جستجو در مقالات منتشر شده



مجتبی احمدی، دکتر غلامرضا چلبیانلو، دکتر رضا عبدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پروتکل یکپارچه (UP) و تحریک فراجمجمه‌ای با جریان مستقیم (tDCS) بر حافظه کاری و توجه پیوسته بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD) انجام شد. طرح پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی (با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل بیماران با تشخیص GAD مراجعه‌کننده به درمانگاه‌ها و مراکز تخصصی اعصاب و روان شهر تهران در نیمه اول سال ۱۴۰۳ بودند. با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج، نمونه‌ای به تعداد ۴۵ نفر (۳۱ نفر خانم و ۱۴ نفر آقا) به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و به‌طور مساوی (هر گروه ۱۵ نفر) در گروه مداخله پروتکل یکپارچه، مداخله ترکیبی پروتکل یکپارچه و تحریک فراجمجمه‌ای و لیست انتظار قرار گرفتند. همچنین از مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-V)، مقیاس ۷ آیتمی اختلال اضطراب فراگیر (GAD-7)، آزمون بلوک‌های کرسی (برای ارزیابی حافظه فعال) و آزمون ساعت (برای ارزیابی توجه پیوسته) استفاده شد. محاسبات آماری با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-26 و تحلیل کوواریانس (ANCOVA) انجام گرفته است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهند که استفاده از پروتکل UP به‌طور جداگانه و به‌صورت ترکیبی با tDCS، به‌طور معناداری حافظه فعال و توجه پیوسته را بهبود داده است (05/0>P). علاوه بر این، این مطالعه نشان می‌دهد که هر دو مداخله UPو مداخله ترکیبی (UP+tDCS) رویکردهای مؤثری برای بهبود حافظه فعال و توجه پیوسته در بیماران GAD هستند و ممکن است به‌عنوان یک استراتژی جدید برای مدیریت این اختلال و بهبود عملکردهای اجرایی عمل کنند.

دکتر نجمه حمید، خانم اسرا مرادپور، دکتر سیدعلی مرعشی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی اثربخشی توان‌بخشی شناختی مبتنی بر رایانه و آموزش خوددلگرم‌سازی بر بهبود کارکردهای اجرایی و سرزندگی ذهنی در سالمندان است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل آزمودنی­های سالمند (افراد بالای 60 سال سن) بوده است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 45 نفر از سالمندان انتخاب شدند که با استفاده از پرسشنامه­های سرزندگی ذهنی و توانایی شناختی و بر اساس ملاک‌های ورود و خروج 30 نفر از آن‌ها به‌عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند که به‌صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند(هرگروه 15 نفر). سالمندان گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه‌ای آموزش خود دلگرم‌سازی و همچنین به مدت 10 جلسه 45 دقیقه‌ای مداخلات توان‌بخشی شناختی ریهاکام دریافت کردند، اما گروه کنترل مداخله­ای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس داده‌ها نشان داده است که میان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در هریک از متغیرهای وابسته وجود داشت، یعنی میانگین عملکرد کارکردهای اجرایی و سرزندگی ذهنی در گروه آزمایش نسبت به پیش­آزمون و گروه کنترل، به طور معنی­داری افزایش یافته است و این نتایج به­طور معنی­داری در دوره پیگیری تداوم یافته است. به ­طور کلی، مداخله توان‌بخشی شناختی (ریهاکام) و آموزش خوددلگرم سازی موجب بهبود و افزایش کارکردهای اجرایی و سرزندگی ذهنی در سالمندان شده است. بنابراین پیشنهاد می‌شود که از مداخله توان‌بخشی شناختی ریهاکام و آموزش خوددلگرم ‌سازی به­عنوان درمان‌های مکمل و یا جدا از هم برای ارتقاء کیفیت زندگی انسان در دوره سالمندی استفاده شود.
 
دکتر پیمان حاتمیان، دکتر علی کاظمی رضایی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف اثربخشی درمان فراشناختی بر افکار تکرار شونده منفی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان انجام شد. مطالعه حاضر از نوع نیمه‌¬آزمایشی با پیش‌آزمون - پس‌آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان پسر دانشگاه رازی کرمانشاه بود که 30 نفر از آن‌ها با روش نمونه‌گیری هدفمند و با استفاده از معیارهای ورود انتخاب و در دو گروه‌ آزمایش و کنترل ( 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش‌نامه‌ افکار تکرار شونده مک آوی و همکاران (۲۰۱۴) و مقیاس حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس (1998)‌ بود. گروه آزمایش در 8 جلسه ۶۰ دقیقه ای مداخله را دریافت کردند و گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکرد. در نهایت داده‌ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم‌افزار SPSS  نسخه 24 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروهای کنترل و آزمایش در مرحله پس¬آزمون وجود داشت (001/0p.). بنابراین می¬توان گفت که درمان فراشناختی بر افکار تکرار شونده منفی و حساسیت اضطرابی دانشجویان اثربخش بوده است. بر اساس یافته¬های به دست آمده می¬توان نتیجه گیری کرد که آموزش درمان فراشناختی می¬تواند در کاهش علائم مرتبط با افکار تکرار شونده منفی و اضطرابی موثر باشد. بنابراین پیشنهاد می¬شود که از مداخلات فراشناختی جهت کاهش علائم نامبرده استفاده نمود.

آقای هیوا علی محمدی، دکتر رسول کرد نوقابی، دکتر ابوالقاسم یعقوبی، دکتر افشین افضلی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

 هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر برنامه آموزشی خِردورز بر کارکردهای اجرایی دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی بود. روش پژوهش جزء تحقیقات نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش­آموزان مشغول به تحصیل پایه سوم ابتدایی مدارس غیرانتفاعی شهر همدان در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. نمونه پژوهشی به صورت نمونه­گیری دردسترس شامل 60 دانش­آموز دختر و پسر پایه سوم ابتدایی بودنند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل ( هرگروه 30 دانش‌آموز) گمارده شدند. در این پژوهش گروه آزمایش طی 30 جلسه 45 دقیقه­ای تحت آموزش برنامه آموزشی خردورز قرار گرفت و در این بین گروه  کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس کارکردهای اجرایی (بریف) نسخه دوم فرم والدین بود. تحلیل داده­ها با استفاده از  نرم­افزار SPSS-25 و روش­های تحلیل کوواریانس تک و چند متغیره انجام شد. یافته­ها نشان داد که برنامه آموزشی خردورز به طور معنی­داری منجر به بهبود کارکردهای اجرایی و ابعاد آن در دانش­آموزان گردید و این اثرات در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی خردورز الگویی موثر در بهبود کارکردهای اجرایی در جمعیت­ دانش ­آموزی است.
 

دکتر علی‌اکبر گودینی، دکتر محمد گراوتدنیا،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی معادلات ساختاری اعتیاد به گوشی‌های هوشمند بر پایه نقش اضطراب و افسردگی و با میانجی‌گری فراشناخت در میان دانش‌آموزان نوجوان پسر انجام شد. این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود و جامعه آماری آن را دانش‌آموزان پسر ناحیه یک آموزش‌وپرورش کرج در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ تشکیل دادند. از میان آنان، ۳۶۱ نفر به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه فراشناخت ولز و کارترایت‌هاتون (۲۰۰۴)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) لوی‌باند (۱۹۹۵)، و پرسشنامه اعتیاد به گوشی هوشمند (SAS) اون و همکاران (۲۰۱۳) بود. داده‌ها با همبستگی پیرسون و مدل‌سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است و اضطراب، افسردگی و فراشناخت همگی اثر مستقیم و مثبت بر اعتیاد به گوشی‌های هوشمند دارند؛ به‌طوری‌که اضطراب با β=0.42، افسردگی با β=0.11 و فراشناخت با β=0.40 در سطح معنادار p<0.01 با اعتیاد به گوشی هوشمند مرتبط بودند. این یافته‌ها گواه آن است که مداخلات مبتنی بر فراشناخت می‌تواند در کاهش وابستگی نوجوانان به فناوری‌های نوین نقشی مؤثر ایفا کند و زمینه‌ساز برنامه‌ریزی‌های پیشگیرانه و درمانی کارآمد باشد، به‌ویژه در دوره رشدی پرچالش نوجوانی که حساسیت بیشتری نسبت به هیجانات و رفتارهای اعتیادی وجود دارد.


صفحه 4 از 4    
4
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb