زمینه و هدف: مقاله حاضر ارائه دهنده نتایج پژوهشی است که با هدف بررسی میزان آشنایی و استفاده از شبکههای اجتماعی توسط دانشجویان کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی و نیز نگرش آنها نسبت به این شبکهها انجام شد.
روش: روش پژوهش پیمایشی بوده و دادهها از طریق یک پرسشنامه تحت وب گردآوری شد. 113 دانشجوی کارشناسی ارشد پرسشنامه را تکمیل نمودند.
نتایج: یافتهها نشان میدهد که 35 درصد پاسخدهندگان عضو هیچکدام از شبکههای اجتماعی نیستند. فیلترینگ اینترنت بهعنوان بزرگترین مانع استفاده از شبکههای اجتماعی شناخته شد. تصور منفی از شبکههای اجتماعی دومین مانع استفاده از این شبکهها بود. 22 درصد از پاسخدهندگان استفاده از شبکههای اجتماعی را اتلاف وقت میدانستند و 14 درصد هیچ فایدهای در استفاده از شبکههای اجتماعی نمیدیدند. 36 درصد از پاسخدهندگان اعتماد خیلی کمی به اطلاعات منتشرشده در شبکههای اجتماعی داشتند. استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی مهارتهای پایه استفاده از آنها را داشتند اما مهارت آنها در استفاده از امکانات و قابلیتها پیشرفتهتر شبکههای اجتماعی مثل تنظیمات حریم خصوصی اندک بود. پاسخدهندگان به پرسشنامه دید مثبتی نسبت به استفاده از شبکههای اجتماعی برای اهداف آموزشی و حرفهای داشتند.
نتیجهگیری: نویسندگان پیشنهاد میکنند که مهارتهای استفاده از شبکههای اجتماعی باید در برنامه آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی گنجانده شود. برخی از فواید آموزش شبکههای اجتماعی به دانشجویان از این قرار است: آماده کردن دانشجویان برای استفاده از این فناوریها در کتابخانههای محل اشتغال آینده؛ افزایش امکان استخدام دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی؛ استفادهاموزشی از این شبکهها برای ارتباط نزدیکتر و بیشتر با دانشجویان و آماده کردن دانشجویان برای آموزش سواد شبکههای اجتماعی به دیگران.
زمینه و هدف: نیاز به شناخت به میزان درگیری فرد در فعالیتهای فکری، به سنجش تفاوتهای فردی در انگیزش برای پردازش اطلاعات، به تفاوتهای فردی در گرایش افراد به درگیرشدن و لذت بردن از تفکر پرتلاش و بالاخره به پردازش مستدل پیامها اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر نیاز به شناخت دانشجویان بر رفتار اطلاع یابی مشارکتی آنان است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی تحلیلی است. از 340 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد ورودی سال 94-1393 دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و سنجه نیاز به شناخت و رفتار اطلاع یابی مشارکتی را تکمیل کردند.
یافتهها: یافتهها حاکی از تفاوت معنادار میزان نیاز به شناخت آزمودنیها بر حسب جنسیت و رشته تحصیلی آنان بود. بین نیاز به شناخت و رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان نیز رابطه معنادار مشاهده شد. رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان برحسب سطح نیاز به شناخت آنان تفاوت معناداری داشت.
نتیجه گیری: نیاز به شناخت بر رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان مؤثر است.
زمینه و هدف: دانشجویان بهواسطه داشتن سواد رسانهای بهتر جزء گروههایی هستند که از شبکههای اجتماعی بیشتر استفاده مینمایند. هدف اصلی این پژوهش مطالعه کاربرد شبکههای اجتماعی توسط دانشجویان با توجه به متغیرها جمعیت شناختی و آموزشی است.
