دکتر مهدی تقوی، دکتر اسفندیار جهانگرد، راشد صفوی،
دوره 2، شماره 3 - ( 1-1390 )
چکیده
بررسی مدل هکشر ـ اهلین ـ وانک (HOV) در اقتصاد ایرانمطالعهی محتوای عاملی تجارت برای کشورهایی که در جستوجوی نوع عامل بری کالاها و خدمات صادراتی خود هستند با توجه به فناوری تولید این کشورها بسیار حیاتی و ضروری است. ایران نیز برای توسعه و پیشرفت روابط تجاری خود نیازمند الگوی مناسب برای تولید، صادرات و واردات کالاهای مورد نیاز است. بنابراین، برای دستیابی به این مهم باید بتوانیم محتوای عاملی تجارت را شناسایی کرده و به تقویت آن بپردازیم. در این مقاله سعی شده با استفاده از مدل هکشر ـ اهلین ـ وانک (HOV)، با کمک الگوی داده ـ ستانده (IO) و با لحاظ کردن پیوندهای بین بخشی اقتصاد، محتوای عاملی تجارت بخشهای اقتصادی برای سالهای 1370و1380، ارزیابی شود، تا مشخص شود که در کالاها و خدمات صادراتی و وارداتی بخشهای اقتصادی هر یک از عوامل سرمایه، نیروی کار (ساده و متخصص) و حاملهای انرژی چه میزان تأثیر دارند. نتایج نشان میدهد که محتوای عاملی تجارت در 67 درصد از فعالیت ها (28 بخش) منفی بوده ودر33 درصد فعالیتها (13 بخش)که وفور نسبی عوامل داشتهایم، مثبت است.
مصطفی کریم زاده،
دوره 2، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
با توجه به اهمیت سرمایه گذاری که از آن به عنوان موتور رشد اقتصادی یاد میشود و دیدگاه بسیاری از اقتصاددانان از جمله ویکسل، کینز و هارود که منشا سیکل های تجاری را نوسـان های سـرمایه گذاری می دانند، این تحقیق به دنبال آن است که تابع سرمایه گذاری را براساس یک الگوی پایه ای و اساسی در ادبیات اقتصاد کلان به نام الگوی رمزی تصریح کند.
هدف اصلی این پژوهش استخراج مسیر بهینه ی سرمایه گذاری با استفاده از بهینه یابی ریاضی و براورد آن با استفاده از روش همجمعی برای اقتصاد ایران در دورهی زمانی (1386-1369) و با داده های فصلی است.
به منظور براورد الگو از روش یوهانسن- جوسلیوس استفاده شده است. بردار همجمعی براورد شده حاکی از وجود یک رابطه ی تعادلی بلندمدت بین سرمایه گذاری، موجودی سرمایه، قیمت سایه ای سرمایه، هزینه ی نصب سرمایه، قیمت سرمایه و رابطه ی مبادله است. به طوری که موجودی سرمایه و رابطه ی مبادله تأثیر مثبت و قیمت سایه ای سرمایه، هزینه ی نصب سرمایه و قیمت سرمایه تأثیر منفی بر سرمایه گذاری دارند.
دکتر بهزاد سلمانی، دکتر داود بهبودی، سیاب ممی پور،
دوره 2، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
کشورهای با اقتصاد نفتی همواره با چالش اساسی نوسانات برونزای قیمت های نفت و اثرات آن بر ارزش پول داخلی مواجه بوده اند. هدف اصلی این مطالعه بررسی رابطه قیمت های نفت با نرخ واقعی ارز با تاکید بر نقش کیفیت نهادی اقتصادهای نفتی طی دوره 1995-2006 می باشد. برای این منظور از رهیافت داده-های تابلویی برای تخمین مدل استفاده شده است. نتایج تخمین مدل نشان می دهد که با افزایش قیمت های نفت، ارزش پول داخلی کشورهای مورد بررسی نیز افزایش یافته و به تبع آن توان رقابت پذیری آنها در تجارت بین الملل کاهش می یابد. اما داشتن کیفیت نهادی بالاتر از جمله کنترل فساد و حاکمیت قانون باعث بهبود رقابت پذیری کشورها شده و تأثیرپذیری نرخ واقعی ارز از تغییرات برونزای قیمت های نفت را کنترل و خنثی می سازد.
دکتر علیرضا کازرونی، علی رضازاده، سیاوش محمدپور،
دوره 2، شماره 5 - ( 7-1390 )
چکیده
هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات نامتقارن نرخ ارز واقعی بر صادرات غیرنفتی در ایران در دوره ی زمانی 1353-1386 است. بنابراین، در راستای هدف تحقیق، ابتدا شوک های مثبت و منفی نرخ ارز با استفاده از مدل غیرخطی مارکوف- سوئیچینگ بررسی شده است. برای براورد مدل غیرخطی نرخ ارز بر اساس مقدار تابع راست نمایی، مدل MSIH با سه رژیم از میان حالت های مختلف مدل MS برگزیده شد. در مرحله ی بعد، مدل اصلی تحقیق با استفاده از روش های هم انباشتگی جوهانسن- جوسیلیوس و DOLS براورد شد. بر اساس نتایج به دست آمده متغیرهای درامد خارجیان، درامد ناخالص داخلی، رابطه ی مبادله و درجه ی باز بودن تجاری، اثر مثبت و معنی دار بر صادرات غیرنفتی داشته که با مبانی نظری و مطالعات تجربی سازگار است. هر دو شوکهای مثبت و منفی نرخ ارز نیز تأثیر منفی و معنی دار بر صادرات غیرنفتی بر جای گذاشته است. بر اساس آزمون والد و LR اثرات شوکهای گفته شده نامتقارن بوده، به گونه ای که شوک های مثبت به گونه ای معنی دار بیشتر از شوک های منفی، صادرات غیرنفتی را متأثر می سازد .
دکتر محمد واعظ، دکتر سعید دائی کریم زاده، غلامحسین کریمیان،
دوره 2، شماره 5 - ( 7-1390 )
چکیده
یکی از بخشهای اصلی سیستم پولی بینالملل مدیریت ذخایر ارزی اسـت که سطح و ترکیب ارزی بهینهی ذخایر خارجی را تعیین میکند. در اقتصادهای نوظهور بویژه کشورهای صادرکنندهی نفت خام در طول چند سال اخیر ذخایر ارزی قابل توجهی انباشته شده است. هرچند، این اقتصادها برای ذخایر ارزی خود به تنظیم قواعدی که ترکیب آن بهینه باشد تمایل دارند؛ با این حال، دستیابی آنها به چنین اهدافی سؤال برانگیز است. با وضعیت کنونی اقتصاد جهانی؛ از جمله وقوع بحرانهای مالی، نوسانهای ارزش برابری ارزهای ذخیرهی عمده و امکان ساماندهی جدید در همگرایی ارزهای جدید، تعیین ترکیب ارزی بهینهی ذخایر خارجی از مهمترین مباحث اقتصاد مالی و اقتصاد بینالملل است.
در این پژوهش از یک الگوی بهینهسازی پویا بر مبنای رهیـافت میانگین- واریانس و رهیافـت هزینهی مبادله برای ترکیب ارزی ذخایر رسمی اقتصادهای برگزیدهی نوظهور و اقتصادهای برگزیدهی نفتی خاورمیانه در دورهی زمانی 2007-1999 استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از اجرای این تحقیق، پیشنهاد میکند که اقتصادهای برگزیده به منظور کمکردن ریسک کاهش ارزش ذخایر خارجی و بهبود توانایی در پرداخت بدهیهای خارجی، در ترکیب ارزی ذخایر رسمی خود تجدید نظر کنند.
سجاد ابراهیمی،
دوره 3، شماره 7 - ( 1-1391 )
چکیده
این مطالعه، بهصورت نظری و تجربی، اثر جریان ورودی سرمایه در نرخ ارز را در چهارده کشور در حال توسعه طی دورۀ 1980تا2009 بررسی میکند. بهعلاوه در مدل تجربی، آثار رابطۀ مبادلۀ تولید حقیقی سرانه و درجۀ بازبودن اقتصاد در نرخ ارز حقیقی نیز بررسی میشود. برای برآورد این مدل از پانل پویای ناهمگن و روش گروه میانگین تلفیقی [1] استفاده شده است. نتایج تخمینها نشان میدهد که کانالهای ورودی مختلف سرمایه، تأثیرات متفاوتی در نرخ ارز میگذارد: برای کشورهای غیرنفتی فقط جریان ورودی کمکهای خارجی باعث افزایشِ نرخ ارز حقیقی در بلندمدت و کوتاهمدت میشود و بیماری هلندی را بهوجود میآورد؛ درحالیکه در کشورهای صادرکنندۀ نفت، درآمدهای نفتی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی باعث افزایشِ نرخ ارز حقیقی در بلندمدت میشود و مشکلات بیماری هلندی را در پی میآورد. البته در کشورهای صادرکنندۀ نفت، افزایش در درآمدهای نفتی درمقایسهبا افزایش در سرمایهگذاری مستقیم خارجی، بیشتر سبب افزایش نرخ ارز میشود.
[1] . PMG
دکتر جواد عابدینی، ایمان مسگری،
دوره 3، شماره 7 - ( 1-1391 )
چکیده
با وجود گذشت دوونیم دهه از تأسیس اکو، تجارت درونگروهی کشورهای عضو همچنان در سطح ناچیز 8درصد باقی مانده است. این مطالعه با استفاده از مدل ساختاری آندرسون و ونوینکوپ (2004) و پایۀ گستردهای از دادههای پانل، تأثیرات سازمان اکو و ظرفیتهای تجارت دوجانبۀ کشورهای عضو در صنایع غیرنفتی را بررسی میکند. با توجه به درونزایی برخی متغیرها، از برآوردگر پویای ABB ، مبتنیبر روش گشتاورهای تعمیمیافته ( GMM )، در کنار برآوردگر ایستای FEM استفاده شده است.
نتایج نشان میدهد که نهتنها اکو نتوانسته است تجارت درونگروهی کشورهای عضو درمقایسهبا غیرعضو را ارتقا بخشد، بلکه در توسعۀ تجارت بین کشورهای عضو نسبتبه سالهای قبل از تأسیس نیز ناموفق بوده است. بهعلاوه، ظرفیت اعضا برای تجارت درونگروهی از 1.3 سطح فعلی فراتر نمیرود. دراینمیان، تنها سه کشور ترکیه و ایران و پاکستان از ظرفیتهای صادراتی مثبت اکو برخوردارند. ظرفیتهای صادراتی کشورهای عضو بهنحو ناهمگنی توزیع شده و آزادسازی بیمقدمۀ تجارت با برخی از آنان میتواند به کسری تراز تجاری کشور منتهی شود. نتایج نشان میدهد که ترکیه (71درصد) و پاکستان (11درصد) بازارهای مهم بالقوۀ صادرات ایران در منطقه قلمداد میشوند.
دکتر مهدی پدرام، دکتر شمس الله شیرین بخش ماسوله، بهاره رضایی ابیانه،
دوره 3، شماره 9 - ( 7-1391 )
چکیده
فرض استاندارد ادبیات تجربی آن است که رابطه انتقالی نرخ ارز( PT )، خطی و متقارن است. به این معنی که تغییرات زیاد و اندک نرخ ارز و افزایش و کاهش ارزش پول، اثر یکسانی دارند. در این مقاله فروض مذکور بااستفاده از دادههای ماهانه سری زمانی اقتصاد ایران طی دوره فروردین1376 تا آذر 1389برای قیمتهای صادراتی آزمون میشود. در این راستا تکانههای مثبت و منفی نرخ ارز با معیار مورک [1] و تغییرات زیاد و اندک نرخ ارز با تعیین یک حد آستانه از یکدیگر تفکیک شده است. نتایج حاکی از آن است که واکنش قیمتهای صادراتی به افزایش وکاهش ارزش پول نامتقارن است. بهطوریکه عکسالعمل قیمتهای صادراتی نسبت به شوکهای منفی نرخ ارز(کاهش ارزش پول) بیشتر از شوکهای مثبت (افزایش ارزش پول) است.
حد آستانهای تغییرات نرخ ارز در اقتصاد ایران 3/1% برآورد میشود، بهطوریکه واکنش قیمتهای صادراتی در اطراف این حد نیز نامتقارن بهدست آمده است. بهعلاوه، زمانیکه اثر اندازه و جهت با هم ترکیب میشود، عدمتقارن واکنش قیمتهای صادراتی به افزایش وکاهش زیاد و اندک ارزش پول نیز مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین پیشنهاد میگردد؛ بهمنظور افزایش کارایی سیاستهای ارزی کشور، عدمتقارن و رابطه غیرخطی بین قیمتهای صادراتی و نوسانات نرخ ارز نیز مدنظر قرار گیرد.
[1] . Mork criteria
دکتر احمد تشکینی، امیر رضا سوری،
دوره 3، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده
هدف از مطالعه حاضر، تحلیل عوامل موثر بر تجارت درون صنعتی ایران با کشورهای طرف تجاری بلوکهای منطقهای EU ، ECO ، GCC و ASEAN به تفکیک بخشهای خدمات با استفاده از دادههای تلفیقی دوره 2009-1980 است. این مطالعه، مبتنیبر رویکرد پانل پویا بوده و در آن از روش گشتاورهای تعمیمیافته استفاده می شود.
برای توضیح تجارت درون صنعتی خدمات بین ایران و کشورهای طرف تجاری، از متغیرهای اندازه اقتصادی، درآمد سرانه، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، مسافت و عدم توازن تجاری استفاده شده است. نتایج برآورد مدل نشان میدهد که اندازه اقتصادی، درآمد سرانه و مسافت مهمترین متغیرهای توضیحدهنده تجارت درون صنعتی ایران و کشورهای طرف تجاری هستند. اندازه اقتصادی، رابطه مثبت با تجارت درون صنعتی دارد و از مهمترین متغیرهای توضیحدهنده تجارت درون صنعتی ایران و کشورهای طرف تجاری است. هر چه ابعاد اقتصادی بزرگتر باشد، نشانگر امکانات وسیعتر برای تمایز محصول و افزایش تجارت درون صنعتی است. درآمد سرانه دارای تاثیر منفی بر تجارت درون صنعتی است؛ به این معنی که در انتخاب کشورهای طرف تجاری باید ساختارهای متفاوت کشورها از طرف عرضه و از طرف تقاضا مدنظر قرار گیرد. هرچه ساختار درآمدی کشورها مشابه باشد، ساختار تقاضای آنها نیز مشابه بوده و سطح تجارت این کشورها گسترده خواهد شد. همچنین مسافت و عدمتوازن تجاری، تاثیر معکوسی بر جریان تجارت درون صنعتی خدمات در ایران دارند .
دکتر ابوالفضل شاه آبادی، دکتر محمد کاظم نظیری، مرتضی نعمتی،
دوره 4، شماره 12 - ( 4-1392 )
چکیده
واردات، نقش مهمی در تعیین راهبرد توسعهی اقتصادی در ساختار فعلی اقتصاد جهانی ایفا مینماید. اتخاذ راهبرد صحیح برای واردات، منوط به در نظر گرفتن عواملمؤثر بر واردات است. در بیشتر مطالعات تجربی، واردات کالا و خدمات تابعی از درآمد واقعی و نرخ ارز واقعی است و کمتر به بررسی تأثیر شدت نابرابری درآمد بر واردات پرداختهشده است. حال آنکه، افزایش نابرابری موجب افزایش قدرت خرید اقشار پردرآمد و افزایش تقاضای کالاهای باکشش مصرفی به ویژه کالاهای لوکس و تغییر در ترکیب کالاهای مصرفی داخلی و وارداتی میشود. پژوهش حاضر به بررسی اثر نابرابری درآمد بر واردات کالا و خدمات در 17 کشور توسعهیافته و 18 کشور درحال توسعه طی دوره 2010-1990 با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته (GMM) می پردازد. در این راستا متغیرهای تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز واقعی و نابرابری درآمد بهعنوان مؤلفههای اثرگذار بر واردات کالاها و خدمات در نظرگرفته شدهاند. نتایج بهدست آمده حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین نابرابری درآمد و واردات کالا و خدمات در کشورهای توسعهیافته و رابطه منفی و معنادار در کشورهای درحال توسعه است. به علاوه، رابطه تولید ناخالص داخلی و واردات کالا و خدمات برای هر دو گروه، مثبت و رابطه نرخ ارز واقعی و واردات کالا و خدمات برای هر دو گروه، منفی ارزیابی شده است. از این رو، سیاستگذاران و دولتمردان باید از طریق توزیع مجدد درآمد و ثروت به نفع اقشار کم-درآمد و ایجاد انگیزه در آنان برای مشارکت در امر تولید، هم شکاف نابرابری را کاهش دهند و هم قدرت رقابتپذیری آنها را به منظور ارتقای موقعیت خود در بازار و کسب درآمدهای ارزی بالاتر، افزایش دهند.
دکتر حسن تحصیلی،
دوره 4، شماره 13 - ( 7-1392 )
چکیده
در ادبیات اقتصادی به ویژه اقتصاد بینالملل، اثر هاربرگر- لارسن و متذلر که به اختصار اثر HLM نامیده میشود، از اهمیت خاصی برخوردار است. طبق اثر HLM ، بدتر شدن رابطه مبادله منجر به بدتر شدن حساب جاری شده که سازوکار این تأثیرگذاری از طریق درآمد ملی است.
هدف این پژوهش، بررسی اثر مذکور برای اقتصاد ایران است. متغیرهای منتخب تحقیق که به صورت سالانه هستند، عبارتند از: حساب جاری(خالص صادرات)، رابطه مبادله و تولید ناخالص ملی. برای نیل به هدف مذکور، از روش اقتصاد سنجی خودتوضیحی با وقفههای توزیعی ( ARDL ) استفاده شده و دادههای زمانی سالهای 89-1357 در تحقیق وارد شدهاست.
برای انجام آزمون همجمعی از روش بنرجی، دولادو و مستر و همچنین روش هاشم پسران و شین استفاده شد. نتایج آزمون، رابطه بلندمدت موجود میان متغیرهای الگو را تأیید نمود. بنابراین، بردار همجمعی براوردهشده حاکی از وجود یک رابطه تعادلی بلندمدت بین حساب جاری، رابطه مبادله و تولید ناخالص ملی است؛ به طوری که رابطه مبادله و تولید ناخالص ملی بر حساب جاری تأثیر مثبت و معنیداری دارند. به این ترتیب اثر HLM در اقتصاد ایران در دوره مورد بررسی تأیید میشود.
دکتر احمد جعفری صمیمی، سامان قادری، صلاح الدین قادری، طاها کتابی،
دوره 4، شماره 13 - ( 7-1392 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی اثر باز بودن تجاری و جهانی شدن اقتصادی بر اشتغال در ایران میباشد . برای این منظور از دادههای سری زمانی سالهای 1358-1388 با بهکارگیری روش آزمون کرانهها و خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی( ARDL ) استفاده شدهاست. در این مطالعه علاوه بر شاخص سنتی درجه باز بودن تجاری به عنوان شاخص آزاد سازی تجاری ، از شاخص جدید و جامع جهانی شدن اقتصاد KOF که شامل جریانهای واقعی تجارت از قبیل تجارت، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سرمایهگذاری در پرتفولیو و همچنین موانع تجارت از قبیل محدودیتها و تعرفهها بر روی جریانهای واقعی میباشد، استفاده شدهاست ، همچنین در این مسیر از سایر متغیرهای کنترلی مؤثر بر سطح اشتغال از قبیل تولید ناخالص داخلی سرانه، شاخص صنعتی شدن و اندازه دولت استفاده شدهاست. نتایج این تحقیق نشان میدهد که شاخص سنتی درجه باز بودن تجاری اثری منفی بر اشتغال ولی شاخص جدید جهانی شدن اقتصادی KOF اثری مثبت بر سطح اشتغال در ایران داشتهاست. بنابراین پیشنهاد میشود که در مطالعات تجربی آتی، به جای شاخص سنتی درجه باز بودن تجاری از شاخص جدید و جامع KOF به عنوان متغیر نماینده جهانی شدن استفاده گردد.
محمدعلی متفکرآزاد، اتابک شهباززاده خیاوی، اکبر انرجانی خسرو شاهی،
دوره 5، شماره 16 - ( 4-1393 )
چکیده
سهم ایران از صادرات جهانی طی سالهای گذشته چشمگیر نبوده و این امر، توسعۀ صادرات غیرنفتی از جمله صادرات کالاهای صنعتی را در مسیر کاهش وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی ضروری ساخته است. نرخ واقعی ارز یکی از متغیرهای مهم مؤثر بر صادرات غیرنفتی است. در این چارچوب بررسی تأثیر بیثباتی نرخ واقعی ارز بر متغیرهای مختلف از جمله صادرات اهمیت مییابد. هدف اصلی این مطالعه، بررسی تأثیر بیثباتی نرخ واقعی ارز بر صادرات کالاهای صنعتی در ایران طی سالهای 1347-1389 است. به همین منظور، ابتدا شاخص بیثباتی نرخ واقعی ارز با استفاده از مدل EGARCH(0,1) تخمین زده شده و سپس با استفاده از روش همانباشتگی سایکنن و لوتکیپول و روش حداقل مربعات اصلاحشده (FMOLS)، تأثیر شاخص بیثباتی نرخ واقعی ارز به همراه سایر متغیرهای مدل بر صادرات کالاهای صنعتی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که متغیرهای بیثباتی نرخ واقعی ارز و قیمت کالاهای صادراتی، تأثیر منفی و معنیداری بر صادرات کالاهای صنعتی داشته و اثر متغیرهای تولید ناخالص داخلی جهان (درآمد خارجیان) و درجه باز بودن اقتصاد بر صادرات کالاهای صنعتی مثبت و معنیدار بوده است. یافتههای تجربی مقالۀ فوق، دلالتهای مفیدی را برای سرمایهگذاران و سیاستگزارانی که نیازمند تشخیص اثرات دقیق بیثباتی نرخ ارز بر روی صادرات کالاهای صنعتی هستند، فراهم میکند.
مسعود صادقی،
دوره 6، شماره 19 - ( 1-1394 )
چکیده
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، گسترش تجارت بینالملل با افزایش تقاضای مهارت و نابرابری در دستمزد همراه بوده، که این موضوع مغایر با تئوری استاپلر ـ ساموئلسون است. بررسیهای صورت گرفته در این خصوص بیان کننده آن است که فن آوری نهفته در کالاهای وارداتی سرمایهای و واسطهای از طریق تجارت بینالملل، مهارت محور بوده و باعث افزایش تقاضای نسبی نیروی کار ماهر میگردد. در چنین شرایطی شناسایی اثرات این گونه کالاها بر نیروی کار ماهر ایران، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مقاله، از تابع هزینه ترانسلوگ و روش رگرسیونهای ظاهراً نامرتبط، برای تخمین توابع هزینه و تقاضا در کوتاهمدت و بلندمدت ایران در بازه زمانی 92- 1355 استفاده شده است. نتایج کوتاهمدت و بلندمدت، همگی انتظارات نظری را مورد تأیید قرار میدهند. اما سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه داخلی، تنها در بلندمدت بر روی اشتغال نیروی کار ماهر اثرگذار بوده است و در کوتاهمدت معنادار نمیباشد.
علی دهقانی، مجید عامری،
دوره 6، شماره 19 - ( 1-1394 )
چکیده
در سالهای اخیر، توجه به صادرات غیر نفتی محصولات غذایی و آشامیدنی مورد توجه پژوهشگران اقتصادی ایران بوده است. در این بین هدف اصلی این مقاله بررسی اثر درجه تمرکز به عنوان یک متغیر ساختاری بازار، هزینههای تحقیق و توسعه و هزینههای تبلیغاتی به عنوان متغیرهای رفتاری بازار، بر صادرات محصولات غذایی و آشامیدنی ایران، به عنوان یک متغیر عملکردی بازار است. برای این منظور از دادههای مربوط به کارگاههای صنعتی با پرسنل ده نفر و بالاتر فعال در صنایع تولید مواد غذایی و آشامیدنی کشور در سالهای 1386-1379 استفاده شده است. همچنین مدل اقتصادسنجی با استفاده از تکنیک دادههای تابلویی غیر پویا تخمین زده شده است. نتایج این مطالعه حاکی از اثر مستقیم درجه تمرکز، هزینههای تحقیق و توسعه و هزینههای تبلیغات بر صادرات محصولات غذایی و آشامیدنی ایران است که در این بین اثر هزینههای تحقیق و توسعه بر صادرات محصولات غذایی و آشامیدنی قابل توجه است. حمایت دولت از فعالیتهای تحقیقی در صنایع غذایی و آشامیدنی، به منظور حمایت از صادرات غیر نفتی و به خصوص صادرات محصولات غذایی و آشامیدنی، مهمترین توصیه سیاستی این مطالعه است. همچنین، تسهیل و تشویق تولیدکنندگان به شرکت در نمایشگاهها و بازارهای بین المللی فروش کالا و خدمات می-تواند به افزایش صادرات این محصولات کمک کند.
کریم اسلاملوییان، زهرا خلیل نژاد،
دوره 6، شماره 21 - ( 7-1394 )
چکیده
ارتباط میان تورم و ماندگاری آن با نرخ ارز در ادبیات اقتصادی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این موضوع برای کشور ایران با تجربه تورمهای بالا، طولانی و ماندگار همراه با تغییرات زیاد نرخ ارز بسیار مهم می باشد. بنابراین هدف اصلی این تحقیق، مطالعه رابطه انحرافات نرخ ارز و ماندگاری تورم در ایران است. در این راستا، جهت برآورد انحرافات نرخ ارز، ابتدا نرخ ارز تعادلی برآورد می شود. برای این کار یک الگوی پولی تعیین نرخ ارز در چارچوب مدل غیرخطی رگرسیون ملایم برای بازه زمانی1390-1357 تخمین زده شده است. در مرحله بعد رفتار و عملکرد تورم توسط الگوی خودتوضیحی آستانه ای در همین بازه زمانی مورد بررسی قرار می گیرد. این الگو امکان بررسی رفتار غیرخطی تورم را فراهم می کند. نتایج حاصل از برآورد الگو نشان دهنده ماندگاری تورم در برخی دوره ها است. از مقایسه وضعیت تورمی و انحرافات نرخ ارز در کلیه نقاط نمونه مورد بررسی ملاحظه می شودکه با کاهش انحرافات نرخ ارز، ماندگاری تورم کم می گردد. این نتیجه با این فرضیه که انحرافات نرخ ارز از کانال تأثیر بر تورم برای اقتصاد ایجاد هزینه میکند، مطابقت دارد. همچنین مشاهده می شود که افزایش نرخ ارز با ماندگاری تورم همراه است. نتایج به دست آمده نشان دهنده اهمیت اتخاذ سیاستهای ارزی مناسب برای کاهش ماندگاری تورم در ایران است.
سعید راسخی، مجتبی منتظری شورکچالی،
دوره 6، شماره 22 - ( 10-1394 )
چکیده
با توجه به اهمیت رابطه میان بی ثباتی اقتصاد کلان و عبور نرخ ارز، مطالعه حاضر با استفاده از الگوی EGARCH و الگوی رگرسیون انتقال ملایم (STR)، اثرگذاری غیرخطی بی ثباتی اقتصاد کلان بر عبور نرخ ارز ایران را طی دوره زمانی 1389-1342 بررسی کرده است. برای این منظور، ابتدا شاخص بی ثباتی اقتصاد کلان با استفاده از الگوی EGARCH برآورد شده و سپس، با بهرهگیری از الگوی رگرسیون انتقال ملایم (STR) فرضیه تحقیق مبنی بر اثر مثبت و غیر خطی بی ثباتی اقتصاد کلان بر عبور نرخ ارز، آزمون شده است. بر اساس نتایج بدست آمده در این تحقیق، بی ثباتی اقتصاد کلان به صورت غیرخطی و در قالب یک الگوی دو رژیمی بر عبور نرخ ارز اثر مثبت دارد. بر این اساس، توجه به توالی سیاستهای اقتصادی حائز اهمیت بوده و مشخصاً توصیه می شود، سیاستهای کاهش بی ثباتی اقتصاد کلان مقدم بر سیاستهای ارزی باشد.
محمد مهدی برقی اسگویی، احد محمدی بیلانکوهی،
دوره 7، شماره 25 - ( 7-1395 )
چکیده
انرژی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تولید و همچنین به عنوان یکی از ضروری ترین محصولات نهایی, جایگاه ویژه ای در تجارت و رشد و توسعه اقتصاد ی داراست. طی سال های اخیر اهمیت انرژی پس از دو بحران انرژی در دهه 70 میلادی مورد توجه قرار گرفته است. در این خصوص، بررسی رابطه بین مصرف انرژی و تجارت خارجی از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است به طوری که اگر در خصوص مصرف انرژی و تجارت، رابطه علی از طرف مصرف انرژی به صادرات و واردات باشد، هرگونه کاهش در مصرف انرژی از طرف سیاست های حفظ منابع انرژی، حجم صادرات و واردات را کاهش داده و باعث کاهش حجم تجارت خارجی می شود. همچنین سیاست های حفظ منابع انرژی که مصرف انرژی را کاهش می دهد ممکن است فرآیند آزادسازی تجاری که منجر به رشد اقتصادی می شود را محدود می سازدکه این امر، سیاست های حفظ منابع انرژی را در مقابل سیاست های آزاد سازی تجاری قرار می دهد. در این مطالعه تاثیر تجارت بر مصرف انرژی از طریق کاربردهای انرژی در فرآیند تولید کالاهای صادراتی و وارداتی و همچنین حمل و نقل مورد توجه قرار گرفت است و از طریق داده های پانلی، تاثیر تجارت خارجی در قالب صادرات و واردات بر مصرف انرژی در کشورهای گروه دی هشت (بنگلادش, مصر, اندونزی, ایران, مالزی, نیجریه, پاکستان و ترکیه) طی سال های 2014-1990 مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج مطالعه حاکی از وجود تاثیر مثبت و معنی دار تجارت خارجی بر روی مصرف انرژی در کشورهای گروه دی هشت می باشد. همچنین یافته های مطالعه نشان می دهند قیمت انرژی تاثیر منفی و معنی داری روی مصرف انرژی دارد.
ابوالفضل شاه آبادی، هانیه ثمری،
دوره 8، شماره 27 - ( 1-1396 )
چکیده
صادرات مبتنی بر فناوری¬های نوین همیشه به عنوان یک مزیت رقابتی مطرح بوده است و حاکی از پویایی و انسجام اقتصادی کشور و جایگاه ویژه آن در بازارهای جهانی است. کمبود نوآوری یکی از عوامل اصلی موثر بر صادرات با فناوری برتر در کشورها است و تا زمانی¬که نوآوری و آموزش¬های استفاده از علوم و دانش ارتقا نیابد، بازدهی و کارایی سایر عوامل تولید در سطح نازل باقی می¬ماند. از اینرو، هدف این مطالعه بررسی تاثیر نوآوری بر صادرات مبتنی بر فناوری برتر در کشورهای منتخب درحال¬توسعه و توسعه¬یافته طی دوره زمانی 2013-2007 با رهیافت داده های تابلویی و با روش تخمینی معادلات همزمان است. برآورد مدل عمومی بیان می¬دارد در کشورهای درحال توسعه، ضریب شاخص جهانی نوآوری و انباشت جریان ورودی سرمایه¬گذاری مستقیم خارجی و تولید ناخالص داخلی، مثبت و معنادار و ضریب شاخص حکمرانی، مثبت و بی¬معنا است و در کشورهای توسعه¬یافته، ضرایب متغیرهای شاخص جهانی نوآوری، انباشت جریان ورودی سرمایه¬گذاری مستقیم خارجی، تولید ناخالص داخلی و شاخص حکمرانی، مثبت و معنادار است. لذا به¬منظور بهبود محیط نوآورانه لازم است در سیاست¬گذاری¬ها از رویکرد اقتصاد منابع¬محور به اقتصاد دانش¬محور از طریق همسوسازی بیشتر سیاست¬های کلان اقتصادی با سیاست¬های علمی- آموزشی و پژوهشی به¬منظور تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه و منطبق بر نیاز حال حاضر تولیدات صنایع مبتنی بر دانش و فناوری تغییر ایجاد شود.
سعید راسخی، زهرامیلا علمی، میلاد شهرازی،
دوره 8، شماره 27 - ( 1-1396 )
چکیده
حباب قیمت دارایی عبارت است از انحراف قیمت دارایی از ارزش بنیادین آن. نظر به اینکه بسیاری از بحرانهای مالی به دنبال ترکیدن حباب داراییهای مالی به وجود میآیند، بررسی رفتارهای حبابی در این بازارها و تشخیص اولیه جهت پیشگیری از پیامدهای ناگوار اقتصادی حائز اهمیت است. با توجه به انتقادات وارد بر آزمونهای متعارف کشف حبابهای قیمتی و نیز اهمیت موضوع، در پژوهش حاضر، روشهای نوظهور ارایه شده توسط فیلیپس و همکاران (2011 و 2012) مبتنی بر آزمونهای ریشه واحد دیکی- فولر تعمیمیافته راست دنباله (RTADF) مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، به منظور آزمون رفتار انفجاری، وجود حبابهای چندگانه و تعیین دورههای حبابی در بازار ارز غیررسمی ایران، آزمونهای SADF و GSADF برای دادههای ماهانه نرخ ارز اسمی طی دوره 1394:12-1381:01 انجام شده است. از آنجاکه رفتار انفجاری در نرخ ارز اسمی ممکن است ناشی از رفتار انفجاری در بنیادهای آن باشد، برای اظهارنظر پیرامون وجود حبابهای عقلایی در بازار ارز، شاخصهای نسبت نرخ ارز اسمی به قیمت نسبی کالاهای قابل تجارت و نسبت نرخ ارز اسمی به قیمت نسبی کالاهای غیر قابل تجارت نیز مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. طبق نتایج حاصل، در دوره مورد بررسی، بازار ارز ایران رفتار انفجاری و حبابهای چندگانه را تجربه نموده است. همچنین، قیمتهای نسبی کالاهای قابل تجارت توضیحدهنده مناسبی برای رفتار انفجاری در نرخ ارز اسمی است. یافتهها نشان داد که رفتار انفجاری نرخ ارز اسمی در دورههای 1387:9-1387:7، 1390:12-1390:10 و 1391:8-1391:6 به دلیل وجود حبابهای عقلایی در نرخ ارز و در سایر دورههای تعیینشده، ناشی از عامل بنیادین قیمتهای نسبی کالاهای قابل تجارت بوده است. بنابراین، توصیه میشود جهت کنترل نوسانات شدید نرخ ارز، علاوه بر پیشبینی حبابهای قیمتی، به نوسانات قیمتها در بازار کالاهای تجاری نیز توجه بیشتری گردد. همچنین، با توجه به امکان تکرارشوندگی حبابها، بهتر است به منظور کشف حبابها از آزمون GSADF استفاده شود.