46 نتیجه برای پول
مجید شفیعی، پرویز رستمزاده، محمد رستگار، زهرا دهقانشبانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1402 )
چکیده
بازار سهام به عنوان یکی از اجزای حیاتی بازار سرمایه، بخش مهمی از اقتصاد کشور است که میتواند جریان سرمایه را مدیریت و تخصیص سرمایه را بهینه کرده و از این طریق به رشد و توسعه اقتصادی کمک کند. پیشبینی هرچه دقیقتر روند بازار سهام میتواند با کاهش ریسک، به تصمیمگیری سرمایهگذاران برای کسب بازده بیشتر کمک کند. بهطور کلی بازار سهام همواره در حال تغییر است و عوامل زیادی بر روند حرکت این بازار اثر میگذارند لذا پیشبینی الگوهای حرکتی در بازا سهام نیازمند داشتن اطلاعات کافی از گذشته بازار و عوامل اثرگذار بر آن میباشد. این مقاله ضمن پیشبینی شاخص کل بازار سهام ایران، به دنبال تفسیر مدل و مشخص کردن اثرگذارترین متغیر اقتصادی بر پیشبینی شاخص کل میباشد. برای این منظور از دادههای روزانه بازار سهام و متغیرهای کلان اقتصادی طی دوره 1394-1401 استفاده شده است. همچنین از مدلهای یادگیری ماشین برای پیشبینی و از رویکرد توضیحات افزودنی (SHAP) برای تفسیر چگونگی پیشبینی و تعیین بااهمیتترین متغیر اقتصادی در مدل پیشبینی استفاده شده است. براساس نتایج بدست آمده از میان روشهای گروهی مبتنی بر درخت، مدل پیشنهادی این مطالعه یعنی ExtraTrees بهترین عملکرد را بر اساس معیارهای خطا در پیشبینی دارد. درمورد مبحث اهمیت ویژگی نیز بر اساس مدل ExtraTrees، به ترتیب دلار نیمایی، نرخ بیکاری، دلار بازار آزاد و نقدینگی با اهمیتترین متغیرهای اقتصادی اثرگذار بر مدل پیشبینی میباشند. همچنین براساس سایر مدلهای استفاده شده در پژوهش، نقدینگی مؤثرترین متغیر بر روند شاخص سهام میباشد. در نهایت میتوان گفت که مؤثرترین متغیرهای پولی بر شاخص بازار سهام در ایران متغیرهای نقدینگی و نرخ ارز میباشند لذا سیاستگذاران پولی و سرمایهگذاران بازار سهام در تصمیمگیریهای خود باید به تغییرات این متغیرها حساسیت بیشتری نشان دهند.
. قاسم پالوج، سید سید فخرالدین فخرحسینی،
دوره 14، شماره 54 - ( 12-1402 )
چکیده
در این پژوهش یک مدل چند بخشی داده - ستانده تعادل عمومی پویای تصادفی (IO-DSGE) کینزی جدید برای مطالعه نقش سیاستهای پولی و مالی در اقتصاد با تاکید بر بخش صنعت، با توجه به شرایط و محدودیتهای اقتصاد ایران طراحی شده است. دادههای مورد استفاده به صورت فصلی و برای دوره زمانی بهار 1385 لغایت بهار 1402 میباشد و از جدول داده – ستانده سال 1395 بانک مرکزی استفاده شده است. در الگوی غیر خطی اقتصاد از 89 فعالیت جدول داده - ستانده سال 1395 به 9 فعالیت شامل بخش صنعت و هشت بخش دیگر، تقلیل یافته است. پارامترهای مدل در هر دو الگو با استفاده از الف) مطالعات انجام شده برای اقتصاد ایران و سایر کشورها و ب) جدول داده – ستانده مقداردهی شده اند. برای ارزیابی مدل، نتایج حاصل از کالیبراسیون از طریق مقایسه گشتاورهای مدل با گشتاورهای دنیای واقعی مقایسه شده است که حکایت از نزدیکی آنها دارد. نتایج حاصل از شبیهسازی در الگوی غیرخطی نشان میدهد؛ تکانه رشد نقدینگی موجب افزایش بسیار کم تولید کل و تولید بخش صنعت خواهد شد. در نتیجه این تکانه اشتغال کل کاهش و اشتغال بخش صنعت افزایش مییابد، میزان این تأثیرات نیز بسیار کم میباشد. تکانه مخارج جاری دولت تولید کل و بخش صنعت را به میزان بسیار اندکی افزایش میدهد. این تکانه سبب کاهش اشتغال کل و افزایش اشتغال بخش صنعت میگردد، اندازه این اثرات نیز بسیار اندک است. نتایج نشان میدهد که میزان و جهت اثرگذاری تکانههای سیاستهای پولی و مالی بر تولید و اشتغال در مدل غیر خطی با پیوندهای داده-ستانده و تفکیک اقتصاد به 9 بخش، انطباق بیشتری با واقعیتهای اقتصاد ایران دارد. با توجه به تأثیر بسیار ناچیز سیاستهای پولی و مالی انبساطی بر تحریک تولید و رشد اقتصادی کشور، لازم است این سیاستها هدفمند و همراه با ابزارهای و سیاستهای تکمیلی اتخاذ گردد.
رقیه محسنی نیا، دکتر علی رضازاده، دکتر یوسف محمدزاده، دکتر شهاب جهانگیری،
دوره 15، شماره 55 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی وابستگی ساختاری بین بازدهی بازارهای رمزارز و شاخص سهام است. در این مطالعه از شاخص کل بورس تهران به عنوان نمایندهی بازار سهام درحالتوسعه و شاخص (S&P500) به نمایندگی از بازار سهام توسعهیافته استفاده شده است. ساختارهای وابستگی کوتاهمدت و بلندمدت بین بازارها با استفاده از روش تجزیه مود متغیر (VMD)بررسی شده است. دوره مورد بررسی شامل دادههای روزانه از 8 آگوست 2015 تا 21 فوریه 2023 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین بازدهی رمزارز بیتکوین و شاخص سهام ایران هیچگونه وابستگی ساختاری چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت وجود ندارد. بهعبارتدیگر تغییرات بازدهی رمزارز بیتکوین در طول دامنههای پایینی و بالا بر بازده شاخص مذکور ناچیزاست. این بیانگر این است که بازارهای رمزارزها از طبقه اصلی داراییهای مالی و اقتصادی جدا شدهاند و از این رو مزایای متنوعی را برای سرمایهگذاران ارائه میدهند. همچنین در بلندمدت برای بازدهی رمزارز بیتکوین و شاخص سهام (S&P500)، تابع کاپولای کلایتون در رتبه اول به عنوان مدل مناسب توضیح دهنده همبستگی انتخاب شد. بین بازدهی رمزارز بیتکوین و شاخص سهام (S&P500) در کوتاهمدت هیچگونه همبستگی وجود ندارد. یافتههای این مطالعه نشاندهنده نقش مهم رمزارزها در سبد سرمایهگذاران است. زیرا آنها به عنوان یک گزینه متنوع برای سرمایهگذاران عمل میکنند و تأیید میکنند که رمزارزها یک طبقه دارایی سرمایهگذاری جدید هستند. همچنین از اندازهگیریهای (CoVaR) و (ΔCoVaR) برای تعیین اثر نامتقارن سرریز ریسک در جهت صعودی و نزولی بین بازارهای سهام و رمزارزها استفاده شد. نتایج نشان میدهد که رمزارزهای بیتکوین، اتریوم و ریپل نمیتوانند در زمان بحران (شرابط بازار نزولی) به عنوان یک محافظ قوی در نظر گرفته شوند. ماهیت سوداگرانه رمزارزها و ریسکهای تعبیهشده در رمزارزها، جریان ریسک به بازارهای سهام را در شرایط بازار نزولی افزایش میدهد و بنابراین هزینههای پوشش ریسک را گرانتر میکند.
خانم زهرا هاشمی، دکتر نظر دهمرده،
دوره 15، شماره 55 - ( 3-1403 )
چکیده
مقاله حاضر به بررسی تأثیر شاخص شرایط پولی، مالی و ارزی بر قاچاق سوخت و فرآوردههای نفتی در اقتصاد ایران با بهکارگیری مدل خودرگرسیون برداری ساختاری SVAR بر اساس دادههای فصلی 1400-1390 میپردازد
تکانه وارده از ناحیه تفاوت قیمت داخلی و فوب خلیجفارس فرآوردههای نفتی، قاچاق سوخت دائماً قاچاق سوخت را تشدید مینماید و اثر آن فزاینده است. ضمناً تکانه وارده از سمت شاخص شرایط مالی و شاخص شرایط پولی چندان بااهمیت نبوده و تکانه وارده از سمت شاخص فشار بازار ارز ابتدا تأثیر منفی داشته و بعد از 5 دوره شوک صفر شده و تاثیر آن مثبت میشود.
نتیجهگیری: نتایج تجزیه واریانس نشان میدهد طی دورههای مختلف، نوسانات متغیر قاچاق سوخت عمدتاً توسط تفاوت قیمت داخل کشور و خارج از آن توضیح داده میشود. در حقیقت حفظ قیمت سوخت و فرآوردههای نفتی داخلی کمتر از برابری صادراتی، راه بسیار ناکارآمدی برای یارانه دادن به مصرف داخلی نفت است. علاوه بر ضایعات ناشی از قیمت پایین، رانت را برای قاچاقچیان فراهم کرده و عدم تعادل مالی کشور را بدتر میکند.
آقای سیدمجتبی فروزان، دکتر امیر غلامی، دکتر سیدمحمد مهدی احمدی،
دوره 15، شماره 56 - ( 6-1403 )
چکیده
ایجاد شرایط لازم برای رشد و توسعه یکی از اهداف هر نظام اقتصادی است که لازمه آن به کارگیری سیاست های صحیح اقتصادی، تشخیص و کاربرد مولفههای موثر بر رشد، و به تبع آن برقراری ثبات اقتصادی است که منجر به توسعه اقتصادی و حفظ منافع ملی میشود. لذا جهت رسیدن به رشد اقتصادی و در مسیر توسعه اقتصادی قرار گرفتن، لازم است تا عوامل موثر بر ایجاد رشد اقتصادی را مد نظر قرار دهیم. که از جمله آنها میتوان به مهار تورم (رشد نقدینگی) و کاهش نابرابری درآمد اشاره نمود. در این راستا، بررسی تاثیرگذاری سیاستهای پولی بر این متغیرها (ثبات، نقدینگی و نابرابری)، می تواند موثر و مفید واقع گردد. سیاستهای پولی از جمله مهمترین سیاستهای کلان اقتصادی هستند که در زمره وظایف اصلی بانکهای مرکزی به شمار میروند. لذا در این پژوهش به بررسی تاثیرگذاری استقلال بانک مرکزی بر رشد نقدینگی، توزیع نابرابر درآمد و ثبات اقتصادی با استفاده از دادههای سری زمانی از سال 1360 تا 1393 میپردازیم. در مطالعه پیش رو، سه بخش در نظر گرفته شد. بخش اول ارتباط میان استقلال بانک مرکزی و رشد نقدینگی، بخش دوم، ارتباط میان استقلال بانک مرکزی و توزیع درآمد و بخش سوم، ارتباط میان استقلال بانک مرکزی و ثبات اقتصادی میباشد. در هر بخش تاثیرگذاری شاخصهای اقتصادی استقلال بانک مرکزی نیز بر متغیرهای وابسته مورد نظر بررسی شد. شاخص محاسبه شده برای استقلال بانک مرکزی در این پژوهش شاخص ترکیبی است. نتایج آزمون فرضیهها نشان داد استقلال بانک مرکزی رابطه مثبت و معنیداری با رشد نقدینگی در کشور ایران و رابطه منفی و معنادار با توزیع نابرابر درآمد طی دوره مورد بررسی و در نهایت ارتباط مثبت و معناداری با ثبات اقتصادی در کشور ایران دارد.
دکتر محبوبه خادم نعمت اللهی، دکتر تیمور محمدی، دکتر عباس شاکری، دکتر علی اصغر سالم،
دوره 15، شماره 57 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف این مقاله، برآورد اثرات شوکهای سیاست پولی غیرمتعارف با استفاده از یک روش جدید به نام رهیافت مقید نمودن علامت تاریخی بر ضربات واکنش نرخ بهره حقیقی، تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص داخلی ضمنی، ذخایر قرض گرفته نشده و ذخایر کل ایران بود. با استفاده از رهیافت مقید نمودن علامت تاریخی در دوره زمانی 1362-1399 تاثیر پنج متغیر فوقالذکر و همچنین تاثیر شوک سیاست پولی بر هر پنج متغیر بررسی و برآورد میشود. رهیافت مقید نمودن علامت تاریخی، مقید نمودن علامت مبتنی بر اطلاعات روایتشده است. نتایج نشان داد که مطابق با اثر نقدینگی، کاهش نرخ بهره حقیقی منجر به افزایش تقاضای کل و تولید ناخالص داخلی میشود. همچنین با این رهیافت، شوکهای نرخ بهره حقیقی بر تولید ناخالص داخلی تاثیر قابل ملاحظهای دارند و تولید ناخالص داخلی را افزایش میدهند. بر اساس نتایج، ضمن توجه به اهمیت سیاست پولی غیرمتعارف در زمان واکنش به بحران، این نوع سیاست می تواند برای خروج از وضعیت رکود تورمی به کار گرفته شود و به عنوان سیاست مکملی در کنار دیگر سیاستهای بانک مرکزی باشد.