جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای نگرش

حامد حیدری، محمود البرزی، مرتضی موسی خانی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از روش‌‌های درک نگرش کاربران استفاده از مدل پذیرش فناوری است که این پژوهش با استفاده از آن مدل مطالعه عوامل موثر بر ترغیب دانشجویان به استفاده از شبکه‌‌های اجتماعی به عنوان یک شبکه آموزش مجازی را مورد هدف قرار داده است، تا مشخص شود که چه عواملی منجر به ترغیب دانشجویان در استفاده از شبکه‌‌های اجتماعی می‌شود.

روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از دسته پژوهش‌‌های مدلسازی معادلات ساختاری-حداقل مربعات جزیی است. پس از مطالعه مقالات مرتبط و استخراج مؤلفه‌‌های احتمالی، پرسشنامه‌‌ای براساس مدل مفهومی طراحی شد و در بین دانشجویان توزیع گردید و در نهایت پرسشنامه‌‌های جمع‌‌آوری شده مبنای تحلیل قرار گرفت.

یافته­ها: یافته‌‌ها نشان می‌دهد که سودمندی ادراک شده، سهولت استفاده ادراک شده و قابلیت‌‌های تکمیلی ادراک شده به طور غیر مستقیم و نگرش نسبت به شبکه‌‌های اجتماعی آنلاین و لذت ادراک شده به طور مستقیم بر تمایل دانشجویان به استفاده از شبکه‌‌های اجتماعی تاثیر می‌‌گذارد.

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش، بینش مفیدی برای دانشگاهیان در صنعت آموزش کشور فراهم می‌کند تا با درک این عوامل، بتوانند از کاربردهای شبکه­های اجتماعی در راستای افزایش اثربخشی یادگیری در بین دانشجویان استفاده نمایند. در این پژوهش متغیرهایی که در زمینه توسعه فضای آموزشی می­تواند تأثیر­گذار باشد شناسایی گردید و با بررسی پژوهش­ها و مطالعات انجام شده در ارتباط با عوامل مؤثر بر ترغیب دانشجویان به استفاده از شبکه­های اجتماعی به عنوان یک شبکه آموزش مجازی، ترکیبی از این عوامل گردآوری شده و درنهایت مدلی کاربردی و جامع ارائه شده است. همچنین بررسی عوامل مؤثر بر ترغیب کاربران به استفاده از شبکه‌های اجتماعی در زمینه آموزشی، پژوهشی نو در این زمینه است.


مهدی فرمانی، محمد غفاری، مصطفی زندی نسب،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت تجربه‌ای که کاربر در تعامل با وب‌سایت دارد می‌تواند نقش بسزایی در بهبود رابطه طولانی‌تر و با ارزش‌تر با آن داشته باشد. یکی از فناوری‌های جدیدی که می‌تواند پیرامون تجربه­ خوشایند، لذت‌بخش و اثرگذار کاربران نقش ایفا کند، بازی‌وارسازی می‌باشد. چرا که این فناوری فعالیت‌های روزمره، تکراری و رسمی را با به کارگیری قواعد حاکم بر بازی‌ها به تجاربی هیجان انگیز، چالشی و مفرح تبدیل می‌کند و تجربه‌ای متفاوت برای کاربران می آفریند؛ همچنین، زمینه‌ای قصد استفاده و توصیه به دیگران را نیز به وجود می‌آورد. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش بررسی ویژگی‌های وب‌سایت دیجی کالا در زمینه بازی‌وارسازی با تمرکز بر نقش‌های میانجی تجربه و نگرش کاربران و تاثیر این پیشایندها بر قصد استفاده و ارتباطات توصیه‌ای برای آن می­باشد
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از نظر روش پژوهش توصیفی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کاربران فروشگاه اینترنتی دیجی کالا در سراسر کشور است که در دوره جمع‌آوری داده‌های پژوهش در مرداد ماه سال 1397 از کاربران این وب‌سایت بوده‌اند و با روش نمونه‌گیری در دسترس 294 نمونه جمع‌آوری شد. ابزار اصلی جهت گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌ بوده است. برای بررسی و تایید روایی پرسشنامه پژوهش حاضر روایی محتوا، روایی سازه و روایی همگرا بررسی شد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزارهای SPSS و LISREL استفاده گردید.
یافته‌ها: تمام فرضیه‌های پژوهش به جز فرضیه دوم مورد تایید واقع شد.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان می‌دهد که کیفیت خدمات، کیفیت سیستم و کیفیت اطلاعات در وب‌سایت دیجی کالا بر تجربه کاربر تاثیرگذار است و تجربه کاربر در وب‌سایت دیجی کالا بر نگرش کاربر نسبت به آن تاثیرگذار است. همچنین، نگرش کاربر نسبت به وب‌سایت دیجی کالا بر قصد استفاده از آن و قصد ارتباطات توصیه‌ای آن تاثیر معنادار دارد.
ابراهیم بیرقی پناه، احمد عسکری، عبداله نعامی، علیرضا روستا،
دوره 7، شماره 2 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت رفتار مشتریان، هدف این مطالعه ارائه الگوی بومی بازاریابی با تأکید بر نگرش مصرف‌کنندگان به‌منظور خرید محصولات ایرانی با رویکرد رفتار اطلاعاتی مشتریان بود.
روش پژوهش: روش انجام این پژوهش نظریه داده بنیاد بوده و از طریق مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته به جمع‌آوری داده‌ها پرداخته شد. همچنین جامعه آماری این پژوهش مدیران و سرپرستان شرکت پارس خزر بودند. نمونه آماری شامل 14 نفر از مدیران ارشد و سرپرستان شرکت پارس خزر بوده و نمونه‌گیری در دو بعد نمونه‌گیری نظری و نمونه‌گیری گلوله برفی صورت گرفته است. مبنای اتمام مصاحبه‌ها، اشباع نظری بوده است.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر، نشان‌دهنده‌ی استخراج 38 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه‌ها، 38 مقوله هسته‌ای و 20 تم اصلی است که در قالب مدل پارادایمی شامل نگرش مصرف‌کننده نسبت به نوآوری خدمات، مؤلفه فرهنگ و مؤلفه اجتماعی به‌عنوان مقوله محوری و شرایط علّی (دانش، مهارت و بازاریابی)، عوامل زمینه‌ای (مزیت‌های کارکردهای نگرش برند، مسئولیت اجتماعی و نگرش به محصولات ایرانی)، شرایط مداخله­گر (منابع قدرت، توانمندسازی مبتنی بر یادگیری، الگوی ارتباطی، ارتباط با مشتریان و ملی‌گرایی مصرفی)، راهبردها (ارتباطات شرکتی، برنامه‌ریزی جامع استراتژی نگرش برند، خلاقیت و نوآوری و روابط عمومی و تبلیغات) و پیامدها (شدت رقابت، منابع، تصور در رابطه با نگرش برند، قابلیت اعتبار و ارزیابی نگرش مصرف‌کنندگان از گسترش نام برند) قرار گرفت.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش به‌عنوان گام اولیه در بررسی نگرش مصرف‌کنندگان به‌منظور خرید محصولات ایرانی قابل‌استفاده بوده و برای متخصصان رفتار مصرف‌کننده و همچنین متخصصان مطرح دانشگاهی دارای زمینه علمی مرتبط با مدیریت بازاریابی نیز کاربردی است. بر اساس نتایج، توجه به دانش و مهارت مسئولین شرکت‌ها درزمینه بازاریابی، شرایط مطلوب را جهت بهبود نگرش مصرف‌کنندگان به کالای ایرانی فراهم می‌آورد.
فریدون یزدانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطۀ بین سواد اطلاعاتی با آگاهی، نگرش و عملکرد زیست‌محیطی معلمان بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل تمامی معلمان (زن و مرد) پایه‌های اول تا ششم دوره ابتدایی ناحیۀ 1 شهر همدان به تعداد 875 نفر می‌شد. برای نمونه‌گیری از شیوۀ تصادفی طبقه‌ای استفاده شد و بر این اساس تعداد 267 نفر آموزگار (208 زن و 59 مرد) انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. ابزار گرد‌آوری داده‌ها، «پرسشنامۀ سواد اطلاعاتی» (یزدانی، 1391) و «مقیاس سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد زیست‌محیطی» (فرخی، 1393) بود که پایایی و روایی لازم را دارا بودند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که در کل، سطح سواد اطلاعاتی آموزگان در حد متوسطی بوده است؛ لیکن، در ابعاد «تعریف نیاز»، «مکان‌یابی»، و «ارزشیابی اطلاعات»، سطح سواد اطلاعاتی معلمان بالاتر از میانه و در ابعاد «سازمان‌دهی اطلاعات» و «تبادل اطلاعات»، سطح سواد اطلاعاتی معلمان پایین‌تر از میانه جامعه بوده است. همچنین، یافته‌ها نشان داد که سطح آگاهی و نگرش زیست‌محیطی معلمان در حد مناسبی بوده است؛ اما عملکرد زیست‌محیطی معلمان در وضعیت نامناسبی قرار دارد. در نهایت، نتیجه تحقیق معلوم ساخت که بین تمامی ابعاد سواد اطلاعاتی با آگاهی، نگرش و عملکرد زیست‌محیطی معلمان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0/01>P).
نتیجه‌گیری: معلمانی که سواد اطلاعاتی بالاتری دارند، امکان دسترسی به آگاهی‌های زیست‌محیطی بهتری دارند و درنتیجه نگرش و رفتار زیست‌محیطی بهتری خواهند داشت. بنابراین، می‌توانیم برای بهبود آگاهی، نگرش و عملکرد زیست‌محیطی افراد، سواد اطلاعاتی آنان را افزایش دهیم.

اقدس سلیمانی، زهره کاظمی، محمد آقایی، زهرا قربانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده

هدف: رسانه‌های اجتماعی به‌عنوان یک ابزار قدرتمند و موفق بازاریابی، به شرکت‌ها کمک می‌کند تا فعالیت‌ها و تعامل بین مصرف‌کنندگان را با اوقات خوش‌تر از گذشته به برند پیوند دهند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر بازاریابی رسانه‌های اجتماعی بر قصد خرید مصرف‌کنندگان از طریق اعتماد برند و نگرش برند می‌باشد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی، پیمایشی می‌باشد. همچنین برای گردآوری داده‌ها از روش کمی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، صرف‌کنندگان برندهای لوکس پاتن جامه، چرم مشهد، سالیان، دنیس تریکو، نوین چرم در  ایران می‌باشد. حجم نمونه تعداد 384 نفر از مصرف‌کنندگان بوده و باتوجه‌به نامحدودبودن جامعه آماری و همچنین غیرممکن‌بودن دسترسی به تمام جامعه موردنظر، از روش نمونه‌گیری در دسترس استفاده شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از ابزار پرسش‌نامه استاندارد استفاده شد. به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش تحلیل مسیر و نرم‌افزار آموس برای بررسی روابط بین ابعاد و شاخص‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بازاریابی رسانه‌های اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر اعتماد به برند و نگرش برند دارد. علاوه بر این، اعتماد به برند و نگرش برند تأثیر مثبت و قابل‌توجهی بر قصد خرید مصرف‌کنندگان دارند؛ همچنین بازاریابی رسانه‌های اجتماعی به‌واسطه اعتماد برند و نگرش برند بر قصد خرید تأثیر می‌گذارد.
نتیجه‌گیری: مدیران بازاریابی باید فعالیت‌های مختلف بازاریابی از طریق رسانه‌های اجتماعی را برای نام تجاری خود در سایتهای رسانه‌های اجتماعی موردتوجه قرار دهند و در چنین فعالیت‌هایی سرمایه‌گذاری کنند تا بر نگرش و اعتماد مصرف‌کننده نسبت به برند تأثیر مثبت گذارند.

سهیلا شیرژیان، سید مهدی میرمهدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: چت‌بات‌ها به‌عنوان یکی از دستاوردهای هوش مصنوعی، توانسته‌اند شیوه ارائه خدمات مشتری را دگرگون سازند. با گسترش این فناوری در سازمان‌ها، شناخت عواملی که بر قصد استفاده مشتریان از چت‌بات‌های هوشمند تأثیرگذارند، به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل‌شده است. پژوهش حاضر با رویکرد مدل‌های پذیرش فناوری، در پی تبیین عوامل مؤثر بر تمایل مشتریان به استفاده از چت‌بات‌ها در تعاملات خدماتی است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کمی، کاربردی و به روش توصیفیپیمایشی انجام‌شده است. در این پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه افرادی است که به‌عنوان مشتری، تجربه استفاده از خدمات چت‌بات‌های مبتنی بر هوش مصنوعی را داشته‌اند. نمونه آماری این تحقیق شامل ۲۳۰ نفر از این افراد است. به‌منظور تحلیل داده‌های گردآوری‌شده، پس از تأیید شاخص‌های اندازه‌گیری، مدل ساختاری پژوهش، با بهره‌گیری از نرم‌افزار SmartPLS ارائه و آزمون شده است.
یافته‌ها: این تحقیق به بررسی درک چگونگی و چرایی تصمیم کاربران برای استفاده از چت‌بات‌های مبتنی بر هوش مصنوعی پرداخت. بر اساس اهداف تحقیق، 9 فرضیه به‌منظور بررسی و ارزیابی تعریف و طراحی شد و از میان 9 فرضیه مطرح‌شده، 7 فرضیه تأیید و 2 فرضیه رد شد.
نتیجه‌گیری: با ادغام ربات‌های چت در فرایندهای تجاری، سازمان‌ها می‌توانند کانالی نوآورانه برای ارتباط با مشتریان ایجاد کنند. چت‌بات‌ها به دلیل ارتباط مستقیم با کاربران و نقش آن‌ها در تسهیل فرایندهای مختلف، نیازمند طراحی با دقت و توجه به اصول کاربردپذیری هستند. یک چت‌بات کاربرپسند نه‌تنها موجب افزایش رضایت کاربران بلکه به پذیرش بیشتر این فناوری‌ها در میان عموم مردم کمک کند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction

Designed & Developed by : Yektaweb