جستجو در مقالات منتشر شده



آقا حسین امرائی، دکتر حسین ربیعی، آقا اسماعیل دهقان، دکتر زکیه افتابی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

منطقه قرهباغ و به تبع آن دالان زنگزور به علت قابلیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی برای ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است. مقاله کاربردی حاضر به تبیین سناریوهای فراروی ایران ناشی از دالان زنگزور پرداختهاست. روششناسی حاکم بر پژوهش، توصیفی تحلیلی است. دادههای مورد نیاز با روش کتابخانهای و میدانی گردآوری و با بهرهگیری از نرمافزارهای Micmac و Scenario Wizard مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این است که محتمل‌ترین سناریوی فراروی ایران ناشی از دالان زنگزور چیست؟ نتایج پژوهش نشان داد شش متغیر حضور اسرائیل در منطقه قرهباغ، قرار گرفتن منطقه قرهباغ در مدار آمریکا و غرب، صادرات گاز ایران خصوصاً به ترکیه، تمامیت ارضی ایران (خصوصاً استانهای ترکنشین)، نقش گذرگاهی ایران در حمل و نقل بینالمللی و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران بهعنوان متغیرهای کلیدی تأثیرگذار دالان زنگزور بر ایران انتخاب شدند. در این راستا؛ وضعیت‌های احتمالی مربوط به شش سناریو با سازگاری قوی، نشان داد: وضعیتهایی که سناریوهای فراروی ایران ناشی از تاثیر دالان زنگزور را بحرانی بیان می‌کنند، بیشترین وضعیتهای احتمالی ممکن را در بر میگیرند. بر این پایه سناریو فروپاشی ژئوپلیتیکی تدوین شد و نتیجه گرفته شد؛ آینده امنیت ایران در قفقاز وابسته به توانایی خود در ایجاد یک استراتژی مؤثر برای مدیریت چالشها و بهرهبرداری از فرصتها است. تنها از طریق تقویت همکاریهای منطقهای و اتخاذ سیاستهای مدبرانه، ایران میتواند در راستای حفظ منافع ملی خود و تأمین امنیت پایدار در این منطقه گام بردارد.
 
دکتر محمود دهقان، دکتر عطاء الله عبدی، دکتر افشین متقی، دکتر میرهادی حسینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

در ادبیات ژئوپلیتیک، کشورهای کوچک و کم برخوردار که در مقایسه با قدرت­های درجه­ی اول و دوم از توان و وزن ژئوپلیتیکی کمتری برای تاثیرگذاری برخودار هستند، کارگزاران کوچک مقیاس به حساب می­آیند. این کارگزاران، با وجود برخورداری از کدهای ژئپلیتیکی محلی، با توجه به مجموعه­ی وضعیت­های محیطی خود، گهگاه می­توانند بر روندها و تحولات ژئوپلیتیکی در مقیاس منطقه­ای و حتی جهانی تاثیر بگذارند. منطقه­ی قفقاز، از نظر تاریخی، میدانی برای ظهور و بروز خُرده خوانینی بود که مجموعه­ی کنشگری­ها و کارگزاری آن­ها، تحولات منطقه­ی قفقاز را تحت تاثیر قرار می­داد و به دلیل نزدیکی حوزه­های فرهنگی آن به ایران، در مقیاس ملی نیز بر مجموعه عملکردهای ژئوپلیتیکی ایران، موثر واقع شده­اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، نخست با بررسی نقش تاریخی کارگزاران محلی در مجموعه تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز، به بررسی تاثیرگذاری بزرگ مقیاس آن­ها پرداخته و سپس، با بررسی کشورهای منتخب این منطقه در زمان فعلی، به چگونگی کنش­گری­های آنان با توجه به وضعیت فعلی حاکم در نظام جهانی پرداخته است. نتایج، نشان می­دهد که کشورهای منطقه­ی قفقاز همچنان با توجه به میراث تاریخی خود، به عنوان کارگزارانی کوچک مقیاس در میان بازیگرانی بزرگ مقیاس عمل می کنند.
دکتر احمد رشیدی نژاد، دکتر مراد کاویانی راد، دکتر افشین متقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

مجموعه امنیتی، گواه بر مجموعه‌ی واحدی از کشورهاست که فرآیند «امنیت‌سازی» و «ناامن‌سازی» این گروه از کشورها در پیوند فزاینده با یکدیگر است. به عبارتی نگرانی اصلی امنیتی آنها به اندازه‌ای درهمتنیده است که مشکلات امنیتی آنها نمی‌تواند جدای از هم، واکاوی و راهکاریابی شود. بر بنیاد چنین شناسه‏ای «مجموعه‌های هیدورپلیتیک» شامل آن دسته از کشورها است که از نظر «جغرافیایی»، مالک و از نظر «فنی»، استفاده‌کننده بخشی از رودخانه مشترک هستند. کشورهایی که چه بسا مرز جغرافیایی مشترک هم ندارند، اما منابع آبی مشترک (رودها، دریاچه‌ها و آبخوان‌ها)، آنها را در قالب یک منطقه شناسانده، مسائل امنیتی و هیدروپلیتیک هر یک از اعضای آن مترادف با «امنیت ملی» و «امنیت هیدروپلیتیک» سایر کشورهای عضو است. روششناسی حاکم بر پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد، با مبنا قرار دادن حوضه‌های آبریز بین‌النهرین و هیرمند، بر این فرض استوار است که؛ در یک مجموعه هیدروپلیتیک، همان‌گونه که تهدید امنیت آبی هر یک از کشورهای عضو، ممکن است به تهدید امنیت ملی دیگر اعضا بیانجامد، تهدید امنیت ملی هر یک از کشورهای مجموعه، ممکن است موجب تهدید امنیت آبی دیگر اعضا گردد. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه‌ای (کتب، نشریات و اینترنت) گردآوری شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که چگونه با بروز ناامنی در افغانستان (در دوره‌های زمانی مختلف)، امنیت هیدروپلیتیک در بخش‌های از ایران به مخاطره افتاده است. در حوضه بین‌النهرین نیز تغییرات آب و هوایی و نادیده گرفتن امنیت هیدروپلیتیک سوریه از سوی ترکیه (با بستن دریچه سدها) در بروز بحران داخلی سوریه نقش‌آفرین شده، با بازتاب بحران، امنیت سایر کشورهای حوضه از جمله ترکیه، عراق و ایران نیز مورد تهدید قرار گرفته است.
حسن کامران دستجردی، علی اکبر رضوی حسین آباد، کیومرث یزدانپناه درو،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

کشور ایران با بنیان­های ژئوپلیتیک که متاثر از جغرافیای آن است، در طول تاریخ همیشه مورد توجه کشورهای جهان و به ویژه قدرت­های جهانی بوده است. استفاده از این ظرفیت و شرایط در جهت رونق اقتصادی کشور بستگی به توانایی دولتمردان و نوع و ساختار نظام­های حکومتی در تدوین سیاست خارجی داشته است که چقدر توانسته­اند در جهت دگرگونی فضای اجتماعی و شیوه معیشت اقتصادی مردم موثر باشند.از این رو این پزوهش با شیوه بنیادی و از نوع نظری به تحلیل تدوین و ارائه استراتژی ملی جمهوری اسلامی ایران بر اساس ویژگی های ژئوپلیتیکی آن پرداخته است. نتایج این ‍پژوهش نشان می دهد  که روح حاکم بر آن با توجه با ساختاری در که بر آن مترتب است (دولتی بودن)، اقتصادی بدون توجه به زیرساخت­های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی است و این عرصه سیاست خارجی نه تنها نتوانسته موفقیت کسب نماید بلکه منفعل و درون نگر شده و از تاثیرگذاری و پویایی باز مانده است. در حالی که با نگاهی به پایه های ژئوپلیتیک و جغرافیای ایران در می یابیم که موقعیت ژئوپلیتیک آن اثرگذاری جهانی و در پایین تر از سطح منطقه ای نمی­باشند.
 

دکتر مراد کاویانی راد، خانم آسیه سپهوند،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

انتقال آب استان لرستان به حوضه آبریز مرکزی، مدیریت ناکارای منابع آبی، افت سطح آبخوان­ها و کاهش سطح آب روخانه­ها به تهدید امنیت آب و بروز چالش­های هیدروپلیتیک در حوضه­های رودخانه­ای استان انجامیده است. تهدیدها و چالش­هایی که شناسایی آنها می­تواند از وقوع مشکلات و بحران­های آینده جلوگیری کند. پژوهش حاضر که از نوع کاربردی و از نظر روش آمیخته (کمی و کیفی) است با هدف واکاوی چالش­های هیدروپلیتیکی حوضه­های رودخانه­ای استان لرستان با استفاده از رویکرد آینده پژوهی انجام شده است. جامعه آماری کارشناسان/خبرگان مسائل آب، قتصادی، سیاسی و پژوهشگران جغرافیایی و علوم اجتماعی هستند. با استفاده از روش نمونه­گیری غیراحتمالی، به صوت هدفمند و با اشباع نظری 30 کارشناس انتخاب شد. برای گردآوری داده­ها از پرسش­نامه تاثیرات متقابل آینده­پژوهی و برای تحلیل داده­ها از مدل ساختاری و نرم­افزار میک­مک (MICMAC) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مهاجرت اجباری جوانان به مناطق صنعتی و مرکزی (23+)، ایجاد درگیری در شبکه­های مجازی بر سر منابع آب و انتقال آن (23+)، کاهش میزان تولید محصولات به دلیل کم آبی (15+)، تشدید تقابل میان افراد و گروه­های بهرهبردار آب (کشاورزان، دولت و صنعت) (13+)، وقوع درگیری و نزاع محلی بر سر منابع آب (13+)، تهدید امنیت سیاسی (13+)، تهدید تعادل از محیط زیست (11+) و افت کمی و کیفی منابع آب سطحی و زیرزمینی (6+) مهم­ترین چالش­های هیدروپلیتیکی حوضه­های رودخانه­ای استان لرستان به شمار می­روند. در راستای پژوهش پیشنهادهایی برای پژوهش حاضر و تحقیقات آینده داده شد. نوآوری این پژوهش بر خلاف مطالعات گذشته، شناسایی چالش­های هیدروپلیتیکی از منظر حوضه­های رودخانه­ای و رویکرد آینده پژوهی است.

آقای محمد یوسفی شاتوری، آقای مراد کاویانی راد، خانم زکیه آفتابی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

فرونشست زمین بر زیر ساخت‌ها، انسان‌ها و محیط زیست تاثیر منفی می‌گذارد. از آنجایی که تغییر اقلیم چرخه هیدرولوژیکی و شدت افراط‌های آب و هوایی(سیل، خشکسالی و آتش‌سوزی) را تشدید می‌کند و امنیت منابع آب را با خطر جدی مواجه می‌کند، بررسی تاثیر متقابل میان این عوامل مهم نمود یافت. در سال های گذشته، به رغمِ طرح مسأله تغییر اقلیم و تأثیر آن بر امنیت آب و فرونشست زمین در محافل علمی، سیاسی و رسانه ای، همچنان ابعاد این مسأله ناشناخته مانده و تفسیرهای متفاوتی از آن به دست داده‌اند. پژوهش حاضر که ماهیت کاربردی دارد و درون داده های مورد نیاز آن به روش کتابخانه‌ای گردآوری شده با هدف دستیابی به شناختی کیفی درباره ابعاد و زوایای چرخه تغییر اقلیم، امنیت آب و فرونشست زمین در حوضه آبریز زاینده رود، بر آن است که افزون بر مشخص کردن ویژگی‌های محتوایی و روش شناختی، خلاء های موجود در این زمینه را با روش فراتحلیل کیفی شناسایی کند. این پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل کیفی، 45 پژوهش انجام شده در بازه زمانی 1384-1403 در قالب مقالات علمی-پژوهشی داخلی، پایان نامه‌ها و رساله‌ها، مقالات موجود در فصلنامه‌های معتبر بین‌المللی را بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که مطالعه جامعی انجام نشده است که ابعاد گوناگون چرخه تغییر اقلیم، امنیت آب و فرونشست زمین در حوضه آبریز زاینده رود را بررسی و واکاوی کرده باشد. در این خصوص نبود داده های دقیق و واقعی از کاستی های پژوهش های انجام شده در این زمینه است. 
 
دکتر عابد گل کرمی، دکتر محمد یوسفی شاتوری، دکتر افشین متقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

دیپلماسی آب به‌عنوان یکی از ابزارهای مؤثر در مدیریت منابع آبی مشترک، به‌ویژه در مناطق دارای رودخانه‌های مرزی، نقش برجسته‌ای در کاهش تنش‌ها و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای ایفا می‌کند. این پژوهش با رویکردی کاربردی و روش توصیفی‌–‌تحلیلی، به تحلیل ژئوپلیتیکی دیپلماسی آب در رودخانه‌های مرزی ایران می‌پردازد. برای تبیین بهتر مسئله، از سه رویکرد نظری همگراکننده در روابط بین‌الملل شامل نهادگرایی نئولیبرال، لیبرالیسم و سازه‌انگاری استفاده شده است. بر این اساس، سؤال اصلی تحقیق آن است که رویکردهای نظری یادشده چگونه می‌توانند به تحلیل مؤثر دیپلماسی آب در رودخانه‌های مرزی ایران کمک کنند؟ فرضیه پژوهش بر آن است که بهره‌گیری تلفیقی از این رویکردها می‌تواند به درک دقیق‌تر از مناسبات ژئوپلیتیکی، کاهش تنش‌ها و ارتقای سازوکارهای همکاری میان ایران و کشورهای همسایه در مدیریت منابع آبی مشترک منجر شود. یافته‌های تحقیق که از تمرکز این رویکردها بر سه رودخانه هیرمند، هریرود و ارس به‌دست آمده‌اند، نشان می‌دهد که با وجود تفاوت‌های نظری، هر سه رویکرد بر ظرفیت‌سازی نهادی، وابستگی متقابل اقتصادی، و شکل‌گیری هویت‌ها و هنجارهای مشترک تأکید دارند؛ امری که می‌تواند بستر مناسبی برای تقویت دیپلماسی آب در سطح مرزهای ایران فراهم سازد. این مطالعه همچنین تأکید می‌کند که بهره‌گیری از یک رویکرد تلفیقی می‌تواند به سیاست‌گذاران در تدوین راهبردهایی چند‌بعدی و جامع برای مدیریت پایدار منابع آبی مرزی کمک شایانی کند.
 

دکتر مرجان بدیعی ازنداهی، آقای احسان متقیان،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

در چند دهه اخیر پیشرفت فناوری هوش مصنوعی، با ایجاد تحولات گسترده به‌ویژه در حوزه اقتصادی، سبب افزایش اهمیت ساخت این فناوری برای قدرت‌های بزرگ شده است. منابع معدنی به‌عنوان مواد اولیه در ساخت سخت‌افزار مرتبط با هوش مصنوعی به کار برده می‌شوند؛ از این رو، دسترسی به این منابع برای کشورها و شرکت‌های فعال در این حوزه حیاتی است. در رقابت ژئوپلیتیکی بر سر کسب منابع معدنی، چگونگی کنترل و دسترسی به این منابع می‌تواند به‌عنوان اهرمی برای اعمال فشار و محدودیت در توسعه فناوری‌های هوش مصنوعی مورداستفاده قرار گیرد. درنتیجه، کشورهای دارنده این منابع به دنبال ذخیره‎سازی و استفاده از منابع سایر کشورها هستند تا علاوه بر افزایش نفوذ و کنترل خود، دسترسی آتی به این منابع را نیز برای خود تضمین کنند.
تحقیق حاضر از نوع کاربردی است و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. سؤال اصلی این است که منابع معدنی چه نقشی در ساخت فناوری هوش مصنوعی دارند؛ و چگونه رقابت ژئوپلیتیکی قدرت‌های بزرگ بر سر کسب این منابع صورت می‌گیرد. بر اساس یافته¬های تحقیق، منابع معدنی به‌عنوان مواد اولیه حیاتی در ساخت تجهیزات و منبع تأمین سرمایه، در ساخت سخت‌افزار فناوری هوش مصنوعی تأثیرگذار هستند. رقابت قدرت‌های بزرگ بر سر کسب این منابع معدنی اغلب ازطریق ذخیره‌سازی، قیمت‌گذاری و فراوری منابع صورت می‌گیرد. نتایج تحقیق نشان می¬دهد، دسترسی، کنترل و نظارت بر معادن معدنی مورداستفاده در ساخت سخت‌افزار فناوری هوش مصنوعی به قدرت‌های بزرگ امکان می‌دهد تا نه‌تنها بر روند توسعه و بهره‌برداری از این فناوری در سطح جهانی تأثیرگذار باشند؛ بلکه از ورود بازیگران هم‌تراز در این عرصه جلوگیری نمایند و یا از نقش‌آفرینی آنها در این حوزه بکاهند. ایالات متحده و چین جایگاه برتر را در این رقابت دارا هستند. دیگر بازیگران به دلیل محدودیت‌های منابع و اولویت‌های سیاسی متفاوت، نتوانسته‌اند به سطح این دو قدرت دست یابند.
 
حدیث آسمانی کناری، علی اکبر جعفری،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

قفقازجنوبی، منطقه‌ای نیمه‌کوهستانی واقع در حدفاصل دریای خزر و دریای سیاه است که درطول تاریخ، همواره از موقعیتی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برخوردار بوده‌است. درگیری‌های میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قفقازجنوبی که به‌رفع تصرف اراضی ناحیه موردمناقشه قره‌باغ توسط جمهوری آذربایجان منتهی شد، به‌دلیل وجود برخی اختلافات اساسی نظیر نحوه دسترسی به منطقه خودمختار نخجوان، دستیابی به صلح پایدار در قفقازجنوبی را در هاله‌ای از ابهام فرو برده‌است. جمهوری آذربایجان، دسترسی فراسرزمینی و بدون مانع را مطرح نمود که ارمنستان و ایران به‌دلیل قطع ارتباط زمینی میان دو کشور و ایجاد تنگنای ژئوپلیتیک به‌شدت با آن مخالفت کردند.
باتوجه به اهمیت قفقازجنوبی و تاثیرپذیری سیاست‌های ایران از هرگونه تغییر و تحول ژئوپلیتیک در این منطقه، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به‌دنبال پاسخ این پرسش است که «دستگاه سیاست‌ خارجی ایران از آغاز درگیری‌ها تاکنون چه راهکارهایی را برای مدیریت تحولات پساجنگ قره‌باغ به‌نفع جلوگیری از هرگونه تغییرات مرزی و تبدیل شدن آن به یک تنگنای ژئوپلیتیک پایدار به‌خدمت گرفته‌است؟» نتایج تحقیق نشان می‌دهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترکیبی از اعلام موضع قاطع در مخالفت با هرگونه تغییر مرز، و درعین‌حال پرهیز از تنش و افزایش همکاری‌ها بوده‌است تا بدین ترتیب از هرگونه تغییر وضعیت ژئوپلیتیک به‌ضرر منافع ایران بویژه در کریدور شمال – جنوب ممانعت به‌عمل آید. این سیاست‌ها در سطوح مختلف اقتصادی، نظامی و سیاسی در تعامل با کشورهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان دنبال شده‌است.

مراد کاویانی‌راد، مرتضی تهامی،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده

فضای جغرافیایی نتیجه ترکیب عناصر کالبدی و محتوایی است که در قالب سازه‌های انسانی آشکار می شود. نمود بیرونی و کارکرد عناصر کالبدی فضا و اندیشه، با ذهنیت و آرمان ساکنان فضا، نسبت سرراستی داشته است. جستار فضای برگزیده در پیوند با تخصیص و چینش عناصر کالبدی فضا است به گونه­ای که ساکنان فضا می­کوشند این عناصر را در پیوند با امور قدسی و ماورایی قرار دهند تا نیازهای مادی و معنوی­شان تأمین شود. ساخت و پرداخت چنین فضایی از دیرباز در جهت­دهی به کنش و منش انسان جهت داده است. فضای برگزیده در اسطوره‌ها و اندیشه ایران باستان نمودی تمثیلی دارد که در آن خونیرس جایی که ایرانویج در کانون آن قرار دارد مرکز هفت اقلیم است. مرکزیت عالم و آفریدگی اهورامزدا، دو ویژگی ایرانویج است. این فضا تصویر کوچکی از کیهان به شمار می­‌رود که صفت ملکوتی و جاودانگی دارد. داده‌های مورد نیاز تحقیق حاضر به روش کتابخانه‌ای گردآوری شده است و روش پژوهش و روش‌شناسی متن نیز به ترتیب تاریخی و روایتی-نقلی هستند. نتیجه پژوهش نشان می‌دهد که بخش عمده‌ای از شیوه اندیشه‌وری این دوره برگرفته از باور به اصل اشه یا ارته به عنوان نظم کیهانی است. شناسه‌های یاد شده درباره اَرتَه‌شهر ایرانی گویای منطق توحید، دست کم در بُعد عملی است. در اندیشه و اسطوره ایران باستان، والایی و ارزش‌مندی، قلمرو و فضای برگزیده تا زمانی ماندگار است که در پیوند با امور ماورایی و آسمانی است.
احسان لشگری تفرشی،
دوره 17، شماره 45 - ( 6-1396 )
چکیده

یکی از موضوعات مورد مطالعه در جغرافیای فرهنگی بررسی و مطالعه قلمروهای تاریخی ظهور نمادها و فرایندهای عینی و ذهنی فرهنگ در چارچوب رهیافت های روش شناسی از جمله مکتب سازه انگاری می باشد. منظور از سازه انگاری شکل گیری هویت و انتظارات از کارکردهای یک جامعه متشکل انسانی و ایجاد یک چارچوب معین برای شناخت دیگران می باشد. این فهم و انتظارات در نتیجه تعامل متقابل آفریده شده و بر حسب آن قلمرو فرهنگی ساخته می شود. از این جهت تعیین قلمروهای تاریخی - فضایی فرایندهای فرهنگی و تبیین علل جغرافیایی ظهور آن از مبنایی ترین اصول مطالعه و شناخت در علوم جغرافیایی می باشد. بدیهی است از حیث تاریخی ظهور فرهنگ دارای خاستگاه های جغرافیایی مشخص با خصوصیات متمایز می باشد که از مهمترین قلمروهای جغرافیایی ظهور فرهنگ ، حوزۀ جغرافیای فرهنگی هلال خصیب و یونان باستان می باشد. در این پژوهش کوشش گردیده با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به مستندات نظری ویژگیهای این دو قلمروی تاریخی - فرهنگی در چارچوب نظریه سازه انگاری ، تبیین و مقایسه گردد و اثرات تاریخی آنها در فرایندهای فضایی مکانی- فضایی حوزه های تحت نفوذ آنها تشریح گردد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دو قلمروی یونان و هلال خصیب اثرات کارکردی متفاوت و حتی متضادی را در مناطق تحت نفوذ خود ایجاد نموده اند و همچنان تعارضات مکانی - فضایی ناشی از این تفاوت تاریخی در جریان می باشد.
 

 
یدالله کریمی پور، عطاالله عبدی، حسن افراخته، افشین متقی، بهرامعلی خدائی،
دوره 17، شماره 45 - ( 6-1396 )
چکیده

موقعیت جغرافیای ایران در مجاورت با کشورهای حوضه قفقاز­­ منزلت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بالایی به این کشور بخشیده است و زمینه را برای بستر­سازی همگرایی از طریق گردشگری در حوزه­های مختلف اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی به وجود آورده است. پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این سوال می­باشد که آیا مجاورت سرزمینی، پیوستگی­های تاریخی، علایق و منافع مشترک این دو واحد سیاسی می­تواند نقش تعیین­کننده ای در تحولات ژئوپلیتیک گردشگری منطقه­ای به دنبال داشته باشد؟. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر گردآوری داده­ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه می باشد. روایی گویه ها از دیدگاه محققان بررسی شده و پایایی آن به میزان 0.75 با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. پرسشنامه تحقیق با استقرار در مرزهای ورودی گردآوری شده و با استفاده از آزمون های آماری نظیر t تک نمونه ای و دو نمونه ای و تحلیل عاملی تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که از بین شاخص های مورد بررسی، شاخص های بسترهای اقتصادی و تجاری گردشگری و خدمات ارایه شده به گردشگران به ترتیب با مقادیر (05/4 و 02/4) بیشترین تاثیر را در همگرایی دو کشور به خود اختصاص داده اند. علاوه بر این، نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که سه عامل بهبود روابط تجاری (39/19)؛ استفاده از خدمات درمانی و بازدید از بستگان (2/17) و دسترسی آسان و امنیت کشور همسایه (6/11) با نزدیک به 50 درصد از کل واریانس از دیدگاه پاسخگویان بیشترین اهمیت را در ایجاد و بهبود همگرایی بین دو کشور همسایه از طریق توسعه گردشگری دارد.

 
مراد کاویانی راد، یدالله کریمی پور، هدایت فهمی، صادق کرمی،
دوره 17، شماره 46 - ( 7-1396 )
چکیده

