28 نتیجه برای کارکردهای اجرایی
فرزانه آسیایی، محمد یمینی، حسین مهدیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
چکیده[E1]
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر برنامه بازسازی مهارتهای ادراکی و آموزش کارکردهای اجرایی (توجه، برنامهریزی، بازداری پاسخ) بر استدلال ادراکی، حافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه سوم با اختلال یادگیری ویژه ریاضی بود. روش پژوهش آزمایشی، با پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه ریاضی در پایه سوم در سال تحصیلی 1396 میباشد. نمونه موردنظر شامل 45 نفر از این دانش آموزان بوده که بهصورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل جایدهی شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمونهای کی- مت، ریون، مقیاس استدلال ادراکی وکسلر چهار، آزمون تشخیصی اختلال ریاضی و مقیاس حافظه کاری استانفورد-بینه استفاده شد که پیش از مداخله و در هفتههای یک و هشت پس از مداخله بهوسیله شرکتکنندگان گروههای مداخله و کنترل تکمیل گردید. گروه آزمایش الف تحت 17جلسه آموزش کارکردهای اجرایی(هر جلسه 45دقیقه)و گروه آزمایش ب تحت 16جلسه آموزش بازسازی مهارتهای ادراکی قرار گرفتند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آنالیز واریانس با اندازههای تکراری استفاده شد یافتهها نشان داد که هر دو شیوه مداخله بر استدلال ادراکی، حافظه کاری غیرکلامی و عملکرد ریاضی مؤثر بوده وبر حافظه کاری کلامی مؤثر نبودند.از طرفی میان اثربخشی این دو شیوه تفاوت معناداری وجود نداشت. بر اساس نتایج، به نظر میرسد که میتوان از این دو روش بهعنوان یک رویکرد مؤثر برای درمان اختلال یادگیری ویژه ریاضی دانشآموزان استفاده نمود.
[E1]باسلام واحترام:کلیه موارد خواسته شده برای اصلاح همگی انجام شد.
چکیده بدون ساخت تنظیم گردید-2-چکیده تاحد امکان خلاصه، وویرایش شد.
پریسا اوریادی، حبیب هادیان فرد، نظام الدین قاسمی،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده
درمان اختلال نقص توجه/ فزون کنشی به عنوان شایع ترین اختلالات عصبی-رشدی به دلیل تخریب گسترده و نیاز به درمان زودهنگام و قطعی به سمت استفاده از تکنولوژی های مبتنی بر رایانه گرایش پیدا کرده است. بر همین اساس هدف پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی بود. پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی مقطع ابتدایی شهرستان شیراز در زمستان سال 97 بودند که 32 دانش آموز مبتلا به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. از آزمون برج لندن(Tower of London)، آزمون استروپ(Stroop Test)وآزمون کـارت هـای ویسکانسـین(Wisconsin Card Sorting Test) استفاده شد. گروه آزمایش توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای به صورت سه بار در هفته(15 دقیقه برای هر بازی جمعا30 دقیقه) و به مدت یک ماه دریافت و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-24و به روش تحلیل کواریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. نتایج نشان داد توانبخشی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/فزون کنشی تاثیر معنادار دارد. درگروه آزمایش در متغیرهای برنامه ریزی و سازماندهی، بازداری و انعطاف-پذیری شناختی پس از مداخله بهبود درعملکرد شناختی مشاهده شد و پس از 45 روز از پایان مداخله همچنان اثرات درمان در گروه آزمایش قابل مشاهده بود. بنابراین می توان گفت توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای درمانی مؤثر و پایدار است.
