|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
7 نتیجه برای Language Teaching
محمد رضا عنانی سراب، دوره 11، شماره 2 - ( 6-1387 )
چکیده
فعالیت آموزشی به عنوان وسیله ای آموزشی و پژوهشی در اصل برای دسترسی به داده های ذهنی ثبت نشده به عنوان شاهدی بر فرآیند های زبان نینابینی یا به عنوان وسیله ای برای به چالش کشیدن منابع شناختی و زبانی جهت رسیدن به نتایج دلخواه آموزشی بکار می رفت. یکی از نکات بحث انگیز کلیدی در مورد آموزش فعالیت محور تفاوتی است که بین آنچه به عنوان اهداف آموزشی فعالیت از طریق دستکاری مشخصات آن طراحی شده و آنچه نهایتا از طریق فرایند متجلی می شود وجود دارد. تفاوت بین ایندو به باز تعریف فعالیت توسط زبان آموزان برای متناسب ساختن آن با اهداف آموزشی خود نسبت داده می شود (به هاسن فلذ 1976 و برین 1989 رجوع کنید). گرچه این تبیین میتواند تفاوت را از دیدگاه زبان آموزان بیان کند اما این بیان نقش واسطه معلم و بازتعریف آن را توسط وی برای متناسب ساختن آن با اهداف آموزشی ای که لزوما با اهداف طراحی شده توسط طراح فعالیت یکسان نیستند را نادیده می گیرد. مقاله حاضر استدلالی را برای بازنگری در نقش معلم در آموزش فعالیت محور با استفاده از داده های طبیعی برگرفته از مخزنی از دروس ضبط و پیاده شده مطرح می کند. مقاله با بحثی در مورد نکات ضمنی این بازنگری در حوزه طراحی برنامه فعالیت محور پایان می یابد.
ابراهیم خدادادی، دوره 12، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
این مقاله اعتبار عاملی پرسشنامه عقاید مربوط به یادگیری زبان (BALLI) را در متن زبان خارجی و رابطه آن را با سطح آموزشی و پیشرفت تحصیلی مورد بررسی قرار می دهد. چهارصد وهجده دانشجوی کارشناسی و تحصیلات تکمیلی که در رشته های آموزش زبان انگلیسی، زبان و ادبیات انگلیسی و ترجمه انگلیسی شاغل به تحصیل در هفت موسسه عالی شهرستان مشهد به این پرسشنامه پاسخ دادند. ضرایب همبستگی پایین در بین سی و چهار عقیده مطرح شده در پرسشنامه مبین آن بودند که نبایستی از روش تحلیل جزء اصلی استفاده کرد. بکارگیری روش عامل یابی محور اصلی و چرخش آن به یافتن چهارده عامل منجر شد. تحلیل آنووای یکطرفه نشان داد که یازده عقیده دانشجویان سال دوم کارشناسی به بطور معنا داری از عقاید دانشجویان سال آخر کارشناسی و تحصیلات تکمیلی متفاوت بوده و مبین آن هستند که تحصیلات رسمی روی یک سوم عقاید دانشجویان تاثیر می گذارد. بکارگیری همان تحلیل روی معدل کل هشتادوشش دانشجوی سال دو کارشناسی نشان داد که پیشرفت تحصیلی با پنج عقیده رابطه معنا داری دارد. کاربرد این یافته ها در اموزش زبان انگلیسی بعنوان زبان خارجی در ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
حمید مرعشی، لیلا بیگ زاده، دوره 13، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر یادگیری توأم با همکاری بر یادگیری کلی و انگیزه زبان آموزان ایرانی بوده است. به منظور دستیابی به هدف این تحقیق، 56 نفر از زبان آموزان آموزشگاه زبان صبا در انتخاب شده PET تهران از میان 90 زبان آموز بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون استاندارد انگلیسی و در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. در هر دو گروه، محتوای مشخص شده طی 24 جلسه توسط پژوهشگر/مدرس تدریس شد با این تفاوت که در گروه تحقیق، روش تدریس ارتباطی به همراه فعالیتهای یادگیری توام با همکاری و در گروه کنترل، صرف تدریس ارتباطی بدون این فعالیتها به کار گرفته شد. در انتهای دوره، پس آزمونی از محتوای مورد تدریس به هر دو گروه ارائه گردید و با استفاده از آزمون مستقل تی، میانگین نمرات دو گروه مقایسه شد که منجر به رد فرضیه صفر گشت و نتیجه گرفته شد که روش تدریس یادگیری توأم با همکاری بر یادگیری کلی زبان آموزان تاثیر بسزایی داشته است.
ضیاء تاج الدین، محمد حسین کشاورز، امیر زندمقدم، دوره 15، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تأثیر روش تدریس فعالیت محور بر تولید کاربردشناختی، آگاهی فرا کاربردشناختی، و خودسنجی کاربردشناختی زبان آموزان بود. بدین منظور75 زبان آموز همگن و در سطح متوسط انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: 27 نفر در گروه تأکید بر کاربردشناسی در مراحل قبل و بعد فعالیت (گروه آزمایشی اول)، 26 نفر در گروه تأکید بر کاربردشناسی در مرحله حین فعالیت (گروه آزمایشی دوم)، و 22 نفر در گروه فعالیت محور رایج (گروه کنترل). در گروه آزمایشی اول فقط در مراحل قبل و بعد از فعالیت بر پنج کنش گفتاری تأکید شد. در گروه آزمایشی دوم در مراحل قبل و بعد از فعالیت بر کنشهای گفتاری تأکید نشد ولی در عوض در مرحله حین فعالیت از بازخورد کاربردشناختی در مورد تولید کنشهای گفتاری استفاده شد. به شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ گونه تدریس، توضیح، و یا بازخوردی داده نشد و آنها صرفاَ در هر یک از سه مرحله فقط فعالیت ها را تکمیل کردند. تولید کاربردشناختی، آگاهی فرا کاربردشناختی، و خودسنجی کاربردشناختی زبان آموزان به ترتیب از طریق پرسشنامه تکمیل گفتمان، پرسشنامه فرا کاربرد شناسی، و پرسشنامه خودسنجی کاربردشناختی در ابتدا و انتهای این پژوهش سنجیده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که در نتیجه به کارگیری روش فعالیت محور، هر سه گروه توانستند تولید کاربردشناختی خود را به طور یکسان ارتقاء دهند، در حالی که آگاهی فرا کاربردشناختی و خودسنجی کاربردشناختی فقط در دو گروه آزمایشی ارتقاء پیدا کرد. علاوه بر این، شرکت کنندگان در دو گروه آزمایشی توانستند خود سنجی از دانش کاربرد شناسی شان را بیشتر از گروه کنترل ارتقاء بخشند. بنابر این، می توان نتیجه گرفت که استفاده از فعالیت ها در چارچوب روش فعالیت محور آموزش زبان، چه با تأکید و بازخورد بر کاربردشناسی و چه بدون تأکید و بازخورد در هر یک از سه مرحله، می تواند تولید کاربرد شناختی را در میان یاد گیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی ارتقاء بخشد. این در حالی است که ارتقای آگاهی فرا کاربردشناختی و خودسنجی کاربردشناختی در گرو تأکید بر کاربردشناسی و نیز ارائه بازخورد است.
Khadijeh Karimi Alavijeh، S. Susan Marandi، دوره 17، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
، ، دوره 24، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
Fahimeh Hokmabadi، Omid Mazandarani، Behzad Ghonsooly، Ghasem Barani، دوره 25، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
Despite the fact that there exists a considerable amount of literature on pedagogically-oriented stylistics, a significant number of the often-cited articles turns out to be based on trust and intuition. This is what has been accentuated by prominent figures as Hall (2007), Carter (2007, 2010), Zyngier and Fialho (2010), among others, while calling for more robust empirically-based studies. The present study is undertaken to review 13 studies published from 2015 to 2022. In doing so, an adaptation of a coding framework was employed to serve as guideline for this review study. In this vein, three overarching themes were detected: 1) stylistics as accessible toolkit for teacher training, 2) stylistics' significance in curriculum and syllabus development and 3) stylistics as an opportunity for cooperation between higher education and language teachers. By detecting these emergent themes some uncharted areas of stylistics-inspired pedagogies as well as some rectified issues were revealed. Despite this, there still remains the issue of underreporting which is indeed undermining to the credibility of pedagogical stylistics. Thus, a set of recommendations were accordingly provided for further advancement in studies concerning pedagogical stylistics.
|
|
|
|
|
|