5 نتیجه برای تولایی
سیمین تولایی، نرگس حاجی نوروزی،
دوره 5، شماره 6 - ( جلد 5، شماره 6 و 7- 1385 )
چکیده
شهرستان پاکدشت با مساحت حدود 604 کیلومتر مربع، در زمین های آبرفتی جنوب رشته کوه های البرز قرار گرفته است . از لحاظ کشاورزی از استعدادهای بالفعل و بالقوه فراوانی برخوردار است. واقع شدن این شهرستان در 20 کیلومتری کلان شهر تهران باعث گردیده است تا این شهرستان از مهاجرپذیرترین مناطق اطراف تهران گردد. این مهاجرت بی رویه و پیش بینی نشده باعث گسترش ناموزون نقاط شهری و برخی از روستاها و تخریب اراضی کشاورزی گردیده است. بدین ترتیب شناخت وضعیت طبیعی منطقه، تهیه نقشه کاربری و پوشش اراضی و تغییرات آن جهت برنامه ریزی و مدیریت بهتر، لازم و ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق برای تهیه و تجزیه و تحلیل نقشه کاربری و پوشش اراضی، ابتدا نقشه های توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای منطقه تهیه شد. پس از رقومی و موزایئک کردن نقشه توپوگرافی، نقشه های شیب، جهت شیب و ارتفاع منطقه به منظور شناخت وضعیت و توان طبیعی منطقه در محیط نرم افزار GIS تولید گردید. متعاقباً عملیات تصحیح و پردازش بر روی تصا ویر ماهواره ای در محیط نرم افزاری Geomatica انجام شد. سپس با استفاده از طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حد اکثر احتمال، نقشه طبقه بندی شده کاربری اراضی تولید شد. براساس یافته های این پژوهش نیمه شمالی منطقه اساساً برای فعالیت های انسانی خصوصاً کشاورزی مناسب نبوده و در نقطه مقابل نیمه جنوبی منطقه با توجه به توان های طبیعی عرصه تاخت و تاز فعالیت های انسانی و مهاجرت های بی رویه قرارگرفته است وبیش از همه مشمول مدیریت بهینه اراضی می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که غالب ترین کاربری های منطقه متعلق به اراضی بایر (55/50 درصد) می باشد. در مراتب بعدی اراضی کشاورزی واراضی ساخته شده به ترتیب با 33/39 و22/9 درصد قرار دارند. طبق نتایج حاصله مساحت شهر پاکدشت از430 هکتار در سال 1379 به 734 هکتار در سال 1383 افزایش یافته که این افزایش نشان دهنده رشد فیزیکی شهر پاکدشت می باشد. بدین ترتیب 304 هکتار از اراضی باز و کشاورزی اطراف شهر به زیر ساخت وساز رفته است.
سیمین تولایی،
دوره 6، شماره 8 - ( جلد 6 شماره 8 و 9- 1386 )
چکیده
سرمایهگذاری در زیرساختهای صنعتی شدن و راهبردهای رشد و توسعه اقتصادی نواحی نقش مؤثری دارد. زیرساختهای عمومی در سرمایهگذاری در هزینههای بالاسری اقتصادی و اجتماعی متعین است. ایران به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه از روند توسعه صنعتی یکسانی در سطوح استانی برخوردار نمیباشد. عمدهترین دلیل این ناهمگونی را باید در عدمدسترسی به زیرساختهای صنعتی جستجو نمود. این مقاله سعی بر رتبهبندی استانهای کشور براساس متغیرهای گوناگون صنعتی و بررسی رابطه میان درجه صنعتیبودن استانها و میزان دسترسی آنها به زیرساختهای عمومی دارد. در این مقاله از روش های تاکسونومی، تکنیک خوشهای و روابط همبستگی جهت تجزیه و تحلیل یافته استفاده شده است. براساس یافتههای این تحقیق تهران به لحاظ شاخصهای گوناگون صنعتی در اولین خوشه قرار دارد. در مراتب بعدی استانهای اصفهان و خوزستان هریک به تفکیک جای دارند. استان های مرکزی، آذربایجان شرقی و خراسان چهارمین گروه را تشکیل میدهند. مابقی استانهای کشور در گروه آخر قرار دارند. تجزیه و تحلیل روابط همبستگی مؤید وجود رابطه مثبت و معنی داری میان ارزش و وزن صنعتی استانها و دسترسی آنها به زیرساختهای عمومی می باشد.
