دانشجوی کارشناسی ارشد الهه شیروی، دکتر شکوفه متقی، دکتر افسانه مرادی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
کارکردهای اجرایی ساختارهای مهمی هستند که در کنترل و هدایت رفتار نقش مهمی ایفا میکنند. این پژوهش، با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ) انجام شد. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر ۱۳ تا ۱۸ سال شهرستان خمینی شهر در سال ۱۴۰۰ بود که ۳۰۰ نفر از آنان به روش در دسترس برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه هوش هیجانی (شات و همکاران، ۱۹۹۸)، آزمونهای نرم افزاری دستهبندی کارتهای ویسکانسین (گرانت و برگ، ۱۹۸۴)، برو- نرو (هافمن، ۱۹۸۴) و ذهنخوانی از طریق تصاویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، ۲۰۰۱) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرمافزار ۲۴AMOS استفاده شد. یافتهها نشان داد نظریه ذهن با ضریب ۲۳۳/۰ بر هوش هیجانی و بر انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب ۱۳۳/۰ و ۲۱۸/۰ اثر مستقیم مثبت و معنادار داشت (۰۱/۰>P)، هوش هیجانی با انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب ۱۴۴/۰ و ۳۳۷/۰ اثر مستقیم مثبت و معنادار داشتند (۰۱/۰>P). اثر غیرمستقیم نظریه ذهن بر انعطاف پذیری و بازداری پاسخ با نقش میانجی هوش هیجانی به ترتیب ضرایب ۰۳۳/۰ و ۰۷۸/۰ بود. بنابراین میتوان گفت نتایج حاکی از نقش تعیینکنندهی نظریه ذهن و هوش هیجانی، در پیشبینی کارکردهای اجرایی سرد (انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ) بود. نهایتاً با توجه به رابطه بین نظریه ذهن، هوش هیجانی، انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ، با افزایش نظریه ذهن و هوش هیجانی میتوان به بهبود مؤلفههای کارکردهای اجرایی کمک کرد.