روش: در این پژوهش کمی کاربردی از روش پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات یک پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط همکاران و نمونههایی از جامعه موردمطالعه ارزیابی شد. پایایی پرسشنامه بهوسیله آزمون دونیمه کردن ارزیابی شد. جامعه موردمطالعه 4524 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و نمونه 393 نفر بود. بهمنظور تحلیل دادهها از آمار توصیفی (درصد، فراوانی و میانگین) و آمار نا پارامتریک استنباطی (اسپیرمن، مان– ویتنی و کروسکال والیس) استفاده شد. از نرمافزار اس پی اس اس بهمنظور تحلیل دادهها و از نرمافزار اکسل بهمنظور ترسیم نمودار استفاده شد.
یافتهها: اکثریت دانشجویان از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. وایبر و لاین پر ترجیحترین شبکه مورداستفاده بود. دانشجویان روزانه بهطور متوسط 140 دقیقه از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. مهمترین دلیل استفاده از شبکههای اجتماعی سرگرمی بود. اغلب دوستان در شبکههای اجتماعی افرادی بودند که ملاقات حضوری نیز با آنها وجود داشت. تلفن همراه مهمترین رسانه مورداستفاده در شبکههای اجتماعی بود. ازنظر اکثریت پاسخگویان اعتبار اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی قابلقبول نبود. بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی و معدل، تعداد دوستان و ویژگیهای اطلاعاتی شبکههای اجتماعی رابطه معنیداری وجود داشت. تفاوت معنیداری در میانگین استفاده از شبکههای اجتماعی بین چهار حوزه موردمطالعه وجود داشت.
نتیجهگیری: استفاده از شبکههای اجتماعی در بین دانشجویان بسیار رایج بود. دانشجویان اغلب از شبکههای اجتماعی بهعنوان رسانهای برای سرگرمی و ارتباط استفاده کردند. دانشجویان با عملکرد تحصیلی بهتر از شبکههای اجتماعی کمتر استفاده میکردند.
زمینه و هدف: امروزه اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی نقش مهمی را در رفتار اطلاعجویی افراد، خصوصاً دانشجویان تحصیلات تکمیلی ایفا مینمایند. کاربرانی که برای نوشتن پایان نامه خود از اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی استفاده می نمایند، ممکن است همانند کاربرانی که اطلاعات را تنها در کتابخانه جست و جو مینمایند، رفتار نکنند و تفاوتهای زیادی بین این دو دسته وجود داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی رفتار اطلاعجویی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی است که در حال نوشتن پایاننامه میباشند، میپردازد.
روش: این پژوهش به صورت کمی و کیفی انجام شده است. دادههای کمی با استفاده از پرسشنامه رفتار اطلاعجویی گردآوری و با استفاده از آمار تحلیلی (آزمون t و آزمون فریدمن) در معرض تحلیل قرار گرفت. و در تحلیل دادههای کیفی نیز با روش تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 100 نفر (50 دانشجوی مرد و 50 دانشجوی زن) انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج در بررسی آزمون تی برای گروههای دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری در هیچکدام از ابعاد رفتار اطلاعجویی بین پسرها و دخترها وجود ندارد. نتایج آزمون فریدمن تفاوت در میانگین رتبهها در ابعاد رفتار اطلاع جویی دانشجویان را نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده از این آزمون، به ترتیب: تأیید دانش پیشین، قضاوت ربط، خلق اندیشه نوین، زمان و تلاش برای جستجوی اطلاعات دارای بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز میباشند. نتایج تحلیل کیفی نشان داد که: بیشترین مشکلات دانشجویان مضامینی همچون استفاده از جستجوی مشارکتی و رفتار مشارکتی، دشواری در یافتن اطلاعات مرتبط، محدودیت زبانی منابع، تعدد اهداف، محدودیت شکلی منابع، ناآشنایی با منابع تخصصی، فقدان مهارتهای سواد اطلاعاتی و صرف زمان زیاد جهت جستجو و به بیانی دیگر استمرار در جستجو از مشکلات دانشجویان میباشد.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی نه تنها مهارتهای لازم را در استفاده از پایگاههای اطلاعاتی ندارند؛ بلکه با این پایگاهها آشنایی کمی دارند؛ که این امر ناکارآمدی آنها در اطلاعجویی و ضعف سواد اطلاعاتی آنها را نشان میدهد. از این رو، موانع موجود در راه آشنایی و استفاده از پایگاهها و مهارت آموزی برای جستجوی هدفمند ضرورت دارد.
