جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای وسواس

یزدان موحدی، مجتبی خدادادی، رضا محمدزادگان،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

افراد وسواسی از رفتارهایی که عموما همراه با اجبار رخ می دهند رنج می‌برند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد شناختی و نظریه ذهن در افراد با نشانگان اختلال وسواسی- اجباری و همتایان عادی آنها انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 93-92 بودند. نمونه پژوهش شامل 35 فرد با نشانگان اختلال وسواسی- اجباری و 35 فرد عادی بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از آزمون ویسکانسین، حافظه وکسلر، آزمون نظریه ذهن، پرسشنامه وسواس- اجباری مادزلی، افسردگی بک و مصاحبه بالینی ساختار یافته بود. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. بین 2 گروه در متغیر‌های خطای درجاماندگی، خطای کل، جهت یابی، کنترل ذهنی، تکرار ارقام، حافظه بینایی، یادگیری تداعی‌ها و نظریه ذهن تفاوت معنی دار وجود داشت. اما در متغیرهای اطلاعات شخصی و عمومی ‌‌و حافظه منطقی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج نشان داد که افراد مبتلا به نشانگان اختلال وسواسی- اجباری بدون علایم افسردگی، نقص‌هایی در عملکردهای شناختی و نظریه ذهن دارند.


زبیر صمیمی، سمیه رامش، مسلم کرد تمینی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

وجود مشکلات بازداری رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی، لزوم توجه بیشتر به روش‌های درمانی جدید را در این اختلال برجسته می‌نماید. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش حافظه کاری مبتنی بر محرک‌های هیجانی در بازداری رفتاری مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی انجام گرفت. برای این منظور تعداد 20 بیمار مبتلا به وسواس به شیوه نمونه‌گیری در دسترس و با استفاده از ابزارهای مصاحبه بالینی ساختاریافته و پرسشنامه ییل- براون (1989) انتخاب گردیدند. سپس آنها  به صورت تصادفی به دو گروه آموزش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی‌های گروه آزمایش طی 20 جلسه تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند. همه آزمودنی­ها قبل و پس از آموزش با استفاده از تکلیف برو/ نرو مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در مرحله پس آزمون، دو گروه از لحاظ خطای حذف و زمان واکنش تکلیف برو نرو تفاوت معناداری با یکدیگر داشته و نمرات گروه آزمایش از گروه کنترل کمتر بود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می‌توان بیان نمود که آموزش حافظه کاری هیجانی می‌تواند یک گزینه مناسب برای بهبود بازداری رفتاری بیماران مبتلابه اختلال وسواس فکری- عملی باشد.
روح الله شهابی، سعید اکبری زردخانه، جواد کاوسیان، زهره انصاری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

حافظه کاری یک نظام شناختی جامع است که هم دربرگیرنده مکانیسم­های حافظه­ای و هم توجهی است و به همین دلیل در مطالعه نظام­مند مشکلات شناختی می­تواند بکار گرفته شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر شناسایی میزان پیش­بینی­کنندگی ظرفیت حافظه کاری و کارکردهای اجرایی آن (شامل تغییر، بازداری و بروزرسانی توجه) برای گرایش به وسواس بوده است. جامعه پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه تهران بوده است  که از این این جامعه نمونه­ای به حجم 164 نفر (90 مرد و 74 زن) سال به روش نمونه­گیری تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش گرایش به وسواس از پرسشنامه وسواس اجباری مادزلی (هاگسون و راچمن، 1977)، برای سنجش ظرفیت حافظه کاری از تکلیف فراخنای وارونه اعداد (عابدی، 1387)، برای سنجش حافظه کوتاه­مدت از فراخنای اعداد رو به جلو و برای سنجش تغییر، بازداری و بروز رسانی توجه به ترتیب از تکالیف تغییر آمایه (روگرس و مونسل، 1995)، استروپ (اسپرین و استراس، 1998) و نگه­داشتن رد (مارتینز و همکاران، 2011) استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داده است ظرفیت حافظه کاری و مکانیسم­های توجهی کارکردهای اجرایی روی هم رفته بخش زیادی از واریانس (حدود 67 درصد) گرایش به وسواس را پیش­بینی می­کنند. بر این اساس می­توان نتیجه گرفت افراد دارای گرایش­های وسواسی در کارکردهای شناختی اندوزشی، نظارتی و کنترلی اجرایی مرکزی مانند تمرکز بر اطلاعات مرتبط و نادیده گرفتن اطلاعات نامرتبط، توانایی نگه­داری و دستکاری اطلاعات به طور موقت فعال شده، و یا به عبارت کلی­تر، در کنترل توجه ضعف اساسی دارند و مداخله در این کارکردها می­تواند به عنوان یک راهبرد درمانی مورد توجه قرار گیرد.


فاطمه شهامت ده سرخ،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

تفاوت اصلی بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی و نمونه های غیر بالینی، وجود عقاید ناکارآمد مرتبط با وسواس است. تکرار اجبارگونه وسواسی با هدف خنثی‌سازی این افکار پریشان کننده صورت می‌گیرد. با توجه به علایم اصلی اختلال وسواس فکری و عملی نقص کنش بازداری شناختی در انجام اعمال وسواسی مطرح است. اما نتایج در این زمینه ناهمسو است. در پژوهش حاضر سعی در بررسی نقص احتمالی بازدرای شناختی در چارچوب پارادایم بازداری بازگشت( IOR) در نمونه ای بالینی از مبتلایان به وسواس شستشو است. این مطالعه به روش علی مقایسه ای صورت گرفته است. سه مقیاس پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (BDI- II)، پرسشنامه باورهای وسواسی (OBQ-44) و آزمون IOR هیجانی بر روی نمونه پژوهش شامل 47 فرد مبتلا به اختلال وسواس شستشو اجرا شدند. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دو گروه تفاوتی در میزان بازداری شناختی وجود ندارد( 045/0=2ηPartial  ؛ 955/0= Wilk’s Lambda ؛735/0= P و 578/0=(42و4)F). از طرفی  بدون در نظر گرفتن عامل گروه بین زمان واکنش افراد در کوشش‌های معتبر و نامعتبر در فاصله زمانی 500 هزارم ثانیه تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>P؛ 209/4= t) که نشان دهنده پدیده IOR عمومی در آزمودنی‌ها است. نتایج پژوهش نقصی در بازداری شناختی در نمونه بالینی با توجه به باورهای وسواسی نشان نداد. به نظر می‌رسد مؤلفه‌های توجه برونزاد نمی‌توانند نشان‌دهنده وجود این نقص باشند.


سید علی کاظمی رضایی، صابر سعیدپور، زبیر صمیمی، مهدی پارویی، جواد افزون،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

چکیده

پژوهش حاضر باهدف مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی و ظرفیت حافظه کوتاه‌مدت در افراد وسواس فکری-عملی و افراد عادی صورت گرفت. تعداد 30 نفر (16 زن و 14 مرد) از بیماران وسواسی به‌صورت در دسترس از مراکز و کلینیک‌های روان‌پزشکی شهر تبریز انتخاب و با 30 نفر (16 زن و 14 مرد) از افراد سالم که از طریق اطلاعات جمعیت شناختی همتا سازی شده بودند، با استفاده از مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی باهر و داگاس (2002) و آزمون‌ خرده مقیاس فراخنای ارقام وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و با نرم‌افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که در متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی در سطح (01/0p ) تفاوت معناداری بین گروه‌های مورد مقایسه، به نفع گروه بالینی وجود دارد؛ و همچنین در متغیر ظرفیت حافظه کوتاه‌مدت در سطح(01/0p ) تفاوت به نفع گروه عادی است؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بیماران مبتلابه OCD نسبت به افراد عادی توانایی تحمل بلاتکلیفی کمتری رادارند و ظرفیت حافظه کوتاه‌مدت در این افراد پایین‌تر از افراد عادی است و اینکه عدم تحمل بلاتکلیفی و ظرفیت حافظه کاری پایین دو مؤلفه هستند که ممکن است بر علائم OCD تأثیر گذاشته و موجب تشدید و تداوم این اختلال شوند.


لیلا فاتحی خشکناب، دکتر مجید محمودعلیلو، دکتر علی اصغرزاده، دکتر امیر پناه علی، دکتر اکبر رضایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازشناسی و اطمینان به حافظه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری (شستشو کننده و وارسی کننده) و اختلال اضطراب فراگیر، با رویکردی تجربی و پس‌رویدادی انجام شد. نمونه پژوهش شامل ۴۵ نفر از بیماران مراجعه‌کننده به کلینیک بیمارستان رازی تبریز در سال ۱۴۰۲ بود که به سه گروه ۱۵ نفره تقسیم شدند: افراد مبتلا به وسواس اجباری نوع شستشو، وسواس اجباری نوع وارسی، و اختلال اضطراب فراگیر. افراد مورد بررسی از هر دو جنس، در رده سنی ۲۰ تا ۴۵ سال و دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم بودند. در این پژوهش، حافظه آزمودنی‌ها به کمک دو فهرست واژه شامل فهرست بازشناسی و فهرست یادآوری با بهره‌گیری از نرم‌افزار رایانه‌ای مورد سنجش قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از تحلیل چندمتغیره بررسی شدند. یافته‌ها نشان داد که بین گروه‌های پژوهشی از نظر بازشناسی و اطمینان به حافظه تفاوت معناداری وجود دارد (p < 0.05)؛ به‌طوری که گروه وارسی‌کننده عملکرد ضعیف‌تری از نظر بازشناسی و اطمینان به حافظه، نسبت به دو گروه دیگر از خود نشان داد. نتایج این پژوهش بیانگر تأثیر تفاوت‌های اختلالات هیجانی بر جنبه‌های حافظه و اطمینان شناختی است و بر اهمیت مداخلات هدفمند شناختی و روان‌درمانی برای بهبود عملکرد حافظه در بیماران وسواس و اضطراب تأکید دارد.
 

فرشته رضا، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی، دکتر افسانه خواجوند خوشلی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

اختلال وسواس فکری–عملی از جمله اختلالات اضطرابی شایع است که می‌تواند با کمال‌گرایی افراطی و خطاهای شناختی همچون هم‌ارزی فکر و عمل همراه باشد و پیامدهای منفی گسترده‌ای بر عملکرد روان‌شناختی و اجتماعی زنان برجای گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان شناختی–رفتاری بر کاهش کمال‌گرایی و خطای شناختی هم‌ارزی فکر و عمل در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی مراجعه‌کننده به کلینیک سروهانا (تهران) در بازه زمانی دی تا اسفند 1403 بود که 45 نفر به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه (درمان شناختی–رفتاری، درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت و کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده‌ها شامل مقیاس تجدیدنظر شده هم‌ارزی فکر–عمل (TAF-R)، پرسشنامه کمال‌گرایی اهواز و پرسشنامه وسواس فکری–عملی مادزلی بودند. مداخله درمان شناختی–رفتاری طی 8 جلسه گروهی 40 دقیقه‌ای برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی–رفتاری موجب کاهش معنادار کمال‌گرایی و خطای شناختی هم‌ارزی فکر و عمل در مقایسه با گروه کنترل شد (01/0 > p). این یافته‌ها بیانگر آن است که درمان شناختی–رفتاری می‌تواند به‌عنوان رویکردی اثربخش در کاهش نشانه‌های شناختی ناسازگار و ارتقای بهبود روان‌شناختی زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی به کار گرفته شود.

حوا محمودزاده کناری، دکتر افسانه خواجه وند خوشلی، دکتر جوانشیر اسدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

اختلال وسواسی–اجباری یکی از اختلالات شایع و ناتوان‌کننده در دوره نوجوانی است که با عوامل شناختی–هیجانی مانند همجوشی فکر و عمل و عدم تحمل بلاتکلیفی ارتباط تنگاتنگ دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان‌مدار و فراشناخت‌درمانی بر این سازه‌ها در دانش‌آموزان دختر مبتلا به اختلال وسواسی–اجباری بود. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون و گروه کنترل با پیگیری سه‌ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر بابلسر در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۳ بود که تشخیص اختلال وسواسی–اجباری برای آنان توسط روانپزشک و مصاحبه بالینی تأیید شد. نمونه پژوهش ۴۵ نفر بودند که به‌صورت هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در سه گروه (۱۵ نفر درمان هیجان‌مدار، ۱۵ نفر فراشناخت‌درمانی، و ۱۵ نفر کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه تجدیدنظرشده همجوشی فکر و عمل (TAFS-R) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) بود. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای مداخلات درمانی را دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل مداخله‌ای نداشت. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری در همجوشی فکر و عمل و عدم تحمل بلاتکلیفی ایجاد کردند (p<0.01). همچنین مقایسه بین دو گروه آزمایش نشان داد فراشناخت‌درمانی در کاهش همجوشی فکر و عمل مؤثرتر عمل کرد، در حالی که درمان هیجان‌مدار کاهش بیشتری در عدم تحمل بلاتکلیفی ایجاد نمود. یافته‌های این پژوهش اهمیت استفاده از رویکردهای هیجان‌مدار و فراشناختی را در بهبود مؤلفه‌های شناختی–هیجانی اختلال وسواسی–اجباری نوجوانان تأیید می‌کند و می‌تواند راهنمایی برای انتخاب مداخلات درمانی متناسب با نیازهای شناختی و هیجانی بیماران باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb