10 نتیجه برای احمدی
منصور بیرامی، یزدان موحدی، مرتضی پورمحمدی، هانیه خرازی نوتاش، لیلا احمدی،
دوره 2، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سوگیری شناختی پردازش اطلاعات در افراد مضطرب، افسرده و عادی انجام شد. در این مطالعه که از نوع علی- مقایسه ای بود آزمودنی های پژوهش را 50 آزمودنی مضطرب، 50 آزمودنی افسرده و 50 آزمودنی عادی تشکیل داده بودند که از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شده بودند.گردآوری دادهها به کمک مقیاسهای اضطراب و افسردگی بک، مقیاس نشانگان روان شناختی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون یادآوری نشانهای و آزمون تکمیل کردن ریشه واژه انجام گرفت و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در حافظه آشکار و ناآشکار بین سه گروه مضطرب، افسرده و عادی در واژگان منفی، مثبت و تهدید کننده تفاوت معناداری وجود داشت، ضمن اینکه گروه مضطرب در واژگان تهدید کننده، گروه افسرده در واژگان منفی و گروه عادی در واژگان مثبت نمره بالاتری کسب کردند. اما در واژگان خنثی بین این سه گروه تفاوت معناداری دیده نشد. می توان چنین نتیجه گیری کرد که پردازش اطلاعات در حافظه آشکار و ناآشکار سوگیری ایجاد می کند و موجب می شود که اطلاعات همخوان با خلق بیشتر به خاطر آید.
مریم احمدی، علیرضا مرادی، جعفر حسنی،
دوره 4، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی اساسی در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات انجام گرفت. در یک مطالعه علی- مقایسه ای با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 15 فرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، 15 فرد مبتلا به افسردگی اساسی و 15 فرد سالم که در متغیرهای سن و هوش و شرایط اقتصادی و اجتماعی همگن شده بودند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در (SCID-I) DSM_IV، پرسشنامه خود سنجی تأثیر رویداد (IES-R)، سیاهه اضطراب حالت - رگه اسپیلبرگر، آزمون شاخص پردازش اطلاعات، خرده آزمون توالی حروف-اعداد آزمون حافظه وکسلر، خرده آزمون نماد ارقام (رمزگردانی) آزمون هوش وکسلر (سرعت پردازش). داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش، در بخش کلامی حافظه کاری میان گروه های افسرده و PTSD، میان افسرده و بهنجار و میان بهنجار و PTSD تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، از نظر بخش فضایی معکوس حافظه کاری میان دو گروه بهنجار و PTSD تفاوت معناداری وجود دارد. از نظر بخش دیداری حافظه کاری میان دو گروه بهنجار و PTSD و میان دو گروه بهنجار و افسرده تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد نتایج آزمون توکی از نظر سرعت پردازش اطلاعات میان گروههای بهنجار و PTSD و میان گروههای بهنجار و افسرده تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه یافتههای این پژوهش مهر تاییدی بر اختلالات در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات نوجوانان مبتلا به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه است.
سعید اکبری زردخانه، فرشاد احمدی، مجتبی مهدوی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
به دلیل اهمیت گسترده ارزیابی تواناییها و همچنین نقایص شناختی در افراد بهنجار و آسیبدیده و استفاده از ابزار و آزمونهای شناختی بهعنوان مهمترین بخش در ارزیابی شناختی و عصبشناختی در زمینه پژوهشی و درمانی، هدف پژوهش حاضر استانداردسازی ابزار نقایص شناختی در افراد بهنجار بود. روش پژوهش حاضر، از نظر شیوه جمعآوری دادهها از نوع توصیفی- ابزارسازی است. گروه نمونه مورد مطالعه، 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه سنندج بود که به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. یافتههای تحلیل عاملی اکتشافی، نشان از وجود پنج عامل موجود در نسخه فارسی آزمون با 29 آیتم بود. تحلیل آیتمها و محاسبه ضرایب همگونی درونی و بازآزمایی ابزار نیز نشان از ویژگیهای مناسب آیتمها و عاملهای استخراج شده است. تحلیل عاملی تاییدی نیز مدل پنج عاملی اصلی را تایید کرد؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت آزمون نقایص شناختی از روایی و اعتبار مناسبی جهت سنجش نقایص شناختی در جامعه ایرانی برخوردار است؛ بنابراین از این آزمون میتوان بهعنوان ابزاری جهت سنجش نقایص شناختی در زمینههای پژوهشی و درمانی استفاده نمود.
ابراهیم احمدی، حجّت حاتمی، دکتر ابراهیم رنگرز،
دوره 7، شماره 3 - ( دوره هفتم، شماره سه، پاییز 1398 )
چکیده
هنگامی که مردم میخواهند یک تصمیم احساسی بگیرند، ممکن است از اطلاعاتی که میتواند تصمیم عقلانی را در آنها قویتر کند، فرار کنند. با هدف بررسی اطلاعاتگریزی به عنوان راهبردی برای آسانسازی تصمیمهای احساسی و در یک طرح آزمایشی، فراخوان شرکت در پژوهش به سی هزار مشترک تلفن همراه ساکن تهران و کرج پیامک شد و در نهایت 383 نفر (149 مرد) با میانگین سنی 32 سال در پژوهش شرکت کردند. نخست، آزمودنیها با یک گزینۀ عقلانی و یک گزینۀ احساسی روبهرو شدند و سپس اطلاعاتگریزی آنها اندازهگیری شد. سپسآزمودنیها بهگونۀ تصادفی به سه گروه گمارده شدند و همان اطلاعاتی که از آن گریخته بودند به سه شکل گوناگون به آنها داده شد. در پایان، آزمودنیها یکی از دو گزینه را برگزیدند و کشش آنها به گزینۀ احساسی اندازهگیری شد. آزمون z و تحلیل رگرسیون لُجیستیک نشان داد که بیشترِ آزمودنیها از اطلاعات فرار کردند، امّا همین اطلاعات بر تصمیم آنها اثر گذاشت، آزمودنیهایی که از اطلاعات فرار کردند گزینۀ احساسی را بیشتر انتخاب کردند و هر اندازه کشش آزمودنیها به گزینۀ احساسی بیشتر بود، اطلاعاتگریزی آنان نیز بیشتر بود. پس مردم از اطلاعات فرار میکنند تا آسانتر بتوانند تصمیمهای احساسی بگیرند.
دکتر ابراهیم احمدی،
دوره 9، شماره 4 - ( دوره نهم، شماره چهارم، زمستان 1400 )
چکیده
به گواهی تاریخ، انسانها هیچگاه از جنگیدن با یکدیگر دست نکشیدهاند و این پایانناپذیری و ماندگاری جنگها نمیتواند فقط علتهای بیرونی (تهدید) داشته باشد بلکه علتهای درونی و روانشناختی هم دارد و شناسایی این علتها برای کاستن از جنگها ضروری است. پژوهش کنونی با هدف شناسایی یکی از علتهای روانشناختی پایانناپذیری جنگهای بشری فرض کرد که جنگ به انسانها معنای زندگی میدهد و لذا انسانها دوست ندارند به آن پایان دهند. با هدف آزمون این فرض، 397 آزمودنی (190 مرد) با میانگین سنی 35 سال از میان 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل تهران و کرج برای این پژوهش به کار گرفته شدند. در یک طرح آزمایشی، آزمودنیها بهگونۀ تصادفی به دو گروه آزمایش (که جنگ ایران و عراق در ذهن آنان برجسته شد) و گواه (که پیشرفتهای علمی ایرانیان در ذهن آنان برجسته شد) گمارده شدند و سپس معناسازی از جنگها (متغیر میانجی) با آزمون تدسکی و کالهون (1996) و موافقت با نظامیگرایی/ماندگاری جنگ (متغیر وابسته) با آزمون ویل و ماتیل (2010) اندازهگیری شد. تحلیلهای واریانس نشان دادند که گروه آزمایش بیشتر از گروه گواه از جنگها معنا میسازد و با نظامیگرایی/ماندگاری جنگ موافق است، و الگوسازی فرایند شرطی نشان داد که برجسته شدن جنگ در ذهن آزمودنیها «از راه» معناسازی از جنگها به موافقت با نظامیگرایی/ماندگاری جنگ انجامیده است. پس انسانها از جنگ معنای زندگی میگیرند و این یکی از علتهای پایانناپذیری جنگهای بشری است.
ابراهیم احمدی،
دوره 10، شماره 3 - ( دوره دهم، شماره سوم، پاییز 1401 )
چکیده
یافتههای پیشین، کارکردهای فراوان هیجان نوستالژی، برای نمونه افزایش سلامت روانی، را نشان دادهاند و پژوهش کنونی برای تبیین آن یافتهها، این توضیح نظری را آزمون کرد که سودمندیهای نوستالژی از این راه به دست میآیند که نوستالژی، خودِ راستین انسان را به یاد او میاندازد. با هدف بررسی اثر نوستالژی بر اصیل بودن (ابراز خود راستین) و خود-تعریفی بیرونی (نگرانی دربارۀ برآورده کردن استانداردهای جامعه و انتظارهای دیگران)، از میان 30 هزار مشترک تلفن همراه در تهران و کرج، 451 نفر (200 مرد) با میانگین سنی 40 سال با روش در دسترس گزینش و در یک طرح آزمایشی بهگونۀ تصادفی به دو گروه نوستالژی (که به یک خاطرۀ نوستالژیک اندیشیدند) و بدون نوستالژی (که به یک خاطرۀ معمولی اندیشیدند) گمارده شدند. ابراز خود راستین با پرسشنامۀ اصیل بودن (کرنیس و گولدمن، 2006) و خود-تعریفی بیرونی با مقیاس تمرکز بر وابستگیهای بیرونی (ویلیمس و همکاران، 2010) اندازهگیری شد. آزمونهای t نشان دادند که گروه نوستالژی شخصیت گذشتۀ خود را اصیلتر درجهبندی کرد و خود-تعریفی بیرونی کمتری گزارش داد و الگوسازی فرایند شرطی نشان داد که نوستالژی از راه افزایش اصیل بودن، خود-تعریفی بیرونی را کاهش داده است. این یافتهها نشان میدهند که اولا میتوان از نوستالژی در درمان بیماریهای روانی کمک گرفت، و ثانیا پیامدهای مثبت فراوان نوستالژی که در پژوهشهای پیشین نشان داده شده است از این واقعیت سرچشمه میگیرند که نوستالژی خود راستین انسانها را به آنها نشان میدهد.
بهاره محمدی، سید امیرحسین موسوی، سارا شاه میر، فاطمه بابا احمدی،
دوره 12، شماره 2 - ( دوره دوازدهم، شماره دوم ، تابستان 1403 )
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین الگوی ساختاری افسردگی شناختی بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری پردازش شناختی ویژگیهای شخصیت در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی و مبتنی بر مدلیابی روابط ساختاری بود. نمونهای متشکل از ۳۰۰ دانشجوی دانشگاههای تهران بهصورت خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد و به پرسشنامههای افسردگی بک (۱۹۶۱)، طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۸)، پرسشنامه پردازش شناختی و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ و AMOS نسخه ۲۲ تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار نیست. تحلیل اثرات مستقیم نشان داد که طرحوارههای ناسازگار اولیه تأثیر مثبت و معناداری بر افسردگی شناختی و ویژگیهای شخصیت دارند. با این حال، بررسی اثرات غیرمستقیم نشان داد که طرحوارههای ناسازگار اولیه از طریق پردازش شناختی ویژگیهای شخصیت نقش میانجی نداشته و تأثیر غیرمستقیم معناداری بر افسردگی شناختی دانشجویان ندارند. بهطور کلی، یافتهها نشان دادند که مؤلفههای طرحوارههای ناسازگار اولیه میتوانند افسردگی شناختی دانشجویان را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار دهند، اما این تأثیر از طریق پردازش شناختی ویژگیهای شخصیت بهصورت غیرمستقیم معنادار نیست.
عدنان واعظی، حسین بیگدلی، محسن احمدی طهور سلطانی،
دوره 13، شماره 1 - ( دوره سیزدهم ، شماره اول ، بهار 1404 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تحلیل مدل ساختاری جهتگیری اهداف پیشرفت در نوجوانان بر اساس تئوری ذهن و حافظه فعال، در چارچوب کارکردهای شناختی–اجتماعی بود. در این راستا، با بهرهگیری از روش مدلیابی معادلات ساختاری، روابط مستقیم و غیرمستقیم بین تئوری ذهن، حافظه فعال و مؤلفههای چهارگانه جهتگیری هدف پیشرفت (تسلطگرایشی، تسلطاجتنابی، عملکردگرایشی، عملکرداجتنابی) بررسی شد. روش پژوهش توصیفی–همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دوره دوم متوسطه استان قم در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ بود. نمونهای به حجم ۳۱۵ نفر به شیوه در دسترس انتخاب و از پرسشنامههای جهتگیری هدف پیشرفت الیوت و مکگریگور (۲۰۰۱)، نظریه ذهن بارون-کوهن (۲۰۰۱) و حافظه فعال دانیمن و کارپنتر (۱۹۸۰) برای گردآوری دادهها استفاده شد. یافتهها نشان داد که تئوری ذهن، پیشبینیکننده معنادار جهتگیری اهداف پیشرفت است و این اثر از طریق حافظه فعال نیز بهصورت غیرمستقیم تقویت میشود. همچنین، رابطه مثبت و معناداری میان تئوری ذهن و حافظه فعال بهدست آمد. برازش مطلوب مدل مفهومی پژوهش، نقش کلیدی فرایندهای شناختی–اجتماعی را در تبیین انگیزش تحصیلی نوجوانان برجسته میسازد.
مجتبی احمدی، دکتر غلامرضا چلبیانلو، دکتر رضا عبدی،
دوره 13، شماره 2 - ( دوره سیزدهم ، شماره دوم ، تابستان 1404 1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پروتکل یکپارچه (UP) و تحریک فراجمجمهای با جریان مستقیم (tDCS) بر حافظه کاری و توجه پیوسته بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD) انجام شد. طرح پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی (با طرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل بیماران با تشخیص GAD مراجعهکننده به درمانگاهها و مراکز تخصصی اعصاب و روان شهر تهران در نیمه اول سال ۱۴۰۳ بودند. با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج، نمونهای به تعداد ۴۵ نفر (۳۱ نفر خانم و ۱۴ نفر آقا) به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و بهطور مساوی (هر گروه ۱۵ نفر) در گروه مداخله پروتکل یکپارچه، مداخله ترکیبی پروتکل یکپارچه و تحریک فراجمجمهای و لیست انتظار قرار گرفتند. همچنین از مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-V)، مقیاس ۷ آیتمی اختلال اضطراب فراگیر (GAD-7)، آزمون بلوکهای کرسی (برای ارزیابی حافظه فعال) و آزمون ساعت (برای ارزیابی توجه پیوسته) استفاده شد. محاسبات آماری با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-26 و تحلیل کوواریانس (ANCOVA) انجام گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که استفاده از پروتکل UP بهطور جداگانه و بهصورت ترکیبی با tDCS، بهطور معناداری حافظه فعال و توجه پیوسته را بهبود داده است (05/0>P). علاوه بر این، این مطالعه نشان میدهد که هر دو مداخله UPو مداخله ترکیبی (UP+tDCS) رویکردهای مؤثری برای بهبود حافظه فعال و توجه پیوسته در بیماران GAD هستند و ممکن است بهعنوان یک استراتژی جدید برای مدیریت این اختلال و بهبود عملکردهای اجرایی عمل کنند.
مهسا روحانی اطاقسرا، افسانه خواجوند خوشلی، الناز پوراحمدی،
دوره 13، شماره 2 - ( دوره سیزدهم ، شماره دوم ، تابستان 1404 1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحوارهدرمانی بر تعارض زناشویی و بازنمایی شناختی پاسخگویی همسر در زنان آسیبدیده از خیانت انجام شد. خیانت زناشویی از مهمترین بحرانهای روابط زوجین به شمار میرود که پیامدهای گستردهای از جمله تشدید تعارضات زناشویی و آسیب درک و بازنمایی پاسخگویی همسر را به دنبال دارد. در این راستا، طرحوارهدرمانی بهعنوان رویکردی تلفیقی و عمیق با تمرکز بر شناسایی و اصلاح طرحوارههای ناسازگار اولیه میتواند به بازسازی روابط هیجانی و شناختی زوجین کمک کند. این مطالعه به روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره و کلینیکهای روانشناختی شهر بابل در زمستان ۱۴۰۳ بود که تجربه خیانت همسر را گزارش کرده بودند. از میان آنها ۴۵ نفر بهصورت هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در سه گروه طرحوارهدرمانی، شفقتدرمانی و گواه جایگزین شدند. گروه طرحوارهدرمانی طی ده جلسه نود دقیقهای مداخله دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی و مقیاس پاسخگویی ادراکشده همسر بود و دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که طرحوارهدرمانی بهطور معناداری موجب کاهش تعارضات زناشویی و بهبود بازنمایی شناختی پاسخگویی همسر در زنان آسیبدیده از خیانت شد (p<0.01). همچنین اثربخشی این مداخله در کاهش تعارض زناشویی نسبت به شفقتدرمانی بیشتر بود. بر اساس نتایج بهدستآمده میتوان نتیجه گرفت که طرحوارهدرمانی رویکردی مؤثر برای بهبود پیامدهای روانشناختی ناشی از خیانت است و میتواند بهعنوان مداخلهای کارآمد در مراکز مشاوره خانواده و درمان اختلالات ناشی از بحرانهای زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.