در مدلسازی بازارهای مالی همواره این نکته دارای اهمیت بوده است که چگونه میتوان انحراف مداوم قیمتهای مالی را از قیمتهای بنیادی آن با استفاده از تعاملات میان عواملِ ناهمگن در بازار تشریح کرد. یکی از روشهای تشریح این موضوع استفاده از رهیافت اقتصاد محاسباتی عامل محور است. در میان ادبیات مدلهای عامل محورِ عقاید ناهمگن، مدلهای مبتنی بر تعاملات بین بنیادگراها و نمودارگراها از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا یکی از عواملی که میتواند نقش مهمی در توضیح تلاطم و نوسانات بازار سهام داشته باشد، احساسات، عقاید و انتظارات سرمایهگذاران در مورد تغییرات آتی قیمت سهام شرکت-هاست. در این مقاله تلاش میشود با ارایه یک مدلِ محاسباتی عامل محورِ ساده برای تقاضای سهام ، که در اکثر مطالعاتی که به بررسی نقش عوامل و تقاضاهای ناهمگن در شکلگیری قیمت داراییها میپردازند از روایتی از آن استفاده میشود، نقش انتظارات ناهمگن در پویایی شاخص کل قیمت، بررسی شود. برای تعیین انتظارات یا تأثیر نسبیِ عوامل از روش دیچی و وسترهف (2012)، استفاده میشود. در این مدل برخی از عوامل دارای تقاضای بی ثباتکننده یا برونیابانه میباشند ( نمودارگراها) و برخی از آنها دارای تقاضای تثبیتکننده یا برگشت به میانگین (بنیادگراها) میباشند . بدین منظور از دادههای هفتگی، ماهانه و فصلی مربوط به شاخص کل قیمت بازار سهام تهران از سال 1376 تا 1392 استفاده شده است. نتایج مدلسازی نشان میدهد که حساسیت نسبی تقاضای خریداران با انتظارات مختلف نسبت به تغییرات قیمت، و تأثیرِ نسبی آنها بر کل تقاضا، نقش مهم و معناداری در پویایی قیمتی بازار سهام تهران، دارد. از سوی دیگر، تأثیر نسبی نمودارگراها بر کل تقاضای هفتگی یا انتظارات نمودارگراییِ هفتگی در طی دو دههی گذشته بیش از 80 درصد بوده است.