8 نتیجه برای نان
هانیه صفامنش، دکتر مصیب پهلوانی،
دوره 3، شماره 8 - ( 4-1391 )
چکیده
به عقیدۀ بسیاری از محققان علم اقتصاد، زنان در فرایند صنعتیشدن جوامع نقش بسزایی ایفا میکنند؛ اما متأسفانه با وجود داشتن توانایی لازم در پذیرفتن مسئولیتهای اجتماعی، در محیطهای کاری برای زنان تبعیض قائل شده و برخورد نامناسب با آنان میشود. این مسئله به کمتربودن میزان مشارکت اقتصادی آنها در مقایسه با مشارکت اقتصادی مردان منجر شده است. اهمیت بررسی موضوع مشارکت اقتصادی زنان از این نظر است که نرخ مشارکت اقتصادی زنان معیار پیشرفت و توسعهیافتگی در هر جامعهای، اعم از توسعهیافته یا در حال توسعه، است. این پژوهش با استفاده از دادههای کلان و رهیافت اقتصادسنجی دادههای پانل انجام شده است. نتایج نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی زنان، در 28 استان ایران، متأثر از متغیر کلیدی نرخ دستمزد است و متغیرهای کنترل تولید عبارتند از: ناخالص داخلی سرانه، نرخ بیکاری، سهم شاغلان بخش کشاورزی و صنعت با ضریب مثبت، سهم شاغلان بخش خدمات با ضریب منفی.
دکتر حسن حیدری، سحر بشیری،
دوره 3، شماره 9 - ( 7-1391 )
چکیده
در این مقاله، رابطه بین نوسانات نرخ واقعی ارز و شاخص قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390-1378 با استفاده از دادههای ماهیانه بررسی می شود. به این منظور از مدل خودرگرسیونی تعمیم یافته دومتغیره مبتنی بر واریانس ناهمسانی شرطی [1] استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین متغیر نااطمینانی نرخ ارز واقعی و شاخص قیمت سهام، رابطه منفی و معنی دار وجود داشته و بین نااطمینانی قیمت سهام و نرخ ارز، رابطه معنی داری وجود ندارد. در نتیجه، سیاست گذار باید از اعمال سیاستهایی که موجب نوسان بیشتر در بازار ارز و ایجاد نااطمینانی در آن می شود، خودداری نماید تا زمینه رشد پایدار بازار سهام و شاخص قیمت آن فراهم شود.
[1] . Bivariate GARCH
شهرام فتاحی، کیومرث سهیلی، حامد عبدالملکی،
دوره 5، شماره 17 - ( 7-1393 )
چکیده
نوسانات قیمت نفت توأم با نااطمینانی به عنوان متغیری برونزا، از مهمترین عوامل تأثیرگذار در نوسانات تولید ناخالص داخلی کشورها بهویژه کشورهای صادرکنندۀ نفت است. این پژوهش به بررسی اثر نااطمینانی قیمت نفت بر رشد تولید ناخالص داخلی ایران با استفاده از دادههای فصلی 1390:4-1367:1 میپردازد. مدل مورد استفاده در این پژوهش، مدل نامتقارن VARMA, MVGARCH-M و روش برآورد شبه حداکثر راستنمایی (QML) میباشد. نتایج حاکی از آن است که رابطۀ منفی و معنیداری میان نااطمینانی قیمت نفت و رشد اقتصادی طی دورۀ مورد بررسی وجود دارد. همچنین، نتایج نشان میدهد که فرایند واریانس-کواریانس شرطی رشد اقتصادی و تغییر در قیمت نفت، نامتقارن و غیر قطری است.
میر حسین موسوی، بتول آذری،
دوره 6، شماره 21 - ( 7-1394 )
چکیده
به حداکثر رسانیدن رفاه اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد اصلی فرآیند توسعه در جامعه مطرح است. این مهم از طریق بهبود کیفیت زندگی و رفاه مصرفی افراد میسر میشود. در این راستا کیفیت زندگی و رفاه مصرفی زنان به عنوان قشر مهمی از منابع انسانی در جامعه، همواره تحت تأثیر عوامل مختلف قرار میگیرد. با این وجود، اطلاعات دقیقی در مورد تغییرات رفاه مصرفی زنان در طی زمان وجود ندارد. به همین منظور این مطالعه با استفاده از روش دیتون و پاکسون (1997) و مدل ادوار زندگی مخارج مصرفی زنان سرپرست را به عنوان معیاری از رفاه به سه اثر سن- نسل و زمان تفکیک میکند. در این مقاله از نوعی الگوی دادهسازی شبهپانل استفاده شده است. دادههای شبهپانل با استفاده از دادههای مقطعی تکرار شده، نسلهایی از خانوار را در طی زمان ایجاد میکنند. ویژگی این روش ردیابی عملکرد هر نسل در طول زمان است. نتایج مطالعه نشان میدهد کمترین میزان مصرف توسط نسلهای اول صورت میگیرد. همچنین بر اساس نتایج مربوط به اثر سن با افزایش سن زنان میزان مخارج مصرفی خانوار افزایش مییابد. در نهایت نتایج مربوط به اثر زمان نشاندهندهی آن است که میزان افزایش مصرف در دههی اول (سالهای 1371 تا 1380) به نسبت بیشتر از میزان افزایش مصرف در دههی دوم (1380 تا 1390) است.
الناز حاجبی، محمدجواد رزمی،
دوره 7، شماره 24 - ( 4-1395 )
چکیده
بخش وسیعی از ادبیات رشد اقتصادی که به مسایل مرتبط با آموزش و توسعه می پردازند حاکی از جایگزینی تدریجی کیفیت انسانها به جای کمیت آنها در فرایند توسعه است.ارتقای آموزش زنان و نقش آن در رشد اقتصادی را باید از همین دیدگاه مورد توجه قرارداد. بسیاری از مطالعات تجربی اخیر تاثیر آموزش عالی به تفکیک جنسیتی بر رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار داده اند. نتایج حاصل از این مطالعات بیانگر آن است که آموزش عالی زنان اثر مثبتی بر رشد اقتصادی داشته است.
این مطالعه به تحلیل و بررسی نقش آموزش عالی زنان در رشد اقتصادی کشورهای منتخب نفت خیز عضو اوپک و شمال آفریقا (شامل کشورهای ایران، قطر، کویت، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، ونزوئلا، الجزایر، اکوادور، مراکش و تونس) پرداخته است. روش مورد استفاده در این مقاله روش پنل دیتا ( داده های تابلویی) در دوره زمانی 1991 تا 2010 بوده و مدل مورد استفاده مدل نئوکلاسیکی منکیو-رومر-ویل است که در آن از هر سه سطح آموزش ابتدایی، دبیرستان و دانشگاهی استفاده می شود.
با توجه به نتایج به دست آمده مشاهده می شود آموزش عالی زنان اثر مثبت و معنی داری بر نرخ رشد درآمد سرانه در این کشورها داشته است که بیانگر اهمیت بالای آموزش عالی زنان در تسریع رشد اقتصادی کشورهای مورد مطالعه می باشد.
با توجه به توصیف نظری و آماری صورت گرفته در این مطالعه ، لازم است در این کشورها با اتخاذ سیاستهای مناسب جهت توسعه علمی به منظور رشد اقتصادی، سرمایه گذاری در زمینه آموزش عالی زنان متناسب با الگوهای ارتقای نظام آموزش عالی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
سید پرویز جلیلی کامجو، رامین خوچیانی،
دوره 11، شماره 39 - ( 1-1399 )
چکیده
حل تقابل آب و تخصیص بهینه منابع مشترک آب، مهمترین خدمت نظریه بازیهای با رویکرد مشارکتی به اقتصاد آب است. حوضه آبریز زایندهرود مهمترین حوضه مورد مناقشه در بین چند استان همجوار در حوضه درجه یک فلات مرکزی ایران است. هدف این پژوهش استفاده از نظریه بازیهای با کاربرد رویکرد ورشستگی (تقاضاهای ناسازگار) به منظور تخصیص بهینه منابع آب سطحی و زیرزمینی در حوضه آبریز زایندهرود با درنظر گرفتن حقآبه زایندهرود (بخش گردشگری)، لحاظ آب انتقالی به یزد و کاشان و آب منتهی به تالاب گاوخونی در کنار تقاضای سه بخش شرب، صنعت-معدن و کشاورزی است. به منظور برآورد حقآبه طبیعی رودخانه و بخش گردشگری از روش مونتانا (تنانت) تحت سه سناریوی مختلف تنانت ضعیف، قابل قبول و بهینه در دوره 1361-1395 استفاده شد، که به ترتیب 7/77، 5/130 و 5/466 میلیون مترمکعب در سال برآورد شد. تئوری تقاضاهای ناسازگار در سناریوهای مختلف برای حقآبه زایندهرود ( بخش گردشگری) نشان داد در هر سه سناریو بر اساس پنج قانون مختلف در تئوری ورشکستگی شامل قانون نسبی PRO، قانون محدودیت برابر پاداشها CEA، قانون محدودیت برابر زیانها CEL، تالمود TAL و قانون ورود تصادفی RA، روش CEA مطلوبترین روش برای 5 بخش (به جز بخش کشاورزی) بود. به منظور انتخاب روش عادلانهتر، از شاخص ضریب جینی و منحنی لورنز استفاده شد که نشان داد قانون CEA نسبت به سایر روشها توزیع با نابرابری کمتری را دارد. به این ترتیب به دلیل شکاف فزاینده تقاضای در حوضه زایندهرود پیشنهاد شد تخصیص آب بر اساس قوانین تئوری ورشکستگی و تقاضاهای ناسازگار انجام یابد.
محمد رضوانی، یدالله بستان، میلاد اتقایی، احمد فتاحی اردکانی،
دوره 11، شماره 42 - ( 10-1399 )
چکیده
بررسی رفتار مصرفکننده و عقلایی عمل کردن آن در انتخاب کالاها و خدمات مختلف ازآنجهت حائز اهمیت است که به سنجش ترجیحات افراد در قبال کالاهای داخلی یا خارجی پرداخته و اثرگذاری تکانهها و سیاستها را بهصورت شکست ساختاری یا تغییر در ترجیحات افراد نشان میدهد. بهعبارتی صحت فرض رفتار عقلایی مصرفکننده بررسی میشود. در این میان آزمون ترجیحات آشکارشده، روشی قدرتمندی است که به بررسی تغییرات در ترجیحات خانوادهها میپردازد. ازاینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی پایداری و شکست ساختاری ترجیحات مصرفکنندگان شهری برای سبد مصرفی نان در دوره زمانی 1395-1376 با استفاده از اصول قوی و ضعیف آزمون ناپارامتریک ترجیحات آشکارشده در ایران است. در ابتدا ماتریس ترجیحات ضعیف آشکارشده با استفاده از دادههای میانگین قیمت و مقدار انواع نان حاصل از طرح هزینه و درآمد خانوار در نقاط شهری و با مقایسه انتخابهای مصرفکنندگان در دورههای زمانی مختلف تشکیل شد. نتایج بررسی ماتریس WARP بیانگر عدم وجود تناقض در ترجیجات مصرفکنندگان سبد نان میباشد. به دلیل عدم وجود نقض در WARP در ادامه به بررسی تغییر در ترجیحات با استفاده از SARP پرداخته شد. نتایج نشان داد که رفتار عقلایی مصرفکنندگان انواع نان در خانوادههای شهری ایران رد میشود. همچنین نتایج محاسبهی آماره K-W دلالت بر وجود یک تغییر ساختاری در سال 1393 دارد و بیانگر عدم اثرگذاری شوکهای زودگذر و وجود شکست ساختاری در ترجیحات مصرفکنندگان شهری برای نان است. با توجه به سالهای شکست تابع مطلوبیت و تفکیک کل دوره و رفتار عقلایی مصرفکنندگان، پیشنهاد میشود در تخمین تابع تقاضا نان مصرفی خانوارها به این نکته توجه شود.
آقای حامد پوراکبر، دکتر سیما اسکندری سبزی، دکتر امیرعلی فرهنگ، دکتر رستم قره داغی،
دوره 13، شماره 50 - ( 12-1401 )
چکیده
اخیراً عدم قطعیت متغیر در زمان، توجه زیادی را از سوی سیاست گذاران و دانشگاهیان به خود جلب کرده است و باعث رشد ادبیات، شناسایی مکانیسم های انتقال شوک های عدم قطعیت شده است. انگیزه قیمتگذاری احتیاطی مکانیسم مهمی است که شوک های عدم قطعیت را تقویت می کند. نتیجهگیری از مقایسه تخصیصها تحت سیاستهای پولی بهینه در دو رویکرد رایج تعیین قیمت، کالوو و روتنبرگ مدلسازی می شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی سیاست پولی بهینه با لحاظ نااطمینانی در اقتصاد ایران در شرایط متفاوت قیمت گذاری با مدلسازی دو رویکرد رایج تعیین قیمت، کالوو و روتنبرگ می باشد که براساس یک الگوی تعادل عمومی پویا تصادفی مبتنی بر دیدگاه کینزین جدید با بهره گیری از اطلاعات و آمارهای موجود اقتصاد ایران طی بازه زمانی ۱۳80-1400 متناسب با واقعیات اقتصاد ایران طراحی گردیده است. نتایج نشان داد که شوکهای عدم قطعیت تحت مفروضات قیمتگذاری کالوو و روتنبرگ زمانی که سیاست پولی بر اساس قانون تجربی تیلور تنظیم میشود، به طور متفاوتی در اقتصاد ایران منتشر میشوند. به اینصورت که آنها مانند شوکهای فشار هزینه تحت قیمتگذاری کالوو و شوکهای تقاضای منفی تحت قیمتگذاری روتنبرگ رفتار میکنند. با این حال، سیاست پولی بهینه به تثبیت توامان تورم و شکاف تولید تحت هر دو فرض قیمتگذاری منجر میشود. به بیان دیگر اتخاذ سیاستهای پولی بهینه میتواند منجر به ثبات اقتصادی شود. زیرا سیاست پولی بهینه نه تنها انگیزه پسانداز احتیاطی خانوارها را حذف میکند، بلکه انگیزه قیمتگذاری احتیاطی بنگاهها را نیز حذف میکند، که کانال کلیدی است که پیشبینی تعیین قیمت کالوو را از پیشبینی قیمتگذاری روتنبرگ تحت تیلور تجربی متفاوت میکند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، استفاده از قاعده پولی برای سیاست گذاری در جهت ایجاد لنگر اسمی برای فعالین اقتصادی و عدم استفاده از سیاستهای صلاحدیدی در جهت عدم ایجاد انتظارات تورمی در اقتصاد، پیشنهاد می گردد.