جستجو در مقالات منتشر شده


134 نتیجه برای شنا

بهاره محمدی، سید امیرحسین موسوی، سارا شاه میر، فاطمه بابا احمدی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

این پژوهش با هدف تعیین الگوی ساختاری افسردگی شناختی بر اساس طرحواره‌های ناسازگار اولیه با میانجی‌گری پردازش شناختی ویژگی‌های شخصیت در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل‌یابی روابط ساختاری بود. نمونه‌ای متشکل از ۳۰۰ دانشجوی دانشگاه‌های تهران به‌صورت خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شد و به پرسشنامه‌های افسردگی بک (۱۹۶۱)، طرحواره‌های ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۸)، پرسشنامه پردازش شناختی و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و مدل‌یابی معادلات ساختاری در نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۵ و AMOS نسخه ۲۲ تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار نیست. تحلیل اثرات مستقیم نشان داد که طرحواره‌های ناسازگار اولیه تأثیر مثبت و معناداری بر افسردگی شناختی و ویژگی‌های شخصیت دارند. با این حال، بررسی اثرات غیرمستقیم نشان داد که طرحواره‌های ناسازگار اولیه از طریق پردازش شناختی ویژگی‌های شخصیت نقش میانجی نداشته و تأثیر غیرمستقیم معناداری بر افسردگی شناختی دانشجویان ندارند. به‌طور کلی، یافته‌ها نشان دادند که مؤلفه‌های طرحواره‌های ناسازگار اولیه می‌توانند افسردگی شناختی دانشجویان را به‌طور مستقیم تحت تأثیر قرار دهند، اما این تأثیر از طریق پردازش شناختی ویژگی‌های شخصیت به‌صورت غیرمستقیم معنادار نیست.


فاطمه یعقوبی سیاهگورابی، سجاد رضائی، عذرا زبردست،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ­ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار انجام شد. روش پژوهش، مقطعی-تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دختران نوجوان مقطع متوسطه دوم شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی 1403-1402 و حجم نمونه 243 نفر بود که با استفاده از روش نمونه­گیری دردسترس و براساس ملاک­های ورود و خروج از میان دانش­آموزان مدارس دولتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، آزمون بازشناسی/ادراک هیجانِ طراحی شده با استفاده از مجموعۀ حالت­های چهره نیم­استیم (2009) بود. داده­ها با استفاده از آزمون­های آماری t استیودنت همبسته، مجذور خی پیرسون و نیکویی برازش مجذور خی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دختران نوجوان صحت و دقت بیشتری در بازشناسی هیجان­های چهره­ای زنان داشتند و خطای بیشتری هنگام بازشناسی هیجان­های مردان از خود نشان دادند. علاوه بر این، شادی و انزجار در مردان و غم، ترس و خشم در زنان صحیح­تر (با میزان خطای کمتر) بازشناسی شدند. همچنین دختران نوجوان هنگام بازشناسی هیجان­های چهره­ای زنان و مردان، از خود سوگیری نشان دادند. این سوگیری به‌صورت انتخابِ بیشترِ انزجار در چهره­های مردان و انتخابِ بیشترِ تعجب و ترس در چهره­های زنان مربوط بود. درنهایت، دختران نوجوان هیجان­های چهره­ای زنان را با شدت بیشتری نسبت به هیجان­های چهره­ای مردان ادراک می­کردند. علاوه بر این، دختران نوجوان، شادی، غم و انزجار را در مردان، و ترس و خشم را در زنان شدیدتر ادراک می­کردند. بنابراین جنسیت ابرازگران هیجان، بر ادراک و بازشناسی هیجان چهره­ای در دختران نوجوان اثرگذار است.
 
خانم سحر خوش سرور، دکتر محمد نریمانی، دکتر سجاد بشرپور،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

بالا بودن صفات اُتیستیک در نوجوانان با طیف وسیعی از پیامدهای مخرب آموزشی و اجتماعی همراه است. بدین جهت، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن حائز  اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پردازش اطلاعات اجتماعی در علائم زیر بالینی اُتیسم با تعدیل کنندگی حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی و ذهنی سازی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود و به روش مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه دوازدهم مدارس دولتی پسرانه و دخترانه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 260 نفر (141 دختر، 119 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های پردازش اطلاعات اجتماعی - اسناد و پاسخ هیجانی (SIP-AEQاُتیسم بهر (AQ)،­ عملکرد بازتابی (RFQ) و نسخه ی کامپیوتری آزمون های حافظه کاری دانیمن و کارپنتر و دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3 انجام شد.
نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که سوگیری اسنادی خصمانه (2/534 t=،0/322=β) و پاسخ های هیجانی منفی (2/001 t=،0/275=β) بر علائم زیر بالینی اُتیسم تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارند. ذهنی سازی در رابطه ی بین متغیرهای سوگیری اسنادی خصمانه (2/549 t=،0/507-=β) و پاسخ های هیجانی منفی (3/164 t=،0/632-=β) با علائم زیر بالینی اُتیسم اثر تعدیل کننده دارد. همچنین، نقش تعدیل کنندگی حافظه کاری در ارتباط بین سوگیری اسنادی خصمانه با علائم زیر بالینی اُتیسم تأیید شد (4/389 t=،0/394-=β). با توجه به نتایج پژوهش، استفاده از درمان مبتنی بر ذهنی سازی، آموزش حافظه­ کاری و برنامه های مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های SIP، به درمانگران پیشنهاد می شود.

راضیه خرم آبادی، مریم افرازه، مهدی کروندی رنانی، رضا نیکنام،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

در عصر اطلاعات، انباشت بی‌رویه داده‌های دیجیتال به یک چالش جدی تبدیل شده است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل روان‌شناختی مؤثر بر احتکار دیجیتالی، به ویژه در میان دانشجویان، انجام شد. با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری بر روی داده‌های 413 دانشجو از دانشگاه‌های خلیج فارس و علامه طباطبایی، رابطه بین شناختارهای احتکاری، دشواری تنظیم هیجان و احتکار دیجیتالی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه‌گیری به روش در دسترس بود و برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های احتکار دیجیتالی (نیو و همکاران، 2019)، شناختارهای احتکاری (استکتی و همکاران، 2003) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (گرتز و روئمر، 2004) استفاده شد. نتایج نشان داد که شناختارهای احتکاری نقش محوری در پیش‌بینی احتکار دیجیتالی ایفا می‌کنند ( ). دانشجویانی که باورهای نادرستی در مورد ارزش اطلاعات دیجیتال داشته و دشواری در دورانداختن آن‌ها را تجربه می‌کردند، تمایل بیشتری به انباشت بی‌رویه داده‌ها داشتند. همچنین، تعامل پیچیده‌ای بین شناختارهای احتکاری و دشواری تنظیم هیجان مشاهده شد. هرچند دشواری تنظیم هیجان به تنهایی تأثیر مستقیمی بر احتکار دیجیتالی نداشت ( )، اما در تعامل با شناختارهای احتکاری، نقش تعدیل‌کننده‌ داشت ( )؛ یعنی با افزایش دشواری تنظیم هیجان، تأثیر شناختارهای احتکاری بر احتکار دیجیتالی افزایش می‌یافت به‌طوری‌که افرادی که هم‌زمان دارای شناختارهای احتکاری قوی و مشکلات در تنظیم هیجانات خود بودند، بیشتر مستعد احتکار دیجیتال بودند. این پژوهش نشان می‌دهد که برای مقابله با مشکل رو به رشد احتکار دیجیتالی، باید به طور همزمان بر تغییر باورهای ناکارآمد و بهبود مهارت‌های تنظیم هیجان تمرکز کنیم. نتایج این مطالعه به درک عمیق‌تری از مکانیسم‌های روان‌شناختی زیربنایی احتکار دیجیتالی کمک کرده و می‌تواند در طراحی مداخلات درمانی موثر برای این اختلال مفید واقع شود.



 
لیلا فاتحی خشکناب، دکتر مجید محمودعلیلو، دکتر علی اصغرزاده، دکتر امیر پناه علی، دکتر اکبر رضایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازشناسی و اطمینان به حافظه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری (شستشو کننده و وارسی کننده) و اختلال اضطراب فراگیر، با رویکردی تجربی و پس‌رویدادی انجام شد. نمونه پژوهش شامل ۴۵ نفر از بیماران مراجعه‌کننده به کلینیک بیمارستان رازی تبریز در سال ۱۴۰۲ بود که به سه گروه ۱۵ نفره تقسیم شدند: افراد مبتلا به وسواس اجباری نوع شستشو، وسواس اجباری نوع وارسی، و اختلال اضطراب فراگیر. افراد مورد بررسی از هر دو جنس، در رده سنی ۲۰ تا ۴۵ سال و دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم بودند. در این پژوهش، حافظه آزمودنی‌ها به کمک دو فهرست واژه شامل فهرست بازشناسی و فهرست یادآوری با بهره‌گیری از نرم‌افزار رایانه‌ای مورد سنجش قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از تحلیل چندمتغیره بررسی شدند. یافته‌ها نشان داد که بین گروه‌های پژوهشی از نظر بازشناسی و اطمینان به حافظه تفاوت معناداری وجود دارد (p < 0.05)؛ به‌طوری که گروه وارسی‌کننده عملکرد ضعیف‌تری از نظر بازشناسی و اطمینان به حافظه، نسبت به دو گروه دیگر از خود نشان داد. نتایج این پژوهش بیانگر تأثیر تفاوت‌های اختلالات هیجانی بر جنبه‌های حافظه و اطمینان شناختی است و بر اهمیت مداخلات هدفمند شناختی و روان‌درمانی برای بهبود عملکرد حافظه در بیماران وسواس و اضطراب تأکید دارد.
 

خانم حدیث ولی زاده، دکتر شهرام مامی، دکتر حمیرا سلیمان نژاد، دکتر زینب میهن دوست،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان چشم­ان داز زمان بر خودکارآمدی ­ترک افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه ­آزمایشی، همراه با پیش ­آزمون، پس­ آزمون و پی­گیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد وابسته به مواد مخدر مراجعه­ کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه در سال 1403 بودند که بر اساس ملاک­های ورود و خروج 60 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به­ روش نمونه­ گیری در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی به سه گروه 20 نفری (دو آزمایش و یک کنترل) گمارده شدند. آزمودنی­ ها با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی­ترک (برامسون، 1999) در مراحل پیش ­آزمون، پس ­آزمون و پی­گیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ­ها با روش تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0/05 به کمک نرم ­افزار SPSS-26 تجزیه‌وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان فراشناختی و درمان چشم­ انداز زمان در خودکارآمدی­ترک افراد وابسته به مواد مخدر وجود دارد و درمان فراشناختی و درمان چشم ­انداز زمان منجر به افزایش خودکارآمدی­ترک در افراد وابسته به مواد مخدر شده است، و این اثرات مثبت در دوره پی­گیری پایدار ماند. همچنین درمان فراشناختی مؤثرتر از درمان چشم ­انداز زمان در افزایش خودکارآمدی­ترک است. بر اساس نتایج، به نظر می­رسد اگرچه هر دو درمان مذکور می­توانند در افزایش خودکارآمدی­ترک این افراد مورد استفاده قرار گیرند، اما درمان فراشناختی به دلیل اثربخشی بیشتر می‌تواند برای روان­شناسان و روان‌پزشکان دارای تلویحات کاربردی ­تری باشد.
 

ملیحه پازوکی، الهه جعفرپور، زهرا حاجتی، سارا ملک محمدی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی شناختی در رابطه میان طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و سرزندگی روان‌شناختی در افراد مبتلا به اضطراب اساسی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع بالینی پزشکی دانشگاه گلستان در سال ۱۴۰۳ بود که از میان آن‌ها ۱۲۰ نفر با روش نمونه‌گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۸)، مقیاس خودکارآمدی شناختی شرر و همکاران (۱۹۸۲) و مقیاس سرزندگی روان‌شناختی کان و کرافورد (۲۰۰۳) بود. داده‌ها با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه با سرزندگی روان‌شناختی رابطه منفی معناداری دارند و این رابطه از طریق کاهش خودکارآمدی شناختی میانجی‌گری می‌شود. به بیان دیگر، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه با تضعیف خودکارآمدی شناختی، به کاهش سرزندگی روان‌شناختی در افراد مبتلا به اضطراب اساسی منجر می‌شوند. بر این اساس، توجه به اصلاح طرح‌واره‌های ناسازگار و تقویت خودکارآمدی شناختی می‌تواند به‌عنوان راهکارهای درمانی مؤثر برای ارتقای سرزندگی و بهبود کیفیت زندگی روان‌شناختی افراد مضطرب مورد استفاده قرار گیرد.

حسن محجوب عشرت آیادی، میترا عزتی، محمد مهدی بابائی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی انگیزه شناختی مرتبط با تصمیمات مالی کارآفرینان دانشگاهی در دانشگاه تهران بود. این مطالعه با رویکرد آمیخته اکتشافی در دو مرحله انجام شد. در بخش کیفی، با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه‌های عمیق و به‌کارگیری نرم‌افزار MaxQDA، داده‌های حاصل از گفت‌و‌گو با ۱۶ کارآفرین دانشگاهی که به‌صورت هدفمند و گلوله‌برفی انتخاب شده بودند، تحلیل گردید. نتایج کیفی نشان داد که «انگیزه تصمیم‌گیری مالی کارآفرینی» به‌عنوان عامل اصلی و سه مؤلفه شامل «تحمل ابهام در تصمیم‌گیری مالی»، «خودکارآمدی مالی» و «انگیزش شناختی کارآفرینی» شناسایی شدند. در بخش کمی، الگوی حاصل با داده‌های ۱۲۵ کارآفرین مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران (نمونه‌گیری تصادفی ساده از میان ۱۸۵ نفر) و با استفاده از معادلات ساختاری و نرم‌افزار PLS مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحلیل مدل در سه سطح اندازه‌گیری، ساختاری و کلی، برازش مطلوبی را نشان داد. شاخص GOF معادل 0.643 به‌دست آمد که بیانگر قدرت تبیین بالای الگو است.

نسرین بزرگپور نیازی، دکتر فاطمه شهابی زاده، دکتر محبوبه فرامرزی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر شفقت‌ورزی و توجه‌آگاهی همراه با فیزیوتراپی بر بهزیستی روان‌شناختی و کارکردهای اجرایی سالمندان مبتلا به درد مزمن ناشی از آرتروز زانو انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان 60 سال به بالا مبتلا به درد مزمن ناشی از آرتروز بود که به مراکز سلامت مراجعه کرده بودند. نمونه‌گیری به‌صورت هدفمند انجام شد و 45 نفر به‌صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. گروه‌های آزمایش مداخلات درمان شناختیرفتاری مبتنی بر شفقت‌ورزی و توجه‌آگاهی را با یا بدون فیزیوتراپی دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان‌شناختی ریف و آزمون عملکرد اجرایی استروپ جمع‌آوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون‌های تعقیبی تحلیل شد.یافته ها نشان داد مداخلات به‌ویژه درمان ترکیبی با فیزیوتراپی، در بهبود معنادار مؤلفه‌های بهزیستی روان‌شناختی (پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری) و کارکردهای اجرایی مؤثر بوده است و این اثرات تا مرحله پیگیری نیز پایدار مانده‌اند. همچنین در مؤلفه‌هایی نظیر رشد فردی، تسلط بر محیط و زندگی هدفمند نیز بهبودهایی مشاهده شد، هرچند تفاوت بین دو گروه آزمایشی در این موارد معنادار نبود. نتایج تحلیل اثر اندازه نیز نشان داد که مداخلات از اثرگذاری بالا و قابل‌توجهی برخوردار بوده‌اند. در مجموع، مداخلات مبتنی بر ترکیب روان‌درمانی و فیزیوتراپی می‌تواند رویکردی اثربخش برای ارتقای سلامت روان و عملکرد شناختی سالمندان مبتلا به درد مزمن باشد.
 

عدنان واعظی، حسین بیگدلی، محسن احمدی طهور سلطانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، تحلیل مدل ساختاری جهت‌گیری اهداف پیشرفت در نوجوانان بر اساس تئوری ذهن و حافظه فعال، در چارچوب کارکردهای شناختیاجتماعی بود. در این راستا، با بهره‌گیری از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری، روابط مستقیم و غیرمستقیم بین تئوری ذهن، حافظه فعال و مؤلفه‌های چهارگانه جهت‌گیری هدف پیشرفت (تسلط‌گرایشی، تسلط‌اجتنابی، عملکردگرایشی، عملکرداجتنابی) بررسی شد. روش پژوهش توصیفیهمبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دوره دوم متوسطه استان قم در سال تحصیلی ۱۴۰۳۱۴۰۴ بود. نمونه‌ای به حجم ۳۱۵ نفر به شیوه در دسترس انتخاب و از پرسش‌نامه‌های جهت‌گیری هدف پیشرفت الیوت و مک‌گریگور (۲۰۰۱)، نظریه ذهن بارون-کوهن (۲۰۰۱) و حافظه فعال دانیمن و کارپنتر (۱۹۸۰) برای گردآوری داده‌ها استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که تئوری ذهن، پیش‌بینی‌کننده معنادار جهت‌گیری اهداف پیشرفت است و این اثر از طریق حافظه فعال نیز به‌صورت غیرمستقیم تقویت می‌شود. همچنین، رابطه مثبت و معناداری میان تئوری ذهن و حافظه فعال به‌دست آمد. برازش مطلوب مدل مفهومی پژوهش، نقش کلیدی فرایندهای شناختیاجتماعی را در تبیین انگیزش تحصیلی نوجوانان برجسته می‌سازد.

فرشته رضا، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی، دکتر افسانه خواجوند خوشلی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

اختلال وسواس فکری–عملی از جمله اختلالات اضطرابی شایع است که می‌تواند با کمال‌گرایی افراطی و خطاهای شناختی همچون هم‌ارزی فکر و عمل همراه باشد و پیامدهای منفی گسترده‌ای بر عملکرد روان‌شناختی و اجتماعی زنان برجای گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان شناختی–رفتاری بر کاهش کمال‌گرایی و خطای شناختی هم‌ارزی فکر و عمل در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی مراجعه‌کننده به کلینیک سروهانا (تهران) در بازه زمانی دی تا اسفند 1403 بود که 45 نفر به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه (درمان شناختی–رفتاری، درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت و کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده‌ها شامل مقیاس تجدیدنظر شده هم‌ارزی فکر–عمل (TAF-R)، پرسشنامه کمال‌گرایی اهواز و پرسشنامه وسواس فکری–عملی مادزلی بودند. مداخله درمان شناختی–رفتاری طی 8 جلسه گروهی 40 دقیقه‌ای برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی–رفتاری موجب کاهش معنادار کمال‌گرایی و خطای شناختی هم‌ارزی فکر و عمل در مقایسه با گروه کنترل شد (01/0 > p). این یافته‌ها بیانگر آن است که درمان شناختی–رفتاری می‌تواند به‌عنوان رویکردی اثربخش در کاهش نشانه‌های شناختی ناسازگار و ارتقای بهبود روان‌شناختی زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی به کار گرفته شود.

محمدمهدی زیدآبادی‌نژاد، نوشین نوری، لیلا فاتحی خشکناب، سارا ملک محمدی، زیبا پورصادق گاوگانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در کاهش آمیختگی شناختی و نیازهای بین‌فردی در دانشجویان دارای افکار خودکشی بود. این مطالعه با رویکرد شبه‌آزمایشی و طراحی پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری اجرا شد. نمونه شامل دانشجویانی بود که با معیارهای تعیین شده انتخاب و به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در گروه مداخله به‌کار گرفته شد و داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مداخله مذکور تأثیر معناداری در کاهش سطح کلی آمیختگی شناختی، به‌ویژه مؤلفه همجوشی شناختی، و نیز کاهش نمرات کل نیازهای بین‌فردی، از جمله ادراک سربار بودن و تعلق از دست رفته دارد. همچنین کاهش معناداری در شدت افکار خودکشی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد، اما تغییرات مؤلفه گسلش شناختی معنادار نبود. تحلیل داده‌های پیگیری نیز نشان داد که اثرات مثبت درمان تا حد قابل قبولی پایدار مانده‌اند. این یافته‌ها ضمن تأیید فرضیات پژوهش، نشان‌دهنده قابلیت بالینی و مزیت شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در بهبود فرایندهای شناختی و اجتماعی مرتبط با آسیب‌پذیری روانی در دانشجویان پرخطر است. نتایج این پژوهش می‌تواند به توسعه مداخلات هدفمند در زمینه پیشگیری از خودکشی و ارتقای سلامت روانی کمک نماید و پیشنهاد می‌شود تحقیقات آتی با نمونه‌های بزرگ‌تر و مداخلات ترکیبی، به بررسی مکانیسم‌های اثر و اثربخشی طولانی‌مدت این روش درمانی بپردازند.

حوا محمودزاده کناری، دکتر افسانه خواجه وند خوشلی، دکتر جوانشیر اسدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

اختلال وسواسی–اجباری یکی از اختلالات شایع و ناتوان‌کننده در دوره نوجوانی است که با عوامل شناختی–هیجانی مانند همجوشی فکر و عمل و عدم تحمل بلاتکلیفی ارتباط تنگاتنگ دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان‌مدار و فراشناخت‌درمانی بر این سازه‌ها در دانش‌آموزان دختر مبتلا به اختلال وسواسی–اجباری بود. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون و گروه کنترل با پیگیری سه‌ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر بابلسر در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۳ بود که تشخیص اختلال وسواسی–اجباری برای آنان توسط روانپزشک و مصاحبه بالینی تأیید شد. نمونه پژوهش ۴۵ نفر بودند که به‌صورت هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در سه گروه (۱۵ نفر درمان هیجان‌مدار، ۱۵ نفر فراشناخت‌درمانی، و ۱۵ نفر کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه تجدیدنظرشده همجوشی فکر و عمل (TAFS-R) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) بود. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای مداخلات درمانی را دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل مداخله‌ای نداشت. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری در همجوشی فکر و عمل و عدم تحمل بلاتکلیفی ایجاد کردند (p<0.01). همچنین مقایسه بین دو گروه آزمایش نشان داد فراشناخت‌درمانی در کاهش همجوشی فکر و عمل مؤثرتر عمل کرد، در حالی که درمان هیجان‌مدار کاهش بیشتری در عدم تحمل بلاتکلیفی ایجاد نمود. یافته‌های این پژوهش اهمیت استفاده از رویکردهای هیجان‌مدار و فراشناختی را در بهبود مؤلفه‌های شناختی–هیجانی اختلال وسواسی–اجباری نوجوانان تأیید می‌کند و می‌تواند راهنمایی برای انتخاب مداخلات درمانی متناسب با نیازهای شناختی و هیجانی بیماران باشد.

مهسا روحانی اطاقسرا، افسانه خواجوند خوشلی، الناز پوراحمدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره‌درمانی بر تعارض زناشویی و بازنمایی شناختی پاسخگویی همسر در زنان آسیب‌دیده از خیانت انجام شد. خیانت زناشویی از مهم‌ترین بحران‌های روابط زوجین به شمار می‌رود که پیامدهای گسترده‌ای از جمله تشدید تعارضات زناشویی و آسیب درک و بازنمایی پاسخگویی همسر را به دنبال دارد. در این راستا، طرحواره‌درمانی به‌عنوان رویکردی تلفیقی و عمیق با تمرکز بر شناسایی و اصلاح طرحواره‌های ناسازگار اولیه می‌تواند به بازسازی روابط هیجانی و شناختی زوجین کمک کند. این مطالعه به روش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و کلینیک‌های روان‌شناختی شهر بابل در زمستان ۱۴۰۳ بود که تجربه خیانت همسر را گزارش کرده بودند. از میان آن‌ها ۴۵ نفر به‌صورت هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در سه گروه طرحواره‌درمانی، شفقت‌درمانی و گواه جایگزین شدند. گروه طرحواره‌درمانی طی ده جلسه نود دقیقه‌ای مداخله دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی و مقیاس پاسخگویی ادراک‌شده همسر بود و داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که طرحواره‌درمانی به‌طور معناداری موجب کاهش تعارضات زناشویی و بهبود بازنمایی شناختی پاسخگویی همسر در زنان آسیب‌دیده از خیانت شد (p<0.01). همچنین اثربخشی این مداخله در کاهش تعارض زناشویی نسبت به شفقت‌درمانی بیشتر بود. بر اساس نتایج به‌دست‌آمده می‌توان نتیجه گرفت که طرحواره‌درمانی رویکردی مؤثر برای بهبود پیامدهای روان‌شناختی ناشی از خیانت است و می‌تواند به‌عنوان مداخله‌ای کارآمد در مراکز مشاوره خانواده و درمان اختلالات ناشی از بحران‌های زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.



صفحه 7 از 7    
7
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb