جستجو در مقالات منتشر شده



حمید درج، رضا سیمبر، احمد جانسیز،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

 
با افزایش مداوم قدرت اقتصادی، فناوری و نظامی چین، نگرانی آمریکا از خیزش روزافزون پکن رو به فزونی است. ایالات‌متحده خیزش منطقه‌ای چین را به عنوان چالشی برای جاه‌طلبی هژمونیک خود تلقی می­کند. افزایش قدرت نظامی و نفوذ سیاسی چین در شرق آسیا باعث ایجاد نگرانی و سوءظن میان برخی از همسایگان آن و واشنگتن شده است. در این میان، آمریکا بنا بر دلایلی همچون؛ مقابله با خیزش چین و حمایت از آزادی دریانوردی در این منطقه حضور فعال دارد. تلاش واشنگتن برای به چالش کشیدن حاکمیت دریایی چین، منعکس‌کننده نگرانی ایالات‌متحده از ظهور چین و عزم این کشور برای حفظ هژمونی خود در آسیا و اقیانوسیه است. این امر باعث می‌شود تا ایالات متحده در تلاش برای ایجاد یک حلقه محاصره علیه چین و مهار منطقه‌ای آن و در نهایت جلوگیری از تغییر موازنه قدرت به ضرر واشنگتن در شرق آسیا برآید. بدین ترتیب، سؤال پژوهش این است که آمریکا برای مهار قدرت چین در دریای چین جنوبی چه راهبردی را دنبال می‌کند؟ فرضیه قابل طرح این است که با توجه به این که رشد اقتصادی چین و گسترش قدرت دریایی این کشور، تهدیدی راهبردی برای کشورهای منطقه و ایالات‌متحده محسوب می‌شود؛ لذا واشنگتن برای جلوگیری از تبدیل شدن چین به یک هژمون منطقه‌ای در شرق آسیا؛ در تلاش برای جلوگیری از صعود و خیزش منطقه‌ای پکن بر آمده است. جلوگیری از قدرت­یابی چین و مهار و انزوای این کشور در منطقه، ضمن شکل‌گیری موازنه قدرت به نفع واشنگتن و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن در شرق آسیا، می‌تواند کمک شایانی به توسعه نفوذ و تأمین اهداف و منافع ایالات‌متحده و متحدان آن در منطقه نماید. برای تحلیل داده‌ها از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است.

دکتر افشین متقی، اقا آرش قربانی سپهر، خانم پریسا قربانی سپهر،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

در امر برنامه­ریزی فضایی نواحی مرزی باید دیدگاه کلان­­نگرانه جغرافیا را بکار بست تا با شناسایی امکانات، توانمندی­ها و محدودیت­های نواحی مرزی، دست کم بتوان از تنش­ها و چالش­هایی که به سبب وجود توسعه نامتوازن، محرومیت و ناهمگنی فضایی پدید می­آید، پیشگیری کرد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. در این راستا، با بهره­گیری ترکیبی از تکنیک­های تصمیم­گیری چندشاخصه شباهت به گزینه ایده­آل (تاپسیس) و ضریب آنتروپی شانون، پراکنش و توسعه شاخص­های توسعه فضایی در بخش­های بهداشتی- خدماتی در استان کردستان ارزیابی شده است و شهرستان­های مرزی این استان با توجه به سطح برخورداری از این شاخص­ها سطح­بندی شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که شهرستان­های استان کردستان از نظر توزیع فضایی شاخص­های بهداشتی و خدماتی در چه وضعیتی قرار دارند؟ به نظر می­رسد سطح برخورداری هیچ یک از شهرستان­های مرزی استان کردستان در حد مطلوب نسیت. یافته­های بدست از آمده از این پژوهش، نشانگر آن است که استان کردستان با وجود اینکه از موقعیت خاص و توانش بالای ژئوپلیتیکی برخورداراست، باز هم از استان­های محروم کشور به­شمار می­آید. افزون بر آن، نوعی عدم تعادل و ناهمگنی در توزیع و توسعه امکانات و شاخص­های توسعه­ای در سطح شهرهای مرزی استان به چشم می­خورد. بر پایه واکاوی­های انجام پذیرفته از 13 شاخص سازمان فضایی از مجموع 4 شهرستان مرزی این استان، شهرستان­های سقز و بانه در گروه نیمه­برخوردار (نیمه محروم) و دو شهرستان­ مریوان و سروآباد در طبقه بدون برخودار (محروم) جای گرفته­اند. بر پایه نتایج برآمده از این پژوهش، سازمان فضایی در شهرستان­های مرزی استان کردستان به­شدت ناهمگن و این شهرستان­ها از نظر توسعه بهداشتی - خدماتی نیز در حد متوسط رو به پایین قرار دارند که لازم است از لحاظ بهداشتی و خدماتی به این استان مرزی توجه ویژه­ای شود تا امنیت پایدار شهروندان مرزی کردستان تأمین گردد.
دکتر محمود دهقان، دکتر عطاء الله عبدی، دکتر افشین متقی، دکتر میرهادی حسینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

در ادبیات ژئوپلیتیک، کشورهای کوچک و کم برخوردار که در مقایسه با قدرت­های درجه­ی اول و دوم از توان و وزن ژئوپلیتیکی کمتری برای تاثیرگذاری برخودار هستند، کارگزاران کوچک مقیاس به حساب می­آیند. این کارگزاران، با وجود برخورداری از کدهای ژئپلیتیکی محلی، با توجه به مجموعه­ی وضعیت­های محیطی خود، گهگاه می­توانند بر روندها و تحولات ژئوپلیتیکی در مقیاس منطقه­ای و حتی جهانی تاثیر بگذارند. منطقه­ی قفقاز، از نظر تاریخی، میدانی برای ظهور و بروز خُرده خوانینی بود که مجموعه­ی کنشگری­ها و کارگزاری آن­ها، تحولات منطقه­ی قفقاز را تحت تاثیر قرار می­داد و به دلیل نزدیکی حوزه­های فرهنگی آن به ایران، در مقیاس ملی نیز بر مجموعه عملکردهای ژئوپلیتیکی ایران، موثر واقع شده­اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، نخست با بررسی نقش تاریخی کارگزاران محلی در مجموعه تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز، به بررسی تاثیرگذاری بزرگ مقیاس آن­ها پرداخته و سپس، با بررسی کشورهای منتخب این منطقه در زمان فعلی، به چگونگی کنش­گری­های آنان با توجه به وضعیت فعلی حاکم در نظام جهانی پرداخته است. نتایج، نشان می­دهد که کشورهای منطقه­ی قفقاز همچنان با توجه به میراث تاریخی خود، به عنوان کارگزارانی کوچک مقیاس در میان بازیگرانی بزرگ مقیاس عمل می کنند.
دکتر احمد رشیدی نژاد، دکتر مراد کاویانی راد، دکتر افشین متقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

مجموعه امنیتی، گواه بر مجموعه‌ی واحدی از کشورهاست که فرآیند «امنیت‌سازی» و «ناامن‌سازی» این گروه از کشورها در پیوند فزاینده با یکدیگر است. به عبارتی نگرانی اصلی امنیتی آنها به اندازه‌ای درهمتنیده است که مشکلات امنیتی آنها نمی‌تواند جدای از هم، واکاوی و راهکاریابی شود. بر بنیاد چنین شناسه‏ای «مجموعه‌های هیدورپلیتیک» شامل آن دسته از کشورها است که از نظر «جغرافیایی»، مالک و از نظر «فنی»، استفاده‌کننده بخشی از رودخانه مشترک هستند. کشورهایی که چه بسا مرز جغرافیایی مشترک هم ندارند، اما منابع آبی مشترک (رودها، دریاچه‌ها و آبخوان‌ها)، آنها را در قالب یک منطقه شناسانده، مسائل امنیتی و هیدروپلیتیک هر یک از اعضای آن مترادف با «امنیت ملی» و «امنیت هیدروپلیتیک» سایر کشورهای عضو است. روششناسی حاکم بر پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد، با مبنا قرار دادن حوضه‌های آبریز بین‌النهرین و هیرمند، بر این فرض استوار است که؛ در یک مجموعه هیدروپلیتیک، همان‌گونه که تهدید امنیت آبی هر یک از کشورهای عضو، ممکن است به تهدید امنیت ملی دیگر اعضا بیانجامد، تهدید امنیت ملی هر یک از کشورهای مجموعه، ممکن است موجب تهدید امنیت آبی دیگر اعضا گردد. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه‌ای (کتب، نشریات و اینترنت) گردآوری شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که چگونه با بروز ناامنی در افغانستان (در دوره‌های زمانی مختلف)، امنیت هیدروپلیتیک در بخش‌های از ایران به مخاطره افتاده است. در حوضه بین‌النهرین نیز تغییرات آب و هوایی و نادیده گرفتن امنیت هیدروپلیتیک سوریه از سوی ترکیه (با بستن دریچه سدها) در بروز بحران داخلی سوریه نقش‌آفرین شده، با بازتاب بحران، امنیت سایر کشورهای حوضه از جمله ترکیه، عراق و ایران نیز مورد تهدید قرار گرفته است.
احمد رشیدی نژاد، مصطفی فلاحی، اعظم عارفی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

نبود یا کم‌آبی از ریشه‌های عدم توسعه و فقر تلقی شده و از پتانسیل شکل‌دهی به احساس فقر و محرومیت در افراد و جامعه برخوردار است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تبیین پیوستگی «احساس محرومیت نسبی» و «مناسبات هیدروپلیتیک»، ضمن مطالعه پروسه ساخت سد گاوشمار(معشوره) در استان لرستان، درصدد پاسخ به این سوال است که، مناسبات هیدروپلیتیک چگونه در شکل‌گیری احساس محرومیت نسبی مردم یک منطقه موثر می‌باشند؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با رویکرد کمی و کیفی است که بر بنیاد مطالعات اسنادی- کتابخانه‌ای و مشاهده‌ی میدانی صورت پذیرفته است. پرسشنامه ابزار اندازه‌گیری و ابزار تحلیل نرم افزار SPSS است. شاخص‌هایی مورد استفاده در تحقیق (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی- کالبدی، سیاسی- امنیتی) است. نتایج نشان داد که عدم ساخت سد باعث افزایش احساس محرومیت نسبی به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی- کالبدی، سیاسی- امنیتی و به ‌طور کلی شکل‌گیری احساس نارضایتی در مردم منطقه مورد مطالعه شده است.

