ادراک زمان یکی از کارکردهای مهم شناختی مغز است و به تجربه ذهنی زمان، توسط یک فرد اشاره دارد. این توانایی نهتنها بر تمام فعالیتهای انسان تأثیرمیگذارد، بلکه از حالات خلقی و هیجانی ما تأثیر میپذیرد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش نیمهآزمایشی و طرح آن پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود که با استفاده از نمونهگیری در دسترس، ۴۰ نفر مرد و زن (۲۰ مرد و ۲۰ زن) در مقاطع تحصیلی لیسانس و فوقلیسانس به شیوه همتاسازی شده از نظر جنسیت و تحصیلات در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بر روی همهی آزمودنیها، قبل و بعد از اعمال متغیر مستقل، تکیف تولید زمان ۳۰ ثانیه و ۶۰ ثانیه توسط کرونومتر اجرا شد. گروه آزمایش تحت تأثیر سه مرحله القای خلق مثبت، منفی و القای اضطراب قرار گرفت و گروه کنترل بدون مداخله (در حالت خنثی) مورد سنجش قرار گرفت.نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در تکلیف تولید زمان نشان داد که افراد تحت تأثیر القای خلق مثبت و اضطراب دچار بیش برآورد زمان میشوند که بیش برآورد در حالت خلق مثبت بیشتر از حالت اضطراب است، همچنین تحت تأثیر القای خلق منفی زمان را کندتر ادراک میکنند. بر اساس نتایج بهدستآمده از این پژوهش، میتوان گفت که افراد در تجربه خلق مثبت و اضطراب زمان را سریعتر و در تجربه خلق منفی زمان را کندتر از آنچه که در واقعیت میگذرد ادراک میکنند. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت که تجربه زمان تحت تأثیر حالات خلقی و هیجانی به خصوص در بازههای کوتاه زمانی بر اساس اهمیتشان در قضاوت، تصمیمگیری و واکنش ما نسبت به محیط بسیار با اهمیت است، چرا که بیش برآورد یا کم برآورد کردن زمان تحت تأثیر عوامل مختلف میتواند یکی از مهمترین دلایل عدم پاسخ دهی یا واکنش بهموقع و مناسب نسبت به محرک ها و مخاطرات محیطی باشد.