کمال پرهون، هادی پرهون،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخلۀ توانبخشیِ شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و توجه دانشآموزان دارای مشکل یادگیری انجام شد. در یک طرح آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری با روش نمونهگیری دردسترس 42 نفر از دانشآموزان کمپیشرفت مدارس ابتدایی شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 12 جلسه مداخلۀ توانبخشی شناختی دریافت کردند. مقیاس درجهبندی رفتاری کارکردهای اجرایی و آزمون رنگ ـ واژه استروپ در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یک ماهۀ برای دو گروه اجرا شد و یافتهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانسِ آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین دو گروهِ آزمایش و کنترل، در متغیرهای بازداری، آغازگری، حافظۀ کاری، برنامهریزی، پایش تکلیف، سازماندهی مواد و توجه در مراحل پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیداری وجود دارد. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخلۀ توانبخشیِ شناختی را دریافت کردند، در مرحلۀ پسآزمون در کارکردهای اجرایی و توجه، عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل نشان دادند که تغییرات ایجاد شده در مرحلۀ پیگیری نیز پایدار بوده است. همچنین براساس نتایج به دست آمده، مداخلۀ توانبخشیِ شناختیِ تأثیر معناداری بر جابجایی و کنترل هیجانی این دانشآموزان نشان نداد. با توجه به یافتههای به دست آمده میتوان چنین گفت که استفاده از مداخله توانبخشی شناختی، در جهت کاهش مشکلات شناختی و بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای مشکل یادگیری میتواند موثر باشد.
ندا نظربلند، آمنه طهماسی، وحید نجاتی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر توانبخشی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی توجهانتخابی، کنترل بازداری و حافظه کاری سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف بود. این مطالعه تجربی به صورت مورد منفرد و از نوع A-B بود که در آن که تعداد 6 نفر سالمند (4 زن و 2 مرد) مبتلا به اختلال شناختی خفیف با میانگین سنی 62 سال، از طریق نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه کنترل(3n=) و آزمایش (3n=) جایگذاری گردیدند. ارزیابی توجه انتخابی، کنترل بازداری و حافظه کاری به ترتیب با آزمونهای «استروپ»، «برو/ نرو» و «یک محرک قبل» صورت پذیرفت و برنامه توانبخشی «آرام» طی 10 جلسه فردی یک ساعته برای گروه آزمایش ارائه گردید. برای هر آزمودنی گروه آزمایشی 6 ارزیابی (قبل، حین، بلافاصله بعد از اتمام و دو ماه پس از خاتمه مداخله) انجام شد و گروه کنترل نیز همزمان بدون دریافت هرگونه مداخله ای ارزیابی شدند. استفاده از تحلیل دیداری نشان داد نمرات گروه آزمایش در هرسه آزمون کارکرداجرایی، در طی ارزیابی های خلال مداخله رو به افزایش بوده است؛ اما نمرات گروه کنترل تغییر چشمگیری نداشته است. همچنین پیگیری دو ماهه نیز نشان از ثبات اثر مداخله در گروه آزمایش داشت. میتوان اظهار داشت این برنامه توانبخشی شناختی باعث بهبود کارکردهای توجه انتخابی، کنترل بازداری و حافظه کاری در سالمندان دارای اختلال شناختی خفیف شده است. نظر به وجود قراین مبنی بر احتمال تبدیل اختلال شناختی خفیف به اختلالات شناختی عمیقتر نظیر آلزایمر، یافته هایی اینچنین، میتوانند موید امکان کمک گرفتن از تکنولوژی، در راستای بهبود کارکردهای شناختی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف با صرف هزینههای کمتر درمانی باشند.
ناهیده باقرپور، رامین حبیبی کلیبر، جواد مصرآبادی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی عصب-روانشناختی بر فراحافظه، برنامهریزی و حل مسئله دانشآموزان با اختلال ریاضی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل همهی دانشآموزان دختر با اختلال ریاضی سوم تا ششم ابتدایی است که درسال 1397-1396 به مرکز آموزش مشکلات ویژه یادگیری ایثار مراجعه کردهاند. تعداد 30 نفر از آنها به صورت نمونهگیری دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا از نفرات هر دو گروه آزمونهای هوش وکسلر و آزمون ریاضی کیمت گرفته شد. هر دو گروه در پیشآزمون و پسآزمون با پرسشنامه فراحافظه و آزمون برج لندن مورد سنجش قرار گرفتند. به گروه آزمایش طی 10 جلسه به مدت 3 ماه آموزش ارائه شد، درحالی که گروه کنترل هیچ آموزش خاصی را دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر فراحافظه، برنامهریزی و حل مسئله وجود دارد. بدین معنی که آموزش کارکردهای اجرایی توانسته است میزان توانایی فراحافظه، برنامهریزی و حل مسئله دانشآموزان با اختلال ریاضی را افزایش دهد. از نتایج این پژوهش میتوان در آموزش و درمان دانشآموزان با اختلال ریاضی استفاده نمود و همچنین کارکردهای اجرایی باید بهعنوان عامل کلیدی همواره مورد توجه قرار گیرد.