 
حسن کامران دستجردی، علی اکبر رضوی حسین آباد، کیومرث یزدانپناه درو،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

کشور ایران با بنیان­های ژئوپلیتیک که متاثر از جغرافیای آن است، در طول تاریخ همیشه مورد توجه کشورهای جهان و به ویژه قدرت­های جهانی بوده است. استفاده از این ظرفیت و شرایط در جهت رونق اقتصادی کشور بستگی به توانایی دولتمردان و نوع و ساختار نظام­های حکومتی در تدوین سیاست خارجی داشته است که چقدر توانسته­اند در جهت دگرگونی فضای اجتماعی و شیوه معیشت اقتصادی مردم موثر باشند.از این رو این پزوهش با شیوه بنیادی و از نوع نظری به تحلیل تدوین و ارائه استراتژی ملی جمهوری اسلامی ایران بر اساس ویژگی های ژئوپلیتیکی آن پرداخته است. نتایج این ‍پژوهش نشان می دهد  که روح حاکم بر آن با توجه با ساختاری در که بر آن مترتب است (دولتی بودن)، اقتصادی بدون توجه به زیرساخت­های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی است و این عرصه سیاست خارجی نه تنها نتوانسته موفقیت کسب نماید بلکه منفعل و درون نگر شده و از تاثیرگذاری و پویایی باز مانده است. در حالی که با نگاهی به پایه های ژئوپلیتیک و جغرافیای ایران در می یابیم که موقعیت ژئوپلیتیک آن اثرگذاری جهانی و در پایین تر از سطح منطقه ای نمی­باشند.
 

دکتر مجید رسولی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

عراق مهم­ترین بخش از سیاست خارجی ایران محسوب می­گردد. برای سیاستگذاران ایرانی، عراق نسبت به سایر کشورهایی که ایران در آنها از گروه‌های شبه‌نظامی محلی حمایت می‌کند، صحنه عملیاتی حیاتی‌تر و در نتیجه حساس‌تری است. تاریخ نشان داده است که حوادث عراق می­تواند پیامدهای مهمی برای ثبات ایران داشته باشد. عراق همچنان تهدیدی برای امنیت ملی ایران است و به همین دلیل است که ایران به دنبال شکل دادن به سیاست داخلی و جهت گیری استراتژیک عراق است. از سال 2003، ایران با بهره گیری از مرزهای مشترک طولانی و روابط فرهنگی، مذهبی و اقتصادی عراق به طرز ماهرانه­ای در میان جمعیت شیعه عراق نفوذ کرده است. نفوذ ایران چند وجهی است و شامل دسترسی به طیف وسیعی از بازیگران سیاسی و اجتماعی می­باشد. از این رو این تحقیق به دنبال بررسی عوامل واگرای ژئوکالچر در روابط ایران و عراق است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و نرم افزار ویزارد بهره گرفته شد. یافته­های تحقیق نشان داد عوامل واگرا در روابط ژئوکالچر بین ایران و عراق در شرایط بحرانی و نیمه بحرانی قرار داد. تابلوی سناریوهای قوی از 8 وضعیت احتمالی مختلف تشکیل‌شده است. از این 8 وضعیت احتمالی، 3 وضعیت بحرانی، 1 وضعیت نیمه بحرانی، 1 وضعیت ایستا، 2 نیمه مطلوب، 1 حالت نیز وضعیت مطلوب دارند. از آنجا که اکثریت شهروندان ایرانی و عراقی مذهب مشترکی دارند و آن اسلام شیعه است. حوزه‌ها یا حوزه‌های علمیه در شهرهای مذهبی قم در ایران و نجف در عراق، مراکز آموزش شیعیان هستند. بنابراین می­توان از این عامل برای بهبود شرایط استفاده نمود.
 
آقای فرامرز نیک، دکتر عطااله عبدی، دکتر حسین ربیعی، دکتر حسن صدرانیا،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز است. روش حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ماهیت داده‌ها کیفی و روش گردآوری داده‌ها کتابخانه‌ای و میدانی است. در این پژوهش بعد از بررسی اسناد و متون معتبر و مصاحبه با خبرگان پژوهش عوامل موثر بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز شناسایی و با بهره‌گیری از روش گرند تئوری تحلیل و بررسی شدند.  یافته‌های پژوهش نشان داد عوامل تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز در قالب50 عامل زمینه‌ای، 22 عامل علی، 55 عامل راهبردی و  56 پیامد قابل تفکیک است. مهمترین عوامل  زمینه‌ای تاثیر گذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز شامل داوری عدالت گستر، تضمین عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی، مدیریت سیاسی فضای ملی، تعیین مدیران سیاسی واحدهای تقسیماتی، ارتباط میان دولت و مردم، تاکید بر مسئولیت و شناخت دقیق آن است.  فرهنگ جامعه، موقعیت جغرافیایی از مهمترین عوامل علی و بینش استراتژیک، تدوین راهبردهای آموزشی و پژوهشی از مهمترین راهبردها؛ عوامل مدیریتی، نظامی- امنیتی و اقتصادی از پیامدهای تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز است. سیستم کشورداری در استان البرز یک سیستم باز است. به عبارتی عوامل تشکیل دهنده این سیستم خاصیت هم‌افزایی دارند و می توانند در طی زمان تکمیل شوند و افزایش یابند. محققان نتایج پژوهش خود را در قالب مدل ارائه دادند و نام مدل خود را شکست در موفقیت نامیدند. زیرا که استفاده مناسب و همه جانبه از عوامل تشکیل دهنده سیستم باعث موفقیت و استفاده نادرست باعث شکست در سیستم کشورداری در استان البرز می‌شود.

خانم ریحانه صالح آبادی، کتر محمدرضا حافظ نیا،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شکل جدیدی از نگرش به علم و فناوری در ایران شکل گرفت. این گفتمان علمی تحت تأثیر مستقیم انقلاب اسلامی و ایدئولوژی اسلامی بود و ارزش‌ها و اهداف جدیدی را برای توسعه علم و تکنولوژی تدوین کرد. بعد از انقلاب، از آنجایی که دولتمردان علم و فناوری را یکی از عوامل کلیدی توسعه و تعالی جامعه می‌دانستند، سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های علمی را به منظور تحقق اهداف انقلابی و اسلامی شکل دادند. این نگرش به علم و فناوری در ایران در آن دوره، تأثیر قابل توجهی بر توسعه علمی و فناورانه کشور داشت. باتوجه به این موضوع که جمهوری اسلامی ایران بعد از سال 1357 سکاندار رهبری علمی در منطقه بوده است لازم و ضروری است تا در این پژوهش به بررسی گفتمان علمی انقلاب اسلامی ایران و نقش آن در توسعه قدرت علمی در دولتهای بعد از انقلاب پرداخته شود. در راستای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و از آمارهای معتبر در منابع داخلی و خارجی بهره گرفته شد. یافته­های تحقیق نشان داد که نوع گفتمان در دولتهای مختلف شامل تمرکز بر صنعتی شدن از طریق جایگزینی واردات و منابع سرمایه بر (1360-1368)، نوسازی و نهادگرایی و تمرکز بر فناوری های پیشرفته (1368-1376)، تمرکز بر فناوری های پیشرفته، نوآوری و توسعه صادرات، و عدالت اجتماعی عمدتا با تکیه بر صنایع دانش بر (1376-1384)، تمرکز بر انتقال صنعت به سمت نوآوری دانش مبتنی بر اقتصاد (1384-1392) و تأکید بر افزایش همکاری‌های بین‌المللی با تاکید بر هویت و عقلانیت در تدوین و اجرا (1392-1400) بود. نتایج تحقیق نشان می­دهد که در هر دوره می‌توان به اقداماتی همچون توسعه آموزش عالی و پژوهش‌های علمی، تأسیس دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی، ایجاد شبکه‌های علمی داخلی و بین‌المللی اشاره کرد. این اقدامات همراه با دلایل سیاسی و ایدئولوژیک، پیشرفت‌های مهمی در علم و فناوری ایران را به همراه داشت.
 
مراد کاویانی‌راد، مرتضی تهامی،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده

فضای جغرافیایی نتیجه ترکیب عناصر کالبدی و محتوایی است که در قالب سازه‌های انسانی آشکار می شود. نمود بیرونی و کارکرد عناصر کالبدی فضا و اندیشه، با ذهنیت و آرمان ساکنان فضا، نسبت سرراستی داشته است. جستار فضای برگزیده در پیوند با تخصیص و چینش عناصر کالبدی فضا است به گونه­ای که ساکنان فضا می­کوشند این عناصر را در پیوند با امور قدسی و ماورایی قرار دهند تا نیازهای مادی و معنوی­شان تأمین شود. ساخت و پرداخت چنین فضایی از دیرباز در جهت­دهی به کنش و منش انسان جهت داده است. فضای برگزیده در اسطوره‌ها و اندیشه ایران باستان نمودی تمثیلی دارد که در آن خونیرس جایی که ایرانویج در کانون آن قرار دارد مرکز هفت اقلیم است. مرکزیت عالم و آفریدگی اهورامزدا، دو ویژگی ایرانویج است. این فضا تصویر کوچکی از کیهان به شمار می­‌رود که صفت ملکوتی و جاودانگی دارد. داده‌های مورد نیاز تحقیق حاضر به روش کتابخانه‌ای گردآوری شده است و روش پژوهش و روش‌شناسی متن نیز به ترتیب تاریخی و روایتی-نقلی هستند. نتیجه پژوهش نشان می‌دهد که بخش عمده‌ای از شیوه اندیشه‌وری این دوره برگرفته از باور به اصل اشه یا ارته به عنوان نظم کیهانی است. شناسه‌های یاد شده درباره اَرتَه‌شهر ایرانی گویای منطق توحید، دست کم در بُعد عملی است. در اندیشه و اسطوره ایران باستان، والایی و ارزش‌مندی، قلمرو و فضای برگزیده تا زمانی ماندگار است که در پیوند با امور ماورایی و آسمانی است.
احسان لشگری تفرشی،
دوره 17، شماره 45 - ( 6-1396 )
چکیده

