با توجه به محدودیتهای موجود در واردات فرآوردههای عمده نفتی مانند بنزین، گازوئیل و گاز مایع، این سوال مطرح است که محدودیت عرضه این فرآوردهها، تا چه میزان بر تولید سایر بخشهای اقتصادی، درآمد عوامل تولید و نهادهای جامعه(خانوارها) اثر میگذارد؟ یکی از الگوهای تعادل عمومی قابل استفاده برای سنجش این آثار، الگوی ماتریس حسابداریاجتماعی( SAM ) است. اما در شرایط محدودیت عرضه در برخی از بخشهای اقتصادی، بکارگیری الگوی تقاضامحورِ SAM برای سنجش آثار اقتصادی و اجتماعی با کاستیهایی همراه است.
در این مطالعه، برای اولینبار از الگوی اصلاحشده تقاضامحور، در قالب الگوی مختلط SAM و ماتریس حسابداری اجتماعی حاملهای انرژی سال 1385 استفاده شده است. این ماتریس، با توجه به هدف تحقیق و برای اولینبار تهیه و تدوین شده است. نتایج مطالعه مبتنی بر سناریوی کاهش عرضه به اندازه کل واردات برای هر فرآورده نفتی است. مطابق این نتایج، محدودیت عرضه فرآوردههای نفتی بیشترین میزان کاهش تولید را در بخشهایی مانند تولید و استخراج نفت و گاز، خدمات عمدهفروشی و خردهفروشی، ساخت محصولات و مواد شیمیایی و محصولات کشاورزی در پی دارد. همچنین، با اعمال این محدودیتها درآمد سرمایه بیشتر از سایر عوامل کاهش یافته و درآمد نیروی کار خانوارهای شهری بطور مطلق و نسبی بیش از خانوارهای روستایی کاهش مییابد. با توجه به اینکه انرژی در سبد هزینه خانوارهای روستایی سهم نسبی بالاتری دارد، درآمد خانوارهای روستایی نسبت به درآمد خانوارهای شهری با کاهش بیشتری همراه بوده است.