محسن سعیدمنش، مهدیه عزیزی، زهرا همتیان،
دوره 8، شماره 2 - ( 8-1399 )
چکیده
اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات شایع درمیان کودکان است که معمولاً همراه با اختلالات دیگر مشاهده میشود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه سوگیری توجه و ذهنآگاهی بر توجه، بازداری و کنترل هیجانی کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر بود. این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از: کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناسی منطقۀ 20 تهران و نمونه عبارت بود از: 30 نفر از این کودکان که به شیوۀ نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه تحت برنامه تلفیقی اصلاح سوگیری توجه و ذهنآگاهی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخلهای را دریافت نکرد. والدین همۀ شرکتکنندگان آزمون کارکردهای اجرایی بریف را بهعنوان پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. دادهها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره) مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد برنامه اصلاح سوگیری توجه و ذهنآگاهی بر میزان توجه، بازداری و کنترل هیجان) کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر تأثیر دارد (001/0p<). با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت درمان تلفیقی اصلاح سوگیری توجه و ذهنآگاهی باعث بهبود کارکردهای اجرایی در کودکان دارای اضطراب فراگیر میشود و میتوان از این درمان در مداخلات بالینی سود جست.
فرنگیس دمهری، طاهره خطیبی، مهدیه عزیزی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
اهمیت درک آسیبشناسی، طبیعت و درمان اختلال طیف اوتیسم در طی دوره مدرسه همیشه مورد تأکید بوده است. کودکان با اختلال طیف اوتیسم مشکلاتی را در استفاده اجتماعی از ارتباطلات کلامی و غیرکلامی دارند که باعث محدودیت عملکردی در ارتباطات موثر، مشارکت اجتماعی، ارتباط اجتماعی و موفقیت تحصیلی کودک میشود از این رو پژوهش حاضر با هدف مقایسهی دانشآموزان اوتیستیک با پیشرفت تحصیلی بالا و ضعیف از نظر راهبردهای یادگیری و کارکردهای اجرایی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان طیف اوتیسم دبیرستان شهرستان یزد است. با روش نمونهگیری در دسترس 30 دانشآموز اوتیسم با عملکرد تحصیلی بالا (گروه اول) با 30 دانشآموز طیف اوتیسم با عملکرد تحصیلی پایین از لحاظ هوش و مشکلات روانشناختی همگن شدند. پرسشنامههای صفات طیف اوتیسم، کارکردهای اجرایی و راهبردهای یادگیری بین آنها توزیع گردید. سپس دادهها با روش آماری تی تست مستقل بررسی شدند و نتایج نشان داد که دانشآموزان اوتیستیک با عملکرد تحصیلی بالا از نظر تمامی متغیرهای راهبردهای یادگیری و همچنین از نظر بازداری، تنظیم هیجانی، برنامهریزی و سازماندهی و انتقال توجه تفاوت معناداری با گروه دانشآموزان با پیشرفت پایین دارند. بنابراین نتیجهگیری میشود که دانشآموزان دارای طیف اوتیسم موفق در تحصیل بیشتر از راهبردهای یادگیری استفاده میکنند و وضعیت بهتری در زمینه کارکردهای اجرایی نسبت به دانشآموزان دارای طیف اوتیسم ناموفق در تحصیل دارند.
ضحی برهانی دیزجی، سید ابوالقاسم مهری نژاد، مهرانگیز پیوسته گر،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
ترکیب روانکاوی و عصبشناسی در ابتدا ناملموس و عجیب به نظر میرسد. ترکیبی که سعی کرده است معانی و مفاهیم روانکاوی را با دانش عصبشناسی متحد کند تا بتواند دانش یکپارچهای را برای درک بهتر و عمیق ذهن آدمی فراهم کند. با این حال تعامل روانکاوی و عصبشناسی جهت تفسیر رفتار آدمی در سه دههی گذشته مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی و یافتن سهم کارکردهای اجرایی در پیشبینی سه سبک دفاعی رشدنایافته، رشدیافته و روان رنجور در دانشجویان شهر تهران میباشد. بدین منظور نمونهی ۱۴۰ نفری (شامل ۷۶ نفر زن و ۶۴ نفر مرد) به شیوهی نمونهی در دسترس مورد بررسی قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل یک پرسشنامه سبکهای دفاعی اندروز و همکاران (DSQ) و چهار آزمون رایانهای عملکرد مداوم، استروپ، ان بک و بروـ نرو میباشد. برای تحلیل داده از همبستگی پیرسون و رگرسیون استاندارد چند متغیره استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد ارتباط معناداری بین سبکهای دفاعی و کارکردهای اجرایی وجود دارد همچنین این پژوهش توانست مدلی را جهت تعیین سهم کارکردهای اجرایی در سبک دفاعی رشدیافته و روان رنجور نشان دهد. میزان عملکرد فرد در کارکردهای اجرایی بر سبک مکانیزم دفاعی مؤثر است.
ژاله کیانی، علیرضا مرادی، پروین کدیور، حمید رضا حسن آبادی، هادی کرامتی، محمد عفت پناه،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
ذهن آگاهی یکی از مداخلههای اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗـﺪوین و روایـﯽیـﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣـهی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟـﺮا ﺷـﺪ، در ﻣﺮﺣﻠﮥ اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روشهای روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑـﻪ ﺷـﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا (S-CVI/Ave) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانهها میباشد. این برنامه آموزشی- درمانی شامل 16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد ﺑﺮﻧﺎﻣـﮥ آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم (S-CVI/Ave) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.
معصومه سلطانی پور، اکرم پرند، پیمان حسنی ابهریان، سعید شریف یزدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی در کارکردهای اجرایی همچون انواع توجه، بازداری پاسخ و سرعت پاسخدهی با مشکلاتی مواجه هستند که به منظور بهبود آن به برنامههای آموزشی و درمانی نیاز دارند. از میان روشهایی که بدین منظور طراحی شدهاند، توانبخشی شناختی روش نوینی است که اثربخشی آن در مطالعات مختلف بررسی شده است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بوده است که بصورت دردسترس و بر اساس ملاک های ورود از بین مراجعه کنندگان به مراکز درمانی انتخاب شدند. از این تعداد 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 15جلسه آموزش و توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش عبارتنداز: آزمون عملکرد پیوسته دیداری– شنیداری(IVA)، آزمون هوش ماتریس های پیشرونده ریون برای کودکان 5 تا 9 سال، پرسشنامه مقیاس رتبهبندی سوانسون(SNAP-IV)، نرم افزار توانبخشی شناختی کاپیتانلاگ. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی به وسیله بازی رایانه ای موجب بهبودی کارکردهای اجرایی، متغیرهای بازداری پاسخ، توجه مداوم، توجه متمرکز و توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شده است. ولی در دو متغیر سرعت پاسخدهی و توجه تقسیم شده، تاثیر قابل ملاحظه ای نداشته است.
احمد برجعلی، محمد رستمی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
اثر درمانهای دارویی برای بزرگسالان با اختلال بیش فعالی توام با نقص توجه(ADHD) موفقیتآمیز بوده است. با این حال، در مواردی دارو درمانی نقص در کارکردهای اجرایی را بهبود نمیبخشید. مطالعه حاضر اثر برنامه آموزش حافظه کاری بر برخی جنبههای کارکردهای اجرایی در بزرگسالان با ADHD را مورد بررسی قرار داده است. شانزده نفر بزرگسال مبتلا به ADHD و 16 نفر بزرگسال سالم وارد مطالعه شدند. مبتلایان به ADHD به مدت 16 جلسه تمرینات مربوط به حافظه کاری را دریافت کردند و حافظه کاری و توجه همه آزمودنیها قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش حافظه کاری منجر به بهبود معنی دار جنبههای مختلف توجه شامل تمرکز و توجه پیوسته و نیز ظرفیت حافظه کاری میشود. براساس این یافتهها برنامه آموزش حافظه کاری میتواند عملکرد حافظه کاری را بهبود دهد و نیز ظرفیتی را برای تسهیل کارکرد توجه در بزرگسالان ADHD فراهم سازد.
فاطمه شریف موسوی،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی، انسجام خانواده، تحول مثبت نوجوانی و بلوغ عاطفی در نوجوانان انجام شد. در قالب یک طرح همبستگی از بین دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس دوره دوم متوسطه شهر قم با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 300 دانش آموز انتخاب شد. دادههای پژوهش از طریق مقیاس BRIEF2، مقیاس ارزشیابی سازشپذیری و پیوستگی خانواده، ویراست چهارم، فرم کوتاه مقیاس تحول مثبت نوجوانان، پرسشنامه بلوغ عاطفی و مقیاس تنظیم هیجان گردآوری و با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزارهای SPSS25 و Smart PLS3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفروض با یافتههای پژوهش بود. رابطه مستقیم بین کارکردهای اجرایی با انسجام خانواده (001/0p=؛ 33/1=T 57/0 =β)، تنظیم هیجان (001/0p=؛ 05/20=T 654/0 =β)، بلوغ عاطفی (001/0p=؛ 58/11=T ؛653/0 =β) و تنظیم هیجان با تحول مثبت نوجوانی (001/0p=؛ 18/38=T ؛538/0 =β) در نوجوانان دختر مثبت و معنادار بود. از سوی دیگر، رابطه مستقیم بین تنظیم هیجان با انسجام خانواده (11/0p=؛ 58/1=T ؛933/0 =β) و تنظیم هیجان با بلوغ عاطفی (328/0p=؛ 979/0=T ؛052/0 =β) در نوجوانان دختر مورد تائید قرار نگرفت. همچنین، تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی و انسجام خانواده در نوجوانان دختر نقش میانجی کامل و در رابطه بین کارکردهای اجرایی و تحول مثبت نوجوانی و همچنین در رابطه بین کارکردهای اجرایی و بلوغ عاطفی نیز نقش میانجی جزئی ایفا کرده است. در مجموع، توجه به یافتههای به دست آمده میتواند در طراحی و کاربست مداخلههای شناختی و روان شناختی کارآمد جهت کاهش مشکلات وتعدیل بحرانهای پیش رو نوجوانان مورد استفاده پژوهشگران و درمان گران این حوزه قرار گیرد.
فاطمه زهرا مرادی، سیاوش طالع پسند، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثر کنترل توجه بر سرگردانی ذهن میباشد. روش این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بوده است. جامعهی آماری شامل دانشآموزان دختر پایهی پنجم و ششم ابتدایی شهر سمنان در سال تحصیلی 1400-1401 است. تعداد 38 نفر از افراد جامعهی آماری به صورت در دسترس محاسبه شد که به جهت پیش بینی افت آزمودنیها یا از دست رفتن دادهها، 2 نفر از تعداد نمونهی محاسبه شده بیشتر در مطالعه حضور داشتند. ابزار اندازهگیری سرگردانی ذهن آزمون استروپ بود که در شرایط کنترل توجه فعال و واکنشی تکمیل شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس یک عاملی اندازهگیری مکرر و توسط نرم افزار SPSS25 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که سرگردانی ذهن در شرایط کنترل توجه فعال بیشتر از شرایط کنترل توجه واکنشی است. یافته های این مطالعه می تواند در شناخت پدیده سرگردانی ذهن بینش مفیدی به دست دهد. معلمین و طراحان آموزشی میتوانند با داشتن دانش مربوط به این زمینه اقدام به طراحی و تولید محتواهای آموزشیای کنند که دانشآموزان در طی آموزش مجازی که کمترین نظارت از سوی معلم در جریان یادگیری اتفاق میافتد، منجر به تجربهی سرگردانی ذهن کمتر از سوی دانشآموزان شود.
دانشجوی کارشناسی ارشد الهه شیروی، دکتر شکوفه متقی، دکتر افسانه مرادی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
کارکردهای اجرایی ساختارهای مهمی هستند که در کنترل و هدایت رفتار نقش مهمی ایفا میکنند. این پژوهش، با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ) انجام شد. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر 13 تا 18 سال شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آنان به روش در دسترس برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه هوش هیجانی (شات و همکاران، 1998)، آزمونهای نرم افزاری دستهبندی کارتهای ویسکانسین (گرانت و برگ، 1984)، برو- نرو (هافمن، 1984) و ذهنخوانی از طریق تصاویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، 2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرمافزار 24AMOS استفاده شد. یافتهها نشان داد نظریه ذهن با ضریب 233/0 بر هوش هیجانی و بر انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 133/0 و 218/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشت (01/0>P)، هوش هیجانی با انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 144/0 و 337/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشتند (01/0>P). اثر غیرمستقیم نظریه ذهن بر انعطاف پذیری و بازداری پاسخ با نقش میانجی هوش هیجانی به ترتیب ضرایب 033/0 و 078/0 بود. بنابراین میتوان گفت نتایج حاکی از نقش تعیینکنندهی نظریه ذهن و هوش هیجانی، در پیشبینی کارکردهای اجرایی سرد (انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ) بود. نهایتاً با توجه به رابطه بین نظریه ذهن، هوش هیجانی، انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ، با افزایش نظریه ذهن و هوش هیجانی میتوان به بهبود مؤلفههای کارکردهای اجرایی کمک کرد.
سید محمد سعید صحاف،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
طبقه بندیهای موجود از آزمون ماتریسهای پیشروندۀ رنگی ریون (RCPM) نشان میدهد که RCPM یک آزمون همگن نیست و فاکتورهای شناختی مختلفی در آن دخیل هستند؛ همچنین موفقیت در RCPM از توانایی حافظۀ کاری تاثیر میپذیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ فاکتورهای سهگانۀ آزمون RCPM در دو گروه از دانش آموزان با حافظۀ کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تلاش میکند به بررسی نقش آن در هر یک از مولفههای موجود بپردازد. این پژوهش به صورت نمونهگیری در دسترس تعداد 150 دانشآموز دختر 6 تا 10 ساله را مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا از همۀ شرکت کنندگان آزمون RCPM به عمل آمد و فاکتورهای سهگانۀ آزمون برای هر نفر محاسبه شد. سپس آزمودنیها با توجه به آزمون فراخنای مکعبهای کرسی به دو گروه با حافظۀ کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تقسیم شدند. یافتهها نشان دادند که تفاوت در دو عامل الف و ب آزمون RCPM در دو گروه با حافظۀ کاری دیداری-فضایی قوی و ضعیف از نظر آماری معنادار است. یافتهها موجود در تناسب با بررسی ادبیات نشان می دهد که تفاوت در حافظۀ کاری دیداری-فضایی می تواند موفقیت را در عوامل اول (شامل شباهت) و دوم (اصول گشتالت) توضیح دهد. با این حال، بررسی عامل سوم (شامل استدلال عینی و انتزاعی) نتایج متناقضی در تحقیقات قبلی به همراه داشته است. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده ارتباط فاکتورهای آزمون RCPM با عملکردهای شناختی دیگر بررسی و نقش جنسیت و سن در نظر گرفته شود.
زهرا محسنی نسب، سمیه ساکت، معصومه دیلمی پویا، سمانه بسیطی، ساحل جعفری،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف این پژوهش اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی (حافظه کاری و توجه) و خودکارآمدی در بیماران مبتلا به اختلال اضطرابی بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه به صورت تصادفی تقسیم شدند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه کارکردهای اجرایی جیویا و همکاران (2000) و خودکارامدی عمومی شرر بود. برای اجرا، در ابتدا، از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله ذهن آگاهی قرار گرفتند سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و تحلیل کوواریانس یک راهه (آنکوا) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ذهن اگاهی بر کارکردهای اجرایی (حافظه کاری و توجه) و خودکارآمدی بیماران مبتلا به اختلال اضطرابی تأثیر معناداری دارد.
شیما خواجه وند، سید عبدالمجید بحرینیان، مریم نصری، فاطمه شهابی زاده،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثریخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کارکردهای اجرایی و علائم اضطرابی کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان مضطرب شرکت پالایش نفت شهر بندرعباس در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 45 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه های رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرائی جیوآ و همکاران (2000) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والدین (1998) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در کارکردهای اجرایی و علائم اضطرابی کودکان مضطرب وجود دارد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک منجر به کاهش علائم اضطرابی، و افزایش کارکردهای اجرایی در کودکان مضطرب شده است. همچنین درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک موثرتر از درمان مبتنی بر ذهنی سازی در کاهش علائم اضطرابی است. بنابراین باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه های درمانی مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک می توان به عنوان مداخله ی مناسب در جهت بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم اضطرابی در کودکان مضطرب استفاده کرد.
وحیده سیدمحسنی، دکتر هادی کرامتی، دکتر محمدحسین عبداللهی، دکتر حمیدرضا حسن_آبادی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر دو روش آموزشی مونتهسوری و مبتنی بر ربات بر کارکردهای اجرایی دانشآموزان است. تحقیق از نوع شبهآزمایشی با دو گروه آزمایشی همراه با پسآزمون و پیگیری است. در کل تعداد 34 دانشآموز دختر پایه دوم دبستان بهصورت در دسترس از مدارسی که در آن کلاسهای مونتهسوری دایر بود انتخاب شدند. این دانشآموزان هیچگونه مشکلات جسمی و ذهنی نداشتند و دارای اختلال یادگیری نیز نبودند. هر گروه آزمایشی یکی از روشهای آموزشی را در 12 جلسه 90 - 75 دقیقهای دریافت کردند. سپس پسآزمون و پیگیری با ابزارهای ویسکانسین برای ارزیابی انعطافپذیری شناختی، استروپ برای ارزیابی بازداری پاسخ و کورنولدی برای ارزیابی حافظه کاری انجام شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیره استفاده شد. نتایج پژوهش، تفاوت معنادار این دو روش آموزشی را در ارتقای کارکردهای اجرایی دانشآموزان نشان داد (001/0> p). همچنین خرده مقیاسهای کارکردهای اجرایی (طبق تعریف میاک،2000) نیز تفاوتهای معناداری را نشان دادند که در نتیجه تأییدی بر مؤثربودن روش آموزشی مونتهسوری بر ارتقای انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ بود؛ هرچند در مورد حافظه کاری، معلوم شد که روش آموزشی مبتنی بر ربات نقش مهمتری داشته است. به دلیل ماهیت روش آموزش مونتهسوری که بر اساس ابزارها و فعالیتهای کاملاً هدفمند شکل گرفته است نتایج فوق قابلقبول است؛ همچنین به دلیل توالی برنامهنویسیها در رباتهای آموزشی و نیاز به استفاده از اطلاعات و توجه به مراحل پیشین کدگذاری، مؤثربودن آموزش مبتنی بر ربات نیز قابلپذیرش است.
پریا سادات معراجی سعید، دکتر زهرا هاشمی، فاطمه فولادی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری و خلاقیت با تاکید بر نقش میانجی کارکردهای اجرایی در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س) در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از این جامعه تعداد 245 دانشجو به روش در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند، آزمون سنجش خلاقیت عابدی و پرسشنامه تواناییهای شناختی نجاتی استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که بین سبکهای فرزندپروری با خلاقیت و کارکردهای اجرایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مدل نقش واسطهای کارکردهای اجرایی، در رابطه بین سبکهای فرزندپروری با خلاقیت از برازش خوبی برخوردار بود. در نتیجه میتوان گفت که متغیر کارکردهای اجرایی نقش واسطهای معناداری در رابطه بین سبکهای فرزندپروری و خلاقیت دارد. بنابراین لازم است که با آگاهی بخشی به والدین در مورد انواع سبکهای فرزندپروری به تقویت خلاقیت کودکان از طریق کارکردهای اجرایی آنها کمک کرد.
خانم ثنا پناهی پور، دکتر مهناز اخوان، دکتر زهرا هاشمی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوشهای چندگانه با نقش میانجیگری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون کنشی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان پسر 12 تا 17 سال مبتلا به اختلال کمبود توجه- فزون کنشی و مادران آنها بودند که از سال 1400 تا 1403 به مراکز روانشناختی در شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه هوشهای چندگانه مکنزی (1999) و مقیاس یادگیری، عملکرد اجرایی و توجه کاستلانوس و همکاران (2018) استفاده شد. دادهها با الگوسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که الگوی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و توجه پایدار، سرعت پردازش و برنامه ریزی نقش میانجیگری را بین هوش ریاضی و عملکرد تحصیلی دارد، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال نقش میانجیگری بین هوش دیداری- فضایی و عملکرد تحصیلی دارد، توجه پایدار و حافظه فعال نقش میانجیگری بین هوش موسیقی و عملکرد تحصیلی را دارد، حافظه فعال نیز نقش میانجیگری بین هوش جسمانی-حرکتی، درونفردی، بین فردی با عملکرد تحصیلی را دارد. استفاده از راهبردهای آموزشی هوشهای چندگانه در مدارس و مراکز آموزشی برای افزایش کارکردهای اجرایی توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامهریزی و حافظه فعال و در نتیجه موفقیت تحصیلی دانشآموزان نوجوان مبتلا به ADHD توصیه میشود.