رضا چمنی، فاطمه باقریان، امید شکری،
دوره ۷، شماره ۱ - ( دوره هفتم، شماره یک، بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی کیفیت تصمیمگیری اقتصادی افراد در موقعیت ریسک و عدمقطعیت است. روش پژوهش نیمهآزمایشی یکگروه با پسآزمون است. جامعهآماری کل دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی درسال ۹۷ حدود هشت هزار و هفتصد نفر بود و با توجه به برقرار نبودن شرط نرمال بودن برای آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون نمونهی۱۸۰نفر برآورد شد. ابزار مورد استفاده برای بررسی نقش سوگیریهای شناختی که نظریهی چشمانداز در تصمیمگیری اقتصادی پیشبینی کرده بود تکلیفی چندبُعدی ساخت پژوهشگر بود کهبا ۳۱مسئله در ۵بخش نقض عقلانیت اقتصادی را از طریق پدیدههایی چون ریسکگریزی، باختگریزی، ابهامگریزی، اثر چارچوب، وزندهی احتمالاتی و غیره اندازهگیری نمود. نمرهی بیشتر در این تکلیف فاصلهی بیشتر فرد ازعقلانیت (بهتعبیر اقتصادنئوکلاسیک) رانشان میدهد. انتخاب افراد درهر ۵ بعد تکلیف گرایش معنادار آنها به تصمیمگیری غیرعقلانی را به وضوح نشان میداد. میانهی نمرات ۲۵ از ۳۱ نمره بود. بهعبارتی بیش از ۸۰ درصد از شرکتکنندگان نمرهای بالای ۵۰% (۱۵٫۵ نمره) دریافت کردهاند (۰٫۰۵p<). این یافتهها کاملاً از نظریهی چشمانداز که دو روانشناس شناختی به عنوان اصلاحیهای بر نظریهی مطلوبیت انتظاری طرح نمودند حمایت میکرد. نظریهی چشمانداز، قدرت تبیین، و پیشبینی بهتصمیمگیری میدهند و در نظر دارد این دور افتادگی اقتصاد از روانشناسی طی یک قرن گذشته را منحل کند. پژوهش حاضر نیز گامی اولیه در راستای نمایش نقش چشمگیر روانشناسی و شناخت بر تصمیمگیری اقتصادی را نشان میدهد و همانند آنچه بنیانگذاران اقتصاد بیانکردهبودند بر جای خالی روانشناسی در پیشبینی و تبیین یافتههای اقتصادی تاکید کند.
الهه باقری، دکتر کورش گودرزی، دکتر مهدی روزبهانی، دکتر کیوان کاکابرایی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( دوره دوازدهم، شماره دوم ، تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر سبکهای حل مساله دانش آموزان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی است. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل ناهمسان و پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بودند از این جامعه ۶۰ دانش آموز مبتلا به اضطراب اجتماعی به صورت غربالگری و با توجه به ملاکهای ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در ۴ گروه ۱۵ نفری(سه آزمایش و یک کنترل) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب اجتماعی(کانور، ۲۰۰۰) و سبکهای حل مساله(دزوریلا و همکاران، ۲۰۰۲) بود. دادهها با نرم افزار SPSS۲۳ و آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی سبب افزایش سبکهای حل مسئله کارآمد و کاهش سبکهای حل مسئله ناکارآمد در مبتلایان به اضطراب اجتماعی شده است و از بین سه درمان، درمان فراشناخت در سبکهای حل مساله کارآمد و فراشناخت و راه حل محور در سبکهای حل مسئله ناکارآمد نسبت به تمرینات استقامتی اثربخشتر بودهاند (P≤۰,۰۵). بر مبنای این یافته ها میتوان گفت که هر سه الگوی درمانی میتوانند در نمونه بالینی ایرانی به کار گرفته شوند.