سیمین تولایی، ناصر شاهدی،
دوره 8، شماره 6 - ( جلد 8 شماره 11- 1387 )
چکیده
گردشگری به مثابه یکی از عناصر و حلقه های عمده ساختار اقتصادی در جهان، منشاء اثرات عظیم دموگرافیک، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بوده است. ایران به طورعام و سرعین به طورخاص نیز در معرض این گونه تحولات در چندین دهه اخیر قرار داشته است. هدف از این مقاله ارزیابی آثار دموگرافیک و بالاخص فرهنگی ناشی از گردشگری در سرعین می باشد. تحولات دموگرافیک در چارچوب افزایش نرخ رشد جمعیت، بُعد خانوار، موازنه نسبت مهاجرت و تغییر در نسبت جنسی وسنی متعین بوده است. روش تحقیق مبتنی براستفاده از پاره ای داده های کتابخانه ای و انجام کار میدانی در حوزه تحلیل پرسشنامه بوده است. بدین منظور بخش کوچک مرکزی و قدیمی شهر و روستای آلوارس جهت مقایسه وارزیابی آثارفرهنگی گردشگری مطالعه گردید. برطبق نتایج مبتنی بر به کارگیری آزمون مجذور خی، گردشگری در سرعین منجر به رنگ باخت برخی ویژگی های فرهنگ بومی در حوزه زبان بومی، پوشش، آداب و رسوم سنتی و به موازات آن ارتقاء نحوه آداب و اصول معاشرت، بالارفتن سطح آگاهی اجتماعی و افزایش روحیه احترام به دیگران شده است.
مصطفی قدمی، سیمین تولایی، سیدمحمدمهدی فاطمی،
دوره 10، شماره 13 - ( جلد 16 شماره 19 زمستان 1389- 1389 )
چکیده
امروزه، بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه، از گردشگری به عنوان رکن اصلی توسعه ی پایدار یاد می کنند و در تلاش هستند با شناسایی قابلیت های توسعه ی گردشگری مناطق و رفع موانع آن سهم بیشتری از عایدات این بخش را نصیب خود سازند. در این راستا، شهرهای ساحلی استان مازندران از مقاصد مهم گردشگری کشور می باشد که می تواند با برنامه ریزی اصولی و مناسب و شناسایی توان ها و محدودیت های گردشگری آن، نقش مؤثری در توسعه ی این مناطق و در نتیجه توسعه ی ملی و تنوع بخشی به اقتصاد ملی داشته باشد. بدین منظور در مقاله حاضر ابتدا با نظر سنجی پرسشنامه ای از ده تن از متخصصان و کارشناسان امور شهری شهر فریدونکنار و با فهرست کردن عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار در توسعه یا عدم توسعه ی گردشگری با استفاده ازمدل (SWOT)، به ارزیابی استراتژیک قابلیت های توسعه ی گردشگری حوزه ی فریدونکنار پرداخته شد. در ادامه با وزن دهی و اولویت بندی عوامل مذکور، استراتژی های درخور ارائه گردید. تجزیه تحلیل های صورت گرفته در تحقیق نشان می دهد که جهت تاکید بر رفع آسیب پذیری حوزه ی مطالعه شده، استراتژی های تدافعی باید در اولویت برنامه های توسعه ی گردشگری حوزه مذکور قرار گیرد.
حسین خراشادی زاده، محمد سلیمانی مهرنجانی، سیمین تولایی، رضا خیرالدین، قهرمان عبدلی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
بر پایه انگاره ها و پیش فرض های گفتمان «نومنطقهگرایی شهری» میان «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضاییِ» نظام شهری یک منطقه کلانشهری، رابطه تنگاتنگی وجود دارد و حل مسائل موجود در یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست؛ زیرا آنها میتوانند هم در جهت تقویت و حمایت مثبت یکدیگر عمل نمایند و یا در جهت تضعیف و تبدیل به مانعی در برابر یکدیگر باشند؛ بنابراین آنچه تحت عنوان مسئله دست یابی به تعادل و یکپارچگی در ساختار فضایی و نظام عملکردی یک منطقه کلانشهری مطرح است، بدون شناخت ماهیت و روابط بین این دو امکانپذیر نیست.بررسی های تحقیق نشان می دهد، «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضاییِ» منطقه کلانشهری تهران در طی دهه های اخیر نتوانسته است در جهت حمایت از یکدیگر و کاهش معنادار عدم تعادل فضایی در سطح منطقه حرکت کند. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده در چارچوب این تحقیق می توان گفت؛ «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضایی» منطقه کلانشهری در طی دهه های مورد مطالعه(1345-1390) نه تنها با کاهش معنادار عدم تعادل فضایی در سطح منطقه همراه نبوده بلکه به سمت تضعیف تعادل فضایی نیز پیش رفته است.هرچند این تضعیف تعادل فضایی با شتاب کاهنده در حال حرکت است.از جمله دلالت های راهبردی چنین نتیجه ای این است که مسئله آینده منطقه کلانشهری تهران بیشتر معطوف به کانون های جمعیتی پیرامونی و ارتقاء سطح عملکردی خود شهر تهران به منظور پذیرش وظایف و نقش های فراملی و ایجاد فرصت ها و امکان های جایگزین برای نقش ها و وظایفی است که در آینده به پیرامون خود واگذار می کند. درست همان گونه که در طی سال های گذشته به تدریج بخش صنعت را به پیرامون خود واگذار و به جای آن بر خدمات تمرکز داشته است، در آینده نیز به نظر می رسد نیازمند واگذاری بخش خدمات به حوزه پیرامونی و در مقابل پذیرش بخش چهارم اقتصاد(اقتصاد اطلاعاتی و ارتباطی و فرهنگی) خواهد بود.