جستجو در مقالات منتشر شده


328 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي

علی صیامی، علیرضا عرفانی، سید محمد مستولی زاده،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1402 )
چکیده

هدف این مقاله بررسی تاثیر اصلاحات پارامتریک بر پایداری مالی سازمان تأمین اجتماعی به عنوان بزرگترین سازمان بیمه اجتماعی کشوراست. بدین منظور، در این مقاله از یک الگوی تعادل عمومی همپوشانی نسلی استفاده شده است. موضوع در 4 سناریو مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می­دهد که در سناریو اول، تاثیر افزایش امید به زندگی به میزان 3 سال و عدم تغییر سن بازنشستگی، نسبت مصارف به منابع سازمان تأمین اجتماعی را در حدود 2 درصد افزایش خواهد داد. در سناریو دوم، افزایش سن بازنشستگی به میزان 2 سال و کاهش امید به زندگی به میزان 1 سال، نسبت مصارف به منابع سازمان را حدود 8/0 درصد کاهش می­­دهد. در این حالت، سهم مصرف بازنشستگان از تولید و میزان مشارکت نیروی کار  به ترتیب به میزان 5 و 3 درصد کاهش می یابد. در سناریو سوم، افزایش حق بیمه به میزان 2 درصد به دلیل کاهش عرضه نیروی کار، تغییر چندانی در نسبت مصارف به منابع سازمان نخواهد داد. در نهایت، در سناریو چهارم، تاثیر افزایش سن بازنشستگی و امید به زندگی به ترتیب به میزان 2 و 3 سال ، نسبت مصارف به منابع سازمان تأمین اجتماعی حدود 4/2 درصد افزایش پیدا خواهد داد.

 
مریم حاجی‌پور اپورواری، مهدی نجاتی، مجتبی بهمنی، سید عبدالمجید جلایی،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1402 )
چکیده

افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای موجب افزایش گرمایش زمین و همچنین آلودگی‌های محیط زیستی شده است، که این خود، یکی از بحران‌هایی است که امروزه بشر با آن مواجه است. برای مقابله با این بحران، بسیاری از کشورها به جایگزین کردن انرژی تجدیدپذیر به جای انرژی فسیلی ترغیب شده‌اند. یکی از راه‌های افزایش تولید انرژی‌های تجدیدپذیر، واردات کالاهای فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌باشد به همین دلیلهدف این مطالعه بررسی اثر واردات کالاهای فناوری اطلاعات و ارتباطات بر تولید انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران است. برای دستیابی به این هدف از الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه، مبتنی بر ماتریس حسابداری اجتماعی سال 2014 که مربوط به ایران و سایر نقاط جهان می‌باشد، استفاده شده است. نتایج نشان می­دهد که با کاهش تعرفه کالاهای ICT،واردات آنها افزایش و تولید این کالاها کاهش خواهد یافت. علاوه براین، تولید انرژی­های تجدیدپذیر کاهش می­یابد. اما چنانچه واردات کالاهای ICT همراه با افزایش بهره وری عوامل تولید باشد، تولید انرژی­های تجدیدپذیربهبود پیدا می کند. با کاهش تعرفه بر واردات کالاهای ICT  میزان انتشار CO2 کاهش می­یابد و افزایش بهره وری عوامل تولید، کاهش انتشار کربن را تشدید می نماید. براساس نتایج بدست آمده، پیشنهاد می‌شود که دولت از ظرفیت‌های مربوط به کالاهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، به منظور جایگزینی انرژی تجدیدپذیر به جای انرژی فسیلی و به تبع آن کاهش آلودگی ناشی از مصرف سوخت‌های فسیلی، به طور بهینه استفاده کند.
دکتر اعظم احمدیان،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1402 )
چکیده

افشای اطلاعات بانک‌ها یکی از الزامات کمیته بال در سطح جهانی و ضوابط ناظر بر افشای اطلاعات مؤسسات اعتباری در ایران است. بر اساس ضوابط جاری، بانک‌ها ملزم به افشای اطلاعات مربوط به صورت مالی بانک‌ها، افشای اطلاعات مدیریت ریسک، افشای اطلاعات حاکمیت شرکتی و حسابرسی و افشای اطلاعات مربوط به رویدادهای با اهمیت هستند.. با توجه به اهمیت موضوع هدف این مقاله بررسی  رابطه بین افشای اطلاعات و سلامت مالی بانک‌ها در کوتاه‌مدت و بلندمدت، با توجه به اندازه بانک‌ها و نوع مالکیت بانک‌ها است.به‌همین منظور  از  مدل PMG-ARDL در دوره ۱۳۹۳-۱۴۰0 استفاده شده است. نتایج بررسی نشان می‌دهد، بین افشای اطلاعات و سلامت مالی بانک‌ها رابطه U شکل معکوس وجود دارد، به‌طوری‌که با افزایش افشای اطلاعات ابتدا سطح سلامت مالی بانک‌ها بهبود یافته و پس از سطح بهینه کاهش می‌یابد. همچنین بین افشای اطلاعات و سلامت مالی بانک‌ها با توجه به سطح اندازه، رابطه U شکل وجود دارد، به‌طوری‌که ابتدا با افزایش افشا و اندازه بانک‌ها، سلامت مالی بانک‌ها کاهش می‌یابد و پس از نقطه حداقلی سلامت مالی بانک‌ها، با افزایش اندازه و افشا، سلامت مالی بانک‌ها افزایش می‌یابد.
 
علیرضا مرادی، مهدی محمدی،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف اصلی این پژوهش تأثیر شکاف دستمزد بین مدیران و کارگران بر بازده سهام، با تأکید بر نقش میانجیگری نظارت سرمایه‌گذاران می‌باشد. پژوهش حاضر را از نظر دسته‌بندی تحقیق‌ها بر حسب نحوه گردآوری داده‌ها از نوع علی و پسا رویدادی و از نظر هدف، پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. روش تحقیق، همبستگی می‌باشد. در این پژوهش برای جمع‌آوری اطلاعات از روش‌های کتابخانه‌ای استفاده شد. از روش‌های کتابخانه‌ای جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات پژوهش موضوع، از منابع کتابخانه‌ای، مقالات و کتاب‌های مورد نیاز استفاده شده است و همین طور برای بدست آوردن اطلاعات آماری از سایت کدال و نرم‌افزار ره‌آورد نوین استفاده شد. در این فصل با استفاده از داده‏های جمع‌آوری شده از نمونه آماری 76 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و در دوره زمانی 1394-1401 می‌باشد. آزمون فرضیات با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون F  لیمر در محیط نرم‌افزار ایویوز انجام شد. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که شکاف دستمزد بین مدیران و کارگران با نقش میانجیگری نظارت سرمایه‌گذاران بر بازده سهام تأثیر معناداری دارد.
محمدرضا آصفی، عباس خندان،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف: شناسایی و طبقه­بندی مشتریان بیمه درمان به منظور شناسایی جامعه هدف و در نتیجه افزایش سودآوری شرکت‌های بیمه، ایجاد توازن در پرداختی حق‌بیمه و طراحی استراتژی بازاریابی.
روش­شناسی: در این مقاله از 5 الگوریتم یادگیری ماشین درخت تصمیم، جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان، بیز‌ ساده و رگرسیون لجستیک به منظور طبقه­بندی مشتریان به دو دسته سود‌ده و زیان‌ده استفاده شده است. به این منظور از داده‌ها و اطلاعات تعداد 2897 بیمه­نامه درمان یک شرکت بیمه خصوصی در بازه زمانی آذر 1400 تا آذر 1401 استفاده شده‌ است.
یافته­ها: این مقاله نشان می‌دهد که با استفاده از روش‌های یادگیری ماشین و ویژگی های ثبت شده از مشتریان در پرسشنامه سلامت می­توان سود‌ده یا زیانده بودن آن­ها را تا حدود مناسبی پیش­بینی کرد. این مقاله نشان می­دهد که تمرکز بر روی جامعه هدف معرفی شده توسط مدل شانس موفقیت و افزایش سود را به مقدار چشم گیری افزایش می­دهد.
نتیجه‌گیری: می­توان با استفاده از روش‌های یادگیری ماشین به درک مناسبی از مشخصه­های مشتریان بیمه درمان و نیاز‌های آنها رسید. پیدا کردن جامعه هدف علاوه بر این­که به افزایش سود شرکت بیمه منجر می­شود می­تواند با تمرکز بر خواسته‌های مشتریان به افزایش رضایتمندی آن‌ها نیز منجر شود.
آقای نادر هاشم نژاد، دکتر سجاد برخورداری، دکتر قهرمان عبدلی،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1402 )
چکیده

بیت‌کوین به عنوان رهبر رمز ارزها و دارای بیشترین ارزش بازاری به عنوان دارایی دیجیتال در پرتفوی بیشتر سرمایه‌گذاران  بین‌المللی حضور دارد. با این حال، در مقایسه با دارایی‌های سنتی، ماهیت این رمز ارز از منظر رفتاری مشخص نیست. بررسی این امر با استفاده از پیگیری رفتار دم توزیع یا رفتارهای حدی یکی از روش‌هایی است که می‌تواند به محققان در مورد ماهیت این رمز ارز کمک شایانی کند، زیرا که این امر متناظر با بررسی رفتارهای حدی و در مواقع بحرانی این رمز ارز است. در این راستا، این تحقیق از رگرسیون کوانتایل به منظور برآورد مدل CAViaR استفاده نموده است. نتایج این تحقیق برای دوره زمانی روزانه از 5 تیر 1397 تا 21 اردیبهشت 1401 نشان داد که با تحلیل رگرسیون کوانتایل صدک 5%، بررسی رفتار دم راست توزیع بیت‌کوین مشابهت رفتاری این ارز با همه دارایی‌های مورد بررسی  تایید می‌گردد. این امر نشان می‌دهد که در حالتی که بازده بازارهای مالی سنتی مثبت است و بازارها در حال صعود هستند، رفتار رمز ارزها با رفتار کلی بازارها همسو می‌شود. با این حال، بررسی رفتار دم چپ توزیع متغیرها نشان می‌دهد که بیت‌کوین با بقیه دارایی‌های سنتی هیچ مشابهت رفتاری ندارد. به عبارت بهتر، در زمانی که بازارها نزولی هستند، رفتار بیت‌کوین با بازارهای سنتی همسو نیست. با این حال، بازده شاخص هموزن بر روند بیت‌کوین موثر نیست که این امر به دلیل عدم پیروی بازارهای مالی داخلی از بازارهای بین‌المللی به دلیل انزوای اقتصادی ایران و تحریم‌های بین‌المللی قابل پیش‌بینی بود. بنابراین بیت‌کوین تا دوره مورد بررسی این مطالعه رفتاری سوای دارایی‌های شناخته شده از خود نشان داده و سرمایه‌گذاری در آن همچنان با ریسک سوخت شدن سرمایه رو به رو است، لذا توصیه می‌شود سرمایه‌گذاران در چینش پرتفوی خود، مدیریت ریسک را رعایت نمایند.
آقا مهدی سالمی، آقا حسن خداویسی،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1402 )
چکیده

براساس حقایق آماری، رفتار قیمت در بازارهای مالی صرفاً ‏یک فرآیند پیوسته نیست بلکه ما پرشهایی را در قیمت دارائیها مشاهده می کنیم که ممکن است بروزا یا درونزا باشند. ادعا می‌شود ‏منبع پرشهای برونزا، اخبار بوده و منبع پرشهای درونزا، رفتار متقابل بین عوامل بازار می‌باشد. هدف ما این است که این پرشهای درونزا را به صورت ‏تابعی از متغیر حالت سیستم و زمان استخراج کنیم. ابتدا با معرفی معادله لانژون به عنوان ‏دینامیک حاکم و پیوند دادن پارامترهای آن با ضرایب کرامرز-مویال نشان می‌دهیم که میتوان این پارامترها ‏را براساس ممان‌های شرطی استخراج کرد.‏ در ادامه معادله لانژون تعمیم یافته را جهت مدلسازی پرشهای مشاهده شده در داده‌ها معرفی می‌کنیم و ‏نشان می‌دهیم که در مدل جدید نیز، ضریب رانش برابر ضریب اول کرامرز-مویال می‌باشد ولی ضریب پخش در این مورد کمتر از ضریب دوم ‏کرامرز-مویال می‌باشد. در مدل ما جمله پرش متشکل از دو مولفه نرخ و اندازه پرش می‌باشد و نشان می‌دهیم که این دو مولفه جدید نیز براساس ضرایب کرامرز-مویال قابل استخراج می‌باشند. همچنین معیاری عملی براساس ضرایب چهارم و ششم کرامرز-مویال، جهت انتخاب بین مدل ‏پخش و پخش- پرش معرفی می‌کنیم.‏ استفاده از روش کرامرز- مویال برای استخراج معادله لانژون تعمیم یافته نشان ‏می‌دهد که این روش با دقت خوبی قادر به بازسازی فرآیند می‌باشد. برای ارزیابی دقت بازسازی انجام شده از آزمونهای موجود در نظریه اطلاعات استفاده شده است. در یک کاربرد عملی، دینامیک قیمت یک دارایی را استخراج کرده و سپس با شبیه سازی نشان داده‌ایم که این مدل قادر هست سوالات آماری رایج در مورد فرآیندهای تصادفی را با دقت خوبی پاسخ دهد. با محاسبه تابع پتانسیل از روی ضریب اول کرامرز- مویال نشان می‌دهیم که پتانسیل مقید کننده رفتار فرآیند مورد مطالعه، یک سهمی درجه دوم بوده و در نتیجه یک تعادل پایدار در نقطه صفر داریم. با استفاده از دینامیک استخراج شده نشان می‌دهیم که این مدل توانایی پیش بینی خارج از نمونه خوبی نیز دارد.
فاطمه انصاری، شهاب جهانگیری، علی رضازاده،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1402 )
چکیده


هدف: هدف این پژوهش ارائه یک راهنمای کاربردی برای سرمایه‌گذاری در بورس تهران از طریق ترکیب تکنیکهای تحلیل تکنیکال با روش‌های پیشرفته یادگیری ماشین است. با تمرکز بر تحلیل سیگنالهای خرید و فروش در شاخص‌های منتخب بورس تهران، تلاش شده است تا کارایی مدل‌های یادگیری ماشین در پیشبینی روند بازار بررسی شود.
روش: در این تحقیق، داده‌‌های روزانه شش شاخص منتخب بورس تهران شامل شاخص‌های مالی، فرآورده‌های نفتی، خودرویی، دارویی، غذایی و فلزات اساسی از سال 1399 تا دی‌ماه 1403 مورد بررسی قرار گرفتند. چهار مدل یادگیری ماشین شامل مدل خطی، جنگل تصادفی، شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون بردار پشتیبان در کنار دو استراتژی تحلیل تکنیکال TEMA و MACD برای تولید و ارزیابی سیگنالهای خرید و فروش استفاده شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که مدل‌های یادگیری ماشین، به‌ویژه جنگل تصادفی و شبکه عصبی مصنوعی، در ترکیب با استراتژی‌های TEMA و MACD عملکرد بهتری در شناسایی سیگنالهای خرید و فروش داشته‌اند. این مدل‌ها توانستند با دقت بالاتری روند بازار را پیشبینی کنند و سیگنالهای تولیدشده توسط آنها در اغلب موارد با تغییرات واقعی قیمت همخوانی داشت. شاخص‌های غذایی، خودرویی و مالی حساسیت بیشتری به این تحلیلها نشان دادند.
نتیجه‌گیری: ترکیب روش‌های یادگیری ماشین با استراتژی‌های تحلیل تکنیکال می‌تواند به سرمایهگذاران ابزار قدرتمندی برای تصمیمگیری در بورس تهران ارائه دهد. این پژوهش نشان داد که استفاده از این روش‌ها نه تنها می‌تواند دقت سیگنالهای خرید و فروش را بهبود بخشد، بلکه امکان کاهش ریسک سرمایهگذاری و افزایش بازده را نیز فراهم می‌آورد. بهره‌گیری از این مدل‌ها می‌تواند به‌عنوان بخشی از استراتژی سرمایهگذاری برای تحلیلگران و سرمایهگذاران پیشنهاد شود.
اصالت: این پژوهش اولین مطالعه کمی است که به دنبال مفهوم‌سازی سیگنالهای خرید و فروش به روش ترکیبی یادگیری ماشین و تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از ابزارهای اساسی برای راهنمایی سرمایهگذاران می‌باشد.


مجید شفیعی، پرویز رستم‌زاده، محمد رستگار، زهرا دهقان‌شبانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1402 )
چکیده

بازار سهام به عنوان یکی از اجزای حیاتی بازار سرمایه، بخش مهمی از اقتصاد کشور است که می‌تواند جریان سرمایه را مدیریت و تخصیص سرمایه را بهینه کرده و از این طریق به رشد و توسعه اقتصادی کمک کند. پیش‌بینی هرچه دقیق‌تر روند بازار سهام می‌تواند با کاهش ریسک، به تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران برای کسب بازده بیشتر کمک کند. به‌طور کلی بازار سهام همواره در حال تغییر است و عوامل زیادی بر روند حرکت این بازار اثر می‌گذارند لذا پیش‌بینی الگوهای حرکتی در بازا سهام نیازمند داشتن اطلاعات کافی از گذشته بازار و عوامل اثرگذار بر آن می‌باشد. این مقاله ضمن پیش‌بینی شاخص کل بازار سهام ایران، به دنبال تفسیر مدل و مشخص کردن اثرگذارترین متغیر اقتصادی بر پیش‌بینی شاخص کل می‌باشد. برای این منظور از داده‌های روزانه بازار سهام و متغیرهای کلان اقتصادی طی دوره 1394-1401 استفاده شده است. همچنین از مدل‌های یادگیری ماشین برای پیش‌بینی و از رویکرد توضیحات افزودنی (SHAP) برای تفسیر چگونگی پیش‌بینی و تعیین بااهمیت‌ترین متغیر اقتصادی در مدل پیش‌بینی استفاده شده است. براساس نتایج بدست آمده از میان روش‌های گروهی مبتنی بر درخت، مدل پیشنهادی این مطالعه یعنی ExtraTrees بهترین عملکرد را بر اساس معیارهای خطا در پیش‌بینی دارد. درمورد مبحث اهمیت ویژگی نیز بر اساس مدل ExtraTrees، به ترتیب دلار نیمایی، نرخ بیکاری، دلار بازار آزاد و نقدینگی با اهمیت‌ترین متغیرهای اقتصادی اثرگذار بر مدل پیش‌بینی می‌باشند. همچنین براساس سایر مدل‌های استفاده شده در پژوهش، نقدینگی مؤثرترین متغیر بر روند شاخص سهام می‌باشد. در نهایت می‌توان گفت که مؤثرترین متغیر‌های پولی بر شاخص بازار سهام در ایران متغیرهای نقدینگی و نرخ ارز می‌باشند لذا سیاست‌گذاران پولی و سرمایه‌گذاران بازار سهام در تصمیم‌گیری‌های خود باید به تغییرات این متغیرها حساسیت بیشتری نشان دهند.
 

خانم هایده نوروزی، دکتر روح اله شهنازی، دکتر ابراهیم هادیان، دکتر زکریا فرج زاده،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1402 )
چکیده

اقتصاد و محیط‌زیست دو سیستم به هم وابسته هستند؛ در دهه­های اخیر محیط‌زیست جهانی، به‌عنوان مهم‌ترین کالای عمومی جهانی، به‌شدت تحت تأثیر اثرات خارجی منفی رشد اقتصادی از جمله تغییرات اقلیمی بوده است. در راستای درونی کردن این اثرات خارجی بهره­گیری از مالیات پیگویی یک روش توصیه شده است. یکی از مهمترین مدل­های طراحی شده برای بررسی یکپارچه اقتصاد و اقلیم مدل RICE نوردهاوس می­باشد؛ البته با این محدودیت که در این مدل رشد اقتصادی مورد بررسی به صورت برونزا لحاظ شده است. در این مطالعه هدف درون زا کردن رشد اقتصادی مدل RICE و تعیین نرخ مالیات در 6 سناریو شامل 1) سناریوی پایه 2) سناریوی اعمال نرخ بهینه کنترل انتشار 3) سناریو محدودیت دمای 2 درجه سانتی‌گراد 4) سناریو استرن تنزیل شده 5) سناریو استرن کالیبره شده و 6) سناریو کپنهاگ است. نتایج نشان می­دهد در مدل رشد درون‌زا نسبت مالیات به تولید خالص داخلی و انتشار CO2 در روند زمان باید افزایشی باشد. در همه سناریوهای مدل رشد درون زا ی ایران (به جز سناریوی پایه) افزایش مالیات در فاصله سال­های 2022 تا 2122 باعث کاهش انتشارCO2  صنعتی و کاهش غلظت کربن اتمسفر می­گردد. در نهایت با اعمال مالیات بهینه مشخص شده در همه سناریوها تغییرات دما کمتر از دو درجه سانتیگراد افزایش یافته است.
 
پروانه سلاطین، مهدی ملانیا، محمود محمودزاده، محمد حسین فاتحی،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1402 )
چکیده

فنآوری اطلاعات و ارتباطات در عصر حاضر، بر تمامی ابعاد زندگی بشر سایه افکنده است که نتیجه آن، دگرگونی در تمام شیوه‌های تولید و توزیع تا آموزش، مبادلات و روابط انسانی است.
از سوی دیگر لازمه  تحقق رشد و توسعه اقتصادی، بالاتر بودن سرعت رشد در مناطق فقیر و توسعه نیافته نسبت به مناطق ثروتمند و توسعه یافته است که به عنوان فرضیه همگرایی مطرح می باشد. در این راستا، نابرابری های منطقه ای چالشی اساسی برای توسعه مناطق است و این نابرابری ها، تهدید جدی برای ایجاد توسعه متوازن مناطق می­باشد.  از این رو هدف اصلی این مطالعه بررسی همگرایی فاوا در سطح کاربری و زیرساختی  در بین استان های کشور می باشد. بدین منظور از ضریب نفوذ اینترنت(به عنوان شاخص فاوا در سطح زیرساختی) و تعداد تراکنش های بانکی (به عنوان شاخص فاوا در سطح کاربری)  استفاده شده است. نتایج با استفاده از روش ناهار ایندر  نشان داد که  از بین سی استان مورد بررسی  واگرایی در سطح کاربری برای 22 استان اتفاق افتاده است . در سطح زیر ساختی نیز اماره t برای استان های خراسان جنوبی ، خوزستان، البرز و فارس معنی دار است که نشان می دهد واگرایی دیجیتال در این استان ها طی دوره مورد بررسی رخ داده  است.

 
آقای فرید فیاض منش، دکتر علی رنجبرکی،
دوره 14، شماره 54 - ( 12-1402 )
چکیده

الگوهای داده- ستانده و تعادل عمومی قابل محاسبه سیستم‌هایی مبتنی بر روابط بین بخش‌ها و عاملین اقتصادی هستند. این الگوها از لحاظ پیچیدگی طراحی، تکنیک حل الگو و محاسبه نتایج حاصل از تغییر متغیرها یا اعمال سیاست‌های اقتصادی، اطلاعات ورودی مورد نیاز و نتایج خروجی پس از شبیه‌سازی، ساختار نظری و فروض، تفاوت بسیار زیادی با یکدیگر دارند. در نتیجه، نتایج حاصل از شبیه‌سازی اثرات ناشی از یک اعمال سیاست اقتصادی با استفاده از هر یک از این الگوها قطعاً متفاوت خواهد بود. با این حال، گاهی اجتناب از مسائلی نظیر طراحی پیچیده، تکنیک مشکل حل الگو و یا جمع‌آوری حجم زیاد اطلاعات، ایجاب می‌کند از الگوهای ساده‌تر، هر چند با نتایجی با قابلیت اعتماد کمتر، استفاده کرد. البته، در این حالت باید در تفسیر نتایج به فروض و سایر محدودیت‌های الگو توجه کافی داشت، تا دچار اشتباه در تصمیم‌گیری نشویم. در این مقاله اثر سیاست آزادسازی قیمت ”برق، توزیع گاز طبیعی و آب“ بر میزان ستانده و قیمت بخش‌های عمده اقتصاد ایران، با بکارگیری الگوهای داده- ستانده و تعادل عمومی قابل محاسبه طراحی شده توسط نویسندگان شبیه‌سازی می‌شود. شبیه‌سازی با حذف یارانه پرداختی به مصرف نهایی و واسطه‌ای ”برق، توزیع گاز طبیعی و آب“ صورت می‌گیرد. نتایج شبیه‌سازی دو الگو، از لحاظ میزان و جهت تغییرات ستانده و قیمت تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. در حالی که الگوی داده- ستانده نشان‌دهنده عدم مطلوبیت سیاست مذکور می‌باشد، الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه، به دلیل افزایش ستانده کل و مصرف خانوارها، حکایت از مطلوبیت این سیاست دارد. در بخش قابل مبادله کشاورزی و صنعت و معدن، افزایش تقاضا با افزایش واردات همراه می‌گردد، به طوری که در تعادل ستانده آن‌ها نسبت به وضعیت تعادلی اولیه کاهش می‌یابد. اما، ستانده بخش ساختمان به دلیل عدم قابلیت واردات و ستانده بخش خدمات به دلیل قابلیت مبادله کم، افزایش می‌یابد. افزایش ستانده نفت خام و گاز طبیعی کلاً صادر می‌گردد.
آقای رضا اعتصامی، آقای مصطفی لشکری، دکتر محسن مددی، دکتر رضا اشرف گنجویی، دکتر ماشا.. الله ماشین‌چی،
دوره 14، شماره 54 - ( 12-1402 )
چکیده

اگر چه عوامل زیادی در رشد و توسعه اقصادی کشورها موثر هستند اما تاثیر جهانی سازی و مصرف انرژی نیز با توجه به شواهد تجربی نقش برجسته ای در اقتصاد دارند. در این بین نباید از پیامدهای تخریب محیط زیست غافل بود. در مطالعه حاضر تاثیر عدم قطعیت  جهانی سازی و مصرف انرژی بر انتشار گاز Co2 به کمک مدل رگرسیون فازی با ضرایب متقارن و نامقارن برای دوره زمانی 1400- 1369 بررسی شده است. با توجه به انعطاف پذیری مدل رگرسیون فازی سه کران بالا، متوسط و پایین برای هریک از متغیرها مورد بررسی در شرایط عدم قطعیت مختلف با استفاده از الگوریتم ازدحام ذرات به صورت بهینه محاسبه شد. بررسی تاثیر کران های مربوط به عدم قطعیت جهانی سازی و مصرف انرژی بر میزان انتشار گاز انتشار گاز  Co2 حاکی از آن است که هر چه از درجه های عضویت 1/0 به درجه عضویت 9/0 نزدیک می شویم ابتدا میزان انتشار گاز Co2 تا درجه عضویت 4/0 افزایش یافته و سپس به صورت یک روند نزولی انتشار گاز Co2 کاهش می یابد. این روند تاثیرگذاری برای کران متوسط و پایین نیز صادق است. از این می توان بیان کرد که نحوه تاثیر گذاری عدم قطعیت مصرف انرژی بر میزان انتشار گاز Co2 شبیه به U معکوس است. نکته قابل توجه آن است که روند مصرف انرژی نسبت به جهانی سازی به مقدار بیشتری میزان انتشار Co2 را افزایش داده است از این رو می توان بیان کرد که میزان انتشار گاز   Co2 در کشور نتیجه فرضیه پناهندگی آلودگی نیست.
 
دانش ـموخته شیما جهانگیری، دکتر مصطفی رجبی، دکتر مصطفی عمادزاده، دکتر مجید صامتی،
دوره 14، شماره 54 - ( 12-1402 )
چکیده

در بانک‌های اسلامی و متعارف، کارایی، نسبت شکاف هزینه و ریسک اعتباری، همواره ممکن است تفاوت‌هایی داشته باشد؛ لذا هدف این مطالعه بررسی رابطه ریسک اعتباری، نسبت شکاف هزینه و کارایی بانک‌ها در کشورهای منتخب اسلامی و متعارف بوده است. برای این منظور ریسک اعتباری، کارایی و نسبت شکاف هزینه برای 50 بانک اسلامی و 50 بانک غیراسلامی (متعارف) طی سال‌های 2019-2013 مورد محاسبه قرار گرفت و بر اساس روش PVAR به تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرها پرداخته شد. در همین راستا نتایج آزمون t نشان داد که ریسک اعتباری، ناکارایی و نسبت شکاف هزینه در بانک‌های اسلامی بیشتر از بانک‌های متعارف است. همچنین نتایج آزمون علیت گرنجر نشان داد که بین ناکارایی و ریسک اعتباری رابطه علیت دوطرفه وجود دارد. اما این رابطه کمی ضعیف است. بین ریسک اعتباری و نسبت شکاف هزینه هیچ رابطه علیتی وجود ندارد و بین ناکارایی و نسبت شکاف هزینه نیز رابطه علیت دو طرفه قوی وجود دارد. نتایج در بانک‌های اسلامی نیز تقریبا مشابه کل بانک‌ها است. با این حال در بانک‌های اسلامی ریسک اعتباری علت گرنجری ناکارایی نیست. همچنین میزان معناداری سایر روابط علیت به مراتب بیشتر است. برای بانک‌های متعارف نیز بین ناکارایی و ریسک اعتباری رابطه علیت وجود ندارد. بین ریسک اعتباری و نسبت شکاف هزینه هیچ رابطه علیتی وجود ندارد و بین ناکارایی و نسبت شکاف هزینه رابطه علیت دو طرفه وجود دارد. علاوه بر این نتایج تجزیه واریانس بیانگر آن است که شکاف هزینه و ناکارایی روابط نزدیکی با یکدیگر دارند و اثرپذیری آنها زیاد است. ریسک اعتباری نیز کمابیش بر ناکارایی طی دوره‌های آتی اثرگذار است. در بانک‌های اسلامی اثرات ناکارایی و شکاف هزینه بر ریسک اعتباری کمی بیشتر است. اما ناکارایی از شکاف هزینه اثرپذیری بالایی دارد. در بانک‌های متعارف ریسک اعتباری اثرپذیری مشابه بانک‌های اسلامی دارد، اما اثرپذیری آن تا حدودی کمتر است. همچنین ناکارایی اثرات کمتری از شکاف هزینه می‌پذیرد. شکاف هزینه نیز همچون بانک‌های اسلامی از ناکارایی اثرپذیری بالایی دارد و این اثرپذیری به‌مرور زمان کمتر می‌شود.
 
. قاسم پالوج، سید سید فخرالدین فخرحسینی،
دوره 14، شماره 54 - ( 12-1402 )
چکیده

در این پژوهش یک مدل چند بخشی داده - ستانده تعادل عمومی پویای تصادفی (IO-DSGE) کینزی جدید برای مطالعه نقش سیاست‏های پولی و مالی در اقتصاد با تاکید بر بخش صنعت، با توجه به شرایط و محدودیت­های اقتصاد ایران طراحی شده است. داده­های مورد استفاده به صورت فصلی و برای دوره زمانی بهار 1385 لغایت بهار 1402 می­باشد و از جدول داده ستانده سال 1395 بانک مرکزی استفاده شده است. در الگوی غیر خطی اقتصاد از 89 فعالیت جدول داده - ستانده سال 1395 به 9 فعالیت شامل بخش صنعت و هشت بخش دیگر، تقلیل یافته است. پارامترهای مدل در هر دو الگو با استفاده از الف) مطالعات انجام شده برای اقتصاد ایران و سایر کشورها و ب) جدول داده ستانده مقداردهی شده اند. برای ارزیابی مدل، نتایج حاصل از کالیبراسیون از طریق مقایسه گشتاورهای مدل با گشتاورهای دنیای واقعی مقایسه شده است که حکایت از نزدیکی آنها دارد. نتایج حاصل از شبیه­سازی در الگوی غیرخطی نشان می­دهد؛ تکانه رشد نقدینگی موجب افزایش بسیار کم تولید کل و تولید بخش صنعت خواهد شد. در نتیجه این تکانه اشتغال کل کاهش و اشتغال بخش صنعت افزایش می­یابد، میزان این تأثیرات نیز بسیار کم می­باشد. تکانه مخارج جاری دولت تولید کل و بخش صنعت را به میزان بسیار اندکی افزایش می­دهد. این تکانه سبب کاهش اشتغال کل و افزایش اشتغال بخش صنعت می­گردد، اندازه این اثرات نیز بسیار اندک است. نتایج نشان می­دهد که میزان و جهت اثرگذاری تکانه‌های سیاست­های پولی و مالی بر تولید و اشتغال در مدل غیر خطی با پیوندهای داده-ستانده و تفکیک اقتصاد به 9 بخش، انطباق بیشتری با واقعیت­های اقتصاد ایران دارد. با توجه به تأثیر بسیار ناچیز سیاست­های پولی و مالی انبساطی بر تحریک تولید و رشد اقتصادی کشور، لازم است این سیاست­ها هدفمند و همراه با ابزارهای و سیاست­های تکمیلی اتخاذ گردد.
 
دکتر محمدحسین کریم، دکتر محمد صیادی، آقای سعید سلگی، آقای محمدرضا آریافر،
دوره 14، شماره 54 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر ردپای اکولوژیکی با تأکید بر نقش شدت مصرف انرژی در ایران با استفاده از مدل خودرگرسیون برداری با پارامترهای متغیر در طول زمان (TVP-VAR) است. با توجه شدت فزاینده مصرف انرژی، ایران با ردپای اکولوژیکی قابل توجه در فعالیت‌های اقتصادی خود مواجه است که این مسئله نیازمند ریشه‌یابی عوامل مؤثر بر آن است. سایر متغیرهای تحقیق شامل درجه شهرنشینی، توسعه انسانی، توسعه مالی، بازبودن تجاری و تولید ناخالص داخلی سرانه را در بازه زمانی 1990 تا 2021 است. نتایج نشان می‌دهد، افزایش شدت مصرف انرژی سبب افزایش مثبت و معنادارای در طول زمان بر ردپای اکولوژیکی می‌شود. علامت تأثیرگذاری سایر متغیرهای تحقیق بر ردپای اکولوژیکی نیز مطابق انتظارات تئوریکی بوده است. این یافته‌ها تأکید می‌کنند که نوع و منبع انرژی مصرفی و همچنین فرایندهای تولید نقش مهمی در این رابطه دارند. همچنین، تحلیل‌ها نشان می‌دهد که پایداری محیط زیستی با افزایش مصرف انرژی کاهش یافته و ردپای اکولوژیکی را افزایش داده  و نیازمند سیاست‌های کارآمد و پایدار است. در نهایت، این مطالعه به ضرورت تدوین و اجرای سیاست‌های انرژی پایدار و استفاده بهینه از منابع انرژی تأکید دارد تا بتوان به تعادل بین رشد اقتصادی و حفاظت از محیط زیست دست یافت.
 
رقیه محسنی نیا، دکتر علی رضازاده، دکتر یوسف محمدزاده، دکتر شهاب جهانگیری،
دوره 15، شماره 55 - ( 3-1403 )
چکیده

هدف اصلی این پژوهش، بررسی وابستگی ساختاری بین بازدهی بازارهای رمزارز و  شاخص سهام است. در این مطالعه از شاخص کل بورس تهران به عنوان نماینده‌ی بازار سهام درحال‌توسعه و شاخص (S&P500) به نمایندگی از بازار سهام توسعه‌یافته استفاده شده ‌است. ساختارهای وابستگی کوتاه‌مدت و بلندمدت بین بازارها با استفاده از روش تجزیه مود متغیر     (VMD)بررسی شده است. دوره مورد بررسی شامل داده‌های روزانه از 8 آگوست 2015 تا  21 فوریه 2023 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین بازدهی رمزارز بیت‌کوین و شاخص سهام ایران  هیچ‌گونه وابستگی ساختاری چه در کوتاه‌مدت و چه در بلندمدت وجود ندارد. به‌عبارت‌دیگر تغییرات بازدهی رمزارز بیت‌کوین در طول دامنه‌های پایینی و بالا بر بازده شاخص مذکور ناچیزاست. این  بیانگر این است که بازارهای رمزارزها از طبقه اصلی دارایی‌های مالی و اقتصادی جدا شده‌اند و از این رو مزایای متنوعی را برای سرمایه‌گذاران ارائه می‌دهند.  همچنین در بلندمدت برای بازدهی رمزارز بیت‌کوین و شاخص سهام (S&P500)، تابع کاپولای کلایتون در رتبه اول به عنوان مدل مناسب توضیح دهنده همبستگی انتخاب شد. بین بازدهی رمزارز بیت‌کوین و شاخص سهام (S&P500) در کوتاه‌مدت هیچ‌گونه همبستگی وجود ندارد. یافته‌های این مطالعه نشان‌دهنده نقش مهم رمزارزها در سبد سرمایه‌گذاران است. زیرا آن‌ها به عنوان یک گزینه متنوع برای سرمایهگذاران عمل می‌کنند و تأیید می‌کنند که رمزارزها یک طبقه دارایی سرمایه‌گذاری جدید هستند. همچنین از اندازه‌گیری‌های (CoVaR) و (ΔCoVaR) برای تعیین اثر نامتقارن سرریز ریسک در جهت صعودی و نزولی بین بازارهای سهام و رمزارزها استفاده شد. نتایج نشان می‌دهد که رمزارزهای بیت‌کوین، اتریوم و ریپل نمی‌توانند در زمان بحران (شرابط بازار نزولی)  به عنوان یک محافظ قوی در نظر گرفته شوند. ماهیت سوداگرانه رمزارزها و ریسک‌های تعبیه‌شده در رمزارزها، جریان ریسک به بازارهای سهام را در شرایط بازار نزولی افزایش می‌دهد و بنابراین هزینه‌های پوشش ریسک را گران‌تر می‌کند.  
 
مهدی عرب، محسن زاینده رودی، سید عبدالمجید جلایی،
دوره 15، شماره 55 - ( 3-1403 )
چکیده

امروزه تلاش­های بسیاری برای ارائه تصویری جامع از فقر توسط کارشناسان صورت پذیرفته و در این راستا شاخص فقر چندبعدی اهمیت یافته است. از طرف دیگر، یکی از متغیرهای مهم اقتصادی که از آثار مبهمی بر فقر در کشورهای در حال توسعه برخوردار است، تجارت خارجی می­باشد. لذا در مطالعه حاضر به بررسی اثرات تجارت خارجی بر فقر چند بعدی در ایران پرداخته شد. برای این منظور، داده­های مورد نیاز از بانک مرکزی، مرکز آمار ایران و مرکز پژوهش­های مجلس شورای اسلامی طی دوره 1400-1380 گردآوری، سپس فصلی­سازی و با مدل خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR) تجریه­وتحلیل شد. نتایج نشان داد که در طول دوره مورد بررسی، شاخص فقر چندبعدی در مناطق شهری، روستایی و کل کشور از روند کاهشی برخوردار بوده است. همچنین، استان­های سیستان و بلوچستان و اصفهان به ترتیب از بیشترین و کمترین مقدار فقر چند بعدی برخوردار بوده و درجه باز بودن تجاری از تأثیر مستقیمی بر شاخص چندبعدی فقر در ایران برخوردار می­باشد. بطوری­که، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، یک واحد افزایش در درجه باز بودن تجاری، شاخص چندبعدی فقر در ایران را حداکثر تا 0.193 واحد در دوره سوم افزایش می­دهد. زیرا باز شدن اقتصاد در ایران منجر به افزایش بیشتر واردات شده و منافع حاصل از آن به­گونه­ای توزیع می­شود که ثروتمندان بیشتر منتفع شده و توزیع درآمد را بدتر و در نتیجه فقر را تشدید می­کند. لذا می­بایست سیاستی اتخاذ شود که رشد اقتصادی حاصل از افزایش درجه باز بودن تجاری، به توزیع بهتر درآمدها بیانجامد.
 
سمانه امیدپور، نادر مهرگان، علی سوری،
دوره 15، شماره 55 - ( 3-1403 )
چکیده

مقدمه:
تورم به‌عنوان یکی از معضلات ساختاری و مزمن اقتصاد ایران، همواره در سطوح بالایی قرار داشته و تأثیرات گسترده‌ای بر متغیرهای کلان اقتصادی و رفاه اجتماعی بر جای گذاشته است. تداوم تورم بالا منجر به بی‌ثباتی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شود؛ به‌گونه‌ای که در برخی موارد، ناپایداری‌های تورمی حتی می‌تواند به سقوط دولت‌ها بینجامد. بنابراین شناخت ریشه‌های تورم می‌تواند به مسئولان در طراحی سیاست‌های مناسب در جهت کنترل و مهار آن کمک کند.
پیشینه و نوآوری:
مطالعات متعددی به بررسی عوامل مؤثر بر تورم و نقش انتظارات تورمی پرداخته‌اند. چن و والکارسل (2025) در آمریکا با استفاده از مدل SVAR نشان دادند که واکنش‌های غیرمنتظره‌ای به تغییرات نرخ وجوه فدرال وجود دارد و شاخص Divisia M4 واکنش‌های معقول‌تری ارائه می‌دهد. کیریازیس (2024) با مدل Quantile-VAR در آمریکا دریافت که تورم در سطوح مختلف قیمت ارتباط متفاوتی با عرضه پول و قیمت طلا دارد و در دوره‌های بحران مالی و همه‌گیری COVID-19 این اثرات شدیدتر بوده است. نسیر و هیوین (2024) در کانادا با مدل NARDL نشان دادند که رابطه بین تورم و انتظارات تورمی نامتقارن است و متغیرهایی مانند شکاف تولید، نرخ ارز، وضعیت مالی و شوک‌های هزینه تأثیر قابل‌توجهی بر آن دارند. در ایران نیز، دژپسند و سالاری شهری (1403) با استفاده از سیستم معادلات همزمان دریافتند که نقدینگی، سهم منابع نفتی از تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز و تحریم‌ها از عوامل افزایش تورم هستند. خضرزادگان و حیدری (1402) با مدل NARDL نشان دادند که کاهش نرخ ارز باعث افزایش سطح قیمت‌های انتظاری شده و کسری بودجه و عرضه پول از عوامل مهم شکل‌گیری انتظارات تورمی هستند. همچنین، کاظم‌زاده و همکاران (1399) با استفاده از رویکرد موجک و خودرگرسیون برداری آستانه‌ای دریافتند که رابطه علّی بین کسری بودجه و تورم در بلندمدت دوطرفه است و در تورم‌های فصلی پایین، واکنش کسری بودجه به تکانه‌های تورمی شدیدتر می‌شود.
مرور ادبیات تحقیق نشان داد که تا کنون تحقیق جامعی پیرامون عوامل مؤثر بر تورم با تاکید بر رابطه غیرخطی انتظارات تورمی و کسری بودجه بر تورم در قالب رویکرد کینزین‌های جدید در ایران انجام نشده است. همچنین، برای سنجش انتظارات تورمی از فیلتر هودریک-پرسکات و فیلتر کالمن استفاده شده است که رویکردی نوآورانه محسوب می‌شود. علاوه بر این، با تکیه بر رویکرد کینزین‌های جدید، این مطالعه نقش شکاف تولید، کسری بودجه، نرخ ارز و انتظارات تورمی در شکل‌گیری تورم را بررسی کرده و به‌ویژه تأثیر نامتقارن انتظارات تورمی را شناسایی کرده است.
هدف و روش:
هدف این مطالعه بررسی اثرات غیرخطی انتظارات تورمی و کسری بودجه بر تورم در ایران است. بدین منظور از رویکرد کینزین‌های جدید و روش خودرگرسیون با وقفه‌های توزیعی غیرخطی  (NARDL)برای برآورد مدل در بازه زمانی 1368 تا 1401 استفاده شده است. انتظارات تورمی از دو روش فیلتر هودریک پروسکات و فیلتر کالمن محاسبه شده است.
نتایج تحقیق:
نتایج تحقیق نشان می‌دهد که مدل‌های برآورد شده بر اساس هر دو فیلتر نتایج بسیار نزدیکی داشتند که این موضوع حاکی از پایداری نتایج تحقیق است. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که متغیرهایی نظیر شکاف تولید، انتظارات تورمی، کسری بودجه و نرخ ارز بر نرخ تورم اثرگذار هستند. علاوه بر این، انتظارات تورمی تأثیری نامتقارن بر نرخ تورم داشته و افزایش آن موجب تداوم و پایداری بیشتر تورم می‌شود. همچنین، سیاست‌های مالی نامناسب از طریق تشدید کسری بودجه، فشارهای تورمی را افزایش می‌دهند.
واژه‌های کلیدی: انتظارات تورمی، کسری بودجه، تورم، ایران، NARDL.
طبقه‌بندی JEL: E62, E31,H62

 
سید فخرالدین فخرحسینی، دکتر مبثم کاویانی،
دوره 15، شماره 55 - ( 3-1403 )
چکیده

پیش‌بینی نوسانات دارایی‌های مالی به‌ویژه در بازارهای پرنوسان مانند ارزهای دیجیتال، یکی از چالش‌های مهم در تحلیل مالی است. این پیش‌بینی‌ها نه تنها می‌توانند به سرمایه‌گذاران کمک کنند تا تصمیمات بهتری در زمینه خرید و فروش اتخاذ کنند، بلکه امکان مدیریت مؤثرتر ریسک‌ها و شناسایی فرصت‌های سودآوری را نیز فراهم می‌آورند. در نهایت، توانایی پیش‌بینی نوسانات بازار می‌تواند موجب بهبود استراتژی‌های مدیریت پرتفوی و کاهش ضررهای غیرمنتظره برای سرمایه‌گذاران شود. این تحقیق به بررسی و پیش‌بینی نوسانات قیمت بیت‌کوین به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ارزهای دیجیتال پرداخته است. مدل‌های خودرگرسیون ناهمگن (HAR) و خانواده‌های آن به‌عنوان ابزارهای اصلی برای مدل‌سازی نوسانات در این پژوهش انتخاب شدند. این مدل‌ها به‌دلیل قابلیت بالای خود در تحلیل نوسانات در مقیاس‌های زمانی مختلف، برای مطالعه داده‌های نوسانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. با توجه به ویژگی‌های خاص بازار ارزهای دیجیتال، که شامل تغییرات سریع و غیرقابل پیش‌بینی در قیمت‌ها است، استفاده از مدل‌هایی که می‌توانند نوسانات کوتاه‌مدت و بلندمدت را همزمان مدل‌سازی کنند، ضروری به نظر می‌رسد. در این مطالعه، داده‌های تاریخی با فراوانی بالا در بازه‌های زمانی 60 دقیقه‌ای، روزانه، هفتگی و ماهانه از قیمت بیت‌کوین در دوره زمانی 2018 تا 2022 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل‌ها نشان می‌دهد که مدل‌های خودرگرسیون ناهمگن (HAR) و نسخه‌های گسترش‌یافته آن، مانند HARJ، HARQ و HARQJ، توانایی بالایی در پیش‌بینی نوسانات قیمت بیت‌کوین دارند. علاوه بر این، وارد کردن عامل پرش به این مدل‌ها باعث افزایش دقت پیش‌بینی‌ها و بهبود نتایج شده است. این یافته‌ها بر اهمیت استفاده از مدل‌های پیشرفته و ترکیبی در پیش‌بینی نوسانات بازارهای مالی تأکید می‌کند و می‌تواند راهگشای توسعه استراتژی‌های بهینه برای سرمایه‌گذاران در بازار ارزهای دیجیتال باشد.
 

صفحه 16 از 17     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه تحقیقات مدلسازی اقتصادی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Economic Modeling Research

Designed & Developed by : Yektaweb