زمینه و هدف: فرایند مدیریت اطلاعات شخصی متشکل از چهار فعالیت فراهمآوری، سازماندهی، نگهداری و بازیابی است. انجام این فرآیند با توجه به محدودیتهای انسانی و گسترش فضای اطلاعاتی به امری طاقتفرسا تبدیل شده است. استفاده از فناوری و ابزارهای مرتبط با مدیریت اطلاعات شخصی، میتواند این چالش را تسهیل نماید.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار مدیریت اطلاعات شخصی و فعالیتهای چهارگانه آن در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند و مبتنی بر محیط رقومی انجام شده است.
روش: روش انجام پژوهش پیمایشی و جامعه آماری کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 93-1392 بود. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهطور کلی رفتار مدیریت اطلاعات شخصی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند کمتر از حد مطلوب است و بین رفتار مدیریت اطلاعات شخصی در حوزههای مختلف تحصیلی، همچنین در بین دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین ابزار مورد استفاده برای نگهداری مجموعه شخصی رایانه، پرکاربردترین روش سازماندهی اطلاعات شخصی بر اساس نوع محتوا و متداولترین روش بازیابی از مجموعه اطلاعات شخصی بازیابی بر اساس یادداشتهایی توضیحی بود.
اصالت/ ارزش: حیطه مدیریت اطلاعات شخصی، حیطه پژوهشی نسبتاً جدیدی است که تاکنون در ایران پژوهشهای بسیار اندکی در این رابطه صورت گرفته است. پژوهشهای انجام شده در ایران کمتر رفتار مدیریت اطلاعات شخصی را بررسی کردهاند و بیشتر ابزارها و عوامل تأثیرگذار بر مدیریت اطلاعات شخصی را مورد توجه قرار دادهاند.
زمینه و هدف: تاکید بر مهارتهای اطلاعاتی ویژگی مشترک دو مفهوم سواد اطلاعاتی و سواد سلامت است، این مهم نشان دهنده نوعی ارتباط بین سواد سلامت و سواد اطلاعاتی است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و سواد سلامت در میان کل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد است.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی با رویکرد توصیفی-همبستگی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل میدهد (8500 نفر) که به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای 368 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای بررسی وضعیت سواد سلامت دانشجویان از پرسشنامه استاندارد سواد سلامت (منتظری و دیگران، 1393) شامل ابعاد دسترسی، مهارت خواندن، فهم، ارزیابی، تصمیم گیری و به کارگیری اطلاعات سلامت بهره گرفته شد. برای سنجش سواد اطلاعاتی نیز از پرسشنامه محقق ساخته شامل ابعاد: تشخیص نیاز اطلاعاتی، مکانیابی اطلاعات، سازماندهی اطلاعات، و ارزیابی اطلاعات، استفاده شد. روایی ابزارها از طریق مشورت با صاحبنظران و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ (با ضریب 863/0 برای پرسشنامه سواد سلامت و 912/0 برای پرسشنامه سواد اطلاعاتی) تأیید گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد، 25 درصد دانشجویان سواد سلامت ناکافی، 31/38 درصد سواد سلامت مرزی، و 69/36 درصد سواد سلامت کافی دارند. سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان نیز بالاتر از سطح متوسط به دست آمد. همچنین یافتهها نشان داد، بین میزان سواد اطلاعاتی و سواد سلامت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و سواد اطلاعاتی حدود 40 درصد از