک و همچنین استحکام روابط بین آنها را تقویت نمایند


ابراهیم آریانی قیزقاپان، عادل زاهد بابلان، پروانه محمدی، مهدی معینی کیا،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش میانجی سرمایه اجتماعی در رابطه بین کاربست شبکه اجتماعی مجازی و رفتارهای تسهیم دانش در فضای مجازی انجام گرفت.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر راهبرد اصلی، کمی، از نظر راهکار اجرایی، میدانی و از نظر تکنیک تحلیلی، توصیفی- پس رویدادی بود. جامعه آماری را دانشجویان تحصیلات تکمیلی کاربر شبکه اجتماعی تلگرام در دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۶  تشکیل می‌داد. روش نمونه‌گیری از نوع اتفاقی (در دسترس) بود. حجم نمونه با توجه به مدل کرجسی- مورگان و با در نظر گرفتن خطای ۰۵/۰ =α، ۲۱۰ نفر در نظر گرفته شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌ کاربست شبکه‌های اجتماعی مجازی (با پایایی ۷۰/۰ =α)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (۱۹۹۸) (با پایایی ۹۳/۰ = α) و پرسشنامه تسهیم دانش بهلول (۱۳۹۲) (با پایایی ۹۳/۰ = α) استفاده شد. روایی ابزارها با نظر اساتید علوم تربیتی و روانشناسی تأیید گردید. داده ­ها با استفاده از دو نرم ­افزار Spss vs. ۲۲ و   lisrel. ۸,۵۰و با روش مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ­ها: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مناسب و مطلوبی برخوردار است (٩٦/٢= ،x۲/df، ۹۳/۰= GFI، ۹۲/۰= AGFI، ۹۱/۰= CFI، ۹۳/۰= NFI، ۰۸۱/۰= RMSEA) و مؤلفه کاربست شبکه اجتماعی مجازی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق مؤلفه سرمایه اجتماعی بر رفتارهای تسهیم دانش در فضای مجازی تاثیر معنی­دار دارد (۰۵/۰>p).
نتیجه گیری: شبکه‌ اجتماعی تلگرام با اتکا به ظرفیت فرامتنی خود در ارتباط­هایی که شکل داده­ است باعث توسعه رفتار اشتراک گذاری دانش کاربران در فضای مجازی شده است. بنابراین آموزش و نظارت کارشناسانه و مستمر بر فضای این شبکه­ها و برنامه‌ریزی برای آینده می‌تواند پیشنهادی اساسی برای دست‌اندرکاران حوزه مجازی باشد.
روح الله تولّایی، نوید نظافتی، محمّدمیلاد احمدی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه دانش برای بقا و موفقیت هر سازمانی ضروری است. با توجه به اینکه این افراد هستند که دانشی را ایجاد، تسهیم و استفاده می‌کنند، یک سازمان نمی‌تواند به طور موثر از دانش بهره‌برداری کند مگر آنکه کارکنان سازمان تمایل داشته باشند دانش خود را به اشتراک گذارده و دانش دیگران را جذب کنند. از سوی دیگر، بازی‌کاری ناظر به ترکیب کردن مکانیزم‌های متداول در بازی‌ها، با فضای کار، به منظور جذاب‌تر کردن کارهای معمول و جهت دادن به رفتارهای انسانی در راستای اهداف سیستم می‌باشد. بازی کاری استفاده از اجزای بازی در مسائلی به جز بازی است و بر استفاده از مقوله سرگرمی و لذت‌بخش بودن در کارها تأکید می‌کند. در این پژوهش سعی شده با استفاده از نظریه‌پردازی داده‌بنیاد، ضمن مطالعه و شناخت بازی‌کاری، بررسی ابعاد آن، مکانیزم‌ها، دینامیک‌ها و...، رهیافتی جهت شناخت نقش بازی‌کاری و به‌کارگیری آن در راستای تسهیم و انتشار دانش ارائه گردد.
روش پژوهش: نظریه‌سازی داده‌بنیاد یک روش شناسایی استقرایی کشف نظریه است که این امکان را برای پژوهشگر فراهم می‌آورد تا گزارشی نظری از ویژگی‌های عمومی موضوع، پرورش‌ دهد، درحالی‌که به طور همزمان پایه این گزارش را در مشاهدات تجربی داده‌ها محکم می‌سازد. با روش نمونه‌گیری هدفمند، داده‌های پژوهش با استفاده از ابزار مصاحبه گردآوری و از طریق اصول تحلیل داده‌ها و مبانی کدگذاری، تحلیل شده‌اند.
یافته‌ها: در این پژوهش پس از تدوین مراحل نظریه‌پردازی داده‌بنیاد و انواع کدگذاری داده‌ها، در پایان، نظریه‌ای به همراه مدل‌سازی بصری ارائه و ارزیابی شده است.
نتیجه‌گیری: ابعاد چارچوب ارائه شده شامل «بستر سازمانی»، «ابعاد مرتبط با بازی» و «سایر شاخص‌های اثرگذار بر بازی‌کاریِ تسهیم دانش» می‌باشد. هر یک از ابعاد مذکور، مشتمل بر مؤلفه‌هایی خُردتر بوده که در تشریح مدل بیان شده است؛ مثلاً «بستر سازمانی» شامل درآمدها، هزینه‌ها، پلتفرم و... و «ابعاد بازی‌گونه» شامل مکانیزم‌ها، دینامیک‌ها و زیبایی‌شناختی بازی است.
دکتر سیف اله اندایش، دکتر زهرا کیان راد،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۴ )
چکیده

مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر قابلیت‌های هوش مصنوعی بر خلاقیت سازمانی، با تأکید بر نقش میانجی تسهیم دانش، در میان کتابداران کتابخانه‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی مستقر در تهران انجام شده است.
روش‌ پژوهش: روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی و از منظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کتابداران شاغل در کتابخانه‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی شهر تهران بود. با توجه به محدود بودن حجم جامعه، روش سرشماری برای گردآوری داده‌ها مورد استفاده قرار گرفت و در مجموع ۲۱۴ پرسشنامه تکمیل و وارد تحلیل شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از ابزارهای معتبر و استاندارد بهره گرفته شد. میزان استفاده از هوش مصنوعی از طریق پرسشنامه‌ای ۲۲‌گویه‌ای در پنج بعد (مدیریت هوش مصنوعی، تصمیم‌گیری مبتنی بر هوش مصنوعی، زیرساخت هوش مصنوعی، آمادگی برای هوش مصنوعی، و مهارت‌های مرتبط با هوش مصنوعی) که از مطالعه چن و همکاران (۲۰۲۲) اقتباس شده بود، ارزیابی گردید. خلاقیت سازمانی با ابزار ۱۵‌گویه‌ای طراحی‌شده توسط لیائو و وو (۲۰۱۳) سنجیده شد. شاخص تسهیم دانش نیز با استفاده از پرسشنامه داماج و همکاران (۲۰۱۶) شامل ۱۲ گویه ارزیابی گردید. تمامی ابزارها بر اساس طیف پنج‌درجه‌ای لیکرت طراحی شدند. روایی ابزارها از طریق تحلیل روایی همگرا و واگرا و پایایی آن‌ها با محاسبه آلفای کرونباخ تأیید شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین هوش مصنوعی و خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، هوش مصنوعی اثر مثبت و معناداری بر تسهیم دانش دارد. از سوی دیگر، تسهیم دانش با خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری برقرار می‌سازد.
بحث و نتیجه‌گیری: تحلیل‌ها بیانگر آن است که تسهیم دانش به‌عنوان یک متغیر میانجی کامل، نقش مهمی در پیوند میان قابلیت‌های هوش مصنوعی و خلاقیت سازمانی ایفا می‌کند.
اصالت: این پژوهش به غنای ادبیات مرتبط با هوش مصنوعی در حوزه کتابداری کمک کرده و خلأهای موجود در فهم روابط میان فناوری‌های نوین و خلاقیت سازمانی در کتابخانه‌ها را آشکار می‌سازد.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction

Designed & Developed by : Yektaweb