کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
9 نتیجه برای موضوع مقاله:
مهدی خداپرست،
جلد 9، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
آزمایش نفوذسنجی دینامیکی یکی از آزمایشهای مهم محلی در پژوهشهای ژئوتکنیک است و در بسیاری موارد که عمق مورد نظر برای بررسی لایههای خاک خیلی زیاد نباشد، استفاده میشود. در کشور ما چند سالی است که این آزمایش بهطور گستردهای جایگزین آزمایش نفوذ استاندارد شده است. در این مقاله ضمن ارائه تجربههای در ارتباط با بهکارگیری انواع نفوذسنجهای دینامیکی و بیان ایرادها و خطاهایی که در استفاده از این آزمایش رخ میدهد سعی میشود دقت این آزمایش در خاکهای ریزدانه بررسی شود. مهمترین نوآوری و دستآورد این تحقیق ارائه روابط تجربی جدیدی بین پارامترهای مقاومت دینامیکی مخروط با مقاومت برشی زهکشی نشده و همچنین با درصد تراکم در خاکهای ریزدانه است. در نهایت امیدواریم نتایج این تحقیق منجر به اصلاح ایرادهای موجود در استفاده از این آزمایش و توسعۀ بیشتر آن در شناسایی محلی خاکهای ریزدانه شود.
دکتر مهدی خداپرست، دکتر علی محمد رجبی، مهندس مسعود شکری،
جلد 11، شماره 2 - ( جلد 11 شماره 2 تابستان 1396 1396 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از روش اجزاء محدود و بهکارگیری نرمافزار ABAQUS/CAE V۶.۱۳-۱ رفتار شمعهای متصل و غیرمتصل به کلاهک بررسی شده است و شرایط تنش، نشست و بار در خاک و شمع با یکدیگر مقایسه شده است. در حالت معمول استفاده از شمع ضمن کاهش مقدار بار انتقالی به خاک سطحی، منجر به کاهش نشست میشود. در حالی که در شمعهای متصل به کلاهک در صورت وارد کردن یک لایه تغییرشکلپذیر بین دال و سرشمع توزیع فشار یکنواختتری در قسمت زیرین دال ایجاد میشود و عکس العملهای تکیهگاهی بین دال و سرشمع کاهش مییابند. در این بررسی با لحاظ کردن خاک زیرین و لایه میانی بهترتیب از نوع ماسه و ماسه سیلیسی وضعیت نشست و تنش در خاک و مقدار بار شمع در حالتهای تک و گروه شمع، در دو حالت متصل و غیرمتصل به کلاهک بحث و بررسی شده است. نتایج نشان میدهد با افزایش تعداد شمع، کاهش نشست در حالت متصل بیشتر از حالت غیرمتصل است. همچنین اصطکاک جداری منفی در شمعهای غیرمتصل بر خلاف شمعهای متصل که در تمام طول شمع وجود دارد، در قسمتی از میانه طول شمع ایجاد میشود که دلیل آن نابرابر بودن نشست دال، شمع و خاک سطحی است. نیروی سرشمعها نیز در حالت متصل بیشتر از حالت غیرمتصل است که نشاندهندۀ تأثیر مثبت اجرای لایۀ میانی در کاهش بار و مقطع طراحی کوچکتر برای شمع است. بهطورکلی نتایج بررسیها نشان میدهد عملکرد شمعهای غیرمتصل به کلاهک از نظر نشست و باریری بهتر از نوع شمعهای متصل است. همچنین در این تحقیق بررسی پارامتری در سیستم شمع غیرمتصل برای بهینهیابی ابعادی انجام شد که در نتیجه آن ضخامت ۱ متر برای لایه میانی، ضخامت ۶/۱ متر برای دال و قطر ۵/۰ متر و طول ۱۹ متر برای شمع بهصورت بهینه بهدست آمد.
علی محمد رجبی، علیرضا حسینی، علیرضا حیدری،
جلد 11، شماره 3 - ( جلد 11 شماره 3 پاییز 1396 1396 )
چکیده
در بسیاری از پروژههای مهندسی، تعیین دقیق ویژگیهای مقاومتی و رفتاری سنگها اهمیت زیادی دارد. مقاومت فشاری تکمحوری از جمله ویژگیهای مهم در توصیف رفتار مقاومتی سنگها است که بهعنوان یک پارامتر مهم در طراحی سازهها بهویژه سازههای زیرزمینی استفاده میشود. تعیین این پارامتر با استفاده از روشهای مستقیم از جمله آزمایش مقاومت فشاری تکمحوری پرهزینه و وقتگیر است و در برخی از موارد تهیه و آمادهسازی نمونه استاندارد بهدلیل وجود سطوح ضعیف در بسیاری از سنگها مشکل است. در چنین مواردی انجام برخی آزمونهای ساده و غیرمخرب و استفاده از روابط تجربی میتواند منجر به افزایش سرعت ارزیابی و کاهش هزینهها شود. وجود این روابط حتی بهصورت منطقهای و یا محلی (مثلاً در محدوده یک سازند زمینشناسی و یا یک لیتولوژی واحد) میتواند کمک مؤثری در تخمین این پارامتر بهمنظور استفاده در پروژههای ژئوتکنیکی باشد. در این تحقیق از سنگهای آهک موجود در محدودۀ شمال ساوه نمونههایی تهیه شده و آزمایشهای مقاومت تراکم تکمحوری، بارنقطهای، چکش اشمیت و سرعت موج برشی روی آنها انجام شده است. سپس با ارزیابیهای آماری انجام شده روی نتایج بهدست آمده، روابط تجربی بین مقاومت فشاری تکمحوری و نتایج سه آزمایش دیگر بهدست آمده است. مقایسه بین مقادیر مقاومت فشاری تکمحوری پیشبینی شده و مقادیر مشاهده شده نشاندهندۀ اعتبار روابط تجربی بهدست آمده است. این روابط برای تخمین مقاومت فشاری سنگهای آهک در محدودۀ بررسی شده و سنگهای با شرایط مشابه زمینشناسی نتایج قابل قبولی را بهدست دهد.
آقای نوید سهرابی، دکتر مهدی خداپرست،
جلد 12، شماره 4 - ( جلد 12 شمارۀ 4، زمستان 1397 1397 )
چکیده
در بسیاری از مناطق در سراسر جهان پیدایش روشهای جدید و سازگار با محیطزیست برای بهسازی خاکها در حال افزایش است. استفاده از سیمانتاسیون زیستی بهوسیلۀ رسوب میکروبی کربناتکلسیم (MICP) برای بهبود خصوصیات مکانیکی خاکهای ضعیف، روشی است که از طریق هیدرولیز اوره بهوسیلۀ باکتری حاوی آنزیم اورهآز و در حضور یونهای کلسیم محلول منجر به ترسیب کربناتکلسیم بین دانههای خاک و درنتیجه اتصال بین آنها میشود. در این پژوهش با بهسازی خاک ماسه انزلی (با ریزدانه بسیار اندک و کمتر از یک درصد) و مخلوطهای جداگانه آن با یک نوع خاک ریزدانه چسبنده و یک نوع خاک ریزدانه غیرچسبنده در درصد وزنی 30 بهروش MICP و با استفاده از آزمایش برش مستقیم کوچک مقیاس (6×6) برای ارزیابی پارامترهای مقاومتی خاک، به بررسی تأثیر افزایش ریزدانهها بر روند بهسازی خاک ماسه انزلی پرداختیم. متوسط تنش برشی حداکثر نمونههای بهسازیشده حاصل از تنشهای قائم 50، 100 و 150 کیلوپاسکال نشان میدهد که افزایش ریزدانه چسبنده سبب کاهش مقاومت برشی متوسط نمونه بهسازیشده بهمیزان 9/11 درصد در مقایسه با ماسه انزلی شده است، درحالیکه با افزایش ریزدانه غیرچسبنده مقاومت برشی متوسط نمونه بهسازیشده نسبتبه ماسه انزلی 8/20 درصد افزایش یافته است. در آنالیزهای SEM و EDX که از نمونه خاک ماسه انزلی در شرایط قبل و بعد از بهسازی گرفته شده است، وجود عناصر تشکیلدهندۀ رسوب کربناتکلسیم در نمونه بهسازیشده تأیید شده و همچنین توزیع مناسب آن در بین دانههای خاک مشاهده شدهاست
دکتر علی محمد رجبی، مهندس حسین خسروی،
جلد 12، شماره 4 - ( جلد 12 شمارۀ 4، زمستان 1397 1397 )
چکیده
از مهمترین اثرات ناشی از زلزله 31 خرداد 1369 منجیل (7/7M=) وقوع زمینلغزشهای متعدد در مناطق تحت تأثیر این زلزله بوده است. بررسی و تحلیل مشخصات این زمینلغزشها و نحوۀ توزیع آنها در شناخت مناطق مستعد زمینلغزش در زلزلههای آینده اهمیت بهسزایی دارد. هدف از این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر و پهنهبندی زمینلغزشهای ناشی از زلزله در چهارگوشهای چلکاسر و چهارمحل (منطقهای در نزدیکی رومرکز زلزله منجیل) به مساحت 30/309 کیلومترمربع، با استفاده از مدل AHP (دو روش استفاده از دانش کارشناسی و استفاده از دانش دادهای و کارشناسی بهصورت توأم) است. به این منظور، ابتدا با توجه به موقعیت زمینلغزشهای بهوقوع پیوسته، بررسیهای تطبیقی و نتایج سایر محققان، 7 عامل شامل؛ شدت آریاس، زاویۀ اصطکاک داخلی، چسبندگی، شیب، جهت شیب، ارتفاع و انحنای دامنه شناسایی شد. سپس با استفاده از مدل AHP معیارهای بررسی شده تعیین وزن شده و لایههای رستری عوامل مذکور در محیط نرمافزار Arc GIS تهیه شده، نهایتاً پهنهبندی خطر زمینلغزش با دو روش مذکور صورت گرفت. نتایج نشان میدهد معیارهای شدت آریاس و انحنای دامنه با وزنهای 317/0و022/0 بهترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را بین معیارهای انتخابی دارند. همچنین برای ارزیابی و انتخاب مدل مناسب از دو شاخص مجموع کیفیت (QS) و دقت روش (P) استفاده شد. طبق نتایج بهدست آمده از این دو شاخص روشی که در آن، قضاوتها بر اساس استفاده از دانش دادهای و کارشناسی بهصورت توأم صورت گرفته است، کارایی بهتری نسبت به مدل دیگر دارد.
دکتر علی محمد رجبی، مهندس علیرضا سجده،
جلد 13، شماره 4 - ( جلد 13، شماره 4 1398 )
چکیده
سدهای سنگریز با روکش بتنی بهدلیل نداشتن وابستگی زیاد به بستر و شکل دره و نیز تکنولوژی سادهترساخت، در سالهای اخیر بیش از انواع دیگر سدها مورد توجه قرارگرفته است. رفتار این نوع سازهها تحت بارگذاری زلزله به عوامل زیادی مانند روکش بتنی و اصطکاک آن با سنگدانهها و شرایط تکیهگاهی آن بستگی دارد و برای تعیین دقیق این رفتار نیاز به تحقیقات عددی با انجام تحلیلهای دینامیکی تاریخچۀ زمانی است. در این پژوهش با مدلسازی در محیط نرمافزار آباکوس، رفتار لرزهای سدهای سنگریز با روکش بتنی با در نظر گرفتن پارامترهای ذکر شده بررسی شده است. به این منظور دو رکورد از زلزلههای نزدیک گسل انتخاب شده و تحلیل دینامیکی غیرخطی انجام شده است. نتایج نشان میدهد با افزایش ضریب اصطکاک روکش بتنی، جذب انرژی بهمیزان اندکی افزایش مییابد. همچنین با مقیدکردن روکش بتنی به بخش سنگریز تفاوت چشمگیری در تاریخچۀ تغییرمکان نسبی تاج سد مشاهده میشود و در این شرایط تغییرمکان تاج سد در هر دو رکورد کاهش مییابد. در شرایط مقیدکردن روکش بتنی به بخش سنگریز، جذب انرژی بهطور چشمگیری افزایش یافته و روکش بتنی در انتهای رکورد دچار خرابی کامل شده است. بهعلاوه با افزایش تراز آب، تغییرشکل تاج سد در جهت اعمال رکورد زلزله افزایش چشمگیری نشان میدهد، بهگونهای که در حالت پر، بیشینه تغییرمکان نسبت به حالت خالی بهطور میانگین30% افزایش یافته است.
دکتر علی محمد رجبی، مهندس شیما بخشی اردکانی،
جلد 14، شماره 4 - ( زمستان 1399 1399 )
چکیده
تثبیت و بهسازی خاک یکی از روشهای مؤثر در بهبود رفتار خاک در مهندسی ژئوتکنیک است. امروزه علاوه بر تثبیتکنندههای متعارف سیمانی و آهکی، از مواد شیمیایی طبیعی معدنی نیز برای اصلاح خواص نامطلوب خاک استفاده میشود. در این پژوهش از زئولیت و سپیولیت بهعنوان دو ماده افزودنی برای تثبیت خاکهای ماسه رسی و رس ماسهدار و تأثیر آن بر مدول الاستیسیته و هدایت هیدرولیکی خاک استفاده شده است. به این منظور آزمایش مقاومت فشاری تکمحوری روی خاکهای تثبیت نشده و تثبیت شده با افزودنیهای مذکور در درصدهای 5، 10، 15، 20 و 25 و زمانهای آنی (بلافاصله پس از اختلاط)، 7، 14 و 28 روز انجام شده و مدول الاستیسیته در شرایط مختلف آزمایش تعیین شده است. آزمایش نفوذپذیری نیز بهدلیل بررسی اثر این دو افزودنی در درصدهای مختلف و زمان آنی انجام شده است. همچنین بهدلیل بررسی نحوۀ تأثیر مواد افزودنی بر ریزساختار خاک، عکسبرداری SEM برای خاک تثبیت نشده و تثبیت شده با هر دو افزودنی در زمان عمل آوری 28 روز انجام شده است. نتایج نشان میدهد میزان افزایش مدول الاستیسیته در تثبیت با سپیولیت نسبت به زئولیت بیشتر است. بهعلاوه در هر دو افزودنی بیشترین میزان افزایش مدول الاستیسیته مربوط به 25 درصد افزودنی و زمان 28 روز است. همچنین میزان نفوذپذیری با افزایش هر دو افزونی کاهش مییابد بهطوریکه این میزان کاهش در سپیولیت بیشتر از زئولیت است. بررسی تصاویر SEM معرف تغییر در ریزساختار خاک در نتیجه افزودنیهای مذکور است. نتیجه اینکه تغییرات مدول الاستیسیته و هدایت هیدرولیکی خاک را میتوان بهوقوع واکنشهای شیمیایی در کنار تغییرات فیزیکی نسبت داد.
آقای وحید شیرغلامی، دکتر مهدی خداپرست، مهندس ابولقاسم معزی،
جلد 14، شماره 4 - ( زمستان 1399 1399 )
چکیده
جابهجایی زمین ناشی از حفاری در محدودۀ شهری، همواره با چالشهای جدی از دیدگاه ژئوتکنیکی و سازهای مواجه بوده است. در این زمینه آسیب دیدگی ساختمانها و تأسیسات مجاور گود بهدلیل تجاوز مقادیر تغییر شکل زمین از محدوده مجاز، خسارات جبران ناپذیری را بههمراه دارد. بنابراین پیشبینی حرکت زمین مجاور گود در طراحیها اهمیت ویژهای دارد و طراحی سیستم مهاری گود، کنترل تغییرشکل جانبی دیوارۀ گود و نشست سطح زمین امری اجتنابناپذیر است. این پژوهش، به بررسی پایدارسازی گود از دیدگاه تغییرشکل با استفاده از سازۀ اصلی بهروش ساخت از بالا و بر اساس پروژهای واقعی میپردازد. برای این منظور، مراحل اجرا در روش ساخت از بالا بهصورت مقطعی و با استفاده از دوربین توتال استیشن مورد پایش قرار گرفته و دادههای حاصل از ابزارسنجی گود، بر اساس روشهای آماری تحلیل شده است. در این رابطه مدلسازی مراحل مختلف پایدارسازی گود با استفاده از نرمافزار المان محدود آباکوس[1] انجام شده و بهمنظور صحت سنجی و پیشبینی روند تغییرشکلها، کالیبراسیون مدل عددی بر اساس نتایج حاصل از پایشهای میدانی صورت پذیرفته است. در ادامه پارامترهای مختلف سیستم مهاری بهمنظور بررسی عملکردی، متغیر در نظر گرفته شده و در نهایت با استفاده از 160 مدل عددی، امکان تخمین سختی مورد نیاز سیستم مهاری با توجه به تغییرشکل مجاز، در 4 ساختگاه مختلف و در قالب روابط نمایی ارائه میشود.
آقای محمد کریمی، آقای مهدی خداپرست، آقای حامد بایسته، آقای حمد حسین محمدرضایی،
جلد 15، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
خاک مارن، خاکی مسالهدار است که در بسیاری از مناطق ایران به خصوص شهر قم گستردگی قابل توجهی دارد. به منظور ساخت و ساز بر روی خاک های مارن، لازم است تا قبل از ساخت، بهسازی این خاکها با روشهای موجود انجام شود. امروزه یکی از روشهای رایجی که به منظور بهسازی خاکهای مارنی مورد توجه قرار گرفته است، بهسازی با افزودنیهای مختلف است. در این مقاله اثر متقابل سیمان و سرباره مس بر پارامترهای ژئوتکنیکی خاک مارن شهر قم مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله، از سیمان پرتلند تیپ دو و سرباره مس مصرفی از کارخانه ذوب مس تهران به عنوان تثبیتکننده خاک مارن استفاده شده است. نمونهها با استفاده از منحنی تراکم در درصد تراکمهای 95 و 90 درصد و با رطوبتهای سمت خشک و سمت تر منحنی تراکم ساخته شده و افزودنیها به میزان 5 و 10 درصد وزن خشک خاک با نسبت آب به افزودنی 44 درصد به آن اضافه شدهاند و نمونه ها در دو زمان عملآوری 7 و 28 روز تحت آزمایش مقاومت فشاری تکمحوری قرار گرفتهاند. همچنین درادامه به منظور بررسی و تحلیل ریزساختاری نمونههای بهسازی شده با سیمان و سرباره مس، نمونهها با استفاده از آزمایشهای XRD و SEM مورد تحلیل قرار گرفتهاند. نتایج بدست آمده از آزمایش مقاومت فشاری تکمحوری نشان میدهد که افزودن سیمان به تنهایی باعث افزایش مقاومت فشاری خاک میشود اما افزودن سرباره مس به تنهایی تغییر چندانی در مقاومت فشاری خاک به همراه ندارد. این در حالیست که با افزودن پنج درصد سیمان، با افزایش مقدار سربارهی مس، مقاومت نمونهها کاهش خواهد یافت، اما با اضافه کردن 10 درصد سیمان، افزایش مقدار سربارهی مس منجر به افزایش مقاومت نمونهها خواهد شد. نتایج بدست آمده از آزمایش های XRD و SEM نشان میدهد که با افزودن سیمان و سرباره مس به خاک مارن، اندازه ذرات افزایش مییابد و ساختار متراکم در خاک تثبیت شده ایجاد میشود که البته افزایش اندازه ذرات در درصدهای مختلف سیمان و سرباره مس، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد. حد روانی نمونهها نیز با افزایش درصد سیمان افزایش یافته و افزایش درصد سرباره مس باعث کاهش حد روانی میشود.