تغییرات سواد سلامت را تبیین میکند. بررسی نحوه کسب اطلاعات مربوط به سلامت در جامعه مورد بررسی نیز نشان داد، بیشتر دانشجویان اطلاعات مربوط به سلامت را از طریق اینترنت و تعامل با دوستان به دست میآورند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه سواد اطلاعاتی بر مهارتهای اطلاعاتی از کسب اطلاعات تا ارزیابی و استفاده از اطلاعات تاکید دارد، توسعه مهارتهای سواد اطلاعاتی در دانشجویان میتواند زمینه افزایش سواد سلامت آنها را نیز فراهم سازد. بر این اساس، کتابخانهها میتوانند با آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی به کاربران، به ارتقاء سواد سلامت دانشجویان کمک نمایند. در مقاله حاضر به تعدادی از مهمترین برنامههایی که کتابخانهها میتوانند در راستای توسعه سواد اطلاعاتی و سواد سلامت انجام دهند، اشاره شده است
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی فرایند اطلاعیابی و چگونگی اولویتدهی و استفادهی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از منابع اطلاعاتی و شناسایی نقش برخی ویژگیهای جمعیتشناختی دانشجویان در فرایند اطلاعیابی و استفاده از منابع اطلاعاتی است.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که به روش پیمایشی و با بررسی رفتار اطلاعیابی 298 نفر که به روش
نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گرداوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته است که پس از تعیین روایی و پایایی آن، به صورت حضوری میان دانشجویان توزیع و سپس گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی و استنباطی با کمک نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که دانشجویان به ترتیب از منابع الکترونیکی، چاپی، و انسانی برای "رفع نیازهای اطلاعاتی" و برای "روزآمدسازی اطلاعات" خود بهره میبرند، اگرچه دانشجویان برای رفع نیازهای اطلاعاتی خود از میان منابع انسانی ابتدا با متخصصان مشورت میکنند، ولی برای روزآمدسازی اطلاعات خود، ابتدا به همکلاسیها و دوستان خود مراجعه میکنند. دانشجویان به طور متوسط هفتهای 11/25 ساعت از اینترنت استفاده میکنند. اکثر افراد مورد بررسی معتقدند که فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در کاهش مراجعه آنان به کتابخانه نقش داشته است. آنان از کتابداران در مرحلهی نخست برای جایابی کتابها یا اسناد و جستوجوی اطلاعات کمک میطلبند. دانشجویان در فرایند اطلاعیابی با مشکلاتی مانند پراکندگی اطلاعات در مکانهای بسیار مختلف، گران بودن تهیه منابع اطلاعاتی، و موجود نبودن آخرین اطلاعات مواجه هستند.
نتیجهگیری: علیرغم تأثیر فناوریهای جدید بر میزان مراجعه حضوری دانشجویان به کتابخانههای دانشگاهی، تمام انواع منابع اطلاعاتی همچنان مورد استفادهی دانشجویان است. تنوع اهداف جستوجوی اطلاعات عاملی در تعیین نوع منبع اطلاعاتی است و دانشجویان با مدنظر قرار دادن نوع نیاز و شرایطی که در آن قرار دارند، نوع منبع اطلاعاتی را مشخص کرده و از آن استفاده مینمایند.
زمینه و هدف: دستیابی به خدمات اطلاعاتی مفید، به طوره عمده به درک جامع نیارهای اطلاعاتی و رفتار اطلاعیابی کاربران وابسته است. سلامت روان دانشجویان نیازمند برطرف کردن نیازهای اطلاعاتی آنها است. در این راستا پژوهش بر آن است تا رفتار اطلاعیابی دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره را مورد بررسی قرار دهد.
روش: پژوهش حاضر از نوع کمی و به روش توصیفی انجام گرفت. جامعهی آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه خوارزمی است. در این پژوهش برای نمونهگیری از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت، که پرسشنامه بین 150 نفر از دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره توزبع گردید و اطلاعات آن با نرمافزار SPSS نسخه 19 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از تحلیل اطلاعات پرسشنامه، نیازهای اطلاعاتی دانشجویان، انگیزهی آنها از جستوجوی اطلاعات، منابع اطلاعاتی مورد استفاده برای جستوجوی اطلاعات سلامت روان، اولین مرجع مراجعه دانشجویان قبل از رفتن به مرکز مشاوره و ارزیابی کیفیت خدمات مرکز مشاوره از دیدگاه دانشجویان شناسایی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مقاله تاکیدی است بر اهمیت بررسی رفتار اطلاعیابی دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه است که نتایج حاکی از آن است که مرکز مشاوره یک منبع مناسب برای شناسایی نیازهای اطلاعاتی سلامت روان دانشجویان است، که با تعیین اهداف آنها از جستوجوی اطلاعات میتواند به برنامهریزی بهتر و ارائه خدمات مطلوبتری در مرکز مشاوره منجر گردد
زمینه و هدف: بررسی رفتارهای اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و منابع اطلاعاتی الکترونیکی و همچنین استفاده آمان از موتورهای جستجو و پایگاههای اطلاعاتی مخصوصاً در برنامهریزیهای مالی و پژوهشی حائز اهمیت است. این پژوهش این رفتارها را باهدف ارائه الگوی متناسب بررسی میکند.
روش پژوهش: پژوهش با استفاده از دو روش کتابخانهای و پیمایشی بهوسیله پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. با نمونهگیری تصادفی بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاهها به روش خوشهای و طبقهای به 1149 دانشجوی تحصیلات تکمیلی پرسشنامه ارسال گردید. تعداد 837 پرسشنامه تکمیلشده عودت و مورد تحلیل قرار گرفت. در کنار آمار توصیفی از آزمون Tمستقل برای فهم تفاوت بین گروههای دوگانه و برای بررسی وجود همبستگی نیز از آزمون پیرسون استفاده شد.
یافته ها: بیش از 60 درصد دانشجویان از فرمولبندی جستجو استفاده نمیکنند یا به آزمونوخطا روی میآورند،کمتر از 40 درصد دانشجویان پایگاههای اطلاعاتی اشتراکی دانشگاه خود را ترجیح میدهند، در بین انواع منابع اطلاعاتی الکترونیکی، مقالات الکترونیکی، بیشترین طرفدار را در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دارد. انجام تکالیف، نوشتن مقاله، یادگیری مطالب تخصصی ازجمله مهترین هدف دستیابی به اطلاعات بوده است. طبق نظر 70 درصد دانشجویان درصورت عدم دستیابی به منابع اطلاعاتی الکترونیکی فعالیت پژوهشی آنها مختل خواهد شد. تنها 18 درصد دانشجویان حاضر به پرداخت در قبال دستیابی به منابع اطلاعاتی بودند و بیشتر دانشجویان گفتند که در صورت قطعی دسترسی به منابع اطلاعاتی الکترونیکی تلاش خواهند کرد به روشهای مختلف به آنها دسترسی داشته باشند.
نتیجه گیری: با توجه به جایگاه کشور بهعنوان یکی از قطبهای تولید علم دنیا که نزدیک 2 برابر سهم جمعیتی خود در تولید علم جهانی مشارکت دارد، با تأکید و تمرکز بر این توانمندی باید بسترسازیهای مناسبی برای ارتقای دسترسی به منابع اطلاعاتی و بهبود بهرهبرداری از آنها در راستای سیاستهای علمی از فناوری اطلاعات و ارتباط به گونه مؤثری در راستای چشماندازهای کلان ملی استفاده شود
زمینه و هدف: یکی از روشهای درک نگرش کاربران استفاده از مدل پذیرش فناوری است که این پژوهش با استفاده از آن مدل مطالعه عوامل موثر بر ترغیب دانشجویان به استفاده از شبکههای اجتماعی به عنوان یک شبکه آموزش مجازی را مورد هدف قرار داده است، تا مشخص شود که چه عواملی منجر به ترغیب دانشجویان در استفاده از شبکههای اجتماعی میشود.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از دسته پژوهشهای مدلسازی معادلات ساختاری-حداقل مربعات جزیی است. پس از مطالعه مقالات مرتبط و استخراج مؤلفههای احتمالی، پرسشنامهای براساس مدل مفهومی طراحی شد و در بین دانشجویان توزیع گردید و در نهایت پرسشنامههای جمعآوری شده مبنای تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که سودمندی ادراک شده، سهولت استفاده ادراک شده و قابلیتهای تکمیلی ادراک شده به طور غیر مستقیم و نگرش نسبت به شبکههای اجتماعی آنلاین و لذت ادراک شده به طور مستقیم بر تمایل دانشجویان به استفاده از شبکههای اجتماعی تاثیر میگذارد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش، بینش مفیدی برای دانشگاهیان در صنعت آموزش کشور فراهم میکند تا با درک این عوامل، بتوانند از کاربردهای شبکههای اجتماعی در راستای افزایش اثربخشی یادگیری در بین دانشجویان استفاده نمایند. در این پژوهش متغیرهایی که در زمینه توسعه فضای آموزشی میتواند تأثیرگذار باشد شناسایی گردید و با بررسی پژوهشها و مطالعات انجام شده در ارتباط با عوامل مؤثر بر ترغیب دانشجویان به استفاده از شبکههای اجتماعی به عنوان یک شبکه آموزش مجازی، ترکیبی از این عوامل گردآوری شده و درنهایت مدلی کاربردی و جامع ارائه شده است. همچنین بررسی عوامل مؤثر بر ترغیب کاربران به استفاده از شبکههای اجتماعی در زمینه آموزشی، پژوهشی نو در این زمینه است.
زمینه و هدف: تعیین رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت در رفتار اطلاع جویی دانشجویان تحصیلات تکمیلی.
روش پژوهش: روش پژوهش پیمایشی و از نوع تحلیل همبستگی است که با استفاده از پرسشنامه 30 گویه ای رفتار اطلاع جویی و پرسشنامه 60 گویه ای NEO کاستا و مک کری دادههای موردنیاز گردآوری شد. جامعه پژوهش را تعداد 343 دانشجوی ارشد و دکتری تشکیل داد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای از میان دانشگاههای تهران، تربیت مدرس، امیرکبیر و علوم تحقیقات انتخاب شدند. برای تجزیهوتحلیل یافتهها از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گامبهگام چندگانه استفاده گردید.
یافته ها: صفت روان رنجوری در دانشجویان موجب کم شدن زمان صرف شده برای امور پژوهشی آنان میگردد؛ و در مقابل، صفت برونگرایی افزایش تلاش برای رسیدن به اطلاعات موردنیاز دانشجویان را سبب میگردد. صفت گشودگی به تجربه در دانشجویان علاقه به موضوعات نو را افزایش میدهد و دو صفت وجدان گرایی و توافق گرایی نیز در افزایش بعد قضاوت ربط دانشجویان مؤثر است.
نتیجه گیری: شخصیت بهعنوان مؤلفههای روانشناختی در رفتار اطلاع جویی دانشجویان نقش دارد؛ بهگونهای که 31 درصد رفتار اطلاع جویی دانشجویان بر اساس عوامل پنجگانه شخصیتی شکل میگیرد. لذا بهتر است دانشگاهها و کتابخانههای دانشگاهی و مراکز اطلاعرسانی و نیز طراحان پایگاههای اطلاعاتی و رابطهای کاربر به تاثیر این عوامل در طراحی نظامهای اطلاعاتی توجه داشته باشند.
چکیده:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رفتار اطلاعیابی بافت محور دانشجویان دانشگاه خوارزمی در جستجوی اطلاعات علمی موردنیاز خود و عوامل مؤثر بر رفتار اطلاعیابی دانشجویان در داخل دانشگاه انجامشده است.
روششناسی: روش پژوهش توصیفی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری، کلیهی دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه خوارزمی در زمان انجام پژوهش را شامل میشود. نمونه پژوهش شامل 196 دانشجو است که به روش نمونهگیری در دسترس انتخابشدهاند. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته با پایایی 6/82 و روایی ازنظر اساتید محترم استفاده شد و برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای t تکنمونهای مستقل و t دونمونهای مستقل استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که مهمترین عامل مؤثر بر رفتار اطلاعیابی دانشجویان سایتهای کامپیوتر دانشگاه است و دانشجویان بیشتر اطلاعات علمی موردنیاز خود را از منابع اینترنتی و موتورهای جستجو به دست میآورند و مهمترین هدف آنها از جستجوی اطلاعات علمی انجام تکالیف درسی است و دانشجویان هدف از جستجوی اطلاعات علمی را، ابتدا اطلاعات آموزشی و سپس اطلاعات پژوهشی موردنیاز خود میدانند... مهمترین مانع و مشکل در مسیر جستجوی اطلاعات در دانشگاه نیز سرعتپایین اینترنت دانشگاه است. همچنین بین عوامل جمعیتشناسی (جنسیت، وضعیت تأهل و وضعیت سکونت) و رفتار اطلاعیابی دانشجویان تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که دانشجویان دانشگاه هدف از جستجوی اطلاعات علمی را، ابتدا اطلاعات آموزشی و سپس اطلاعات پژوهشی موردنیاز خود میدانند؛ و برای کسب اطلاعات بیشتر از منابع اینترنتی و موتورهای جستجو استفاده میکنند؛ و کتابخانهها جایگاه پایینتری نسبت به سایتهای کامپیوتر دانشگاه در رفتار اطلاعیابی دانشجویان دارند.
مقدمه: سواد اطلاعاتی یک عنصر اساسی در توسعه یادگیری مستقل و مؤثر در آموزش عالی قرن 21 است. هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و انگیزش یادگیری دانشجویان بود. بعلاوه سنجش میانگین سواد اطلاعاتی دانشجویان بر اساس متغیرهای آموزشی و جمعیت شناختی نیز مدنظر قرار گرفت.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی، با رویکرد کمی و به روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بوده، که 379 نفر به صورت نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی بعنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، تی- مستقل و تحلیل واریانس) با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافتهها: میانگین سواد اطلاعاتی دانشجویان بر اساس پنج استاندارد، 48/2 بود. طبق یافتههای آزمون همبستگی پیرسون با اطمینان 99 درصد بین سواد اطلاعاتی دانشجویان و انگیزش یادگیری آنها رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. همچنین با اطمینان 99 درصد رابطه مثبت و معنیداری بین سواد اطلاعاتی و معدل دانشجویان وجود داشت. بر اساس آزمون تی- مستقل تفاوت معنیداری در میانگین سواد اطلاعاتی دانشجویان دختر و پسر وجود نداشت. نتایج آزمون تحلیل واریانس حاکی از تفاوت معنیدار بین میانگین سواد اطلاعاتی و سال ورودی دانشجویان با اطمینان 99 درصد بود. بر اساس آزمون تحلیل واریانس تفاوت معنیداری در میانگین سواد اطلاعاتی دانشجویان بر حسب حوزه تحصیلی آنها وجود نداشت.
نتیجهگیری: میانگین سواد اطلاعاتی دانشجویان در سطح نامطلوب بود. سواد اطلاعاتی دانشجویان و انگیزش یادگیری و همچنین عملکرد تحصیلی دانشجویان (معدل) و سواد اطلاعاتی رابطه مثبت و متقابل داشتند. سواد اطلاعاتی دانشجویان سال آخر بیشتر از دانشجویان سال اول بود. سواد اطلاعاتی دانشجویان در چهار حوزه تحصیلی علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم و کشاورزی تقریباً مشابه بود.
زمینه و هدف: همگام با روند تغییر پارادیم در حوزهی اطلاعیابی از رویکرد نظاممدار به کاربرمدار طراحی نظامهایی برای پیشبرد اهداف اطلاعیابی ضروری به نظر میرسد. موفقیت این حوزه مستلزم تعامل متقابل کاربران با نظام و ایجاد رابطه بین اطلاعیابی و بازیابی اطلاعات است. با ورود فناوریهای جدید به حوزهی اطلاعیابی مدلهایی ابداع شدند که روند جستجوی اطلاعات را به عنوان فعالیتی پویا ارائه میدهند و چگونگی رفع نیاز اطلاعاتی کاربر را توصیف میکنند. پژوهش حاضر، با هدف بررسی فرآیند جستجوی اطلاعات دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده مهندسی علوم آبِ دانشگاه شهید چمران در اینترنت و مقایسهی رفتاراطلاعیابی آنها با مدل "فرآیند جستجوی اطلاعات" کولثاو صورت گرفت.
روش پژوهش: نوع پژوهش حاضرکاربردی و روش پژوهش، پیمایشی توصیفی بودهاست . جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان کارشناسی دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران به تعداد 204 نفر بوده که با استفاده از نمونهگیری تصادفی، تعداد نمونهها 102 نفر (51 نفر از دانشجویان سال اول و 51 نفر از دانشجویان سال آخر) تعیین و پرسشنامهها میان آنها توزیع گردید.
یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد که از میان مراحل مدل کولثاو، دو مرحله "شروع " و "انتخاب"، توسط دانشجویان ورودی سال اول و آخر نادیده گرفته شدهاند و چهار مرحلهی "کاوش"، "فرمول بندی"، " گردآوری" و "ارائه" در اولویت استفاده اعضاء نمونه قرار داشته و مراحل " کاوش" و "گردآوری"، بهترین مراحلی است که کتابداران میتوانند در فرایند جستجو مداخله نمایند. همچنین تحلیل داده ها آشکار کرد که دانشجویان از "پایگاههایاطلاعاتی"، موتورکاوش و راهنمای موضوعی به یک اندازه استفاده میکنند و همچنین از دو ابزار جستجو نظیر" عنوان" و "عملگر NOT"، نسبت به سایر ابزارهای جستجو، استفاده بیشتری به عمل می آورند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که الگوی مورد استفاده دانشجویان، برخلاف تعداد و ترتیب مدل کولثاو، از یک فرایند 4 مرحلهای تشکیل شده است. در نهایت با استناد به نتایج تحقیق حاصل از مقایسهی دو گروه نمونه، الگوی جدید جستجوی اینترنتی دانشجویان، شناسایی و پیشنهاد گردید.
هدف: در این مقاله به شناسایی راهبردهای جستجوی کاربران و میزان استفاده آنها از راهبردهای جستجو درمحیط وب پرداخته شده است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیهی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد بود که در نیمسال اول در این دانشگاه به تحصیل اشتغال داشتند؛ از بین آنها، تعداد 95 نفر به شیوه تصادفی طبقهای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از ابزار فایلهای ثبت رخداد بهره گرفته شد.
یافتهها: در این پژوهش 12 راهبرد در 5 دسته کلی مشاهده شد. راهبرد ارزیابی تکرارشونده در زبانهای دیگر، شکل جدیدی از راهبرد ارزیابی نتایج بود. از میان راهبردهای جستجو نیز دسته راهبردهای آغاز جستجو با مجموع 397 تکرار، بیشترین استفاده را داشت و دسته راهبردهای ارزیابی نتایج جستجو با 321 تکرار در جایگاه دوم قرار گرفت. همچنین، دسته راهبردهای دسترسی چندگانه همزمان به منابع با 77 بار تکرار کمترین راهبردهای مورد استفاده بود، اما بهطور خاص راهبرد اکتشاف تکرارشونده با 21 بار تکرار کمکاربردترین راهبرد مورد استفاده بود. بررسی همبستگی بین راهبردها نیز نشان داد برخی از ضرایب همبستگی پیرسون معنیدار بود و برخی دیگر معنیدار نبود. از بین ضرایب همبستگی معنیدار، بیشترین رابطه بین متغیرهای راهبرد ارزیابی نتایج جستجو و راهبرد آغاز جستجو با میزان ضریب همبستگی 591/0 بود.
نتیجه: نتایج نشان داد دانشجویان بیشتر از راهبردهای سنتی و سادهای چون تدوین عبارت جستجو و ارزیابی تکرارشونده نتایج استفاده میکردند و کمتر به راهبردهای پیچیدهتر میپرداختند. همین امر لزوم آموزش راهبردها به دانشجویان را نشان میدهد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction
Designed & Developed by : Yektaweb