جستجو در مقالات منتشر شده



فروغ خلیل پور، فریبرز درتاج، حسن اسد زاده، اسماعیل سعدی پور، کامران شیوندی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

هدف از این پژوهش تدوین و اعتبار­سنجی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی هیجانی و اثربخشی آن بر حافظه کاری و بازشناسی هیجانی دانش­آموزان دختر پایه ششم دبستان بود. روش پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و کاربردی و از تحقیقات، ترکیبی-اکتشافی به شمار می‌رود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کتب و مقالات تخصصی فارسی و انگلیسی در حوزه توانمندسازی شناختی هیجانی در 20 سال اخیر بود که با روش نمونه‌گیری هدفمند گروه نمونه انتخاب شدند. سپس مؤلفه­ های توانمندسازی شناختی هیجانی استخراج و با روش کیفی تحلیل مضمون کدگذاری شدند. درنهایت بسته توانمندسازی شناختی هیجانی طی دوازده جلسه تدوین شد و روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان تأیید شد. روش پژوهش در بخش کمی از نوع نیمه­ آزمایشی با طرح پیش‌آزمونپس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش ­آموزان دختر مقطع ششم ابتدایی در سال 1401-1400 در مدارس شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه شامل 30 نفر از جامعه آماری به شیوه نمونه­ گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جای دهی شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون فراخنای عددی (وکسلر، 2003) و آزمون بازشناسی هیجان چهره­ای (اکمن و فرایزن، 2003) بود. نتایج نشان داد که مداخله توانمندسازی شناختی هیجانی بر بهبود حافظه کاری و بازشناسی هیجانی در مراحل پس ­آزمون و پیگیری تأثیر معنی­ دار داشته است.


خانم فائزه اکبری فیض ابادی، دکتر رضا کرمی نوری،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر محدودیت ظرفیت حافظه کاری و بار شناختی اضافی بر قضاوت از اطمینان نهایی افراد پس از اتمام فرآیند حل مسئله برج هانوی انجام شد. به این منظور، دو گروه با اختلاف بار شناختی برای مطالعه تشکیل شدند و دانشجویان ایرانی در بازه سنی 20 تا 40 سال از دانشگاه‌های استان تهران وارد این مطالعه شدند. پس از ارزیابی ظرفیت حافظه کاری، افراد در هر دو گروه نسخه رایانه‌ای مسئله برج هانوی را حل کردند و از طریق پرسشنامه ای که برای این مطالعه طراحی و ساخته شده بود، اطمینان از عملکرد خود را گزارش کردند. این مطالعه در سال 1399 آغاز شد و اجرای آن یک سال و نیم به طول انجامید. تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون‌های فرض نشان دادند که اختلاف ظرفیت حافظه کاری دیداری و فضایی به تنهایی یا در تعامل با بار شناختی بر قضاوت از اطمینان نهایی افراد تأثیری ندارد، اما ارتباط دوطرفه میان تحمل بار شناختی اضافی و افزایش اطمینان نهایی وجود دارد. بدین ترتیب این مطالعه نشان داد، افرادی که بارشناختی بیشتری را تحمل می‌کنند، نسبت به عملکرد شناختی خود در انتهای فرآیند حل مسئله برج هانوی، اطمینان بیشتری دارند.

دکتر احمد رستگار، دکتر محمد حسن صیف، دکتر سمیه نگهداری، خانم زهرا دهقان خلیلی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر ارائه مدل علی ادراک از محیط آموزش الکترونیکی (مجازی) و تفکر بازتابی با توجه به نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز است. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده، از بین تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز شیراز، 400 دانشجو به عنوان نمونه آماری انتخاب و پرسشنامه های ادارک از محیط آموزشی سوئینی و همکاران (1994)، تفکر بازتابی کمبر و همکاران (2000) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI) دنیس و وندروال (2010) را تکمیل کردند. تمامی پرسشنامه ها استاندارد و دارای روایی و پایایی است. داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزار لیزرل تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که اثر مستقیم و مثبت مشغولیت در تکالیف تحصیلی، اصالت یادگیری و احساس عضویت بر مولفه های انعطاف پذیری شناختی (ادراک کنترل پذیری، ادراک توجیه رفتار و ادراک گزینه های مختلف) معنی دار است. همچنین، اثر مستقیم و مثبت احساس حمایت بر مولفه های ادراک کنترل پذیری، و ادراک گزینه های مختلف معنی دار است. ضمن اینکه اثر مستقیم و مثبت احساس مالکیت بر مولفه ادراک توجیه رفتار معنی دار است. اثر مستقیم و مثبت مولفه های انعطاف پذیری بر تفکر بازتابی نیز معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که به طور کلی نقش واسطه ای مولفه های انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین ادراک از محیط آموزشی با تفکر بازتابی دانشجویان معنی دار است.
 
یونس کیهانی فرد، علی سلمانی، آیسان شارعی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

رفتارهای پرخطر در جمعیت نوجوانان در سراسر جهان شایع می‌باشد. اعتقاد بر این است که اختلال در تنظیم هیجان و بازداری هیجانی به افزایش رفتارهای پرخطر در نوجوانان منجر می‌شود. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر بود. روش‌ مطالعه نیمه آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بر روی کلیه دختران دارای رفتارهای پرخطر مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره تهران در سال 1401 انجام شد. تعداد 30 دختر نوجوان دارای رفتارهای پرخطر وارد مطالعه شدند. مطالعه کنترل شده شرکت‌کنندگان به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه)  تقسیم شدند. پس از انجام پیش‌آزمون به وسیله مقیاس بازداری رفتاری/ فعال‌سازی رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای هر هفته یک جلسه تحت درمان آموزش بین فردی فراشناختی قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار  SPSS.23و با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان بین فردی فراشناختی موجب تفاوت معنادار بین تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر شده است. برمبنای این یافته­ها می­توان نتیجه گرفت درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر تأثیر مثبت دارد. بنابراین، می‌توان گفت که از این برنامه می‌توان برای کمک به نوجوانان با رفتارهای پرخطر استفاده کرد.
 

سیما عیوضی، جهانگیر کرمی، کامران یزدانبخش،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

کودکان نوشتارپریش دارای مشکلات ادراکی- دیداری متعددی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته توانبخشی شناختی نارسانویسی همراه بر بهبود مشکلات ادراکی- دیداری در دانش‌­آموزان دارای نوشتارپریشی صورت گرفته است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی به‌صورت پیش‌آزمون-پس‌آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانش­‌آموزان دارای نوشتارپریشی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه در سال 1401 بودند. از میان آنها 40 نفر که حاضر به همکاری و نیز در دسترس بودند با توجه به ملاک­‌های ورود (داشتن حداقل سه مؤلفه از ملاک‌­های تشخیصی اختلال یادگیری نوشتن، رضایت دانش­‌آموز و والدین) و خروج (قرار داشتن تحت سایر مداخله‌­ها) و  بعد از اخذ رضایت آگاهانه، انتخاب و سپس به ‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، قرار گرفتند. سپس در هر دو گروه پیش آزمون اجرا و پس از آن گروه آزمایش 12 جلسه مداخله بسته توانبخشی شناختی همراه را دریافت کردند اما برای گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. سپس برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. داده­‌ها با استفاده از کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج نشان داد که بسته توانبخشی شناختی  همراه بر بهبود ادراک دیداری و مؤلفه­‌های آن (ارتباط فضایی، ادراک فضایی و ثبات شکل) در کودکان دارای اختلال نوشتن (01/0P<) تأثیر معنادار دارد اما تأثیر معناداری بر مؤلفه‌­های تشخیص شکل- زمینه و هماهنگی حرکتی-دیداری دیده نشد.می­‌توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی توانبخشی شناختی همراه را می‌­تواند به عنوان درمان واحد و یا در کنار سایر درمان­‌های روان­‌شناختی برای دانش­‌آموزان دارای اختلال نوشتارپریشی استفاده کرد.

آرزو مجرد، دکتر اسماعیل صدری دمیرچی، دکتر علی شیخ الاسلامی، دکتر علی رضایی شریف، دکتر وحید عباسی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه­مدت بر علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش­آزمون و پس­آزمون انجام شد. جامعه آماری کلیه سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف  را شامل می­شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده­ بودند که از بین این افراد، 60 نفر به صورت نمونه­گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. سپس متغیرهای مستقل مداخله تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) به مدت 10 جلسه 20 دقیقه­ای به صورت هفته­ای یک بار روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه­ (هر جلسه 90 دقیقه) که به روش اسنادی و بر اساس رویکرد جایگزینی کارکرد سالم لوریا (1963) طراحی و پس از تائید روایی محتوا توسط متخصصین، به صورت هفته­ای یک بار روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم هیچ مداخله­ای انجام نشد. بعد از خاتمه مداخله، پس­آزمون با فاصله یک هفته بر روی گروه­های آزمایش و گروه کنترل اجرا شد. بعد از یک ماه مجدد گروه­های مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع­آوری اطلاعات از پرسشنامه نوروپسیکولوژیک (NPI) استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش موجب بهبود علائم توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف می­شود و تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو روش وجود ندارد. در حالی که بر روی متغیر هذیان تأثیر معناداری نداشتند. از این رو می­توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می­توان در جهت بهبود توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست.
 
