جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای محیط کار

فرشته کامران طرقی، اعظم صنعت جو، معصومه تجعفری،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه: با افزایش پیچیدگی وظیفه کاری، به دلیل رفتار متفاوت اطلاعاتی (یعنی تنوع و پیچیدگی نیاز اطلاعاتی، سخت‌گیری‌ها در کسب اطلاعات، توجه به منابع اطلاعاتی شفاهی، تعامل و تبادل اطلاعات با همکاران)، تجربه سواد اطلاعاتی که فراتر از دسترسی و استفاده از اطلاعات است، و بر مهارت در کسب و بهره‌گیری از اطلاعات، به منظور پاسخگویی به مشتریان و تبادل اطلاعات با دیگر همکاران و بهره‌دهی اطلاعات در محیط کار تمرکز دارد، اهمیت پیدا می‌کند.
هدف: پرداختن به نقش تجربه سواد اطلاعاتی افراد در محیط کار بر حسب پیچیدگی وظیفه کاری در متون هدف مقاله مروری حاضر است است.   
روش‌شناسی: پژوهش کیفی حاضر از نوع توصیفی است که با مرور محتوا انجام شد. برای پرداختن به هدف مقاله، منابع مرتبط گردآوری و با روش و رویکرد کتابخانه‌ای مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش از روش نظرورزی یا جستار نظرورزانه به منظور بسط و گسترش اندیشه‌ای مهم اما توجه نشده در متون مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شد.
یافته‌ها: با پیچیدگی وظایف کاری، وابستگی به اطلاعات بیشتر و تجربه سواد اطلاعاتی اهمیت بیشتری پیدا می‌کتد. هر چه پیچیدگی بیشتر شود، وجوه بیشتری از سواد اطلاعاتی در محیط کار لازم است؛ همچنین با بررسی تعاریف سواد اطلاعاتی، تعداد معدودی از آن‌ها سواد اطلاعاتی را برای بهره‌گیری در محیط کاری تعریف کرده بودند و هر کدام نیز با توجه به هفت وجه تجربه‌سواد ‌طلاعاتی براس (1999)، که سواد اطلاعاتی را در محیط کار مورد توجه قرار داده است، به تمام وجوه توجه نکرده بودند.
نتیجه‌گیری: دستیابی به مهارت و تجربه در سواد اطلاعاتی توسط کارکنان در محیط‌های کاری و حرفه‌ای سبب تبدیل آنان به افرادی شایسته و موفق می‌شود. مدیران و کارکنان باید بتوانند علاوه بر برخورداری از سواد اطلاعاتی مناسب با بهره‌گیری از هفت وجه تجربه سواد اطلاعاتی و پرورش و تقویت ذهنی قادر به سازگاری با تغییرات روزافزون در محیط‌های شغلی شوند و سبب بقاء و پیشرفت سازمان گردند.
 

فرشته کامران طرقی، اعظم صنعت جو، معصومه تجعفری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی پرسش‌نامه تجربه سواد اطلاعاتی در محیط کار با تأکید بر نظریه فعالیت است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شده است. پژوهش حاضر، پژوهش کمّی است که با رویکرد طراحی ابزار انجام شده است. در این پژوهش به‌منظور بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی پرسش‌نامه، از روش نمونه‌ تصادفی طبقه‌ای نسبتی ۸۶ نفری از کارکنان گروه‌های آموزشی مختلف دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ استفاده شده است. همچنین از روش‌های ساخت پرسش‌نامه همچون روایی ظاهری، محتوایی و تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی روایی سازه استفاده شد. به‌منظور بررسی همسانی درونی نیز آلفای کرونباخ به کار رفت. در این پژوهش به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزارهای آماری Smart pls و  SPSS استفاده شد. 
یافته‌ها: شاخص روایی محتوایی و ظاهری مقیاس، مقدار مطلوب به دست آمد. همچنین مقدار آماره t در تمام موارد بزرگ‌تر از ۱.۹۶ و در بارگذاری عاملی نیز همه عامل‌‌ها با میزان تبیین مناسبی در تحلیل عاملی، (از ۰.۴ بزرگ‌تر) تأیید شدند. آلفای کرونباخ برای همه عامل‌ها مقدار قابل‌قبول ۰.۷ تا ۰.۹ بود.
نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از تأثیر عوامل تجربه سواد اطلاعاتی باتوجه‌به نظریه فعالیت است. مقیاس طراحی شده به‌منظور بررسی تجربه سواد اطلاعاتی در محیط کار باتوجه‌به عوامل نظریه فعالیت، مناسب ارزیابی شده و استفاده از آن برای سنجش مفهوم جدید سواد اطلاعاتی، یعنی تجربه سواد اطلاعاتی که به نظریه فعالیت می‌پردازد، توصیه می‌گردد
فرهاد فتحی، کورش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری، مجتبی وحیدی اصل،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: تحولات دیجیتال وظهور هوش مصنوعی درعرصه آموزش ویادگیری به‌ویژه در زمینه آموزش مدیران و منابع انسانی نیازمند تغییرات اساسی و نوآوری در رویکردهای آموزشی است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر طراحی برنامه درسی دیجیتال در محیط کار مبتنی بر مولفه‌های هوش مصنوعی بود.
روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده­ها، طرح کیفی است.از میان روش­های مختلف کیفی، از روش نظریه­داده بنیاد با رویکرد سازنده گرایی شارماز استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر، کلیه متخصصان حوزه برنامه درسی، فناوری آموزشی، تکنولوژی آموزشی و هوش مصنوعی هستند و اطلاع رسان‌ها شامل 23 نفر از متخصصان بودند. به منظور گردآوری اطلاعات، از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مشاهده و مطالعه اسناد و مدارک استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش، از روش سه مرحله‌ای سوزان فریز شامل توجه، جمع آوری و تفکر به کمک نرم افزار اطلس تی آی7 انجام شد.
یافته ها: الگوی برنامه درسی فازی شامل برنامه درسی فاز1 (یادگیری مبتنی بر الگوی مشخص، طبقه بندی و سازماندهی محتوا، یادگیری خطی، یادگیری تحت نظارت بیرونی، یادگیری تقویتی و ادراک متقابل زبان)، برنامه درسی فاز2 (دانش ترکیبی در یادگیری، بهینه سازی یادگیری، یادگیری از داده های ناقص، یادگیری مبتنی بر استدلال، پیش بینی روند یادگیری و مواجه با مسائل یادگیری) و برنامه درسی فاز 3 (مواجه با مسائل غیرخطی، یادگیری عمیق، یادگیری بدون نظارت، خبرگی در یادگیری، تشابه یابی معنایی، یادگیری خودراهبر و انعطاف پذیری در یادگیری) بود.
نتیجه گیری: این الگو بر پایه منطق فازی هوش مصنوعی طراحی شده است ومی‌تواند به بهبود اثربخشی برنامه درسی دیجیتال در محیط کار کمک کند. بر اساس مطالعات پیشینه، هیچ پژوهشی به این صورت یافت نشد که بتواند برنامه درسی دیجیتال در محیط کار رابه این نحو سازماندهی کرده  و بنابراین، یافته‌های پژوهش حاضر و خروجی نهایی، کاملا منحصر به فرد بوده است.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction

Designed & Developed by : Yektaweb