کوشش برای تأمین امنیت همواره در پس کنش و منش انسان­ها وجود داشته است. طی دو دهه اخیر، مسئله امنیتی تغییر اقلیم با توجه به پیامدهای پایدار آن بر زیست و تمدن بشر بیشترین توجه را به خود معطوف داشته است. در این میان، کشورهای واقع در کمربند خشک جهان به واسطه کاهش بارش ناشی از تغییرات اقلیمی و ناکارامدی مدیریت منابع آب، بیشترین آسیب را دیده­اند که کشور ما نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی­اش به شدت متأثر از این رخداد شده است. برابر داده­های موجود، حوضه آبریز مرکزی که استان­های واقع در آن از وزن ژئوپلیتیک بالایی نیز برخوردار هستند، بیشترین اثرپذیری را از عوامل یاد شده داشته است. پژوهش حاضر با ماهیتی توصیفی-تحلیلی، بر این فرضیه استوار است که پیامدهای امنیتی تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز مرکزی، علاوه بر پیامدهای ناگوار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و محیطی برای شهروندان این منطقه پهناور از کشور این توانایی را دارد که با توجه به سهم تقریبی 48 درصدی آن در تولید ناخالص داخلی کشور و نیز تعلق آن به یکی از پربسامدترین محورهای تمدنی ایران، امنیت کشور را در مقیاس ملی و گستره جغرافیایی فرهنگ ایران با چالش­های بنیادی همراه کند. نتیجه پژوهش حاضر نشان داد در صورت تداوم وضعیت موجود، پیامدهای تغییر اقلیم در حوضه آبریز مزکزی این توانایی را دارد که ثبات و امنیت ملی را به چالش بکشاند.
 
 

علی امیری، رسول افضلی،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده

تلاش برای شناخت پدیده و امور همواره از دغدغه ­های ذهن بشر بوده و مدام در پی آن بوده تا این شناخت را تکمیل نماید. شناخت درست نیز زمانی حاصل می­شود که ماهیت واقعی پدیده­ ها برای انسان روشن شود. پدیده­ ها مبتنی بر بنیادهای فلسفی خاص خود می­باشند و به همین خاطر فهم آنها نیازمند درک این بنیادهای فلسفی و استفاده از روش­های مناسب شناخت می­باشد. نقشه نیز از پدیده­هایی می­باشد که مبانی فلسفی خاص خود را دارد و با درک این بنیادهای فلسفی است که معنای واقعی و مولفه­ های موثر بر معناسازی آن روشن می­شود. شناخت درست آن نیاز به درک بسیاری از عناصر و عوامل دیگر دارد. برای شناخت واقعی این پدیده نیاز به درک و فهمی است که فراتر از چیزی می­باشد که بطور معمول در مورد آن گفته شده است. در این پژوهش سعی شده تا ضمن روشن ساختن بنیادهای فلسفی نقشه، عوامل موثر بر معناسازی آن با استفاده از روش­ شناسی هرمنوتیک شناسایی شوند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می­دهد که نقشه از بعد هستی ­شناسی از ماهیت ترکیبی عینی- ذهنی برخوردار بوده و بر همین اساس باید با روش­ شناسی همچون هرمنوتیک تفهیم ­شود نه تبیین. همچنین با بکارگیری این روش مشخص می­شود که عوامل معناساز نقشه به دو دسته قابل تقسیم ­بندی می­باشند. عوامل درونی همچون انتخاب نوع سیستم تصویر و انحرافات کارتوگرافیکی و از بعد بیرونی همچون مقصود ذهنی کارتوگراف و بانیان نقشه و یا برداشت نقشه خوان از نقشه و فضاهای فکری، قدرت و ... معنای واقعی آن را رقم می­زنند.

یدالله کریمی پور، امیر حمزه عزیزی، حسین ربیعی، افشین متقی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده

تأمین منافع و دستیابی به امنیت مطلوب برای کشورها به تنهایی بسیار سخت است. اتحاد با دیگر کشورها و قدرت ها راهی برای پیشبرد اهداف ملی و تامین منافع بوده و تضمین بیشتری برای بقاء، پیشرفت، توسعه و صلح برای کشورها به همراه آورده است. این که چه عوامل و شرایطی به اتحاد و پیوند کشورها می انجامد محل مناقشه و مباحثه بسیاری بوده و از زوایای گوناگونی مورد تحلیل قرار گرفته است. با وجود آنکه به نظر می آید ویژگی­ های مشترک و مشابهات جغرافیایی مقدمه ایجاد اتحاد بین کشورهاست اما نمونه ایران و عراق در خاورمیانه، می تواند نقیض چنین ادعایی باشد. آنها به جز دوره اندکی در سده بیست، در بیشتر ایام سده با هم در یک نوع تخاصم به سر برده، حتی جنگ هشت ساله­ای هم بین دو کشور اتفاق افتاد. بنابراین سئوال اصلی این پژوهش این است که عوامل و مولفه های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک چگونه به اتحاد کشورها می انجامند و این عوامل و مولفه ها در پیوند استراتژیک بین دو کشور ایران و عراق چگونه است؟ این پژوهش به روش توصیفی انجام شده و مبتنی بر داده های کتابخانه ای و اسنادی است. نتایج بررسی نشان می دهد که مولفه های محیط داخلی (مولفه­ های اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، مولفه ­های جغرافیایی و سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی)، محیط خارجی منطقه­ای و سرانجام محیط جهانی بر کیفیت و کمیت پیوند استراتژیک بغداد تهران تاثیرگذار بوده است و پیوند استراتژیک دو کشور تابع همراهی و کارکرد مثبت مثلث ذکر شده است که خود برآمده از مولفه­ های پیچیده­ تری است.
 

عابد گل کرمی، یداالله کریمی پور، افشین متقی، حسین ربیعی،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده

شناخت کشور و درک ظرفیت پیرامونی آن و نیز محیط بین­الملل از اجزای لاینفک اقتصاد هستند که در سیاست خارجی  هر نظام سیاسی و کشوری باید متکی بر بنیان­های سرزمینی و اجتماعی آن باشد. کشور ایران با تکیه بر بنیان­های ژئوپلیتیکی­اش که متاثر از موقعیت جغرافیایی آن است می­تواند با تدوین سیاست خارجی در اقتصاد بین­الملل تاثیرگذار باشد. از این­رو، این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی بنیان­های ژئوپلیتیکی و جغرافیایی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران پرداخته است، تا ضمن روشن­کردن این بنیان­ها به واکاوی نارسایی­های سیاست خارجی در این عرصه بپردازد. نتایج این پژوهش نشان می­دهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با بنیان­های ژئوپلیتیکی­اش فاصله دارد و برای رسیدن به اقتصادی اثرگذار در محیط پیرامون نزدیک و بین­الملل، بازنگری در بنیان­های ژئوپلیتیک سیاست خارجی که در قالب پنج مولفه از آن­ها یاد شده است، لازم و اجتناب­ناپذیر است. از این­رو، جمهوری اسلامی با در پیش­گرفتن این بنیان­ها در استراتژی سیاست خارجی نه­تنها از نظر سیاسی و فرهنگی بر محیط بین­الملل اثرگذاری دارد بلکه از نظر ژئواکونومیک بر اقتصاد سیاسی بین­الملل و نزدیک پیرامون اثرگذاری خواهد داشت.
 

مراد کاویانی راد، هادی اعظمی، مجید رسولی، احمد بخشی،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده

 بنیادگرایی یکی از مسائل امنیتی جهان امروز است و قلمرویابی و قلمروگستری گروه های بنیادگرای تروریستی بخش عمده‌ای از ادبیات امنیتی جهان را به خود معطوف داشته است. طی یک دهه گذشته جنوب باختری آسیا و شمال آفریقا برخاسته از بحران‌های داخلی و مداخله قدرت های فرامنطقه ای کانون پیدایش و گسترش اندیشه های افراطی گرایانه شده به گونه ای که هزینه های کلانی بر کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جهان تحمیل کرده‌است. در این میان، شمال قاره آفریقا و به طور مشخص کشور لیبی به عنوان دولت شکننده برخاسته از عوامل درونی و نقش‌آفرینی قدرت های مداخله‌گر منطقه ای فرصت های مناسبی برای رشد و گسترش سازمان بنیادگرای داعش فراهم ساخته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش حاضر ماهیت توصیفی-تحلیلی دارد و داده های مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. تحقیق پیش روی، بر این فرضیه استوار است که برخاسته از عوامل و زمینه های داخلی و مداخله قدرت های منطقه‎ای و فرا منطقه‎ای زمینه قلمروگستری سازمان های بنیادگرایی چون داعش را در لیبی فراهم آورده است.نتیجه پژوهش نشان داد که شکنندگی دولت در شمال آفریقا به ویژه لیبی زمینه قلمرویابی و قلمروگستری داعش را فراهم کرده است.

احسان لشگری تفرشی، سیدعباس احمدی،
دوره 19، شماره 54 - ( 7-1398 )
چکیده

حکمروایی فضایی مشتمل بر مطالعه ارتباط بین تجارت، سیاست و حل تنش ها و سازگاری ها مابین نیروهای اجتماعی مختلف در یک قلمرو فضایی در چارچوب الگوهای حکمرانی دمکراتیک می باشد. افزون تر شدن اهمیت این رویکرد در مدیریت فضا ناشی از واگذاری هرچه بیشتر وظایف و اختیارات دولت به بخش غیردولتی بوده است. این فرایند موجب تعاملی شدن هرچه بیشتر اِعمال قدرت و توزیع اختیارات فضاسازی در میان نیروهای مختلف اجتماعی و سبب سازگاری نظری - فلسفی هرچه بیشتر این رویکرد با انگارۀ پساساختارگرا گردیده است. این پژوهش، ناظر به تبیین الگوهای معرفت شناسانۀ رویکرد حکمروایی فضایی در چارچوب انگارۀ پساساختارگرا می باشد. در این راستا کوشش گردیده با روش توصیفی - تحلیلی در درجۀ نخست مفهوم حکمروایی و ابعاد و زیرمجموعه های آن در ارتباط با فضای جغرافیایی تعریف گردد. سپس با تطبیق رابطه حکمروایی فضایی با انگارۀ پساساختارگرا؛ نظرگاه نوینی در رابطه با علل تأثیرگذاری بیشتر این مکتب، در شناخت این مفهوم ارائه گردد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با توجه به اهمیت یابی کنش نیروهای های اجتماعی در حکمروایی فضایی این رویکرد الزاماً نمی تواند ابعاد فرامکانی و فرازمانی داشته باشد و در جهت شناخت اثرات آن در تولید و بازساخت فضای جغرافیایی نمی توان از روشهای اثبات گرا که یکی از ویژگیهای مهم آن تعمیم پذیری است، استفاده نمود.  ضمن اینکه عقلانیت ارتباطی مورد تأکید حکمروایی بر خلاف عقلانیت پدیداری؛ مدیریت، تولید و بهینه سازی فضا را نه در درون اذهان افراد بلکه در طی یک فرایند ارتباطی در میان نیروهای اجتماعی جستجو می نماید.   

مراد کاویانی راد، افشین متقی، سید هادی زرقانی، حسن صدرانیا،
دوره 19، شماره 55 - ( 10-1398 )
چکیده

یکی از مشکلات در تجزیه و تحلیل مناسبات هیدروپلیتیک در سیستم رودخانه‌های بین المللی این است که عوامل یکسان میتوانند طیف متنوعی از منازعه یا همکاری ایجاد کنند و حتی یک متغیر یکسان ممکن است در هر کشور ساحلی نقش متفاوتی در ارتباط با سایر متغیرها ایفا کند؛ بنابراین شناخت متغیرها و نقشی که هر متغیر در تدوین الگوی تجزیه‌وتحلیل فرصت‌ها و مخاطره‌ها برای کشورهایی که حوضه‌ی آبریز مشترک با دیگر کشورها دارد، ضروری است. ایران در حوضه‌ی آبریز هریرود با افغانستان مشترک است. قرار گرفتن این حوضه در نوار خشک و نیمه‌خشک جهانی سبب وابستگی ایران به آب هریرود برای تأمین نیاز آب خاور و شمال خاوری‌ و به‌ویژه کلان‌شهر مشهد شده‌است. برنامه‌های توسعه‌ای افغانستان در نظام پساطالبان سبب کاهش ورود آب هریرود به ایران شده که می‌تواند زمینه‌ساز چالش در امنیت ملی ایران گردد.  از‌این‌روی سوال پژوهش این است: متغیرها و شاخص‌های تاثیرگذار در اهمیت راهبردی هریرود برای ایران کدام است؟ برای این منظور با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی ۸۶ شاخص شناسایی و در قالب نشست‌های تخصصی با کارشناسان در سه‌ گروه  متغیرهای جغرافیایی ـ ژئوپلیتیکی، فنی ـ اقتصادی و سیاسی ـ اجتماعی دسته‌بندی شدند. پس از شناسایی مهم‌ترین متغیرها با روش دلفی، نقش هر متغیر در تحلیل ساختاری متغیرها با نرم‌افزار میک‌مک بررسی شده‌است. نتایج حاکی از آن است که متغیر جغرافیایی‌ـ‌‌ ژئوپلیتیکی تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین متغیر و شاخص‌های اهمیت هریرود برای آب آشامیدنی، امنیت غذایی، امنیت منابع آبی و جایگاه افغانستان در سیاست خارجی ایران شاخص‌های راهبردی در اهمیت هریرود برای ایران هستند.


حسن کامران دستجردی، مرجان بدیعی ازنداهی، یاشار ذکی، عباس احمدی، نرجس سادات حسینی نصرابادی،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده

 در جهان امروز، فرآیند جهانی شدن و نوآوری های ارتباطی و اطلاعاتی سبب شده تا «شهرها»؛ به بازیگر رقابت های ملی تا جهانی تیدیل گردد. هیچ نقطه شهری در جهان نمی تواند به حفظ جایگاه و نقش سنتی خود در سلسله مراتب شهری تکیه نماید، زیرا سایر نقاط شهری در ساختار شبکه ای با سایر شهرهای دیگر در رقابتند تا جایگاه خود را در شبکه ارتقا داده و بر سایر رقبا خود غلبه کنند. در شهرهای معاصر، نیروها، کنشگران و بازیگران شهری با توجه به علایق و منافع مدرن و کاملا حساس خود در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با نقش آفرینی متفاوتی روبرو هستند و به همین دلیل رقابت هایی از نوع مثبت یا منفی بین آنها پدید آمده یا در حال پدید آمدن است. با توجه به اهمیت این موضوع، جغرافیدانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها به مطالعه و بررسی فرآیند مهمی که در واقع همان «ژئوپلیتیک شهری» است و در پی رقابت های شهری ایجاد شده و باتوجه به افزایش رقابت کنشگران شهری در حال رشد و پیشروی به جلو است، می پردازند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در صدد بیان این موضوع است که ژئوپلیتیک شهری از سویی شامل مجموعه ای از رقابت ها، ایده ها و برداشت هایی مشترک از جناح های سیاسی، فرقه های مذهبی و یا کانون های دیگر اجتماعی است که گروه های اجتماعی را به جنب و جوش واداشته و جهان بینی آنها را جهت داده و سامان می بخشد. از سویی دیگر مفهوم این بررسی نشان می دهد، چگونه این برداشت ها، زمینه اتخاد تصمیمات توسط شهروندان و وقوع رقابتها، تغییرات و تحولات و حتی گاهی اعتراض هایی را در محیط های شهری فراهم می کند و سپس با الهام گرفتن از وضیعیتهای ژئوپلیتیکی تغییر می یابد. از این رو نوعی ژئوپلیتیک در مقیاس شهری، شهرها را به بازیگران مهمی در فضاهای گوناگون جغرافیایی تبدیل کرده است. نتایج این تحقیق نشان می­دهد، پدیده شهر بصورت چندبعدی از سوی جغرافی­دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین­ها با تاکید بر عناصر محوری فضا، سیاست و قدرت و رقابت  مورد مطالعه و بررسی قرار می­گیرد.


صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی است.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied Researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)