یکی از موضوعات مورد مطالعه در جغرافیای فرهنگی بررسی و مطالعه قلمروهای تاریخی ظهور نمادها و فرایندهای عینی و ذهنی فرهنگ در چارچوب رهیافت های روش شناسی از جمله مکتب سازه انگاری می باشد. منظور از سازه انگاری شکل گیری هویت و انتظارات از کارکردهای یک جامعه متشکل انسانی و ایجاد یک چارچوب معین برای شناخت دیگران می باشد. این فهم و انتظارات در نتیجه تعامل متقابل آفریده شده و بر حسب آن قلمرو فرهنگی ساخته می شود. از این جهت تعیین قلمروهای تاریخی - فضایی فرایندهای فرهنگی و تبیین علل جغرافیایی ظهور آن از مبنایی ترین اصول مطالعه و شناخت در علوم جغرافیایی می باشد. بدیهی است از حیث تاریخی ظهور فرهنگ دارای خاستگاه های جغرافیایی مشخص با خصوصیات متمایز می باشد که از مهمترین قلمروهای جغرافیایی ظهور فرهنگ ، حوزۀ جغرافیای فرهنگی هلال خصیب و یونان باستان می باشد. در این پژوهش کوشش گردیده با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به مستندات نظری ویژگیهای این دو قلمروی تاریخی - فرهنگی در چارچوب نظریه سازه انگاری ، تبیین و مقایسه گردد و اثرات تاریخی آنها در فرایندهای فضایی مکانی- فضایی حوزه های تحت نفوذ آنها تشریح گردد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دو قلمروی یونان و هلال خصیب اثرات کارکردی متفاوت و حتی متضادی را در مناطق تحت نفوذ خود ایجاد نموده اند و همچنان تعارضات مکانی - فضایی ناشی از این تفاوت تاریخی در جریان می باشد.
 

 
یدالله کریمی پور، عطاالله عبدی، حسن افراخته، افشین متقی، بهرامعلی خدائی،
دوره 17، شماره 45 - ( 6-1396 )
چکیده

موقعیت جغرافیای ایران در مجاورت با کشورهای حوضه قفقاز­­ منزلت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بالایی به این کشور بخشیده است و زمینه را برای بستر­سازی همگرایی از طریق گردشگری در حوزه­های مختلف اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی به وجود آورده است. پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این سوال می­باشد که آیا مجاورت سرزمینی، پیوستگی­های تاریخی، علایق و منافع مشترک این دو واحد سیاسی می­تواند نقش تعیین­کننده ای در تحولات ژئوپلیتیک گردشگری منطقه­ای به دنبال داشته باشد؟. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر گردآوری داده­ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه می باشد. روایی گویه ها از دیدگاه محققان بررسی شده و پایایی آن به میزان 0.75 با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. پرسشنامه تحقیق با استقرار در مرزهای ورودی گردآوری شده و با استفاده از آزمون های آماری نظیر t تک نمونه ای و دو نمونه ای و تحلیل عاملی تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که از بین شاخص های مورد بررسی، شاخص های بسترهای اقتصادی و تجاری گردشگری و خدمات ارایه شده به گردشگران به ترتیب با مقادیر (05/4 و 02/4) بیشترین تاثیر را در همگرایی دو کشور به خود اختصاص داده اند. علاوه بر این، نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که سه عامل بهبود روابط تجاری (39/19)؛ استفاده از خدمات درمانی و بازدید از بستگان (2/17) و دسترسی آسان و امنیت کشور همسایه (6/11) با نزدیک به 50 درصد از کل واریانس از دیدگاه پاسخگویان بیشترین اهمیت را در ایجاد و بهبود همگرایی بین دو کشور همسایه از طریق توسعه گردشگری دارد.

 
مراد کاویانی راد، یدالله کریمی پور، هدایت فهمی، صادق کرمی،
دوره 17، شماره 46 - ( 7-1396 )
چکیده

کوشش برای تأمین امنیت همواره در پس کنش و منش انسان­ها وجود داشته است. طی دو دهه اخیر، مسئله امنیتی تغییر اقلیم با توجه به پیامدهای پایدار آن بر زیست و تمدن بشر بیشترین توجه را به خود معطوف داشته است. در این میان، کشورهای واقع در کمربند خشک جهان به واسطه کاهش بارش ناشی از تغییرات اقلیمی و ناکارامدی مدیریت منابع آب، بیشترین آسیب را دیده­اند که کشور ما نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی­اش به شدت متأثر از این رخداد شده است. برابر داده­های موجود، حوضه آبریز مرکزی که استان­های واقع در آن از وزن ژئوپلیتیک بالایی نیز برخوردار هستند، بیشترین اثرپذیری را از عوامل یاد شده داشته است. پژوهش حاضر با ماهیتی توصیفی-تحلیلی، بر این فرضیه استوار است که پیامدهای امنیتی تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز مرکزی، علاوه بر پیامدهای ناگوار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و محیطی برای شهروندان این منطقه پهناور از کشور این توانایی را دارد که با توجه به سهم تقریبی 48 درصدی آن در تولید ناخالص داخلی کشور و نیز تعلق آن به یکی از پربسامدترین محورهای تمدنی ایران، امنیت کشور را در مقیاس ملی و گستره جغرافیایی فرهنگ ایران با چالش­های بنیادی همراه کند. نتیجه پژوهش حاضر نشان داد در صورت تداوم وضعیت موجود، پیامدهای تغییر اقلیم در حوضه آبریز مزکزی این توانایی را دارد که ثبات و امنیت ملی را به چالش بکشاند.
 
 

علی امیری، رسول افضلی،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده

تلاش برای شناخت پدیده و امور همواره از دغدغه ­های ذهن بشر بوده و مدام در پی آن بوده تا این شناخت را تکمیل نماید. شناخت درست نیز زمانی حاصل می­شود که ماهیت واقعی پدیده­ ها برای انسان روشن شود. پدیده­ ها مبتنی بر بنیادهای فلسفی خاص خود می­باشند و به همین خاطر فهم آنها نیازمند درک این بنیادهای فلسفی و استفاده از روش­های مناسب شناخت می­باشد. نقشه نیز از پدیده­هایی می­باشد که مبانی فلسفی خاص خود را دارد و با درک این بنیادهای فلسفی است که معنای واقعی و مولفه­ های موثر بر معناسازی آن روشن می­شود. شناخت درست آن نیاز به درک بسیاری از عناصر و عوامل دیگر دارد. برای شناخت واقعی این پدیده نیاز به درک و فهمی است که فراتر از چیزی می­باشد که بطور معمول در مورد آن گفته شده است. در این پژوهش سعی شده تا ضمن روشن ساختن بنیادهای فلسفی نقشه، عوامل موثر بر معناسازی آن با استفاده از روش­ شناسی هرمنوتیک شناسایی شوند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می­دهد که نقشه از بعد هستی ­شناسی از ماهیت ترکیبی عینی- ذهنی برخوردار بوده و بر همین اساس باید با روش­ شناسی همچون هرمنوتیک تفهیم ­شود نه تبیین. همچنین با بکارگیری این روش مشخص می­شود که عوامل معناساز نقشه به دو دسته قابل تقسیم ­بندی می­باشند. عوامل درونی همچون انتخاب نوع سیستم تصویر و انحرافات کارتوگرافیکی و از بعد بیرونی همچون مقصود ذهنی کارتوگراف و بانیان نقشه و یا برداشت نقشه خوان از نقشه و فضاهای فکری، قدرت و ... معنای واقعی آن را رقم می­زنند.

یدالله کریمی پور، امیر حمزه عزیزی، حسین ربیعی، افشین متقی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده

تأمین منافع و دستیابی به امنیت مطلوب برای کشورها به تنهایی بسیار سخت است. اتحاد با دیگر کشورها و قدرت ها راهی برای پیشبرد اهداف ملی و تامین منافع بوده و تضمین بیشتری برای بقاء، پیشرفت، توسعه و صلح برای کشورها به همراه آورده است. این که چه عوامل و شرایطی به اتحاد و پیوند کشورها می انجامد محل مناقشه و مباحثه بسیاری بوده و از زوایای گوناگونی مورد تحلیل قرار گرفته است. با وجود آنکه به نظر می آید ویژگی­ های مشترک و مشابهات جغرافیایی مقدمه ایجاد اتحاد بین کشورهاست اما نمونه ایران و عراق در خاورمیانه، می تواند نقیض چنین ادعایی باشد. آنها به جز دوره اندکی در سده بیست، در بیشتر ایام سده با هم در یک نوع تخاصم به سر برده، حتی جنگ هشت ساله­ای هم بین دو کشور اتفاق افتاد. بنابراین سئوال اصلی این پژوهش این است که عوامل و مولفه های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک چگونه به اتحاد کشورها می انجامند و این عوامل و مولفه ها در پیوند استراتژیک بین دو کشور ایران و عراق چگونه است؟ این پژوهش به روش توصیفی انجام شده و مبتنی بر داده های کتابخانه ای و اسنادی است. نتایج بررسی نشان می دهد که مولفه های محیط داخلی (مولفه­ های اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، مولفه ­های جغرافیایی و سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی)، محیط خارجی منطقه­ای و سرانجام محیط جهانی بر کیفیت و کمیت پیوند استراتژیک بغداد تهران تاثیرگذار بوده است و پیوند استراتژیک دو کشور تابع همراهی و کارکرد مثبت مثلث ذکر شده است که خود برآمده از مولفه­ های پیچیده­ تری است.
 

عابد گل کرمی، یداالله کریمی پور، افشین متقی، حسین ربیعی،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده

شناخت کشور و درک ظرفیت پیرامونی آن و نیز محیط بین­الملل از اجزای لاینفک اقتصاد هستند که در سیاست خارجی  هر نظام سیاسی و کشوری باید متکی بر بنیان­های سرزمینی و اجتماعی آن باشد. کشور ایران با تکیه بر بنیان­های ژئوپلیتیکی­اش که متاثر از موقعیت جغرافیایی آن است می­تواند با تدوین سیاست خارجی در اقتصاد بین­الملل تاثیرگذار باشد. از این­رو، این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی بنیان­های ژئوپلیتیکی و جغرافیایی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران پرداخته است، تا ضمن روشن­کردن این بنیان­ها به واکاوی نارسایی­های سیاست خارجی در این عرصه بپردازد. نتایج این پژوهش نشان می­دهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با بنیان­های ژئوپلیتیکی­اش فاصله دارد و برای رسیدن به اقتصادی اثرگذار در محیط پیرامون نزدیک و بین­الملل، بازنگری در بنیان­های ژئوپلیتیک سیاست خارجی که در قالب پنج مولفه از آن­ها یاد شده است، لازم و اجتناب­ناپذیر است. از این­رو، جمهوری اسلامی با در پیش­گرفتن این بنیان­ها در استراتژی سیاست خارجی نه­تنها از نظر سیاسی و فرهنگی بر محیط بین­الملل اثرگذاری دارد بلکه از نظر ژئواکونومیک بر اقتصاد سیاسی بین­الملل و نزدیک پیرامون اثرگذاری خواهد داشت.
 

مراد کاویانی راد، هادی اعظمی، مجید رسولی، احمد بخشی،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده

 بنیادگرایی یکی از مسائل امنیتی جهان امروز است و قلمرویابی و قلمروگستری گروه های بنیادگرای تروریستی بخش عمده‌ای از ادبیات امنیتی جهان را به خود معطوف داشته است. طی یک دهه گذشته جنوب باختری آسیا و شمال آفریقا برخاسته از بحران‌های داخلی و مداخله قدرت های فرامنطقه ای کانون پیدایش و گسترش اندیشه های افراطی گرایانه شده به گونه ای که هزینه های کلانی بر کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جهان تحمیل کرده‌است. در این میان، شمال قاره آفریقا و به طور مشخص کشور لیبی به عنوان دولت شکننده برخاسته از عوامل درونی و نقش‌آفرینی قدرت های مداخله‌گر منطقه ای فرصت های مناسبی برای رشد و گسترش سازمان بنیادگرای داعش فراهم ساخته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش حاضر ماهیت توصیفی-تحلیلی دارد و داده های مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. تحقیق پیش روی، بر این فرضیه استوار است که برخاسته از عوامل و زمینه های داخلی و مداخله قدرت های منطقه‎ای و فرا منطقه‎ای زمینه قلمروگستری سازمان های بنیادگرایی چون داعش را در لیبی فراهم آورده است.نتیجه پژوهش نشان داد که شکنندگی دولت در شمال آفریقا به ویژه لیبی زمینه قلمرویابی و قلمروگستری داعش را فراهم کرده است.

احسان لشگری تفرشی، سیدعباس احمدی،
دوره 19، شماره 54 - ( 7-1398 )
چکیده

حکمروایی فضایی مشتمل بر مطالعه ارتباط بین تجارت، سیاست و حل تنش ها و سازگاری ها مابین نیروهای اجتماعی مختلف در یک قلمرو فضایی در چارچوب الگوهای حکمرانی دمکراتیک می باشد. افزون تر شدن اهمیت این رویکرد در مدیریت فضا ناشی از واگذاری هرچه بیشتر وظایف و اختیارات دولت به بخش غیردولتی بوده است. این فرایند موجب تعاملی شدن هرچه بیشتر اِعمال قدرت و توزیع اختیارات فضاسازی در میان نیروهای مختلف اجتماعی و سبب سازگاری نظری - فلسفی هرچه بیشتر این رویکرد با انگارۀ پساساختارگرا گردیده است. این پژوهش، ناظر به تبیین الگوهای معرفت شناسانۀ رویکرد حکمروایی فضایی در چارچوب انگارۀ پساساختارگرا می باشد. در این راستا کوشش گردیده با روش توصیفی - تحلیلی در درجۀ نخست مفهوم حکمروایی و ابعاد و زیرمجموعه های آن در ارتباط با فضای جغرافیایی تعریف گردد. سپس با تطبیق رابطه حکمروایی فضایی با انگارۀ پساساختارگرا؛ نظرگاه نوینی در رابطه با علل تأثیرگذاری بیشتر این مکتب، در شناخت این مفهوم ارائه گردد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با توجه به اهمیت یابی کنش نیروهای های اجتماعی در حکمروایی فضایی این رویکرد الزاماً نمی تواند ابعاد فرامکانی و فرازمانی داشته باشد و در جهت شناخت اثرات آن در تولید و بازساخت فضای جغرافیایی نمی توان از روشهای اثبات گرا که یکی از ویژگیهای مهم آن تعمیم پذیری است، استفاده نمود.  ضمن اینکه عقلانیت ارتباطی مورد تأکید حکمروایی بر خلاف عقلانیت پدیداری؛ مدیریت، تولید و بهینه سازی فضا را نه در درون اذهان افراد بلکه در طی یک فرایند ارتباطی در میان نیروهای اجتماعی جستجو می نماید.   

مراد کاویانی راد، افشین متقی، سید هادی زرقانی، حسن صدرانیا،
دوره 19، شماره 55 - ( 10-1398 )
چکیده

یکی از مشکلات در تجزیه و تحلیل مناسبات هیدروپلیتیک در سیستم رودخانه‌های بین المللی این است که عوامل یکسان میتوانند طیف متنوعی از منازعه یا همکاری ایجاد کنند و حتی یک متغیر یکسان ممکن است در هر کشور ساحلی نقش متفاوتی در ارتباط با سایر متغیرها ایفا کند؛ بنابراین شناخت متغیرها و نقشی که هر متغیر در تدوین الگوی تجزیه‌وتحلیل فرصت‌ها و مخاطره‌ها برای کشورهایی که حوضه‌ی آبریز مشترک با دیگر کشورها دارد، ضروری است. ایران در حوضه‌ی آبریز هریرود با افغانستان مشترک است. قرار گرفتن این حوضه در نوار خشک و نیمه‌خشک جهانی سبب وابستگی ایران به آب هریرود برای تأمین نیاز آب خاور و شمال خاوری‌ و به‌ویژه کلان‌شهر مشهد شده‌است. برنامه‌های توسعه‌ای افغانستان در نظام پساطالبان سبب کاهش ورود آب هریرود به ایران شده که می‌تواند زمینه‌ساز چالش در امنیت ملی ایران گردد.  از‌این‌روی سوال پژوهش این است: متغیرها و شاخص‌های تاثیرگذار در اهمیت راهبردی هریرود برای ایران کدام است؟ برای این منظور با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی ۸۶ شاخص شناسایی و در قالب نشست‌های تخصصی با کارشناسان در سه‌ گروه  متغیرهای جغرافیایی ـ ژئوپلیتیکی، فنی ـ اقتصادی و سیاسی ـ اجتماعی دسته‌بندی شدند. پس از شناسایی مهم‌ترین متغیرها با روش دلفی، نقش هر متغیر در تحلیل ساختاری متغیرها با نرم‌افزار میک‌مک بررسی شده‌است. نتایج حاکی از آن است که متغیر جغرافیایی‌ـ‌‌ ژئوپلیتیکی تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین متغیر و شاخص‌های اهمیت هریرود برای آب آشامیدنی، امنیت غذایی، امنیت منابع آبی و جایگاه افغانستان در سیاست خارجی ایران شاخص‌های راهبردی در اهمیت هریرود برای ایران هستند.


حسن کامران دستجردی، مرجان بدیعی ازنداهی، یاشار ذکی، عباس احمدی، نرجس سادات حسینی نصرابادی،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده

 در جهان امروز، فرآیند جهانی شدن و نوآوری های ارتباطی و اطلاعاتی سبب شده تا «شهرها»؛ به بازیگر رقابت های ملی تا جهانی تیدیل گردد. هیچ نقطه شهری در جهان نمی تواند به حفظ جایگاه و نقش سنتی خود در سلسله مراتب شهری تکیه نماید، زیرا سایر نقاط شهری در ساختار شبکه ای با سایر شهرهای دیگر در رقابتند تا جایگاه خود را در شبکه ارتقا داده و بر سایر رقبا خود غلبه کنند. در شهرهای معاصر، نیروها، کنشگران و بازیگران شهری با توجه به علایق و منافع مدرن و کاملا حساس خود در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با نقش آفرینی متفاوتی روبرو هستند و به همین دلیل رقابت هایی از نوع مثبت یا منفی بین آنها پدید آمده یا در حال پدید آمدن است. با توجه به اهمیت این موضوع، جغرافیدانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها به مطالعه و بررسی فرآیند مهمی که در واقع همان «ژئوپلیتیک شهری» است و در پی رقابت های شهری ایجاد شده و باتوجه به افزایش رقابت کنشگران شهری در حال رشد و پیشروی به جلو است، می پردازند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در صدد بیان این موضوع است که ژئوپلیتیک شهری از سویی شامل مجموعه ای از رقابت ها، ایده ها و برداشت هایی مشترک از جناح های سیاسی، فرقه های مذهبی و یا کانون های دیگر اجتماعی است که گروه های اجتماعی را به جنب و جوش واداشته و جهان بینی آنها را جهت داده و سامان می بخشد. از سویی دیگر مفهوم این بررسی نشان می دهد، چگونه این برداشت ها، زمینه اتخاد تصمیمات توسط شهروندان و وقوع رقابتها، تغییرات و تحولات و حتی گاهی اعتراض هایی را در محیط های شهری فراهم می کند و سپس با الهام گرفتن از وضیعیتهای ژئوپلیتیکی تغییر می یابد. از این رو نوعی ژئوپلیتیک در مقیاس شهری، شهرها را به بازیگران مهمی در فضاهای گوناگون جغرافیایی تبدیل کرده است. نتایج این تحقیق نشان می­دهد، پدیده شهر بصورت چندبعدی از سوی جغرافی­دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین­ها با تاکید بر عناصر محوری فضا، سیاست و قدرت و رقابت  مورد مطالعه و بررسی قرار می­گیرد.


صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb