لیلا فاتحی خشکناب، دکتر مجید محمودعلیلو، دکتر علی اصغرزاده، دکتر امیر پناه علی، دکتر اکبر رضایی،
دوره 12، شماره 4 - ( دوره دوازدهم، شماره چهارم ، زمستان 1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازشناسی و اطمینان به حافظه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری (شستشو کننده و وارسی کننده) و اختلال اضطراب فراگیر، با رویکردی تجربی و پسرویدادی انجام شد. نمونه پژوهش شامل ۴۵ نفر از بیماران مراجعهکننده به کلینیک بیمارستان رازی تبریز در سال ۱۴۰۲ بود که به سه گروه ۱۵ نفره تقسیم شدند: افراد مبتلا به وسواس اجباری نوع شستشو، وسواس اجباری نوع وارسی، و اختلال اضطراب فراگیر. افراد مورد بررسی از هر دو جنس، در رده سنی ۲۰ تا ۴۵ سال و دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم بودند. در این پژوهش، حافظه آزمودنیها به کمک دو فهرست واژه شامل فهرست بازشناسی و فهرست یادآوری با بهرهگیری از نرمافزار رایانهای مورد سنجش قرار گرفت. دادهها با استفاده از تحلیل چندمتغیره بررسی شدند. یافتهها نشان داد که بین گروههای پژوهشی از نظر بازشناسی و اطمینان به حافظه تفاوت معناداری وجود دارد (p < 0.05)؛ بهطوری که گروه وارسیکننده عملکرد ضعیفتری از نظر بازشناسی و اطمینان به حافظه، نسبت به دو گروه دیگر از خود نشان داد. نتایج این پژوهش بیانگر تأثیر تفاوتهای اختلالات هیجانی بر جنبههای حافظه و اطمینان شناختی است و بر اهمیت مداخلات هدفمند شناختی و رواندرمانی برای بهبود عملکرد حافظه در بیماران وسواس و اضطراب تأکید دارد.
محمدمهدی زیدآبادینژاد، نوشین نوری، لیلا فاتحی خشکناب، سارا ملک محمدی، زیبا پورصادق گاوگانی،
دوره 13، شماره 2 - ( دوره سیزدهم ، شماره دوم ، تابستان 1404 1404 )
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در کاهش آمیختگی شناختی و نیازهای بینفردی در دانشجویان دارای افکار خودکشی بود. این مطالعه با رویکرد شبهآزمایشی و طراحی پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری اجرا شد. نمونه شامل دانشجویانی بود که با معیارهای تعیین شده انتخاب و به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. مداخله شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در گروه مداخله بهکار گرفته شد و دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مداخله مذکور تأثیر معناداری در کاهش سطح کلی آمیختگی شناختی، بهویژه مؤلفه همجوشی شناختی، و نیز کاهش نمرات کل نیازهای بینفردی، از جمله ادراک سربار بودن و تعلق از دست رفته دارد. همچنین کاهش معناداری در شدت افکار خودکشی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد، اما تغییرات مؤلفه گسلش شناختی معنادار نبود. تحلیل دادههای پیگیری نیز نشان داد که اثرات مثبت درمان تا حد قابل قبولی پایدار ماندهاند. این یافتهها ضمن تأیید فرضیات پژوهش، نشاندهنده قابلیت بالینی و مزیت شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود فرایندهای شناختی و اجتماعی مرتبط با آسیبپذیری روانی در دانشجویان پرخطر است. نتایج این پژوهش میتواند به توسعه مداخلات هدفمند در زمینه پیشگیری از خودکشی و ارتقای سلامت روانی کمک نماید و پیشنهاد میشود تحقیقات آتی با نمونههای بزرگتر و مداخلات ترکیبی، به بررسی مکانیسمهای اثر و اثربخشی طولانیمدت این روش درمانی بپردازند.