جستجو در مقالات منتشر شده


241 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

سید علی کاظمی رضایی، صابر سعیدپور، زبیر صمیمی، مهدی پارویی، جواد افزون،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

چکیده

پژوهش حاضر باهدف مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی و ظرفیت حافظه کوتاه‌مدت در افراد وسواس فکری-عملی و افراد عادی صورت گرفت. تعداد 30 نفر (16 زن و 14 مرد) از بیماران وسواسی به‌صورت در دسترس از مراکز و کلینیک‌های روان‌پزشکی شهر تبریز انتخاب و با 30 نفر (16 زن و 14 مرد) از افراد سالم که از طریق اطلاعات جمعیت شناختی همتا سازی شده بودند، با استفاده از مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی باهر و داگاس (2002) و آزمون‌ خرده مقیاس فراخنای ارقام وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و با نرم‌افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که در متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی در سطح (01/0p ) تفاوت معناداری بین گروه‌های مورد مقایسه، به نفع گروه بالینی وجود دارد؛ و همچنین در متغیر ظرفیت حافظه کوتاه‌مدت در سطح(01/0p ) تفاوت به نفع گروه عادی است؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بیماران مبتلابه OCD نسبت به افراد عادی توانایی تحمل بلاتکلیفی کمتری رادارند و ظرفیت حافظه کوتاه‌مدت در این افراد پایین‌تر از افراد عادی است و اینکه عدم تحمل بلاتکلیفی و ظرفیت حافظه کاری پایین دو مؤلفه هستند که ممکن است بر علائم OCD تأثیر گذاشته و موجب تشدید و تداوم این اختلال شوند.


سعید طولابی، حمیدرضا حسن آبادی، بلال ایزانلو،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه تاب­آوری پنسیلوانیا بر ارزیابی­های شناختی و رفتارهای پیشرفت در دانشجویان انجام شد. روش: در این پژوهش ­شبه تجربی با طرح پیش­آزمون پس­آزمون، 51 دانشجوی کارشناسی دانشگاه خوارزمی که در سال 95-94 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. و بعد از آن بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش(25 نفر) و کنترل(26 نفر) منتسب شدند. از طریق 6 جلسه دو ساعته، آموزش برنامه تاب آوری به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. آزمودنی ها، قبل و بعد از آموزش به نسخه تجدیدنظر شده ابزار ارزیابی شناختی استرس (SAM-R؛ رویلی، روسچ، جاریکا و واگان، 2005) و پرسشنامه راهبردهای مدیریت منابع (MSLQ،  پینتریچ، اسمیت، گارسیا و مک­کیچی، 1991) پاسخ دادند.. یافته­ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین گروه­های آزمایش و کنترل در افزایش ارزیابی های شناختی مبتنی بر چالش و منابع و رفتارهای پیشرفت تحصیلی شامل کمک طلبی، مدیریت زمان و محیط، یادگیری از همسالان و نظم دهی به تلاش) و نیز در کاهش ارزیابی­های شناختی مبتنی بر تهدید تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0 >P). نتیجه­گیری: به طور کلی، نتایج مطالعه حاضر نشان می­دهد که برنامه تاب آوری پنسیلوانیا از طریق 1)کمک به فراگیران برای شناسایی توانمندی های فردی خویش (احساس فردی، نگرش­ها و باورها) و2) همچنین غنی­سازی مهارت­های رابطه بین­فردی، در بهبود ارزیابی های شناختی و رفتارهای پیشرفت دانشجویان موثر بوده است

واژه­های کلیدی: برنامه تاب­آوری پنسیلوانیا، ارزیابی های شناختی، رفتارهای پیشرفت.


سعیده خسروی، ایمان‌الله بیگدلی، مهرداد مظاهری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

تکالیف حافظه فعال می‌توانند با هدایت توجه مستقیم به یک گویه از حافظه، هنگامی‌که توجه به محتوای حافظه فعال قبل از آزمون کشیده شود، عملکرد را بهبود ‌بخشد. (به اصطلاح اثر سرنخ پس‌گستر نامیده شده‌است). این پژوهش مزایای سرنخ پس‌گستر را در طی دو آزمایش که با نرم‌افزار سوپرلب طراحی شده،  بررسی می‌کند: آزمایش اول، اثر سرنخ پس‌گستر معتبر در مقایسه با بدون سرنخ با وجود و عدم وجود سرنخ قبل از آزمون حافظه ، آزمایش دوم، این فرضیه که آیا اثر سرنخ پس‌گستر در حافظه فعال دیداری نیاز به توجه مداوم به گویه نشانه‌دار دارد، از طریق قرار دادن یک تکلیف خواستار وقفه‌ی توجه بین سرنخ و آزمون بررسی شد. در این مطالعه که از نوع شبه‌آزمایشی با اندازه‌های مکرر بود، تعداد 30 نفر (15 نفر برای هر آزمایش) از میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. داده‌های پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه‌های مکرر و آزمون t برای نمونه‌های همبسته تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که سرنخ پس‌گستر معتبر نسبت به دو شرایط بدون سرنخ هم در زمان واکنش و هم در درصد پاسخ صحیح عملکرد بهتری داشت. همچنین، مزایای سرنخ پس‌گستر با تغییر توجه از حافظه تضعیف نمی‌شود و برای حفظ افزایش دست‌یابی به بازنمایی گویه‌های نشانه‌دار نیازی به توجه مداوم و پیوسته نیست. نتایج نشان داد که سرنخ پس‌گستر موجب بهبود عملکرد حافظه فعال دیداری فرد می‌شود.
 


سیمین زغیبی قناد، سیروس عالیپور، منیجه شهنی ییلاق، علیرضا حاجی یخچالی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

سرگردانی ذهنی پدیده فراگیر و متداولی در شناخت بشری است که نقش آن در حیطه­­های مرتبط با ذهن انکارناپذیر می­باشد. مطالعه حاضر قصد دارد به بررسی رابطه علّی ذهن­آگاهی با سرگردانی ذهنی با میانجیگری تنظیم التزام راهبردی، اضطراب، افسردگی و حافظه فعال در بین دانشجویان بپردازد. از این رو، 434 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شهیدچمران اهواز به روش نمونه­گیری تصادفی چندمرحله­ای انتخاب شدند و مقیاس هشیاری به توجه ذهن­آگاهانه، مقیاس تنظیم التزام راهبردی، نسخه کوتاه مقیاس حالتی پرسشنامه اضطراب حالتی-خصلتی اسپیلبرگر، مقیاس افسردگی اضطراب استرس، پرسشنامه حافظه فعال و مقیاس سرگردانی ذهنی عامدانه/خود به خودی در اختیار آنان قرار گرفت. داده­های گردآوری شده با استفاده از نرم­افزارهای SPSS و AMOS (ویراست 21) و به­کارگیری روش تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری آزمون شدند. به منظور کسب شاخص­های برازش مناسب برای الگوی پیشنهادی از روش دسته­بندی ماده­ها در مورد متغیر ذهن­آگاهی استفاده شد. در نهایت، بر اساس مقادیر برخی شاخص­ها (برای مثال، 06/0 RMSEA = و 98/0GFI =) مدل از برازش خوبی برخوردار بود. همچنین، تمام مسیرهای مدل به جز دو مسیر اضطراب به حافظه فعال و اضطراب به سرگردانی ذهنی معنی­دار بودند. در مجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که ذهن­آگاهی نقش مهمی در پیش­بینی سرگردانی ذهنی دارد که این اثر را از طریق مکانیزم­هایی از جمله خودتنظیمی، خلق، و حافظه فعال انتقال می­دهد.  
 


مهناز شاهقلیان،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

هدف پژوهش، بررسی امواج مغزی افراد با رگه زودانگیختگی در هنگام انجام تکلیف شناختی بود. از میان 140 دانشجوی دختر که فرم تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک را تکمیل کردند، بعد از کنترل معیارهای ورود، 2 گروه 15 نفره شامل زودانگیخته بالا (Imp+) و زودانگیخته پایین (Imp-) انتخاب شدند. از آزمودنی­های انتخاب شده در دو موقعیت شامل الف) حالت استراحت (بدون انجام تکلیف) و ب) انجام تکلیف شناختی (آزمون­ ویسکانسین)،EEG  گرفته ­شد. نتایج نشان داد در افراد Imp+ فعالیت نواحی پیش­پیشانی، پیشانی و گیجگاهی هر دو نیمکره، هنگام انجام تکلیف شناختی افزایش معنادار می­یابد. مقادیر موج آلفا و تتا نشان داد در هنگام انجام تکلیف شناختی میزان فعالیت تمام نواحی هر دو نیمکره، در گروه Imp+ بیشتر از گروه - Imp است. در مورد موج بتا نتایج حاکی از فعالیت بیشتر پیش­پیشانی و گیجگاهی نیمکره چپ و پیشانی نیمکره راست در گروه  Imp+در مقایسه با گروه دیگر بود. نتایج بر لزوم در نظر داشتن رگه­های شخصیتی هنگام بررسی فعالیت ناحیه­ای مغز و نیز بررسی زودانگیختی کنش­ور و تمایز آن با زودانگیختگی ناکنش­ور تأکید می­کنند.

سعیده غریب نواز، ربابه نوری، مریم مقدسین،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

پژوهش بررسی علّی تنظیم هیجان، فراشناخت امتحان مدل کارکرد اجرایی بخش (مدل آموزان پژوهش از همبستگی-معادلات بوده‌است. بدین منظور1000 دانش‌آموز دختر و پسر پایه‌های دوم و سوم دبیرستان مدارس دولتی، نمونه دولتی و تیزهوشان در رشته‌های ریاضی، تجربی و انسانی در بازه زمانی آبان تا آذر سال تحصیلی 1394 از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی چند مرحله‌ای در پژوهش شرکت کردند و پرسشنامه اضطراب امتحان )ابوالقاسمی وهمکاران، 1995(، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان )گارنفسکی وهمکاران، 2001 ( و پرسشنامه فراشناخت )کارترایت-هاوتون و ولز، 2004( را تکمیل کردند. یافته‌های پژوهش نشان داد تنظیم شناختی هیجان مثبت و منفی، در رابطه با باورهای فراشناخت و اضطراب امتحان نقش میانجی‌گری دارد. فراشناخت هم به‌ صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق تنظیم شناختی هیجان مثبت و منفی با اضطراب امتحان رابطه دارد و لازم به ذکر است بیشترین نقش میانجی‌گری فراشناخت با اضطراب امتحان از طریق تنظیم شناختی هیجان منفی بوده‌است. با توجه به یافته‌های پژوهش تمرکز بر شیوه‌های تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان می‌تواند اثر مهمی در اضطراب امتحان آنها داشته باشد. پیشنهاد می‌شود مداخلات درمانی مبتنی بر فراشناخت و تنظیم شناختی هیجان منفی در درمان اختلال اضطراب امتحان مورد توجه قرارگیرد.


سارا کریمی، غلامرضا چلبیانلو، حمید هاشمی پور،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

براساس نظریه سیستم­های مغزی رفتاری گری و مدل سرشت ترکیبی عاطفی-هیجانیAFECT یک الگوی زیستی از شخصیت ارائه شده است که اساس تفاوت‌های فردی را تشکیل می­دهد و فعالیت هر یک از آن‌ها به فراخوانی واکنش­های متفاوتی منجر می­شود. هدف پژوهش حاضر الگوی ارتباطی سیستم­های مغزی رفتاری با ابعاد مدل سرشت ترکیبی هیجانی عاطفیمی­باشد. جامعه آماری این پژوهش متشکل از 220 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان است که از روش نمونه­گیری خوشه­ای طبقه­ای انتخاب و توسط پرسش­نامه­های شخصیتی جکسون و  AFECTمورد آزمون قرارگرفته‌اند. جهت تجزیه‌وتحلیل داده­ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون حاکی از آن بود که همه ابعاد مدل سرشت ترکیبی عاطفی هیجانیAFECT از رویالگوهای ارتباطی سیستم‌های مغزی رفتاری گری با معناداری حداقل در سطح 01/0 قابل پیش‌بینی هستند، به جز بعد خشم و سرخوشی.در این بین بالاترین درصد پیش‌بینی مربوط به سرشت هیجانی کنترل می‌باشد که16%از تغییرات آن و کمترین مربوط به بعد خشم است که 7% تغییرات آن از روی ابعاد نظریه گری قابل پیش‌بینی است و بالاترین درصد پیش‌بینی مربوط به سرشت عاطفی افسردگی است که 15% از تغییرات آن و کمترین مربوط به بعد سرخوشی است که8% از تغییرات آن از روی ابعاد نظریه گری قابل پیش‌بینی است. در مجموع نتایج استخراج شده از پژوهش جامعه­ی آماری مذکور نشانگر الگوی ارتباطی بین نظریه سیستم­های مغزی رفتاری گری و مدل سرشت عاطفی-هیجانی AFECT می­باشد.
 


پروانه شمسی پور دهکردی، منصوره نعیمی تاجدار، محیا محمدتقی، متین موت آبادی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تعاملی زمان  ارائه  تمرین های هوازی و قدرتی و  ریتم شبانه روزی بر عملکرد حافظه روزمره، گذشته نگر و آینده نگر در جوانان بود. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون با گروه‌های تصادفی بود. تعداد 48 شرکت کننده به طور تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی تی آر ایکس در صبح (12=n)، تمرین قدرتی فیتنس در صبح (12=n) تمرین هوازی تی آر ایکس در عصر (12=n)  و تمرین قدرتی فیتنس در عصر  (12=n) در دوره تمرینی  2 ماهه (8 هفته ،3 بار در هفته، و هر بار 45 دقیقه) قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ (PSQI)، پرسش نامه چرخه های شبانه روزی هورن استنبرگ، پرسش‌نامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر و پرسش‌نامه حافظه روزمره را تکمیل نمودند. از شاخص های آمار استنباطی نظیر آزمون تحلیل واریانس یک راهه در مرحله پیش آزمون و تحلیل واریانس دو راهه در مرحله پس آزمون و آزمون تعقیبی بونفرونی  برای تحلیل داده های پژوهش استفاده شد. یافته ها نشان داد افراد شرکت کننده در تمرینات تی آر ایکس در صبح و قدرتی در عصر دارای میانگین بالاتری در حافظه روزمره بود. و افراد شرکت کننده در تمرینات تی آر ایکس و قدرتی در هر  دو نوبت صبح و عصر دارای حافظه گذشته نگر ضعیف تری بودند. میانگین عملکرد حافظه آینده نگر و گذشته نگر در تمرینات تی آریکس و فیتنس در دو نوبت صبح و عصر از نظر آماری تفاوت  معنادار دارد و افرادی که در صبح فعالیت دارند دارای حافظه آینده نگر و گذشته نگر بهتری نسبت به افرادی که در عصر فعالیت می کنند، دارند. همچنین میانگین عملکرد حافظه روزمره در تمرینات تی آریکس و فیتنس در دو نوبت صبح و عصر از نظر آماری معنادار است و افرادی که در عصر فعالیت دارند دارای حافظه روزمره بهتری هستند(P < 0.05). انجام فعالیت های بدنی و تمرینات هوازی و قدرتی باعث افزایش حافظه روزمره می شود. در این بین انجام تمرینات هوازی در صبح  و قدرتی در عصر باعث بهبود بهتر عملکرد می شود.
 
محمد صحبتیها، علی اکبر جابری مقدم، مهدی شهبازی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، مقایسه روشهای یادگیری کم‏ خطا، پرخطا و مقیاسبندی تجهیزات بر دقت پرتاب بسکتبال کودکان در شرایط فشار روان‌شناختی بود. بدین منظور 50 دانشآموز پسر مقطع ابتدایی 10-12 سال به‌طور تصادفی در پنج گروه آزمایشی تمرین با روش کم‏ خطا، پر خطا، تجهیزات استاندارد، تجهیزات مقیاسبندیشده و ترکیبی قرار گرفتند. پس از 5 جلسه اکتساب، آزمون یادداری و انتقال (تحت‌فشار روان‌شناختی) در حضور تماشاگران و ارزیاب اجرا شد. قبل از آزمون یادداری و بلافاصله بعد از آزمون انتقال، پرسشنامه اضطراب حالتی رقابتی- 2 توسط شرکتکنندگان تکمیل گردید. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مرکب و t زوجی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اجرای گروه تمرین با تجهیزات استاندارد (اندازه کامل) در آزمون انتقال نسبت به آزمون یادداری، افت معنی‎داری داشته است. بااین‌وجود در گروه‏های تمرین با تجهیزات مقیاسبندیشده افت معنی‏داری بین دو آزمون مشاهده نشد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر میرسد استفاده از تجهیزات مقیاسبندیشده در روشی مشابه با تمرین کم‏ خطا باعث یادگیری پنهان دانش آموزان شده و از افت اجرا تحت شرایط فشار روان‌شناختی ممانعت می‎کند. بنابراین میتواند به‌عنوان روشی مناسب برای آموزش مهارتهای حرکتی برای کودکان استفاده شود.


سهراب امیری،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر مقایسه ابعاد مختلف حافظه شامل حافظه گذشته­نگر و آینده­نگر و توانایی شناختی در سه گروه شخصیتی مبتنی بر نظریه حساسیت به تقویت بود. به این منظور، ابتدا 358 نفر از دانشجویان از طریق نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای از دانشگاه بوعلی سینا انتخاب شدند. سپس مقیاس سیستم­های مغزی/رفتاری به منظور پاسخگویی در بین آنها توزیع گردید تا پاسخ دهند. پس از تحلیل نتایج اولیه تعداد 51 نفر از آنان بر اساس تحلیل خوشه­ای در پرسش­نامه سیستم­های مغزی/رفتاری انتخاب شده و درنهایت به منظور آزمون فرضیه­های پژوهش، شرکت­کنندگان در ابعاد حافظه گذشته­نگر و آینده­نگر و توانایی شناختی مورد مطالعه قرار گرفتند. داده­ها پس از جمع­آوری با استفاده از شاخص­های توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون­های تعقیبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین سه گروه شخصیتی تفاوت معناداری در ابعاد حافظه و توانایی شناختی وجود دارد. به این صورت که گروه با حساسیت سیستم بازداری رفتاری بالا در مؤلفه‌های حافظه گذشته­نگر، آینده­نگر، حافظه عمومی، توانایی نام بردن عملکرد بهتری داشتند؛ گروه با حساسیت بالای سیستم جنگ-گریز-انجماد نمرات بالاتری در حافظه ­آینده­نگر و حافظه عمومی داشتند. نتایج نشان داد که بیش­فعالی و کم فعالی سیستم­های مغزی/رفتاری می­تواند رابطه نزدیکی با توانایی حافظه و سایر توانایی­های شناختی داشته باشد. به نظر می­رسد توانایی­های شناختی می­تواند تحت تاثیر سیستم­های مغزی مرتبط با حساسیت به تقویت قرار گرفته و به این وسیله کارکردهای شناختی تغییر یابند.


 
محمد صادق منتظری، شاهرخ مکوند حسینی، ایمان اله بیگدلی، پرویز صباحی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

هدف: وجود نقایص در کارکردهای اجرایی می­ تواند منجر به ضعف کنترل فرد بر رفتارهای سلامتی و مصرف سیگار گردد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله جامع به منظور باز­آموزی کارکرد­های اجرایی در افراد سیگاری بود. روش: طرح پژوهش کارآزمایی تصادفی کنترل­ شده با پیش آزمون، پس ­آزمون و پیگیری­ های یک ماهه و دو­ماهه بود. جامعه پژوهش کلیه مردان سیگاری در تابستان سال 1395 در شهر گرگان بودند. تعداد 60 نفر افراد سیگاری واجد شرایط تعیین و به ­گونه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. پرسشنامه سنجش وابستگی به سیگار (فاگرستروم) بر روی افراد هر دو گروه اجرا شد. سپس به گروه آزمایش تکالیف مربوط به باز­آموزی کارکردهای اجرایی (حافظه کاری و کنترل بازداری) در طی 10 جلسه (هفته ­ای دو جلسه) آموزش داده شد، درحالیکه گروه کنترل تنها مداخله­ هایی تصنعی شبیه به تکالیف اصلی دریافت کردند. پس از مداخلات درمانی و نیز در فواصل یکماهه و دوماهه شرکت­ کنندگان ابزار­ها را اجرا کردند. یافته­ ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تفاوت­های معنی ­داری  بین دو گروه در میانگین نمرات وابستگی به سیگار (فاگرستروم) در پس­ آزمون، پیگیری یک ماهه و دوماهه نشان داد. نتیجه­ گیری: در مجموع مداخله بازآموزی کارکردهای اجرایی بر کاهش وابستگی به  سیگار موثر بود و می­توان از این مداخله در برنامه­ های ترک سیگار استفاده کرد.
سمیه رامش، زبیر صمیمی، علی مشهدی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی بهبود بازداری شناختی کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی در بستر آموزش حافظه کاری هیجانی  صورت گرفت. تعداد 20 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از ابزارهای تشخیصی (مصاحبه بالینی ساختار یافته و پرسشنامه اسنپ نسخه چهار) انتخاب گردیدند و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش  و گواه جای‌دهی شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 15 جلسه 40-30 دقیقه ای در طی 15 روز تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه هیچگونه آموزش و مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با آزمون استروپ کلاسیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش حافظه کاری هیجانی منجر به بهبود بازداری شناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که آموزش حافظه کاری هیجانی می­تواند به عنوان یک گزینه مناسب برای بهبود بازداری شناختی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مورد توجه متخصصان و پژوهشگران قرار گیرد.


علی مصطفائی، حسین زارع، احمد علی پور، ولی اله فرزاد،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تصمیم ­گیری، خودکارآمدی بر نظم ­جویی شناختی-هیجانی و کنترل فکر  و میزان درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با توجه به مدل فرانظری بود. این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. ابتدا، آزمودنی­ها با استفاده از ملاک­های ورود و خروج غربال شدند، سپس، 70 بیمار واجد ملاک­های ورود با روش نمونه­ گیری در دسترس از بین بیماران زن مبتلا به درد مزمن مراجعه ­کننده به مرکز درمانی دکتر قلی­ پور بوکان انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. افراد در گروه درمان بر اساس مدل فرانظری طی 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. برای تحلیل داده ­ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین دو گروه از لحاظ نظم­ جویی شناختی- هیجانی و کنترل فکر و میزان درد تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، درمان شناختی مبتنی بر مدل فرانظری که یکی از درمان­های گروه شناختی- رفتاری است به عنوان یک مداخله موثر در  بیماران مبتلا به درد مزمن  اساسی تلقی می­ گردد.


روح الله شهابی، جواد کاوسیان، سعید اکبری زردخانه، نسترن رضایی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

چکیده
حافظه کاری یک نظام شناختی جامع است که دربرگیرنده مکانیسم های حافظه ای و مکانیسم های توجهی است و به همین دلیل در مطالعه نظام مند مشکلات شناختی می تواند به کار گرفته شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر شناسایی تغییرات تحولی ظرفیت و مولفه های حافظه کاری در کودکان شامل حلقه واج شناختی، لوح دیداری فضایی و اجرایی مرکزی (بازداری و به روزرسانی) بر اساس الگوی بدلی بوده است. یک نمونه 356 نفر (184 دختر و 172 پسر) از کودکان 8 و 12 ساله دبستان های شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش ظرفیت حافظه کاری از تکلیف فراخنای وارونه اعداد، برای سنجش حلقه واج شناختی، لوح دیداری فضایی و اجرایی مرکزی به ترتیب از تکالیف فراخنای مستقیم اعداد، حافظه دیداری کیم کاراد و دو تکلیف استروپ و نگه‌داشتن رد استفاده شده است. نتایج تحلیل واریانس چندگانه نشان داده است هم ظرفیت حافظه کاری و هم مولفه های آن به‌موازات افزایش سن ظرفیت و کارایی بیشتری نشان می دهند. مهارت بیشتر در توانایی های عددی، انعطاف در انجام وظایف اندوزشی و پردازشی، تجربه سال های بیشتر تحصیل مدرسه ای و استفاده موثرتر از راهبردهای فراشناختی می تواند دلایل احتمالی یافته های پژوهش باشد.
رقیه قربانی، فریده یوسفی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده


این پژوهش با هدف بررسی رابطه ساختاری میان خلاقیت و خردمندی انجام گرفت. شرکت کنندگان تعداد 268 نفر (135 مرد، 133 زن) از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که  به روش خوشه‌ای تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند و آزمون خلاقیت و مقیاس خودسنجی خردمندی را تکمیل نمودند. داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل‌یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها بیانگر ارتباط مثبت و معنی‌دار بین ابعاد خلاقیت (سیالی، انعطاف‌پذیری و  ابتکار) و مولفه‌های خردمندی (تجربیات مهم زندگی، تنظیم هیجانی، تاملی بودن، شوخ‌طبعی و گشودگی به تجربه) بود.  نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که خلاقیت اثر مثبت و معنی‌دار بر خردمندی (001/0p< ، 51/0=β) دارد و می­تواند 26 درصد از واریانس خردمندی را تبیین نماید. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می­شود با توجه به اینکه خردمندی از طریق خلاقیت قابل پیش‌بینی است؛ متولیان تعلیم و تربیت با فراهم آوردن محیط‌های آموزشی غنی به پرورش تفکر خلاق پرداخته و در نهایت افراد خردمندی را وارد جامعه سازند.
 
راضیه خرم آبادی، زهره سپهری شاملو، جواد صالحی فدردی، ایمان الله بیگدلی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر ارائه مدل ساختاری گرایش به روابط فرازناشویی باکارکردهای اجرایی با میانجیگری خودکنترلی می­باشد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی- معادلات ساختاری بوده است. تعداد 210 نفرنمونه  به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در شرایط آزمایشگاهی، ابتدا برای سنجش کارکردهای اجرایی 4 آزمون کامپیوتری ویسکانسین، برو نرو، چند محرک پیشین( ان بک ) و استروپ را انجام داده  و سپس پرسشنامه های خودکنترلی تانجی و گرایش به روابط فرازناشویی واتلی را پر کردند. تحلیل مدل با روش معادلات ساختاری از نوع رگرسیونی نشان داد که مدل دارای برازش مناسبی می باشد و به طورکلی کارکردهای اجرایی و خودکنترلی 0/12 از واریانس گرایش به روابط فرازناشویی را مورد پیش­ بینی قرار می­دهند. همچنین کارکردهای اجرایی شامل بازداری (0/13-)، انعطاف ­پذیری(0/13-) و حافظه فعال(0/16-)  و خودکنترلی(0/10-) اثر مستقیمی بر روابط فرازناشویی دارند. همچنین کارکردهای اجرایی  بازداری (0/23-)، انعطاف­ پذیری(0/11-) و حافظه فعال(0/27-)   با میانجیگری  نقش خودکنترلی دارای اثر غیرمستقیمی بر روابط فرازناشویی می باشند.
سیاوش طالع پسند، صدیقه نصیری پور،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس حافظه در کارکردهای روزانه بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر سمنان تشکیل داده اند. تعداد 220 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و والدین آن ها به مقیاس حافظه(گیورتن و همکاران، 2018) پاسخ دادند. از 22SPSS و8,54  Lisrel  و از روش­های تحلیل­عاملی، ضریب آلفای­کرونباخ، تحلیل واریانس چند متغیری و منحنی راک برای تحلیل داده ها استفاده شد. در زمینه روایی سازه بین دو گروه دانش آموزان عادی و دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در تمام مؤلفه های حافظه؛ یادگیری هدفمند، سازمان دهی/کشف کردن، حافظه کاری و یادگیری خودکار/روندی تفاوت معنی داری وجود داشت. در زمینه روایی تشخیصی سطوح زیر منحنی راک برای هر مؤلفه نشان داد، این مقیاس توانایی تمایزگذاری بین دانش آموزان عادی و دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری را دارا می باشد. مقیاس حافظه از همسانی درونی و ضریب ثبات مناسبی برخوردار است. نتایج تحلیل­عاملی نشان داد که این مقیاس از چهار عامل یادگیری هدفمند، یادگیری خودکار/ روندی، حافظه کاری و سازمان دهی و کشف کردن ساخته شده است. آلفای کرونباخ برای یادگیری هدفمند 86/0، سازمان دهی/کشف کردن 77/0، حافظه کاری 70/0 و یادگیری خودکار/روندی 82/0 و برای کل مقیاس 93/0 بود.  یافته های پژوهش بیانگر این است که نسخه فارسی پرسش نامه حافظه در جامعه دانش آموزان از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است.


وحیده فضیلت پور، مسعود فضیلت پور،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلق افسرده بر توجه و فراخنای آن تاثیر دارد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی نحوه ی اختصاص توجه به محرک های مرتبط و نامرتبط خنثی در خلق افسرده و غیر افسرده بود. بدین منظور، پس از تکمیل پرسشنامه افسرگی بک توسط دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز و دانشجویان کارشناسی رشته ی روان شناسی دانشگاه شهید باهنرکرمان در دو مرحله و با فاصله ی دو هفته و انجام مصاحبه تشخیصی ساختارمند بالینی، 52 نفر در گروه غیرافسرده و 41 نفر در گروه افسرده گماشته شدند. توجه متمرکز افراد با استفاده از تکلیف بازشناسی الگوهای مکعب ها و توجه نامتمرکز با استفاده از تکلیف بازشناسی محرک های غیر مرتبط روی میز اندازه گیری شد. تحلیل واریانس مختلط نمرات نشان داد که در اختصاص توجه به محرک های مرتبط، تفاوت معناداری بین گروه ها وجود نداشت اما، توجه به محرک های نامرتبط در افراد گروه افسرده بیشتر از گروه غیر افسرده بود. نتایج در راستای دیدگاه تکاملی افسردگی تبیین شده اند.

یزدان موحدی، مرتضی پورمحمدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاقیت یکی از ویژگی های عالی تفکر انسانی می باشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فعالیت شناختی مغز در هنگام تفکر طراحانه خلاق انجام شد. مطالعه حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سالتحصیلی 97-1396 بودند. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان دانشجویان علاقمند برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و تعداد 40 نفر از آنها بصورت تصادفی انتخاب شدند و از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا در مناطق پیشانی، مرکزی، آهیانه ای، گیجگاهی و پس سری در دو مرحله استراحت و انجام تست خلاقیت شناختی طراحانه تورنس ثبت الکتروانسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس داده ها در دو حالت فعالیت شناختی و استراحت با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرم افزار   SPSSنسخه 19 محاسبه گردید. یافته های پژوهش نشان داد که در منطقه پیشانی، مرکزی و آهیانه ای در هنگام تفکر شناختی خلاقانه میزان آلفا بالاتر می باشد و همچنین در منطقه گیجگاهی میزان دلتا بالاتر می باشد و این تفاوت در سطح P<./.1 معنادار می باشد. اما در سایر باندهای فرکانسی در سایر مناطق تغییر معناداری دیده نشد. مبتنی بر یافته های این پژوهش می توان گفت درک عملکردهای اولیه مغز انسان در بررسی رفتار وی بسیار ضروری می باشد و این نتایج می تواند چشم اندازی برای مطالعه الگوهای امواج مغزی و همچنین تفکر خلاقانه ارائه دهد.
سعید نظری کاکوندی، علیرضا صابری کاخکی، حمیدرضا طاهری، حسن رهبان فرد،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش ظرفیت حافظه­ کاری و آرایش کم­ خطا و پرخطا بر یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی ظریف انجام شد. بدین منظور50 دانشجو براساس ظرفیت­ های حافظه­ کاری به صورت تصادفی در چهار گروه (کم­خطا با ظرفیت حافظه­کاری پایین، کم­خطا با ظرفیت حافظه­کاری بالا، پرخطا ظرفیت حافظه­کاری پایین و پرخطا با ظرفیت حافظه­کاری پایین) تقسیم شدند. این پژوهش در چهار مرحله انجام شد. در پیش­آزمون، یک تکلیف زمانبندی چهار بخشی برای 10 تکرار بدون دریافت بازخورد  انجام شد و در مرحله اکتساب، تکلیف زمانبندی با سه درجه دشواری متفاوت (ساده، متوسط، دشوار) در سه جلسه 45 کوششی با دریافت بازخورد توسط گروه­های آزمایشی تمرین شد. بدین ترتیب که گروه­ها در مرحله اکتساب براساس برنامه اختصاصی خود تمرین می­کردند. پس از مرحله اکتساب، آزمون­های یادداری و انتقال طی دو مرحله با فاصله 10 دقیقه و 24 ساعت اجرا شدند. یافته­ها در  عامل زمانبندی نسبی در آزمون های یادداری و انتقال ده دقیقه نشان داد که گروه پرخطا با ظرفیت حافظه­کاری بالا  و کم­خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. در حالیکه در آزمون های انتقال تکلیف ثانویه (انتقال 24 ساعته) گروه کم­خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری داشت. این نتایج نشان می­دهد که اثربخشی تمرین کم­خطا و پرخطا در تعامل با شاخص های روانشناختی مانند ظرفیت حافظه­ کاری تحت تاثیر قرار می­گیرد. به نظر می­رسد در افراد با ظرفیت حافظه­کاری پایین از یادگیری ضمنی بیشتر سود می­برند و افراد با ظرفیت حافظه کاری بالا از یادگیری آشکار (پرخطا) بیشتر بهره می­برند. نتایج در شرایط انتقال تحت فشار از نظریه­های یادگیری ضمنی و بازپردازش آگاهانه حمایت می­‌کند. 
 



صفحه 5 از 13     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb