46 نتیجه برای هیجان
مرضیه صمیمی فر، سحر بهرامی خورشید، صغری اکبری چرمهینی، مریم اسماعیلی نسب، الهام فیاض،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
نتایج پژوهشهای اخیر حاکی از تأثیر دوزبانگی بر بسیاری از فرایندهای شناختی و هیجانی میباشد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش دوزبانگی در پردازش هیجان خشم در زبانهای اول و دوم دوزبانههای ترکی- فارسی میباشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 18 نفر دوزبانۀ متوالی ترکی- فارسی (با میانگین سنی 26 سال) از دانشجویان دانشگاههای تهران به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و در این پژوهش که یک پژوهش شبه تجربی است شرکت کردند. شرکتکنندگان علاوه بر پرسشنامههای تاریخچۀ زبانی، سلامت عمومی، و خلق مثبت و منفی، به آزمون کامپیوتری طراحیشده جهت القاء هیجان خشم و سپس انتخاب معناداری واژههای ترکی و فارسی و ناواژه پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که در موقعیت القاء خشم در مقایسه با موقعیت عادی، افراد به طور معناداری زمان بیشتری را صرف پاسخ به معنادار بودن یا نبودن واژهها کردند. همچنین در گزینش واژههای ترکی در مقایسه با فارسی نیز به طور معناداری کندتر عمل کردند. به علاوه، در ارتباط با مقایسۀ هر دو زبان به صورت مجزا در هر دو موقعیت، نتایج مقایسۀ زوجی حاکی از این بود که زمان واکنش افراد به واژههای ترکی در موقعیت القاء خشم به طور معناداری طولانیتر بود. در نتیجه، میتوان گفت که افراد دو زبانۀ ترکی- فارسی در موقعیت هیجانی و مشخصاً هیجان خشم، درگیری بیشتری با زبان اول دارند و زبان ترکی بار هیجانی و تداعیهای احساسی بیشتر و عمیقتری برای آنها داشته، و درگیری احساسی آنها در زبان مادریشان بیش از زبان دومشان است.
سروش لهراسبی، علیرضا مرادی، میثم صادقی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
بازشناسی هیجان از مهمترین مؤلفههای شناخت اجتماعی است. ضعف در بازشناسی هیجان میتواند ماندگاری انسان در محیط را با خطر مواجه نماید. بازشناسی هیجان در فرهنگها و ملیتهای مختلف الگوی متفاوتی دارد و برخی از هیجانها بهتر از هیجانهای دیگر بازشناسی میشوند. در یکسری از اختلالات روانشناختی و آسیبهای عصبشناختی نیز تفاوت یا ضعف در بازشناسی الگوی هیجانی وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی الگوی بازشناسی هیجان در ایرانیان با استفاده از آزمون عصب – روانشناختی معتبر رایانهای بوده است. این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی است. در ابتدا از داوطلبان 24 الی 40 ساله آزمون هوش رایانهای ماتریسهای پیشرونده ریون-2 گرفته شد، سپس برای 88 نفر که در آزمون ریون-2 نمره نرمال را کسب نموده بودند، خردهآزمون بازشناسی هیجان، از مجموعه آزمونهای شناختی کمبریج (کنتب) اجرا شد. میانگین پاسخ صحیح آزمودنیها به هر یک از 6 هیجان به صورت درصد بررسی شد. دادههای جمعآوری شده پراکندگی نرمال داشتند و شرط کرویت نیز برای دادهها برقرار بود. بیشترین میزان پاسخ صحیح 75.83 درصد در بازشناسی هیجان شادی بود، غم 70 درصد، تعجب 68.48 درصد، انزجار 47.84 درصد، عصبانیت 42.54 درصد و سرانجام هیجان ترس 38.26 درصد پاسخ صحیح ثبت شد. ایرانیان شادی را بهتر از سایر هیجانها تشخیص میدهند و ترس ضعیفترین هیجانی است که میتوانند تشخیص دهند. نتایج این آزمون در بررسی شاخصهای شناختی افراد جامعه ایران در زمینه شناسایی بهتر تواناییها و ضعفهای شناختی مردم مؤثر است. به عبارتی نتایج این تحقیق یافتههای مؤثری در بررسی شناخت اجتماعی مردم ایران میتواند داشته باشد.
عادله مؤیدی پور، جعفر حسنی، شهرام محمدخانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر القای تجارب هیجانی بر پاسخهای فیزیولوژیک و کارکردهای شناختی نوجوانان بر اساس مؤلفه سرسختی روانشناختی است. بدین منظور ابتدا 400 نفر از دانش آموزان دو مدرسه منطقه 2 شهر تهران در مقطع متوسطه دوره دوم پرسشنامه سرسختی اهواز (AHI) را تکمیل کردندکه از میان آنها بر اساس نمرات انتهایی توزیع (10 درصد)، دو گروه 20 نفری شامل گروهی سخت رو و گروهی با سخت رویی پایین انتخاب شدند. بهمنظور القای تجارب هیجانی مثبت و منفی از قطعه فیلمهایی به مدت 5 دقیقه استفاده شد. قطعه فیلمها برای شرکتکنندگان هر گروه بهصورت انفرادی نمایش داده شد. پاسخهای فیزیولوژیک شرکتکنندگان (فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و ضربان قلب) بهوسیلۀ دستگاه فشارسنج دیجیتالی سنجیده شد و عملکرد شناختی شرکتکنندگان انسانی در دو حیطه توجه و حافظه بهعنوان کارکردهای شناختی با استفاده از بخش فراخنای اعداد وکسلر-3 -نسخه تجدیدنظر شده بزرگسالان - قبل و بعد از تماشای فیلمها، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که تفاوت معنادار بین سه بار اندازهگیری خط پایه، القای هیجان مثبت و القای هیجان منفی (بهصورت ترکیبی) برای ضربان قلب، فشارخون سیستولیک و یا فشارخون دیاستولیک در سطح 01/0>P وجود داشت. همچنین وجود تفاوت معنادار بین سه بار اندازهگیری خط پایه، القای هیجان مثبت و القای هیجان منفی (بهصورت ترکیبی) برای کارکردهای شناختی در سطح 01/0>P تائید گردید. درمجموع یافتههای پژوهش بیانگر این مطالب هستند که افراد با سرسختی بالا به دلیل داشتن ویژگی سخت رویی و خودکنترلی بالا، قدرت جلوگیری از نشان دادن واکنشهای هیجانی و تکانشی به شرایط یا رویدادهای بالقوه فشارزا رادارند و بهطور مؤثری میتوانند شرایط مواجهه با استرس را تسهیل کرده و مانع بروز مشکلات روانی و جسمی گردند.
شهرزاد مرادخانی، کامران یزدانبخش،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
با توجه به افزایش رفتارهای مجرمانه و آسیبهای واردهی ناشی از آن در جامعه، بررسی عوامل روانشناختی مستعدکننده و یا بازدارنده ارتکاب به جرم ضروری به نظر میرسد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای کارکردهای اجرایی در رابطهی بین سیستمهای مغزی-رفتاری با تنظیم شناختی هیجان انجام گرفت. پژوهش از لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه شامل تمامی مردانی بود که دوره محکومیت خود را در زندان مرکزی شهر کرمانشاه در سال98 میگذراندند، که از بین آن ها 300 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای شخصیتگری ویلسون (فرم 28 سوالی)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و تواناییهای شناختی (نجاتی، 1392) استفاده شد. تحلیل دادهها به روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و AMOS24 انجام شد. یافتهها نشان دادند که مدل تحلیل مسیر رابطه سیستم های مغزی رفتاری با تنظیم شناختی هیجان با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی دارای نیکویی برازش می باشند. نتایج بر اهمیت سیستمهای مغزی رفتاری و کارکردهای اجرایی در تنظیم شناختی هیجان تاکید دارند. در نتیجه، توجه به کارکردهای اجرایی در کنترل و تنظیم شناختی هیجان و ارتقاء آن میتواند در زمینه کاهش رفتارهای مجرمانه موثر باشد.
سمیرا نصرآبادی، سید محمد حسین موسوی نسب، قاسم عسکری زاده، محسن شهبا،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
بدعملکردی کارکرد اجرایی یکی از مشخصه های آسیب مغزی تروماتیک (TBI) است و با عوارض قابل توجهی همراه است. نقص در حل مسئله،تنظیم هیجان و توجه از متداولترین پدیدههای بعد از آسیب مغزی میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت گرفت. در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،20 آزمودنی دچار آسیب مغزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند (10نفر در گروه آزمایش و10نفر درگروه گواه). پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف را طی 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت کرد در حالیکه گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. سنجش در دو مرحله ی پیش آزمون– پس آزمون و با استفاده از مجموعه آزمونهای نرم افزاری برج لندن، استروپ و پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گراس(2003) انجام شد. جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، تفاوت معناداری در میانگین نمرات، در پس آزمون در تمام متغیرها وجود دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف، اثر بخشی چشمگیری بر بهبود توجه، تنظیم هیجان و حل مسئله افراد آسیب مغزی تروماتیک دارد.
دکتر محسن دادجو، دکتر شهریار غریب زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
تحول هیجانی-اجتماعی در اوایل کودکی، یکی از زیربناهای اساسی سلامت فرد و جامعه است. پژوهش حاضر، به بررسی مسیر تحولی تمایلات هیجانی-پژوهشی و مؤلفههای آن در سنین پیشدبستانی پرداخته است. نمونه موردمطالعه ما، 447 کودک سالم ایرانی (دختر=47.4 درصد) در گستره سنی 48 تا 78 ماه (میانگین=66.57، انحراف استاندارد=6.797) بود. این نمونه از پنج شهر تهران، بندرعباس، مشهد، زرند و تبریز بهعنوان نماینده جمعیت ایرانی بر اساس توزیع جغرافیایی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی بودند. در این پژوهش از نسخه فارسی سیاهه تمایلات هیجانی-اجتماعی پیشدبستانی استفاده شد که شامل شش مؤلفه رفتارهای بیش فعالانه-ناسازگارانه، مهارتهای اجتماعی، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای زندگی روزمره، رفتار تغذیهای و نشانگان اضطراب جدایی است. جهت بررسی تغییرات مسیر تحولی تمایلات هیجانی-اجتماعی، از آزمون کروسکال والیس استفاده گردید که نتایج آن نشان داد در بین بازههای سنی ششماهه، تغییرات معناداری درباره مؤلفههای مهارتهای زندگی روزمره و نشانگان اضطراب جدایی وجود دارد؛ اما درباره چهار مؤلفه دیگر و همچنین تمایلات هیجانی-اجتماعی بهطورکلی، تفاوت معناداری بین این گروههای سنی وجود ندارد. سپس آزمون تعقیبی گیمز-هاول انجام شد تا تفاوتهای مشاهدهشده در بین دستههای سنی، بررسی شود. نتایج این پژوهش نشان داد که تمایلات هیجانی-اجتماعی در اوایل کودکی، تغییرات معناداری نمیکند. در نتیجه میتوان گفت که دورههای حیاتی مرتبط با تحول توانایی هیجانی-اجتماعی، قبل یا بعدازاین دوره است
رضا محمدزاده گان، ابوالفضل فرید، غلامرضا چلبیانلو حسرتانلو، جواد مصرآبادی،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهنآگاهی با/ و بدون تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر توجه پایدار و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 11 تا 14 سال مراجعهکننده به مراکز مشاوره کودک و نوجوان شهر خوی در سال 1401-1400 بود. از میان مراجعان به مراکز درمانی 45 کودک با اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع مرکب به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی توأم با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز و گروه آزمایش دوم برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به مدت 8 هفته دریافت نمودند، اما گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. همه شرکتکنندگان قبل و پس از آموزش با استفاده از آزمون عملکرد مداوم و آزمون برو-نرو مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در برنامه SPSS استفاده شد. تحلیل دادهها نشان داد که مداخله یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی توأم با تحریک الکتریکی فراجمجمهای نسبت به دو گروه دیگر و نیز یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل اثربخشی بیشتری بر توجه پایدار و بازداری پاسخ داشتند. با توجه به یافتهها میتوان مطرح کرد که مداخله یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی توأم با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مداخله مؤثری برای بهبود عملکردهای شناختی کودکان دچار نقص توجه/بیش فعالی است.
فاطمه شریف موسوی،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی، انسجام خانواده، تحول مثبت نوجوانی و بلوغ عاطفی در نوجوانان انجام شد. در قالب یک طرح همبستگی از بین دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس دوره دوم متوسطه شهر قم با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 300 دانش آموز انتخاب شد. دادههای پژوهش از طریق مقیاس BRIEF2، مقیاس ارزشیابی سازشپذیری و پیوستگی خانواده، ویراست چهارم، فرم کوتاه مقیاس تحول مثبت نوجوانان، پرسشنامه بلوغ عاطفی و مقیاس تنظیم هیجان گردآوری و با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزارهای SPSS25 و Smart PLS3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفروض با یافتههای پژوهش بود. رابطه مستقیم بین کارکردهای اجرایی با انسجام خانواده (001/0p=؛ 33/1=T 57/0 =β)، تنظیم هیجان (001/0p=؛ 05/20=T 654/0 =β)، بلوغ عاطفی (001/0p=؛ 58/11=T ؛653/0 =β) و تنظیم هیجان با تحول مثبت نوجوانی (001/0p=؛ 18/38=T ؛538/0 =β) در نوجوانان دختر مثبت و معنادار بود. از سوی دیگر، رابطه مستقیم بین تنظیم هیجان با انسجام خانواده (11/0p=؛ 58/1=T ؛933/0 =β) و تنظیم هیجان با بلوغ عاطفی (328/0p=؛ 979/0=T ؛052/0 =β) در نوجوانان دختر مورد تائید قرار نگرفت. همچنین، تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی و انسجام خانواده در نوجوانان دختر نقش میانجی کامل و در رابطه بین کارکردهای اجرایی و تحول مثبت نوجوانی و همچنین در رابطه بین کارکردهای اجرایی و بلوغ عاطفی نیز نقش میانجی جزئی ایفا کرده است. در مجموع، توجه به یافتههای به دست آمده میتواند در طراحی و کاربست مداخلههای شناختی و روان شناختی کارآمد جهت کاهش مشکلات وتعدیل بحرانهای پیش رو نوجوانان مورد استفاده پژوهشگران و درمان گران این حوزه قرار گیرد.
خانم سیماالسادات صفوی پور نایینی، دکتر خدیجه ابوالمعالی الحسینی، دکتر رسول روشن چسلی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده
سبک تفکر، یک روش تفکر، و ترجیح افراد برای بکارگیری تواناییهای خود است. روانشناسان برای تفکر و پردازش اطلاعات دو سبک را پیشنهاد کردهاند. سیستم تجربی، که اتوماتیک و غیرکلامی؛ و سیستم منطقی، که تحلیلی و کلامی است. هدف از پژوهش، ارزیابی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامۀ منطقی- تجربی، و یافتن رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان بود. مطالعه مقطعی، به روش زمینهیابی توصیفی انجام شد. جامعۀ آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی و سماء واحد رودهن بود. تعداد 503 دانشجو به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب، و پرسشنامۀ منطقی- تجربی را پرکردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل عاملی اکتشافی، تست اسکری، آلفای کرونباخ استفادهگردید. پس از تحلیل، چهار مؤلفه شناسایی شد: توانایی منطقی، درگیری منطقی، توانایی تجربی، درگیری تجربی؛ که ضریب آلفای کرونباخ آنها، 682/0، 823/0، 695/0، 750/0 بود. برای ارزیابی اعتبار، پرسشنامه با فاصله دو هفته اجرا شد. ضریب همبستگی مؤلفهها 79/0، 78/0، 73/0 و 76/0 بود. پاسخ دانشجویان به پرسشنامۀ تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کراچ، 2001)، و بررسی روایی ملاکی نشان داد، تفکر منطقی با راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت منفی و با راهبردهای مثبت آن به صورت مثبت، و تفکر تجربی با راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت مثبت و با راهبردهای مثبت آن به صورت منفی همبسته است. در مجموع، افراد منطقگرا، راهبردهای مثبت تنظیم هیجان را بیشتر و راهبردهای منفی را کمتر بکار بردند. در مجموع، پرسشنامه منطقی- تجربی، پایایی و روایی همگرای مناسبی داشته، و میتوان از آن برای بهبود تدریس و رواندرمانی کمک گرفت.
خانم فرشته بخشیان، دکتر کامران یزدانبخش، دکتر جهانگیر کرمی، دکتر سیدحمزه حسینی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده
اختلال شخصیت مرزی اختلالی با یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف به همراه تکانشگری بارز است. این اختلال با نقص مدارهای فعالیت فرونتالی مشخص شده است که نقش مهمی را در بازداری و تنظیم پرخاشگری بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف طراحی پروتکل نوروفیدبک و بررسی اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی بوده که با طرح پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که با توجه به تشخیص روانپزشک و با استفاده از مصاحبه بالینی ساختارمند بر اساس DSM5 ، تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دریافت کردند. آنها با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (آموزش نوروفیدبک) و کنترل تقسیم شدند .گروه آزمایش تحت 30 جلسه آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. پس از آخرین جلسه درمانی، هردو گروه مجددا ارزیابی شدند. از مقیاس اختلال شخصیت مرزی(STB، پرسشنامه تکانشگری بارات(1957)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر( 2004)، مقیاس خودآسیبی(سوانسون و همکاران، 1998) برای ارزیابی استفاده شد. سه ماه بعد از اجرای پژوهش آزمودنی ها مجددا مورد پیگیری قرار گرفتند . داده ها یا تحلیل کواریانس، تحلیل کوواریانس چندمتغیر( مانکووا) و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، آموزش نوروفیدبک تاثیر معنی داری در کاهش علایم تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و مولفه های آن و همچنین رفتار جرح خویشتن در گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل داشت(000/0=p). با توجه به یافته ها می توان گفت روش آموزش نوروفیدبک به عنوان یک روش موثر در کاهش تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن قابلیت کاربرد اجرایی در مراکز درمانی را دارد.
دانشجوی کارشناسی ارشد الهه شیروی، دکتر شکوفه متقی، دکتر افسانه مرادی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
کارکردهای اجرایی ساختارهای مهمی هستند که در کنترل و هدایت رفتار نقش مهمی ایفا میکنند. این پژوهش، با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ) انجام شد. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر 13 تا 18 سال شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آنان به روش در دسترس برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه هوش هیجانی (شات و همکاران، 1998)، آزمونهای نرم افزاری دستهبندی کارتهای ویسکانسین (گرانت و برگ، 1984)، برو- نرو (هافمن، 1984) و ذهنخوانی از طریق تصاویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، 2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرمافزار 24AMOS استفاده شد. یافتهها نشان داد نظریه ذهن با ضریب 233/0 بر هوش هیجانی و بر انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 133/0 و 218/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشت (01/0>P)، هوش هیجانی با انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 144/0 و 337/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشتند (01/0>P). اثر غیرمستقیم نظریه ذهن بر انعطاف پذیری و بازداری پاسخ با نقش میانجی هوش هیجانی به ترتیب ضرایب 033/0 و 078/0 بود. بنابراین میتوان گفت نتایج حاکی از نقش تعیینکنندهی نظریه ذهن و هوش هیجانی، در پیشبینی کارکردهای اجرایی سرد (انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ) بود. نهایتاً با توجه به رابطه بین نظریه ذهن، هوش هیجانی، انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ، با افزایش نظریه ذهن و هوش هیجانی میتوان به بهبود مؤلفههای کارکردهای اجرایی کمک کرد.
سالار نظرزاده، دکتر جلیل فتح ابادی، دکتر وحید نجاتی، دکتر ندا نظر بلند، دکتر وحید صادقی فیروز ابادی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر تنظیم شناختی هیجان و درک هیجان در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی(پیشآزمون – پسآزمون با گروه گواه و پیگیری) انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص(10 الی 12 ساله) تشکیل داد، که در بازه اول مهر تا نیمه آبان ماه 1397به مرکز اختلالات یادگیری شهر اردبیل مراجعه کرده بودند(123 نفر) . تعداد 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری داوطلبانه (انتخاب دانش آموزان داوطلب برای شرکت در پژوهش) انتخاب شدند(16نفر پسر و14 نفر دختر) و پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران فرم کودکان(2001) و نارسایی هیجانی تورنتو(ریف، استرولد و تروت، 2006) در سه مرحله تکمیل کردند. دانش آموزان گروه آزمایش تکالیف بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه «آرام» را در 12 جلسه 45 دقیقه ای و در مدت چهار هفته بصورت گروهی انجام دادند. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه «آرام» بر بهبود مولفه های نشخوارگری فکری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکزمجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش تنظیم شناختی هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص و همچنین درک هیجان آنها تاثیر معنی دار داری و مقایسه نتایج پس آزمون با آزمون پیگیری یک ماه حاکی از پایداری این تاثیر است. بنابراین از آنجایی که این دانش آموزان در تنظیم شناختی و درک هیجان با مشکلاتی روبرو هستند، می توان با چنین مداخلاتی مشکلات آنها را در این زمینه مرتفع کرد.
دکتر فاطمه نعمتی، کیمیا قائدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطهای نقص در کارکردهای اجرایی صورت گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. نمونه موردمطالعه شامل ۳۸۱ نفر از دانشآموزان دوره اول متوسطه شهرستان تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود که بهصورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا و شرینگ، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان، آزمون نرمافزاری مجموعه کارت ویسکانسین، تکلیف نرمافزاری عملکرد پیوسته استفاده شد. بهمنظور تحلیل دادهها از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که مشکلات خواب بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان و انعطافپذیری شناختی بر هوش هیجانی تأثیر دارد. بر اساس یافتههای پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که تنظیم هیجان و انعطافپذیری شناختی در رابطه بین مشکلات خواب با هوش هیجانی نقش واسطهای دارند.
فروغ خلیل پور، فریبرز درتاج، حسن اسد زاده، اسماعیل سعدی پور، کامران شیوندی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
هدف از این پژوهش تدوین و اعتبارسنجی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی و اثربخشی آن بر حافظه کاری و بازشناسی هیجانی دانشآموزان دختر پایه ششم دبستان بود. روش پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و کاربردی و از تحقیقات، ترکیبی-اکتشافی به شمار میرود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کتب و مقالات تخصصی فارسی و انگلیسی در حوزه توانمندسازی شناختی – هیجانی در 20 سال اخیر بود که با روش نمونهگیری هدفمند گروه نمونه انتخاب شدند. سپس مؤلفه های توانمندسازی شناختی – هیجانی استخراج و با روش کیفی تحلیل مضمون کدگذاری شدند. درنهایت بسته توانمندسازی شناختی – هیجانی طی دوازده جلسه تدوین شد و روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان تأیید شد. روش پژوهش در بخش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع ششم ابتدایی در سال 1401-1400 در مدارس شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه شامل 30 نفر از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جای دهی شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون فراخنای عددی (وکسلر، 2003) و آزمون بازشناسی هیجان چهرهای (اکمن و فرایزن، 2003) بود. نتایج نشان داد که مداخله توانمندسازی شناختی – هیجانی بر بهبود حافظه کاری و بازشناسی هیجانی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است.
زهرا ترازی، ملوک خادمی اشکذری، مهناز اخوان تفتی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی مداخله بازآموزی اسنادی، تنظیم هیجانی و حلمسئله شناختی- اجتماعی بر بهبود سازگاری اجتماعی و کاهش فرسودگی تحصیلی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری ابتدایی شهر تهران انجام شد. روش: این مطالعه از نوع نیمهآزمایشی همراه با مراحل پیشآزمون، پسآزمون و دوره پیگیری بود. 40 دانشآموز با ناتوانی یادگیری 8 تا 12 ساله به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه شاهد قرار گرفتند. آموزشهای بازآموزی اسنادی، تنظیم هیجانی و حلمسئله شناختی- اجتماعی طی 8 جلسه یک ساعته، به سه گروه آزمایش ارایه گردید. از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران(1997) و سازگاری اجتماعی ﺳﻴﻨﻬﺎ و ﺳﻴﻨﮓ(1993) در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری استفاده شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزشهای بازآموزی اسنادی، تنظیم هیجانی و حلمسئله شناختی- اجتماعی، باعث افزایش معنادار سازگاری اجتماعی و کاهش معنادار فرسودگی تحصیلی گردید، با این تفاوت که برنامه آموزشی بازآموزی اسنادی در کاهش فرسودگی تحصیلی موفقتر از برنامههای آموزشی تنظیم هیجانی و حلمسئله شناختی- اجتماعی بود. علاوه براین، برنامههای آموزشی تنظیم هیجانی و حل مسئله شناختی-اجتماعی با میزان تأثیر یکسان از برنامه بازآموزی اسنادی در افزایش میزان سازگاری اجتماعی، موثرتر است. نتیجهگیری: استفاده از نتایج پژوهش در طراحی برنامههای آموزشی پیشگیرانه و بهبود دستاوردهای آموزشی مؤثر میباشد.
خانم مریم رجبیان ده زیره، آقا حمیدرضا مقامی، آقای سید محمد امین حسینی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر شبیهسازی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی دانشآموزان بود. روش پژوهش شبهآزمایشی و از نوع طرحهای پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان چهارم ابتدایی منطقه 12 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 60 نفر از آنها (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) با روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از شبیهسازی PhET و گروه کنترل به روش سنتی در شش جلسه یکساعته آموزش دیدند. پیشآزمون –پسآزمون دو گروه با استفاده از پرسشنامه اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جوانگیزشی درک شده سرمد (1390) و خودآگاهی هیجانی کائر و همکاران (2012) بودند. تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد شبیهسازی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی در دانش آموزان تأثیر داشت (001/0>P). شبیهسازی تعاملی بر مؤلفههای جو انگیزشی درک شده (ارتقا یادگیری توسط معلم، پیگیری مقایسه توسط دانش آموزان، نگرانی در مورد اشتباهات، تمایل به مقایسه فراگیران توسط معلم) تأثیر داشت (001/0>P). شبیهسازی تعاملی بر مؤلفههای خودآگاهی هیجانی (بازشناسی، شناسایی، تبدیلسازی، حل مسئله) تأثیر داشت (001/0>P). باتوجه به نتیجه، میتوان از انواع شبیهسازی آموزشی در جهت آموزش به یادگیرندگان در دروس و مقاطع تحصیلی دیگر میتوان استفاده کرد.
آیسان شارعی، علی سلمانی، یونس کیهانی فرد،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
رفتارهای پرخطر در جمعیت نوجوانان در سراسر جهان شایع میباشد. اعتقاد بر این است که اختلال در تنظیم هیجان و بازداری هیجانی به افزایش رفتارهای پرخطر در نوجوانان منجر میشود. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر بود. روش مطالعه نیمه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بر روی کلیه دختران دارای رفتارهای پرخطر مراجعهکننده به مرکز مشاوره تهران در سال 1401 انجام شد. تعداد 30 دختر نوجوان دارای رفتارهای پرخطر وارد مطالعه شدند. مطالعه کنترل شده شرکتکنندگان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. پس از انجام پیشآزمون به وسیله مقیاس بازداری رفتاری/ فعالسازی رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای هر هفته یک جلسه تحت درمان آموزش بین فردی فراشناختی قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS.23و با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان بین فردی فراشناختی موجب تفاوت معنادار بین تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر شده است. برمبنای این یافتهها میتوان نتیجه گرفت درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر تأثیر مثبت دارد. بنابراین، میتوان گفت که از این برنامه میتوان برای کمک به نوجوانان با رفتارهای پرخطر استفاده کرد.
دکتر نجمه حمید، خانم فاطمه یوسفی، دکتر مرتضی امیدیان،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر تاثیر نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه بر توانمندی شناختی و نظم جویی هیجان بیماران مبتلا به کرونا ویروس بعد از بهبودی را مورد بررسی قرار داد. طرح پژوهشی حاضز آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه ساکنین شهرستان شادگان بود که در نیمه اول سال 1400 به علت ابتلا به کرونا ویروس در بیمارستان شهید معرفی زاده (ویژه کرونایی ها) این شهرستان بستری و سپس بهبود یافتند. با توجه به طرح پژوهش، حجم نمونه تعداد 40 نفر در نظر گرفته شد که در 2 گروه 20 نفری آزمایش و کنترل (آزمایش 20 نفر و کنترل 20 نفر) قرار گرفتند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. همچنین فقط گروه آزمایشی ، مورد مداخله با نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه قرار گرفت و در نهایت هر دو گروه مجددا به پرسشنامه ها (پس آزمون) پاسخ دادند. ابزارهای پژوهش عبارت بود از پرسش نامه نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی، پرسش نامه توانمندی شناختی نجاتی و نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در هریک از متغیرهای وابسته وجود داشت(001/0< P). یعنی میانگین نظم جویی شناختی هیجان و توانمندی شناختی و همه مولفه های این دو متغیر، در گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل، به طور معنیداری افزایش یافته است. از این رو می توان بیان کرد که نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه بر توانمندی شناختی و نظم جویی هیجان بیماران مبتلا به کرونا ویروس بعد از بهبودی تاثیر معناداری داشته است.
فاطمه سادات برقعی، دکتر طهامه هموطن،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
در این پژوهش رابطه بین رابطه سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. طرح این پژوهش غیرآزمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشگاههای آزاد شهر تهران با شکایت عمده در حوزه روابط بین فردی در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند که از این تعداد 400 نفر به شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد پرسشنامه های دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر(2004) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن رابطه منفی معنادار و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که سبکهای دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن همبستگی دارند.