دکتر مرضیه هاشمی، خانم منصوره غلامی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سبک‏های تفکر و سبک‏های تصمیم ‏گیری با میانجی‏گری حل مسئله شاغلین استارت ‏آپ‏ها انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شاغلین در حوزه استارت‌آپ‌های شهر تهران در سال 1401 بود. با روش نمونه‌گیری در دسترس تعداد 300 نفر انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه‌های سبک تفکر (استرنبرگ، 1994)، سبک تصمیم‌گیری (اسکات و بروس، 1995) و مهارت حل مسئله (هپنر، 1988) پاسخ دادند. تحلیل داده‏ های پژوهش با استفاده از روش‏های آمار توصیفی و مدل ‏یابی معادلات ساختاری و روش آماری تحلیل مسیر با نرم ‏افزارهای SPSS-26 و آموس انجام شد. بر اساس یافته‌ها، مدل پیشنهادی در معادلات ساختاری و روابط علّی بین متغیرهای، از برازش خوبی برخوردار بود. به‌طورکلی مشخص شد که سبک تصمیم‌گیری هم به‌صورت مستقیم و هم به‌صورت غیرمستقیم از طریق مهارت حل مسئله در شاغلین استارت‌آپ‌ها با سبک تفکر رابطه دارد . نتایج نشان داد که بین مهارت حل مسئله و ابعاد آن با سبک تصمیم‌گیری و بین سبک تفکر و ابعاد آن با سبک تصمیم‌گیری نیز رابطه مثبت و معنادار بود. بنابراین توصیه می‌شود از یافته‌های پژوهش جهت استخدام و تصمیم‌گیری در حوزۀ استارت‌آپ‌ها استفاده شود.
 

مجید قربانی، محمود نجفی، وحید نجاتی، محمدعلی محمدی فر،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانمندسازی شناختی حالات ذهنی بر توانایی ذهن خوانی افراد وابسته به مواد بود. پژوهش حاضر از نوع شبه­آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس­آزمون با گروه گواه بود. تعداد 30 فرد وابسته به مواد با شرایط یکسان از نظر سن، تحصیلات، شغل و... انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. شرکت­کنندگان به آزمون ذهن خوانی از طریق چشم (آزمون بارون-کوهن) در پیش­آزمون و پس­آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت مداخله برنامه توانمندسازی شناختی (برنامه ترمه) قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله­ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که توانمندسازی شناختی (برنامه ترمه) بر توانایی ذهن خوانی (نظریه ذهن) در افراد وابسته به مواد موثر است. در واقع برنامه ترمه، توان ذهن خوانی از طریق چشم را در افراد وابسته به مواد بهبود داده است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می­توان از برنامه توانمندسازی شناختی (برنامه ترمه) در توانایی ذهن خوانی از طریق چشم را برای افراد وابسته به مواد استفاده کرد.
 
دکتر نجمه حمید، خانم فاطمه یوسفی، دکتر مرتضی امیدیان،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر تاثیر نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه بر توانمندی شناختی و نظم جویی هیجان بیماران مبتلا به کرونا ویروس بعد از بهبودی را مورد بررسی قرار داد. طرح پژوهشی حاضز آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه ساکنین شهرستان شادگان بود که در نیمه اول سال 1400 به علت ابتلا به کرونا ویروس در بیمارستان‌ شهید معرفی زاده (ویژه کرونایی ها) این شهرستان بستری و سپس بهبود یافتند. با توجه به طرح پژوهش، حجم نمونه تعداد 40 نفر در نظر گرفته شد که در 2 گروه 20 نفری آزمایش و کنترل (آزمایش 20 نفر و کنترل 20 نفر) قرار گرفتند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. همچنین فقط گروه آزمایشی ، مورد مداخله با نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه قرار گرفت و در نهایت هر دو گروه مجددا به پرسشنامه ها (پس آزمون) پاسخ دادند. ابزارهای پژوهش عبارت بود از پرسش نامه نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی، پرسش نامه توانمندی شناختی نجاتی و نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در هریک از متغیرهای وابسته وجود داشت(001/0< P). یعنی میانگین نظم جویی شناختی هیجان و توانمندی شناختی و همه مولفه های این دو متغیر، در گروه آزمایش نسبت به پیش­آزمون و گروه کنترل، به طور معنی­داری افزایش یافته است. از این رو می توان بیان کرد که نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه بر توانمندی شناختی و نظم جویی هیجان بیماران مبتلا به کرونا ویروس بعد از بهبودی تاثیر معناداری داشته است.
 
فاطمه سادات برقعی، دکتر طهامه هموطن،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

 در این پژوهش رابطه بین رابطه سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. طرح این پژوهش غیرآزمایشی از نوع همبستگی استجامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد  مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشگاه‌های آزاد شهر تهران با شکایت  عمده در حوزه روابط بین فردی در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند که از این تعداد 400 نفر به شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد پرسشنامه های دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر(2004) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن رابطه منفی معنادار و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که سبک‌های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن همبستگی دارند

دکتر سجاد رضائی، خانم سیده الهه حسینی، دکتر عذرا زبردست،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

یکی از ناهنجاری‌های عصبی-رشدی شایع در کودکان، اختلال کاستی‌توجه و بیش‌فعالی (ADHD) است. درکنار اثرگذاری بالای دارودرمانی، امروزه درمان‌های غیردارویی مانند درمان‌های شناختی، به‌ویژه توانبخشی‌های شناختی رایانه‌محور، بسیار موردتوجه هستند. پژوهش حاضر، باهدف تعیین کاربردپذیری و اثربخشی نرم‌افزار Captain's Log بر بهبود تغییرکوری و گزینش‌پاسخ کودکان دچار ADHDانجام شد. طرح از نوع نیمه‌آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون تک‌گروهی‌ بود. پیش‌آزمون و پس‌آزمون از طریق آزمون‌های کشف‌تغییر و اثر سایمون درمحیط نرم‌افزار CogLab به‌ترتیب برای اندازه‌گیری سطوح تغییرکوری و گزینش‌پاسخ اجرا شد. 6 نفر از پسران شهرستان بابل که در بازۀ سنی 7تا 12 سال بودند، از طریق نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و10 جلسۀ 40تا 45 دقیقه‌ای مداخلۀ شناختی رایانه‌محور به‌صورت دو بار درهفته دریافت کردند. نتایج آزمون ویلکاکسون بهبود معنی‌دار را در نمرۀ پاسخدهیِ درست درحالت تغییرکوری باوقفه نشان داد؛ علاوه‌برآن زمان پاسخدهی به این آزمون نیز به‌طورمعنی‌داری کاهش یافت؛ اما نمرۀ پاسخدهی درست، درحالت بدون وقفه، بهبودی معنی‌داری نشان نداد ؛ همین‌طور زمان لازم برای این آزمون نیز کاهش معنی‌داری نداشت. توانایی گزینش‌پاسخ درحالت تطابق‌ مکانی کاهش‌ معنی‌دار درسرعت داشت؛ اما درحالت عدم‌تطابق مکانی بهبود معنی‌داری مشاهده نشد. نتایج آشکار ساخت که از طریق بازتوانی شناختی رایانه‌ای، با تکیه بر انعطاف‌پذیری مغز و با توجه به تکرار فعالیت‌های شناختی که منجر به افزایش مهارت‌های شناختی می‌شود، می‌توان تغییر کوری را بهبود بخشید. این مداخلات توانست تاحدی رفتار مطلوب مکث‌کردن در گزینش پاسخ‌ها را برای کودکان با ADHD افزایش دهد.
 
خانم ثنا پناهی پور، دکتر مهناز اخوان، دکتر زهرا هاشمی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوش­های چندگانه با نقش میانجی­گری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ­ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون­ کنشی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان پسر 12 تا 17 سال مبتلا به اختلال کمبود توجه- فزون کنشی و مادران آن­ها بودند که از سال 1400 تا 1403 به مراکز روان­شناختی در شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای جمع­آوری داده ­ها از پرسشنامه هوش­های چندگانه مکنزی (1999) و مقیاس یادگیری، عملکرد اجرایی و توجه کاستلانوس و همکاران (2018) استفاده شد. داده­ها با الگوسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته­ ها نشان داد که الگوی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و توجه پایدار، سرعت پردازش و برنامه­ ریزی نقش میانجی­گری را بین هوش ریاضی و عملکرد تحصیلی دارد، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال نقش میانجی­گری بین هوش دیداری- فضایی و عملکرد تحصیلی دارد، توجه پایدار و حافظه فعال نقش میانجی­گری بین هوش موسیقی و عملکرد تحصیلی را دارد، حافظه فعال نیز نقش میانجی­گری بین هوش جسمانی-حرکتی، درون­فردی، بین فردی با عملکرد تحصیلی را دارد. استفاده از راهبردهای آموزشی هوش­های چندگانه در مدارس و مراکز آموزشی برای افزایش کارکردهای اجرایی توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه­ریزی و حافظه فعال و در نتیجه موفقیت تحصیلی دانش­آموزان نوجوان مبتلا به ADHD توصیه می­شود.
 
بهاره محمدی، سید امیرحسین موسوی، سارا شاه میر، فاطمه بابا احمدی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

این پژوهش با هدف تعیین الگوی ساختاری افسردگی شناختی بر اساس طرحواره‌های ناسازگار اولیه با میانجی‌گری پردازش شناختی ویژگی‌های شخصیت در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل‌یابی روابط ساختاری بود. نمونه‌ای متشکل از ۳۰۰ دانشجوی دانشگاه‌های تهران به‌صورت خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شد و به پرسشنامه‌های افسردگی بک (۱۹۶۱)، طرحواره‌های ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۸)، پرسشنامه پردازش شناختی و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و مدل‌یابی معادلات ساختاری در نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۵ و AMOS نسخه ۲۲ تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار نیست. تحلیل اثرات مستقیم نشان داد که طرحواره‌های ناسازگار اولیه تأثیر مثبت و معناداری بر افسردگی شناختی و ویژگی‌های شخصیت دارند. با این حال، بررسی اثرات غیرمستقیم نشان داد که طرحواره‌های ناسازگار اولیه از طریق پردازش شناختی ویژگی‌های شخصیت نقش میانجی نداشته و تأثیر غیرمستقیم معناداری بر افسردگی شناختی دانشجویان ندارند. به‌طور کلی، یافته‌ها نشان دادند که مؤلفه‌های طرحواره‌های ناسازگار اولیه می‌توانند افسردگی شناختی دانشجویان را به‌طور مستقیم تحت تأثیر قرار دهند، اما این تأثیر از طریق پردازش شناختی ویژگی‌های شخصیت به‌صورت غیرمستقیم معنادار نیست.


فاطمه یعقوبی سیاهگورابی، سجاد رضائی، عذرا زبردست،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ­ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار انجام شد. روش پژوهش، مقطعی-تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دختران نوجوان مقطع متوسطه دوم شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی 1403-1402 و حجم نمونه 243 نفر بود که با استفاده از روش نمونه­گیری دردسترس و براساس ملاک­های ورود و خروج از میان دانش­آموزان مدارس دولتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، آزمون بازشناسی/ادراک هیجانِ طراحی شده با استفاده از مجموعۀ حالت­های چهره نیم­استیم (2009) بود. داده­ها با استفاده از آزمون­های آماری t استیودنت همبسته، مجذور خی پیرسون و نیکویی برازش مجذور خی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دختران نوجوان صحت و دقت بیشتری در بازشناسی هیجان­های چهره­ای زنان داشتند و خطای بیشتری هنگام بازشناسی هیجان­های مردان از خود نشان دادند. علاوه بر این، شادی و انزجار در مردان و غم، ترس و خشم در زنان صحیح­تر (با میزان خطای کمتر) بازشناسی شدند. همچنین دختران نوجوان هنگام بازشناسی هیجان­های چهره­ای زنان و مردان، از خود سوگیری نشان دادند. این سوگیری به‌صورت انتخابِ بیشترِ انزجار در چهره­های مردان و انتخابِ بیشترِ تعجب و ترس در چهره­های زنان مربوط بود. درنهایت، دختران نوجوان هیجان­های چهره­ای زنان را با شدت بیشتری نسبت به هیجان­های چهره­ای مردان ادراک می­کردند. علاوه بر این، دختران نوجوان، شادی، غم و انزجار را در مردان، و ترس و خشم را در زنان شدیدتر ادراک می­کردند. بنابراین جنسیت ابرازگران هیجان، بر ادراک و بازشناسی هیجان چهره­ای در دختران نوجوان اثرگذار است.
 
خانم سحر خوش سرور، دکتر محمد نریمانی، دکتر سجاد بشرپور،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

بالا بودن صفات اُتیستیک در نوجوانان با طیف وسیعی از پیامدهای مخرب آموزشی و اجتماعی همراه است. بدین جهت، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن حائز  اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پردازش اطلاعات اجتماعی در علائم زیر بالینی اُتیسم با تعدیل کنندگی حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی و ذهنی سازی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود و به روش مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه دوازدهم مدارس دولتی پسرانه و دخترانه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 260 نفر (141 دختر، 119 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های پردازش اطلاعات اجتماعی - اسناد و پاسخ هیجانی (SIP-AEQاُتیسم بهر (AQ)،­ عملکرد بازتابی (RFQ) و نسخه ی کامپیوتری آزمون های حافظه کاری دانیمن و کارپنتر و دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3 انجام شد.
نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که سوگیری اسنادی خصمانه (2/534 t=،0/322=β) و پاسخ های هیجانی منفی (2/001 t=،0/275=β) بر علائم زیر بالینی اُتیسم تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارند. ذهنی سازی در رابطه ی بین متغیرهای سوگیری اسنادی خصمانه (2/549 t=،0/507-=β) و پاسخ های هیجانی منفی (3/164 t=،0/632-=β) با علائم زیر بالینی اُتیسم اثر تعدیل کننده دارد. همچنین، نقش تعدیل کنندگی حافظه کاری در ارتباط بین سوگیری اسنادی خصمانه با علائم زیر بالینی اُتیسم تأیید شد (4/389 t=،0/394-=β). با توجه به نتایج پژوهش، استفاده از درمان مبتنی بر ذهنی سازی، آموزش حافظه­ کاری و برنامه های مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های SIP، به درمانگران پیشنهاد می شود.

سید محمد سعید صحاف،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

حل مسئله یک فرآیند شناختی هدف‌محور است که شامل ارزیابی مشکل و ایجاد راه‌حل‌ها جهت دستیابی به نتایج مطلوب می‌شود. این مهارت تحت تأثیر تنظیم زمان‌مندی بهینه و خودکنترلی قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای زمان کل، زمان تأخیر، درجۀ دشواری، زمان واکنش و خودکنترلی در تعامل سرعت-دقت بود.
نمونه پژوهش حاضر شامل ۵۴ دانش‌آموز دختر ۱۰ تا ۱۱ ساله بدون سابقه بیماری بود که به‌صورت در دسترس از مدارس غیرانتفاعی مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ انتخاب شدند. از تکلیف برج لندن برای ارزیابی متغیرهای دقت عملکرد در حل مسئله، زمان تاخیر، زمان کل، درجۀ سختی و از تکلیف فلنکر برای متغیرهای خودکنترلی و زمان واکنش استفاده شد. به منظور پیش‌بینی متغیرهای مذکور در دقت عملکرد حل مسئله، داده‌ها از طریق تحلیل‌های آماری رگرسیون چندگانه و تحلیل میانجی در SPSS-26 بررسی شدند.
یافته‌ها نشان دادند که متغیرهای زمان کل(769/0- = β)، زمان تاخیر (574/0 = β)، درجه دشواری (388/0= β) و زمان واکنش (160/0- = β) به طور معناداری عملکرد حل مسئله را پیش‌بینی می‌کنند. به این صورت که افزایش زمان کل برای حل مسئله منجر به کاهش دقت شد، در حالی که افزایش زمان تأخیر در آغاز حل مسئله باعث افزایش دقت گردید. اگرچه نقش تعدیل‌کنندگی خودکنترلی در رابطه بین زمان تاخیر و زمان کل با دقت معنادار نبود (05/0p>)، اما رگرسیون گام به گام حاکی از پیش بینی معنادار متغیر خودکنترلی در دقت عملکرد بود (157/0 = β).
بنابراین زمان‌بندی نقش مهمی در دقت عملکرد دارد. به طوری که صرف زمان کافی برای پردازش شناختی قبل از پاسخ‌دهی می‌تواند عملکرد را بهبود بخشد و طولانی شدن فرآیند حل مسئله، به جهت افزایش بار شناختی یا استراتژی‌های ناکارآمد، می‌تواند دقت را کاهش دهد. اگرچه نقش درجۀ دشواری و ماهیت تکلیف در این رابطه مهم است. عدم اثر معنادار تعدیلی خودکنترلی بر تنظیم این رابطه می‌تواند به ارتباط گستردۀ این متغیر با دیگر ابعاد شناختی شرکت کنندگان مرتبط باشد.

بهاره محمدی، یاسمن هاشمی، فاطمه جهانگیریان، عاطفه باتوانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه خرده‌مقیاس‌های شناختی شامل استدلال سیال، حافظه فعال و پردازش دیداری-فضایی در دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن و ریاضیات، با تأکید بر رویکرد شناختی انجام شد. این مطالعه از نوع علّی-مقایسه‌ای بود و در ابتدا نمونه‌ای متشکل از ۹۰ دانش‌آموز (۳۰ نفر با اختلال خواندن، ۳۰ نفر با اختلال ریاضی، و ۳۰ نفر بدون اختلال یادگیری به‌عنوان گروه عادی) به روش نمونه‌گیری در دسترس از میان مراجعه‌کنندگان به مراکز مشاوره و کلینیک‌های روان‌شناسی شهر تهران انتخاب شدند. پس از حذف ۱۲ مورد دارای داده‌های ناقص، تحلیل نهایی بر روی ۷۸ دانش‌آموز انجام شد. به‌منظور سنجش مؤلفه‌های شناختی، از آزمون هوش استنفوردبینه (نسخه پنجم) استفاده گردید و داده‌ها با تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون‌های تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که عملکرد دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در خرده‌مقیاس‌های استدلال سیال، حافظه فعال و پردازش دیداری-فضایی به‌طور معناداری پایین‌تر از گروه دانش‌آموزان عادی بود (p<0.05)، در حالی‌که بین دو گروه اختلال خواندن و اختلال ریاضی تفاوت معناداری مشاهده نشد. این نتایج نشان می‌دهد که نارسایی در مؤلفه‌های شناختی مورد سنجش، در هر دو نوع اختلال یادگیری خاص وجود دارد و می‌تواند در تضعیف عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان نقش داشته باشد. در مجموع، یافته‌های این پژوهش با تأکید بر نقش خرده‌مقیاس‌های شناختی آزمون هوش استنفوردبینه در تبیین مشکلات یادگیری، بر ضرورت طراحی مداخلات شناخت‌محور جهت بهبود این مؤلفه‌ها تأکید می‌ورزد؛ مداخلاتی که می‌توانند زمینه ارتقاء عملکرد تحصیلی و کاهش علائم اختلالات خواندن و ریاضی را فراهم سازند.
مهدیار مخلص پور اصفهانی، علیرضا مرادی، مهرداد دادگستر، نوشین پورباقی، مصطفی خانزادی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف این پژوهش سنجش سطح رشد اخلاقی مهندسان عمران با استفاده از داستان‌های دوراهی اخلاقی کلبرگ و ثبت هم‌زمان داده‌های مغزی بود. 30 مهندس مرد راست‌دست با حداقل سه سال سابقه اجرایی در مطالعه شرکت کردند و فعالیت همودینامیک مغز آن‌ها با طیف‌سنجی فروسرخ نزدیک (NIRS) در نواحی قشر پیش‌پیشانی شکمی-میانی (VMPFC)، شکمی-جانبی (VLPFC) و پشتی-جانبی (DLPFC) در سه مرحله خواندن داستان، پاسخ به پرسش‌ها و اولویت‌بندی بررسی شد. داده‌ها با آزمون من‌ویتنی تحلیل شدند و نتایج نشان داد میزان HbO2 در DLPFC راست و VLPFC چپ هنگام خواندن داستان‌ها در مهندسان با قضاوت اخلاقی بالاتر به‌طور معناداری بیشتر بود (0.047 =p و 0.026 =p ). در مرحله اولویت‌بندی، میزان Hb در VLPFC راست در گروه با نمره اخلاقی پایین‌تر به‌طور معناداری افزایش یافت (0.015 = p). این یافته‌ها نقش کلیدی نواحی پیش‌پیشانی در پردازش قضاوت‌های اخلاقی را تأیید کرده و با مطالعات پیشین همسو است. هرچند NIRS مزایای متعددی دارد، محدودیت آن در عمق اندازه‌گیری فعالیت مغزی وجود دارد. پژوهش حاضر با ارائه شواهد زیستی همسو با پرسشنامه‌های دوراهی اخلاقی، گامی نوین در پیش‌بینی سطح اخلاقی مهندسان برداشته و امکان استفاده از داده‌های مغزی برای پیش‌بینی رشد اخلاقی با هوش مصنوعی را فراهم می‌کند. پیشنهاد می‌شود در مطالعات آینده مهندسان زن، افراد چپ‌دست و نواحی مغزی گسترده‌تر مورد بررسی قرار گیرند.

خانم صائمه خلیلی طرقبه، دکتر جواد صالحی فدردی، دکتر زهره سپهری شاملو، دکتر سید کاظم رسول زاده طباطبایی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

سوگیری­های شناختی از عوامل اثرگذار در تبیین اختلال اضطراب بیماری هستند و به همین جهت شناخت سوگیری­ های موجود در اختلال اضطراب بیماری می­ تواند به درمان­ های اثربخش ­تر کمک نماید. پژوهش حاضر به منظور بررسی سوگیری‌های توجه، تفسیر و حافظه در افراد مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اضطراب بیماری انجام گرفت. افراد نمونه شامل 142 نفر بودند که از سرتاسر کشور به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه­ ی اضطراب سلامت و افسردگی بک و تکالیف رایانه­ای سنجش سوگیری­ توجه، تفسیر و حافظه، تفاوت‌های موجود در پردازش اطلاعات بین دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. داده­ های حاصل از پژوهش با آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری نسبت به افراد غیرمبتلا، تمایل بیشتری به سوگیری توجه به نشانه‌های تهدیدآمیز دارند و اطلاعات مبهم مرتبط با بیماری را به‌طور منفی ­تری تفسیر می‌کنند، اما در مورد سوگیری تفسیر مثبت، تفاوتی بین دو گروه مبتلا و غیر مبتلا مشاهده نشد. همچنین، افراد مبتلا، اطلاعات مرتبط با بیماری را بیشتر به یاد می­ آوردند. یافته‌ها نشان می­ دهد که افراد مبتلا به اضطراب بیماری در پردازش اطلاعات مربوط به بیماری، سوگیری در توجه، تفسیر منفی و حافظه نشان می­ دهند. این پژوهش بر اهمیت شناسایی و هدف‌گذاری این سوگیری‌ها در درمان‌های روان‌شناختی تأکید دارد و با توجه به نقش سوگیری­های شناختی در شکل‌گیری و تداوم اضطراب بیماری، به کارگیری روش­ های مداخله­ ای مانند تعدیل سوگیری شناختی به منظور اثرگذاری مستقیم بر این سوگیری­ها را پیشنهاد می­ کند.
 
عظیم رسولی منش،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

فلسفه تجربی حوزه‌ای رو به رشد در زمینه علوم شناختی و مسائل فلسفی-روانشناختی است. اثر جانبی یا اثر نوب یکی از موضوعات معروف در این حوزه است. اثر نوب به این موضوع اشاره دارد که مردم غالباً اثرات مخرب جانبی رفتار فاعل اخلاقی را عمدی ارزیابی می‌کنند، در حالی که غالباً اثرات مثبت و سازنده جانبی همان رفتار را غیرعمدی می‌دانند. هدف تحقیق حاضر، سنجش تکرارپذیری اثر نوب با استفاده از سناریوهای متنوع بود. بدین منظور ۱۶ سناریو (۸ سناریوی آسیب و ۸ سناریوی کمک) طراحی شد و در مجموع به ۴۱۶ دانشجوی دانشگاهی (هر سناریو دقیقاً به ۲۶ نفر) ارائه گردید. داده‌های جمع‌آوری‌شده با آزمون خی‌دو تحلیل شد. آماره خی‌دو برای سناریوهای آسیب ۱۰۶.۸۷ و برای سناریوهای کمک ۳۹.۴۵ به‌دست آمد (هر دو در سطح p < 0.01 معنادار). برخلاف یافته‌های اصلی جاشوا نوب، در هیچ‌یک از سناریوها الگوی ناهمگونی معنادار (بیشتر قائل شدن به عمدی بودن در شرایط آسیب نسبت به شرایط کمک) مشاهده نشد. بنابراین، در این پژوهش با نمونه ایرانی و سناریوهای متنوع، اثر نوب تکرار نشد و تکرارپذیری آن تأیید نگردید.


صفحه 3 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb