3 نتیجه برای اختلال ریاضی
ناهیده باقرپور، رامین حبیبی کلیبر، جواد مصرآبادی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی عصب-روانشناختی بر فراحافظه، برنامهریزی و حل مسئله دانشآموزان با اختلال ریاضی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل همهی دانشآموزان دختر با اختلال ریاضی سوم تا ششم ابتدایی است که درسال 1397-1396 به مرکز آموزش مشکلات ویژه یادگیری ایثار مراجعه کردهاند. تعداد 30 نفر از آنها به صورت نمونهگیری دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا از نفرات هر دو گروه آزمونهای هوش وکسلر و آزمون ریاضی کیمت گرفته شد. هر دو گروه در پیشآزمون و پسآزمون با پرسشنامه فراحافظه و آزمون برج لندن مورد سنجش قرار گرفتند. به گروه آزمایش طی 10 جلسه به مدت 3 ماه آموزش ارائه شد، درحالی که گروه کنترل هیچ آموزش خاصی را دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر فراحافظه، برنامهریزی و حل مسئله وجود دارد. بدین معنی که آموزش کارکردهای اجرایی توانسته است میزان توانایی فراحافظه، برنامهریزی و حل مسئله دانشآموزان با اختلال ریاضی را افزایش دهد. از نتایج این پژوهش میتوان در آموزش و درمان دانشآموزان با اختلال ریاضی استفاده نمود و همچنین کارکردهای اجرایی باید بهعنوان عامل کلیدی همواره مورد توجه قرار گیرد.
ریحانه قربان پور، مجید پاکدامن، حسین کارشکی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روانشناختی پایه بر بهبود سرعت پردازش و پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری در ریاضی انجام شد. روش پژوهش، از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیهی دانشآموزان دختر با اختلال ریاضی دوم ابتدایی بود که درسال تحصیلی 1399 -1400 به مرکز آموزش مشکلات ویژه یادگیری طلوع قاین مراجعه کردهاند، تعدادکل این دانشآموزان 20 نفر بودند که بهصورت نمونه در دسترس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. کاربرگهایی در 20 حیطه متفاوت فرایندهای روانشناختی تهیه وگروه آزمایش به مدت20 جلسهی 45 دقیقهای مورد آموزش قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمعآوری دادهها از خرده مقیاس سرعت پردازش ویراست چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان(وکسلر، 2003)، آزمون ریاضی ایران کی مت و دو آزمون محقق ساخته پیشرفت ریاضی (قربانپور،1399) استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج بهدست آمده تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون نشان داد. بدین معنی که آموزش، توانسته دربهبود سرعت پردازش و پیشرفت ریاضی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی مؤثر واقع شود. براساس نتایج بهدست آمده توجه به راهبردهای آموزشی فرایندهای روانشناختی پایه میتواند در آموزش و توانبخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری نتایج امید بخشی در پی داشته باشد و میتوان از آن به عنوان یک روش مداخلهای مؤثر بهره گرفت.
بهاره محمدی، یاسمن هاشمی، فاطمه جهانگیریان، عاطفه باتوانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خردهمقیاسهای شناختی شامل استدلال سیال، حافظه فعال و پردازش دیداری-فضایی در دانشآموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن و ریاضیات، با تأکید بر رویکرد شناختی انجام شد. این مطالعه از نوع علّی-مقایسهای بود و در ابتدا نمونهای متشکل از ۹۰ دانشآموز (۳۰ نفر با اختلال خواندن، ۳۰ نفر با اختلال ریاضی، و ۳۰ نفر بدون اختلال یادگیری بهعنوان گروه عادی) به روش نمونهگیری در دسترس از میان مراجعهکنندگان به مراکز مشاوره و کلینیکهای روانشناسی شهر تهران انتخاب شدند. پس از حذف ۱۲ مورد دارای دادههای ناقص، تحلیل نهایی بر روی ۷۸ دانشآموز انجام شد. بهمنظور سنجش مؤلفههای شناختی، از آزمون هوش استنفورد–بینه (نسخه پنجم) استفاده گردید و دادهها با تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمونهای تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که عملکرد دانشآموزان دارای اختلال یادگیری در خردهمقیاسهای استدلال سیال، حافظه فعال و پردازش دیداری-فضایی بهطور معناداری پایینتر از گروه دانشآموزان عادی بود (p<0.05)، در حالیکه بین دو گروه اختلال خواندن و اختلال ریاضی تفاوت معناداری مشاهده نشد. این نتایج نشان میدهد که نارسایی در مؤلفههای شناختی مورد سنجش، در هر دو نوع اختلال یادگیری خاص وجود دارد و میتواند در تضعیف عملکرد تحصیلی دانشآموزان نقش داشته باشد. در مجموع، یافتههای این پژوهش با تأکید بر نقش خردهمقیاسهای شناختی آزمون هوش استنفورد–بینه در تبیین مشکلات یادگیری، بر ضرورت طراحی مداخلات شناختمحور جهت بهبود این مؤلفهها تأکید میورزد؛ مداخلاتی که میتوانند زمینه ارتقاء عملکرد تحصیلی و کاهش علائم اختلالات خواندن و ریاضی را فراهم سازند.