رامین غریب زاده، مهدی معینی کیا، خلیل مکلف سربند،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش تحلیل تاثیر اخلاق حرفهای مدیران بر تصمیمگیری اخلاقی معلمان با بررسی نقش میانجی سواد اطلاعاتی در بین معلمان ناحیه دو شهرستان ارومیه بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش شامل 982 نفر از معلمان ناحیه دو بود که از بین آنها 262 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. پژوهش حاضر توصیفی، پیمایشی از نوع همبستگی است که جهت جمع آوری دادهها از پرسشنامه اخلاق حرفهای قاسم زاده و همکاران (1392)، پرسشنامه تصمیمگیری اخلاقی کتل (2003) پرسشنامه و پرسشنامه سواد اطلاعاتی DAS داورپناه (1387) استفاده شد. روایی (محتوی، همگرا و واگرا) و پایایی (بارعاملی، ضریب پایایی مرکب و ضریب آلفای کرونباخ) پرسشنامهها حاکی از آن بودند که ابزارهای اندازه گیری از روایی و پایایی خوبی برخوردار هستند.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیهها توسط نرم افزار SMART-PLS و با استفاده از آزمون t و ضرایب مسیر (β) نشان داد که اخلاق حرفهای بر سواد اطلاعاتی در بین معلمان ناحیه دو ارومیه تاثیر قوی، مستقیم و معنی دار؛ و همچنین اخلاق حرفهای و سواد اطلاعاتی بر تصمیمگیری اخلاقی معلمان ناحیه دو ارومیه تاثیر قوی، مستقیم و معنی دار دارد. از طرفی سواد اطلاعاتی میتواند نفش میانجی گری را در رابطه بین اخلاق حرفهای و تصمیمگیری اخلاقی معلمان ایفا کند و از طرف دیگر اخلاق حرفهای میتواند به عنوان متغیر تعدیل کننده اثر مثبتی که سواد اطلاعاتی بر تصمیمگیری اخلاقی معلمان دارد را ارتقاء دهد.
نتیجه گیری: مدیران از طریق آموزشهای ضمن خدمت بر سواد اطلاعاتی معلمان افزوده و با ایجاد ارتباط صادقانه بین خود و معلمان اخلاقیات را به آنها منتقل نمایند و در تصمیمگیری آنان را مشارکت دهند تا مسئولیت پذیری و صداقت در امور به آنان ثابت گردد و در نتیجه امورات مدرسه با موفقیت پیش رود.
فریدون یزدانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطۀ بین سواد اطلاعاتی با آگاهی، نگرش و عملکرد زیستمحیطی معلمان بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل تمامی معلمان (زن و مرد) پایههای اول تا ششم دوره ابتدایی ناحیۀ 1 شهر همدان به تعداد 875 نفر میشد. برای نمونهگیری از شیوۀ تصادفی طبقهای استفاده شد و بر این اساس تعداد 267 نفر آموزگار (208 زن و 59 مرد) انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. ابزار گردآوری دادهها، «پرسشنامۀ سواد اطلاعاتی» (یزدانی، 1391) و «مقیاس سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد زیستمحیطی» (فرخی، 1393) بود که پایایی و روایی لازم را دارا بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که در کل، سطح سواد اطلاعاتی آموزگان در حد متوسطی بوده است؛ لیکن، در ابعاد «تعریف نیاز»، «مکانیابی»، و «ارزشیابی اطلاعات»، سطح سواد اطلاعاتی معلمان بالاتر از میانه و در ابعاد «سازماندهی اطلاعات» و «تبادل اطلاعات»، سطح سواد اطلاعاتی معلمان پایینتر از میانه جامعه بوده است. همچنین، یافتهها نشان داد که سطح آگاهی و نگرش زیستمحیطی معلمان در حد مناسبی بوده است؛ اما عملکرد زیستمحیطی معلمان در وضعیت نامناسبی قرار دارد. در نهایت، نتیجه تحقیق معلوم ساخت که بین تمامی ابعاد سواد اطلاعاتی با آگاهی، نگرش و عملکرد زیستمحیطی معلمان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0/01>P).
نتیجهگیری: معلمانی که سواد اطلاعاتی بالاتری دارند، امکان دسترسی به آگاهیهای زیستمحیطی بهتری دارند و درنتیجه نگرش و رفتار زیستمحیطی بهتری خواهند داشت. بنابراین، میتوانیم برای بهبود آگاهی، نگرش و عملکرد زیستمحیطی افراد، سواد اطلاعاتی آنان را افزایش دهیم.